منادى عزت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در قله اطمینان زیست . مرعوب قدرتها نشد. بااتکا به نیروى لایزال الهى به سر برد و به امت خویش وفادار ماند.امام درس عزت را بارها بازگو کرد. دلهاى متزلزل را با نفس آرام خود مطمئن ساخت . ترسویان را شجاعت آموخت و به بزدلان نشان داد که شهامت چاره است . لبان خودآلود گرگان عالم را دید واز آنان انتظار شفقت نداشت . به همگان تعلیم داد که جز تلاش وایستادگى راهى نیست . کس یا جمعى نیست که دستى گیرد. باید از خویش مدد گرفت . به فرهنگ دینى بازگشت و با هویت مستقل اثبات شخصیت کرد .

دراین نوشتار به گوشه هایى از دیدگاههاى حضرتش اشارت مى شود. رهنمودهایى که ماندنى اند به زیبایى و جمال طبیعت مى مانند هم تکرارند و هم بدیع . در قلم و بیان او هنوز گفته ها واشارات بسیارند نبایداز آن اغماض داشت .امعان و دقت در کلماتش نگاهبان روح انقلاب است و بااین نیت این سطور در دومین ساگردارتحال آن قائد رقم مى خورند واز فریاد رساى امام در عزت دینى سخنى مى گویند. بااین امید که مرضى خاطر آن بزرگ قرار گیرند.

قدرتهاى جدید را به گونه هاى مختلف تحلیل کرده اند. جهان بینى ایدئولوژى پایگاههاى طبقاتى و دهها مقوله دیگر دراین تحلیل ها دخیل بوده اند. جمعى عملکرد
قدرتها را روند طبیعى علم و فن تلقى کرده اند. به زعم این گروه دانش تغییر طبیعت به فن سالارى انجامیده و آن دو اقتدار را پدید آورده اند و قدرت به طبیعت احوال محدود نمانده و به انبساط و گسترش رو آورده است .

در تلقى گروه فوق جاى چند و چون در روشها و عملکردها نیست . نمى توان انتظارانبساط وانحصار علم و فن را بدون قدرت و سلطه سیاسى است داشت . ربطى به جهان بینى وایدئولوژى ندارد دراختیار هر کس قرار گیرد آن کند که انجام شد.

گروه دیگرى دراین باورند که قدرتهاى جهانى معلول کارآمدى سیستم خود نیستند بلکه ضعف و فتور ضعفاى عالم آنان را قدرتمند ساخته است . به اعتقاداینان استکبار جهانى با هزاران بیمارى درونى دست به گریبان است واگر آن آفات تاثیر قاطع ندارد به واسطه آن است که نظامهاى سیاسى و ملتهاى دیگر جهان بیمار گونه اند واستکبار جهانى بسان[ حشرات الارض] از آن ارتزاق نمایند و توان بقا یابند.

دو دیدگاه فوق آثار و نتائج مختلفى را عرضه مى دارند. در تلقى اول نمى توان به انتظار مبارزه بود واز آن امید و تمناى دوام را داشت . دراین دیدگاه تا زمانى که تفوق و لااقل همسطحى علمى و فنى با قدرتهاى جهانى حاصل نشده است انبساط و تحمیل آن قدرتها گریز ناپذیراست و مبارزات اجتماعى - سیاسى سودمندى نخواهند داشت .اما در تلقى دوم راه مبارزه با قدرتهاى بزرگ و به زانو در آوردن آنها میسوراست .

کشاکش فوق در سده اخیر از مسائل عمده روشنفکران جهان سوم بوده است .اشخاص واحزاب به تناوب از آن سخن گفته اند واندیشه هاى خویش را درباره آن بیان کرده اند.

پیشگفتار فوق دراین راستا بیان شد که امام قدس سره قدرتهاى جدید را چگونه ارزیابى مى کردند؟

در بررسى افکار و آراى امام مى توان به چنداصل اساسى دست یافت :

1. آسیب پذیرى :
امام قدرتهاى مسلط جهانى را درگیرودار بحران دید و نقطه هاى ضعف و آسیب آنان را بارها گوشزد کرد وانحطاط وافول آنها را پیش بینى نمود.امام از آنان نبود که جلوه هاى متنوع و متلون غرب او را بفریبد واز باطن پرجنجال آن غافل کند.

ایشان در نامه به گوباچف ازاین نقاط آسیب پذیر چنین حکایت کرده اند:

[ شمااگر بخواهید دراین مقطع تنها گرههاى کوراقتصادى سوسیالیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه دارى حل کنید نه تنها دردى از جامعه خویش دوا نکردید که دیگران باید بیایند واشتباهات شما را جبران کنند... باید به حقیقت روآورد. مشکل اصلى کشور شما مساله مالکیت واقتصاد و آزادى نیست . مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید] 1 .

