نوع مقاله : مقاله پژوهشی
کارنامه روحانیت متعهد به قیام و مبارزه علیه استکبار استثمار استبداد و جهاد در راه خدا مزین است .
دراین میان نهضت تنباکو از درخشانترین مبارزات ملت ایران به رهبرى روحانیت علیه استبداد و دخالت بیگانگان دراین کشوراست .
اکثر تاریخ نگاران و صاحب نظران داخلى و خارجى برآنند که :این قیام نخستین حرکت سیاسى اجتماعى موفقى بود که باانگیزه اسلامى و باورهاى عمیق مردم نسبت به آن پاگر فت و با رهبرى روحانیت و در راس آن مرجع عالیقدر تشیع میرزاى بزرگ به پیروزى رسید.
در عین حال معدودى از غربزدگان تاریخ نویسان دربارى غیر منصفانه ترین بلکه مغرضانه ترین سخنان ره به عنوان تجزیه و تحلیل و برداشت تاریخى آورده اند.ازاین دست مى توان از فریدون آدمیت ابراهیم صفائى و یحیى دولت آبادى نام برد
این نویسندگان نه تنها فتواى تاریخى میرزاى شیرازى را مشکوک و مجعول دانسته اند که نقش اساسى روحانیت را دراین نهضت منکر شده اند. این حضرات با تمامى توان تلاش کرده اند که این حرکت اسلامى را به گونه اى زیر سئوال برده و چهره نورانى رهبران نهضت تنباکو را در شهرهاى مختلف مخدوش
سازند و آسمان و ریسمان را به هم بافته اندتا به مردم مسلمان بباورانند که اسلام و عالمان اسلامى و حتى توده مردم در این نهضتت نقشى نداشته اند !
هر چند ما در مقاله:[ فتواى میرزا و پیامدهاى آن] باارائه شواهد و مدارک و مستندات تاریخى اصالت فتوا و نقش بینش سیاسى میرزا را در صدور آن به اثبات رساندیم واز نقش فتوا و رهبرى روحانیت مبارز ایران به عنوان مجریان فتوا یاد کردیم اما بهتر دیدم که به گونه اى مستقل به تجزیه و تحلیل این بعد نهضت تنباکو بپردازیم و ضمن تبیین نقش روحانیت به بافته هاى تاریخ نویسان دربارى واستعمارى پاسخ بگوئیم وانگیزه آنان راازاین تحریف بیان کنیم .
براى این منظور سه بخش زیر راارزیابى و نقد و بررسى مى کنیم :
1.اعتراف تاریخ نگاران داخلى و خارجى و بسیارى از دوله ها و سلطنه ها به نقش موثر روحانیت در نهضت تنباکو.
2.اعتراف آنان به رهبرى رجال برجسته اى از ورحانیت در شهرهاى مختلف .
3. تاریخ نگاران دربارى استعمارى وانگیزه آنان از تحریف تاریخ . بسیارى از تاریخ نگاران داخلى و خارجى و عده اى از خاطره نویسان دربارى ناخواسته از نقش اصلى روحانیت در نهضت تنباکو سخن گفته اند که به نوشته برخى از آنان
اشاره مى شود:
تاریخ نگاران داخلى
1. کسروى
نقش و رهبرى روحانیت متعهد دراین نهضت آن قدر روشن است که کسروى با همه دشمنى اش بااسلام و روحانیت چاره اى جزاعتراف ندارد....
[... بیش از همه تبریز به کار برخاست ... پس از تبریز اسپهان به تکان آمد و پس از آن در تهران شور و جنبش پیدا گردید. در همه جا علماء پیشگام بودند. در تبریز حاج میرزاجواد دراسپهان آقا نجفى و در تهران میرزامحمدحسن آشتیانى و دیگران پدر میان داشتند.از سامراء مجتهد بزرگ میرزا محمدحسن شیرازى تلگراف به شاه فرستاد و زیارتهاى امتیاز را باز نموده و درخواست به هم زدن آن را کرد] 1 .
کسروى پس از آن که : چاره جویى شاه و درباریان لغوامتیاز داخلى و مقاومت مردم و علماء شیوه مبارزاتى علماء در نهضت فتواى میرزاى شیرازى در تحریم تنباکو واطاعت مطلق مردم از حکم میرزا سخن مى گوید مى نویسد:
[ این کار چنان انجام گرفت که مایه شگفت همگى بیگانگان گردید. کمپانى
ناگزیر شد به شاه گله کند و چاره خواهد. و شاه خواست زورآزمایى کند و به میرزاى آشتیانى پیام فرستاد که یا در آشکار و میان مردم قلیان کشد آن فتوا را بشکند و یااز تهران بیرون رود. او بیرون رفتن را پذیرفته و به آمادگى پرداخت ولى مردم شرویده و نگذاردند] 2 ......
2. شیخ حسن کربلائى
مرحوم شیخ حسن کربلائى از معاصرین و دست اندرکاران این واقعه بوده است . کتاب وى : (قرارداد رژى )از نظر دوست و دشمن 3 مستندترین کتابى است که دراین زمینه نگاشته شده است .
مرحوم کربلائى به تفصیل از مبارزات امت اسلامى به رهبرى روحانیت متعهد در شهرهاى مختلف سخن گفته است :
در شیراز از ضحور و رهبرى عالمان دنى در نهضت تبعید فال اسیرى حمل مزدوران حکومتى به مردم معترض به تبعید فال اسیرى و.... 4
در تبریز از مقاومت مردم و علماءاعلام بویژه حاج میرزاجوادآقاتبریزى 5 ...، دراصفهان از رهبرى آقانجفى و تلگرافهایى عتاب آمیزز شاه به علماى اصفهان بویژه آقانجفى . 6 در پایان از فتواى تحریم تنباکو به وسیله مرحوم شیرازى بزرگ سخن مى گوید واسناد بسیار گویایى را که حاکى از نقش اصلى روحانیت مبارز در نهضت تنباکوست ارائه مى کند 7 .
3. خاطره نویسان
ناصرالدین شاه و درباریان از قبیل :امین الدوله اعتمادالسلطنه و..... در نوشته هاى خود که به عنوان خاطرات از خود به جاى گذاشته اند با تلخى و عصبانیت و گاه با نیش و کنایه و توهین از نقش روحانیت مبارز یاد کرده اند. به عنوان نمونه :امین الدوله حامى اصلى ملکم در تاسیس حزب فراماسون ایران 8 مداح ناصرالدین شاه 9 حامى قرارداد رژى دشمن روحانیت و بالاخره نمونه روشنفکر وابسته در عین حالى که با نیش و کنایه تحریم تنباکو قیام مردم را تخطئه مى کند و روحانیت مبارز در صحنه را به تمسخر مى گیرد 10 گفتارش بیانگر حضور بلکه رهبرى روحانیت در قضیه تنباکواست .
امین الدوله پس از آن که از حکم تبعید میرزاى آشتیانى اجتماع علما و طلاب و مردم براى همراهى و وداع و یا جلوگیرى ازاجراى حکم اطلاع شاه ازازدحام مردم و بسته شدن بازارها و.... سخن مى گوید مى نویسد:
[شاه ازاین خبر برآشفت . نایب السلطنه را طلبید و موجب واقعه را پرسید؟ گفت : به
حکم دیروزى شاه به میرزا حسن پیام فرستادم .
گفته بود: حلال کردن تنباکو مقدورم نیست به عتبات عالیات سفر مى کنم . وامروز صبح در کار حرکت بود که علماى شهر براى مشایعت آمده طلاب به آنها متابعت کردند واین حال ظهور کرد که مى شنوید] 11 .
امین الدوله پس از آن که از عصبانیت شاه و درباریان و سرپیچى سربازان غیور ترک از فرمان حمله به مردم و علماء سخن مى گوید مى نویسد:
[ از علماء و طلاب جمعى که پایه اجتهاد داشتند به قصد جهاد حرکت کردند و به مردم شوریده گوشزد نمودند که :
هان ! وقت جانبازى و سعادت اندوزى است . بکوشید تا جامه زنان نپوشید.اینک خزانه دولت و کوه بلور و دریاى نور و تاج و تخت کیان بلامانع قدوم شما را منتظراست] 12 .
او درادامه گفتارش از شدت خشم و عصبانیت از مردم مسلمان به عنوان اوباش گرسنه و بى سرو بى پا واز طلاب به عنوان سادات گدا یاد کرده است .
وى پس از حمله سربازان به مردم بى پناه مى نویسد:
[ صداى تفنگ که ازارگ دولتى برخاست ملاها فریاد برداشتند:
اى قوم ! جاى درنگ نیست که ظلمه به خون مردم گشودند.اگر مسلمانید خونخواهى کنید و سزاى ظالم را بدهید تکبیرگویان حمله آوردند به باغ میدان . داخل شدند... یکى ازاکابر معممین جهارا آیت یاس و قنوط خواند و کار صلح را به الغاى عمل رژى مشروط داشت که تااز شاه خط و وثیقه رژى مشروط داشت که تااز شاه خط و وثیقه نیارید و بساط انحصار توتون و تنباکو فسخ نشود بر نمى گردیم]...
