نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چگونه مسیح[ ع] تحریف شد؟
قال على ( ع) :[ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلاث حجزته التقوى عن تقحم الشبهات].
آن که عبرتهاى روزگاراو را آشکار شود واز آن پندپذیرد واز کیفرها که پیش چشم اوست عبرت گیرد تقوااو را نگهدارد و به سرنگون شدنش در شبهه ها نگذارد.
در سالروز وفات بزرگمرد آزاده اى هستیم که با دم مسیحایى خود در قرن خفقان و دیکتاتورى و زورمدارى سرمایه داران بى خدا هزاران هزارانسان مرده را زنده کرده و با آشنا کردن ایشان به رمز و راز زندگى آنان رااز آزادگى بخشید.اکنون غروب خورشیدش را فرزندان انقلابیش به سوگ نشسته اند.
در گرامى داشت او چه مى توان گفت و نوشت تا صرفا یادواره اى در حد الفاظ نباشد؟ به نظر رسید با تکیه بر تاریخ انبیاء واولیاى الهى و مشابهتى که بین این بزرگ مرد پیام آور یکتاپرستى حقیقى با پیامبران قهرمانى که در زمان حیات خویش مردانه کمر همت براین امر بسته بودند و سپس تحریف شخصیتى که در پى مرگ و یا شهادت رسیدن آنان صورت گرفت به عنوان عبرتى تکیه کنیم .
ازاین میان روح الله عیسى بن مریم پیامبر مظلوم تحریف شده را به عنوان نمونه انتخاب کردیم .
شاید در دیدگاه بسیارى از ما این نکته وجود داشته باشد که آنچه دراناجیل از عیسى ذکر به میان آمده همه در راستاى بى خیالى بى حالى بى مسئولیتى بى دردى راحت طلبى فردگرایى مخالفت با مبارزه علیه ظلم و در یک کلام توجیه زر و زور و تزویر مى باشد و دراناجیل موجود سخنى از مبارزه علیه زورمداران زرپرست جنگ فقر و غنا جنگ ظالم و مظلوم و در یک کلام مذهب انقلابى وجود ندارد.
این دگرگونى است که تحریف گران تاریخ در شخصیت عیسى بن مریم به وجود آورده و مذهب او را که مذهبى انقلابى بوده به مذهبى مخدر توده ها تبدیل کرده اند وامروز دراذهان همگان این نکته پذیرفته شده اى است ! در حالى که اگر به همین اناجیل موجود مراجعه دقیق شود زوایاى مهم زندگانى و پیام عیسى ( ع ) به خوبى روشن خواهد شد وانسان به راحتى مى تواند چهره انقلابى مردى قهرمان را ببیند که براى از بین بردن ستم توده ها را به یکتاپرستى فرا خوانده است .
آرى عیسى بن مریم ( ع ) که امروزه و در طول تاریخ پس از وفاتش به توجیه گر غارت چپاولگران تبدیل گردیده است وازاو این سخن ورد زبانهاست :
[ هر که بر گونه راست تو سیلى زد گونه چپ را نیز هدیه کن و[ هر که عباى خود را خواست قباى خود را نیز بدو واگذار] و[ مال قیصر را به قیصر بدهید].
آیااین است چهره عیسى ( ع )؟ چنین مى بود چرا درباره آن روز و کهنه و کاتبان و روحانى نمایان خدانشناس براو شوریدند؟ و حتى در صدد قتل او برآمدند؟
آیا عیسى بن مریم بااین طرز تفکر و مشى اجتماعى و سیاسى چه ضرر و خطرى مى توانست داشته باشد؟
مسیحى که مردم را به تحمل و پذیرش ستم زورمداران و غارت زورمداران تشویق مى کند تا در برابر آن بهشت ! بدهد؟ چنین مسیح بى ضرر و خطرى براى آن ستم پیشگان بسیار مفید هم بود.اگر با چنین ایده اى در کنار کاخ ها مى ایستاد و مردمان را با چنین پیامهایى به بوسیدن دست کاخ نشینان ترغیب مى کرد.
