نوع مقاله : مقاله پژوهشی
انسان موجودى است اندیشمند و تحلیل گر که مى کوشداعمال و رفتار خویش راآگاهانه انتخاب وانجام دهد و نسبت به کردارش دلیل استوار و تفسیر قابل ارائه داشته باشد. دست یابى به چنین مطلوبى وى را مجبور مى سازد نسبت به محیط خود بهترین آگاهیها واطلاعات ممکن را به دست آورد و تحلیل و برداشت درستى از حوزه زندگى اش داشته باشد و بر پایه اطلاعات و بازسازى آن در هن خویش رفتار خود را به گونه اى سامان دهد که بهترین موقعیت و جایگاه ممکن از دیدگاه خویش رااحراز کند .
و تحلیل نمى باشند.این شیوه عمل روشى است همگانى که تمام انسانها بدان دست مى یازند و کسى از آن گریزان نیست . تنها فرقى که وجود دارد در محیط عمل انسانهاست که گاهى فضایى ذهنى و خیالى است و زمانى محیطى واقعى و ملموس . در محیطهاى ملموس واقعى وجه افتراق تنها در زاویه هاى دید و کمیت امتداد محیط هاست و گرنه دراصل فراگیرى این گونه تلاشها استثنایى وجود ندارد. یک کودک یا دیوانه فاقداندیشه و تحلیل نیست و نسبت به کارهاى خویش بى تفسیر و توجیه نمى باشد. آنچه که موجب جدایى اینان از بزرگسالان و عاقلان مى گردد دنیایى است که آنان در آن زندگى مى کنند و ملاکها و معیارهایى است که در فضاى زندگى آنان کاربرد دارد و مفهوم چنانکه ساکنان محیطهاى بسته نیز فاقد تفسیر ومى باشدتحلیل کارشان با ساکنان فضاهاى باز و
محیطهاى گسترده تنها در وسعت و ضیق حوزه فعالیت هاى هر کدام فرق مى کندازاین روانسانى را نمى توان یافت که تفسیر و تحلیل از آنچه که به زندگیش مربوط مى گردد نداشته باشد و به بهتر و عمیق تر کردن تحلیهایش علاقمند نباشد واگر روزنه اى تازه به حصار زندگیش گشوده شود و وى رابا محیطى بزرگتراز محیط سابقش آشنا سازد در راه توسعه و تجدید تحلیلهایش تلاش نکند.
مدعاى یاد شده چنان بدیهى و ملموس است که کمتر کسى مى تواند در صحت آن تردید کند یااز زندگى و محیط خویش را دلیل محکم واستوارى بر آن نداشته باشد. همه ما علاقمند به تحلیل و تفسیر وقایعى هستیم که دراطرافمان مى گذارد از شنیدن تحلیل ها در مجالس و محافل لذت مى بریم خود را کنار نمى کشیم و خویش را بیگانه تصور نمى کنیم در هر مساله اى موضع گیرى مى کنیم پیشنهاد مى دهیم نفى مى کنیم اثبات مى کنیم دلیل اقامه مى کنیم دلائل دیگران را رد مى کنیم به جمعى مى پیوندیم از جمعى مى گریزیم و به دهها عملیاتى که نوعى به تحلیل وقایع و حوداث مربوط است دست مى یازیم . همه اینها بیانگر آن است که تحلیل وقایع مورد علاقه مان است واز فهمیدن و چون و چرا کردن لذت مى بریم و آن را جزئى از زندگیمان مى دانیم .
در پاس حرمت این علاقه تردیدى نیست لکن آنچه در حول و حوش آن باید گفت این است که : آیا همه تحلیلها و تفسیرها درست است ؟ پاسخ به این سؤال کاملا روشن است چون همه مى دانند هر حادثه اى بیش از یک تفسیر درست ندارد و آن تفسیر درست نیز لزوما در تفاسیرارائه شده در تحلیل آن حادثه نمى تواند باشد چه بسیار تفسیرهایى که نادرست از آب در مى آیند و یا سهمى از صحت و درستى را دارایند.