امین الدوله پس از آن که وحشت شاه امین السلطان و درباریان الغاى امتیاز رژى پرداخت خون بهاى کشتگان فتح و پیروزى علماء دراین رویارویى سخن مى گوید مى نویسد:
[شهر آشفته آرام و کار به کام آقایان شد. روز دیگر باد به زخم شاهنشاه خورد چه فایده که تیراز شست و کاراز دست رفته بود. به تدارک قضیه برخاست و هر چه کرد درانظار خلق به قوت علماءافزود و ازاعتبار واقتدار سلطنت کاست : مثلا کنت دمنت فرت نظم الملک از وزارت پلیس معزول شد. همه گفتند:از ترس ملاهاست . رفع و منع ظلم مباشرین واستحکام وانتظام آیین معدلت و تشییداساس دیوان عدلیه تاکید مى شد. همه مى گفتند: به خاطر ملاهاست] 13 .
اعتمادالسلطنه وزیرانطباعات ناصرالدین شاه که همانندامین الدوله دل خوشى از روحانیت ندارد در این باره مى نویسد:
[...هرگاه سه ما قبل که جناب میرزا تلگرافى به حضور شاه زده بودند جواب به قاعده داده بودند...این فتنه بر پا نمى گشت ... زحمتى که در ظرف سلطنت خودشان کشیده بودند که اقتدار ملاها را کم کنند جهالت کارگزاران دولت اسبابى فراهم آورد که این اقتدار طورى بروز کرده است که از صدراسلام تاکنون در مملکت شیعه این طورایستادگى از علماء دیده نشده بود] 14 .
از نامه امین السلطان به علاءالدوله نیز تاثیر عالمان دین در نهضت به خوبى فهمیده مى شود:
[ اگراین کار به این طور تمام نشود این آخوندها مردم را تا پاى جان حاضر کرده اند باید شروع به جنگ داخله بنمائیم] 15 .
ناصرالدین شاه نیز در موارد متعدد به نقش روحانیت در نهضت تنباکو اعتراف مى کند از جمله : در نامه اى به امین السلطان از شورش مردم اصفهان شیراز مشهد کرمان و رهبرى روحانیت در شورش ضدکمپانى یاد مى کند. 16
به هنگام سخن در هیات وزیران و کارگزاران دولتى از مطاعیت و استیلاء و قوت واستعلاء ملاها شکایت مى کند. 17
در نامه اى تهدیدآمیز به میرزاى آشتیانى با عصبانیت از نقش وى در شورش تهران و میرزا جوادآقا در تبریز و آقا نجفى دراصفهان و... مى نویسد 18 .
تاریخ نگاران خارجى
بسیارى از سفراء و تاریخ نگاران خارجى حتى انگلیسیهایى که به نحوى ازاوضاع ایران مطلع بوده اند از نقش اصلى روحانیت در نهضت تنباکو سخن گفته اند از جمله :
فوریه پزشک ویژه ناصرالدین شاه . وى ازابتداى ماجرا و شروع نهضت در جریان امر بوده به گونه اى که نوشته هاى او مورداستناد بسیارى از نویسندگان و تحلیل گران تاریخ است .
فووریه خلق و خو و عکس العملهاى شاه و رجال ایران آن زمان را در برابر مردم و علماء در واقعه رژى بى پرده نشان مى دهد.
او در جاى جاى گزارشهاى روزانه خویش از شروع نهضت تا پیروزى آن از حضور روحانیت و مقابله آنان باانگلیس و ناصرالدین شاه و به عکس سخن مى گوید.
دکتر فووریه پس از آن که ازاصل امتیاز و مواد آن و رشوه هایى که براى تحصیل آن پرداخت شده واز هجوم انگلیسیها به عنوان کارگران شرکت و فریاد واعتراض مردم در شهرهاى
بزرگ و... سخن مى گوید: مى نویسد:
[سلسله جنبان این نهضت روحانیون اند. و کسى که به ایشان دستوراین کار را داده رئیس روحانیون کربلاست] 19 .
دکتر فووریه در جاى دیگراز فتواى مرحوم شیرازى واطاعت مطلق مردم حتى حرمسراى شاهى سخن مى گوید چنین گزارش مى دهد:
[مردم ایران هر وقت فتوایى از ملایى متنفذ یا مجتهدى معتبر برسد باانضباط تمام اطاعت آن را گردن مى نهند.امروزاختیار به کلى در قبضه آخوندهاست] 20 .
وى درادامه از توقیف و تبعیدامین الضرب به بهانه تحریک مردم و عدم تاثیر تبعید وى در روند نهضت سخن مى گوید.
او علت اساسى نهضت را فتواى میرزا و مخالفت روحانیت با قرارداد رژى مى داند و براین باوراست : پس ازاین که حکومت و سفیرانگلیس به ناتوانى خود در مقابله با مردم و روحانیت پى بردند اساس امتیاز رژى متزلزل شد و شاه و کمپانى رژى در سر پا نگهداشتن امتیاز دیگر اصرارى نداشتند. 21.
دکتر فووریه در 16 جمادى الاولى درباره اوج گیرى مبارزات و موضع گیرى صریح و روشن علماء در برابر شاه وانگلیس مى نویسد:
[کار تجرى ملاها کم کم به تظاهرات سیاسى کشیده . در یکى از جلساتى که صدراعظم تهران براى گفتگو در باب غرامت کمپانى تشکیل داده بود یکى از ملاها بدون پروا به امین السطان گفت که :این غرامت را باید اشخاصى که از آن شرکت رشوه گرفته انداز عهده بر آیند واسم چند نفر را هم برد] 22 .
دکتر فوریه پس از آن که از شایعه جهاد و تهدید خارجیان در صورت عدم لغوامتیاز سخن مى گوید:از سفیر فرانسه مى پرسد:
چرا نمایندگان کشورهاى خارجى در چنین مواقع خطرناکى براى حفظ جان اتباع خود به اقدامات مشترک دست نمى زنند.
فووریه پس از گزارش از فتح و پیروزى نسبى روحانیت و عقب نشینى شاه وانگلیس اظهارامیدوارى مى کند که : اختیار دخانیات در دست خود مردم قرار بگیرد و دولت و روحانیت یا یکدیگر آشتى کنند واو با دلى خوش به فرانسه برگردد.
معتقداست که :این امر در صورتى ممکن است که فرمان لغو تحریم از میرزاى شیرازى صادر شود. زیرا همه امیدها به عتبات است و همه خلاص از این غصه رااز آن جانب منتظرند. ولى پس از مدتى انتظار تلگرافى از آن جانب رسید که شاه را در لغوامتیاز شده بود واز رفع تحریم 24.دخانیات سخنى نگفته بود.
فووریه درادامه گفتارش ناراحتى شدید شاه و درباریان ازاین تلگراف کاهش قیمت
سهام بانک شاهنشاهى وقفه دیگرامتیازات و ضرر و زیان این قیام براى انگلیس و... را ترسیم مى کند و مى نویسد:
[ اگراین حال دوام پیدا کند خسارات جبران ناپذیرى متوجه همه چیز خواهد شد.البته روحانیون ازاین جهت وحشتى ندارند وامور فوق به ایشان مربوط نیست . به همن جهت به استظهار نفوذى که ایشان را در میا نطبقه عوام منعصب مسلم است روز به روز بر تجرى خود مى افزایند و به حد و سدى براى تحریک قائل نیستند. در صورتى که حال دولت چنین نیست .اگراین مبارزه به همین صورتى که شروع شده دوام یابد بیم هر خطرى براى آن مى رود 25 . ]
دکتر فووریه پس از نقل حادثه تهران یعنى شورش و کشتار مردم به دستور شاه و درباریان و تداوم خصومت و مقابله شاه و علماء مى نویسد:
[راست است که سلیک تفنگ شورش را خوابانده ولیکن آن دو قوه اى که با یکدیگر نزاع مى کرده اند همچنان به حال خصومت باقى هستند. شاه اگر چه غالب آمده و لکن از حیثیتش کاسته شده و روحانیون با وجود مغلوبیت قوى تر گردیده اند] 26 .
وى عدم اعتناء میرزاى آشتیانى به حکم تبعید درخواست اصل امتیازنامه براى پاره کردن آن در جلو چشم مردم استنکاف وى از پذیرش هدیه شاه درخواست درباراز عدم هجرت وى به عتبات و... را دلیل قوت وافزایش قدرت روحانیون مى داند. 27
سردنیس رایت وزیر مختارانگلیس درایران . وى مجموعا دوازده سال کاردار و وزیر مختار و سفیر کبیرانگلیس در ایران بوده است . درباره واقعه رژى و نقش روحانیت در کتاب[ انگلیسیان در میان ایرانیان در دوره قاجاریه] مى نویسد:
[بار دیگر ملایان با دسیسه هاى پنهانى روسها احساسات را بر ضدانگلیسیان برانگیختند. در مشهد شیراز اصفهان یزد شورشهایى برخاست . کنسول انگلیس در تبریز نرسید که مسیحیان را قتل عام کنند... وقتى یکى از پیشوایان بزرگ دینى استعمال تنباکو را تا لغوامتیاز آن تحریم کرد اثر زیادى به جاى گذاشت . یک ناظر فرانسوى در آن هنگام گزارش داد:
ناگهان همه تجار تنباکو دکان خود را بستند و همه قلیانها کنار گذاشته شد و دیگر کسى سیگار نکشید] 28 ...