امام آسیب پذیرترین نقطه تمدن جدید را نشان دادند.ابتذال و غوطه ورى در مادیات و بى اعتنایى به دنیاى پهناور و گسترده دورن عمده ترین شاخصه جوامع جدیداست . دنیاى برون را پر زرق و برق کرده اند آن را با چراغهاى الوان آراسته اند چشمهاى نادیده را خیره نموده اند ابهت و جاذبه براى آن آفریده انداما در کنار آن نوعى درهم ریختگى و آشفتگى روان و روح را به جان خریده اند. فلسفه نظرى و عملى پوچى را ترویج کرده اند و بر رونق آن افزوده اند.

محور شدن لذتهاى جسمانى و رفاه مادى نقطه آسیب تمدن امروزین است . لذائذ تن محدودند تکراریند تازگى و تنوع لذتهاى معنوى و درونى را ندارند و در نتیجه تنوع مادى جسمانى انسان کنونى به تهوع گراییده و خستگى و ملال را روزافزون نموده است .

مارکسیسم فلسفه خشن مادى روزگار ما بود و سرنوشت آن چنان شد که دیدند و دیدیم . دراوائل قرن حاضر چه کسى چنان سرنوشتى را براى آن تصور داشت ؟ واکنون جهان نگرى مادى غرب نیز با آن آفت دست به گریبان است . منتهى باید ماند و دید!

2. پیچیدگى :
امام قدرتهاى جدید را چون قدرتهاى باستانى روم وایران نمى دانستند. آن قدرتها به اتکاى قدرت بسیط نظامى دراریکه قدرت بودند واینان به ابزارهاى متنوع علم و فن مجهزند. بااین تلقى روشى مدبرانه تر و دوراندیشانه را توصیه مى نمودند. درارتباط با مبارزه بااسلام امریکائى مى فرمودند:

[راه مبارزه بااسلام آمریکائى از پیچیدگى خاصى برخورداراست]. 2

3.اشتراک منافع :
قدرتهاى جهانى با تمامى اختلافات دراعظم امور با یکدیگر همراهند واین طبیعت
قدرت در روزگار ماست . زمانه کشاکشهاى علنى علمداران قدرت گذشته است واکنون همراهى احوال نیت و هدف اصلى است .اختلاف دیدگاهها محدود و مقطعى اند واز آن جمله در دو جنگ خلیج فارس گوشه هاى ازاین وحدت نظر و عمل مشاهده شد ( هم در جنگ عراق علیه ایران و هم در جنگ خیر).

امام به خوبى به این نکته واقف بود و همدستى آنان را در آتش افروزى جهانى دید و مکررااز آن سخن گفت . در قیام علیه شاه و در جنگ 8 ساله و حوادثى پس از آن همکارى قدرتهاى بین المللى را خبر داد و سطحى نگرى وساده انگارى فرضیه تضاد قدرتها را بر ملا کرد.

4. عدم التزام به اخلاق و قانون :
دنیاى قدرت ازاخلاق و قانون فاصله دارد. به اعتبار مقتضیات از الفاظ زیبا بهره ورى مى کند و به افعال واهداف خویش اعتبار مى بخشد.

ماکیاول مى گفت :

[به چشم مى بینم شهریارانى که زیاد پایبند حفظ قول خود نبوده اند ولى در مقابل رموز غلبه بر دیگران را به کمک حیله و نیرنگ خوب مى دانسته اند کارهاى بزرگى راانجام داده اند وضعشان در آخر کار خیلى بهتراز آن کسانى بوده است که در معامله با دیگران صداقت و درستى به خرج داده اند]. 3

همومى گفت :

[براى فرمانروا داشتن تمام آن صفات خوب ... چندان مهم نیست مهم این است که او فن تظاهر به داشتن این صفات را خوب بلد باشد]. 4

توصیه هاى فوق عملى شده اند واکنون پایه رفتار سیاستمداران جهانى راساخته و پرداخته اند. به نوشته یکى از نویسندگان :

[واقعگرایان معتقدند که قدرت ( همچون انرژى در فیزیک ) زیربناى مفاهیم سیاست را تشکیل مى دهد.البته آنان اذعان دارند که روابط مبتنى بر قدرت گاه بنا به ضرورت در لفافه اصطلاحات اخلاقى و قانونى جاى مى گیرد]. 5

امام خمینى به درستى ازاین ماهیت خبر داشت و مکررا گوشزد کرد. تعبیرات پرزرق و برق او را فریفته نکرد و دل به واژه هاى رنگارنگ نسپرد. در پیامى به مناسبت شهداى
بیت آیه الله حکیم دردمندانه وضعیت جهان را ترسیم کرد و نشر داد:

ما در عصرى زندگى مى کنیم که مقدرات ملتهاى دربند مظلوم به دست مشتى جنایت پیشه که خوى سبعیت بر آنان غالب است مى باشد. دنیا در عصر ما و عصرهایى نظیر آن مبتلا به حکومتهایى بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمى کند. ما در عصرى هستیم که جنایتکاران به جاى توبیخ و تادیب تحسین و تایید مى شوند. ما در عصرى به سر مى بریم که سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاران آنان و بستگان آنان هستند . 6

عزت در برخورد
امام برخوردى مقتدرانه و عزتمندانه داشت .از مهابت و هیبت خداوندى بهره مند بود و تمثال و تجسم روایت امام باقر( ع ) بود که فرمود:

ان الله تبارک و تعالى اعطى المومن ثلاث خصال :العزالدنیا و الاخره والفلج فى الدنیا والاخره والمهابه فى صدورالظالمین7 .
خداوند به مومن سه ویژگى موهبت فرمود: عزت و رستگارى در دنیا و آخرت و مهابت در دل ستمگران .

