نوع مقاله : مقاله پژوهشی
حوزه هاى علوم دینى در بستر تاریخ چنان کانهاى نور مشعلهاى فروزان بسیارى را فرا راه بشر نهادند. عالمانى که به دوراز هر نام و عنوان عمل به تکلیف را قائمه مشى و عنوان رفتار خویش کردند.
آیه الله حاج شیخ محمود یوسفى غروى از عالمانى است که بااولین برخورد شیفته ارزشهاى وجودى واندیشه ناب امام گردید.
با تبعیدامام به نجف تکلیف خویش را در یارى امام دید.
در بیرونى منزل امام راحل در نجف مسائل شرعى را پاسخ مى گفت .
در محافل عالمان کوته نگر به روشنگرى مى پرداخت . عالمان متهتک را با منطق گفتار رسوا مى ساخت .
از برخورد جاهلان متنسک و عالمان متهتک حوزه نجف درد دلى داشت . ولى تقوا و پارسایى اش مانع بیان آنها مى گردید.
او با مرحوم آقا مصطفى انسى خاص داشت . در تحقیقات و تتبعهاى اصولى و فقهى مددکاراو بود.
با شکوه و عظمتى خاص از آن مرحوم یاد مى کرد و بر شهادت او دریغ مى خورد. سوک او را مصیبتى عظیم برامت اسلامى مى دانست . او نه تنها در دوران حضورامام مدافع سرسخت او بود که در دوران غیبت هجرت امام از نجف بویژه دوران جنگ تحمیلى که بر نجف خفقانى ویژه حاکم بود براندیشه و آرمانهاى انقلابى حضرت امام پایى افشرد و دراین راه مقدس دستگیرى شکنجه و شهادت فرزندان خود را به جان خرید.
حوزه : با تشکراز حضرت عالى که مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید درابتداءاگرامکان دارد شمه اى از زندگى تحصیلى و علمى خود را بیان کنید.
استاد: در سال 1318 ه.ش . در مدرسه علمیه نجف آباد آغاز به تحصیل کردم . پس از مدتى (1319 ه.ش ) براى ادامه تحصیل به قم رفتم . دراین زمان حضرت آیه الله العظمى حائرى به رحمت ایزدى پیوسته بود و حوزه علمیه به زعامت حضرات آیات ثلاث : صدر خوانسارى و حجت اداره مى شد. در ذى الحجه سال 1361 ه.ق . توفیق یافتم براى تکمیل تحصیلات و زیارت حضرت امیرالمومنین ( ع ) به نجف اشرف مشرف شوم .
دراین حوزه مقدسه مقدارى از سطح را که باقى مانده بود فرا گرفتم و آن گاه در درس خارج حضرات آیات عظام : حکیم و شاهرودى قدس سرهما شرکت کردم .
چند ماهى هم از محضر حضرت آیه الله العظمى خوئى بهره گرفتم .اما عمده مباحث فقه واصول را در محضر حضرت آیه الله العظمى شاهرودى تلمذ کرده ام .
حوزه : چه فردى در روى کرد حضرت عالى به تحصیل علوم دینى تاثیر داشته است .
استاد: در شهر نجف آباد عالمى بود به نام : احمد حججى نجف آبادى معروف به : [ باطل السحر].
وى مجتهدى بود بسیار متواضع .از جمله کارهاى نیکى که انجام مى داد تشویق و ترغیب مردم بود براین که :
[یکى از فرزندانتان را که از هوش واستعداد خوبى برخورداراست براى تحصیل علوم دینى به حوزه علمیه بفرستید].
آن قدر دراین راه تلاش مى کرد که بین عام و خاص شهرى و روستایى مشهور شده بود.به عنوان نمونه :
نوجوانى براى فراگیرى علوم دینى آمده بوداصفهان خدمت آقا سید على نجف آبادى .
اما پدر وى به این امر رضا نمى داد.
مرحوم آقا سید على نجف آبادى از روى مزاح خطاب به پدر آن نوجوان گفت :[ خیلى اصرار مکن وگرنه آقا شیخ احمد را مى فرستم که علاوه بر بچه هاى شما مردان شما را هم طلبه کند]!
حوزه : درایامى که حضرت عالى مشغول تحصیل بودید بزرگانى که در حوزه اصفهان به امر تعلیم و تربیت طلاب اشتغال داشتند چه کسانى بودند.
