نوع مقاله : مقاله پژوهشی
تعصب و حساسیت افراد به عقیده و مکتب مورد علاقه خود امرى است اجتناب ناپذیر و لازمه قرین آن مرام .
حساسیت دینى هم ازاین مقوله است و نشات گرفته ازایمان به دین . به هر مقدار که ایمان به دین درافراد بیشتر و عمیق تر باشد حساسیت و غیرت دینى آنان نیز بیشتر خواهد بود.
اما داورى ارزش نسبت به این موضوع بستگى به حقانیت آن مکتب و ارزشهایى است که انسان براى آنها تعصب و غیرت مى ورزد لذا در فرهنگ اسلامى هیچ گاه به تعصب و غیرتمندنى به طور مطلق ارزش داده نشده بلکه در مواردى نکوهش و در مواردى دیگر ستایش به عمل آمده است .
امیرمومنان على ( ع ) پس از تبیین تعصب مذموم و موارد آن تعصب ممدوح را چنین مشخص نمى نماید:
اگر ناچار به تعصب ورزیدنید در چیزى تعصب ورزید که شایسته است . همچون :اخلاق پسندیده و گزیده کردارهاى پسندیده و نیکو خوى خوب و بردبارى به هنگام شدت خشم . در خصلتهاى نیکو تعصب ورزید همچون : حمات از پناهندگان به سر رساندن پیمانها و آراسته بودن به تقوى و ایمان دورى گزیدن از خودپسندى آراسته بودن به فضیلت دست بازداشتن از ستمکارى و بزرگ شمردن
گناه و خونریزى و خونخوارى و داد مردمان ستاندن و خشم را فروخوردن پرهیزاز تبهکارى در دین 1 .
امام خمینى در مرزاین دو چنین مى فرماید:
[عصبیت یکى ازاخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مدافعه کردن و حمایت نمودن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است چه تعلق دینى و مسکلى باشد یا تعلق وطنى آب و خاکى ...اماظهار حق و ترویج حقیقت و اثبات مطالب حقه ... یا عصبیت نیست و یا عصبیت مذمومه نیست . میزان در امتیاز اغراض و مقاصد و قدم نفس و شیطان و حق و رحمان است] 2 .
بنابراین آن غیرت و حساسیتى در فرهنگ اسلام موردارزش است که در جهت حفظ و حراست از ارزشهاى اسلامى و انسانى قرار گیرد. این همان چیزى است که از آن به غیرت و یا حساسیت دینى و گاه تعصب در دین یاد مى شود.
اهمیت حساسیت دینى
در متون دینى به وظایفى مانند : [امر به معروف و نهى از منکر] [ دفاع ازاسلام] [ حفظ حدودالهى] محافظت بر حلال و حرام [ مبارزه با بدعت] و...اهمیت ارزش داده شده است .
اهمیت وارزش دادن به این مفاهیم به معناى اهمیت وارزش دادن به حساسیت و غیرت دینى است زیرا تحقق این وظایف بدون برخوردارى از غیرت دینى امکان پذیر نیست .افزون براین در متون اسلامى از غیرت و تعصب دینى وانسانهاى غیور تمجید و ستایش به عمل آمده است . به عنوان نمونه :
ان الله غیور و یحب الغیور 3
و در مقام تمجیداز حضرت ابراهیم ( ع ) وارد شده است :
و کان رجلا غیورالله 4
امام زین العابدین ( ع ) مى فرماید:
موسى ( ع )از خداوند مى خواهد کسانى را که از نعمت سایه نشینى عرض پروردگار برخور دارند معرفى کند. خداوند عده اى را مى شمرد از جمله :
والذین یغضبون لمحارمى اذا استحلت ... 5
کسانى که در برابر شکستن حدود و محرمات من به شدت به خشم مى آیند.