اما عیسى ( ع )این گونه نبوداو روخ خدا بود. آمده بود تا:
[ من آمده ام تا آتشى در زمین افروزن پس چه مى خواهم اگر الان در گرفته است اما مرا تعمیدى است که بیایم و چه بسیار در تنگى هستم تا وقتى که آن به سرآید. آیا گمان مى برید که من آمده ام تا سلامتى بر زمین بخشم ؟ نى بلکه به شما مى گویم تفریقى را زیرا بعداز این پنج نفر که در یک خانه باشند دواز سه و سه از دو جدا خواهند شد]. 2
عجیب نیست ؟ هرگز این جملات از زبان عیسى نقل شده است . آرى این جمله با حرکات عیسى ( ع ) نیز مطابقت دارد با سرنوشت او که مححکوم و بردار شد.او آمده بود تا در خانه ستمکاران آتش درفکند واین مهم را نیز به انجام رساند و براى به انجام رساندن این مسوولیت خطیر به دنبال مردانى مى گشت که[ شهادت طلب] باشند.او به همراهان مى گوید:
[ اگر کسى نزد من آید و پدر و مادر و زن واولاد و برادران و خواهران حتى جان خود را نیز دشمن ندارد شاگرد من نمى تواند بود. و هر که صلیب خود را بر ندارد واز عقب من نیاید نمى تواند شاگرد من گردد زیرا کیست از شما که قصد بناى برجى داشته باشد واول ننشیند تا برآورد خرج آن را بکند که آیا قوت تمام کردن آن را دارد یا نه که مبادا چون بنیادش نهاد و قادر بر تمام کردنش نشد هر که بیند تمسخرکنان گویداین شخص عمارتى شروع کرد نتوانست به انجامش رساند 3
مگر محتواى پیامهاى او چه بود که تنها مردانى صلیب به دوش یعنى[ آماده براى به دار کشیده شدن] مى توانستند آن را تحمل کنند و تنها آنان مردان راه این حرکت خطیر بودند؟
پاسخ به این سوال مستلزم پاک کردن ذهن از تحریف تحریف گران شخصیت عیسى ( ع )است که به انسان اجازه دهد تا به متن سخنان او بدون واسطه مراجعه نماید که بااین کار همه مشکلات و سوالات حل خواهد شد وانسان فرق صلیب در کلمات عیسى را با صلیب بى ضرر و خطرامروز را به خوبى ادارک خواهد کرد.
پیام و سخن عیسى عیساى زنده و زندگى بخش دو لبه تیز و برنده داشت : لبه اى برگردن روحانى نمایان دربارى و وابستگان به زور و زر و توجیهگر غارتگران و لبه دیگر بر گردن سرمایه داران و مرفهین بى دردى که خداى خویش را پول قرار داده بودند.
این دو گروه که وابسته به کاخ ستم قیصر بوده واز آن خوان نعمت بهره مى بردند علیه او شوریدند. بر آن شدنداو را که عزم داشت دو ستون استوار و پولادین کاخ قیصر را
متلاشى کند نابود نمایند چه براى آنان و براى قیصر کاملا مشخص بود که اگر توجیه گران و سرمایه داران نباشند قیصر قدرت هیچ کارى نخواهد داشت .او فرمود:
[لیکن الان هر که کیسه دارد آن را بردارد همچنین توشه دانها و کسى که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد]. 4
رودرروى روحانى نمایان دین به دنیا فروش ایستاده و بر سر آنان فریاد مى کشید و به یارانش توصیه مى کرد:
[ از کاتبان احتیاط کنید که خرامیدن در لباس دراز و تعظیمها در بازارها و کرسیهاى اول در کنایس و جایهاى صدر در ضیافتها را دوست مى دارند.اینان که خانه هاى بیوه زنان را مى بلعند و نماز را به ریا طول مى دهند عقوبت شدیدتر خواهند یافت]. 5
و همچنین فقهاى وابسته به زر و زور را مورد عتاب قرار داده چنین مى فرماید:
[واى بر شمااى کاتبان و فریسیان ریاکار که مانند قبرهاى پنهان شده هستند که مردم بر آنها راه مى روند و نمى دانند].