حادثه هر قدر بسیط تر و محدودتر باشد نرخ دستیابى به تحلیل درست آن بالاتراست و هر چه پیچیده تر و گسترده تر باشد پایین تر! در جوامع ابتدایى دست یابى به چرایى پدیده ها آسانتر و نیازمندى آن به اطلاعات و آگاهیهاى مقدماتى محدودتراست و توضیح و تبیین آن از سوى افراد فراوانترى امکان پذیر مى باشد و توافق تحلیلهاى ارائه شده با واقعیت پدیده هااز شانس بیشترى برخوردار مى گردد چون پدیده ها در چنین جوامعى از عللى روشنتر و دست یافتنى تر نشات مى گیرند واطلاعات درسترى در دست افراد مى باشد. جامعه ها هر چه به سوى پیچیدگى حرکت کند حوادث از عللى مخفى تر و فراوانتر مایه مى گیرد وانگیزه براى پوشیده نگهداشتن علل قویتر مى گرددازاین روى تبیینها و تفسیرها از نرخ صحت پایین ترى برخوردار مى شوند وافرادى که به تفسیر درست پدیده ها دست مى یابند تعداد کمترى را تشکیل مى دهند لکن ناکامى افراد فراوانتراز تحلیل درست وقایع موجب آن نمى شود که عشق و علاقه مردم یابد یابدبه تفسیر و تحلیل پدیده ها در حوزه هاى مختلف
زندگى انسان نیز کاستى وافراد کمترى بدان رغبت کنند بعکس انسانها دلبستگى به تفسیرهاى مختلف در حوزه هاى گوناگون زندگیشان را پاس مى دارند و بدان ارج مى نهند. شاهد گویاى چنین مدعایى تحلیل فراوان فرهنگى سیاسى اجتماعى اقتصادى نظامى و غیر آن از دنیاى به هم پیوسته کنونى است که در نشستهاى عادى مردمى انجام مى گیرد وافرادى که تخصص و آگاهى لازم در مسائل را ندارنداز شرکت واظهارنظر در آن روى گردان نیستند.
بااین حال همه ما وقتى تحلیل دقیق ترى از یک حادثه را مى شنویم احساس لذت مى کنیم و با علاقه فراوانترى گوش مى داریم و در درون خود بر چنین توانایى تحلیل گر غبطه مى خوریم و آرزومندیم به مرحله اى از رشد فرى دست یابیم که تفسیرها و برداشتهایمان از پدیده ها همیشه مقرون سحت و درستى باشد. چنین آرزویى گر چه تا حدودى ایده آلیستى و بلند پروازانه است وامکان دست یابى بدان پایین مى باشد لکن مى توان در راه تحقق آن گامهاى استوارى برداشت و تا حدود زیادى بدان نزدیک شد .
این توان علاوه بر برخوردارى از بهره هوشى مناسب و ذهنى تجزیه و تحلیل گر مرهون آگاهیها واطلاعاتى است که تحلیل گر در هر زمینه اى نیازمند بدان است و باید براى دست یابى بدان تلاش کند. نوشته حاضر در صدد تبیین نوع آگاهیها واطلاعاتى است که در خصوص حوزه[ سیاست] تحلیل گران بدان محتاج هستند و براى ارائه تفسیرى سیاسى راه گریزى از آن نمى باشد تا خوانندگان با کسب چنین آگاهیهایى به تفسیر و تحلیل درست وقایع سیاسى نزدیکر گردند و نسبت به پیشبینى اتفاقات آینده توانمندتر شوند .
دراین تبیین کوشش خواهد شد تاازارائه دستورالعملهاى خشک و بخشنامه اى براى[ شیوه تحلیل سیاسى] پرهیز شود و به جاى آن با آوردن نمونه هایى از تحلیل هاى سیاسى تحلیل گران نوع آگاهیها واطلاعات مورد نیاز گوشزد گردد و چگونگى بهره گیرى آنان از آگاهیهاى یاد شده تبیین شود. نمونه هاى انتخابى دقیقا بر پایه چگونگى کاربرداطلاعات و آگاهیها در آن آورده خواهد شد و صحت و سقم برداشتهاى تحلیل گران خارج از مدارانتخاب خواهد بود واظهار نظرى نخواهد شد.
دراین بررسى پس از مقدمه اى در[ ضرورت بحث] یک تقسیم بندى قراردادهاى ارائه خواهد شد تا بر پایه آن تسلسل نوشتار در شماره هاى گوناگون مجله تنظیم گردد وبحث آغاز و فرجامى خوش پیدا کند.
ضرورت بحث
از آنچه که در پیش درآمد بحث طرح شد ناگزیزى آن بوضوح پیداست و چندان نیازمنداستدلال واقامه برهان نیست . آنچه که عنوان
[ ضرورت بحث] را توجیه مى کند ناچارى دو چندانى است که بایستگى شغلى روحانیت آن را موجب مى گردد و پرداختن بدان را لازم مى سازد.
[ روحانیت] در پى ورود به حوزه مدیریت اجتماعى از دایره مباحث نظرى خالص پافراتر نهاده است و با شیوه هاى سیاسى متداول جهانى تماس مستقیم برقرار کرده است . بخشى از آن مدیریت جامعه را به دست گرفته است و بخشى دیگر به خاطر علاقمندى واعتقاد به نظام جمهورى اسلامى ایران در معرض سوالها و پرسشهاى فراوان سیاسى درارتباط با عملکرد نظام در صحنه نهایى مواجه شده اند. آنان براى بهبود مداوم شیوه سیاسى خویش نیازمند درک روشنتراز مسائل سیاسى جهانى هستند واینان براى پاسخ سنجیده تر به پرسش مراجعه کنندگان خود محتاج آگاهى از روند تحولات سیاسى و تحلیل درست آنها مى باشند.