آن بزرگوار این خصلت رااز تعالیم انبیاء واولیاء بهره برد و ارشادائمه معصومین را به جان و دل شنید که فرمودند:

ان الله فوض الى المومن امره کله ولم یفوض الیه ان یکون ذلیلا 8 .
خداوند تمام امور مومن را به خوداو واگذار کرداما به ذلت او رضایت نداد و آن را دراختیاراو نگذارد.

در داستان سلیمان مى بینیم که حضرتش حتى ادب دیپلماتیک را به کنارى مى نهد و هدیه تفاخرآمیز ملکه سبا را رد مى کند 9 و مى گوید:

اتمدونن بمال فما آتانى الله خیر مما آتاکم بل انتم بهدتیکم تفرحون 10 .
این نوع برخوردها تماما بر مبناى اصل تبصره ناپذیر عزت دینى بنا نهاده شده اند. هیچ یک ازامامان شیعه رضایت ندادند که تحقیر شوند و عزت وابهت و کرامت اجتماعى شان درهم شکسته شود. دراوضاع دشوار سکوت و عزلت روح عزت رااز دست ندادند. حتى در
بدترین شرائط چون تحمیل صالح برامام حسن ( ع ) آن بزرگوار به گونه اى عمل کرد که با عزت امام مغایرت نیابد. در معاده قراردادهایى را گنجاند که کرامت را خدشه دار نسازد 11 .

امام شاگرد مکتب نبوت و ولایت بود. عزت او به عزت پیامبر(ص ) و ائمه (ص )اتصال یافت و به اقیانوس بیکران الهى وصل شد و پایدار ماند. در عمل بر آن مصر و در گفتار همواره آن رااز همراهان خویش متوقع بود.

در نگاهداشت عزت اجتماعى در برخورد با قدرتهاى خارجى چند نکته مورد توجه و عنایت امام بودند:

1. روحیه شجاعت :
کسانى در میان جامعه هستند که به واسطه خصلتهاى فردى و یا دیدگاهها ازابرقدرتها هراس دارند.امواج اقتداراستکبار جهانى بر طرف حقیر وجوداین افراد تنه مى زند واز خود بى خودشان مى کند. در رعب و وحشت از غرب زیست مى کنند و باور نمى دارند که مى توان از موضع قاطع با آنان سخن گفت .

حضوراین عناصر در پستهاى حساس خطر برانگیزاست .اینان قادرند که به سرعت مسیر عزت دینى را به سوى ضعف و زبونى سوق دهند و سرنوشت جامعه را دگرگون سازند.

امام بارها کوشیدند که هیمنه قدرت غرب را بشکند و مسؤولان و جامعه را به قدرهاى نهان دینى و ملى واقف کنند واز خوف و جبن برحذر دارند.

پس از زعامت و ولایت حضرت آیه الله خامنه اى این گونه ارشادات و تاکیدات ادامه یافت اما پیگیرى و هشیارى و هشدارباش نبایستى در سطح ولى امر محدود بماند. در صد سال اخیر بدبختى ملل مسلمان توسط کسانى رقم زده شده که دراین مدار رعب و وحشت به سر بردند واز سر هراس به واگذارى مایملک پرداختند.این سابقه سوء عبرت انگیزاست و باید آن را جدى گرفت و در گفتار و نوشتار از حساسیت آن سخن گفت و در کردار به مقتضاى آن عمل کرد.

تجلیل مداوم امام از شخصیت مدرس تاکیدى بر عنصر شجاعت بود. بارها و بارها از آن بزرگوار سخن گفت واو را به این وصف ستود واز مسوولان نظام و بویژه نمایندگان مجلس مشابهت بااو را طلبید. مطابق یک برآورد ایشان از آغاز نهضت تا شهریور 61 حداقل 26
باراز مدرس تجلیل کردند 12 . در توصیفى ازاو نوشته بودند:

[ این عالم ضغیف الجثه با جسمى نحیف و روحى بزرگ و شاداب از ایمان صفا و حقیقت و زبانى چون شمشیر حیدر کرار رویا رویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایات را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان کذائى تنگ و روزگارشان را سیاه کرد]. 13

این گونه ترکیمهاى مداوم از مدرس فقط براى ذکر خیراز نبود بلکه امام عنایت داشت که با یاد خاطراو الگوارائه کند تا شهامت و عزت روح کیمیاى نایاب نگردد.