نویسنده سفیر کبیر کشورى است که دراثر پافشارى مردم و روحانیت دراین مورد شکست خورده است ازاین روى ضمن اعتراف به نقش روحانیت سعى دارد رقیب خود را (روسیه ) دراین نهضت دخالت دهد تا تحمل شکست را بر خود آسان تر نماید و مردم به
نقش روحانیت پى نبرند.
پروفسور حامدالگار. وى در کتاب: [ دین و دولت] که صاحب نظران ایران و جهان از آن به عنوان : معدن طلا پژوهش گرانسنگ کتاب موثر کتاب ماخذ و... یاد کرده اند 29 در بخش امتیاز رژى کرارا از علماء به عنوان رهبران نهضت تنباکو یاد مى کند. به عنوان نمونه : پس از آن که از علماء به عنوان مدافعان منافع ملى علیه حکومت خیانتکار و نفوذ منافع ملى علیه حکومت خیانتکار و نفوذ بیگانه در قرارداد رویتر یاد مى کند مى نویسد:
[در ماجراى انحصار تنباکو تمام ملت احساس خفت کرد و علماء آشکارا به عنوان رهبران ملى تلقى شدند] 30 .
و در جاى دیگر مى نویسد:
در فرصتهاى متعدد علماء به منظور دفاع از منافع ملى علیه دولت اقدام مى کردند. در ضمن در هر مورد مظهر خواسته ها یا شکایات اشخاص یا گروههاى گوناگون بودند. ولى درامتیاز تنباکو براستى تمام ملت به رهبرى آنها متحد شده بودند. آن هیجان تنهااعتراض علیه یک اقدام مخصوص حکومت نبود براى این که هر چند کانون آن مساله انحصار تنباکو بود دراصلى مقابله اى بود میان مردم و دولت که در آن رهبرى علماءاراده و مفهوم تازه اى از رهبرى را نشان داد 31 .
حامدالگار براین باوراست که : علماء دراین جنبش به گونه اى موفقیت آمیز نهضت را رهبرى کردند. باارائه مدارک و مستندات بسیار از رهبرى میرزاى آشتیانى در تهران 32 میرزا جوادآقا در تبریز 33 آقا نجفى دراصفهان 34 فال اسیرى در شیراز 35 محمدتقى بجنورى و حاج حبیب الله مجتهد شهیدى در مشهد 35 و... سخن مى گوید.
وى حضور سیطره آمیز انگلیسیها و واگذارى اموراقتصادى ملت ایران را به بیگانگان سبب خشم عالمان دینى مى داند. در مقایسه نهضت تنباکو با رویدادهاى پیش از آن از جمله : جهاد مردم علیه روس به رهبرى روحانیت مى نویسد:
[ اما هیجانى که علیه امتیاز تنباکو در گرفته بود از لحاظ وسعت و کیفیت با تجلیات پیشین قدرت روحانیان تفاوت داشت . نارضایى به طور عظیم ترى اظهار شد و رهبرى آن متحدتر واستوارتر بود. نقش علماء به منزله رهبران و مدافعان واقعى ملت علیه دولت و رخنه تدریجى بیگانه بار دیگر با وضوح تازه اى تجلى یافته بود] 37 .
حامدالگار این قیام را نخستین هیجانى مى داند که ناظران خارجى را به قدرت روحانیون درایران آگاه ساخت . راین باره شواهدى رااز شگفتى خارجیان از قدرت روحانیون ذکر مى کند.
سیاستمدارانگلیسى :[ لاسلز به سالیسبورى] آنچنان از نقش روحانیت در واقعه
رژى به وحشت افتاده که مى نویسد:
[بدیهى است اگر ملایان دراثبات قدرت خودشان و روى کار آوردن یک حکومت ضداروپایى توفیق یابند باید همه امیدمان را براى اصلاح ایران از رهگذراقدام بازرگانى از دست بدهیم].
در ضمن سیاستمدارانگلیسى در شگفت است که آیااین هیجان صرف نظر از قدرت روحانیون تجلى یک عقیده عمومى نبوده است که تا آن زمان در ایران ناشناس مانده است . 38
هانرى حاویس نویسنده و شاعر معروف انگلیسى درباره نقش علماء درایران نهضت مى نویسد:
[...بطلان ...این امتیاز فقط به واسطه اعمال متفقه و حرکات شجاعت آمیز ملاها و علماء بوده است که پادشاه را مجبور به بطلان آن نمودند و مردم را مشوق و محرک گردیدند که در برابر آخرین حرکت و اقدام پادشگاه که به سرقت ملت شباهت داشت مقاومت سخت نمایند و کار را به جایى رساندند که اعلیحضرت اقدس همایون پادشاه ملتفت شدند که اگر بخواند بیش ازاین در برابر مردم و ملت مقاومت وایستادگى کنند نه تنهااز پلتیک دور بود بلکه اقدامات خودشان را درانجام این امتیازنامه و متدوال نمودن آن محل و غیر ممکن پنداشتند] 39 ...
ادوارد برون انگلیسى نیز به نقش روحانیت در نهضت تنباکو و در راس آن میرزاى شیرازى اعتراف مى کند.
وى پس از آن که از نقش سیدجمال در صدور فتوا سخن مى گوید اقدام میرزاى شیرازى را مى ستاید واز آن به عنوان ضربه اى کوبنده که اقتدار ناصرالدین شاه و دول خارجى را درهم شکست یاد مى کند.اطاعت مطلق مردم رااز حکم تحریم تنباکو وفادارى مردم به روحانیت مى داند.
مورگان شوستر نماینده انگلیس در تبریز و حتى میرزا ملکم خان دلال امتیازات از نقش موثر روحانیت یاد کرده و با تجلیل از آنان یاد مى کنند. 40
گفتار برخى از تاریخ نگاران نویسندگان سیاستمداران و... را درباره نقش روحانیت در نهضت تنباکو آوردیم . دراین بخش برآنیم که یادى کنیم از روحانیون متعهدى که در نقاط مختلف کشور رهبرى نهضت را به عهده داشته اند:
میرزاى آشتیانى
علماى تهران با رهبرى میرزاى آشتیانى 41از همان آغاز باامتیاز تنباکو مخالفت کرده و واگذارى آن را مخالف اسلام واستقلال مملکت شمردند. 42
میرزاى آشتیانى چندین مرتبه با ناصرالدین شاه وامین السلطان ملاقات کرد و
مضار و معایب واگذارى امتیازات را به بیگانگان گوشزد نمود و خواستار لغو آنها بویژه امتیاز رژى شد. ولى شاه و دربار به بهانه آن که امضاى شاه معتبر و طرف قرارداد در حقیقت دولت انگلیس است از لغوامتیاز سر باز زدند 53 .
مساجد و خانه علماء بویژه خانه میرزاى آشتیانى محل تجمع مردم معترض به این قرارداد ننگین و طلت آور بود. دراین مکانها سخنرانى هایى علیه دربار وانگلیس ایراد مى شد 44 شاه توسل به خشونت را وسیله اى براى برقرارى نظم وامنیت دانسته و به نایب السلطنه دستور سرکوبى و دستگیرى سرجنبانان نهضت را مى دهد. 45
ناصرالدین شاه در نامه اى مفصل و تهدیدآمیز به میرزاى آشتیانى پس از آن وى رامحرک مردم در قیام و شورش معرفى مى کند مى نویسد:
آیا بهتر نبود که متفقا یا تنها عریضه مى کردید در دفع عمل ما هم که در تدارک بودیم .... به امین السلطان و نایب السلطنه حکم شد مجلسى از علماء و وزراء فراهم بیاورند سئوال ود که خلافت شریعت دراین قرارنامه در کجاست ؟ بنمائید تا رفع شود. مجلس اول همه حاضر شدند به جز شما که تعارض کرده بودید...
ماامتیاز داخله را برداشتیم همه تشکر کردند جز شما.... آیا عوام فریبى به نظر شما رسیده یا مسند خود را مى خواهید به این واسطه رونقى بدهید. باز هم در مجالس و محافل خودتان در عوض تحسین و تمجید بر ضد دولت واولیاى دولت حرف مى زنید. یعنى چه ؟ من شما را آفم فقیرى و ملاى بى غرض و دولتخواه مى دانستم حالا بر ضد آن مى بینم که اقتباس به مجتهد تبریز (میرزا جواد آقا) و آقا نجفى اصفهانى و غیره مى کنید. آیا نمى دانید که کسى نمى تواند بر ضد دولت برخیزد 46 ...
میرزاى آشتیانى در پاسخ به تماسهاى مکرر خویش براى لغوامتیاز اشاره کرده و مفاسد واگذارى امتیازات به بیگانگان را به شرح زیر براى شاه مى نویسد:
[..... موجب اخلال نظام مملکت و رفته رفته سبب عدم استقلال سلطنت و على الانصاف هادم اساس دین مبین و ماحى غرض از صدمات خاتم النبیین (ص ) و بعثت انبیاء مرسلین است] 47 ....