این موضوع مسلم است که باور عمومى نسبت به[ روحانیت] پس ازانقلاب تغییر یافته است وانتظارات مردم از آن مفهومى دیگر گونه پیدا کرده است . در گذشته انتظارات در دایره معارف دینى واحکام شرعى محصور بود و روحانیون درارتباط با عملکرد نظام سیاسى حاکم مورد پرسش قرار نمى گرفتند و در ذهنیت مردم[ روحانیت] سازمان تبلیغى رژیم وقت تلقى نمى شد.
امروزه که نظام باارزشها و قوانین اسلامى حاکمیت را به دست گرفته است سازمان تبلیغى اسلام نیز دراختیار حکومت قرار گرفته است و در باور مردم این دو تفکیک ناپذیر گشته استازاین روى دایره انتظارات وسعت یافته است و علاوه بر پرسشهاى شرعى سوالات سیاسى نیز به روحانیت روى آورده است و سازمان روحانیت به عنوان رکنى در مجموعه تشکیلات نظام مطرح گشته است و[ آگاهى بخشى سیاسى] داخل حوزه کار روحانیت شده است . در جامعه اى که نظام بقاى خویش را مرهون حمایتهاى مردم مى داند و مردم نیز بر پایه باورهاى دینى شان از نظام دفاع مى کنند آگاهى بخش سیاسى ازاولویتهاى
نخستین و فورى سازمان و مجموعه تبلیغى آن نظام به شمار مى آید و دارندگان مطبوعات مسوولان رسانه هاى جمعى مبلغان و سخنوران دینى براى حراست از پشتوانه واقعى نظام به اجبار باید به توجیه و تبیین شیوه عملکرد مسوولان بپردازند و ذهنیت مردمى را با روند قضایا همگون سازند تا نظام فارغ از بازجوییها و بازپرسیها مداوم از سوى شهروندان بتواند در سیاست جهانى عرض اندام کند و مردم به حدى از بلوغ سیاسى برسند که در عملکردهاى چند گون مسوولان در صحنه سیاست بین المللى به آسانى محوراصلى و مادر را پیدا کنند و هماهنگى نامرئى را در علمکرد ناهمگون متصدیان امور دریابند. دراین صورت است که مسوولان مشکل[ چگونگى چهره پردازى سیاست خارجى در داخل] را نخواهند داشت و طرحها و نقشه هااز مصونیت لازم برخوردار خواهد گشت . یکى از مسوولان سیاست خارجى کشور در خصوص چنین نیازى در مدیریت خارجى نظام بیانى داردازاین قرار:
امروز باید همه در جهت [ سیاسى] شدن حرکت کنیم و بخصوص روى سخن من با دانشجویان و دانشگاهیان محترم است ... سیاسى کسى است که زبانش در کامش زندانى است و در عوض مى فهمند موقعیت ما در دنیا چیست ؟ مى فهمداهداف ما در صحنه بین المللى چه چیز مى تواند باشد؟ مى فهمد روابط دیپلماتیک چیست ؟ و مصالح ملتها و دولتها و رابطه با آنها یعنى چه ؟ یکى از مسائلى که سیاستمداران با آن روبرو هستند چهره داخلى سیاست خارجى است ... چهره داخلى سیاست خارجى ازاینجا مطرح مى شود که سیاستمدار نمى تواند بیاید و آشکارا توضیح بدهد که دیدگاه ما در مورد مثلا فلان کشور چگونه است و هدف ماازاین روابط دراصل چیست ؟ تنها کارى که مى تواند کرداین است که اولا اصول سیاست خارجى ما براى امت تشریح شود و ثانیا معنى روابط سیاست و معادلات سیاسى توضیح داده شود به طورى که آحاد ملت با تفکر سیاسى خودشان علت آن 1حرکات سیاسى را استنباط کنند .
آنچه که در سخنان این مسوول به عنوان
لزوم ایجاد تفکر سیاسى همگانى مطرح است دقیقا همان هدفى است که علقه روحانیت به حفظ نظام بر دوش وى مى گذارد و طرح مسائل سیاسى و دست یابى به شیوه تحلیل آن را به یکى از ضرورى ترین و فورى ترین مواد آموزشى حوزه ها تبدیل مى کند و نیاز همگانى به تحلیل حوادث را در درون روحانیت موکد مى سازدازاین روى طرح چنین مباحثى از سوى مجله مى تواند گامى کوچک در راستاى برآوردن چنین هدفى تلقى گردد.
