امام در انظار یاران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


حوزه لطفاً شمّه اى از زندگى تحصیلى و علمى خود را بیان کنید.
معمولاً شرح زندگى وقتى جالب و پسندیده است که فردى داراى شخصیتى ممتاز و برجسته باشد که در این صورت حتى حرکات عادّى او مورد توجّه قرار مى گیرد. بر این مبنى خصوصیّات زندگى پیشوایان دین و بزرگان تا آنجا که امکان داشته ضبط و زینت بخش صفحات تاریخ شده است . مثلاً از رهبر کبیر انقلاب حضرت امام قدس الله سره عکسهایى چاپ شده که فرزند کوچکى روى ایشان را مى بوسد و یا ایشان در کنار میزى ایستاده و از قورى به استکان چایى مى ریزد. پیداست که این عکسها از اشخاص عادّى هیچ گونه جذّابیتى ندارد; امّا از همچون امامى چطور؟

اگر آدمى داراى شخصیّتى نباشد که به اعمال و افعالش جلوه دهد باید نقاط برجسته و ارزنده اى در زندگى داشته باشد که بیان آنها جهت بخش مردم به سوى کمال باشد و اگر نه آن دارد و نه این همچون من عمر تباه که :
نه شکوفه اى نه برگى نه ثمر نه سایه دارم متحیرم که دهقان به چه کار کشت ما را بهتر همان که خاموشى گزیند و زحمت دیگران نپسندد!

حوزه : آشنایى حضرت عالى با حضرت امام از چه زمانى و چگونه بوده است .
به سال 1318شمسى به قصد ادامه تحصیل به قم مشرّف شدم مرحوم پدرم که از دوستان قدیمى و صمیمى مرحوم آیةالله آقاى حاج سید احمد زنجانى شبیرى بود مرا به ایشان سپرد. آن بزرگوار در میان جمعى بود که شمع آن جمع حضرت امام رحمة الله علیه بود. از این طریق افتخار آشنائى با حضرت امام نصیب من شد: <و للارض من کأس الکرام نصیب >.

حوزه : ویژگیهاى بارز حضرت امام که باعث شیفتگى و جذب حضرت عالى به ایشان شده است چیست ؟
من چه گویم یک رگم هشیار نیست وصف آن یارى که او را یار نیست

یک دهان خواهم به پهناى فلک تا بگویم وصف آن رشک ملک

ور دهان یابم چنین و صد چنین تنگ آید در بیان آن امین

حوزه : در رابطه با احیاى آثار به جا مانده از امام رحمة الله علیه چه پیشنهادى دارید.
با بودن فرزند خلف و روشن بین و دلسوزى مانند حجة الاسلام و مسلمین آقاى حاج سید احمد خمینى دامت برکاته و عنایتى که بخصوص نسبت به آثار پدر بزرگوارشان دارند همچون منى را نرسد که در این مورد اظهار نظر کند. (رحم الله امرءً عرف قدره و لم یتعّد طوره) .
حوزه : در این صورت امکان پاره اى از ابعاد شخصیّت حضرت امام را بیان کنید.
این قدر هم گر نگویم اى سند شیشهء دل از ضعیفى بشکند

ابعاد شخصیت حضرت امام گوناگون است و مى توان مجموع آنها را در آثار باقیماندهء از او مشاهده نمود: (انّا آثارنا تدل علینا) نظرى کوتاه و گذرا به آثار علمى امام ابعاد مختلفى را از ایشان ترسیم مى کند; زیرا همان گونه که اثر از وجود مؤثّر حکایت مى کند همچنین از خصوصیّات و ویژگیهاى مؤثّر نیز کشف مى کند.

کتاب گلستان حاکى از گرد آوردنده آن است و در عین حال جملات زیبا و دلفریب آن نمایانگر ذوق ادبى مؤلف و اشعار لطیف و پر محتوى و آموزنده آن بیانگر قدرت شاعرى و حکمت گوینده آن است ; بنابراین در بررسى هر اثر نه تنها باید به وجود آن اندیشید بلکه باید در ویژگیها و خصوصیات آن نیز تأمّل کرد.

از آثار فراوان حضرت امام به آنچه این ناچیز با ترجمهء آن ارتباط داشته ام اشاره مى شود:

1- شرح دعاى سحر: نخستین اثرى که به خامهء حضرت امام تحریر یافته شرح دعاى سحر است . ایشان این کتاب را در سال 1347 در حالى که بیش از 27بهار از عمر شریفشان نگذشته بود مرقوم داشته اند. چنانچه خودشان در پایان کتاب مى فرمایند:

و قد وقع الفراغ بید شارحه الفقیر المذنب ... فى التاریخ السبع و الاربعین و ثلاثمأة بعد الالف من الهجرة.

2- مصباح الهدایة الى الخلافة و الولایة: در این کتاب اسماء و صفات الهى و حقیقت خلافت الهیّهء محمّدیه و علویّه و بسیارى از معارف متعالیه عرفان به گونه اى بدیع شرح یافته که نظیر آن افکار بلند موجود در این کتاب در کمتر کتابى مشاهده مى شود. متن این دو کتاب با مقدّمه اى از این ناچیز با طبع زیبایى در بیروت و ترجمه آن دو به فارسى به وسیله این بنده در ایران مکرّر به طبع رسیده است .

در یکى از تشرّفاتم به دست بوسى فرمودند: شرح دعاى سحر غلط چاپى بسیار دارد و اضافه فرمودند: غلط نامه اى براى آن بنویسد:
در امتثال آن متوجّه شدم که براى تأمین نظر مبارکشان باید کتاب مجددا طبع شود; لذا طبع دوّم با شرحى اضافى طبع و نسخه اى تقدیم حضورشان گردید.

3- اسرار الصلوة یا صلوة العارفین و آداب الصلوة:

این دو کتاب مربوط به بزرگترین عبادت اسلامى است که تجسّم بخش عبودیّت انسان است . و به عقیده ایشان عالى ترین تحفه و ره آوردى است که در سفر معراج احمدى با کشف تام محمّدى از مقام قاب قوسین أو أدنى تهیه شده و براى امّت مرحومه به ارمغان آورده شده است .

و مى فرموده است : تا کنون خامه اى به حریم اسرار این تحفهء آسمانى راه نیافته است . حضرت امام این دو کتاب را به دو گونه که یکى کاملاً خصوصى است و دیگرى جنبهء عمومى دارد نگاشته اند. در مقدمهء آداب الصلوة مى فرمایند:

ایّامى چند از این رساله اى فراهم آوردم که به قدر میسور از اسرار صلوة در آن گنانیدم و چون آن را با حال عامّه تناسبى نیست در نظر گرفتم که شطرى از آداب قلبیهء این معراج روحانى را در سلک تحریر درآورم شاید برادران ایمانى را از آن تذکرى و قلب قاسى خود را تأثیرى حاصل آید .