2. پایگاه طبقاتى حکومت :
امام بارها فرمودند که حکومت اسلامى حکومت محرومین و پابرهنگان است .این تاکید و تصریح فقط تبیین گرایش حکومت اسلامى نبود بلکه ایشان آن را با مقوله حفاظت عزت مکتبى درارتباط دید وازاین زاویه بر آن اهتمام داشت . تحلیل ایشان ن بود که حکومتهایى که نماینده طبقات مرفهند کسانى نیستند که بتوانند طعم سختى را براى مدتى طولانى تحمل کنند. آنان در شرائط سختى و دشوارى به زبونى و ذلت رو خواهند آورد و به راحتى دراختیار و سلطه قدرتهاى خارجى قرار خواهند گرفت .

امام در جمله اى گویااین واقعیت را بیان داشته و فرموده اند:

[خاصیت حکومت رفاه طلبان است که در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذلیل بودند...امروز خاصیت حکومت محرومین این است که خوف به دلشان راه نمى دهند]. 14

بااین تلقى حکومت اسلامى تا زمانى مى تواند عزت دینى را نگاهبانى کند که از صراط همراهى و همدلى با محرومین فاصله نگیرد ارج آنان را از خاطر نبرد و محرم راز خویش به حساب آورد.

حزم و دوراندیشى :
شجاعت و گرایش به محرومان شرط لازم است و نه شرط کافى . شجاعانى بوده اند که در نهایت از مسیر عزت و کرامت دور مانده اند و به زبونى و تسلیم گراییده اند.

مفهوم عزت در برخورد داد و هوار برکشیدن نیست . روح مطمئن و گفتار و کردارى به موقع و مناسب عرضه کردن است . جایگاه و حدود سکوت و کلام را شناختن است .از حجاب
ظاهر به باطن امور ره سپردن است و...

ازاهم امور دراین مقوله دوراندیشى است . نبایستى فریفته ظواهر دعوتها شد و لبان خندان دیپلماتیک را شاهد گرفت و دل و دین را یک جا سپرد و گمان برد که آنان دوستدار و خیرخواهند به گفته مولوى :

حزم آن باشد که چون دعوت کنندتو نگویى مست و خواهان مننددعوت ایشان صفیر مرغ دان که کند صیاد را در مکمن نهان
این گفته ها به معناى نفى ارتباط و یا بى ادبى در معاضرت نیست .این شریعت در پرتو که نبایستى ظواهراحوال جانفریب گردد و درک واقعى ما را از باطن رجال و دولتهاى سیاسى دگرگون سازد. باور بنیادى امام آن بود که اکثریت قاطع رهبران و دولتهاى جهانى فاسدند و جز در راستاى منافع گروهى خویش گام برندارند.این تلقى ارجمند را نباید از دست داد واعتماد واطمینان را جایگزین آن نمود.این نکته را نیز از مولوى باید شنید:

حزم سوءالظن بفرموده رسول هرقدم را دام مى دان اى فضول هر طرف غولى همى خواند تو راکاى برادر راه خواهى هین بیا
4. تاکید بر مناعت و تقبیح حرص و آز:
امامان دین بارهااز آفات طمع سخن گفته اند و آثار را در زبونى نفس تبیین کرده اند.از آن جمله امام على ( ع ) فرموده اند:

الطامع فى وثاق الذل 15 .
آزمند در بند ذلت است .

زندگى اجتماعى نیز از این اصل تاثیرپذیراست . جامعه حریص به سرعت عزت نفس رااز دست خواهد داد. توقع سودافزونتر و زندگى پرزرق و برق زندگى با کرامت رااز آنان دریغ خواهد داشت و در بنداسارت و زبونى خواهندافتاد.

در تاریخ اجتماعى کشورمان بزرگان دینى کوشیدند که با تبلیغ قناعت و منعت عزت نفس را درامت نگاهدارند. تبلیغ منع و یا قبح استفاده از کالاهاى خارجى (که درابتداى ورود کالاهاى غربى صورت مى گرفت ) براى نگاهداشت این روحیه بود. تقید کسانى مانند مرحوم مدرس به استفاده از لباس کرباس و پرهیزاز پوشیدن منسوجات خارجى براى اعلان و
پافشارى بر مناعت طبع دینى و ملى بود و...