آن گاه یکى از فقها جواب داد گفت :
[ اى معلم ! بدین سخنان ما را نیز سرزنش مى کنى ؟]
گفت :
[واى برشمااى فقها زیرا که بارهاى گران را بر مردم مى نهید و خود بر آن بارها یک انگشت خود را نمى گذارید. واى بر شما زیرا که مقابر انبیاء را بنا مى کنید و پدران شماایشان را کشتند. پس به کارهاى پدران خود شهادت مى دهید واز آنان راضى هستید زیرا آنان ایشان را کشتند و شما قبرهاى ایشان را مى سازیدازاین روى خدا نیز فرموده است : به سوى ایشان انبیاء و رسولان مى فرستیم و بعضى ازایشان را خواهند کشت و بر بعضى جفا خواهند کرد تاانتقام خون جمیع انبیاء که از بناى عالم ریخته شده ازاین طبقه گرفته شود.از خون هابیل تا خون زکریا که در میان مذبح و هیکل کشته شد. بلى به شما مى گویم که از این فرقه بازخواست خواهد شد. واى بر شمااى فقهاء زیرا که کلید معرفت را برداشته اید که خود داخل نمى شوید و داخل شوندگان را هم مانع مى شوید]. 6
و آن چنان مردمان رااز در غلتیدن به دام این تزویرگرایان برحذر مى داشت که [ خمیرمایه] آنان را بر یاران و پیروان خویش ممنوع مى کرد:
[و فراموش کردند که نان بردارند و با خود در کشتى جز یک نان نداشتند. آن گاه ایشان را قدغن کرد که با خبر باشید واز خمیر مایه فریسیان و خمیرمایه هیرودیس احتیاط کنید]. 7
و جالب این جاست که خمیر مایه فریسیان را در کنار خمیرمایه هیرودیس مى آورد تا به همگان بفهماند که غذاى این گروه ناپاک است چرا که[ خمیرمایه] آنان گناه آلود بود.
پیام او دراولین لحظات برخورد باافراد به حدى قاطع و تند و انقلابى بود که هیچ کس از وابستگان به پول و زر را نمى توانست همراه کند چه خوداو گفته بود:
[ هیچ کس دو آقا را خدمت نمى تواند کرد زیرا یااز یکى نفرت دارد و با دیگرى محبت و یا به یکى مى چسبد و دیگرى را حقیر مى شمارد محال است که خدا و ممونا را خدمت کنید]. 8 .
عشق به خدا در تقابل با عشق به ممونا یعنى مال و ثروت که دراین فرازاز سخن عیسى آمده است تحقیقا دلیل آن است که چرا بندگان دنیا دنیاپرستان برده سرمایه داران مال پرست آنان که امروزه با تحریف پیام عیسى ( ع ) به راحتى به غارت توده ها مى پردازند در زمان حیات و زندگى او نه تنها به او نپیوستند که با همدستى روحانى نمایان جیره خوار دربارها کمر به قتل او بسته واو را به حاکم قیصر سپردند زیرا پیام او را که از زبان زنده اش سخن مى گفت مى شنیدند که فرمود:
[ وارد شدن دولتمند در ملکوت خدا سخت تراست از داخل شدن شتر در ته سوزن]. 9
عیسى ( ع ) این جملات را در زمانى که یک[ سرمایه دار مذهبى]! را دعوت به همراهى کرد بیان نمود. سرمایه دارى که خود خواسته بود تا عیسى ( ع ) او را با حقیقت آشنا سازد. عیسى ( ع ) وقتى ازاحکام عادى بى ضرر سخن گفت آن[ پولدار متدین]! با شادى ابراز کرد که من همه را به جا آورده ام واز کودکى چنین بوده ام اما وقتى که از[ انفاق] و[ شهادت طلبى] سخن به میان آمد عشق به[ ممونا]او رااز عشق به[ خدا] بازداشت:
[ناگاه شخصى آمد وى را گفت :اى استاد نیکو چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانى یابم ؟ وى را گفت :از چه سبب مرا نیکو گفتى و حال آن که کسى نیکو نیست جز خدا فقط لیکن اگر بخواهى داخل حیات شوى احکام را نگاه دار].
