نوع مقاله : مقاله پژوهشی
بانوان همه جا و همه وقت حساسى در جامعه ها داشته اند: در ذهنیت و فضاى فکرى و فرهنگى جامعه در تحولات سیاسى اجتماعى در عرصه هاى اقتصادى و حتى در رویدادهاى نظامى . همه ابعاداجتماعى از حضور موثر و مستقیم و یا پنهان و غیرمستقیم اینان متاثر مى باشد. متاسفانه در جامعه ما هنوز به نقش محورى زن در حد مطلوب توجه نشده است .
ما براین باوریم که : در حیطه مسائل فرهنگى نقش و جایگاه اجتماعى زنان یکى از مهمترین زمینه هاى هر تحول اساسى است حتى نه به دلیل این که مثلا چون عامل سلامت و رشد کودک هستند بلکه بایستى مستقیما مورد توجه جدى و هدف برنامه ها باشند. دیرى است که[ حوزه] در طرح
افکار و نظریات اساتید واندیشه وران حوزه هاى دینى خواهران وانعکاس خواسته ها و پیامشان احساس وظیفه مى نمود و براین باور بود که باید:موفقیتها و کمبودهاى این نهاد مقدس را براى دست یابى به آینده اى مطلوب از زبان خود آنان بشنود و عرضه کند. آمدن دى ماه و میلاد حضرت زهراء[ س] و روز زن را مغتنم دانستیم و بر آن شدیم که بااین [ غریب آشنا] آشنا شویم و چه بهتراین بار حرف دل آنان رااز زبان خود آنان بشنویم . دراین شماره با صاحب نظرانى که همگى خوداز پیشگامان در تاسیس و راه اندازى این جریان مبارک بوده و هم اکنون نیزاز مسؤولین و مدرسین سطوح بالاى دروس حوزه اى مى باشند و بعضا در زمان ستم شاهى دراثر روشن نگرى و روشنگرى ممنوع ازایراد خطابه گردیده اند به گفتگو مى نشینیم سخن و شرکت اینان دراین مصاحبه خود گواهى است بر روشن ضمیرى واعتقاد به اهمیت حضور فرهنگى زن مسلمان در جامعه اسلامى .
تذکر: جوابهایى که با عنوان جامعه الزهراء آمده است حاصل کوشش تنى چنداز خواهران مسؤول و صاحب نظر جامعه الزهراءاست که با درخواست خودشان از آوردن اسامى خوددارى شد.
[حوزه]
حوزه : ضرورت تفقه دراین را براى بانوان چگونه تبیین مى نمایید؟
خانم صفاتى : آیا تفقه در دین براى بانوان ضرورت دارد؟ و حتى آیا مى توانند به عنوان مجتهداعلم و مرجع تقلید مطرح باشند؟
براى پاسخ به این سوال به این سوال باید برگردیم و متون اسلامى را ببینیم . آیا دلائلى که دراین زمینه اقامه شده رساست ؟ وانصراف از زن دارد؟ به گونه اى که بگویند: زن اگر مجتهد واعلم باشد نمى توان ازاو تقلید نمود گر چه در بین آقایان شخصى واجد شرایط نباشد؟ یکى از دلائل دراین مورد بناى عقلاست . مبناى بناى عقلا: رجوع جاهل به عالم است .این بنا مفید نیست اطلاق دارد. قید نشده است که عالم حتما بایستى مرد باشد.
روایت معروف :[ من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه] اطلاق دارد. حضرت مى فرماید :[من کان] ( هر کس ) قیدى نزده اند. طبق این روایت اگر چنین شرایطى در یک فرد وجود داشته باشد مرجع عالم است و مى توان ازاو تقلید کرد.
مرحوم آیه الله حکیم در کتاب مستمسک که حاشیه اى است بر عروه الوثقى مى نویسد:
[ وامااعتبارالرجوله فهوایضا کسابقه عندالعقلا و لیس علیه دلیل ظاهر غیر دعوى انصراف اطلاقات الادله الى الرجال و اختصاص بعضها به لکن لوسلم فلیس بحیث یصلح رادعا عن بناءالعقلاء و کانه لذلک افتى بعض المحققین بجواز تقلیدالانثى].
اطلاقات اولیه هم زن و هم مرد را شامل مى شود. نمى توانیم بناى عقلا را قید بزنیم . و شاید به این دلیل بعضى از محققین فتوا داده اند که :[ یجوز تقلیدالاثنى] تقلیداز زن جایزاست . یکى دیگراز فقها که شرحى براین مساله عروه نگاشته اند پس از نقل روایاتى که در حول و حوش این موضوع آمده است مى نویسد: روایات مطلق است و شامل زن و مرد مى گردد:
[بل مقتضى الاطلاقات و سیره العقلانیه عدم الفرق بین الاثاث وارجال].
اما دلیل این که زن نتواند مرجع عام باشد گفته اند: مذاق شارع اینگونه است که زن به دوراز دسترس و تیررس مردان باشد و بیشتر به امور خانه و تربیت فرزندان بپردازد. مرجعیت کار بزرگ و دشوارى است و بانوان نمى تواننداز عهده این مهم برآیند.
آیااین موانع مى تواند آن اطلاقات ادله را قید بزند؟ پر واضح است که نمى تواند قید بزند.اینها قید زننده ادله نیست .
من مثالى عرض مى کنم :اگر زنى در رشته پزشکى تخصص پیدا کرد واز همه متخصصین این فن برتر شد آیا مى توان گفت : رجوع به این خانم براى آقایان جایز نیست ؟ مسلم حرام نبوده بلکه لازم و ضرورى است .این طبق همان اصل عقلایى رجوع جاهل به عالم است . روى این مبناست که مى گوییم اگر زنى در دانش دین و فقه اعلم شد از همه آقایان در بعد علمى فقهى موقعیت والاترى پیدا کرد چه اشکالى دارد که مرجع عموم شود؟امروز از طریق رسانه ها تلفن و تلکس مى توان با مردم در تماس بود بنابراین تبعاتى هم ندارد. پس اگر زنى جامع الشرائط بود دلیلى بر نفى تقلید ازاو نداریم خصوصا تقلید نسوان از نسوان که دراین باره مواردى در تاریخ ذکر شده است که به نظریات فقهى آنان برخى عمل مى کرده اند.