امام نیز بارها بر روحیه ساده زیستى و پرهیزاز رفاه زدگى تاکید کردند و آن را شعار دینى در شرائط کنونى دانستند.از آن جمله فرمودند:

[ طبع کاخ نشینى منافات دارد با تربیت صحیح منافات دارد بااختراع و تصنیف و تالیف و زحمت ... ما ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینى راازاین ملت بزدائیم ... ما باید آدم تربیت کنیم نه شکمباره .اسلام مى خواهد انسان درست کند اسلام مى خواهد که استقلال محفوظ باشد واستقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود]. 16

بنابراین براى نگاهبانى اصل عزت دینى بایستى تبلیغ تولید جایگزین ترویج مصرف شود و حرص و آز در مصرف مجال حضور پیدا نکند. نباید به دروازههاى باز مصرف رو آورد واز آن بدتر به آن مشروعیت داد. سابقه تاریخ مصرف در جوامع نشانگر آن است که پس از تماس ذائقه جامعه با نوع خاص از مصرف به اغماض از آن رضایت نخواهند داد و تنگناهاى عزت اجتماعى هر روز گلوگیرتر خواهند شد.

ضمانتهاى اجرائى
نگهداشت روح عزت و حمیت دینى نیازمند مراقبت است .امیال و غرائز پنهان و آشکارانسانى قادرند که فرد و جامعه را به مسیر دیگر بکشانند و با توجیه گرى او را قانع سازند.ازاین رو بایستى به روشها و زمینه هایى توجه کرد که توانایى حفظ و یا حداقل کاستن این خطر را داشته باشند.

در میان مجموعه ابزارهایى که در هدف فوق موثرند. چند نکته ذیل اساسى تر مى نمایند.

1. نظارت بر سابقه :
بدون تردید راه بازگشت مفتوح است وانسانى در مسیر بى نهایت با دربسته مواجه نیست اما آیا در سیستم و نظام اجتماعى اسلامى مى توان از حسن سوابق چشم پوشید؟

نظام اسلامى وقتى قادراست مسیر عزت راادامه دهد که مسؤولیتهاى اصلى دراختیار کسانى باشد که تدین و شجاعت را با دورى از مدار جاذبه و رعب غرب آمیخته باشند. کسانى که از دیانت دور بوده اند و یا در جاذبه و وحشت از غرب زیسته اند عناصر مطمئن براى احراز
مقامات اصلى کشور نیستند. بادهاى خفیف قادراست که آنان را به تغییر مواضع وادارد و به تفویض رایگان کرامت خویش و ملت سوق دهد مولى على ( ع ) فرموده اند:

الشجاعه احدالعزین 17 .
شجاعت (در کنار دیانت ) یکى از دو محور عزت است .

جامعه اسلامى آن گاه به عزت وصل مى شود که زمان کار آن اختیار متدنیان شجاع باشد و درارتباط بااین دواصل در مقامات کلیدى بایستى اصالت الاحتیاطى بود و نه اصالت البرائه اى . شک و شبهه ها را نیز باید کافى دانست وازاعطاى مشاغل دریغ کرد. نباید به بهاى تخصص و کاردانى خطر کرد و به مشکوک الهویه ها میدان حضور داد.این سیاست ممکن است که به محروم ماندن از همکارى چند متخصص بینجامدامااطمینان به بقا و سلامت و عزت انقلاب را نگاهبانى خواهد کرد.

توضیح این نکته بى فایده نیست که مضار حضور عناصر کم اعتقاد به دیانت و یا بزدل و وحشت زده و مرعوب غرب فقط در سطح خود آنان محدود نمى ماند بلکه آنان روحیه ترس و وحشت خود را اشاعه مى دهند و براى آن فلسفه نظرى درست مى کنند و در قالب یک تئورى دلفریب در مى آورند و هوادارانى را در سطوح اصلى اما سطحى انقلاب - پیدا مى نمایند و خلاصه بزگرى را مى مانند که یک گله را آفت دار مى کنند.

امام بارهااز حساسیت این مقوله سخن گفتند واز آن جمله در آنچه به نام منشور برادرى شهرت یافته و خطاب به حوزهاست جملات صریح و روشنى در این مساله دارند:

[من به طلاب عزیز هشدار مى دهم ...از تجربه تلخ روى کارآمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز بااصول واهداف روحانیت آشتى نکرده اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهاى بى مورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود...انقلاب به هیچ گروهى بدهکارى ندارد و ما هنوز چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروه ها و لیبرالها مى خوریم . آغوش کشوراوانقلاب همیشه براى پذیرفتن همه کسانى که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قیمت طلبکارى آنان از همه اصوله چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید]. 18 .
2. حساسیت اجتماعى :
مردم نبایست نسبت به کرامت دینى و ملى بى تفاوت باشند. باید تمام ابزارها را به کار گرفت که دراین زمینه حساسیت و جدیت نشان دهند و در پاداش آن به حساسیتهاى آنان ارج نهاد و آن را غنیمت شمرد. ممکن است که این حساسیتها غلط باشند و یا مبالغه آمیز ابراز شوند اما آن جا که از تحفظ بر عزت دینى سرچشمه مى گیرند ارجمند و گرامى اند.