ولى با این حال در بسیارى از موارد به تعبیر خودشان عنان قلم از دست رفته و مطلب آن چنان اوج مى گیرد که از اسرار الصوة نیز پیشى مى گیرد. این دو کتاب بى نظیر به وسیلهء این ناچیز به عربى ترجمه شده و به نامهاى : (سرّ الصّلوة او صلوة العارفین ) و (الآداب المعنویة للصلوة) در کشورهاى عربى منطقه در سطح وسیعى بحمد الله انتشار یافته است .

5- کتاب اربعین : شرح چهل حدیث یادگار دورانى است که حضرتشان مبتکرانه درس اخلاق را در مدرسهء فیضیه شروع کرده و در پرورش اخلاق طلاّب وفضلا اثر شایانى داشت . نگارش این کتاب در عصر روز جمعه چهارم شهر محرم الحرام سنهء یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت هجرى پایان یافته و در عین همگانى بودن بحثهاى اختصاصى نیز دارد خصوصاً چند حدیث آخر که بحث دربارهء مشیت الهى و جبر و تفویض بحثهاى اسماء و صفات الهى و بحث ولایت است که فهم کامل مطالب آنها مخصوص دانشمندان و اهل اصطلاح مى باشد.

چهار حدیث اوّل این کتاب شریف را در زمان حیات امام این ناچیز با پاورقى
نسبتاً مبسوطى طبع کردم و بسیار مورد استقبال تشنگان زلال معارف امام قرار گرفت . در نظر داشتم که به همان نحو ادامه بدهم ولى طبع اصل کتاب اصل کتاب خللى در تصمیم ایجاد کرد. گر چه هنوز نیز به خاطر پیشنهادات بسیارى که شده انصراف کامل ندارم . تا که مشیّت الهى چه اقتضا کند.

6-طلب و اراده و امر بین الامرین : این رساله از یک نظر فلسفى و از نظر دیگر رساله اى است اصولى . متن این رساله عربى و به قلم خود حضرت امام است . ترجمهء کامل و شرح مختصر رسالهء مزبور نیز به قلم این جانب و نشر شده است .

حوزه : لطفاً از نوآوریها و ابتکارات حضرت امام در عرفان اگر ممکن است بفرمایید.
در این چشم انداز حضرت امام را در مسائل مربوط به عرفان عارف کامل مى بینیم که براى خود اندیشه هاى عرفانى خاصّى داشته است .

حضرت امام اگر چه از مکتب بزرگان عرفا همچون : محیى الدین بهره برده و عرفان پیراسته از گرایش تسنّن او را به نحو احسن ذوق کرده بود ولى در عین حال افکار عرفانى ظریفى داشت که از محیى الدین گوى سبقت را ربوده است . مثلاً از محیى الدین نقل مى فرمایند که مى گوید:

مردم دربارهء خدا و عالم در اشتباهند بدین معنى که عالم را ظاهر و خدا را غایب مى دانند در صورتى که مطلب به عکس این است بلکه خداى تعالى ظاهر و عالم غایب است .

سپس از عارف کامل قاضى سعید قمى نقل مى فرماید که به گفته محیى الدین اعتراض کرده و فرموده است : این سخن از نظر توحیدگران درست نیست بلکه خداى تعالى ظاهر در همهء عوامل غیب و شهود است . سپس خود ایشان اظهار نظر مى فرمایند:

در دید توحیدى خاص الخاص اساساً غیب و شهودى نیست بلکه ، هو الأوّل و الآخر و الظاهر و الباطن و اینما تولوا فثّم وجه الله و مى توان گفت : شکوفایى نظرات حضرت امام
مرهون استادش آیة الله شاه آبادى بوده که هر گاه به نام ایشان در نوشته هاشان مى رسند مى فرمایند: شیخ عارف کامل ما شاه آبادى روحى فداه مى فرمودند.

به بیانى دیگر: همگى مى دانیم که عرفان عرفا براى خود آنان تجلّى گاه دارد: تجلّى علمى و تجلّى عملى . از نظر تجلّى علمى حضرت امام را باید استاد مؤسسى دانست که در برابر اساتید خود نیز داراى مبانى بود.

و امّا از نظر عملى براى کسانى روشن است که از نزدیک با ایشان مراوده داشته تهجّدها شب زنده داریها مناجات هاى درونى و کاشفه هاى روحانى او را از نزدیک لمس کرده باشند.

همین قدر یادآور مى شویم که : حضرت امام از شنیدن یک جملهء عرفانه یک بیت عرفانى و یک قطعه از صحیفهء سجّادیه سخت تکان مى خورد. به شهادت نزدیکان اشک بر چشمان او حلقه مى زد گویى پیوسته خود را بریده از این جهان مى دید و در فکر لقاء و وصل بود.

در حوزهء اخلاقى از اخلاق یونانى بسان اخلاق غربى سخت منزجر بودند و در درس اخلاق به روایات اهل بیت علیهم السّلام دل مى بستند.

و دیگر مکاتب اخلاقى را یک نوع مکاتب انزوا آفرین و یا یک نوع مبادلهء سود و سرمایه مى دانستند بالاخص اخلاق یونانى که بر اساس جلب منافع پى ریزى شده است . از نظر فلسفه مکتب صدر المتالهین را مى ستودند زیرا در آن برهان و عرفان را به هم آمیخته دیده و شریعت را پشتوانه هر دو مى دانستند و در حقیقت مى دیدند که عرفان و فلسفهء شریعت در آن به یک نقطه منتهى مى شوند.

ولى در عین حال کراراً مى فرموده : در آیات قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام بالاخص صحیفه سجّادیه درجمله هاى کوتاه به بلند ترین اندیشه فلسفى اشاره شده و این گواه بر آن است که گویندگان این کلمات در مکتب دیگرى پرورش یافته و چنین ارمغانى را به همراه آورده اند.

ما در عین تشریح یک بعد از ابعاد روحى حضرت امام از درون خجلت زده و شرمساریم که هرگز نتوانستیم حتّى نیم رخى روشن از این بعد ترسیم کنیم .

فسلام الله علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً.
امام در انظار یاران
آنچه فراروى دارید پاسخ کتبى یاران و شاگردان حضرت امام رحمة الله علیه است به سه پرسش مجلّه از محضر آنان :

1- رمز موفقیت امام در چه بود؟

2- حساسیت امام روى چه مسائلى بود؟

3- چه خاطرهء آموزنده از امام دارید؟

مجلّه به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام پرسشهاى فوق را براى بیشتر یاران و شاگردان آن مرحوم ارسال داشت که در این شماره پاسخ بزرگوارانى که تا کنون به دست ما رسیده است تقدیم مى گردد.