غرض از پرداختن به این بحث این بود که : زن مى توان در ثفقه عالیترین مرتبه را به دست آورد و زمینه رشد و شکوفایى دراین بعد را دین و مذهب براى او مهیا کرده است .این ما هستیم که به مذاق خودمان مسائل را تحلیل و بررسى مى کنیم . (واما ضرورت تفقه که در سؤال آمده است در پاسخهاى بعدى مشخص مى شود).
جامعه الزهراء:اگر منظوراز تفقه در دین مفهوم لغوى آن و دیدگاه آیات و روایات باشد نمى توان به یه یا روایتى برخورد کرد که تفقه را منحصرااز وظائف گروه خاصى قرار داده باشد و بانوان را مستثنى کرده باشد وامااگر مراداز تفقه معنى و مفهوم مصطلاح و حوزوى آن است که باز به همان جهتى که مطرح شد تحصیل علم در زمینه فقه نمى تواند منحصر به گروه خاصى باشد زیرا معنى
اصطلاحى مورداشاره نیز مصداقى از تفقه در دین است البته بخشى ارزنده و مفیداز آن . اگر فقه تمامى شوون فردى واجتماعى واز گهواره تا گور در همه زمینه هاى فرهنگى واقتصادى و با همه ابعاد به عنوان میزان و وسیله اى الهى روشنگر راه انسان است واحکام خداوند را در فروع معین مى کند واز طرفى گروه نسوان به عنوان نیمى از جامعه بشرى و عضوى ازاعضاى خانواده واجتماع مثل سایرافراد مکلف به اجراى احکام نورانى اسلامى باشند ازاین روى وظیفه دارند به اندازه وسع در همه ابعاد دین تفقه نمایند.
بطور کلى در عمده زمینه ها و موارد وظائف و تکالیف فردى واجتماعى زن و مرد یکى است و فقط به خاطراختف در خلقت جسمانى آنان که خداوند حکیم براساس حکمت بالغه اش آن را وضع کرده در برخى زمینه هااحکام ویژه اى براى هر کدام ازاین دو گروه قرار داده است .
اما موضوع تحصیل علم و کسب معارف اسلامى و آموختن آن به دیگران هیچ گاه مختص گروهى خاص نیست بلکه طبق برخى آیات و روایات برزن و مرد فراگیرى دانش ضرورى است . بدیهى است که راه تعالى براى انسان چه زن و چه مرد باز و گسترده است و تعالى انسان میسر نیست مگر با استفاده از دو بازوى : تزکیه و تعلیم همچنانکه قرآن مجید فرموده است . پس اگر تحصیل علم ویژه آقایان باشد معنایش این است که یکى از راههاى وصول به هدف که همان قرب الله باشد به روى بانوان مسدود گشته باشد در حالى که این خلاف صریح آیات و روایات ماثوره مى باشد که تمامى طرق رسیدن به کمال را براى همه آحاد بشر تبیین و تشریح فرموده اند.
خانم مقتدائى : آن طور که از آیات و روایات متعدد روشن مى شود تفقه در دین بینش و آگاهى دقیق و عمیق نسبت به وظائف انسانى پیدا کردن براى هر فردى اعم از زن و مرد لازم و ضرورى است و هیچ جاى معارف اسلامى استثنایى جهت تحصیل علم براى جنس یا گروه و یا طبقه خاصى قائل نشده اند. و به دلیل دقیق بودن راه وصول الى الله و طى مسیر کمال که مستلزم معرفت و آگاهى عمیق است هر
کس از هر جنس که داراى شناخت بیشترى مى باشد به مراتب کمال انسانى نزدیکتراست. حتى از آن جهت که گروه خواهران تربیت فرزندان را (که بخش مهمى از آنان گروه مردان را تشکیل مى دهد) به عهده دارند و در واقع سازنده جامعه و تاریخ مى باشند ضرورت تفقه ایشان اگر بیشتر نباشد کمتر نیست .اگر معناى اصطلاحى فقیه را که مرجع تقلید شدن باشد هم در نظر بگیریم به حکم معناى اصطلاحى فقیه را که مرجع تقلید شدن باشد هم در نظر بگیریم به حکم این که هر کس یا باید مقلد باشد یا مقلد بانوان مى توانند به درجه اجتهاد برسند و در تشخیص احکام خود صاحب نظر باشنداما بنابراحترام خاصى که براساس کیفیت خلقت این جنس دراسلام مورد نظراست خانمهاازاین که مرجع دیگران اعم از زن و مرد باشد ممانعت شده اند.
خانم انصارى : توجه به چند مساله ضرورت تفقه در دین را روشن مى نماید:
1.اصل راهنمایى موجودات به سوى کمال ازاصول کلى و عمومى نظام آفرینش است و دراین میان انسان موجودى است انتخابگر فقه به منزله دستوراتى است که خطوط اصلى و کلى حرکت را ترسیم و طریق پویندگى براى ایصال الى الله را مشخص مى گرداند. فقه چون قله رفیع و قلعه استوارى است که فقیه رااز مخاطرات و آسیبها حفظ مى کند واو را در حصارامنیت و سلامت قرار مى دهد. بر همین اساس است که امام صادق[ ع] در دین رااز شرایط تکامل نهایى انسان دانسته است .
2. نقش اساسى زن در بنیان شخصیت و فکر کودکان و بالمال جامعه یک تاثیر زیربنایى واصولى است و مى توان براساس بررسى ها و تجربیات به عمل آمده ادعا نمود که :[ زن جهت بخش اجتماع است و فلاح و فساد جامعه تا حدود زیادى بر آگاهى و معرفت و تفقه زن بستگى دارد].
3. آیاتى از قرآن تفقه دینى را براى مرد و زن ضرورى دانسته است :
ما کان المومنون لینفروا و کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم لعلهم یحذرون . 4
نمى شود که مردمان مومن همه (براى جهاد یا طلب علم ) بسیج شوند بنابراین چرا
نبایداز هر گروه ازایشان تنى چند بسیج شوند و بکوشند تا دانش دین بیاموزند و هنگامى که بازگشتند قوم خود را بیم واندرز دهند (بیاگاهانند) باشد که آنان نیزاز نافرمانى خدا حذر کنند.