پس از صلح امام حسن ( ع ) عناصر غیرتمند شیعى چون سلیمان بن صرد عزاعى حجر بن عدى و... باامام برخوردهاى سنگین و تندى داشتند و زبان ملامت گشودند و عزت خویش را تاراج شده انگاشتند اماامام معصوم ( ع ) چون انگیزه و نیت آنان را دید و دریافت که از سوز عزت دینى به این وادى افتاده اند به تکفیر و حتى پرخاش رونیاورد بلکه با زبان ملاطفت و ملایمت وضعیت دشوار زمانه خویش را توضیح داد و به اقناع آنان پرداخت . 19

این حادثه گویاى تاریخى نشانگر آن است که سخنها و نوشته هایى که از سوز عزت دینى برخاسته اند محترمند. نبایستى آنها غیرقابل تحمل دید و به منع ردع پرداخت .این موارد ممکن است در کوتاه مدت حساسیت برانگیز باشنداما در درازمدت به تضمین نهضت وانقلاب یارى خواهند رساند.

3. مراقبت مسؤولان :
حاکمیت اسلامى مى توان در پرتو نظارت پیوسته از پیدایش تفکرات و گرایشهاى نامتناسب با عزت دینى ممانعت کند و زمینه هاى حضور آن را منتفى سازد. در خاطر همگان به یاد مانده است که در دهه فجر سال 67 تحلیلهاى عرضه شد که کم و بیش موقعیت گذشته جنگ را مخدوش نشان دادند و به نوعى هراس و ترس ازاقتدار قدرتهاى جدید راارائه کردند.امام به سرعت در مقابل آن تحلیلها موضع گرفته و فرمودند:

[ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم البته معترفیم که در مسیر عمل موانع زیادى به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم . ما چرا خودمان و ملت و مسوولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیرامور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم]. 20

همچنین امام در مقابل زمزمه هاى موجود و یا محتمل درارتباط با فتواى ارتداد سلمان
رشدى فرمودند:

[ترس من این است که تحلیل گران امروزه ده سال دیگر به کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفته اند پس باید خامى نکنیم] 21 ...

استمراراین گونه مراقبتها ضرورت است .اگر مجذوبان و مرعوبان تمدن غربى ببینند که مسؤولان عالیرتبه نظام در مقابل گفتارها و کردار آنان حساسیت نشان نمى دهند آن را مجوز گامهاى بعد خواهند ساخت ازاین روى مقامات عالیه بایستى این وظیفه رااحساس کنند و باابزارهاى مرئى و مخفى آراء و گفتار علنى و نهان موثران نظام را بیابند و در مقابل اندیشه هاى مغایر بااعتماد ملى و عزت دینى موضعگیرى نمایند و آنان را به تغییر و تصحیح دیدگاهها وادارند.

شرائط حاضر
موقعیت کنونى نظام نیازمند دقت وامعان نظراست . دراین میان جمعبندیهاى مختلفى عرضه شده اند که دراین میان دو دیدگاه برجسته ترند:

دیدگاه اول : گروهى در محافل عمومى (و به شکل گسترده ترى در مجامع خصوصى )از عدول مواضع انقلاب سخن مى گویند و عزت دینى و مذهبى را در مواردى مخدوش و منکوب مى نگرند و در روزنامه ها مجلات و محافل عام و خاص از عقب نشینى در مقابل دولتهاى مقتدر واقمار واتباع آنان حکایت مى کنند و...

دیدگاه دوم : کسانى که روندانقلاب را چون زمان حیات امام ارزیابى مى نمایند و مواضع انقلاب را غیر متغیراحساس مى کنند و عزت مذهبى را محفوظ مى بینند واستراتژى و تاکتیکهاى نظام را متناسب با حفظ عزت مذهبى و دینى مى دانند.

در خاتمه این نوشتار ارزیابى اجمالى عرضه مى شود و به امیدالهى تلاش بر آن است
که دراین جمعبندى مسیرانصاف واعتدال رعایت گردد.

1. مقام ولایت مسلمانان حضرت آیه الله خامنه اى موکدا بر عزت دینى اصرار داشته اند واز تسلیم و زبونى مسوولان و جامعه را برحذر نموده اند. در مناسبتهاى مختلف از آن سخن گفته اند و عدول و غفلت ازاصل کرامت دینى را ناروا شمرده اند.

در دو ساله اخیر صلابت و قاطعیت حضرت امام در گفتار و نوشتار مقام رهبرى رخ نمایانده و هیچ گونه علامت انکسارى در قله نظام رویت نگردیده است . براین نکته همگان اتفاق دارند واگر معاندان و سودجویان (که هستنداما نه فراوان ) دراین زمینه نغمه ناساز بنوازند مستمعى نخواهند یافت .

2. در عملکرد قوه مجریه دیدگاهها مختلف است . باور ما آن است که ساحت شخصیت پر سابقه و وسیع الاطلاع و مدبرى چون حجه الاسلام والمسلمین هاشمى رفسنجانى مبرااز دغدغه ها و تردیدهاست .اعتماد همه جانبه امام به ایشان از خاطرها نرفته وامت امام حضور مستمرایشان را در صحنه هاى مقدم نهضت از یاد نبرده است . دلاورى و دیانت و شهامت ایشان در حافظه انقلاب به جاى مانده و نگرانیهااز منشا صحیح و درستى برنخاسته اند.