استاد: غیراز آقا سیدعلى نجف آبادى که اشاره کردم مرحوم آقا سیدمحمدباقر درچه اى استاد مرحوم آیه الله بروجردى حاج شیخ محمدرضا خراسانى حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهى و مرحوم شیخ اسماعیل معزى از شاگردان آخوند خراسانى در حوزه علمیه اصفهان حضور داشتند.
آقا شیخ اسماعیل معزى مردى زاهد و متقى بود.
از آن جا که بنده با فرزندایشان شیخ ابوالفضل معزالدین دوست بودم و تابستانها به همراه ایشان به اصفهان مى رفتم ناظر فعالیتها و برنامه هاى آن مرحوم در مدرسه[ نوریه] بودم .
ایشان مدرسه را با برنامه خوبى اداره مى کرد و به همه جوانب زندگى طلاب . مدرسه اعم از مادى و معنوى توجه داشت .
آن بزرگوار وجوهات و کمکهاى مالى را دقیا بین طلاب تقسیم مى کرد و براى خود بااین که عائله مند بود به اندازه سهم یک طلبه اختصاص مى داد. گاهى اتفاق
مى افتاد که از ما پول به قرض مى گرفت !
دراصفهان معمم کم بود زیرا رضاخان نسبت به عمامه حساسیت نشان مى داد و براهل علم و حوزه هاى علمیه بسیار سخت مى گرفت .
حوزه : حضرت عالى فرمودید بیشترین استفاده رااز محضر آیه الله شاهرودى برده اید. لطفااز ویژگیهاى درس ایشان و خصوصیات اخلاقى آن مرحوم صحبت بفرمایید.
استاد: بیان مرحوم آیه الله شاهرودى خوب نبود ولى درارائه مطالب دقت خاصى داشتند. درس ایشان از محتواى عمیق برخوردار بود.
آن بزرگوار علاوه بر بیان مطالب عمیق و علمى دقت خاصى بر موعظه و مسائل اخلاقى داشت . به مناسبتهاى گوناگون به موعظه و بیان مسائل اخلاقى مى پرداخت .اگر کسى از شاگردان اعتراض مى کرد که : پرداختن به مسائل اخلاقى باعث مى شود درس طول بکشد. در پاسخ مى فرمود:
[ اصل مسائل اخلاقى است].
خصوصیت دیگرى که داشت رعایت ادب واحترام نسبت به بزرگان بود بخصوص هنگامى که نظر آنان را در درس مطرح مى کرد.اگر نظر مرحوم نائینى یا دیگرى را رد مى کرد مى گفت :
[ احترام این آقایان محفوظ است .اشکال ما به حرف ایشان است نه به خودشان] بالاخره مرحوم آیه الله شاهرودى بسیارى متواضع و پارسا بود.
حوزه : نظر حضرت آیه الله شاهرودى درباره قیام علیه رژیم پهلوى چه بود و آیا درامور سیاسى اجتماعى دخالت مى کرد.
استاد: آن مرحوم بااصل نهضت و قیام موافق بود ولى معتقد بود که : کارى از پیش نمى رود و مردم حمایت نمى کنند! مى گفت : تااتحاد نداشته باشیم کارى از پیش نمى رود. جلوى مفاسداجتماعى را با پراکندگى نمى شود گرفت .
یادم هست مى گفت : مرحوم آیه الله بروجردى حکمى درباره بهائیها دارد ولى غیراز مردم نجف آباد در سایر شهرها مردم اقدامى نکردند. مااگر حکمى بدهیم و مردم متابعت نکنند باعث وهن مرجعیت مى شود.
در مواردى که احتمال تاثیر مى داداقدام مى کرد از جمله :
1. در نجف اشرف عده اى از عالمان منورالفکر و مجاهد جمع شدند و تشکیلاتى به نام[ جمعیه العلماء] تشکیل دادند. هدف این آقایان مبارزه با بى دینى و مفاسداجتماعى بود. موسس این جمعیت شیخ مرتضى آل یا سین و سیدمحمدتقى بحرالعلوم بود. نشریه بسیار خوبى هم منتشر مى کردند. آیه الله شاهرودى فرزند خود آقا سیدمحمد را به عنوان نماینده خود به[ جماعه العلماء] فرستاد و کارهاى این آقایان را تایید مى کرد.
2. به هنگام رفراندم ششم بهمن علماى نجف به عنوان اعتراض مجالسى تشکیل دادند. در مسجد هندى هم از طرف آیه الله شاهرودى مجلسى تشکیل شد. آیه الله خویى و برخى دیگراز علماء در آن مجلس شرکت کردند و آقا سیدجواد تبریزى منبر رفت که بسیار جالب بود.