درباره مجتهدتبریز و آقا نجفى مى نویسد:
[حسن خدمت و نیکویى تدبیر علماء بلدان از قبیل : مجتهد تبریزى و آقا نجفى سلمهاالله تعالى که همیشه خیرخواه دولت بوده اند به سوء تدبیر به نظرانور رسیده که دعگو را هم قیاس به آنها نموده دست خط فرموده اند که : تبعیت اجامر واوباش
مى کنى] 48 ...
مقاومت میرزاى آشتیانى در برابرانگلیس و ناصرالدین شاه باعث گردید که حکم تبعید وى در دستور کار قرار بگیرد. میرزاى آشتیانى در تخییر بین نقض حکم تحریم و رفتن از تهران هجرت از تهران را برمى گزیند. 49
ملک آراء برادر شاه مى نویسد:
[ پیروان او که از نیت او آگاه شدند نزدیک خانه او گرد آمدند واز خروج او جلوگیرى کردند] 50 .
کلیه علماء تهران جهت همراهى میرزااجتماع کردند. بازار بسته شد. هزاران نفراز مردم تهران پس ازاجتماع در منزل آشتیانى در اطراف ارگ سلطنتى اجتماع کردن و شعارهایى در مخالف با تبعید میرزاى آشتیانى سردادند. فشار جمعیتى که ارگ را محضاره کرده بودند چنان افزایش یافت که سرانجام دستور آتش صادر شد. 51 علماء به تظاهرکنندگان دستور دادند که : روز بعد بار دیگراجتماع کنند. 52از آن پس ناصرالدین شاه متقاعد شد که بیش ازاین نمى توان انحصار تنباکو را سرپا نگهداشت . عضدالملک را براى عذرخواهى و وعده لغو امتیاز به خدمت میرزاى آشتیانى فرستاد و در ضمن انگشترى الماس هم به عنوان هدیه براى ایشان فرستاد. میرزاى آشتیانى هدیه شاه را نپذیرفت . 54 به گونه اى طعنه آمیز تهدید مى کرد که از پایتخت مى رود ولى شاه و درباریان از ترس حمله بیشتر به ارگ التماس مى کردند که بماند. 55
حامدالگار مى نویسد:
[پس از مقابله سخت و مستقیم میان حکومت و مردم تهران که رهبرى آن با میرزاحس آشتیانى بود ناصرالدین شاه به ناچار در برابر خواسته هاى علماء تسلیم شد] 56 .
دکتر فووریه امین الدوله امین السلطان نایب السلطان ملک آراء حامدالگار و... قیام مردم را جدى و سبب تظاهرات بزرگ تهران را اعتراض به حکم تبعید میرزاى آشتیانى دانسته اند.
یحیى دولت آبادى که بنایش بر ضدیت با روحانیت متعهد و تحریف تاریخ است در عین حال مى نویسد:
کامران میرزا (نایب السلطنه ) آقا میرزاحسن را بر آن مى دارد که آشکارا بر ضد رژى اقدام نماید یعنى بر ضد دولت و مسلم است که آقامیرزاحسن تااطمینانى از میل باطنى شاه نداشته باشد جرات نمى کند به چنین کار بزرگ دست بزند . 57
دولت آبادى بنا به مثل معروف :[ کافر همه را به کیش خود پندارد] چون خود جرات تخلف ازاوامر شاهانه را نداشته به آشتیانى نیزاسن نسبتهاى ناروا را مى دهد. درحالى که دیدید و
دیدم که میرزاى آشتیانى در مقابل حکومت ایستاد تا جائى که ناصرالدین شاه آن نامه تهدیدآمیز را به وى نوشت و به تبعید وى حکم کرد. یحیى دولت آبادى درادامه گفتارش از سخنان هر روزه آشتیانى درابتداى درس علیه امتیاز و ضررهاى آن سخن مى گوید واعتراف مى کند که رهبرى روحانیون مخالف رژى را در تهران آشتانى به عهده دشته است ولى بنا به وظیفه و ماموریتى که دارد باز هم به توجیه آن مى پردازد 58
افزون بر آنچه دراین جا آوردیم در مقاله[ فتواى تحریم تنباکو و پیامدهاى آن] نیزاسناد و مدارکى رااز حضور و رهبرى میرزاى آشتیانى ذکر کردیم که به خاطراطاعه کلام از آوردن مجدد آنها خوددارى مى کنیم .
میرزا جواد آقا تبریزى
بسیارى از تاریخ نگاران خارجى و داخلى دوله ها و سلطنه هااز میرزا جوادآقا تبریزى 59 به عنوان پیشگام مردم و رهبر نهضت قیام تنباکو در تبریز یاد کرده اند.از جمله : کسروى وى را پیشگام مردم در نهضت تبریز مى داند. 60 ریچارد کدى 61 حامدالگار 62از نقش موثر و رهبرى مردم تبریز توسطایشان سخن گفته اند. ناصرالدین شاه در نامه اى به میرزاى آشتیانى به نقش موثر میرزا جودا آقا در جنبش تبریزاعتراف مى کند. ملک آراء 64امین الدوله 65امین السلطان 66 و...... نیزاز نقشى اساسى میرزا جوادآقا در تبریز سخن مى گویند.
هنگامى که خبر حرکت نمایندگان کمپانى رژى به تبریز رسید مردم که از خلاف شرع بودن امتیاز توسط تلگراف مرحوم شیرازى به شاه آگاه شده بودند کسب و کار خود را تعطیل کردند و دراطراف میرزا جواد آقا اجتماع نمودند.اعلانیه هاى کمپانى را که به در و دیوار چپبانده بودند پاره کردند و به جاى آن اعلانیه هاى انقلابى چسباندند. 67 نمایندگان مردم تبریز چند تلگراف به تهران مخابره وانحصارتوتون و تنباکو را مخالف قرآن و دستورهاى اسلام دانسته واز ناصرالدین شاه لغو آن را خواستار شدند و ضمنا تهدید کردند که اگر تقاضاى آنان قبول نشود با اسلحه ازحقوق حقه خود دفاع خواهند کرد. 68
حامدالگار مى نویسد:
[میرزا جواد آقا که پس از غیبت موقت بازگشته و در بحوبه نفوذ خود بوده هیجان تبریز را رهبرى مى کرد. ناصرالدین شاه به عزم ریشخند میرزاجودآقا آقا على آشتیانى را که از درباریان بود با هدایایى به دیداراو فرستاد] 69 .
ناصرالدین شاه که از واقعه تبریز به وحشت افتاده بوده در پى چاره با نزدیکان خود به مشورت نشست . برخى با مساعدت تهران سرکوبى نظامى را پیشنهاد مى کنند و برخى
کارهاى دیگر و آخرالامر تصمیم گرفته مى شود که یکى از رجال بورگ دولت به تبریز رفته و منافع و محاسن امتیاز را براى مردم بازگو نماید و موافقت و رضایت حاج میزرا جوادآقا و سایر مجتهدان را به هر ترتیبى شده جلب نماید.اعتمادالسلطنه براى این ماموریت پیشنهاد مى شود.امین السلطان مخالفت مى کند وامین خلوت را پیشنهاد مى کند و بالاخره شاه امین حضور را براى این ماموریت انتخاب مى کند. 70 پیش از وروداو به تبریز مردم پاره کاغذى به گردن سنگى انداخته و آن را دراطراف شهر مى گردانند. منظوراین بود که بدین وسیله فرمان شاه و پیام او را سبک گردانند. 71امین حضور تا دو فرسنگى تبریز مى آید ولى جرات نمى کند به شهر وارد شود کهع مظفرالدین میرزا ولیعهد متوجه شده او را با کالسکه خودوارد شهر مى کند 72 واز پس از دو روز توقف اجازه ملاقات از میرزاجوادآقا مى گیرد.
امین حضور درباره این ملاقات مى نویسد:
[بعداز حصول اطمینان از جان به خانه مجتهد رفتم . تمام کوچه ها و بامها و خانه مجتهد را مملواز مردم مسلح دیدم که تمام تفنگ مارتین در دست و طپانچه در کمر و قطار فشنگ بسته بودند. به خدمت مجتهد رسیده بااین حال اظهار هیچ مطلبى را جایز ندانستم . هدایا را رسانیده دست مجتهد را بوسیده بیرون آمدم] 73 .
نیکى ریچارد کدى مى نویسد:
[....امین السلطان راجع به دومین طغیان بزرگ ضد رژى یعنى اعرتض تبریز گفته است : حالا ثابت شده که مجتهد (میرزاجواد آقا) نقش فتنه آمیز بزرگى در تمام آشوبهاى اخیر مربوط به رژى ایفاء کرده است و با مجتهد بزرگ (میرزاى شیرازى ) در سامره و علماى مشهد.... در ارتباط بوده است] 74 .
آقا نجفى
دراصفهان مردم به رهبرى عالمان دینى بویژه آقانجفى 75 که در آن هنگام نفوذایشان بیش از دیگران علماء بود. در برابر کمپانى رژى ایستادند. بسیارى از خبرنگاران خاطر نویسان از رهبرى آقا نجفى در اصفهان سخن گفته اند.