آیة الله زنجانى

حوزه : به نظر حضرت عالى رمز موفقیت حضرت امام رحمة الله علیه چه بود؟
تشکر صمیمانه خود را از احیاى ذکر امام راحل رضوان الله تعالى علیه که موجب احیاء و نشر فضائل انسانیّت و تقوى و مکارم اخلاق مى باشد ابراز مى دارم به راستى :

الرجل العظیم بعد موته ینبوع نور یندفّق منه النور
مرد بزرگ پس از مرگ بسان چشمهء نورى است که پیوسته از آن نور در تابش و ریزش است . فوائد و برکات احیاء مآثر و آثار این نخبه هاى تاریخ را مکرر کتباً و شفاهاً متذکر شده ام . هست قرآن حالهاى انبیاءماهیان بحریا که کبریا

و خواندن قرآن و تأکید در تلاوت آن جز از این نیست .

چون تو در قرآن حق بگریختى با روان انبیاء آمیختى

پس ذکر سر گذشت اعاظم و تدبّر در ماجراى زندگى آنان یک نحو اختلاط و آمیزش با ارواح عالیه آنان است وه ! چه اختلاط و آمیزش مبارکى !

و لا حول و لا قوة اءلاّ بالله العلى العظیم .
مسلماً مراد از موفقیّت موفقیت در رسالت خاص خودشان یعنى در برانداختن طاغوت و طاغوتیان و الاّ موفقیت در فقاهت و رشته تخصصى دیگر در اشخاص دیگر هم موجود است و اختصاصى به این بزرگوار ندارد. هر چند به دست رمز موفقیت در آن موارد هم مهم و قابل استفاده شایان است ولى آن را در غیر شخص ایشان مى توان پیدا نمود و هم آنرا الگو قرار
داد. پس مورد سؤال از خاصه آن راحل عظیم است که متفرّد به آن بودند; یعنى قیام لله و نهراسیدن از کوههاى موانع که هر یک از آنها انصافاً مرد افکن بودند و هم ، لا یخافون فى الله لومة لا ئم . و اینکه به تنهائى امّت بودن : ان ابراهیم کان امة قانتاً لله .

داده بودش صنع حق جمعیتى که همى زد یک تنه بر امتى بر سر آن چنان محکم پى است گوئیا شرغى و غربى با وى است آرى زیتونه لا شرقیه و لا غربیه و از حدود اقطار خارج بودن خاصه آن بزرگوار بود.

به عقیده این جانب آن بزرگوار نمودارى از اعاظم انبیاء و مرسلین بود نمونه از اولوالعزم من الرسل . مرادم نه معناى اصطلاحى کلمه است بلکه مصداق کامل از معناى لغوى آن ; زیرا:

قوم بر وى سرکه ها مى ریختندلیک دریا هم فزون مى ریخت قند غم که از دریا بر آن راهى بودپیش او جیحونها زانو زند!

این را به رأى العین دیدم آنچه که در طى قرون هم صنفها مهال مى شمردند باذن الله و والا تکال علیه ممکن ساخت . هیچ یادم نمى رود (و شاید در مذاکرات و مصاحبه ها گفته باشم .) در اوایل انقلاب یکى از آشنایان که با رژیم منحوس کارد و پنیر بود و خدمات شایانى را در معرّفى کار گزاران و افشاگرى آنان انجام داده بود روزى که به مشهد مشرف بود و سخن از انقلاب رفت مى گفت : <برانداختن رژیم مهال است ; چون امریکا پشت سرش ایستاده است .

این مقاله شخصى بود که به مناسبت خصومت و عداوت شدیدش با دستگاه منفور هرگز احتمال نمى رفت که سخن از راه عاطفه بزند و در مقام طرفدارى از آن ممکن را محال بداند; بلکه در آن مورد و موقع دید عقل متعارف جز از این نبود. مولاى متقیان صلوت الله و سلامه علیه هم اخبار را با این خاصه ذکر فرمود:

و لکن الله سبحان جعل رسله اولى قوة فى عزائمهم وضعفةً فى ماترى الا عین من حالاتهم .
لیکن خداوند سبحان فرستادگان خود را در اراده شان نیرومند گرداند و در آنچه دیده ها از ظاهر آنان مى بیند خوار نمایاند. آنگاه مدح مى فرماید:

و لقد دخل موسى بن عمران و معه اخوه هارون علیهمالاسلام على فرعون و علیهما مدارع الصوف و بایدیهما العصى فشر طاله انه اسلم بقاء ملکه و دوام عزّه موسى بن عمران و برادرش هارون علیهاالسلام بر فرعون در آمدند جامه هاى پشمى بر تن و چوب دستى ها در دست و با او پیمان نهادند به جاودانگى سلطنت و دام و ارجمندى و عزّت اگر مسلمانى پذیرد و راه طغیان پیش نگیرد. ملاحظه مى شود که خاصه موسى بن عمران علیه السلام را در عین عظمت معنوى اتکاء اتکال به قدرت لا یزالى مى فرماید که دو برادر پشمینه پوش با یک عصا به ظاهر فاقد همه گونه قدرت امّا با اتکاء به نیروى لا یزالى بدون هراس از تشکیلات فرعون به او قول مى دهند که در صورت تبعیت از فرمان آنان که فرمان الهى
است سلطنتش پایدار خواهد ماند.

این چه نیروى غیبى است که با دست خالى فرعون را تهدید مى کند و هم تشویق: [فشر طاله

اگر یک عبدى بود براساس مبنائى مى گفت :این هم مظهرى از وجوداست یک حقیقت است به دو صورت موسى و فرعون کردند آشتى .

راحل بزرگوار قدس سره العزیز فرمود:

بگویم که از گوشت گرفته بیرونت کنند!

خلاصه آن خاصه موجب امتیاز وایمنى از مشارکت در آن ( على حد تعبیر الرضى ره ) همانا نمونه و نمودار بودن از خاصه انبیاء بود و گرنه تقدم در فقاهت واجتهاد به ماهو موجب امتیاز نمى توانست باشد.

هستنداز مستعدین در فقه و فقاهت واجتهاد که براى جلوس رضاخان به اریکه سلطنت در محجلس موسسان تبریک مفصل گفته اند.

