نوع مقاله : مقاله پژوهشی
بسم الله الرحمن الرحیم
نویسندگان و پژوهشیان دراین شماره حجج اسلام :
مجتبى احمدى اسماعیل اسماعیلى عبدالرضاایزدپناه احمد ترابى على اکبرذاکرى سیدعباس رضوى سید عباس صالحى حسین شرفى عباس مخلصى محمدصادق مزینانى سید عباس میرى محمدحسن نجفى ابوالقاسم یعقوبى .
ویراستار: مجتبى احمدى .
امور فنى : حمیدبلورى متمدن .
دو روز پیش از تشرف مقام معظم رهبرى به شهر علم و شهادت قم دیدار خصوصى آن بزرگوار مشعوف و شادمان ساخت . روز دوشنبه ساعت ده و سى دقیقه صبح 1370/11/13 توفیق زیارتشان را یافتیم . آن بزرگوار با روى گشاده و صمیمیتى ویژه حال و هواى روزهایى که در مشهد مقدس از محضرشان بهره مى بردیم در یادمان زنده کرد.
پس از گزارش کوتاهى از روند گذشته و برنامه هاى آینده مجله در انتظار رهنمودهایشان لحظه شمارى مى کردیم که با فروتنى شکوهمندانه مورد لطف قرارمان دادند.
به امیداین که بتوانیم ازاین رهنمودها بهره گیریم .
عرض کنم که : مجله الحمدلله خوب است . یعنى یک چیز خوبى دراین مجله هست و آن حس اعتماد به نفس و نوآورى است که ازاول در مجله مشهود بود.الان هم الحمدالله هست .این بایستى حفظ بشود. یعنى هر چیز نوى که امروز نو باشد چند سال دیگراین نو نیست . بایستى اقتضاء نو بودن را در هر زمانى پیدا کرد. باید گروهى مثل گروههاى طرح و برنامه که در واحدهاى بزرگ و مجتمعهاى بزرگ هستند باشد. درارتش فرض کنید اداره اى است .اداره پنجم .این اداره پنجم کارش این است که هر روز نگاه کند ببینداین ترکیب و قالب که وجود دارد کجایش کم است کجایش زیاد. ممکن است امروز همه چیز کامل باشد کم و زیاد نباشد. فردا به همین که نگاه کنیم ببینیم اى قسمت کج است یااین خطى که این جورى کشیده شده است بایدانحنایش کمتر یا بیشتر بشود .
طرح و برنامه باید در مجله (که شاید هم داشته باشید) دائم در در فکر نوآورى برحسب اقتضاء باشد.
نوآورى به خودى خود یک ارزش نیست . نوآورى بر حسب اقتضاءات ارزش است . فى نفسه نوآورى ارزش نیست . چیز نوى بیاوریم که خوب نباشد چیز خوبى نیست .
بدعت نوآورى است و بداست . در شرع مقدس اسلام بدعت بداست . بایدابتکاراتى براساس نیازها واقتضاءات وجود داشته باشد.
این را شما شامل همه چیز بدانید: طرح مجله صفحه بندى مجله (صفحه بندى خوب است . من در صفحه بندى این هیچ اشکالى ندارم . یعنى صفحه بندى مدرن و زیبایى است ولى در عین حال کدام چیز زیبایى است که زیبانتر نشود.) حتى عدد حروف رقم حروف یعنى فرم حروف قالبها و بزرگ کردن حروف و تیربندى حروف و... بعد سراغ تقسیم بندى و توزیع مطالب . حالا شما فرض برمایید توزیع مطالبتان بین حوزه وسائل عمومى در چه حدى است بالاخره یک معیارى دارید که چگونه توزیع کنید مسائل را. مسائل حوزه چقدر باشد مسائل خارج حوزه و غیرحوزه چقدر باشد. خوب این قابل تجدید نظراست . یعنى هر وقتى انسان مى تواند روى این تجدید نظر کند. بنابراین یک نکته همین نو به نو کردن و روز به روز نوآورى وابتکاراست .