نیکى ریچاد کدى مى نویسد:
گرچه گزارشهاى گزناگونى ازاصفهان در دست است که در برخى جزئیات با هم اختلاف دارند ولى ظاهرا در آن جا دو بار تظاهرات بزرگى به رهبرى ملایان عمده آقانجفى و برادرش شیخ محمدعلى برپا شده بود و در این تظارهات آن دو به امتیازات اروپائیان تاخته و... 76
علماى اصفهان به رهبرى آقانجفى پیش از صدور حکم تحریم تنباکواز سوى شیرازى فتواى منع خرید و فروش استعمال دخانیات را صادر کردند. هرچند در خارج از
اصفهان دستور آنان را کسى اطاعت نکرد ولى دراصفهان مردم از آنان پیروزى کردند وازاستعمال توتون و تنباکو خوددارى نمودند. 77 مامورین کمپانى مستقر دراصفهان ازاین وضعیت سخت به وحشت افتادند ضمن تلگراف اوضاع به تهران از حکومت مرکزى مى خواهند که :
به حاکم اصفهان دستور دهند که با آنان بیش از پیش مساعدت نمایند 78 از طرف حکومت مرکزى تلگرافهاى عتاب آمیزى به علماى اصفهان نیز از تهران ماموریت یافت که به هر وسیله ممکن مردم را ساکت و علماء را وادار کند حکم اباحه استعمال دخانیات را صادر نمانید واگر سرپیچى کردند آنان راازاصفهان تبعید نماید. حتى دستور مى دهند که اگر علماءامتناع کرند و مردم شورش نمودند به قوه قهریه متوسل شوند خانه هایشان را بر سرشان خراب کنند. 80
السطان پس از ناانیدى از همکارى علماءآزار واذیت آنان را شروع مى کند.اماهرچه آزار واذیت و فشار وى بیشر مى شود علماء به رهبرى آقانجفى مقاومت مى کنند و در تقاضاى خود مبنى بر لغوامتیازات خارجى بیشتر پافشارى مى کنند. 81
از طرف حکومت آن قدراسباب زحمت علماى صافهان را فراهم مى سازند که عده اى از آنان ناگزیرازاصفهان هجرت مى کنند از جمله : منیرالدین که از جانب حکومت به اوابلاغ شده بود که : بایداستعمال دخانیات را صریحا در منابر تجویز و ترخیص و خود نیز علانیه و برملا استعمال دخانیات نمایى و تهدیدهاى سخت دیگرى که بر جان خود ترسید و شبانه به نزد میرزاى شیرازى در سامرا هجرت کرد. 82
حامدالگار مى نویسد:
[دراصفهان علماء به رهبرى آقا نجفى سخت گیر بى درنگ علیه انحصار تنباکو تهیچ شدند. آنان به حدى دست پیش گرفتند که حتى پیش از صدور فتواى معروف از فروش تنباکو جلو گرفتند....
ظل السطان به آقا نجفى فشار آورد تا حکم به اباحه فروش تنباکو را بدهد ولى توفیقى به دست نیاورد] 83 .
کسروى آقانجفى رااز پیشگامان نهضت دراصفهان 84 مى داند. ناصرالدین شاه در نامه اش به میرزاى آشتیانى با عصبانیت از رهبرى آقا نجفى دراصفهان سخن مى گوید. 85
افزون براین در مقاله[ فتواى تحریم تنباکو پیامدهاى آن] به برخى ازاسنادى که بیانگر نقش موثر آفا نحفى در نهضت اصفهان بود اشاره کردیم .
فال اسیرى
شیراز بیش از مناطق دیگر مورد توجه کمپانى رژى بود. لذا پس از استقرار در مرکز عده اى با سفارش نامه ویژه براى حاکم فارس در جهت همراهى و مساعدت راهى شیراز شدند. مردم شیراز پیش از ورود ماموران کمپانى به رهبرى فال اسیرى کسب و کار خود را تعطیل نموده و در مسجد وکیل شیراز به عنوان اعتراض اجتماع مى کنند. 86 حاجح سید على اکبر فال اسیرى 87 دراین اجتماع خطابه اى مفصل علیه دولت کمپانى رژى و انگلیس ایراد کرده و در پایان شمشیرى از زیر عبایش درآورده واظهار مى دارد :
[موقع جهاد عمومى است .اى مردم ! بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم هر بیگانه اى که براى انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش را بااین شمیشیر پاه خواهم کرد] 88 .
گریه کنان از منبر پائین مى آید.
نمایندگان کمپانى که ازاین اجتماع و سخنان فال اسیرى آگاه مى شوند جرات نمى کنند به شهر شیراز وارد شوند در بیرون شهر توفق واین اخبار را به سفارت انگلیس مخابره مى کنند. حاکم شیراز (معتمدالدوله ) نیز جریان را به امین السلطان گزارش داده و کسب تکلیف مى کند. 89
سفیرانگلیس به امین السلطان پیامدهلا ى قیام مردم شیراز و استمرار آن را گوشزد نموده و خواستاراقدامات جدى حکومت با شورشیان مى گردد. 90امین السلطان قوام الملک را مامورامنیت شیراز مى کند و او با فرمان حکومت مرکزى تبعید فال اسیرى را در دستور کار خود قرار مى دهد 91 تبعید فال اسیرى محبوب مردم کار ساده اى نبود لذا قوام الملک از ترس مردم و یاران سید جرات اقدام به این عمل را در شهر وانظار مردم به صلاح خود ندید و در پى فرصتى بود که تبعید سید را بدون مانع و دردسر عملى کند. دراین هنگام اطلاع پیدا کرد که سید براى خواندن زیارت عاشوراء به تنهایى به خارج شهر مى رود. به وسیله ماموران خود سید را دستگیر کرده و با عجله بسیار و با وضعیا بسیار بدى او را به بوشهر بردند. پس از چندى فال اسیرى از آن جا به بصره واز بصره به سامرا نزد میرزاى شیرازى رفت . مردم شیراز که از تبعید فال اسیرى آگاه مى شوند با تظاهرات و شعارهاى مذهبى در شاه چراغ گرد آمده و رهایى فال اسیرى را خواستار مى گردند. 92
قوام الملک که از شورش واجتماع مردم سخت به وحشت افتاده بوده است مردم را توسط عومال خود به گلوه مى بندد و با کشتن و زخمى کردن 93 عده اى از مسلمانان ماموران کمپانى را وارد شیراز مى کند. 94 و در حالى که انگلیسیان خبر از در هم شکستن مقاومت مردم و پیروزى
مى دهند مردم شیراز با رهبرى دیگر عالمان دینى به مخالفت و مقاومت خودادامه مى دهند.
ریچارد کدى درباره خوش بینىانگلیسیان مى نویسد:
[در 20 مه کندى موقعیت شیراز را با خوش بینى گزارش کرد و گفت : به خاطر سرکوبى مخالفان شیراز به امین السلطان صمیمانه تبریک گفته است و خاطرنشان مى کند که والى فارس دراین قضیه با جسارت و قوت عمل کرده واین شکست جناح ملایان متعصب شیراز که زیاد متنفذ هستند با اعلى درجه به نفع اروپائیان است] 95 .
درباره مقاومت مردم پس از تبعید فال اسیرى مى نویسد:
[گرچه والى با تبعیدافراد دیگر خانواده سید على اکبر فال اسیرى استوارى نشان داد معذلک جنبش شیرا فرو نشست . بسیارى از ملایان شیراز تا وقتى مستر بینز (مدیر رژى در شیراز) شهر را ترک نگفت از رفتن به مساجدامتناع کردند واو مردم خواستند که آنان نیز چنین کننداز جمله شکایات ملایان این بود که ورود روزافزون اروپائیان تحت عنوان امتیاز و مراوده آنان باایرانیان موجب تباهى دین آنان خواهد شد] 96 ...
در دیگر شهرها
در دیگر شهرهاى ایران نیز مثل : مشهد قزوین کاشان یزد کرمان و... کم و بیش شورش تظاهراتى به رهبرى روحانیت علیه شاه و کمپانى رژى انجام شده است . 97 به عنوان نمونه : در مشهد رهبرى مردم را حاج شیخ محمدتقى بجنوردى و حاج میرزا حبیب اللفه شهیدى و غیره به عهده داشته اند. 98 بنا به گفته فووریه : در مشهد علماء نه تنها حکم حرمت استعمال دخانیات را داده بلکه کشت توتون و تنباکو را هم حرام شمرده اند99 .
درباره قزوین حادثه اى را نقل مى کند که آن نیز حاکى از نقش روحانیت دراین نهضت است :
در قزوین یکى از ملاها شخصى را دیده بود که قلیان مى کشد. چون ام رملا را در نکشیدن اطاعت نکرده بود ملا قلیان او را شکست واو به حاکم شکایت برد. حاکم ملارا خواست اما ملا مردم را شوراند. حاکم از ترس به تهران گریخت واگراو حاجى محمدحسن را به خود در کالسکه ننشانده بود بین آن مى رفت که مردم بکشندش .