نص آیه[ نفر] ضرورت تفقه دراین را براى همگان چه مرد و چه زن بیان مى کند. گر چه فعل[ لیتفقهوا] صیغه مذکراست اما آیه هر دو گروه را منظور دارد زیرا در لسان عرب تنها در صورتى براى مردان و زنان صیغه مخصوص مذکر و یا مونث به کار برده مى شود که آن دو در برابر هم قرار بگیرند و گرنه براى شمول هر دو گروه از صیغه مذکر استفاده مى شود که در قرآن مجید نمونه هاى زیادى داریم .
همچنین آیاتى همانند
والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر .
مردان و زنان باایمان یاران یکدیگرند کارهاى پسندیده راامر و کارهاى ناپسند را نهى مى کنند.
شناخت موارد معروف و منکر از شرایط امر به معروف و نهى از منکر مى باشد و هر چقدر که این شناخت اجتهادى و عمیق باشد آن دو واجب کاملتر و بهترانجام مى شود.
تذکراین نکته لازم است که : فقه را نمى توان منحصر به یک سرى احکام مدون محدود دانست بلکه دامنه آن وسیع و شامل تمام علوم و معارفى مى شود که دانستن و عمل بدان رستگارى انسان نقش تعیین کننده دارد و شامل مسائل حکومتى و سیاسى واجتماعى واقتصادى نیز مى گردد.
حوزه : چه برنامه و پیشنهادى در رابطه با آموزش بانوان مشغول به تحصیل در حوزه هاى علمیه دارید؟.
خانم صفاتى :اگر خانمى داراى چند فرزند باشد و در عین حال مشغول تدریس و
تحصیل و کارهاى اجتماعى باشد انصافا جمعش کار دشوارى است . البته توصیه من به خواهران این است که :اول خوب درس بخوانند بعد ازدواج کنند ولى نگذراند زیاد طولانى شود واز کار بگذرد. فرصت قبل ازازدواج را براى تحصیل خیلى غنیمت بدانند.
آیا جمع بین خانه دارى واداره فرزندان و کارهاى اجتماعى و تحصیل امکان دارد یا نه ؟
اولا باید نظم وانضباط خاصى در زندگى حکمفرما باشد چون دراین صورت است که انسان به همه کارهایش مى رسد. پس از نظم مسئله فداکارى همسراست . مرد براى زنى که این همه فعالیت مى خواهد داشته باشد باید فداکارى کند.اگر بخواهد همکارى نکند و توقعات وانتظاراتى داشته باشد طبیعى است که این خانم نمى تواند درس بخواند.البته خانمها هم نبایداز زیربار مسؤولیت در روند باید مسؤولیتشان را خوب انجام دهند. خانمها تجملات و کارهاى تشریفاتى و میهمانیهاى کذایى را که اتلاف وقت است کنار بگذارند. و تنها در حد ضرورت به این امور بپردازند.البته توصیه من به خواهران این است که : حتماامور فرزندانشان را در راس کارها قرار بدهند.امور فرزندان اعم از مسائل اخلاقى تربیتى و مادى از قبیل : تحصیل تغذیه و بهداشت . خلاصه با نظم وانضباط و فداکارى زن و مرد کنار گذاشتن تشریفات واکتفا کردن و ضروریات زندگى و در راس قرار دادن کار فرزندان و شوهردارى و در عین حال توفیق واستمداداز پروردگار متعال .
خانم انصارى : توجه به علم و دانش و مسؤولیت خانواده هر دو مهم و اساسى و شایان توجه مى باشد. یک زن با فضیلت بهتر مى تواند چراخ خانه و جامعه را به حرکت در آورد و صفا و گرمى خانواده در گرو تعهد متقابل شوهر و زن است . در جامعه کنونى نیاز مبرم به افراد تحصیل کرده و آگاه به معارف اسلامى کاملا محسوس است . در صورتى که خواهرى توانایى انجام مسؤولیتى را داشته باشد و وظیفه خود راانجام ندهد نمى تواند خود را متعهد و پیرو حضرت زهرا[س] بداند. بالاخره پذیرش کار و مسؤولیت و تحصیل علم و دانش و حضور در صحنه اجتماع
توسط زن و شوهر باید در حد معقول و متناسب با وضعیت روحى و جسمى و خانوادگى آنان باشد.
جامعه الزهراء: با توجه به فرصت کم خانمهاى مشغول به تحصیل و مشغله هاى زندگى در جهت کارآیى آنان مى توان به نکاتى اشاره کرد.
1.انتخاب یک نوع زندگى به قول حضرت امام رضوان الله تعالى علیه کسب زى طلبگى و کنار گذاشتن تشریفات زیرا تشریفات و تجملات در زندگى نه تنهاانسان رااز فعالیتهاى اجتماعى باز مى دارد بلکه مانع از تربیت فرزندان صالح وانجام وظائف ذاتى ایشان مى باشد.
2.رعایت یک نوع برنامه معتدل و منظم بطورى که با وظایفشان نسبت به خانواده و تربیت فرزندان و کسب علم تداخل پیدا نکند بلکه هر کدام در جهت رشد و پربار کردن دیگرى باشد.
3. توجه به استعداد ویژه بانوان : نگاهى کوتاه به فعالیت علمى بانوان در رشته هاى مختلف و در دانشگاههاى گوناگون نشان مى دهد که اگر شرایطى براى تحصیل بانوان گر چه با حداقل امکانات فراهم باشد بانوان در زمینه هاى تحصیلى موقعیتى کمتراز آقایان به دست نمى آورند بکله تجربه ثابت کرده است که در برخى از موارد موفق تر هم بوده اند زیرا داراى روح لطیف واحساسات قوى هستند واین امر کمک مى کند که آنان در جهت تعالى موفق باشند لذا بانوان بایستى به این استعداد خاص خود توجه بیشتر کنند واز آن بهره بردارى لازم را بنمایند.
4. توجه بیشتر به کارهاى جمعى و گروهى : زیرا تحقیقات و پژوهشهاى علمى اگر به صورت جمعى باشد مى توان قسمت عمده اى از مشکلات که ویژه خواهران و زندگى خاص آنهاست بر طرف کند و در بازدهى کار آنان سرعت ببخشد.
5. در صورتى که یکى ازاعضاى خانواده از نظر علمى داراى صلاحیت باشد بانوان مى توانندازاین طریق با تبادل افکار و همکارى در زمینه هاى مختلف علمى و پژوهشى بطور مستقیم و غیرمستقیم علاوه بر نشراندوخته هاى علمى خود در جهت پویایى فعالیتهاى فکرى خویش گام بردارند.