بدو گفت :
[کدام احکام ؟]
عیسى گفت :
[قتل مکن دزدى مکن شهادت دروغ مده و پدر و مادر خود را حرمت نگاه دار].
جوان وى را گفت :
[ همه اینها رااز طفولیت نگاه داشته ام دیگر مرا چه ناقص است ؟]
عیسى بدون گفت :
[ اگر بخواهى کامل شوى رفته مایملک خود را بفروش و به فقراء بده که در آسمان گنجى خواهى یافت و آمده مرا متابعت نما.
10.چون جوان این سخن را شنید دلتنگ شده برفت زیرا که مال بسیار داشت
این قسمت داستان راانجیل مرقس چنین ذکر کرده است :
[عیسى به وى نگریسته او را محبت نمود و گفت : تو را یک چیز ناقص است . برو و آنچه دارى بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجى خواهى یافت و بیا صلیب را برداشته مرا پیروى کن لیکن او راازاین سخن ترش رو و محزون گشته روانه گردید زیرا که اموال بسیار داشت آنگاه عیسى گرداگرد خود را نگریسته به شاگردان خود گفت : چه دشواراست که توانگران داخل ملکوت خدا شوند.
چون شاگردان از سخنان او در حیرت افتادند عیسى باز توجه نموده بدیشان گفت :
اى فرزندان چه دشواراست دخول آنان که به مال واموال توکل دارند در ملکوت خدا. سهل تراست که شتر به سوراخ سوزن در آید ازاین که شخص دولتمند به ملکوت خدا داخل شود].
همانگونه است که ملاحظه مى کنیداینها سخنان عیسى ( ع )است که اناجیل موجود آمده است .
تذکراین نکته مفیداست که انجیل حقیقى عیسى ( ع ) موجود نیست و اناجیل اربعه در حقیقت خاطرات یاران عیسى است که در آن برخى سخنان آن بزرگ نقل گردیده نه همه آن . طبیعتا فشار زورمداران دراز بین بردن پیام عیسى وانجیل واقعى مطلبى است که نباید از نظر دور داشت اما همین خاطرات نیز اسناد گویایى است بر شیوه زندگانى آن
بزرگمرد او که پیامش براى مستضعفان و محرومان این بود:
[بیائید نزد من اى تمام وحمتکشان و گران باران و من شما را آرامى مى خواهم بخشید. یوغ مرا بر خود گیرید واز من تعلیم یابید زیرا که حلیم وافتاده دل مى باشم و در نفوس خود آرامى خواهید یافت زیرا یوغ من حقیقت است و بار من سبک]. 12
به همین دلائل بود که از خطرات در راه تبلیغ یاران خویش را آگاه مى کرد و باایشان چنین مى گفت :
[ هان ! من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان مى فرستم پس مثل مارها هوشیار و چون کبوتران ساده باشید امااز مردم برحذر باشید زیرا که شما را به مجلسها تسلیم خواهند کرد و در کنائس خود شما را تازیانه خواهند زد و در حضور حکام و سلاطین شما را به خاطر من خواهند برد تا برایشان و برامتها شهادتى شوداما چون شما را تسلیم کنند اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگویید زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت زیرا گوینده شما نیستند بلکه روح پدر شما در شما گوینده است . و برادر برادر را و پدر فرزند را به موت تسلیم خواهند کرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته ایشان را به قتل خواهند رساند. و به جهت اسم من جمیع مردم از شما نفرت خواهند کرد لیکن هر که تا به آخر صبر کند نجات یابد... پس هر که مرا پیش مردم اقرار کند من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است او رااقرار خواهم کرداما هر که مرا در پیش مردم انکار نماید من هم در حضور پدر خود که در آسمان است او راانکار خواهم کرد. گمان مبرید که آمده ام تا سلامتى بر زمین بگذارم . نیامده ام تا سلامتى بگذارم . بلکه شمشیر را زیرا که آمده ام تا مرداز پدر خود و دختر رااز مادر خویش و عروس رااز مادر شوهرش جدا سازم . و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند بود و هر که پدر مادر را بیش از من دوست دارد لایق من نباشد هر که پسر یا دختر رااز من زیاده دوست دارد لایق من نباشد و هر که صلیب خود را برنداشته از عقب من نیاید لایق من نباشد. هر که جان خود را دریابد آن را هلاک سازد و هر که جان خود را به خاطر من هلاک کرد آن را خواهد دریافت]. 13