خداوند در مواردى براى ایجاد غیرت و حساسیت در برابر منکرات و حفظ ارزشها درافراد صحنه اى از مظلومیتها را ترسیم مى کند:
مالکم لاتقاتلون فى سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنااخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها ... 6
چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوانى که مى گویند:اى پروردگار ما ما راازاین قریه ستمکاران بیرون آور... نمى جنگید؟
علامه طباطبایى در ذیل این شریفه مى نویسد:
این آیه شریفه با یاد خدا مسلمانان پاک دل را به قیام در راه خدا فرا مى خوانداما کسانى که این مرحله آنان را کفایت نمى کند غیرت و تعصب آنان را با یادآورى صحنه هاى مظلومیت خویشاوندان بر مى انگیزد 7 .
نقطه مقابل انسان غیور انسان بى تفاوت سازشکار و مسامحه گرى است که بیش از هر چیز به راحتى و رفاه خود مى اندیشد و باانگیزه هاى مختلف نفسانى سعى در شانه خالى کردن از دستورات دینى و زندگى کردن عافیت طلبانه دارد.
على ( ع ) پس از بیان درجات و مراتب مختلف حساسیت انسانها در برابر منکرات به نکوهش ازافراد بى تفاوت در برابر منکر پرداخته واز آنان به مردگانى که در میان انسانها زندگى مى کنند یاد مى کنند:
فذلک میت الاحیاء 8 .
طبیعى است که رنج و عذاب اخروى نیز درانتظاراین افراداست .
مرز شناخت
انسان غیور و حساس راازانسان بى تفاوت و سازشکار در دو موضع مى توان شناخت :
1. در برابر حوادث و مشکلات بزرگ و به هنگام بروز خطرات سهمگین انسان مسامحه کار در تلاش است که خود رااز مهلکه برهاند و باانواع بهانه هاى شرعى و عرفى تکلیف رااز خویش ساقط کند ولى انسان غیرتمند تحمل نمى کند و به استقبال خطر مى رود و دراین راه از بذل جان و مال و آبروى خود دریغ نمى کند.
2. در برابر بدعتها و گناهان کوچک که به چشم نوع مردم اندک جلوه مى کند. چه بساانسانها که غضب خداوند را فقط در گناهان بزرگ مى جویند واز کنار بدعتها و گناهان کوچک به سادگى گذشته و به نظرشان حقیر مى آید ولى انسان غیرتمند حساس است و کوچکترین انحراف در آئینه قلبش منعکس مى شود و واکنش نشان مى دهد. در یک کلمه در کار خداوند با پیمان شکنان معامله نمى کند.
سیره پیشوایان
تاریخ اسلام شاهد جلوه صحنه هاى بى شمارى از حساسیت مذهبى پیامبر اسلام (ص ) وائمه معصومین ( ع )است .افتخار پیامبر به شرکت در پیمان [حلف الفضول] و به عبارت دیگر پیمان دفاع از مظلومان که آن را با بهترین نعمتهاى دنیوى معاوضه نمى کند نشان دهنده غیرت و حساسیت آن بزرگوار
در برابر منکر و حفظ ارزشهاى انسانى است . در همین راستا از عوامل مهم وقوع جنگ در راه حمیت دینى و دفاع از نوامیس مسلمانان از غزوه بنى قینقاع مى تواند نام برد 9 .
على ( ع ) نیز در عین حالى که به مخالفان شخصى و فکرى خود میدان مى داداما در آن جا که کیان اسلام و عزت مسلمانان اما در آن جا که کیان اسلام و عزت مسلمانان در خطر بود و یا حدى از حدوداسلام به خاطر مى افتاد بر مى آشفتند واز خود حساسیت فوق العاده نشان مى دادند. آن حضرت در برابر حفظ حدودالهى و بیت المال بسیار سختگیر بودند به گونه اى که یاران نزدیکش را به هنگام تخلف از قوانین الهى کیفر مى داد 10 و یا گردنبندى که دخترش از بیت المال به عاریت گرفته بود از وى ستانده و به بیت المال بر مى گرداند. حساسیت آن حضرت در دفاع از مظلوم به گونه اى است که حتى از مرزهاى عقیدتى فراتر مى رود واز ستمى که بر زنى یهودى توسط سپاهیان معاویه رفته به خروش مى آید و مى فرماید:
اگرانسان مسلمانان ازاندوه و تاسف جان دهد جاىملامت نیست 11 .