3. در جریان حمله شاه به مدرسه فیضیه آیه الله شاهرودى به نماینده خود در کاشان دستور داد که فیضیه را ترمیم و به وضعیت طلاب رسیدگى کند.
4. در جریان پانزده خرداد آیه الله شاهرودى به شاه اعتراضى کرد و شاه در
جواب گفت : مااگر جلوشان را نمى گرفتیم خیلى بیشترازاینها کشته مى شدند!
از حوادث پانزدهم خرداد بسیار متاثر و ناراحت بود در آن موقع شبهااز ناراحتى نمى خوابید.
5. وقتى که در عراق رژیم کمونیستى روى کار آمد ایشان فتوا داد: [ انتساب به حزب شیوعى به هیچ وجه جایز نیست] .
حوزه :اگراز خصوصیات آیه الله شاهرودى مطلبى به یاد دارید بیان کنید
استادیکى از خصوصیات مرموم آیه الله شاهرودى حافظه قوى آن مرحوم بود. ایشان از همان زمانى که در خراسان اشتغال به تحصیل داشت [ کفایه] را حفظ کرده بود.
خصوصیت دیگرایشان علاقه شدید به ائمه اطهار( ع ) بود. درایام زیارتى با کهولت سن پیاده به کربلا مى رفت .
عشایر بین راه کربلا که به ایشان علاقه زیادى داشتند جلو آن مرحوم گوسفند مى گشتند و براى دیدار با آن عالم ربانى در بین راه اجتماع مى کردند.
حوزه : حضرت عالى از محضر حضرت آیه الله حکیم نیز استفاده کرده اید لطفا درباره روش درس ایشان صحبت کنید.
استاد: من در درس فقه مرحوم آیه الله حکیم شرکت مى کردم . آن مرحوم در آن زمان [ مستمسک عروه الوثقى] را مى نوشت ازاین روى همان نوشته ها را متن درس قرار داده بود و براى شاگردان مى خواند و توضیح مى داد.
حوزه :از فعالیتهاى سیاسى واجتماعى حضرت آیه الله حکیم که خود شاهد آن بوده اید اجمالى بیان کنید.
استاد: مرحوم آیه الله حکیم در زمینه مسایل سیاسى اهل اقدام بود.ایشان در عراق نفوذ داشت و بیشتراعراب مقلد وى بودند.
رئیس جمهور عراق که در آن زمان عبدالکریم قاسم بود به ایشان توجه داشت . حتى وقتى که وى در بیمارستان بسترى بود رئیس حکومت به عیادتشان رفت . ولى وقتى حکومت عراق قانون احوال شخصیه و مساوات زن و مرد را درارث و قانونهاى غربى دیگر در عراق مطرح کرد آیه الله حکیم احساس وظیفه نمود بااین اقدامهاى دولت به مخالفت برخاست . به گونه اى که وقتى عبدالکریم قاسم مى خواست به ملاقات ایشان بیاید آن مرحوم فرمود:
تااین قوانین لغو نشود من با وى ملاقات نخواهم کرد.
در جریان شط العرب من در منزل امام رحمه الله علیه خدمت آن مرحوم بودم که بعثیها خدمت امام آمدند تا شاید مطلبى به نفع خود و علیه ایران بگیرند.امام رحمه الله علیه به آنان پاسخ منفى داد. دراین هنگام یکى از بعثیها گفت : لازم نیست ! چون مطلبى دستگیرشان نشد گفتند: لازم نیست !
سپس به منزل آیه الله حکیم رفتند وازایشان خواستند که درباره الغاى یک طرفه قرارداد 1316از طرف دولت ایران بیانیه اى بدهد. در آن جلسه قرار شد ه فرداى آن روز در صحن نجف اشرف در صحن مطهر حضرت امیرالمومنین ( ع ) بیانیه ایشان خوانده شود.
من براى شنیدن پیام به صحن مطهر رفتم .امکان شلوغى مى رفت . بیانیه اى که مرحوم آیه الله حکیم تنظیم کرده بود بدین مضمون بود:
[براى رفع گرفتاریهاى مسلمین در گذشته به امامان شیعه ( ع ) مراجعه مى کردند
و امامان شیعه مشکلات و گرفتاریهاى آنان را حل مى کردند. در دوران غیبت علماى بزرگ وارث امامان وانبیاء هستند و حل مشکلات بر عهده آنان است .
منظورشان همان ولایت فقیه بود. یعنى زمان امور باید به دست علماى ربانى باشد.