تحلیل وقایع در هر زمینه اى دو رکن اساسى دارد: رکن نخستین آن اطلاعات و آگاهیهایى است که انسان باید در حول و حوش موضوع مورد تحلیل به دست آورد و رکن دیگر آن پیوندى است که تحلیل گر باید بین آگاهیهاى خویش از موضوع مورد نظر برقرار کند. براى رکن دوم گر چه شیوه هایى ارائه شده است و نوشته هاى آموزشى دراین خصوص راههایى پیشنهاد کرده اند و در بخش اعظم آنهااهمیت اصلى به شیوه ها و راههاى تحلیل داده شده است و به رکن نخستین که استوارترین پایه تحلیل سیاسى است بهاى لازم داده نشده است لکن حقیقت وانصاف اقتضا مى کند که در این ارزشگذارى تجدید نظر شود واز مطلق ساختن شیوه هاى تحلیل پرهیز به عمل آید. شیوه هاى تحلیل گر چه کلى و قانونمنداست و آموختن آن ساده مى نماید لکن به کارگیرى آن از همه ساخته نیست و نیازمند به قدرت و ملکه اى است که محقق در مسائل سیاسى پس ازاطلاع از آگاهیهاى لازم و در پى مطالعه مداوم تحلیل هاى سیاسى بدان دست مى یابد و پس از برخوردارى از چنین توانى در به کارگیرى قواعد تحلیلى توفیق به دست مى ورد.ازاین روى خوانندگان بایدانتظار توانمندى در تحلیل سیاسى را در پى مطالعه قواعد تحلیل و قبل از دستیابى به ملکه تحلیل از دل برون کنند واز آغاز با فراگیرى اطلاعات مورد نیاز و مطالعه تحلیل هاى سیاسى در پى دستیابى به ملکه و توان یاد شده باشند.
در این سلسله نوشتار مبحث[ آگاهیها واطلاعات مورد نیاز] پیش داشته خواهد شد تا ویژگى پایه اى آن پاسدارى گردد و مبحث[ شیوه هاى تحلیل سیاسى] از قابلیت بهره دهى فزونترى برخوردار شود.
اطلاعات و آگاهیهاى مورد نیاز به دو بخش عمده تقسیم مى شود: اطلاعاتى که حالت کلى و عمومى دارد و در هر تحلیلى کاربرد پیدا مى کند واطلاعاتى که موردى است و در پیوند با پدیده هاى خاصى بایستگى مى یابد. فراگیرى آگاهیهاى نوع نخست پیش داشت آن را ضرور مى سازداز این روى در آغاز از آگاهیهایى سخن خواهد رفت که تحلیل گر سیاسى بدان نیازمنداست و باید به فراچنگ آوردن آن از جاهاى گوناگون کمر بربندد.این آگاهیها جاى در علوم و دانشهاى دیگر دارد و[ تحلیل سیاسى] به عنوان خوان خوار آن دانشها به شعار مى آید و تحلیل گر سیاسى براى دستیابى بدانها
راهى جز آموزش آن دانشها در محدوده پیوندى که با تحلیلى سیاسى دارند ندارد. علوم و دانشهاى مورد نیاز [تحلیل گر] بسیار فراوان است پاره اى از آنها پیوند ژرف با تحلیل سیاسى دارند و پاره اى دیگر ارتباطى کم رنگ تر. دراین مبحث نخست به دانشهایى پرداخته خواهد شد که پیوند فزونترى برخوردار هستند.
1. شناخت وضعیت کشورها
دنیاى سیاست به بیابان پر تیغ و سنگلاخى مى ماند که سیاستمداران به اجبار باید در آن گام زنند. دراین گام زدن آنچه که هیچ نقشى ندارد امیال و خواستهاى سیاستمداران است و چیزى که همه نقش را دارد واقعیتهاى موجود فرا روى سیاستمداراست . به تعبیر کورت والدهایم :
[ هر دیپلمات مجربى مى داند که در روابط بین الملل احساس محلى ندارد. همانگونه که دولتها فرصت نمى دهند که هیجان هادى آنها شود دیپلمات هم نبایداقدام خود را بر پیش قضاوت شخصى خودش متکى سازد. اگر مایل است موفق شود باید رفتار خود را بر قضاوت عقلایى حقایق و درک نسبت قدرتها متکى کند.امتیاز دادنها معمولا ناشى از بزرگوارى نیست بلکه بیشتر به علت درک اجتناب ناپذیرى آن است] . 2
دراین وادى فرا روى مسؤولان سیاسى کشورها کوره راههایى قرار دارد که جاى جاى آن را خارها و بوته هاى خشک و زهرآگین قطع کرده است و هر آن ممکن است راه چنان کور و مبهم گردد که روند در حیرت و سرگردانى گرفتار آید.