حوزه : آیا شیوه فعلى مدیریت حوزه هاى علمیه خواهران را براى آموزش و شکوفایى استعدادهاى عظیم آنان کاى مى دانید؟
خانم صفاتى : با تجربه اى که داریم به نظر من عمر تحصیلى کوتاه خیلى ثمر ندارد واقعا خواهران روى تصمیم گیرى و هدف صحیح جدى بیایند به میدان و مدتى را درس بخوانند. درسها بایستى به شکل تخصصى در بیاید البته پس از گذارندن دوره اى در تحصیلات عمومى :ادبى فلسفى منطق اصول فقه و آشنایى با نهج البلاغه تفسیر و عقاید. فراگیرى این دانشها تا حدودى در حوزه خواهران وجود دارد ولى پس ازاین مرحله بعضى از خواهران دروس فقه واصول راادامه داده اند. سوال این جاست که آیااین سبک درست است ؟ یااین که بایستى پس از دوره عمومى رشته هاى تخصصى به وجود آید مثل رشته هاى تربیتى معارف و...
ببینید وسائل الشیعه پراز روایاتى است که مربوط به امور خانواده است .این روایات مقدارى ذوق و سلیقه مى خواهد که مطابق با علوم روز تجزیه و تحلیل شود.
اصولا پس از تخصص است که فرد مى تواند کارآیى لازم را داشته باشد بویژه با توجه به این که دوران تحصیلى خواهران محدود مى باشد و پس از مدتى ادامه تحصیل با مشکلاتى همراه مى شود. در نتیجه اگر معلوماتى در حد تخصص فرا گرفته باشد پس ازاین دوره احساس مى کند که صرف وقت در آن دوران برایش مفید بوده است زیرا براى حضور فعال و مفید فرهنگى یااجتماعى به این حداز معلومات نیامندیم .
جامعه الزهراء: مسئولین حوزه خواهران از آغاز تاکنون زحمات زیادى کشیده اند. جا دارد دراینجا یادى ازاستاد بزرگوار و معلم اخلاق شهید آیه الله قدوسى[ رض] بکنیم . آن بزرگوار با وجود مشکلات بسیار ( از جمله : مخالفت دستگاه
ستم شاهى و متاسفانه برخى از متدینین !) اقدام به تاسیس حوزه خواهران نمودند و دراین رابطه از هیچ گونه سعى و تلاشى دریغ نکردند. در پى آن بزرگوار مدارس دیگرى زیر نظر بزرگان حوزه تاسیس گردید. تااین که در سال 64 به لطف الهى حضرت امام رضوان الله تعالى علیه توجه خاصى نسبت به وضعیت تحصیلى خواهران و ضرورت آن مبذول فرمودند. هیاتى را جهت هماهنگى و برنامه ریزى تحت عنوان هیات مؤسس تعیین نمودند و بااین پیام تمام مدارس خواهران تلفیق گردید و تشکیلاتى تحت عنوان جامعه الزهراء به وجود آمد. و هیات مدیره از طرف هیات مؤسس مسؤول برنامه ریزى و پى گیرى دراجراى آن شدند .
پس از رحلت حضرت امام رضوان الله تعالى علیه حوزه خواهران همچون دیگرارگانها واقشا جامعه مشمول عنایات و توصیه هاى ارزشمند مقام معظم رهبرى حضرت آیه الله خامنه اى قرار گرفت .
تشکیلات خواهران داراى دو بخش برنامه ریزى واجرایى است که بخش اجرایى عمدتا توسط خواهران اداره مى گردد و در قسمت برنامه ریزى ازاین نظر که حوزه خواهران جدیدالتأسیس است وجود حضرات آقایان هیات محترم مؤسس و هیأت مدیره در برنامه ریزى امرى طبیعى است .
البته دراین زمینه نیز خواهران بى نقص نیستند. خواهران درامور مربوط به خودشان نقش دارند. به عنوان نمونه : دو نفرازاعضاى هیأت مدیره را خواهران صاحب نظر تشکیل مى دهند.
حوزه : متن درسى حوزه هاى علمیه خواهران را چگونه ارزیابى مى کنید.
جامعه الزهراء: مرحوم شهید قدوسى[ ره] که مسؤولیت مکتب توحید و مدرسه منتظریه را داشتند معتقد بودند که : درادبیات نباید زیاد وقت صرف کردازاین روى متونى تهیه گردید و به چاپ رسید.این متون جدیدادبى هم براى خواهران و هم براى برادران تدریس مى شد.این روش اکنون نیز دنبال مى شود.افرادى که
با چنین روشى درس خوانده اند درادامه تحصیل ازاین جهت کمبودى نداشته اند. اما در رابطه با متون فقهى اگر خواهران بخواهند فقط در حد آشنایى با فقه پیش بروند خوب است اما براى افرادى که مایلند علاوه بر آشنایى به مرحله اى برسند که قدرت استنباط هم داشته باشند کافى نخواهد بود.
مساله استعداد سنجى مطلبى است در خور توجه که متاسفانه در حوزه خواهران و همچنین در حوزه برادران به آن توجه نشده است .
حضرات اساتید محترم حوزه ها و کسانى که در مدیریت نقش دارند باید سعى و تلاش خویش را در شناسایى استعدادها و جذب آنها به نحو صحیح به کاربرند تااستعدادهایى که هر ساله وارد حوزه مى شوند ناشناخته باقى نمانند بلکه شکوفا شوند و پس از چند سالى که از حوزه جدا مى شوند آموخته هاى خود را به نحو مطلوب مورد بهره بردارى قرار دهند و نقش چشمگیرى در جامعه ایفاء نمایند.
خانم صفاتى : به لحاظ گستردگى و پیچیدگى متون مقدار بهره بردارى و بازدهى به کارگیرى آنها جاى تامل دارد بویژه که این همه مقدمه اى است براى ذى المقدمه اى که عبارت است از: برطرف کردن نیازهاى جامعه و پاسخگویى به مشکلات فکرى آن خوب چه اندازه این مقدمات دراین راستا مى تواند مفید باشد .