پس دراین اختلافها بین کشورهاى اسلامى باید شما مدارک و شواهد خود را نزد ما بیاورید تا در آن زمینه قضاوت کنیم .این که شما یکسرى مقاصد داشته باشید و بخواهید براى اعمال آنها از نفوذ معنوى و محبوبیت مردمى مراجع استفاده کنید].
مجلس که تمام شد دست اندرکاران حکومت متوجه شدند که آیه الله حکیم مانع بزرگى در راه اجراى مقاصد شوم آنان است .ازاین روى در جهت تضعیف آیه الله حکیم دست به کار شدند.از جمله : با تبلیغات فراوان اعلام کردند: [سید مهدى حکیم فرزند آیه الله حکیم جاسوس است]! براساس این اتهام فرزندایشان را تحت تعقیب قرار دادند و...
آیه الله حکیم مبارزه با مفاسداجتماعى و جلوگیرى از تصمیمهاى خلاف شرع حکومتها رااز وظایف بسیار جدى مراجع و علماء مى دانست و خود دراین زمینه بسیار فعال و اهل اقدام بود.
در جریان حمله ماموران شاه به مدرسه فیضیه نیز اقدامهاى جدى کرد. بالاخره آن مرحوم خانه نشین و مریض شد و همین مریضى منجر به فوت آن مرحوم شد.
حوزه : حضرت عالى از محضر آیه الله آقامیرزا عبدالهادى نیز بهره برده اید لطفا درباره سبک تدریس آن مرحوم صحبت بفرمایید.
استاد: گروهى از فضلاى برجسته در درس ایشان شرکت مى کردند.ایشان مباحث را به صورت آزاد مطرح مى کرد. یعنى دراین درس از طرف ایشان یک فرع فقهى مطرح مى شد و فضلاء در آن زمینه با مطالعه قبلى صحت مى کردند سپس ایشان
نظرها را جرح و تعدیل و تکمیل مى کرد.
مرحوم شیخ کاظم شیرازى هم که یک مدتى در محضرشان حاضر مى شدم همین سبک را داشت . آن مرحوم بااصراراز شاگردان مى خواست که نظرشان را بگویند.
مى گفت :[ شما فقهاى آینده هستید].
آن مرحوم آن قدراین مساله اهمیت مى داد که در مجالس غیر درس هم یک فرع را مطرح مى کرد واز فضلاء نظر مى خواست .
حوزه : حضرت عالى از مقربین امام راحل در نجف اشرف بوده اید لطفا بیان کنید از چه زمان با آن بزرگوار آشنا شدید.
استاد: وقتى که براى ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شدم با حضرت امام رحمه الله علیه آشنا شدم . در آن زمان حضرت امام از ممتحنین رسائل و مکاسب بود.ازاین روى من در خدمت ایشان امتحان دادم و ورقه قبولى مراامضا کردند.اکنون آن برگه در نزد من موجود است . در مدرسه قیضیه مرحوم آیه الله سید محمدتقى خوانسارى نماز مى خواند. وقتى که ایشان تشریف نمى آورد حضرت امام به جاى وى نماز مى خواند. من از همین زمان به امام علاقه پیدا کردم و وقتى که به نجف اشرف تشریف آورد بنده در بیرونى ایشان پاسخگوى بعضى از مراجعات بودم . ضمنا در هیات استفتاء هم عضویت داشتم .
حوزه : گویا حضرت عالى حاشیه حضرت امام رحمه الله علیه را بر عروه الوثقى تطبیق و تصحیح کرده اید لطفا دراین باره توضیح بدهید.
استاد: درایران[ عروه] با حاشیه ایشان به چاپ رسیده بود که با حاشیه مستقل وى بر[ عروه] فرق داشت . همچنین[ توضیح المسائل] آیه الله بروجردى با چندین حاشیه از مراجع عظام از جمله حواشى مرحوم امام درایران به چاپ رسیده بود که غلط فراوان داشت . من و حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا عرفانیان خراسانى از طرف حضرت امام مامور تطبیق و تصحیح اینها شدیم . چاپهاى بعد براساس آن نسخه هاى مصحح انجام شد.
حوزه : حضرت عالى هنگام ورود حضرت امام رحمه الله علیه به عراق در نجف اشرف مشرف بودید لطفا از ورود آن مرحوم به نجف اشرف واقدامهایى که از طرف مردم و حوزه علمیه انجام گرفت سخن بگویید.