زاید و توشعه مسافراین وادى مجموعه توانمندیها و داشتنیهاى کشور متبوع وى و گرفتارى و مشکل اساسى اش آسیب پذیر و بیمارى است که زاییده نیازها و کاستیهاى کشورش مى باشد که این مجموعه وضعیت و موقعیت کشورش را تعیین مى کند.
سیاستمدار چیره دست کسى است که مسیر حرکت خویش را بر پایه وضعیت کشورش از پیش تعیین کند واز میان کوره راههاى پرخطر چندین راه کم ضرر را برگزیند. راههایى که بتواند در نیمه راه بر پایه ضرورتهاى پیش آمده از یکى به دیگرى منتقل شود و چنان راه را طى کند که کاستیها و نیازهایش کمتر فرا رویش مشکل بیافرینند.
در چنین حرکتى بدیهى است آنان که نیازمندى بیشترى دارنداز تحرک پایین ترى برخوردارند و در هر مرحله اى امکان یورش و تهاجم مشکلات قابل تصوراست . چنین مسافرانى کوشش مى کننداز حاشیه بیابان بگذرند و خود را درگیر گرفتاریهاى راه نسازند. دراین صورت است که کشورشان به مملکتى بى اهمیت و کم خاصیت تبدیل مى شود و در صحنه سیاسى جهان همیشه مجبورند دستورات دیکته شده را به کار گیرند.
در برابراینان رهروانى وجود دارند که زاد و
توشه اى فراوان با خویش دارند از توانمندى برخوردارند نیازمندیهاشان در سطحى پایین است از پیش خود را مجهز ساخته اند و بااطمینان خاطر بیشترى گام مى زنند اینان صحنه گردان واقعى سیاست جهانى هستند و به میل خود کوره راههاى این بیابان پر خطر را تغییر مى دهند و کشورهاى ضعیف را به سوى سر درگمى و حیرت مى کشانندازاین روى یک تحلیل گر سیاسى بایداز مجموع توانائیها و ناتوانیهاى کشورهاى جهان اطلاع داشته باشد تا خط سیر و رونداحتمالى آن کشورها را در وادى سیاست پیش بینى کند یا به تفسیر و تحلیل حرکتهاى جارى اش بپردازد.
توانائیهاى و ناتوانیهاى کشورها بازتابها و تاثیرهاى گوناگونى به همراه دارند که تحلیل گر باید نوع این تاثیرها و شعاع اثر گذارى واثرپذیرى آنها را بداند. تحلیل گر به اجبار باید با نوع این توانائیها آشنا باشد چون توانائیها و ناتوانیهاى هر کشور چهره هاى گوناگون دارد و در زمینه هاى مختلف نمود پیدا مى کند که در ذیل به پاره اى ازاین چهره ها با بهره گیرى از تحلیلهاى ارائه شده اشاره مى گردد:
الف :اقتصادى
نیازمندیها و توانائیهاى اقتصادى شاخص ترین و قوى ترین عامل تحرک یا رکود سیاسى یک کشوراست . تحلیل گر با دست یابى به حجم توانمندى یا نیازمندى هر کشورى درصد بالایى از فرایند ممکن سیاسى آن کشور را به دست مى آورد و به راههاى محتمل در روند سیاسى کشور یاد شد نزدیک مى گردد. به تحلیل ذیل توجه کنید:
[وضعیت اقتصادى نیکاراگوا چندان رضایت بخش نیست . دلیل عمده این وضع را بایکوتهاى اقتصادى آمریکا تشکیل مى دهد. قروض خارجى دولت افزایش یافته است واگر کمکهاى دولتهاى دوست نباشد اقتصاد نیکارگوا اقتصادى نیست که بتوان به عنوان ى بافت منسجم از آن یاد کرد]. 3
این تحلیل در پاسخ به این سوال مطرح شده است که[ آینده نیکاراگوا را چگونه مى بینید؟]
تحلیل گر در کنار عوامل دیگر به اوضاع ناگواراقتصادى آن کشور توجه کرده است و آینده کشور یاد شده را با وضع اقتصادى آن همبسته دانسته است . گر چه در تحلیل جانب احتیاط مراعات شده است و به طور صریح آینده متزلزل انقلاب نیکاراگوا مطرح نشده است لکن ازاین واقعیت غافل نبوده است که یکى از ناتوانیهاى مهم آن کشور در حفظ انقلاب خویش گرفتاریهاى اقتصادى اش است و مخالفان و دشمنان انقلاب یاد شده خواهند توانست ازاین زاویه ضربه بزنند. بنابراین باید دید که وضع اقتصادى نیکاراگوا چه تحولى را خواهد داشت تا بتوان گفت آینده انقلاب نیکاراگوا چه خواهد بود. آنچه که در ذیل آورده مى شود دلیل روشنى است که تحلیل گر فوق مدتها قبل در فهم زاویه ضربه پذیرانقلاب نیکاراگوا به واقعیت نزدیک شده است :
یک مقام ارشد در وزارت امور خارجه آمریکا فاش کردانتخابات نیکاراگوا که ساندنیستها در آن شکست خوردند نتیجه یک استراتژى آمریکا بوده که یک سال پیش طراحى شده است ... پنج عنصراین طرح عبارت بودنداز:
1. تمرکز بر مساله انتخابات آزاد واپوزیسیون دموکراتیک در درون نیکاراگوا و قطع حمایت ازاپوزیسیون خارجى (شورشیان کنترا) که ستون اصلى سیاست ریگان را تشکیل مى داد.