چگونه عیسى ( ع ) تحریف شد؟
بااین مطالب روشن و صریح که درانجیل از قول عیسى ( ع ) ذکر گردیده این سوال بجاست که : چگونه عیسى ( ع ) دچار دگردیسى گردید؟ چگونه پیام عیسى صلح و دوستى بین محرومین و غارتگران را نوید مى دهد و در طول 20 قرن همواره چنین بوده است ؟این همان رازى است که اگر هشیارانه عمل نشود چه بسا در دازمدت خمینى بت شکن قرن بیستم نیز به چنان سرنوشتى دچار خواهد گردید.
تحریف تحریف معنوى و جابه جا کردن جملات فراموش نمودن و تعمدا ازیاد مردم بردن پیامهاى آتشین عدم یادآورى و تذکر سخنان انقلابى عیسى همه و همه دست با دست یکدیگر دادند تا عیسى رااین گونه جلوه دادند. تحریف گران قدرتمند فرمایش عیسى ( ع ) را که به روشنى دلالت مى کند براى فریب جاسوسان به کار برده است تحریف کردند و با تمسک به آن غارت شدگان را به تسلیم در برابر غارتگران فراخواند. عیسى بن مریم ( ع ) که با[ تقیه انقلابى] و نه[ سازش فریبکارانه] از بهانه دادن به دست کاتبان و روحانى نمایان وابسته خوددارى مى کند سخنش در فرداى زندگیش توجیه گر غارتگران مى شود.این یعنى جابه جا کردن پیام : [یحرفون الکلم عن مواضعه] ماوقع داستان چنین است :
[و مراقب او بوده جاسوسان فرستادند که خود را صالح مى نمودند تا سخنى رااز گرفته او را به حکم و قدرت والى بسپارند. پس ازاو سوال نموده گفتند:
اى استاد: مى دانیم که تو برامتى سخن میرانى و تعلیم مى دهى واز کسى رودارى نمى کنى بلکه طریق خدا را به صدق مى آموزى آیا بر ما جائز هست که جزیه به قیصر بدهیم یا نه ؟
او چون مکرایشان را درک کرد بدیشان گفت : مرا براى چه امتحان مى کنید؟ دینارى به من نشان دهید صورت و رقمش از کیست ؟
ایشان در جواب گفتند:از قیصراست .
او به ایشان گفت : پس مال قیصر را به قیصر رد کنید و مال خدا را به خدا.
پس چون نتوانستنداو را به سخنى در نظر مردم ملزم سازند از جواب او در عجب شده ساکت ماندند]. 14
یک بار دیگراین سخنان را بخوانید. جاسوسان به خوبى مى دانستند که سخن و پیام عیسى عدم دادن باج به غارتگران بوده است واین مطلب عام و شایع گردیده و براى من دست آوردن مدرکى از زبان خود عیسى ( ع ) به دنبال امتحان او بودند. آیااین سخنان به معناى تشویق مردم به دادند جزیه و باج و خراج به قیصراست ؟
با دقت بنگرید براى شما روشن تر خواهد شد و جایگاه کلام را خواهید دریافت . عیسى ( ع ) در همه جااز باج دادن و باج گرفتن منع مى کرد.از باب نمونه به یک مورد آن که در دعوت فردى باجیگر مطرح شده است اشاره مى کنیم :
[پس وارداریحا شده از آن جا مى گذشت که نگاه شخص زکى نام که رئیس باجگیران و دولتمند بود خواست عیسى را ببیند که کیست واز کثرت خلق نتوانست زیرا کوتاه قد بود. پس پیش دویده بر درخت افراغى بر آمد تااو را ببیند چون که او مى خواست از آن راه عبور کند. چون عیسى به آن مکان رسید بالا نگریسته او را دید و گفت :
اى زکى بشتاب و به زیر بیا زیرا که بایدامروز در خانه تو بمانم .