استاد: امام رحمه الله علیه به کاظمین مشرف شده بود که ما مطلع شدیم که امام از ترکیه به عراق مهاجرت کرده است . عده اى براى دیدار با ایشان به کاظمین رفتند.امام پس از چند روزى به کربلا رفت . روز تولد حضرت زهراء براى استقبال به کربلا رفتند. گروهى تا نیمه راه کربلا به قصد نجف اشرف ترک کرد.
استقبال با شکوهى ازایشان به عمل آمد. گروهى براى استقبال به کربلا رفتند. گروهى تا نیمه راه کربلا رفتند. پلاکاردهایى به عنوان خیر مقدم از طرف مردم در خیابانها نصب شده بود. حتى در صحن حضرت امیرالمومنین ( ع )از طرف کلیدار و
خدمه آستان مقدس حضرت پارچه اى نصب شده بود که ورود آن بزرگوار را تهنیت گفته بودند.
آن بزرگوار وقتى وارد نجف اشرف شد در منزلى که آیه الله شیخ نصرالله خلخالى وکیل آیه الله بروجردى براى ایشان تهیه کرده بود سکنى گزید.
هجوم دیدار کنندگان آن قدر زیاد بود که منزل گنجایش دیدار کنندگان را نداشت ازاین روى مجلس دیدارایشان را به مدرسه آیه الله بروجردى منتل کردند.
در آن مدرسه مجلس بسیار با شکوهى برگزار شد. شعرا قصایدى در مدح ایشان مى سرودند. در شب سوم برگزارى مجلس دیدار آقا شیخ محمدهادى ما که کم سن و سال بود قصیده اى غرا سرود.این قصیده بسیارى از دیدار کنندگان را تحت تاثیر قرار داد .
حضرت امام آقا شیخ محمدهادى را تشویق کرد.
حضرت امام در مسجد شیخ انصارى خارج مکاسب شروع کرد. بنده هم در این درس شرکت مى کردم .ایشان شهریه اى براى طلاب مقرر کرد.البته بعداز آن که طلاب در نزد ممتحنین که از طرف امام تعیین شده بودند امتحان مى دادند و قبول مى شدند شهریه به آنان تعلق مى گرفت .
بنده هم در گروه ممتحنین بودم و رسائل و مکاسب امتحان مى گرفتم .
اقدامى که براى اولین بار آن مرحوم در نجف اشرف انجام داد و قبلا سابقه نداشت مساوات در شهریه ایرانى و غیرایرانى بود. تبعیض شهریه بین ملیتها رااز میان برداشت این برنامه روى طلاب خارجى خیلى موثرافتاد. برنامه امتحانى هم سبب گردید که طلاب به طور جدى درس بخوانند.
حوزه : روابط مرحوم شهید آیه الله صدر و مرحوم امام چگونه بود.
استاد: شهید صدر با حضرت امام ارتباط داشت .امام به ایشان علاقه داشت . لذا
وقتى که مرحوم شهید صدر مریض و در بیمارستان بسترى شد حضرت امام نماینده خود را براى ملاقات باایشان به بیمارستان فرستاد.
مرحوم شهید صدر از نبوغ خاص و فکر فوق العاده اى برخوردار بود. به همین خاطر همه از جمله تحصیل کردگان اعم از حوزویان و دانشگاهیان به ایشان علاقه مند بودند.
حوزه : حضرت عالى با مرحوم شهید آیه الله آقا سید مصطفى خمینى مراوده داشته اید لطفا توضیح بدهید که کار شما باایشان در چه زمینه اى بود و در ضمن اگر خاطره اى هم از آن مرحوم دارید بیان کنید.
استاد: من با آقا سیدمصطفى رحمه الله علیه درباره مسائل عروه الوثقى مباحثه اى داشتیم . آن مرحوم مى خواست که حاشیه اى بر عروه الوثقى بنویسد. به من گفت :
[شما را براى این کار از دیگران افضل مى دانم لذااز شما مى خواهم در حاشیه بر عروه با من همکارى کنید].
بدین منظور جلسات خصوصى داشتیم و در آن جلسات مسائل و نظریات مطرح شده درباره مسائل عروه الوثقى را بحث مى کردیم و در پایان ایشان نظریه خود را یادداشت مى کرد.
این همکارى ادامه داشت تااین که شب پیش از رحلت آن بزرگوار در مجلس ترحیمى قرار گذاشتیم که : فردا در فلان ساعت همدیگر را ببینیم !