فرزندان آن بزرگوار نیز غیرتمند و مدافع اسلام بودند و تمامى آنان تا پاى جان در حفظ و حراست ازارزشهاى اسلامى ایستادگى کردند واسوه غیور مردان تاریخ اسلام شدند که دراین میان امام خمینى از بهترین شاگردان مکتب اسلام و صدیق ترین و پیرو و پیامبر وائمه معصومین ( ع ) بوده است .
سرتاسر زندگى امام خمینى جلوه گاه حساسیتهاى دینى است . غیرت دینى آن بزرگوار در میان همه خصال از برجستگى خاصى برخوردار بود. آن جا که امرى ازامور دین به خطر مى افتاد و یا دورنماى بدعتى رااحساس مى کرد به خروش مى آمد و براى جلوگیرى از آن قد بر مى افراشت . سخن مى گفت مى نوشت فریاد مى کشید و مسلمانان را به یارى مى طلبید.این حساسیت برخاسته از عمق آگاهى و عشق به دین وارزشهاى دینى او بود.
او بااین که نسبت به دشمنان شخصى گذشت داشت وازاشتباهات دوستان چشم پوشى مى کرد افتراها واهانتهاى بدخواهان را به چیزى نمى گرفت و با کسانى که از روى ناآگاهى کافرش خواندند مدارا مى کرد ولى در برابر حفظ دین وارزشهاى آن حساسیت فوق العاده داشت قلبش در غم از کف رفتن عالمان دینى مى شکست 12 واز غربت اسلام و بى سرپرستى مسلمین مداوم در تشویش بود. بر سر مسایل مکتبى اهل معامله نبود. زندگى آن بزرگوار سرشاراز نمونه هایى است که بیانگر غیرت دینى آن حضرت است که به ذکر نمونه هائى از آن مى پردازیم :
1. دفاع از کیان اسلام
نگاهى گذرا به سخنان و آثار امام از آغاز تاانجام ما راازاستدلال بى نیاز مى کند. در روزگاران غربت اسلام که قلم به دستان مزدور هجوم همه جانبه را در راستاى انهدام اسلام آغاز کرده بودند امام در مقابل آنان به تنهایى قدعلم کرد و با کنار گذاشتن درس و تحقیق به دفاع برخاست . با نوشتن کتاب کشف الاسرار رخنه هایى را که سرآغاز هجوم به شریعت بود سد کرد. با این کار به سایر مدافعان اسلام شجاعت بخشید.
در صحنه دیگر رژیم دست نشانده پهلوى بعداز رحلت آیه الله بروجردى به پندار خود زمینه را آماده یافت و خودش را براى مبارزه بااسلام و کنار گذاشتن احکام آن آماده مى کرد. دراولین گام در مهرماه 1341 لایحه اى به تصویب هیات وزیران رساند. در آن لایحه قید اسلام و سوگند به قرآن ملغى شده بود.این کار که مى رفت سرآغاز براى مبارزه علنى بااسلام محسوب شود موجب جریحه دار شدن قلوب عموم مردم و جامعه روحانیت گردید. ترس و وحشت حاکم نفسها را در سینه ها حبس کرد و بسیارى رااز مخالفت بازداشت ولى غیرت دینى و حساسیت امام راحل در برابر منکر وى را واداشت تا مخالفت خود را بااین لایحه شوم اعلام دارد.این فریاد برخاسته از حساسیت مقدس دینى به دیگران نیز جرات بخشید. آن فرزانه و یاران باوفا تا عقب نشینى رژیم ازاین قانون ضدالهى غیرتمندانه پاى فشردند .