فیا غفلتا عما یرادیهم و من نام لم ینم عنه و کان هو قدس سره اخاالحرب یقظانا.
لازم دیدم که خاصه مهم دیگر را که مسلماامام راحل رضوان الله تعالى علیه از مشارکت ایمن بوده و فضیلت منحصر به فرد آن را حل عظیم الشان است گوشزد نمایم و باز به بوقل رضى رضزان اللفه علیه (کثیرا مااذا کرالا خوان) است . همانا در تحت نفوذ و تاثیر بودن در برابراطرافیان و خواص بود زیرا در طول زندگى آنچه که مشهود بوده و یکى از نقاط ضعف و بلکه سقوط ازاوج عظمت بوده متاثر بودن اکثر هم طرازهاى امام راحل قدس سره بوده که دراین باره قضایاى تاسف بار دارم کخه داعى بر گفتن آنها نیست واز طرفى براى نمایاندن فضیلت وامتیاز آن بزرگوار راهى جز آن موجود نیست چون : (به ضد نور دانستى تو نور). داستانهائى از شهید صدیق آیه الله مطهرى رضوان الله تعالى علیه و بى تفاوتى مراجع گذشته نسبت به ماجراهاى آن شهید قدس سره و همچنین نسبت به خودم دارم که ظاهرا سرش اولى است .

تاسیسا لقوله سبحانه:[لا یستوى منکو من الفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجه من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا وکلا وعدالله الحسنى ! واللفه بما تعملون خبیر].

فریفتن دراصل حیازت درجات مساوى هستند وانما یمتازون بعضها ثم انه سبحانه وعد کلا منهم الحسنى سبحانه لایخلف المیعاد.

حوزه : حضرت امام رحمه الله علیه چه مسائلى حساسیت بیشترى نشان مى دادند؟
آن بزرگوار فقط علاقه مند به دین واقامه شعائر و دفاع از حریم اسلامش بود که غمخوار بود. بد نیست این جریان را متذکر شوم :

هنوز چند روزى از ورود حضرت امام به ایران نگذشته بود که یکى از رفقاى اهل علم زنجانى ساکن تهران که مکرر در آن چند روز با هیات علمیه تهران شرفیاب شده وامام به مناسبت همشهرى بودن مشارالیه از حالات این جانب
سئوال واستفسار فرموده بودند به این جانب تلفن کرد و ضمنا گفت چرا نمى آیید و چرا در مشهد معطل هستید. چند بارامام از شما پرسیده است .

پس از سئوال و جوابهایى من پرسیدم خبر تازه چیست ؟ گفت : همه هیات علمیه تهران به مصاحبت یکى از خطبا مشرف بودیم .اماامر فرمودند که : سکوت را ممتد شکسته به منبر رود. وى هم به منبر رفت واظهار داشت : ما حاصله :

این انقلاب ثمره مجاهدات شخصى نیست همه علماء در آن ذى سهم هستند .

من در همان مذاکره تلفنى گفتم : جناب رفیق شفیق ! به قول تبریزیها نماز قضاء دارد اما جواب را قضایى نیست ! بنابراین در همین موقف اندک تامل نموده و پانتز باز کنید تا جواب را در ضمن بیتى از حافظ به سمع شریف برسانم و سپس ادامه بدهید.

گفت : پرانتز بازاست .

این بیت را خواندم :

هزار نقد به بازار کائنات آرندیکى به سکه صاحب عیار ما نرسد
انصافا بى انصافى شده است . غیرازایشان اول به حسابها رسیدگى مى کردند چنانچه ادنى لطمه اى به آن وارد نمى شداعلامیه مى دادند آن هم شایداز کثرت اعتراض من حولهم پس اصاله الجهد محفوظ نبود اما صاحب عیار ما خود را به آب و آتش مى زند و آماده هرگونه پیش آمد بود.

آرى صحابه هم مى جنگیدند مولى هم مى جنگید.اما مولى از زبان سیده نساء:

کلمااو قدوانارا للحرب اطفاهاالله .... فلا ینکفى حتى یطا صماخها باخصمه و یخمدلهبها بسیفه مکدودا فى ذات الله مجتهدا فى امرالله قریبا من رسول الله (ص ) سیدا فى اولیاءالله مشمرا ناطحا مجدا کادحا وانتم فى بلهنیه من الشعین وادعون فاکهون آمنون ( اعیان الشیعه ج 2.300 چاپ قدیم) .

آیه الله امینى
حوزه : به نظر حضرت عالى رمز موفقیت حضرت امام چه بود؟
امام خمینى قدس سره الشریف یک شخصیت استثنایى و ممتاز بود و ویژگیهایى داشت که در کمتر کسى جمع مى شود. رمز موفقیت او را باید در مجموعه آن صفات جستجو کرد. مانند: آرامش نفس قاطعیت شجاعت اخلاص استقامت بى اعتنائى به جاه و مقام بى توجهى به امور مادى و دینوى تقوى تسلط بر نفس بینش سیاسى بینش اجتماعى تدبیر آینده نگرى
تیزهوشى ذکاوت ساده زیستى آگاهى به زمان هیبت و وقار خوب سخن گفتن خوب نوشتن فقاهت و مرجعیت قیافه زیبا و جالب ولى به نظر من مهمترین رمز موفقیت حضرت امام در دو چیز بود که منشا و ریشه همه فضائل و کمالات اومحسوب مى شد.

1- ایمان قوى .

2- عقل و هوش عالى .

اماایمان :ایمان حضرت امام از مرحله مفاهیم و تصورات دینى فراتر رفته بود و به مرتبه حضور و شهود و یقین رسیده بود و چنین ایمانى بود که موجب توکل و آراکش اخلاص عمل به وظیفه قاطعیت شجاعت تسلط بر نفس بى اعتنائى به جاه و مقام وامور دنیوى استقامت و پایدارى هدفدارى و بى باکى حضرت امام مى شد.

به نظر من وقار و هیبت ویژه حضرت امام نیز دراثر همین ایمان کامل بود. حتى تشخیص وظیفه را نیز معلول همین ایمان و تقول مى دانم .

چون به مرحله یقین رسیده بود وظیفه اش را به خوبى نشان مى داد و با قاطعیت هدف را تعقیب مى کرد واز هیچ نیرویى نمى هراسید و به وعده هاى الهى اطمنیان و آرامش نداشت . سخنانش ازایمان و یقین بر مى خاست لذا در دلها مى نشست و دراعماق نفوس نفوذ مى کرد و به آنها آرامش وامید مى داد.

اما عقل و هوش عالى :از مهمترین عوامل پیروزى امام عقل و فراست و تیزهوشى فوق العاده او بود. دراثر همین تیزهوشى بود که هدف را به خوبى تشخیص مى داد و راههاى وصول به هدف و موانع و مشکلات و راه حلها را کاملامى شناخت و قاطعانه هدف را تعقیب مى نمود.