فعلا در حوزه خود خواهران بحث مى کینم ( مثل مباحث الفاظ کفایه ادبیات مرسوم در حوزه (در آن حدو شیوه ) و... چه اندازه مى تواند براى کارهاى اجتماعى این خانم مفید و موثر باشد؟ با توجه به این نمته که خواهران حوزه ما اغلب آشنایى چندان با مسائل اجتماعى ندارند. شاید یکى از دلایل عدم آشنایى آنان با مسائل اجتماعى این است که : در وقتهاى مقتضى و حساس کمتر در جوامع حضور دارند و کارهاى کلیدى ندارند و خودانزوا موجب بى اطلاعى مى گردد. یااگراطلاع داشته باشند طرح ندارند تحرک ندارند و روشنگرى لازم به آنان داده نشده است . حضور فعال این خواهران در همه عرصه هاى اجتماعى ضرورى است . لزومى ندارد که تمام اوقات خواهران به تحصیل و تدریس سپرى شود. حضور در جامعه باعث
مى شود که انسان با مشکلات برخورد کند شیوه حل مشکلات را یاد بگیرد .
الان براى ما گنگ است که جامعه فعالیت ما در چه بعدى نیاز دارد. تا نرویم نمى فهمیم .اگر شم اجتماعى ما ضعیف باشد و نتوانیم مسائل اخلاقى و فکرى جامعه رارا ریشه یابى و تحلیل کنیم جلوه هاى این مشکلات اخلاقى بیش از گذشته نمودار مى گردد.
مثلا رادیو و تلویزیون روزنامه ها و مجلات و دانشگاهها حضور خواهران دانشگاهى خیلى بیشتر و ملموس تراست و خیلى کم مى بینیم که خواهران حوزوى دراین عرصه ها حضور داشته باشند. بنابراین علاوه بر ضرورت آموزشهاى دیگر به عنوان درسهاى جنبى نفس حضور در صحنه هاى اجتماعى به خواهران ذهنیتى مى بخشد که واقع نگر بشوند واز آموخته هایشان در همین مسیر بهره ببرند.
خانم انصارى : معتقدم به حفظ متون قدیم به عنوان اساس واسکلت .اما به شیوه و تنظیم و تدوین نو. بعضى از بحثهاى کتب قدیم مورد ابتلا نیست اساس واسکلت طریقه نگارش متون قدیم به شکلى است که محصل وقتى آن را مى بیند در مرحله اول فکر مى کند که هیچ گاه نمى تواند آن را بفهمد زیرا بااین سبک نامأنوس است . براى حل این مشکل لازم است عده اى از صاحب نظران کتابهایى متناسب با وضع روحى و مسؤولیتهاى خواهران در زمینه هاى مختلف تدوین نمایند. درس و کلاس باید محصل را برانگیزاند به او شور و دلگرمى وامید بدهد. درس باید شیرین و نشاط آفرین باشد. در حوزه ذوقها و گرایشها بایستى مورد توجه مسؤولین قرار بگیرد مثلا در دوره اى چهارساله اجمالى ازادبیات فقه اصول فلصفه منطق کلام تفسیر و غیره را بگذارنند و سپس براى دوره تخصصى دروس را تفکیک کنند و فرد مطابق ذوق و علاقه خود در دروس مورد دلخواه شرکت کند. شبیه این برنامه اکنون در واحد خواهران دفتر تبلیغات اسلامى قم اجرا مى شود.این برنامه بیشتر جهت تربیت خواهران براى تبلیغ و تدریس است و نتایج خوبى هم همراه داشته است .
حوزه :اشکالات یا موانع کارآیى را در چه چیزهایىمى بینید.
خانم انصارى : براى رشد و تعالى فکر و فرهنگ اندازه کافى سرمایه گذارى نشده و عملا براى شکوفایى استعداد و قوه ناشناخته خواهران گام اساسى برداشته نشده است . روش برنامه ریزى هم منطبق به نیازهاى جامعه ما نیست . درسها بیشتر به صورت تئورى است .از ذوقها و هنرهاى خواهران تشویق و تقدیر چندانى نمى شود. خواهران طلبه در متن جامعه قرار نمى گیرند تا نیاز مردم را بشناسند.
برادران در شهرها و بخشها و نهادها مى توانند خود را معرفى کنند تا براى فعالیت فرهنگى آنان برنامه ریزى به عمل آید واز وجودشان استفاده شود ولى خواهران بدین صورت نمى توانند زمینه فعالیت را براى خود فراهم نمایند. براى خواهران مشکلات سفر بیشتراست :از لحاظ وسیله رفت و آمداسکان وامکانات تبلیغى . به هرحال على رغم این مشکلات آمار موجود نشانگر موفقیت و بهره ورى چشمگیراز سرمایه گذارى روى تعلیم و تربیت این گروه مى باشد.
جامعه الزهراء: با توجه به قرآن و روایات هدف از تحصیل علم دو یز است : یکى درارتباط با خود و دیگرى در رابطه با جامعه . در مورداول تهذیب نفس و عمل به آموخته ها بهترین ثمره از فراگیرى است .
انما یخشى الله من عباده العلماء .
واحادیثى از قبیل :
العلم بلاعمل کالشجر بلاثمر .
نخستین بهره بردارى از تحصیل دانش را خود محصل بایدانجام دهد. با کسب اخلاق فاضله و صفات نیکوى انسانى و تهذیب و تزکیه نفس درخت تنومند دانش را به بار نشاند. بدیهى است که دراین زمینه هیچ تفاوتى بین زن و مرد نیست و خواهران نیز در حدى مساوى برادران براى رسیدن به قله هاى رفیع کمال و معنویت
از امکانات لازم برخوردارند گر چه ممکن است راه وصول به هدف اندک تفاوتى داشته باشد.