رایحه اى از آن حساسیت و غیرت مقدس در تلگراف امام به نخست وزیر وقت به مشام مى رسد:
[در تعطیل طولانى مجلس دیده مى شود که دولت اقداماتى را در نظر دارد که مخالف شرع مقدس و مباین صریح قانون اساسى است ...الغاء شرط اسلام ازانتخاب کننده وانتخاب شونده و تبدیل قسم به قرآن مجید را به کتب آسمانى تخلف از قانون مذکوراست و خطرهاى بزرگى را براى اسلام واستقلال مملکت دارد] 13 ...
در تلگرافى دیگر:
[ این جانب مجددا به شما نصیحت مى کنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسى گردن نهید واز عواقب وخیم تخلف از قرآن واحکام علماى ملت و زعماى مسلمین و تخلف از قانون بترسید. والا علماى اسلام درباره شماازاظهار عقیده خوددارى نخواهند کرد] 14 .
2. مخالفت صریح باتغییر تاریخ
در سال 54 به دنبال سرکوبى قیام روحانیت قم در 15 خرداد شاه مساله را جدى تلقى کرد. دراین راستا با تغییر تاریخ
هجرى به تاریخ قبل ازاسلام به حرکت ضداسلامى خود شتاب بیشترى بخشید. در شهریور 54 شاه در مراسم افتتاح مجلس از ورود فرهنگ اسلامى به ایران به عنوان هجوم خارجى و ره آوردانحطاط و ضعف و زبونى یاد کرد و خواستار جاى گزینى فرهنگ و تاریخ ایران به جاى آن گردید. مجلس فرمایشى تغییر تاریخ را تصویب کرد. 15این اقدام هولناک با مخالفت شدید حضرت امام روبه رو شد و آن را تحریم کردند.
[کارشناسان که مى خواهند مخازن ما بى مانع به غارت ببرند براى تضعیف اسلام و محواسلام آن نغمه شوم تغییر مبداء تاریخ را ساز کردند.این تغییر از جنایات بزرگى است که دراین عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد. بر عموم ملت است که بااستعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند و چون این تغییر هتک اسلام و مقدمه محواسم آن است خداى نخواسته استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانى از ستمکار و ظالم و مخالفت بااسلام عدالتخواه است] 16 .
3. دفاع از حریم پیامبر واهل بیت
بعد دیگراز غیرت و حساسیت امام نسبت به پیامبر(ص ) واهل بیت آن حضرت جلوه گراست . علاقه امام به اهل بیت وصف ناشدنى است . عشق او به خاندان رسالت زبان زد خاص و عام بود. همه نزدیکان امام این رااز ویژگیهاى آن حضرت به شمار آورده اند.
او که در سهمگین ترین مصائب و بلایا از جمله مرگ فرزند جوان و دانشمندش مثل کوه استوار بود و حتى اشکى بر گونه هاى مبارکش جارى نشد ولى در عزاى سالاى شهیدان و ذکر مصیبت اهل بیت ( ع ) شدیدا گریه مى کرد.
بااین که دنیا و تبلیغات روى گریه امام تفسیرهاى مختلف مى کردند اماامام باکى نداشت که حتى تصویر غمگینانه او و گریه ها و ناله هاى جانسوزاو براى ابى عبدالله در معرض دید همگان قرار بگیرد. 17 به همین مقدار در دفاع از پیامبر(ص ) واهل بیت حساس بود. هیچ گاه به کسى اجازه نمى داد که نسبت به پیامبر و خاندان او کوچکترین اهانتى نمایند. نمونه هاى عینى در زندگى حضرتش بسیاراست از جمله :
[در جلسه اى امام وعده اى از روحانیت طلاب حضور داشتند.امام نزدیک سماور نشسته بود. شخصى سخنى را بر زبان راند که مشعر به توهین به مقام ائمه ( ع ) بود.امام چنان برآشفت که سماور را برداشت و به طرف گوینده پرتاب کرد] 18 .
حساسیت امام در زمان ما نسبت به دفاع از مقام شامخ ائمه محتاج بیان نیست .