کسانى که با حضرت امام آشنا بودند و در تصمیم گیرهیاى او دقت داشتند به خوبى مى دانند که بزرگترین رمز پیروزى او همین دو صفت یعنى امیان کامل و عقل و درایت کافى بود. براى این موضوع شواهد فراوانى را مى توان نام برد که دراثر کمى فرصت ازذکر آنها خوددارى مى شود.

حوزه : حضرت امام روى چه مسائلى حساسیت بیشترى نشان مى دادند.
حضرت امام نسبت به سه موضوع بسیار حساسیت داشت

1. حفظ حراست ازاصل نظام اسلامى و صیانت از کلیه نهادهایى که در تشکل اصل نظام دخالت دارند. مانند: هیات دولت مجلس شوراى اسلامى شزراى نگهبان قوه قضائیه مجلس خبرگان رهبرى نیروهاى نظامى و انتظامى . چون حضرت امام به ضرورت بقاءنظام اسلامى عنایت داشت هرگاه که یکى از نهادهاى ذر ربط را در معرض تضعیف و تهدید مى دید شدیدا از آن دفاع مى کرد. به حفظ استقلال و عظمت نظام اسلامى کاملا عنایت داشت و براى دفاع از آن از هیچ عملى پروا نداشت وازایثار نفوس و اموال مضایقه نمى کرد.
2. حضور مردم در صحنه .

3. وحدت اقشار مردم

حضرت امام کاملا به این دو موضوع عنایت داشت واین دو موضوع را از مهمترین عومال پیروزى مى دانست و به همین جهت همواره در تحکیم این دوامر کوشش داشت و آنها را بزرگترین عامل بقاء واستحکام نظام مى دانست . همیشه در سخنرانیهایش به این دو موضوع توصیه مى کرد و هرگاه که یکى از آنها را در معرض خطر مى دید شدیدااز آن دفاع مى نمود. براى اثبات این موضوع دهها شاهد مى توان ذکر کرد.

حوزه : چنانچه خاطره آموزنده اى از حضرت امام رحمه الله علیه به یاد دارید بیان کنید.
من خاطرات فراوانى از حضرت امام دارم چه در دوران قبل از شورع مبارزات چه در زمان مبارزات و چه بعداز پیروزى انقلاب اسلامى که همه آنها آموزنده و مفید مى باشد لکن ذکر همه آنها دراین جا امکان پذیر نیست و به همین جهت به یکى از آنهااشاره مى کنم : یکى از ویژگیهاى اخلاقى حضرت امام این بود که همواره مراقب نفس خود بود و در کنترل نفس و جلوگیرى ازاهواء و تمایلات حیوانى و تهیه اخلاص جدیت و کوشش داشت . دراین رابطه شواهد زیادى به یاد دارم که به یکى از آنان اشاره مى نمایم :

بعداز رحلت آیه الله بروجردى براى رسیدن به مقام مرجعیت حرکتهاى مختلفى در سطح حوزه و در خارج آن شروع شد که کاملا محسوس بود.

تنها کسى که دراین رابطه حرکتى ازاو دیده نمى شد حضرت امام قدس سره الشریف بود.

نه تنها خودش دراین راه قدمى برنمى داشت بلکه به شاگردان و علاقمندانش نیز اجازه چنین فعالیتهایى را نمى داد. بنده و گروهى از شاگردانش ازاین رفتار شدیدا نارحت بودیم . به صورتهاى مختلف کارهایى را پیشنهاد مى کردیم . ولى مورد قبول واقع نمى شد.از جمله آنها تاسیس جلسه استفتاء بود. خوانندگان مى دانند که وجود یک جلسه استفتاء از علائم مرجعیت بوده و هست . همه کسانى که در مظان مرجعیت بودند. جلسه استفتاء داشتند ولى حضرت امام از تاسیس چنین جلسه اى شدیداامتناع مى نمودند .

بنده که شدیدابه ایشان علاقه داشتم دلم مى خواست جلسه استفتائى براى ایشان کنم ولى مى دانستم که مخالفت خواهند کرد. تصمیم گرفتم موضوع را به صورت دیگرى مطرح سازم شاید مورد قبول واقع شود.

یک روز به طور خصوصى خدمتشان رسیدم و گفتم : شما مى دانید که در بین شاگردان آیه الله بروجردى تعدادى افراد فاضل و ممتاز هستند که حاضر نیستند بعدازایشان در درسهاى دیگر شرکت کنند. در صورتى که اگر مدتى به بحث و تحقیقات فقهى اشتغال داشته باشند آینده درخشانى خواهند داشت وازاساطین حوزه خواهند شد.

آیا شما حاضر نیستید به اینها کمک نمائید؟
فرمود: حاضرم چه کنم ؟

گفتم : آنان را دعوت مى کنیم کخ هر هفته چند جلسه خدمت شما باشند.

شما هم مسائل فقهى دشوارى را که در طول جلسات درس با آنها مواجه مى شوید در ضحور آقایان مطرح مى سازید تا مورد بحث قرار بگیرد. بدین وسیله هم آنها پرورش مى یابند و تکمیل مى شوند و هم مشااز نظر آنها استفاده مى نمائید.امام که در طول صحبت من به زمین نگاه مى کرد سربرداشت و گفت :

[آقاى امینى من از شماانتظار داشتم که به من بگویى : پیر شده اى و مرگ تو نزدیک شده به فکر آخرت خود باش و بقیه عمرت را به غفلت و بطاعت صرف نکن اما تو در عوض به من پیشنهاد جلسه استفتاء مى دهى ! آخر من که مرجع تقلید نیستم که جلسه استفتاء داشته باشم]!

من از پیشنهاد خودم پیشمان شدم و عذر خواستم . و دهها نمونه دیگر ازاین قبل به یاد دارم که مجال براى عرضه آنها نیست .

آیه الله بنى فاضل
حوزه : به نظر حضرت عالى رمز موفقیت حضرت امام رضوان الله تعالى علیه چه بود؟
با عرض سلام وابرازارادات از حسن ظن متصدیان محترم مجله حوزه به این جانب که در قدس سره الشرف چند تا سئوال مطرح و با پاسخ به آنها در پیمودن راه امام راحل طل یارى نموده اند تشکر مى کنم .البه امثال بنده عاجزتراز آن هستم که درباره فضائل اخلاقى و معنویات حضرت امام سخن بگوئیم یا چیزى بنویسیم چرا که حضرات امام تالى تلو حضرات معصومین علیهم آلاف التحیه والصلوه والسلام بود.

از باب خالى نبودن عریضه عرض مى شود.