پس زودى پایین شده او را به خرمى پذیرفت .
و همه چون این را دیدند همهمه کنان مى گفتند که : در خانه شخصى گناهگار به میهمانى رفته است اما زکى بر پا شده به خداوند گفت : الحال اى خداوند نصف مایملک خود را به فقرا مى دهم واگر چیزى نا حق از کسى گرفته باشم چهار برابر بدو رد مى کنم .
عیسى به وى گفت :امروز نجات دراین خانه پیدا شد]. 15
او باجگیر رااز عمل خویش منع کرد.او را همراه خود برد تا پیام خدا را برساند. باجیگر نیز در توبه خوداز هر که هر چه گرفته بود پس داد.
اما مساله هر کسى سیلى برگونه راست تو زد گونه چپ را نیز بدو هدیه کن که در روابط دوستانه بین جامعه متدین مطرح شده آنچنان روشن و صریح دراین امر است که اگر
تحریف گران با چشم بندى آن را به روابط بین محرومین و غارتگران تبدیل نکنند زیباترین پیام وحدت و اخوت مى باشد:
[ لیکن واى بر شما دولتمندان زیرا که تسلى خود را یافته اید. واى بر شما سیر شدگان زیرا گرسنه خواهید شد. واى بر شما که الان خندانید زیرا که ماتم و گریه خواهید کرد. واى بر شما که جمیع مردم شما را تحسین مى کنند زیرا همچنین پدران ایشان باانبیاى کذبه کردند. لیکن اى شنوندگان شما را مى گویم : دشمنان خود را دوست دارید و با کسانى که از شما نفرت کنند احسان کنید و هر که شما را لعن کند براى او برکت بطلبید و براى هر که با شما کینه دارد دعاى خیر کنید و هر که بر رخسار تو زند دیگرى را نیز به سوى او بگردان و کسى که رداى تو را بگیرد قبا را نیزازاو مضایقه نکن و هر که از تو سوال کند بدوبده و هر که ما تو را گیرد از وى باز مخواه چنان که مى خواهید مردم با شما عمل کنند شما نیز به همان طور باایشان سلوک نمایید زیرااگر محبان خود را محبت نمایید. واگراحسان کنید با هر که به شمااحسان کند چه فضیلت دارید چون که گناهکاران نیز چنین مى کنند واگر قرض دهید به آنان که امید بازگرفتن ازایشان عوض گیرید. بلکه دشمنان خود را محبت نمایید واحسان کنید و بدون امید عوض قرض دهید زیرااجر شما عظیم خواهد بود و پسران حضرت اعلى خواهید بود چون که او با ناسپاسان و بدکاران مهربان است . پس رحیم باشید چنانکه پدر شما نیز رحیم است . داورى مکنید تا بر شما داورى نشود و حکم مکنید تا بر شما حکم نشود و عفو کنید تا آمرزیده شود. بدهید تا به شما داده شود زیرا پیمانه نیکوى افشرده و جنبانیده و لبریز شده را دامن شما خواهند گذارد زیرا که به همان پیمانه که مى پیمایید براى شما پیموده خواهد شد]. 16
همه این سخنان هشدارى است که درابتداى سخن بیان گردید و آن ترس از تحریف شخصیتهاى تاریخ اسلام حقیقى و تبدیل انقلاب حرکت آفرین آنان به عامل رکود و سازش با ستمکاران مى باشد. تحریف گران نخواهند نشست و با تجربه اى که از تاریخ برگرفته اند نام انقلابیون رااز بین نخواهند برد بلکه مکتب و مرام آنان را درم عبر طوفان تحریف قرار خواهند داد پیامهاى عمده آنان را در کتب مستور خواهند کرد.