موضع گیرى امام در برابر توهین به فاطمه زهرا( ع ) و پى گیرى آن 19 و یا در برابر مساله سلمان رشدى بر همگان روشن است .
امام در جریان سلمان رشدى تا مرز رودرویى بااستکبار غرب پیش رفتند و در ضمن فتواى تاریخى خود از همه مسلمانان غیور دعوت به قیام علیه این توطئه استکبارى نمودند:
[به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى رسانم که مولف کتاب آیات شیطانى که علیه السلام و پیامبر و قرآن تنظیم و نشر شده است همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن محکوم به اعدام مى باشند.از مسلمانان غیور مى خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنها رااعدام نمایند تا دیگر کسى جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس دراین راه کشته شود شهیداست] 20 .
4. حساسیت نسبت به عزت و شوکت مسلمانان
از موضوعات دیگرى که امام همواره نسبت به آن حساس بوده اند تجاوز به حیثیت اسلامى و خدشه دار شدن عزت مسلمانان است . قلب شریفش همواره در پى عزت مسلمانان مى تپید.او همواره با بیان عظمت گذشته مسلمین و ذلت کنونى آنان را به بازگشت به قرن و به کف آوردن عظمت دیرینه فرا مى خواند.ازاین که مى دید کفار و طواغیت در عزتند و با مسلمانان و حاکمان کشورهاى اسلامى همچون بردگان رفتار مى شود رنج مى برد و به خروش مى آمد:
[ شاه بله قربان گو بود. و من این را مکرر گفته ام واز بس متاثرم باز هم پیش شما عرض مى کنم که : من وقتى عکس شاه را پهلوى جانسون دیدم که جانسون عینکش را برداشته وازاین طرف دارد چشمایش آن طور نگاه مى کند و به او نگاه نمى کند واو آن طرف میز او سرجاى خودش ایستاده بود ... مثل یک بچه مکتبى که ایستاده پیش معلمش ... من همچو متاثر شدم که ما در چه حالى هستیم که این اول شخصى مملکت ما به اصطلاح هست] 21 .
نمونه دیگر قضیه ذلت بار کاپیتولاسیون است . رژیم شاه در سال 43 پس ازاعمال خشونتهاى فراوان چنین پنداشت که صداها در گلو بریده شده و دیگر کسى را یاراى اعتراض به برنامه هایش نخواهد بود. در نتیجه به این اندیشه افتاد که امتیازات بیشترى را به آمریکاییان بدهد. در این راستا در مجلس طرح کاپیتولاسیون مطرح شد بدین قرار:
تمام مستشاران نظامى آمریکا با کارمندان فنى وادارى با همه وابستگان آنان درایران مصونیت دارند و مقامات قضایى ایران حق رسیدگى به جرایم آنان را نخواهند داشت .
این امتیاز ذلت بار و سلطه آفرین خشم امام
را برانگیخت .امام با خطابه اى مهیج و کوبنده مردم را به قیام و مخالفت بااین قانون ذلت بار فراخواند: انالله واناالیه راجعون . من تاثرات قلبى خودم را نمى توانم اظهار کنم . قلب من در فشاراست .این چند روزى که مسائل اخیرایران را شنیده ام خوابم کم شده گریه حضار ناراحت هستم . قلبم در فشاراست . با تاثرات قلبى روز شمارى مى کنم که چه وقت مرگ من پیش بیاید.ایران دیگر عید ندارد. عیدایران را عزا کردند... ما را فروختند و باز هم چراغانى کردند. قانونى در مجلس بردند... که تمام مستشاران نظامى آمریکا با خانواده هایشان با کارمندان فنى شان با کارمندان اداراتشان با خدمه شان ... هر جنایتى که درایران بکنند مصون هستند اگر یک خادم آمریکایى ... مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند زیر پا منکوب کند پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد 22 ...
این خطابه تاریخى و کوبنده به خوبى بیانگر غیرت دینى آن بزرگوار است که همانند جدش مردن را بر چنین زندگى ذلت بار ترجیح مى دهد.