البته یکى دو شب قبل از رحلت آن بزرگوار خواب دیدم : گویا در مقبره مرحوم آیه الله سیدابوالحسن اصفهانى که در جنب دراصلى صحن حضرت امیرالمومنین ( ع ) واقع است با مرحوم آقا مصطفى هستیم . مسوول تشریفات آن مقبره براى ما قالى پهن کرد و آقا مصطفى نشست . به نظرم رسید که حضرت امیرالمومنین ( ع ) و مرحوم آیه الله سید
ابوالحسن اصفهانى ازایشان دعوت کرده اند.
اتفاقا مقبره آن مرحوم هم درایوان حضرت پهلوى مناره قرار گرفت که هیچ کس را دراین اواخر در آن جا دفن نکرده اند.
خدا درجاتش را عالى کند.
وى بر فقه واصول خیلى مسط بود. مفسر واقعى بود. دراخلاقیات واقعا فوق العاده بود. تظاهر به تقدس نمى کرد.
وقتى که مرحوم شد تجلیلى از وى در نجف اشرف به عمل آمد که حتى درباره مراجع برزگ هم کم سابقه بود.
حوزه : وضعیت نجف اشرف پس از پیروزى انقلاب اسلامى درایران چگونه بود.
استاد: وقتى که حضرت امام رحمه الله علیه توسط حزب بعث از نجف اشرف اخراج شد بیت ایشان مدتى بازبود و آیه الله رضوانى مسوولیت بیت را به عهده داشت . ما هم طبق معمول به بیت رفت و آمد داشتیم . در همان اوقات بود که زن شاه معدوم به نجف اشرف آمد و با آیه الله خوئى ملاقات کرد! بسیارى از طلاب ازاین واقعه ناراحت شدند و مى خواستند شهریه ایشان را تحریم کنند. وقتى قضیه اوج گرفت آیه الله رضوانى با حضرت امام تماس گرفت و دراین امر از مرحوم امام کسب تکلیف کرد.امام اجازه نداد که شهریه ایشان را تحریم کنند.
گویا دو - سه روز بعداز رفتن امام به خارج از عراق بود که حزب بعث به جهت واهمه اى که ازاقدامات علماء و طلاب داشت نسبت به علماء و طلاب غیر عراقى سخت گیرى را آغاز کرد. من همان روزها به شهرى نزدیک بغداد مسافرت کرده بودم . در برگشت بر خلاف انتظار گذرنامه مطالبه کردند. چون گذرنامه ام تمدید نشده بود باز داشتم کردند. جو نجف به گونه اى بود که بسیارى از مردم اخبارانقلاب اسلامى ایران را پى گیرى مى کردند واز موفقیتهاى مسلمانان ایران در براندازى رژیم
منحوس پهلوى مسرور مى شدند
وقتى خبر پیروزى انقلاب اسلامى به نجف اشرف رسید بسیارى از علماء فضلاء طلاب و مردم خوشحال شدند.
همسایه هاى ما به هنگام حمله مردم مسلمان ایران به رادیو تهران به منزل ما آمدند واخبار رادیوایران را گوش مى دادند.
آقا شیخ محمدتقى جواهرى در همان روزها انقلاب اسلامى را تشبیه به جنگ احزاب مى کرد که پیغمبر فرمود:
الیوم برزالایمان کله الى الشرک کله .
وى مى گفت : [ اگر آیه الله خمینى پیروز شود اسلام پیروز شده است و اگر خداى ناکرده شکست بخورد اسلام شکست خورده است].
در هرصورت آنان که درک وانصاف داشتند ازاین مطلب خوشحال بودند. حتى مخالفان پیش روى ما که معروف به طرفدارى از حضرت امام وانقلاب بودیم جرات نمى کردند چیزى بگویند.
اگر در مواردى مى دیدیم افرادى کوتاهى مى کنند با آنان برخورد مى کردیم از جمله وقتى که حضرت امام در پاریس اقامت گزید مصادف بود با دهه محرم . در مدرسه صدر مجلس گرفتیم . منبرى آن مجلس آقایى بوداهل افغانستان . در پایان منبر حضرت امام را دعا نکرد. وقتى که از منبر پایین آمد به اواعتراض کردم . زیرا دلم راضى نمى شد حال که حضرت امام مبتلاست واسلام مبتلاست در مجلسى که منسوب به ابا عبدالله ( ع )است منبرى حضرت امام را دعا نکند.البته اصحاب بعضى از مراجع شنیده بودند به من اعتراض کردند پاسخشان را دادم .
حوزه : حضرت عالى در دوران جنگ تحمیلى عراقى علمیه ایران اسلامى در عراق بودید لطفا وضعیت عراق بخصوص حوزه علمیه نجف اشرف دراین دوران چگونه بود.