در مورد دوم و نشر معارف اصیل اسلامى که فرد در مراحل مختلف تحصیلى آموخته است و یاد دادن آنچه فرا گرفته است به دیگران و هدایت و راهنمایى افراد جامعه به سمت صلاح و نور و تکامل چیزى است که امام[ ع] از آن به عنوان زکات علم یاد مى نماید.این آموزش در شرایط فعلى اجتماع ما از طریق تدریس سخنرانى تشکیل کلاسهاى مختلف امکان پذیراست . در حال حاضر بسیارى از خواهران طلبه به تدریس در سطوح مختلف آموزشى مشغولند و بحمدالله اکثرا دراهداف حوزه موفق بوده اند. آمار کسانى که به مناسبتهاى گوناگون یا به صورت متوالى جهت سخنرانى و یا تشکیل کلاسهایى چون : احکام عقاید اخلاق و قرآن در سطح شهر قم و دیگر شهرستانهاى کشور عزیمت مى کنند گویاى این مطلب است که دراین جهت نیز خواهران محصل علوم دینى نقش چشمگیرى داشته اند. گر چه اعتراف مى کنیم در برابر درخواست زیاد جامعه وامکانات بسیار وسیعى که بحمدالله پس از پیروزى انقلاب اسلامى براى تبلیغ اسلام عزیز دراختیار ما قرار داده شده است قاصریم و نتوانستیم آنچنان که باید نیازهاى اجتماع را پاسخ گو باشیم امااین بدان معنى نیست که از خواهران در تبلیغ و فعالیتهاى اجتماعى بهره بردارى نمى شود.البته دقت هر چه بیشتر در برنامه هاى درسى خواهران و تطبیق آن با خواستهاى مردم و نیاز آنان و در نظر گرفتن شرایط ویژه بانوان مطلبى است لازم و باید مرتبا ارزیابى و تجدید نظر شود.
همانگونه که متذکر شدیم حضرت امام توجه خاصى به حوزه هاى علمیه خواهران داشتند واکنون حضرت آیه الله خامنه اى رهبر معظم انقلاب نیز عنایت خاصى به این تشکیلات دارند که امیدواریم در آینده شاهد نتایج مطلوب و رضایت بخش این توصیه ها و توجهات در موسسات و دیگر حوزه هاى علمیه خواهران باشیم .
دراینجا دو نکته لازم با یادآورى است :
1. حضور بانوان در جامعه و مراکز مختلف اجتماعى اگر چه امرى است لازم و
مفید اما نباید با حضور آقایان دراینگونه مراکز مقایسه شود زیرا برادران روحانى تحصیل تدریس و تبلیغ را به عنوان کاراصلى خویش انتخاب نموده انداما خواهران براساس مسؤولیت مهم خانه دارى و همسردارى و تربیت فرزند که وظیفه اصلى آنان است خواه و ناخواه بسیارى از وقت و کوشش خود را صرف این امور مى کنند واگر در کار آن فعلیتهاى اجتماعى دارند واقعا بااراده و پشتکار و تلاشى است که خود نشان مى دهند .
قطعا بازدهى تحصیل خواهران با در نظر گرفتن این مطلب هیچ گاه به سطح بازدهى علمى آقایان طلبه نخواهد رسید.این که اشاره به عدم تطبیق آموخته هاى خواهران با نیازهاى جامعه شده است معقتدیم این اشکال در گذشته تا حدودى وجود داشته و در حال حاضر هم به طور کامل مرتفع نشده است گر چه مسئولین به فکر رفع آن هستندامااین مختصص به خواهران نیست بلکه در کل حوزه این خلا وجود داشته است . بحمدالله پس از پیروزى انقلاب اسلامى و توجه گسترده جهان اسلام به حوزه قم به عنوان خاستگاه روحانیت مبارز و آگاه دست اندرکاران برنامه هاى حوزه بر آن شده اند تا دراین جهت اقداماتى انجام دهند که شاهد مواردى از آن بطور همزمان در حوزه خواهران و برادران بودیم .از طرفى با توجه به قدمت چند صد ساله حوزه علمیه برادران و تجربیات فراوانى که دراین مورد کسب شده و نیروهاى عظیمى که در راه رشد و تعالى آن مصروف گردیده است طبیعى است که از نظر کمى و کیفى نباید با حوزه خواهران که عمر کمتراز بیست سال دارد مقایسه شود. با در نظر گرفتن این موضوع اگر بنابر مقایسه باشد اثرات فرهنگى واجتماعى بانوان تحصیلکرده و دانشمند کمتراز آقایان روحانى نبوده است .
2. یک زن مسلمان آگاه بر فرض که نتواند در جامعه به صورت بارز ثمرات دانش خویش راارائه دهد و فعالیت اجتماعى داشته باشد (حال علت آن هر چه باشد)اولا ثمره نخستین علم یعنى علم صالح را در خویش داشته باشد و ثانیا در خانواده با تربیت فرزندانى صالح و مطابق دستورات اسلام و فراهم ساختن محیطى مستعد جهت رشد و شکوفایى استعدادهاى سایرافراد خانواده همچون مجاهدى خستگى ناپذیر کوشش نماید این خوداثرى والاست که از همان علوم و معارف
اسلامى نشات گرفته و شایسته نیست دست کم گرفته شود.
خانم مقتدایى : حوزه ها به علت عدم برنامه ریزى بر حسب استعدادهاى موجود و نیازهاى جامعه و آموخته هایى که منحصراست در فقه واصول (آنهم نه بطور دقیق و کامل ). قطعا نیازهاى تربیتى سیاسى اجتماعى اخلاقى و فرهنگى و عقیدتى جامعه را پاسخ نمى دهند.البته با صرف نظراز عده قلیلى که خود به تنهایى غیراز دروس اصلى به تحقیق دراین مسائل پرداخته اند. مدیریت و برنامه ریزى براى هر گوره خاصى وقتى به دست افرادى باشد که به مشکلات و محاسن آنان بطور حسى برخورد کرده اند مفیدتر مى باشد .
حوزه : براى این که خانمهاى طلبه و محصل علوم دینى بتوانند در عرصه جامعه حضور فرهنگى واجتماعى موثر و روشنگرانه داشته باشند چه طرح و پیشنهادى دارید؟
خانم صفاتى :
1. خواهرانى که براى این جهت مى آیند باید براساس تصمیم گیرى و هدف صحیح بیاینداین رشته راانتخاب کنند و مقطعى نباشد.
2.این متون مرسوم با عمر تحصیلى خواهران واهداف وانگیزه هایى که ممکن است براى بهره گیرى و کارآیى در مسائل اجتماعى داشته باشند مناسبت ندارد. همانگونه که گفتم : به لحاظ گستردگى و پیچیدگى مطالب این متون بهره بردارى از آنها کار سختى است .