5. حفظ حدودالهى
در نظرامام فرقى بین اصول اساسى اسلام و فروع و جزئیات آن نبوده و مراتب حساسیت امام نسبت به حفظ همه ضوابط و شرائط شریعت یکسان است و در برابر همه آنها متعبد و تسلیم بود. قلبش از کوچکترین انحراف اجتماعى منکرات و خدشه در حکمى الهى به تپش مى افتاد و سریعا در صدد جلوگیرى بر مى آمد. مخالفت شدید آن حضرت در برابر حرکتهاى ضد لایحه قصاص از طرف جناحهاى منحرف نمونه اى از :حساسیت آن حضرت در حفظ حدودالهى است
[من دو تااعلامیه از جبهه ملى که دعوت به راهپیمایى کرده است دیدم . در یکى ازاین دواعلامیه جزوانگیزه هایى که براى راه پیمایى قرار دادند لایحه قصاص است ... تعبیرابن بود: لایحه غیرانسانى ... یعنى چه ؟ یعنى در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایى کنند! شما را دعوت به قیام واستقامت ... مى کنند در مقابل قرآن کریم ... ضرورى مسلمین ... من عجالتا کارى ندارم که آیا دولت آقاى رجائى یک دولت فعال است یا نه ...اما راهپیمائى در مقابل اسلام ... مقابل حکم ضرروى اسلام ... را چه جور تعبیر کنیم ؟ بسیار غفلت مى خواهد... که این گروههایى که با هم ائتلاف مى خواهد... که این گروههایى که با هم ائتلاف کردند واین جبهه ملى که برضداسلام مى خواهد راهپیمایى راه بیندازند و مسلمانان هم ... بنشینند و تماشا کنند که بر ضداسلام مقاله بنویسد و سب اسلام را بکنند جبهه ملى ازامروز محکوم به
ارتداد است ... بله اگر آمدند...اعلام کنند که از ما نبوده از آنها هم مى پذیریم .اسلام در رحمتش بازاست] 23 .
6 دفاع از روحانیت.
روحانیان از دیرباز اصیل ترین مدافع اسلام و مسلمانان بوده و هستند. در تمام مواقعى که اسلام مورد تهدید قرار گرفته و یا بلاداسلامى مورد هجوم بیگانگان واقع شده اند روحانیان پیشاپیش مردم سینه سپر کرده و به استقبال خطرها و حوادث شتافته اند. شرکت علماء فضلاء و طلاب در جنگ تحمیلى و دفاع مقدس نمونه اى از آن است . بدین جهت دشمنان اسلام همواره براین بوده اند که این مانع را از راه خویش بردارند و یا لااقل با مخدوش کردن چهره آنان از نفوذ و قدرت معنویشان بکاهند .
امام همواره مدافع روحانیت متعهد بود و همیشه نسبت به حفظ کیان آبرو و عظمت عالمان در تشویش .از بزرگان بااحترام یاد مى کرد و نسبت . در غم از کف رفتن عالمى همچون برادرى شفیق مى گریست . و در برابر کسانى که هتک حرمت روحانیت را در سر مى پروراندند به شدت برخورد مى کرد. به تعبیر آیه الله اراکى :
[در فوت مرحوم آقاى محمدتقى خوانسارى ... من از هیچ کس ندیدم این قدرى که آقاى خمینى گریه مى کرد گریه کند. شانه هایش بالا و پایین مى رفت چنان اشک مى ریخت که من ازاولادش چنان اشک مى ریخت که من از اولادش چنان گریه اى ندیدم . خیلى بکاءاست آقاى خمینى . هیچ نسبتى با هم نداشتند... فقط عرق دینى داشت .این مرد دینى است سر تا پا حاضر است . حتى براى کشته شدن هم حاضراست] 24 .