امین الدوله با تاسف از ضعف حکومت عرف در تمامى ولایات ایران و مطاعیت ملاها سخن مى گوید. 101
در تهران افزون بر میرزاى آشتیانى که رهبرى نهضت را به عهده داشت سید على اکبر
مجتهد تفرشى شیخ فضل الله نورى سید محمدرضا طباطبائى ملامحمدتقى کاشانى و بسیارى از طلاب و عالمان دیگر در نهضت نقش داشتند. 102
در شیراز علاوه بر سید على اکبر فال اسیرى آقا میرزا محمدعلى و آقا شیخ محمدحسن و عدفه اى از عالمان دیگر شرکت داشتند. 103 در اصفهان افزون بر آقا نجفى منیرالدین شیخ محمدعلى ملامحمدفشارکى و...... هم جلوه دار بودند. 104 در کرمانشاه عمده العلماء حاجى آقا میرزا و..... علیه رژیم واستعمار کار مى کردند.
در سبزوار حاجى میرزاابراهیم شریعتمدار 106 و در یزد شریعتمدار میرسید على مدرس و... در صف مقدم علیه رژیم و کمپانى رژى در حرکت بودند. 107
آنچه تا کنون آوردیم گفتار برخى از تاریخ نگاران داخلى و خارجى درباره نقش روحانیت در نهضت تنباکو بود.از نقل گفتار دیگر تاریخ نگارانى که دراین زمینه سخن گفته اند به خاطراطاعه کلام صرف نظر مى کنیم .افزون براین دراین مقاله:[ فتواى تحرمى تنباکو و پیامدهاى آن] اسناد و شواهد بسیارى راارائه نمودیم که بیانگر نقش اساسى روحانیت دراین نهضت بود لذا دراین جا تکرار نمى کنیم . تنها در ذیل به عناوین برخى از آنهااشاره مى کنیم :
تلگرافها و نامه هاى میرزاى شیرازى به شاه وامین السلطان و به عکس تلگرافها و نامه هاى علماء شهرهاى ایران به میرزاى بزرگ در مقاطع گناگون نهضت و پاسخهاى آن جناب نامه هاى توهین آمیز شاه به میرزاى آشتیانى و پاسخ ایشان درخواست مکرر لغو تحریم از علماء تهران وامتناع آنان ازاین امر تهدید علماءاصفهان تبریز شیراز و... از جانب شاه و درباریان دعوت درباراز علماء براى چاره جویى و تهدید آنان درمجلس 108 و.... حاکى از نقش مذهبى و روحانیت متعهد دراین نهضت است .
تاریخ نگاران استعمارى و دربارى
یادآور شدیم که نوشته هاى تاریخ نگاران داخلیو خارجى وانبوه مدارک واسناد حکایت از جدى بودن مبارزه و رویارویى انگلیس شاه و درباریان با عالمان دینى و پیروزى علماء مى کند.
در عین حال برخى از قلم به مزدان با کمال وقاحت فتواى میرزاى شیرازى را دروغغ سیاسى دانسته و نه تنها نقش روحانیت مبارز را در این نهضت منکر شده اند که آنان را در مقابل مردم جوله داده اند. به عنوان نمونه : فریدون آدمیت 109 پس از تحریفهاى بسیار و پس از زمینه ساز براى انکار نقش روحانیت متعهد دراین نهضت مى نویسد:
[آهنگ اعتراض نخست از شیراز برخاست . مهمترین نقطه تنباک خیز از آن جا به کرمان اصفهان خراسان آذربایجان]....
پس از چند صفحع قلم فرسائى براى انجام ماموریت اصلى خویش با کمال بى شرمى درادامه گفتار پیشین مى نویسد:
گفتگو بر سر موهوم بودن فتواى میرزاى شیرازى در تحریم دخانیان و تحریک روس در برهم زدن بساط رژى به عاملى میرزا کاظم ملک التجار و مخالفت میرزاحسن آشتیانى با آن انحصار نامه نیست بله نشر آن حکم مرجع تشیع دروغ سیاسى بود همچون بسیارى از دروغ زنیهاى دیگر که تاریخ ثبت کرده است ....
اما قضیه مهم تاریخى این است که امتیاز نامه رژى صنف کاسب و بازرگانان را برانگیزند پس از آن مرجع تشیع مسؤولیت حکم ساختگى را به گردن گرفت وانحصار نامه را مردوداعلام کرد و مجموعا بهانه اى براى خروج مردم بر دولت به دست داد. 110
ابراهیم صفایى یکى دیگراز تاریخ نویسان دربارى است . وى که از طرف عوامل فرهنگى شاه معدوم ماموریت بررسى اسناد تاریخى و تدوین کتابهاى تاریخى شاه پسندانه را داشت 111 نهضت اسلامى مردم را در مقابل انگلیس و ناصر الدین شاه به زیان ملت و مملکت دانسته و آن را از دسیسه هاى روسى مى داند و حکم تحریم تنباکو را بااستناد به نامه امین السلطان به ناصر الدین شاه جعلى و دروغ مى شمارد.از ناصرالدین شاه به عنوان سیاستمدارى که همواره دو قدرت روس وانگلیس را در حال تعادل نگهداشته یاد مى کند و واگذارى امتیازات را به آنان توجیه مى نماید. 112
جلال آل احمد پس از نقل دیدگاه فوق مى نویسد:
تا انتشار این کتاب ( اسناد سیاسى دوران قاجاریه ) من گمان مى کردم ابراهیم صفایى نویسنده بى مسوولیتى است اما بااین کتاب دیدیم که صاحب غرض هم هست . 113
یحیى بن دولت آبادى که بارها به وابستگى خود و خانوده اش به امین السلطان اعتراف کرده 114 همانند آدمیت و صفایى به جعل و تحریف و کتمان بسیارى ازاسناد پرداخته است . وى نیز فتواى میرزاى شیرازى را جعلى و حاعل را ملک التجاردانسته و حضور جدى روحانیت را دراین نهضت انکار مى کند! وى براین باوراست که :ناصرالدین شاه پس از اعطاءامتیاز براثر مخالفتهاى روس پشیمان شد و براى لغوامتیاز پى بهانه مى گست .ازاین روى تحریک روحانیون را آغاز کرد. دولت آبادى از قیام مردم شیراز به رهبرى
فال اسیرى مردم اصفهان به رهبرى آقا نجفى و دیگر روحانوین واز قیام مردم تبریز و.... واسناد دیگرى که گویاى قیام همگانى مردم به رهبرى عالمان دینى است نه تنها سخنى به میان نمى آورد 115 که به پاس خدمات امین السلطان به او و خانوده اش وظیفه خود مى داند به کسانى که در نهضت نقش موثر داشته و باعث شکست امین السلطان عاقداصلى قرارداد رژى شده اند بد بگوید. 116
شیوه آدمیت صفایى و دولت آبادى در بررسى و تحلیل نهضت تنباکو بر جعل و تحریف و کتمان اسنادى است که بیانگراسلامى بودن نهضت و حضور جدى مردم و روحانیت متعهد در صحنه است .
تالیفات این آقایان از لحاظ محتوا و دیدگاه به مانند نوشته هاى ناصرالدین شاه و درباریان وانگلیسیان بلکه گاهى بدتراز آنان است این آقایان در نفى اصالت فتواى میرزاى شیرازى و نقش روحانیت متعهد و مردم متدین به پیروى از سفیرانگلیس وامین السلطان همداستانند.
از آنچه تا کنون آوردیم چه دراین مقاله و چه در مقاله :[ فتواى تحریم تنباکو و پیامدهاى آن] پاسخ این حضرات روشن شد زیرا:
1. در همان شیراز اصفهان خراسان تبریز و...... که مردم قیام کردند رهبرى مردم را طبق اسناد مورد قبول آقایان روحانیون به عهده داشته اند.
2. در مقاله:[ فتواى تحریم تنباکو و پیامدهاى آن] از نقش احتمالى روس در نهضت به تفصیل سخن گفتیم و همچنین از شایعه جعل فتوا به وسیله مالک التجار که توسط امین السلطان پخش شده بود پرده برداشتیم و جدى بودن نهضت را باارائه مدارک و شواهد بسیار به اثبات رساندیم .