گذشته ازاین که اساسا به یکسرى از مباحث نیازى نیست و باعث اتلاف وقت است . خلاصه آن که : متون مرسوم فعلى و شیوه تحصیلى نه فراگیراست نسبت به آنچه بایستى خواهران آموزش ببینند و نه آنچه مى خوانند در خور نیاز.
3. درسها بایستى به سوى تخصصى شدن به پیش برود. دراین صورت فرد
مى تواند کارآیى لازم را به دست آورد و نسبت به مسائل پاسخگو باشد.
4. رشته ها باید در جهت نیاز جامعه و متناسب با نوع فعالیتهایى که خواهران بایستى در جامعه داشته باشند باشد.
5. تعیین وانتخاب رشته روى علاقه واستعداد فرد صورت پذیرد.
6. آشنایى خواهران با مسائل اجتماعى . نقش ورود آنان به جامعه خود بهترین وسیله اى است که فرد را به نیازها و چگونگى برخورد و شیوه حل مشکلات آشنا مى سازد و تا نرویم نمى فهمیم و با ذهنیت گرائى خود هیچ گونه حضور مفید و موثر نخواهیم داشت .
7. مساله مدرک در خور توجه است که باید مسؤولین بدان توجه کنند. براى حضور فعال در بسیارى از مراکز احتیاج به مدرک پیدا مى شود.
8. مدیریت ازامور بسیار مهمى است . تصمیم گیران بایستى کسانى باشند آگاه از جمله به مشکلات بانوان .افرادى نباشند که براى زن فعالیت اجتماعى قایل نباشند. متوجه باشند که نقش زن دراجتماع چیست و آنرا موجودى ضعیف ندانند.
9. بالاخره آنچه که براى یک فردمى توانداساسى باشد و در نحوه کاراجتماعى او دخالت موثر و مستقیم داشته باشد مساعدت خانوادگى است . پدر مادر و یا همسر بایستى مانع تحصیل و کاراجتماعى نباشند بلکه مشوق و کمک کاراو باشند. و گرنه واقعا فرد دراین نوع کارها بازدهى لازم را نخواهد داشت .
جامعه الزهراء: به نظر ما ایجادامکانات و تسهیلات لازم براى حضور فعال خواهران دراجتماع توسط مسؤولین دست اندرکاران سطح بالاى جامعه و نیز تشویق و قدردانى از زحمات و تلاشهاى بانوانى که همزمان در چندین مسؤولیت انجام وظیفه مى کنند از عوامل مهم حضور فرهنگى اجتماعى این گروه مى باشند. مساله مهم دیگر آگاه ساختن مردان به عنوان سرپرستان خانواده که مى توانند نقش موثرى در هموار ساختن راه براى همسران و دختران خویش در مسیر تحصیل و تبلیغ و فعالیتهاى فرهنگى دیگر داشته باشند .
اگر آقایان به نحوى صحیح دراین زمینه توجیه شوند و این مطلب روشن شود
که اسلام همانطور که علم و آگاهى و تلاش وارشاد و تبلیغ را براى مردان مى پسندد براى زنان نیز مى پسندد.
همانطور که وظیفه مرد منحصر در کارکردن و پول در آوردن و تامین معاش خانواده اش نیست بلکه باید هر لحظه اش با لحظه قبل فرق داشته باشد و هر روز آگاهیش نسبت به روز قبل بیشتر شده باشد و نسبت به محیط و پیرامونش بى تفاوت نباشد زن نیز درست همینگونه است وظیفه اش منحصر درامور خانوادگى و رسیدگى به فرزندان نیست گر چه تربیت فرزندان صالح وظیفه اصلى است بلکه حضور در جامعه وانجام کارهاى فرهنگى هم از وظایف زن مسلمان است .اگراین مطالب و شبهاتى دیگر که پیرامون حضور زنان در جامعه در ذهن افراد حتى متدینین و متشرعین وجود دارد توضیح داده شود. گام بسیار موثرى دراین راه برداشته خواهد شد.
خانم انصارى :
با توجه به نقش تبلیغ و تدریس و تحقیق در جامعه راههاى ذیل را پیشنهاد مى کنم :
1. فراهم نمودن امکانات کافى و هماهنگ با شرایط خانوادگى خواهران براى پیشرفت درامر تحصیل .
2. شناسایى و کشف نیروهاى خلاق و خوش فکر و با فضیلت .
3. توجیه همسران نسبت به ضرورت حضور فرهنگى زن در جامعه وارزش کاراو درامر هدایت وارشاد مردم .
4. نظم و برنامه ریزى در زندگى . کار بیشتر و کاستن ازامور غیرضرورى .
5. فراهم آمدن مقدمات واموراجرایى چنین مهمى .
خانم مقتدائى :
پیشنهاد من این است که : مراکز محترم آموزشى در سطح کشور ضوابط مدرک گرایى را تبدیل به علم واخلاق و لیاقتها بکنند. متاسفانه دراین نظام مقدس در بعضى از مراکز هیچ گونه ارزش و موقعیتى مناسب براى این خواهران محترم قائل نیستند.
حوزه :الگو بودن حضرت زهراء[ ع] را براى زنان عصر حاضر چگونه ارزیابى مى کنید؟
خانم مقتدائى : قرآن پیامبر[ص] را به عنوان الگو معرفى نموده است .
[ ولکم فى رسول الله اسوه حسنه].
حضرت زهراء[س] که روح و جان رسول الله[ ص] بود اسوه خانمهاست . انتخاب الگو و تطبیق خویش با آن مستلزم شناخت صحیح و دقیق از آن مى باشد. براى بهره گیرى ازاین روح پیامبر به تزکیه و صفاى باطن نیازاست . با کم کردن فاصله خود و حضرت زهراء[ س] مى توان ظرف وجودى خویش را آماده پذیرش آن تجلى نمود. بعد معنویت و عبادت تا آنجا که پیامبر[ ص] مى فرماید:
[دلم مى خواهد در فضاى ملکوتى عبادت زهرا بنشینم و نیایش او را تماشا کنم و جز خدا نبینم و جز خدا نشونم].
در خانه پدر آنقد با صداقت وایمان خدمت کرد که لقب[ ام ابیها] گرفت و پس ازاین که با ساده ترین وجه ممکن ازدواج کرد زندگى او در خانه على[ ع] غرق در قداست و طراوت و محبت وایثار بود.