رمز موفقیت حضرت امام عمدتا در دو چیز بود:

1.اعتقاد راسخ به مبدا و یقین به معاد و عقبات عالم آخرت و سئوال و جواب قبر و محشر. خود را بنده خدا و در محضر رب مى دانست .

2. تصمیم جدى و قاطع و همت بلند. هرآنچه را که وطیفه و تکلیف شرعى تشخیص مى داد اقدام جدى مى کرد ولواین که دنیا و من فیها. با ایشان مخالفت مى کرد از تصمیم خود منصرف نمى شد. به لومه الائمین ذره اى اعتنا نمى کرد. حتى در دوران نهضت مقدسش از سال 41 تا
57 مدتى تک و تنهااعلامیه علیه طاغوتهاى زمان مى داد. در رسیدن به اهداف مقدس هرگز یاس را به خود راه نداد و همیشه دست اندرکاران را در پیشرفت و رسیدن به هدف توصیه مى کرد که مایوس نباشند.

حوزه : حضرت امام روى چه مسائلى بیشتر حساسیت داشت ؟
آنچه که اکنون به نظر مى رسد حضرت امام در مساله آمریکا و سلطه آن بر کشورهاى اسلامى بیشتر حساسیت داشت و فرمود: دشمن اصلى ماامریکاست و آن را شیطان بزرگ خواند.ارتباط ایران باامریکا را ارتباط میش با گرگ تعبیر کرد.

جاى بسیار خوشوقتى است که موضع رهبرانقلاب اسلامى حضرت آیه الله خامنه اى مدظله در خصومت باامریکا همان موضع قاطع امام است .

البته همه مستضعفین جهان بخصوص امن مظلوم و ستمدیده و شهید و مفقود و جانباز واسیر داده ایران (نه آنان که باارز آزاد وانحاه تقلب و خیانت سرمایه هاى نامشورع را چند ده برابر کرده و نسبت به وضع زندگى کمرشکن و طاقت فرساى افراد کم درآمد و شرمنده اهل و عیال بى اعتنا هستند)از ولى امر مسلمین انتظار همان موضع راداشتند. ما فرزندان انقلابى حضرت امام رحمه الله علیه در حوزه علمیه قم از رهبر محبوب انقلابمان خواهانیم : مقرر و تاکید فرمایند همه دست اندرکاران نظام جمهورى اسلامى در سخنرانیها و در مصاحبه ها مواضع خصمانه خودشان را باامریکا صریح و بدون لفافه اعلام فرمایندچرا که موجب دلگرمى امت جزب اللفه و یاس دشمنان خواهد بود. واز جمله مسائلى که حضرت امام رحمه الله علیه از روزاول نهضت مقدسش حساسیت داشت مساله اسرائیل و خطر آن بر مسلمین بود. آن بزرگوار در غالب اعلامیه هاو سخنرانیهایش خطر آن را گوشزد مى نمود و همیشه سعى مى کرد تا سران کشورها عربى علیه اسرائیل حرکت کنند و آخرین جمعه ماه رمضان را روز جهانى قدس اعلام و به راهپیمایى در آن روز دستور صادر فرمود تا در هر سال اقلا یک بار قیام عمومى علیه اسرائیل انجام بگیرد.

عمده حساسیت آن حضرت در حمایت و دفاع ازاسلام بودازاین روى دراعدام سلمان رشدى ملعون اصرار مى ورزید. حب و بغضش بااشخاص در محوراسلام بود.

حوزه :اگر خاطره اى آموزنده براى طلاب از حضرت امام به یاد دارید یا شنیده اید بیان کنید.
به نظر بنده خاطره هاى آموزنده امام را بایدازاصحاب ملازم با آن حضرت سراغ گرفت امااز باب این که سئوال شما بى پاسخ نماند یکى دو خاطره عرض مى کنم :

1. بنده حدود 8 سال در درس خارج فقه واصول ایشان حاضر شدم . همیشه سر ساعت معین
در جلسه تدریس حاضر مى شد. حتى آن ایام که در مسجد سلماسى قم تدریس مى فرمود بعضى از شاگردان پیش از درس حضرت امام در جلسه درس دیگرى حاضر مى شدند ازاین روى گاهى چند دقیقه بعداز شروع درس امام وارد جلسه مى شدند.امام ناراحت مى شد و گاهى تذکراتى مى داد.

معروف است : خود حضرت امام در دوران طلبگى منظم و به موقع در جلسات درس اساتیدش حاضر مى شده است . مرحوم آیه الله شاه آبادى (استاد اخلاق امام ) در رابطه با نظم و حضورامام در جلسات درس گفته بود: [روح الله واقعا روح الله است . نشد یک روز ببینم که ایشان بعداز بسم الله در درس حاضر باشد. همیشه پیش از آن که بسم الله درس را بگویم حاضر بوده است] .

پس لازم است . طلاب محترم سعى کنند سر وقت در جلسات درس و بحث حاضر باشند.

2. خاطره دیگرى که دارم . راجع به این تواضع ایشان است حتى در برخورد با شاگردان و کسانى که از نظر موقعیت علمى واجتماعى بسیار پایین بودند. حدود 8 سال قبل فصل تابستان در آذربایجان بودم . حضرت امام راجع به یک مطلب مهمى که مربوط به آذربایجان بود بنده را به حضورشات احضار فرمودند: پیش از شروع مطلب خطا به بنده فرمودند:

[ ازاین که به شما زحمت دادم این جا آمدید عذر مى خواهم] .

این فرمایش آن قدر در وجود بنده اثر گذاشت که گریه ام گرفت . در دلم گفتم : خداوندا!این چه برخورد و تواضعى است ازاین انسان با عظمت الهى الحق وارث پیامبراست . در تواضعش این بس که احدى نتوانست بر او در سلام سبقت بگیرد.افسوس که از دست ما رفت و ما را یتیم گذاشت .

کان لاهل العلم خیر والدو بعده امست یتامى ولده
خداوند در جانش و درجات شهدائش را متعالى وارواح مقدسه آنان رااز ما خشنود و به همه ما توفیق بندگى مرحمت فرماید به حق محمد و آله الطاهرین .
آیه الله یزدى
حوزه : به نظر حضرت عالى رمز موفقیت حضرت امام چه بود؟
موفقیت حضرت امام رضوان الله تعالى علیه در مبارزه و پیروزى و بنیانگذارى جمهورى اسلامى و رهبرى جنگ تحمیلى و..... در عوامل گوناگونى بوده است .اما یک رمزاصلى که در تمام مراحل مى توان آن را عامل اصلى موفقیت دانست :

اخلاص در عمل کار براى خدا و حمایت از دین و خدا و بندگان خدا بود.