3. براى این که سوء نیت آدمیت وامثال وى را درانتشار جعلى بودن فتوا نشان دهیم (یادآورى این نکته لازم است که سفیرانگلستان و شاه و درباریان پس از انتشار حکم شایع مردند که حکم جعلى است )اصالت فتوا را با حدود بیست دلیل ثابت کردیم و بسیارى ازاین ادله رااز کتاب[ قرارداد رژى] که مورد قبول آدمیت وامثال وى نیز هست آوردیم . 117
از آن جا که آدمیت از دیگر قلم به مزدان وقیح تر سخن گفته 118 لذا ما را دراین بخش براى روشن تر شدن مساله برخى از گفته هاى آدمیت را نقل کرده و به نقد و بررسى آن خواهیم پرداخت گاهى تحریف و شدت موضع گیرى ایشان به حدى است که انسان را شگفت زده مى کند که مگر ممکن است حب و بغضها چنان جلو چشم انسان را بگیرد که منکر واقعیات گردد؟ به عنوان نمونه : آدمیت مى نویسد:
گروه معترضان کوشیدند پشتیبانى
ملایان را به دست آورند گرچه سعى شاه فعلا باطل بود. به قول شیخ حسن کربلائى : در شیراز مردم بر سر علماى بلد شورش کردند. علماى بد نیز به صلاح دین و دولت از پذیرفتن این گونه تکلیف شاق و دولت که منافى مقاصد دولت و ملک و دین است اظهار گرانبارى کردند. 119
آدمیت براى گفته خود که : کوشش معترضان براى پشتیبانى ملایان باطل بود هیچ گونه سند و مدرکى ارائه نمى دهد و تنها جمله اى رااز کربلائى مى آورد که عکس ادعاى ایشان رااثبات مى کند. با توجه به آن جمله هاى قبل و بعد مقصود کربلائى این نیست که مردم علیه علماء بلد شورش کردند بلکه مقصوداین است که مردم معترض به قرارداد رژى شورش کردند واعتراض آنها به حکومت بود. ملجاشان علماء بودند. بنا به تصریح کربلائى پاسخ کافى رااز روحانیت شنیدند. پس از همان جمله فوق است که کربلایى واقعه تبعید عالم مجاهد فال اسیرى اجتماع مردم معترض به تبعید فال اسیرى در شاه چراغ حمله ماموران شاه و کشتار آنان و رهبرى علماء در شهرهاى مختلف را آورده چنانکه در گذشته به آنان اشاره کردیم 120 .
بازایشان در جاى دیگر بدون ارائه هیچ گونه سند و مدرکى مى نویسد:
[بدین قرار حرکت شیراز به ابتکار و کوشش تجار آغاز شد مردم را همراه کردند. و ملایان که دراول کار بى حرکت بودند واز همکارى پرهیز مى جستند تحت فشارافکار عام به صحنه مخالفت با رژى کشانده شدند] 121 .
درباره تبریز نیز مى نویسد:
[در تبریز نخست تجار با همراهى مردم به معارضه آمدند و ملایان یک سره دامن فراچیدند تااین که در برابر تهدید مردم به صحنه کشانده شدند] 122 .
در جاى دیگر مى نویسد:
[دیگراین که فرستاده دربار به میرزا جوادآقااطلاع داده که:[ رژى] بایستى به اجرا درآید و بدین منظور انتظار مى رود که : مجتهد نفوذ خود را به کار برد.اما مجتهد جواب داد بود که : مردم هرگز تن نخواهند داد واو نمى تواند چنین چیزى را به مردم بگوید. 123 ]
پس از آن آدمیت نتیجه مى گیرد که : ملاحظه مى شود که مجتهد بزرگ همچون سایر علماء ناگزیر بود که باز در برابر تهیدید مردم و تحت نفوذافکار عام از مسلک خویش که معمولا همکارى با دولت بود منحرف گردد و به راه مردم بیاید!
آقاى آدمیت در جاى جاى کتابهایش حقایق تاریخى را تحریف نموده و به القاء شبهه پرداخته است .از کجا و چگونه ایشان احراز
کرده اند که کار علماء همکارى با دولت بوده است . کدام گروه از مردم بیش از علماء در آن زمان و پس از آن با شاهان مخالفت کرده اند؟ در طول تاریخ علماء به پیروى ازاسلام از پادشاهان به عنوان ظلمه واز مددکاران آنان به عنوان عمال جور یاد کرده اند.
تازه از همین جمله اى که خودایشان آورده برمى آید که مجتهد با مردم همراه بوده است .افزون برایت خودایشان در کتاب دیگرش پس از آن که توهین و تهدیدهاى ناصرالدین شاه را نسبت به علماء نقل مى کند درباره میرزا جوادآقا مى نویسد:
این تهدیدها بى ثمر بود. مجتهد نیز که به پایتخت آمد در کمال غرور و نخوت ..... از دولت و سلطنت و صدرات از همه بد مى گفت . 124 براى آن که بدانید برداشتهاى فوق چقدر با واقعیت مى سازد افزون بر آن چه از تاریخ نگاران خارجى و داخلى واسناد مورد قبول آدمیت است آوردیم خود آدمیت در نوشته هایش مطالبى را آورده که عکس منظوراو را نشان مى دهد و خود بهترین دلیل براى نقش اصلى و اساسى روحانیت در نهضت تنباکو و مقابله با پادشاهان ستمگراست از جمله در همین کتاب نامه اى رااز مدیر کمپانى به نماینده خویش در شیراز آورده که در بخشى از آن نامه خطاب به علماء آمده است :
[بنابراین مراتب جاى تاسف است که هیاتى از علماى عالى مقام که در واقع درامر زراعت و یا تجارت نفع مستقیمى ندارند این اندازه از حقیقت دور باشند که تصور نمایند کمپانى مى خواهد مملکت را پراز فرنگى کند و یااین که اجازه دهد در عقاید مذهبى مردم مداخله ورزند و حال آن که عیان است که انگلیسیها همه جانبه به دین اسلام احترام مى گذارند] 125 .
رئیس کمپانى مى داند که علماء نقش عمده اى را دراین نهضت دارند منتهى اشتباهش دراین است که تصور مى کند هر جااحتمال نفعى آن هم مادى متصور باشد باید علماء دخالت کنند و نمى تواند دخالت ایشان را بدون تصور نفع شخصى باور کند!
آدمیت در کتاب: [ایدئولوژى نهضت مشروطیت ایران] از همراهى طلاب با سایراقشار سخن گفته و مى نویسد:
در پایتخت بازرگانان و بازاریان درس خواندگان جدید طلاب مدارس و عامه مردم دراین جنبش همگانى شرکت داشتند. 126
وى افزایش قدرت روحانیون رااز پیامدهاى نهضت تنباکو دانسته و مى نویسد:
قضیه برهم زدن انحصار نامه دخانیات تجربه مهم تاریخى این دوره است .از آن پس ب رنفوذ دستگاه روحانى به عنوان عامل سیاسى در برابر قدرت دولت افزود. 127
ولى از آن جایى که ایشان ماموریت دارد والمامور معذور بایداین پیامد مهم را که حاکى از نقش اساسى روحانیت در قضیه رژى است به گونه اى ارباب پسند توجیه نماید ولى خوشبختانه توجیهى را مى آورد که آن هم نیز حاکى از نقش اساسى دین و روحانیت دراین نهضت است :
امااین مرجعیت ذاتى نبود.از عوارض ورشکستگى معنوى قدرت سیاسى بود که به تصحیح اصول حکومت و رفع مایه فساد و شکایت مردم برنیامد. شاه که در مجلس وزیران از[ مطاعبت واسیلاء و قوت] ملایان انتقاد کرد سخن نغزى ازامین الدوله شنید. چیزى بدین مضمون : تدبیر و کفایت علماء باعث تقدم و شدت نفوذایشان نشده است .... بى اعتنایى و ناحسابى و شر و شلتاق دستگان دولت و سیاق حکمرانى مردم را نه از روى اعتقاد واعتماد..... به آقایان ملتجى کرده است .اما روزى که دولت دستگاه دادخواهى معتدل موجود کند و مردم ببینند حقوقشان به میزان عدل محفوظاست دیگر براى علماء جز مسائل حلال و حرام و فتواى صلوات وصیام نخواهد ماند. 128
ازاین جملات نیز برمى آید که روحانیت در نهضت تنباکو نقش اصلى را به عهده داشته لذا پس از پیروزى دراین نهضت قدرتش به گونه اى افزایش یافته که شاه و درباریان رانگران ساخته است .
همو در جاى دیگر مى نویسد:
به هر صورت روح اعتراض از دو منبع نیروى انگیزش مى گرفت . منبع روشنفکرى و ترقیخواهى و منبع روحانى .
گسترش نسبى هشیارى اجتماعى دراین زمان قابل ملاحظه است . به گواهى امین الدوله :مى بینیم جسته جسته هم در میان طبقات دیگر حرف هاى آبدار بروز مى کند. حتى سرتیب ومستوفى و مجتهد تاجر و غیره و غیره مطالب عمده شنیدنى دارد. 129
و در جاى دیگراز قول نماینده سیاسى انگلیس نقل مى کند:
نماینده سیاسى انگلیس دولت خود را آگاهانید که : تخم افکارانقلابى درایران پاشیده شده است .... واز دو جریان ترقیخواهى علیه فساد و مطلقیت دولت و دیگر جریان تبلیغات دینى آلوده به تعصب . 130
در جاى دیگر فریدون آدمیت دست خطى از ناصرالدین شاه را در اعتراض به تلگراف میرزاى شیرازى و دیگر علماء سخت مى تازد که : چرا با امتیاز دخانیات و سایرامتیازات مخالفت مى کنند. 131 اگر علماء در نهضت تنباکو نقشى نداشتند چرا
ناصرالدین شاه از دست میرزاى شیرازى و دیگر علماء سخت ناراخت است و به آنان بلد مى گوید.
در جاى دیگر نمونه هایى از مبارزات علماء را علیه ناصرالدین شاه آورده که با سخنان گذشته او که مى گفت :[ شیوه روحانیت همراهى با حکومتهاست] منافات دارد.