استاد: عقاید مختلفى در زمینه جنگ وجود داشت . در عراق مساله طورى مطرح شده بود که ایران آغازگر جنگ بوده است .ازاین روى تبلیغات روى عده اى از علماء طلاب و فضلاء بخصوص علماء و طلاب غیرایرانى موثر واقع شده بود.
برخى هم بى تفاوت بودند و مى گفتند :[ما را به این کارها چه کار ما باید حوزه را حفظ کنیم و به تربیت طلاب مشغول باشیم].
برخى هم از ترس آلت دست حکومت مى شدند!
به یاد دارم روزى با مرحوم سیدنصرالله مستنبط داماد آیه الله خویى در زمینه جنگ صحبت کردم . وى گفت :
[در جنگ جهانى دوم من به آقاى سید على آقا قاضى گفتم :
آلمان در فلان منطقه پیروز شده است !
ایشان فرمود:اینها به من و تو چه کار دارد. ما باید کار خودمان را بکنیم]!
من به مرحوم مستنبط گفتم :
[بین جنگ ایران و عراق با جنگ جهانى دوم بسیار فرق است .این جنگ بین مسلمانهاست . فرزندان ما کشته مى شوند. هم مذهبیهاى ما در رنج واذیت هستند. وظیفه مسلمان است که نسبت به احوال مسلمانان بى تفاوت نباشد.امیرالمومنین ( ع ) فرمود: عالم باید آگاه به زمان باشد.اسلام که فقط نماز و روزه نیست . همه جهات مسلمانان را اعم از دنیا و آخرت بایداداره کند.
کسى که بى تفاوت باشد و بگوید: کار ندارم از قسمتى ازاسلام جدا افتاده است . نمى شود فقط آن قسمت ازاسلام را که بى ضرراست گرفت. [ من لا معاش له
لا معاد له] معاش تمام جوانب مسائل مربوط به زندگى بشراست نه تنها خوراک آنان].
البته خیلى ازافراد هم از پلیس مخفى عراق شدیدا مى ترسیدند و اظهار نظر نمى کردند.
حوزه : دولت عراق در دوران جنگ از حوزه علمیه نجف به نفع خود بهره بردارى مى کرد یا خیر.
استاد: مى خواست بهره بردارى کند ولى نمى توانست . بعضى وقتها مجلس مى گرفت براى توجیه روحانیت و حوزه بخصوص روحانیون عراقى . بعضى وقتها هم مجالس فاتحه در مساجد آقایان مى گرفت تااز موقعیت آقایان در جهت منافع خود بهره بردارى کند.
یک وقتى هم شایع کردند که : [ ایرانیان زندانیان را کشته اند].
بعد بعثیها آمدند مجلس گرفتند که این چه اسلامى است ! چطور دولت ایران مى گوید: دولت اسلامى است !
بالاخره تبلیغات زیادى علیه جمهورى اسلامى ایران مى کردند.
برخى از جلسات را مستقیما حزب بعث تشکیل مى داد و سعى مى کرد بزرگان و معنونین عرب را بااجبار به آن مجالس بکشاند. مثلا همزمان با[ کنفرانس همیارى ملت عراق] [ کنفرانس همیارى ملت ایران] در رواق امیرالمومنین ( ع ) تشکیل شد واز طرف صدام آقایان و بزرگان حوزه حتى آیه الله خویى آیه الله مستنبط (که البته شرکت نکردند) سیدمحمد صدر (صاحب کتاب تاریخ الغیبه الصغرى و تاریخ الغیبه الکبرى ) و سیدمحمدرضا حکیم ملزم به شرکت شدند. چون ریاست جلسه ایران با سید محمدباقر حکیم بود در عراق هم ریاست جلسه را با نام سید محمدرضا حکیم اعلان کردند.
اتفاقا سید محمدرضا حکیم را هم الان دستگیر و آقازاده ایشان را اعدام کرده اند. حتى در یک جلسه مرحوم آقا شیخ محمدرضا آل راضى را که ازاصحاب امام بوده
مجبور به شرکت کردند.
حوزه : با توجه به این که حضرت عالى مشهور به طرفدارى از حضرت امام وانقلاب اسلامى بودید آیا با شما بدرفتارى نمى کردند.