درباره مسائل حوزه قبل ازاین که به مسائل خارج حوزه برسیم .البته سرمقاله ها و مسائلى که نوشته مى شود در خارج مسائل حوزه خوب است .البته تا آن جایى که مى توانم ببینم والان در ذهن دارم . حوزه موجود متحولى است گر چه تحولش خیلى کند و بطیى و ناسازگار با ضرورت واقتضاست لکن به هرحال دارد تحول پیدا مى کند.
یقینا حوزه امروز با حوزه اول انقلاب حتى دو - سه سال اول انقلاب یکسان نیست .الان ارزشهایى در حوزه مطرح است که آن روز مطرح نبود. شایداین ارزشها ارزشهاى واقعى باشد. مثلا فرض کنید مساله نظام بخشیدن به حوزه و تمرکز دادن به اداره حوزه تحول حوزوى توجه بیشترى مى خواهد. دراوایل انقلاب اصلا طلاب یادشان نبود که یک چنین چیزى لازم دارند. فرصت خوبى را دراین 1210 سال تقریبا از دست داده ایم . فرصت حضورامام را. ما باید در زمان حضورامام از آن فرصت به نحوى استفاده مى کردیم که نشد. (ما که مى گویم یعنى طلبه ها و عناصر علاقه مند به مسائل حوزه ) هرکسى جورى گرفتار بوده است . بعضى در دولت بعضى در مبارزات بعضى در مسائل گوناگون دیگر.این فرصت از دست رفت . نباید بیشترازاین برود.الان من مى بینم از درخواستهایى که سراغ ما مى آید چیزهایى که از ما مى خواهند طلبه ها فضلا حتى بعضى از فضلاى قم از آنانى که شاید آدم اگراسمشان را بیاورد کسى باور نکند که این درد را دارند.اینان گاهى اوقات مى آیند و شکوه مى کننداز مسائل حوزه وابراز علاقه مى کنند که دستى بیاید کارى بکند. خوب این نشان دهنده درخواست است . واقعا ما باید بفهمیم مشکل حوزه چیست .این احتیاج به نوعى نگرش دقیق پخته و همه جانبه دارد من سالهااز حوزه منفک هستم . مسائل عمومى حوزه را شما مى دانید. مسائل ریزى است که بلاشک من نمى دانم . کسى که در حوزه زندگى مى کند به قول عربها:[ یعیش الحوزه] این مسائل را مى فهمد .
مسائل حوزه را (آنچه که باید انجام بگیرد ) باید بدانیم . نظرات خوبى هم هست . بچه هاى مشهدى خودمان بعضى ها پیش ما مى آیند و مى روند. گاهى اوقات نامه مى دهند. چیزهایى مى نویسند. حرفهاى خوب حرفهاى بکر در کارشان وجود دارد. خوب اینها کفایت
مى کند. حقیقتا کافى است براى کسى که بخواهد کارى براى حوزه بکند توى همین نظرات مى توانداینها را پیدا بکند. ولو خود آدم ابتکارى نداشته باشد مى توانداستفاده کند. کن استفاده مى کنم ازاین نظرهایى که داده مى شود. شاید خود آنان هم خیال نمى کنند مااین قدر استفاده کنیم . فکر مى کنند که به نظرات آنان اعتنایى نمى شود در حالى که حقیقت قضیه این است که من استفاده مى کنم و چیزى به دست مى آورم . این چیز خیلى مهمى است در زمینه ها حوزه ها.
یک مساله این است که تحول مطلوب و آن هیکل مطلوب را که براى حوزه ها لازم ولوایده آلى به نظر برسد بگذارید برسد.اگرایده آلها نباشند حرکت کند خواهد شد. یعنى مقدارى ازایده آلهاى دست نیافتنى به واقعیت همواره باید در نظر ما باشد.اگر ما چنانچه قهرمانى نداشته باشیم سازندگى نخواهیم داشت . فلسفه امام هم این است . وجودامام در تفکرات کلامى مااین است .امام مثال آن عقابهایى که چیزى بالاى سرشان مى بینند دائم پر مى زنند تا برسند به آن . ممکن است هیچ وقت به آن نرسند. ولى آن باید باشد. همان مرکز دست نیافتنى است تا مااین حرکت را با شور و شوق انجام دهیم .