ما معتقدیم که خدشه گران دراصول سیاست خارجى کابینه ایشان راه درستى را نمى پیمایند و در نهایت با تندرویهاى نامعقول زمینه را براى جناحهاى سازشکار و مرعوب غرب مفتوح تر مى نمایند.

3. در سطوح بخشهاى کارشناسى مسائل خارجى کسانى هستند که باارائه تحلیلها و جمعبندیهاى ویژه شمیم خطر را به مشام مى آورند.اینان برآوردى از غرب مکتب امکانات ملى منافع ملى امنیت جهانى و منطقه اى و... عرضه مى کنند که در نهایت در مسیر عزت و کرامت مذهبى خدشه هائى را وارد مى کنند. تاثیرات دیدگاههاى آنان به مرور ظاهر مى شود و بااطلاعات کارشناسى و تخصصى که دارند (و یاادعاى آن را مى کنند) به مرور سعى مى کنند که حتى الامکان در مسوولان نظام تاثیر فکرى و گرایشى بگذارند .

به عنوان نمونه یکى ازاین کارشناسان در مصاحبه اى که با وى در یکى از مجلات معتبر سیاسى شده بود درباره مقوله منافع ملى نکاتى را عرضه داشته بود که مى تواند مایه تامل هاى متعددى باشد.از آن جمله ایشان در نقش رهبران در منافع ملى گفته اند:

[نقش رهبرى در تشکل منافع ملى در جوامع مختلف متفاوت است . در جوامعى که
روابط اجتماعى جنبه نهادى پیدا کرده و عقل گرائى مقتضاى منطقى آن است منافع ملى و جهات آن کم و بیش امرى تبیین شده براى جامعه است . رهبران آن چنان نقش اساسى ندارند... به همین جهت دراین نوع جوامع پسوندهایى چون کبیر خردمند و غیره درارتباط با رهبران مطرح نمى شود]. 22

کارشناس محترم مسائل خارجى بااین تعبیرات تئوریک مى کوشد که نقش گسترده رهبرى را در سیاست خارجى به کشورهایى محدود کند که هنوز توسعه نیافته اند و سنتى زندگى مى کنند و در نتیجه به رهبران خویش قداست مى دهند و آنان را باالقاب ستایش آمیز مى خوانند به خلاف جوامع خردگرا و منطقى که رهبران از چنین موقعیتى برخوردار نیستند و...

همو دراین ازیابى نقش مکتبى وایدئولوژى در حوزه منافع ملى مى گوید:

[برخى عناصر تجریدى مانندایدئولوژى در یک جامعه به عنوان راهنما در جهت تحقق منافع ملى مفیداست امااگر به صورت هدف در آید بدون تردید نظام حاکم اسیر و قربانى شعار خواهد شد و در نتیجه از واقع بینى و خردگرائى دور مى شود و در مسیر نیل به اهدف و منافع مورد نظر اجتماعى نافرجامیها و مشکلات بروز خواهد کرد]. 23

در عبارات نقل شده تامل کنید و حوزه وسیع لوازم کلام را در نظر گیرید. مصاحبه شونده محترم دراین بیانات کوشش مى کند که با لطافت و زیرکى خوانندگان را به سوى کاستن ارج مکتب و رهبرى در حوزه سیاست خارجى سوق دهد و سیاست خارجى دراهداف مکتب و یا نقش فعال رهبرى را به عنوان مشخصه نظامهاى عقب مانده و سنتى قلمداد کند و سیاستگزاران را قانع کند که براى عقب نماندن از قافله تمدن باید به طرف کمرنگ کردن نقش این دو عامل حرکت کنند.

این سخنان از کسانى است که در زمان رژیم پیشین سابقه هیات نمایندگى ایران را در سازمان ملل داشته اند و سالیان طولانى در آن مقام و مسند بوده اند واینک مدتهاست که در دانشگاهها و محافل کارشناسى سیاست خارجى حضور پیدا کرده اند واخیرا نیز گاه و بیگاه به عنوان کارشناس مسائل خارجى در مطبوعات و سیماى جمهورى اسلامى رخ نمایانده اند و...

متاسفانه سخنان زیر لب و پنهان این افراد بیش ازاین مقدارهاست و تاسف آمیزتر آن که آن سخنان در محافل و مجامع ذى نفوذى عرضه شده و مى شود که نظام ذهنى و عینى سیاست
خارجى را مى توانند سامان دهند.