2. پایان دادن به منازعات حزبى از طریق طرح برنامه اى براى سازش که در آن از کنگره امریکا خواسته شده بود مسوولیتى را در جهت فشار آوردن به ساندینستها براى پذیرفتن انتخابات آزاد تقبل کند.این کار به امضاى توافقنامه احزاب توسط رهبران کنگره آمریکا در 4 فروردین 1368 عملى شد.
3. به دست آوردن حمایت سایر کشورهاى منطقه مثل کاستاریکا و هندوراس از برگزارى انتخابات در نیکاراگوا.
4. وارد آوردن فشار به اروپائیها براى اعطاى کمک مالى به نیکاراگوا مشروط به پذیرش برگزارى انتخابات آزاد توسط ساندنیستها بگفته مقام آمریکایى در حالى که نیکاراگوا تابستان گذشته در انتظار 250 میلیون دلار کمک کشورهاى اروپایى بود این کشورها با
اصرار براین که باید دلایلى بر وجود پیشرفت به سوى انتخابات آزاد وجود داشته باشد فقط 20 میلیون دلار به نیکاراگوا کمک کردند.
5. تبدیل حمایت شوروى از نیکاراگوا به یک مساله اساسى در روابط آمریکا و شوروى و جلوگیرى از حمل اسلحه شوروى به آمریکا مرکزى ... بگفته این مقام آمریکایى ... فشار برساندینستها و تحریم اقتصادى امریکا علیه نیکاراگوا سرانجام ساندینستها را به این نتیجه رساند که انتخابات آزاد تنها راه واقع گرایانه موجوداست . 4
در جمع بندى بین تحلیل نخست و گزارش اخیر مى توان به اهمیت اوضاع اقتصادى یک کشور در حرکتهاى سیاسى آن پى برد. تحلیل گر اگرازاوضاع اقتصادى نیکاراگوااطلاع نداشت ممکن بود در دام تحرک بظاهر قوى سیاسى نیکاراگوا در مجامع بین المللى یا موقعیت مردمى انقلاب نیکاراگوا گرفتار آید و شکست ساندنیستها را نتواند پیش بینى کند چنانکه پاره اى از روزنامه هاى کثیرالانتشار کشورمان قبل ازاعلان نتیجه انتخابات براین باور بودند که پیروزى ساندینستها در انتخابات حتمى است . 5 دلیل عمده اینان مقبولیت تبلیغ شده انقلاب نیکاراگوا در بین مردم بود واز عوامل دیگرى که پشت پرده نقش بازى مى کردند از آن جمله گرفتاریهاى اقتصادى کشور مزبور اطلاع دقیقى نداشتند.
ازاین روى تحلیل گر باید مداوم شرایط اقتصادى کشورها را مورد مطالعه قرار دهد مقدار وابستگى خارجى آنان را به دست آورد از توانمندیهاى کشورها خبر داشته باشد. همچنین یک تجلیل گر باید ذخائر مالى ارزش پولى میزان تورم منابع زیرزمینى نیروى انسانى کار آمد چگونگى تقسیم نیروى انسانى قرضهاى داخلى و خارجى سطح و شیوه زندگى مردم صنایع مادر و دهها وجه دیگر وضعیت اقتصادى کشورها را مورد مطالعه قرار دهد تا به میزان توانمندى و ناتوانى هر کشورى در سیاست خارجى آن دست پیدا کند چون هر کدام از فاکتورهاى یاد شده سیاست کشورها را تحت تاثیر قرار مى دهند و در تصمیم گیریهاى مسوولان سیاسى آنها دخالت دارند. تحلیل گر با آگاهى واطلاع ازاین امور مى تواند چگونگى تصمیم گیرى مسوول کشورى را در حادثه اى گمانه زنى کند. به گزارش ذیل در همین راستا توجه کنید:
[ :... پس از راى چهارم دسامبر شوراى امنیت مااقداماتى براى جلب پشتیبانى متحدین خود به منظور مجازات اقتصادى ایران به عمل آوردیم . کارشناسان سیاسى و مالى ما براى تهیه مقدمات این امر به اروپااعزام شدنداما متحدین اروپایى ما با وجودابراز همدردى و سمپاتى نسبت به ما اعمال مجازاتهاى سیاسى واقتصادى شدید درباره ایران را مصلحت ندانستند و بعضى قویا در مقابل آن ایستادگى کردند. هر چند ما مى توانستیم پافشارى بیشتر دراین مورد نتایجى بگیریم ولى من احساس