بنابراین ایده آلها را تحمل کنیم . آن مقدارى که واقعیت است جورى برخورد کنیم و آن مقدارى که دوراز واقعیت است جور دیگر برخورد کنیم .
یک بخش از مسائل حوزه اینهاست . بخش دیگر خلاهاى فکرى آنهاست .
من نمى دانم این مباحث : تفسیر عقاید سیاسى و همین هایى که در مجله حوزه هست آیا شما با آمارى به اینها مى رسد که الان در حوزه مورد نیازاست . یعنى طلبه براى منبر خودش براى قرار گرفتن در جایگاه سیاسى خودش حتى براى درون خودشن به این مساله احتیاج دارد یا نه . روزى هست که ما بایداثبات توحید بکنیم اثبات نبوت بکنیم . یک روز هست که بایستى درباره عدم وابستگى سیاسى بحث بکنیم .این هم الان یک مساله حوزه است .این جزء مسائل حوزه است .این را شما در شمار مسائل بیرون حوزه جستجو نکنید. یعنى اگر شما نتوانید (شما که مى گویم آن مجموعه اى است که غم مسائل طلبه ها را
مى خورد) طلبه اى را که الان در حوزه زندگى مى کند واکنون نهالى است و روزى درخت تناورى مى شود با ایمان خودش حفظ بکنید خیلى خسارت است .این ایمان چگونه حفظ مى شود؟
گاهى ممکن است طلبه فکر بکند درگیرى و مقابله تمام نشدنى که با قدرتهاى بزرگ داریم چه لزومى دارد؟
اگراین سوال براى طلبه اى پیش بیاید براى او جوابى فراهم مى کنید یا نمى کنید؟ موظف هستید جوابى فراهم بکنیم .
من در دوران ریاست جمهورى سفرى به قم داشتم . جلسه پرسش و پاسخ گذاشته بودند.
انگیزه من براى تشکیل این جلسه از آن جا شروع شد که طلبه اى در اهواز به من گفت: [ شما دانشگاه مى روید آیا حوزه از دانشگاه کمتر است ؟]این سخن در ذهنم بود تا در وقت مناسب این کار را کردم و به حوزه آمدم . طلبه ها هم آمدند و سؤالاتى را مطرح کردند. من دیدم عجب مساله اى را مطرح کرد که تا آدم برخورد نکند نمى فهمد.
خوب ما مقاله مى نویسیم کتاب مى نویسیم . حالااین که ما مى نویسیم اشاره
کردند عمل صالح است . درست است واقعا.
معنى عمل صالح همین است . عمل صالح ما یصلح للزمان . ممکن ات چیزى صالح باشد براى امروز ولى براى روز دیگر نباشد. باید این خلا را پر کنیم . باید خلا لحظه ها را پر کنیم . خلا لحظه چیست ؟ بایداین را بررسى کنیم .
مجله شما باید این را بررسى کند که :امروز سؤالها در حوزه چیست .استفهامات چیست . تا براساس آن استفهامات تکلیف خودمان را به دست بیاوریم و یک روز برویم سراغ آن .احتمال دارد یکى از آن استفهامات هم همین مساله سیاسى باشد که ما براى جستجو کردن آن به خارج حوزه مى رویم . یعنى شما مسائل غیرحوزوى هم دارید.البته بسیارى ازاینها به یک معنى مسائل حوزه است . خلاصه باید طلبه اى را که نظام به اوامید بسته است به صورت بنیان مرصوص درست کنیم . تااین که وقتى بزرگ مى شود یک مدرس مى شود یک مبلغ مى شود یا به خارج مى رود و یا یک مسؤول دولتى مى شود لنگ نماند. درست شبیه آن چیزى که درباره خلاها و عقده هاى عاطفى مى گویند.
در دوران کودکى فرزندان یک رفتار ناهنجار در داخل خانواده دراو ناهنجارى روانى به وجود مى آورد.این کودک ممکن است در بزرگى تاجر عالم و یا سیاستمدار بشود.این ناهنجارى در آن زمان اثر خودش را خواهد بخشید. مثل زاویه کوچکى که هر چه این خطوط ادامه پیدا مى کنند فاصله هاى این خطوط بیشتر مى شود.این را باید عینا مثل طلبه به حساب آورد که الان در دوران انعقاد و شکل گیرى است . گر چه پنج سال است دارد درس خارج مى خواند. باشد.اما دارد شکل مى گیرد.این نطفه اى است براى آن موجود عظیمى که روزى خلائى را در دنیا پر خواهد کرد. روزى مرجعى خواهد شد مدرسى خواهد شد رهبرى خواهد شد و یک چیزى خواهد شد بالاخره .این راجع به مسائل درون حوزه .