طبعا خداوند هم همه جاایشان راازالطاف جلیفه و خفیه بهره مند نموده و توفیق عنایت فرمود.

تکیه بر مردم رعایت اصول شرع انور توجه به همه اقشار جامعه . شناخت شرائط زمان در سطح جهان اطلاع از دگرگونیهاى جهانى به طور مستمر به کارگرفتن همه نیورهاى مفید و صالح سعه صدور و بلند نظرى و...... هم از رموز موفقیت حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بود.

حوزه : به نظر حضرت عالى حضرت امام روى چه مسائلى حساسیت بیشترى نشان مى دادند.
حضرت امام رضوان الله علیه روى حفظ وحدت و همکارى همه نیروها پیش گیرى از هره نوع تفرقه و تشتت رسیدگى به محرومان و مستضعفان کار دقیق و مداوم مسئوولان ساده زیستى و دورى از تشریفات دولتمردان بخصوص روحانیان بیشتر حساسیت داشتند و مکرر تذکر مى دادند.

حوزه :اگر خاطره اى آموزنده براى طلاب از حضرت امام به یاد دارید یا شنیده اید بیان کنید.
از حضرت ایشان خاطرات فراوانى دارم که به مناسبت حوزه و طلاب یکى دو تااز آنها را نقل مى کنم :

قبل از پیروزى انقلاب قرار شدامام از یکى از دوستانشان که از سفر عتبات آمده بود دیدن کند. بنده و یکى از آقایان در خدمت ایشان بودیم . در کوچه هاى محل دراثر باران و گل فراوان رفت وآمد مشکل بود.از درشکه پیاده شدیم . فرزندان روحانى بزرگوار راهنمایى کردند. از در مسجدى وارد شدیم واز در دیگر آن که راه را نزدیک مى کرد خارج شدیم . دیدارانجام شد. پس از مراجعت وقتى خواستیم براى تسهیل در راه از همان دره فرعى برگردیم فرمودند:

[مسجد را نباد طریق قرار داد].
ازاین روى از همان کوچه اى که نسبتا صعب اعبور بود به راه ادامه دادند.

منظورم از نقل این داستان این بود که :امام ازارتکاب مکروه هم اجتناب مى کرند امام بدون جهت امام نمى شود مراقب نفس لازم است .

2. بعداز پیروزى انقلاب اوج قدرت امام و گذشت چندین ساله از رهبرى و تثبیت حکومت یک روستایى با واسطه از من خواسته بود که : امام بخواهیم : یکى از لباسهایى را که در آن نماز خوانده اند. به او بدهند.

طبیعى بود که طرح مساله براى من کمى سنگین بود. تا در فرصتى پس ازانجام کارهاى مربوط در آن شرفیابى مطلب را عرض کردم .

امام احساس کردند با سنگینى مطرح مى کنم با تبسم شیرینى فرمودند:

[ این که مطلبى نیست] .

همان وقت به کسى دستور دادند: بروید آن عبا را بیاورید. بااظهار محبت به آن روستایى ناشناخته . مامور رساندن امانت شدم . وقتى از محضرشان خارج شدم بیشتر آقایان بخصوص محافظین طمع کردند! زقتى جریان را گفتیم همگان با تعجب اظهار خرسندى کردند. نتیجه این که : امام دراوج قدرت به ساده ترین افراد و خواسته آنان توجه عمیق و خاصى مى فرمودند و بندگان خدا را دوست مى داشتند. قدرت نباید موجب غرور شود.ازاین که فرصت نوشتن چیزى مناسب مجله را نداشتم معذرت مى خواهم .

آیه الله آذرى قمى
حوزه : به نظر حضرت عالى رمز موفقیت حضرت امام رحمه الله علیه چه بود؟
به نظر حقیر همه چیز را باور کرده بود:از خداى متعال تا بهشت و جهنم قدرت خداوند واسلام و مسلمین بویژه مردم شیعه ایران . بر این اساس . به چیزى که نمى اندیشید خودش بود. عزت و آبروى خود را براى پیشبرداسلام مصرف مى کرد نه اسلام را براى خود و مقام . در عین حال معتقد بود که : تلاش و سعى نه به دنیا مى رسد و نه به عقبى . معتقد بود: همه چیز در سایه اسلام و عمل به آن دست مى آید و هیچ چیز و هیچ کس را بر خدا ترجیح نمى داد.

حوزه : حساسیت امام روى چه مسائلى بود؟
ولایت مطلقه فقیه انجام تکلیف شرعى و وحدت همه اقشار مسؤولین با هم و با ملت .
حوزه :چنانچه خاطره آموزنده اى از حضرت امام رحمه الله علیه به یاد دارید یا شنیده اید بیان کنید.
خاطره اى که براى من بسیار جالب و آموزنده بوده و هست این است که : در سالهاى 33 و 34 آقاى فلسفى واعظ شهیر به پشتیبانى مرحوم آیه الله العظمى بروجردى مبارزه با بهائیت را آغاز کرد و رژیم پهلوى بر حسب ظاهر پشتیبانى مى کرد ناگهان با چرخش صدوهشتاد درجه اى شاه روبه رو شدیم . شاه مرجعیت شیعه و علماى بزرگ تهران را تحقیر کرد.این مطلب بر فضلاى حوزه گران آمد و بک حالت حیرت و سرگردانى دست داد. چگونه بایداین تحقیر جبران شود و راه آن چیست ؟ به معظم له پناه بردیم . من و زچند نفر دیگر خدمت ایشان شرفیاب شدیم و مساله را مطرح نمودیم . (قطعاایشان از ما بیشتر ناراحت بود).

فرمودند:اگر آقاى بروجردى اجازه بدهد یک روزه تمام ایران را علیه شاه مى شورانیم !

خوشحالى و شادمانى که براى ماازاین اعتماد به نفس و روحانیت و مرجعیت شیعه و مردم مسلمان ایران حاصل شد فراموش نشدنى است .

ما به ایشان چنین اعتمادى داشتیم

آن روز نجات ایران واسلام به دست مبارک ایشان قابل پیش بینى بود که بعدا در سال 43 این اعتماد به مردم واحساس قدرت الهى توسط معظم له در سخنرانى مسجداعظم ابراز گردید که :

[تمام بیابانهاى قم را مى توانیم از مردم غیرتمند عشایر لرستان و جاهاى دیگر پر کنیم].

رحمت الله علیه و جزاه الله عن الاسلام والمسلمین خیرالجزاء. آمین یا رب العالمین .