مى کردم که آنها هنوز آمادگى یک اقدام جدى را دراین زمینه ندارند و نمى خواهند منافع سیاسى واقتصادى خود را در منطقه خلیج فارس به خطر بیندازند... خوددارى شوراى امنیت از تصویب قطعنامه پیشنهادى ما واعمال مجازاتهاى اقتصادى فورى درباره ایران منعکس کننده اختلاف نظرهاى ما با کشورهاى متحدمان بود.اروپائیها و ژاپن و سایر کشورهاى دوست ما در عین حال که ازامکان اقدام نظامى ما علیه ایران بیمناک بودند نمى خواستند منافع اقتصادى و نفتى خود را در خلیج فارس به خطر بیندازند]. 6
دقت دراین گزارش با توجه به اهمیت این مجازاتها براى سیاست آمریکا درارتباط با مساله گروگانها و سمپات بودن متحدان اروپائى و ژاپنى نقش نیازمندیها را در تحت تاثیر قرار دادن سیاست کشورهاى جهان نشان مى دهد و کسانى که ازاین نیازمندیهاى اروپائیان و ژاپنیها آگاهى داشتند بخوبى مى توانستند شکست امریکاییان را در طرح مجازاتهاى اقتصادى ایران پیش بینى کنند چنانکه همینان مى توانند توفیق چنین طرحهایى را در مناطقى که پاى نیازمندیهاى ازاین دست در کار نیست پیش گویى کنند .
این قبیل گزراشها براى تحلیل گر این واقعیت را روشن مى کند که : هیچ کشورى از بلیه نیازمندیهاى رهایى ندارد. تنها فرق در چگونگى این نیازمندیهاست که باید تحلیل گر درارتباط با هر کشورى آن را به دست آورد. در پاره اى از کشورها نیازمندى زاده فقراست و در پاره اى دیگر حاصل پیشرفت و صنعتى بودن و در کشورهایى ناشى از عادتها و شکل زندگیها سیاستمداران معمولا به دنبال کشف این نیازمندیها در کشورهاى دیگر هستند تا در فرصتهاى مناسب بتواننداز آن بهره بگیرند و عقیده یا سیاستى را بر آنان تحمیل کنند. تحلیل گر نیز که در پى مطالعه عمل سیاستمداران و پیش بین کار آنان هست بایداین اطلاعات را داشته باشد و ضعفها و نیازمندیهاى کشورهاى دیگر را مطالعه کند تا بتوانند شیوه عمل سیاستمداران را حدس بزند. به این قسمت از سخن یکى از مسوولان سیاسى کشورمات توجه کنید :
[مثلا یک وقت هست که شما مى خواهیداز کشورى سلاحى را بخرید والبته به این شکل ابتدا نمى دهند لذا شما مجبور مى شوید یک بررسى بنمایید که آن کشوراز محصولات تجارى که آزادانه مبادله مى کند چه دارد؟ بخصوص کمپانیها و شرکتهایى که از لحاظ مالى در فشارند در آن کشور کدامها هستند سپس طرحى تهیه مى کنید که ازاین شرکتها مقدار زیادى کالا بخرید و فقط در لحظات آخر مى گویید: دولت متبوع من فقط موقعى اجازه مى دهد چنین معامله هنگفتى صورت گیرد که این چند قلم ویژه را هم بدهید. بدیهى است که وضعیت کشور مورد بحث دیگر فرق 7مى کند و
چه بسا تن به آن معامله مى دهد و یا لااقل تا حدى راه مى آید].
این سیاستمدار بخوبى نشان مى دهد که نیازها چگونه مى توانند به عنوان برگ برنده در دست سیاستمداران نقش بازى کنند و آنان تا چه حدازاین برگها بهره مى گیرند.
ازاین قبیل سخنان چنین استنباط مى شود که تحلیل گر سیاسى براى این که بتواند سیاست سیاستمداران را پیش بینى کند مجبوراست در زمینه اقتصادى حتى به مسائل بظاهر کم اهمیتى نظیر: ترازنامه فعالیت شرکتها و کمپانیها نوع کالاهاى تولیدى و بازارهاى مصرف آنها را نیز توجه کند.