البته یک وقت به شکل مطلق نگاه مى کنیم نگاه مى کنیم و مى بینیم مجله تفسیر که دارد بحث سیاسى که دارد بحث عقاید که دارد جهان اسلام که دارد پس مجله مجله کاملى است .این نگرش مطلق اصلا کافى نیست . گرش نسبى باید بکنیم نسبت به زمان . آیااین مجموعه از مباحث نسبت به
نیاز زمان در چه حدى است . آیا باز هم کافى است یا خیر.این آن نکته اى که راجع به مطالب حوزوى مجله و محتواى مجله به ذهنم مى رسد.
راجع به مسائل بیرون حوزه .البته من نمى دانستم شما 41% خواننده غیرطلبه دارید. تصور من کمتر بود.احتمالاازاین 40% یک درصد بالایى باید قاعدتا دانشجویان باشند. خوب اگراین است پس شمااگر اعتقادتان این است همان که امام فرمودند :[مشکل کشوراز بى دینى دانشگاهها بود] وامام به این معنى اذعان حقیقى داشتند. یعنى ایشان از بن دندان معتقد بودند که مشکل کشوراز بى دینى دانشگاهها و براثر خرابى دانشگاه بود. درست هم هست .الان در حوزه هم باز شده به سمت اداره نظام .اما یک روز بود که هیچ محفظه مخزنى براى اداره نظام جز دانشگاهها نبود.
خوب اینان که در راس کار بودند شما ببینید کى بودند. غالبا فاسد بودند. بخصوص این نسل جدیدشان هیچ چیز نداشتند. باز نسل هویدا هویدا را مثال مى زنم که این مثال از بدترینهاست . هویدااز آن فاسدترین رجال ایران بود. نسل هویدا شرف داشت بر نسل آن کسانى که مى خواستند به جاى هویدا بیایند.اگر کتاب راجى خدمتگزار تخت طاووس را خوانده اید مى توانید بفهمید این نسل چه نسلى بوده است .اینان مى خواستند به جاى هویدا بیایند. حالا نمى شود گفت : رحمت به هویدا! صد رحمت به هویدا!اما واقعااز هویدا! باز نسل هویدا نست به آن نسل یک چیز ته دلشان بود. یک چیزى از آن ته مانده و رسوب . حالااسمش را بگویم ملیت بود وطن دوستى بود آب و خاک بود.این نسل جدید که همین[ راجى] ها نمونه آن هستند چى داشتند؟
پس امام درست فهمیده بود.
اگر ما خیال کنیم مشکل دانشگاه تمام شده واقعا ساده اندیشى است . ما نمى دانیم در دانشگاههاالان چه خبراست . ما یک مشت جوان حزب اللهى انجمن اسلامى جبهه برو و بسیجى در دانشگاهها مى بینیم . مرتبطین مااینان هستند یا چهار تااستاد ریش دار که حالا مسؤول هم هستند. مااینان را مى بینیم .این نیست همه دانشگاهها. پس اگر مى خواهید یک قائمه و یک فهرستى درست کنید.از مسائل بیرون حوزه رقم مهمش را مسائل دانشگاه به
نظر بیاورید.البته مساله دانشگاه هم به معناى نیاز دانشجوست . یعنى همان بیانى که درباره طلبه گفتیم . ببینیم الان خلااین دانشجو چیست . دانشجو چه کم دارد که باید ما آن را تامین کنیم .