4. در حفظ عزت دینى و درک سیاسى مطبوعات سهم عمده اى دارند اما گاه و بیگاه رسانه هاى کشور در جزر و مد روابط خارجى درگیرند و در نتیجه در قلمرو سیاست روزند.البته مطبوعات و رسانه ها موطفند که به سیاستهاى عام نظام بى توجه نباشند و در مداراستراتژیک امنیت ملى عمل نماینداما نبایداین عنایت با نسیان و غفلت از ماهیت نظامهاى بین المللى توام باشد و به خوانندگان این باور تزریق شود که در نظام جهانى بى غل و غش و صاف و مصفا قرار دارند. به عنوان نمونه : به مجردارتباطات حسنه با برخى از کشورهاى اروپائى بحثهاى بنیادى و کارشناسى از غارتگرى نظام سرمایه دارى غربى از یاد مى رود و یا به شدت کمرنگ مى شود و به مجرد تغییراحوال واوضاع مطالب از یاد رفته به خاطر مى آید و عرضه مى گردد.

این گونه برخوردها با جوامع بسته سازگااست . جامعه هایى که سیاست دولتها تعیین کننده مدار قلمند و با تغییر جو واحوال در تحلیلها نیز تفاوت بنیادى و ماهوى برجاى نهند و تلون درارائه و جمعبندى اطلاعات را به همراه دارنداما در جامعه آزاداسلامى (در محدوده چنداستراتژى اصلى رهبرى و نظام ) حق آن است که ارائه اطلاعات واقعى از ماهیت قدرتها دولتها اشخاص حاکم و متنفذ جهانى گروههاى ذى نفوذ و دهها مقوله دیگر از مردم دریغ نشود و چه در زمان روابط حسنه و چه در غیر آن احوال مطبوعات بنیادهاى نیک و بد آن نظامها را بیابند واز واقعیت امر مردم را مطلع سازند.

ختام کلام
در پایان نوشتار این مطلب مجددا مى شود که امام قدس سره مبلغ روح عزت دینى بود. کرامتى که دوره اخیر غارت گردید و مصلحان جهان اسلام تلاش بى دریغ داشتند آن را به امت اسلامى بازگردانند.

عمده آن است که در حاشیه و جوار زندگى مناسب اقتصادى شعار و انگیزه عزت خواهى از خاطرها نرود. رگهاى حمیت دینى نخشکد واز جریان نیفتد.ادعاهاى پر زرق و برق آنان رااز فرهنگ شهادت طلبى و ارجمندى دفاع دینى باز ندارد.

امام خمینى موکداازاین نکته گفته وادامه و تکامل نهضت را رهین آن دانستند.
در پیامهاى آخرین سالیان حیات مکررا بر آن تاکید کردند و با تعبیراتى بلیغ و گویا این وصیت مهم را به یادگار نهادند.

در قسمتى از پیامى که به مناسبت نیمه شعبان سال 67 عرضه داشتند فرمودند:

[چه کسى است که نداند مردم عزى ما در سختى هستند و گرانى و کمبود بر طبقه مستضعف فشار مى آورد ولى هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیاى دون امروز و پایه ریزى فرهنگى جدید بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با آمریکا و شوروى فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد...این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بى شهادت میسر نیست]. 24

واکنون اجراى این وصیت و تعهد به آن از عمده وظائف دولت و ملت است . به امید آن که دراین مهم توفیق رفیق راهشان باشد.

[حوزه]

پاورقى ها
[ .1صحیفه نور] 21.66.
[ .2 همان مدرک] /08/21
[ .3خداوندان اندیشه سیاسى] مایکل ب . فاستر جواد شیخ الاسلام انتشارات امیرکبیر .471.
[ .4 همان مدرک] 473.
[ .5نظریه هاى مختلف در روابط بین الملل] سیدحسین سیف زاده 21.
[ .6صحیفه نور] 18.24.
[ .7فروع کافى] کلینى 8.234.
[ .8بحارالانوار] مجلسى نشر موسسه الوفاء بیروت 97.92.
[ .9مرحوم علامه طباطبائى فرموده اند که : سیاق آیه گواه آن است که هدیه ملکه سبا مورد پذیرش حضرت سلیمان قرار نمى گیرد و آن را رد مى کند. المیزان .360.
[ .10نمل] 36.
[ .11در زمینه متن معاده ر.ک .[ بحارالانوار] ج 44 باب کیفیه مصالحه الحسن ( ع ) و معاویه .
[ .12مدرس] بنیاد تاریخ انقلاب اسلامى 2.265.
[ .13 همان مدرک] 2.275.
[ .14صحیفه نور] 18.53.
[ .15نهج البلاغه] صبحى صالح کلمات قصار 326.
[ .16صحیفه نور] 21921717.
[ .17 غررودرر] آمدى تنظیم و ترجمه سیدجلال الدین محدث ج 2.23.
[ .18صحیفه نور] 21.95.
[ .19بحارالانوار] 21.95.
[ .20صحیفه نور] 21.95.
[ .21 همان مدرک] .100.
[ .22 اطلاعات سیاسى اقتصادى] شماره 40 مصاحبه با دکترباوند.
[ .23 همان مدرک] .
[ .24صحیفه نور] 21.108.