شجاعتها و فداکاریهاى همسر را مى ستود واو را براى جنگهاى آینده آماده مى ساخت . بطورى که حضرت على[ ع] مى فرمودند:
وقتى به خانه مى آمدم و به زهراء نگاه مى کردم تمام سختیها و غم و غصه هااز وجودم رخت بر مى بست .
امام صادق(ع) مى فرمایند : [ فاطمه(س) حتى یکبار هم در زندگى على(ع) را غضبناک نکرد]. على رغم سختیهاى زندگى آن روز که حتى آسیاب کردن گندم و...از طریق خود حضرت صورت مى گرفت کارهاى زندگى موجب ترک تعلیم و تبلیغ ایشان نگشت و جلسات تعلیمى زیادى در مدینه برگزار مى کرد. حتى در بستر بیمارى به دفاع ازاسلام على[ ع] و تبیین و تبلیغ اسلام ادامه دادند و تلاشهایى که براى به انزوا کشاندن این خاندان مى شد با حرکتهاى تبلیغى
خویش خنثى مى نمود. خانه را به دانشگاهى تبدیل نمود و در آن مکان مقدس درس فداکارى و صبر و مقاومت و شجاعت و مبارزه با بیدادگرى را مى آموختند
خانم انصارى : حضرت زهراء[س] در تمام شوون الگو واسوه حسنه است که مهمترین آنها به این شرح است :
1. پاسدارى از مقام امامت و ولایت و تبیین ضرورت امامت درانسجام و وحدت امت .
2. توجه دادن مردم به جایگاه و عظمت حکومت دراسلام و نقش ن در سرنوشت جامعه .
3. لزوم پیروزى و دفاع از رهبریت حق و روى گردانى از جور.
4. حضور فعال و گسترده در صحنه اجتماع و رویارویى با مشکلات آن .
5. پاسخگویى به مشکلات فقهى و علمى وارج نهى به چنین اشتغال فرهنگى (روایات دراین زمینه بسیاراز جمله : بحارالانوار ج 2.3 ریاحین الشریعه .318.
6. شوق به عرفان و عبادت خداوند تبارک و تعالى .
7. سنت شکنى و مبارزه با فرهنگ جاهلیت .
8.اهتمام به امور و مسائل دیگران حتى قبل از خویش .
9. تعاون با همسر و ترغیب و تشویق او نسبت به مسئولیتها.
10. ساده زیستى و دورى از خواهشهاى واهى نفسانى .
11. توجه به تربیت فرزندان .
خانم صفاتى : آنچه که یک زن حتى در جامعه امروزى و قرن بیستم راى یک زندگى سالم و موفق لازم دارد از هنر گرفته تا کمالات وابعاد دیگرانسانى در حضرت زهراء[س] وجود دارد ازاین روى معتقدم زهراء [س] مى تواند یک الگوى به تمام معنى براى جامعه ما نیز باشد. آنچه را که من در حد فهم خودم مى توانم بگویم این که : رفتار گفتار و همه فراز و نشیبهاى زندگى ایشان براى ما
درس است : در بعد مادرى همسرى شعور و عرفان قناعت صبر واستقامت در مقابل گرفتاریها سیاست و خط دادن به جامعه واصلاح عموم ستم ستیزى رعایت تقوا و عفت و خلاصه : فضیلت و تقوا.
البته الگوپذیرى مبتنى بر شناخت است بنابراین تاافراد متمایل به هوا و هوسهاى درونى خویش و در بند آن باشند طبعا گرایش به چنین الگوهایى نخواهند داشت و متاسفانه افزون بر این ما هنوز نتوانسته ایم این شخصیتهاى والا و متعالى را به گونه اى در خور معرفى کنیم .
چه بسیارندافرادى که چنین گم شده هایى دارند و درصورتى معرفى صحیح و شناخت او را به عنوان الگوى زندگى خویش مى پذیرند. بنابراین هم تبلیغاتمان ضعیف است و هم عملمان ناقص بلکه احیانا منافى و ضد. براى جذب و علاقه مند نمودن افراد به شخصیتهاى بزرگ به متدها و شیوه هاى جدیدى نیازاست .امروز سیاستمداران همه این راهها را مستقیم و غیرمستقیم براى ربودن دلها وافکار به کار مى گیرند. ما جوانها را با پوستر و ... نمى توانیم قانع کنیم . پاسخ گویى نیاز به تلاش شبانه روزى فداکارى و زیر پاگذاشتن هواى نفس که بایداز خود ما شروع شود دارد.
شما ببینید ما زندگى حضرت زینب[ س] را مى خواهیم مطالعه کنیم نوشته هاى فارسى و عربى یک نواخت هستند: آن بزرگوار کجا متولد شد؟ چکار کرد؟ و... یک زندگى نامه تحلیلى و جاذب نداریم . همینگونه نسبت به حضرت زهرا[س] .
چند وقت پیش در 28 ماه صفر در رادیو بودم . یکى از مجریان حرف خوبى زد گفت : فلانى این زندگینامه را که شماها مى گوئید خیلى خوب است ولى من فکر مى کنم این زندگینامه ها باید به شکل هنرى صحیح در بیاید. گفتم : حرفتان درست است . بنابراین دراین حدود ضعف و تقصیر از ماست . در سینما تئاتر و تلویزیون وقتى مى خواهند زن مسلمانى را نشان بدهند یک چادر به کمرش مى پیچد و...! بااین طرز تفکر حاکم که فرهنگ اسلام شناختى ندارند بگوئیم : بیائید دنباله رو حضرت زهراء[ س] بشوید. این عمل نیازمند به مقدماتى
است که فرد آشنا به فرهنگ اسلامى و متمایل به آن گردد. باید حوزه ها شروع کنند. کارها به گونه اى تخصصى انجام شود. به هر حال در حد وسع خودمان مى بایست زندگى واقعى حضرت زهراء[ ع] را بنمایانیم و دراین معرفى به زمان و حساسیتهاى زمان توجه داشته باشیم .
روش حضرت زهرا[ ع] این نبود که در کنج خانه بنشیند و مثل یک عابد منزوى عمل کند. حضرت سیاست را خوب مى فهمیدند و درک و تحلیل درستى از وضعیت سیاسى واجتماعى داشتند و تصمیم گیریها از جمله : وضعیت ایشان نشانگر دوراندیشى و تیزبینى آن بزرگوار مى باشد.