بنابراین گزارش تلگرافى رشت ملاحسن لارکانى علماء و مردم را به شورش و هرزگى دعوت کرده به بست برده از دهات هم جمعیت آورده . 132
و با توهین و فحاشى به عالما دینى فرمان سرکوبى و دستگیرى آنان را صادر مى کند.
آدمیت به دنبال نقل است خط شاه مى نویسد:
کارانتقاد بر دولت رفته رفته به مجلس و عظ و روضه خوانى رسید. این خشم شاه را برانگیخت . در دستور شاه یکجا آمده که :این حاجى ملا قیض اللفه واعظ دربندى مردکه سفید بى معنى است . تمام اوقات ماه رمضان و محرم و غیره را به نامربوط گفتن و حفهاى دولتى زدن قرارداده است . فورااز رااز طهران اخراج کنید. 133
پس از آن آدمیت مى افزاید:
بدتراز آن گویا ملامحمدباقر واعظ بود. شاه گفت :اى مردکه ... تو واعظ هستى روى منبر روضه بخوان چه کار دارى از تکیه دولت بزنى . یک دفعه دیگر شنیده شود غیراز وعظ و روضه حرفى در مجلس زدى پدرت را آتش زده ازایران خارجت خواهند کرد. 134
و پس از یادآورى این نمونه ها این چنین نتیجه مى گیرد که این تهدیدها بى ثمر بود. پس از آن از مجتهد تبریز به عنوان فردى که بى ملاحظه از دولت و ولیعهد و صدارت بدمى گفت یاد مى کند. 135
چرا تحریف
چرا آدمیت وامثال وى تلاش کرده اند که حوادث و رخدادهاى تاریخى را به گونه اى سانسور شده و آمیخته با تحرف بازگو کنند؟
وابستگى و دل بستگى آنان به غرب و تاج و تخت شاهان در نتیجه دشمنى بااسلام و روحانیت ازانگیزه هاى آنان در تحریف و سانسور تاریخ است . استعمارگران که بر سر راه و بسط نفوذ خویش در کشورهاى اسلامى خود را بااسلام و عالمان اسلامى رویا روى دیدند مبارزه بااسلام و علماى اسلام در راس برنامه هاى آنان قرار گرفت . با آگاهى از نقش تاریخ در بیدارى و آگاهى توده ها و دورماندن آنان از دامها و جاههایى که بر سر راه آنان گسترده شده است همواره تلاش کرده اند که تاریخ نگارى را در انحصار خود بگیرند و قلم به مزدان خود را نگاشتن تاریخى تحریفى و دلخواه وادارند واز رسیدن واقعیتها و حقایق به نسلهاى بعد جلوگیرى کنند تا سرمایه ها و
ذخایر کشوراسلامى را بیشتر و بهتر به یغما برده و به اسلام و علماى اسلام ضربه بزنند ازاین رو تاریخ نگاران استعمارى همواره در تحریف تاریخ کوشیده اند و در به زیر سوال بردن چهره هاى انقلابى و روحانى پا فشرده اند. با نگاهى گذرا به کتابهاى تاریخى که در صد سال اخیر نگاشته شده ژرفاى توطئه استکبار جهانى و دستیاران او را به روشنى درک مى کنیم . هیچ حرکت اسلامى را در صدسال اخیر نمى یابید که از سوى قلم به مزدان وابسته زیر سوال نرفته و یا تحریف نشده باشد. براین اساس است که به دنبال نهضت تنباکو و پیروزى آن تاریخ نگاران دربارى همه نیرو و توان خود را به کار گرفته اند تا با تحریف دروغ پردازى سانسور و... فتواى میرزاى شیرازى و به طور کلى اصالت نهضت را به زیر سوال ببرند و روحانیونى که دراین نهضت نقش موثرى داشته اند لکه دار نمایند. آنان بااین عمل مى خواهندازالگو شدن رهبران روحانى براى نسلهاى دیگر پیشگیرى کنند.از ظهورافرادى همچون : سیدجمال الدین اسدآبادى ها میرزاى شیرازى ها شیخ فضل الله نورى ها مدرس ها کاشانى ها و بالاخره خمینى ها در دوره هاى و سده ها بعد ملتها را محروم سازند
جلال آل احمد درباره نهضت تنباکو مى نویسد:
[ این پیروزى مقدماتى به ضرر نهایى روحانیت تمام شد چرا که هم کمپانى و هم حکومتهاى دست نشانده و هم روشنفکر خدمتکار حکومت دریافتند که حریف اصلى کیست تا به آن طریق که مى دانیم در مشروطه و پس از آن دستش را کوتاه کنند] 136 .
آرى روحانیت به دلیل انگیزه الهى اش در مبارزات همواره از قاطعیت و صراحت برخوردار بوده واهل سازش و معامله سیاسى نبوده است ازاین روى براى استعمارگران و قدرتهاى حاکم سرسخت ترین دشمن و در میان گروههاى مخالف خطرناکترین آنها تلقى شده است . همین امر باعث شده است که در فراز و نشیب بازیهاى سیاسى پس از سازش و معامله با جناحهاى دیگر سعى کرده انداو را به انزوا بکشانند. و...
امام رحمه الله علیه پس از آن که تاثیر فتواى تحریم تنباکو میرزاى شیرازى بزرگ و شکست ناصرالدین شاه وانگلیس از حکم دفاع میرزاى شیرازى دوم در برابر هجوم انگلیسیان به عراق و پیروزى آنان واز نقش علماء نجف وایران در نهضت مشروطیت تجلیل مى کند در انگیزه استعماراز تحریف تاریخ و دشمنى او بااسلام مى فرماید:
[مخالفین و خارجیها که یک همچو قدرتى را در روحانیت دیدند کارى کردند درایران که شیخ فضل الله مجاهد داراى مقامات
عالیه را یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانى نما اوا محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند].
البته ایشان به طور مطلق از روحانیت دفاع نمى کند بلکه مى گوید: هجوم استعمار وایادى او به روحانیتى است که در صف مقدم مبارزه قرار گرفته است :
[لکن مساله این نیست که با روحانى بداینها بدند. مساله این است که با آن روحانى که جلوانگلستان را در زمان میرزاى شیرازى گرفته و جلوى استبداد را در زمان مشروطه گرفته و جلوانگلستان را در زمان مرحوم آقامیرزا محمدتقى گرفته و جلوابرقدرتها را گرفته بااین مخالفند توطئه براى این است که اینها در کار نباشند] 137 .
پس از نهضت تنباکو استعمارگران وایادى خائن آنان دانستند بر سر راه نفوذ خویش در کشورهاى اسلامى با چه موانعى روبه رو هستنداز این روى از آن روز به بعد سیاست تضعیف حوزه هاى علمیه و علماء را چاره کار دیدند و با تمامى توان در صددایجاد تضاد بین مردم و روحانیت و جدا کردن این دواز یکدیگر برآمدند. براى این منظور علیه چهره هاى روحانى موثر و حاضر در صحنه شایعاتى را پخش کردند و قلم به مزدان خود را براى جعل اسناد تحریف تاریخ و تدوین کتابهاى دلخواه بسیج کردند. آنان نیز ماموریت خود را به خوبى انجام دادند نوشته هایى را که سراسر جعل و تحریف و توهین به اسلام و عالمان اسلامى است منتشر کردند که به نمونه هایى از آن در گذشته اشاره کردیم . 138
رسالت حوزویان
کلام را دراین مقال با گفتارى کوتاه درباره رسالت نویسندگان متعهد بویژه حوزویان در برابر تاریخ اسلام و تاریخ معاصر به پایان مى بریم . با توجه به این که آگاهى مسلمانان از تاریخ اسلام و نهضتهاى اسلامى قرن معاصر گذشته از درس آموزى و عبرت گیرى تاثیر شایسته اى در زندگى فردى شکل گیرى افکار و عقاید نسل جوان و پیروزى انقلاب جهانى اسلام دارد. لذا مسلمانان آگاه بویژه حوزه هاى علمیه باید تاریخ اسلام و نهضتهاى صدساله اخیر را به دوراز جعل و تحریف به مسلمانان جهان ارائه نمایند.البته از صدراسلام تاکنون رساله ها و کتابهاى ارزنده اى دراین باره نگاشته شده است ولى بایداعتراف کرد که به رغم تلاش محققین و مولفین تاریخ در گذشته هنوز تاریخ صد ساله اخیر کشورمان در هاله اى ازابهام است . حضور و نفوذ دول استعمارگر در صحنه سیاسى کشوراز یک طرف و وجود حکام خائن و بى کفایت و کتمان اسناد و مدارک این دوران از یک سو صحنه گردانى تاریخ نویسان دربارى و
استعمارى از سوى دیگر برابهام و پیچیدگى تاریخ معاصرافزوده است . ازاین روى بازنگرى و بازشناسى و همچنین تجزیه و تحلیل تاریخ معاصر و روشن نمودن نقاط مبهم آن و پاسخ گویى به تاریخ نویسان دربارى و استعمارى باارائه شواهد و مدارک امرى است لازم و ضرورى . به امید روزى که نویسندگان مسلمان و متعهد بویژه حوزویان این کمبود را جبران نمایند.