امام در پاسخ به عده اى از جوانان که نسبت به شیوه مبارزاتى عده اى از علماى پیش دچار شبهه بودند پس ازاشاره به مبارزات میرزاى شیرازى و میرزا محمدتقى شیرازى فرمودند:
[تمام ممالک اسلامى مرهون این طایفه روحانیت هستند.اینهایند که تا به حال استقلال ممالک اسلامى را حفظ کرده اند.این ذخایر هستند که همیشه با نصایح خود مردم سرکش را خاموش کرده اند. در عین حال روزى که ببیننداسلام در معرض خطراست تا حدامکان کوشش مى کننداگر با نشر مطالب شد با گفتگو شد... فبها واگر نشد ناچار هستند قیام و اقدام کنند] 25 .
در برابر کسانى که قصد تضعیف این پایگاه مقدس را داشتند به شدت عکس العمل نشان مى دهد و براى جوابگویى به یاوه گوئیهاى کتاب اسرار هزارساله درسها را تعطیل مى کند و
در مقابل تبلیغات ضدروحانیت رژیم شاه رودر رو مى ایستد وى مى گوید:
[ اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارداین ملت اسیرانگلیس ... باشد اسیر آمریکا...باشد.اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد که اسرائیل قبضه کنداقتصادایران رالله اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد که اینها سر خود یک همچنین قرضه بزرگى را به گردن ملت بگذارند.اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارداین هرج و مرجى که در بیت المال هست بشود] 26 .
به گفته آیه الله بهاءالدینى :
[احترام و تجلیل از روحانیت از طرف ایشان سابقه اى طولانى دارد. کسى قادر نبوداهانتى به روحانیت بکند. شصت سال پیش که امام حدود 25 26 سال داشت یک همچنین وضعى داشت . من خودم شاهد بودم که کسى را که به روحانیت اهانت کرداز فیضیه بیرون کرد] 27 .
از سوى دیگر در راستاى صیانت حوزه هاى علمیه امام با چهره هایى که با نفوذ به درون این مجموعه به آن ضربه مى زند و با نزدیک شدن به رژیم شاه و زراندوزان و دنیاطالبان آبروى روحانیت را لکه دار مى کردند به شدت برخورد مى کرد و همواره خواستار شناسایى و طرداین مفسدان از میان روحانیت مى گردید :
امیداست که علماى اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خیانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزه هاى علمیه و جامعه روحانیت جلوگیرى به عمل آورند وایادى مخالفین را که در سلک روحانیت قرار دارند واسلام و روحانیت را به سقوط وانحطاط تهدید مى کنند طرد و رسوا سازند و اجازه ندهند مشتى فریب خورده و دنیا طلب استقلال هزار ساله شیعه را دستخوش امیال واغراض مخالفین اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند. 28
در جاى دیگر در رابطه با آخوندهاى دربارى و وعاظ السلاطین مى فرماید:
باید جوان هاى ما عمامه اینها را بردارند. عمامه این آخوندهایى که به نام فقهاى اسلام به اسم علماى اسلام این طور مفسده در جامعه مسلمین ایجاد مى کنند باید برداشته شود... جوانهاى غیور ما در ایران موظف هستند که نگذارنداین نوع آخوندها (جل جلاله گویا) معمم در جوامع ظاهر شوند...این لباس شریف است نباید بر تن هر کس باشد29.
7. همدردى با محرومان و مستضعفان
امام با آن که شجاع و با صلابت بود قلبى رئوف داشت .از رنج و محنت محرومان در غم بود. با مستمندان همدردى مى کرد و در زمان تمکن و قدرت به دستگیرى آنان مى شتافت . در تمام و یااکثر سخنرانیهاى امام مسایل
مستضعفان مطرح بود و همیشه مورد توجه حضرتش قرار داشتند. این حمایتها نه از موضعى مقطعى و یا دستاویزى براى رسیدن به قدرت و یا حفظ آن است که از غیرت و حساسیت دینى آن بزرگوار سرچشمه مى گرفت واز چشمه [درحماءبینهم] سیراب مى شد.او به عنوان یک مسلمان غیرتمند محرومیت و بیچارگى مسلمانان را نمى توانست تحمل کند.