استاد: من دراین ایام رنجهاى بسیار کشیده ام . پسرم آقا شیخ محمد سجاد را گرفتند و فرداى آن روز مرا هم تهدید کردند که دستگیرت مى کنیم .ازاین روى مدتى مخفى شدم . فرزندم را زیر شکنجه کشتند. پسر دیگرم (بدون اطلاع من ) جسد آن شهید را تحویل گرفته و دفن کرده بود. تا شش ماه شهادت او را به من خبر ندادند. مدتى نگذشت که اقدام به دستگیرى فرزند دیگرم کردند. زیرا وى در مجالس مختلف داستان شهادت مظلومانه برادرش را نقل مى کرد.او سعى کرد که به ایران بیاید که پیش از رسیدن به مرز دستگیر شد والان ده سال که ازاو خبرى نداریم .
حوزه :اوضاع کنونى نجف اشرف چگونه است .
استاد: نزدیک به یک سال است که حوزه نجف اشرف عملا تعطیل شده است .از یک ماه قبل برخى از درسها را شروع کرده اند.این مصاحبه در آذرماه 70انجام گرفته است حاج آقا سیدعلى سیستانى همین اواخر اقامه جماعت را در مسجد شروع کرده است . تمام مساجد بسته بود. در صحن بسته بود.اذان گفته نمى شد. حتى اجازه دفن جنازه نمى دادند. به یاد دارم دراین اواخر صبح زود که براى زیارت مى رفتم دیدم در میدانى که براى توسعه اطراف حرم خراب کرده اند قریب ده اتوبوس ایستاده است و زنان از شهر[ عماره] آمده بودند تا جنازه اى را که از بستگانشان بود در نجف اشرف دفن کنند و به زیارت هم بروند. ماموران نگذاشتند. زنان با بعثیها درگیر شدند. با سنگ به بعثیها حمله کردند. یک زن و یک افسر کشته شدند.
بعدازاین واقعه دولت عراق اجازه زیارت و دفن جنازه را داد.
در حال حاضر در حوزه نجف اشرف طلبه بسیار کم است . جامعه النجف که زیر نظر آقاى کلانتراداره مى شود سیصد حجره دارد امااکنون ده طلبه در آن ساکن است . دولت عراق سعى دارد که اوضاع را عادى کند و به توافق با علماء و حوزه تظاهر مى کند
حوزه چطور شد که حضرت عالى بعداز شروع جنگ در عراق ماندگار شدید.
استاد : من علاقه داشتم به ایران بیایم . ولى دولت عراق مانع مى شد سفارت ایران بسته شده بود تذکره ما تمدید نمى کردند. تااین که جنگ تمام شد و سفارت ایران در عراق باز شد. دراین هنگام رفتیم و تذکره خود را تمدید کردیم و عراق هم اجازه خروج داد و به قم آمدیم .ان شاءالله بتوانم دراین جا به قدر وسع و توانم به اسلام خدمت کنم .
حوزه : با توجه به این که بعداز جنگ تحمیلى مدارس ایرانى را رژیم عراق تعطیل کرد حضرت عالى براى تحصیل فرزندانتان چه کردید؟ آیا آنان را به مدارس عراقى فرستادید؟
استاد: خیر. بااین که خیلى از آقایان فرزندانشان را به مدارس عراقى فرستادند ولى من براثر علاقه اى که به مرحوم امام وانقلاب اسلامى داشتم نگذاشتم فرزندانم به مدارس عراق بروند زیرا در مراسم صبحگاهى علیه جمهورى اسلامى حرف مى زدند.
حوزه : باتشکرازاین که وقت شریف خود را دراختیار ما گذاشتید در پایان از محضر حضرت عالى خواهشمندیم ما و دیگر طلاب را موعظه بفرمائید.
استاد:انبیاء رسول اکرم (ص ) و حضرت امیرالمومنین ( ع ) وصیتشان تقوا بود. تقوا به همان معناى عامش که شامل انجام همه اوامرالهى و ترک جمیع نواهى است . باید سعى کنیم حتى مستحبات راانجام بدهیم و از مکروهات پرهیز کنیم . بخصوص ما روحانیون لازم است مکروهات را هم ترک کنیم زیرا باانجام مکروهات مردم جرى مى شوند. گاهى به عنوان ثانوى تکلیف عده اى بیشتر و سنگین تراز دیگران مى شود. روحانیت چنین است . سعى مى کنیم ملکه تقوا را در خود به وجود بیاوریم
تقوا مراحلى دارد.اگر ما همت کنیم طى مراتب تقوا آسان و تقوا در وجودمان ملکه مى شود.
خداوند ان شاءالله شما آقایان را که به اسلام خدمت مى کنید موفق بدارد واز لغزشها همه ما را حفظ بکند.
صلى الله على محمد وآله الطاهرین