آیه الله مظاهرى
حوزه : به نظر حضرت عالى رمز موفقیت حضرت امام رضوان الله تعالى علیه چه بود؟
با تشکر وامتنان از دست اندرکاران مجله حوزه و آرزوى توفیق براى آنان .

اکنون در آستانه سومین سالگردارتحال جانگداز سیدالفقهاء و المجتهدین زعیم المله والدین استادنا الاعظم حضرت امام خمینى افاض الله علینا من برکات تربته الشریف قرار گرفته ایم .امامى عظیم الشان و والا مقام که درک جوانب مختلف علمى و عملى او به سهولت ممکن نیست . در هر حال از باب اداى وظیفه شاگردى جملاتى هر چند کوتاه تحریر مى نمایم . در پاسخ این سئوال مهم و قابل توجه و
تعمق که رمز موفقیت حضرتش در چه بود و چه چیزى باعث شد تاامام راحل امت اسلام این گونه سرافراز و قدرتمند گردد؟ باید گفت : سر توفیق آن بزرگمرد را در سه چیز باید جستجو کرد سه اصلى که پایه هاى اساسى موفقیت چشمگیر ایشان بود.این سه پایه عبارتنداز:

1. علم 2. عمل 3. عقل

مقام شامخ آن امام عزیز براهل فن و محققین حاضر امت اسلامى پوشیده نیست . حضرتش در فقه اصول عرفان فلسفه واخلاق مجتهدى بى نظیر محقق و متفکرى بى بدیل بود.

مقام علمى ایشان با ترکیب عمل و عقل معظم له باعث شده تا با دست مبارک وى اسلام اصیل مجد و عظمت دوباره یابد و پس از سالهاى دراز غربت اسلام و مذهب از گوشه مساجد و منابر به میدان عمل و وجامه کشیده شود و قرآن مظلوم در کنار طاقچه ها طاق ایمن اجتماعى اسلامى گردد.ازاین روى در بیانان مهم خود خطاب به حوزه هاى علمیه به این نکته اساسى که فقه سنتى و جواهرى اسلام فلسفه عملى حکومت است تصریح فرموده اند.

در میدان عمل و تقوا امام بزرگورا استاد بى بدیل اخلاق در عصر خویش بود. نمونه یک انسان متخلق به اخلاق الهى و مهذب را در وجود او باید جستجو کرد.

او عارفى بود که عرفان ناب را به سیاست اسلامى آمیخته بود لذا دراین میدان بزم و رزم به جهاد فى سبیل الله پرداخت . همین مقام علمى ازو باعث شد تا به دنیاى بسیار بى اهتمام گردد و حتى در زمان یکه بر اریکه قدرت مطلق اسلام تکیه زده بود از کمترین منافع دنیا بهره برد و زند و ساده زیستى را به دیگران مخصوصا مسئوولین نظام توصیه کند.

همچنین پایه دیگرى موفقیت ایشان را باید در عقل و تدبیر بى نظیر حضرتش جستجو نمود چرا که اندیشه او در ترکیب با علم و عملش ازاین مردالهى سیاستمدارى بى بدیل و عالى مقام به وجود آورداز را در قلوب آزادگان عالم جاى داد واو را بسیار دوراندیش نمود و حقااسلام و نظام جمهورى اسلامى استمرار و بقاى خود را در طوفانهاى سهمگین داخلى و خارجى وامدارتدبیراندیشه والاى سیاسى اوست . همانگونه که وجود و حصول خوددراین رعصه را نیز مدیون عقل کامل ایشان است .

حوزه : حضرت امام روى چه مسائلى حساسیت بیشتر نشان مى دادند؟
در پاسخ به این سئوال باید گفت :امام عزیز مهمترین نقطه حساسیت خودرا براسلام متمرکز فرموده بود. در همان سالهاى خونین 42 نیز به ضرس قاطع و فریاد آشکار فرمودند:

بپاخیزید واسلام را حفظ کنید ولو بلغ مابلغ .

از همین جا بود که مدام نسبت به محرومان و مستضعفان توصیه و تاکید مى فرمود و آنان را صاحبان اصلى نظام وانقلاب اسلامى به شمار مى آورد ازاین روى مسوولان و دست اندرکاران
کشور را به ساده زیستى و عدم فاصله با مردم وامت بیدار دستور مى داد و به همین علت بود که نسبت به مسائل جارى حوزه هاى علمیه و دانشگاهها بسیار حساس بود و در سخنان گهربار و پیامهاى مهم خود نسبت به این دو مرکز علمى و فرهنگى توصیه هاى گوناگون مى فرمود واقشاراین دو کانون رااز نیرنگهاى دنیا طلبان و سیاست بازان و فاسقان آگاه مى نمود .

حوزه :اگر خاطره اى آموزنده از حضرت امام به یاد دارید یا شنیده اید بیان کنید.
واما در باب ذکر خاطره اى ازامام امت لازم است خاطره اى را که براى جمیع امت اسلامى مفید مى شمارم متذکر گردم :

در جلسه اى خصوصى پس از ردو بدل شدن صحبتهائا مختلف به این جانب فرمودند:

من معتقد که :این انقلاب را ازابتداء تا کنون دست قدرت الهى که فوق تمام ایدى است بدین جا آورده است و همان یدالله این انقلاب عظیم را حفظ مى فرماید .

البته واضح است حفظ این نظام به حفظ وحدت امت اسلامى است که امام بزرگوار نیز بدان توصیه مى فرمود.

خاطره اى نیز براى طلاب محترم باید متذکر گردم . حضرت امام همیشه به ما طلاب مى فرمود:

مواظب باشید که اسلام از ناحیه شما ضربه نخورد .

واین نشان مى دهد که امام عزیز تا چه اندازه به افعال و کردار و اندیشه هاى حوزویان و روحانیان محترم توجه مى فرمود و حساسیت نشان مى داد.

البته تمام دوران تدریس ایشان در حوزه علمیه قم سرشاراز خاطرات گرانبهاست که دراین جا مجال پرداختن به آنها نیست . فقط اشاره مى کنم به نظم بى نظیرایشان درامور درسى وامور روزمره زندگى ! مساله تحقیق و موشکافى عمیق حضرتش در مسائل علمى و.....

از همین فرصت استفاده کرده و به طلاب عزیز تاکید مى کنم که تحقیق و تدقیق و تامل در مسائل علمى را که همان شیوه سلف صالح و فقهاء عظام و حضرت امام علیهم الرحمه والرضوان است رها نکند و به نکات دقیق فقهى و علمى بیش از بیش اهتمام ورزند تا به یارى خداوند آرمان و هدف والاى امام فقید قدس الله نفسه القدوسى که همان جریان کامل فقه در جامعه اسلامى است برآورده گردد.

ان شاءالله .