[خدا مى داند که من گاهى وقتها که به فکر مى افتم که ... زمستان آتیه چه خواهد شد خوب ناراحت هستم . ما ناراحت هستیم ...اینها... آیا نان دارند ندارند؟امسال هم که وضع خواربار خوب نیست ... چه خواهد شد؟این زمستان سیاه به این ملت فقیر و بدبخت] 30 .
8. تمجیداز غیرتمندان
امام خمینى افزون براین که خود غیور بود ازافراد غیرتمند نیز ستایش به عمل مى آورد.ایشان به دفعات از شیهد سیدحسن مدرس به عظمت نامبرده واز شهادمت و غیرتمندى آن شهید بزرگوار ستایش نموده است .
آیةالله حسین نورى ،در مصاحبه با مجله ، قضیه اى رانقل مى کنند که شاهد بر این مدعاست:
[ اولین جلسه افتتاحیه مجلس شوراى اسلامى بود قرار شد پس از پیایان جلسه بعداز ظهر همان روز در مدرسه فیضیه قم نیز جلسه اى باشد. مطالعه مدرسه فیضیه به این امراختصاص داده شده بود. آن روز جمعیت زیادى از نمایندگان و غیرنمایندگان در آن جلسه حضور داشتند. بنا شد آقاى مهندس بازرگان صحبت کند.ایشان در ضمن صحبت به گونه اى تحقیرآمیز از دخالت روحانیون در سیاست انتقاد کرد. یکى از نمایندگان ازانتهاى مجلس بلند شد و فریاد زد: گوش دادن به این سخنان حرام و خلاف شرع است واز شدت عصبانیت خواست ناطق را کت بزند که مانعش شدند. فرداى آن روز من تهران خدمت امام رسیدم و جریان مدرسه فیضیه را به عرض ایشان رساندم ناراحت شدند ولى وقتى عکس العمل آن نماینده را به ایشان گفتم امام خوشحال شدند و دوبار پرسیدند که : آن آقا کى بود؟ آن آقا کى بود؟ عرض کردم آقا سیدحسین موسوى تبریزى . ایشان فرمودند:احسن وازایشان تمجید کردند] 31 .
انقلاب اسلامى پیروزى ارزشها بود. پیروزى فضیلتهایى که ره آورد سالها مبارزه و تبعید صالحان و به خون غلطیدن هزاران شهید بوده است . حفظ واجراء شعائراسلامى در سرلوحه برنامه ها واهداف امام رحمه الله علیه قرار داشت .اعلاى کلمه توحید عزت
مسلمانان استقلال دفاع از محرومان رشد نیروهاى مومن دور کردن فرصت طلبان از پستهاى کلیدى جامعه و... ازارزشهایى بود که امام بر پاسدارى از آنها حساس بودند.اساسا رمز پیروزى و بقاى نهضت را در گرو حفظ آنها مى دانستند.او یک تار موى پابرهنگان را بر کاخ نشینان ترجیح مى داد. رضایت مستضعفان را بر خشنودى مستکبران بر مى گزید و پوزه مستکبران را در صحنه هاى مختلف به خاک مالید و بر آرزوهاى پلیدشان تخم یاس پاشید.اما تشویش او در حفظ این دستاوردها و آرمانها بودازاین روى در وصیتنامه تاریخى خود به وارثان انقلاب اکیدا توصیه مى کند که قهرمانانه ازارزشها پاس بدارند.
رهروى راه وادامه خط شریف آن بزرگ ایجاب مى کند ما همچون او در برابراین ارزشها حساس بوده و دست در دست هم ارزشهاى انقلاب را مو به مو جامه عمل پوشیم . مبادا غفلت ها و هوسها موجب شود که دستاوردهایى که خداوند به دست آن امام عزیز به ماارزانى فرمود به خاطر بى تفاوتیها و مسامحه کاریها و خداى ناکرده سازشکاریهااز کف در رود و آرمانها و شعائراسلامى به بوته فراموشى سپرده شود.