آنچه که به عنوان نمونه ذکر شد بیشتر در ناحیه نیازمندیهاى کشور بود در ناحیه تواناییها نیز سیاست کشورها تحت تاثیر مسایل اقتصادى قرار مى گیرد.اگر مسؤولان کشورى به تواناییهااقتصادى خود واقف باشند ازاین تواناییها در سیاست خویش بهره مى گیرند. تحلیل گر سیاسى باید چنین فاکتورى را در تحلیل هاى خویش در نظر بگیرد. به گزارش ذیل در همین ارتباط توجه کنید:
بررسى که به عنوان ، آثار بالقوه روندهاى جمعیت تولید کشاورزى و شرایط اقلیمى از جانب سیا در سال 1974انتشار یافته روابط موجود میان غلات و قدرت آمریکا بروشنى نشان داده شده است . به عقیده تحلیل گران سازمان سیا وابستگى روزافزون جهان به مازاد غلات امریکایى موجب افزایش قدرت و نفوذامریکا بخصوص در کشورهاى فقیر و داراى منابع کشاورزى محدود خواهد شد. مناطق کشت غلات آمریکاى شمالى که کمتراز سایر مناطق دنیا در معرض عوارض نامطلوب ناشى از شرایط اقلیمى هستند از لحاظ تامین مواد غذایى مورد نیاز جهان بیش از پیش اهمیت حیاتى خواهند یافت واگر به آن گونه که برخى از متخصصان هواشناسى گمان مى کنند شرایط اقلیمى روبه وخامت گذارند آمریکا خواهد توانست سلطه اى را که در سالهاى پس از جنگ درامور جهان به دست آورده بود بازیابد8 .
دراین گزارش بروشنى تبیین شده است که تواناییهاى اقتصادى در راه اهداف سیاسى به کار گرفته مى شود و کشورها ازاین تواناییها براى تسلیم دیگران بهره لازم را مى گیرند. به عنوان نمونه به این گزارش توجه کنید.
[... در کشورهایى که اقتصادشان به کمکهاى غذایى آمریکا وابسته شده بود این کشور این وسیله را گاه به عنوان چوب براى ترساندن و گاه به عنوان نقل و نبات براى جلب آنها به کار مى برد. در سال 1971 آمریکا بر طبق قانون 480 اعتباراتى براى خرید مواد غذایى به کره جنوبى اعطا کرد در مقابل دولت این کشور پنهانى قول داد که از مقدار صادارت پارچه به ایالات متحده بکاهد.همچنین در همان سال نظیر همین اعتبارات به پرتقال داده شد منتها
بشرطى که دولت این کشور حق استفاده نیروهاى نظامى آمریکا رااز پایگاه آسور تمدید نماید. در سال 1974 با دادن اعتبار به بنگلادش موافقت شد و در مقابل این کشور قبول کرد که صادرات کنف را به کوبا قطع کند].
نمونه هاى دیگرى ازاین تواناییها در سطح جهانى براى کشورهایى خاص وجود دارد که در پاره اى مواقع از آن بهره گرفته اند نظر مساله نفت که در سال 1973 عربها با آگاهى اجمالى از این توانایى آن را در جهت مقاصد سیاسى خویش به کار گرفتند. گرچه آنان در طول تحریم نفتى به عظمت توانایى خویش واقف شدند لکن ناتواناییهاى که در بخشهاى دیگر سیاست خود داشته اند نتوانستند براى بار دوم ازاین توانایى بهره بگیرند.
یکى از موردهایى که تحلیل گر سیاسى باید درارتباط با نقش تواناییهاى اقتصادى در سیاستهاى کشورها در نظر بگیرد مقدار کارآیى تواناییها در برابر تواناییهاى حریف و نیز حدود آگاهى هر کدام از دو طرف از تواناییها خویش است ازاین رو وقتى تحلیل گر توانایى کشورى را در تحلیل خویش وارد کرد باید به دقت به جوانب امر توجه کند. نخست ببیند که سیاستمداران کشور مورد تحلیا تا چه حدودى ازاین توانایى آگاهى دارند و آنگاه زوایاى ضربه پذیر کشور مزبور را در نظر بگیرد و سپس از تواناییهاى متقابل کشور درگیراطلاع لازم را تحصیل کند و در نهایت با جمع بندى این مجموعه اطلاعات به این گمان نزدیک شود که آیا سیاستمداران کشور مورد تحلیل ضلاح خواهند دیداز تواناییهاى خود را دراین خصوص بهره بگیرند یا نه ؟ واگر بهره بگیرند چه آثارى براین سودجویى مترتب خواهد بود.
علاقمندان به تحلیل سیاسى با مطالعه آثار مطبوع دراین خصوص نمونه هاى فراوانى از نقش تواناییها و ناتوانیهاى اقتصادى در سیاستهاى کشورها خواهند یافت ازاین روى مبحث[ شناخت وضعیت کشورها] از زاویه وضعیت اقتصادى کشورها بیش ازاین نیازمند تفصیل نیست و در نوشتار آینده به بحث یاد شده از زاویه دیگر پرداخته خواهد شد.