ما مى گفتیم : روحانیون بروند داخل دانشگاهها حالا روحانیون هم رفته اند.البته وجود مبارکى هستند. روحانیون وجودشان با برکت است اما نه آن مقدارى که توقع بود.الان آن روحانیونى که در دانشگاهها هستند همان شبحى را که مردم و دانشجویان از مرحوم شهید مطهرى از روحانیت به چشم مى آوردند به چشم مى آورند؟
این سیلى که از طرف دانشگاهها به راه افتادند و آمدند طلبه شدند براى چه بود؟ چون شبحى که از روحانیون در ذهنشان بود شبح مطهرى باهنر مفتح وامثال اینان بود.این آقایى که مى رود دانشگاه همان شبح را تداعى مى کند یا نه ؟ قاعدتا نه .
شمااین خلا را پر کنید. بگذارید حوزه آن جایگاه خودش را داشته باشد. روشن بینى بلندنظرى ضمنا همراه با عمق همراه با شجاعت کامل در بیان مطالب یعنى هیچ گونه رودرواسى از دانشجو از غیردانشجو نویسنده مطلب نباید داشته باشد. یعنى وقتى که من دارم این مطلب را مى نویسم اگر دراین مطلب چیزى هست که به آن خواننده به دلیلى بر خواهد خورد یا پیش داورى او را به هم خواهد زد نباید مثل شرط متاخراثر بکند در نوشته من .
من باید نوشته را واقعى و شجاعانه بنویسم . مواضع شجاعانه در دنیا هم به درد آدم مى خورد. ما دیدیم کسانى را در دوران ده سال گذشته که مواضع غیر شجاعانه گرفتند براى آن که فلان قشر بدش نیاید. براى این که فلان قشراین توقع را دارد و یااز من این توقع را دارد که یک جور خاصى حرف بزنم .این به ضررشان تمام شد. به ضرر آن قشر هم تمام شد. به ضرر نظام هم تمام شد.این نباید مراعات بشود.اما بلند نظرى باید رعایت بشود.
انسان باید با سعه صدر حرف بزند.اما در همان سعه صدر سجاعت صراحت وایستادگى در مواضع لازم است .
امام در حالى واردایران شدند که جو مبارزه لااقل در یک سطوح پر بودازایده هاى روشنفکرى که حتى خود روحانیون هم امثال
ما در داع کردن آن جو روشنفکرى (روشنفکرى به معناى خاص خودش ) دخالت داشتیم .
اما آمد و گذاشت کنار.از همان سخنرانى اول ایشان در فرودگاه من یادم هست احساسات خودم را در هنگام سخنرانى امام من حیرت کردم : عجب امام این ملاحظاتى را که ما داریم ندارد.اسم آورداول از روحانیون مااین کار را نمى کردیم . مااگر مى خواستیم یک وقتى در آن وقتها سخنرانى بکنیم شروع آن از روحانیون بنود اماامام نه این ملاحظات را نمى کردند. یک نظرى دارد.
در همان ماههاى اول مساله بى حجابى راامام قاطع گفت در آن وقتها ما به عنوان اعضاى شوارى انقلاب در هیات دولت شرکت مى کردیم . دیدم کسانى را که جزء عناصر متدین هیات دولت بودند که به ما گفتند: حالا چرااین حرفها را مطرح مى کنید.
امام اصلا دچار رودرواسى نمى شد رودرواسى مطلقا نباید باشد.این خواهد توانست آن خلا را پر کند.
مقام معظم رهبرى
حوزه یک تشکیلاتى است که از هر دانشگاهى اهمیتش و حجمش به یک معنى بیشتراست امااولین چیزى را که هر موسسه علمى بااین عظمت که باید داشته باشد یعنى یک دشتگاه مدیریت مشخص و منظم و منسجم ندارد.
یک طلبه اى یک نامه اى به من نوشته مى گوید: ما نمى توانیم به کى مراجعه کنیم در حوزه خوب امتحان را یک جورى باید بدهیم که مى دهیم . شهریه رااز یک جاى دیگر باید بگیریم که مى گیریم . مشکلات داریم به هر کسى مراجعه مى کنیم مى گوید: آقا به من مربوط نیست !اشکالات درسى داریم اعتراض داریم به هر کى مراجعه مى کنیم مى گویند: به ما مربوط نیست .این نقص را شما جیز کمى نگیرید.این خیلى چیز بااهمیتى است .
اسفند 1370 در جمع علماء و فضلاى حوزه علمیه قم