یک جمله اى را که در جائى به مناسبتى گفته شده که مى توان با تحریف آن را در جاى دیگرى مصرف کرد. در گذر زمان انقلاب سوزاننده کاخهاى ستم را مبدل به قربانگاه انقلابهاى مستضعفین خواهند کرد.این یار فاجعه بسیار عظیم خواهد بود چه به نام یک فردانقلابى این کار صورت خواهد گرفت .
این نکته در کلمات حضرت امام قدس سره الشریف کاملا هویداست .از باب نمونه کلمات امام همان امامى که تمامى عمر خویش را در مبارزه با آمریکا گذارنده به خاطر مصونیت سیاسى آمریکاییان تبعید شد به خاطر خوشحالى آمریکاییان از عراق اخراج شد افتخارش قطع رابطه با آمریکا بود از رابطه با آمریکا به عنوان رابطه گرگ و میش نام مى برد و...امروز توسط تحلیل گران ساده اندیش و مرعوب آن چنان تحریف مى گردد که توگوئى او در همین شرائط توصیه کرده است تا ما به عنوان وظیفه شرعى ! به سراغ آمریکا رفته و پیشقدم شویم تا روابطمان را عادى نماییم !
آرى امام در سال 58 چنین فرمود:
[ اگر آمریکا هم آدم بشود بااو رابطه برقرار خواهیم کرد].
تحلیل گران تحریف گر این جمله را که مربوط به واقعه خاص و شرائط مخصوص بود هر کوى و برزنى مى خوانند تا همه جملات آتشین او رااز یادها ببرند.
چهره دیگر تحریف که این روزها رخ نموده در سپردن کارها به دست مردم است . گروه تحریف گر با ذکر جملاتى ازامام دست به تحریف واژه مردم یازدیده اند. مردم امام که همانا توده هاى محروم و پابرهنه ها و مستضعفان و زجرکشیدگان و شهید دادگان هستند به سرمایه داران زالوصفتى تفسیر و تعبیر مى گردند که در زمان زندگى آن رادمرد آزاده لحظه اى از ضربه زدن به اقتصاداین مرز و بوم خوددارى نکردند.
جملات امام در رابطه بااینان اظهر من الشمس است .او کمک خواستن از چنین افرادى را ساده اندیشى و آب در هاون کوبیدن مى دانست چه به خوبى براین حقیقت واقف بود که سرمایه داران تنها در صدد منافع خویشند نه توده ها. آنان اگر زمان را به دست بگیرند [ فقیرزدائى] خواهند کرد نه[ فقرزدائى] همین جا و در پایان این مقال به همه طلاب انقلابى دانشجویان مجاهد مردم مبارز و روشن بین هشدارى از سرسوز مى دهم که اگر به خمینى عشق مى ورزید اگر پیام انقلابى او را به جان پذیرایید اگر
دوست دارید که تمامى محرومان جهان بااندیشه والاى او آشنا شوند و به خطاو گردن نهند با تمام توان در برابر به فراموشى سپردن یا تحریف واژه هایى چون : جنگ فقر و غنا اسلام ناب محمدى (ص ) واسلام آمریکایى پابرهنگان مغضوبین دیکتاتورها اسلام سرمایه دارى مرفهین بى درد سرمایه داران زالوصفت پول پرستى و رفاه طلبى مبارزه استقامت برائت از مشرکین نفرت و کینه مقدس وانقلابى غرب زدگى لیبرالیسم حجتیه اى متحجرین مقدس مابها روحانى نمایان آخوندهاى دربارى و... مقاومت نمایید. در غیراین صورت فردا همچون عیسى نام خمینى نیز توجیه گر زر و زور و تزویر خواهد شد و آن روز تاسف فایده اى نخواهد داشت .
السلام