نوع مقاله : مقاله پژوهشی
[حل مشکلات الاشارات]
خواجه نصیرالدین طوسى
[ الاشارات والتنبیهات] از جمله آخرین محکمترین و دقیق ترین آثار ابوعلى سیناست . مولف سعى کرده است مسائل اساسى منطق فلسفه و عرفان را دراین کتاب فشرده و به صورت رمزاشاره بیان کند. برخى از صاحبان نظران نوشته اند:
[بیان قواعد نظرى فلسفه و منطق و عرفان در سطح عالى به صورت رمز و ایماء تا حدى دراین کتاب تعمدى بوده است وازاین طریق خواسته است کسانى را که اهلیت ندارند مجال دسترسى به آن اصول نباشد]. 1
ابن ابى اصیبعه آورده است که:
[ اشارات بهترین و آخرین نگارش شیخ رئیس است که آن را به همه کس نشان نمى داد]. 2
بارى عبارات کوتاه معانى فراوان باریک نگریهائى مولف دانشمندان و فیلسوفان بسیارى از بر آن داشت که بر آن شرح بنویسند و یا حاشیه اى توضیحى بنگارند.از جمله شرحهاى مهم[ اشارات] یکى شرح فخررازى است که بیشتر جنبه نقد و بررسى و رد وایراد دارد و بقول خواجه که به گفته
برخى از ظرفا [ نوشته فخررازى بیشتر جرح است تا شرح] ...
شرح بسیار مهم و قابل توجه دیگرى که بر[ اشارات] نوشته شده است [ حل مشکلات الاشارات] خواجه نصیرالدین طوسى است .
خواجه ابتداء تعریف و تمجید بلیغى از کتاب نموده است و آنگاه به شرح رازى پرداخته و آن را خارج واز حداعتدال تلقى کرده سپس پیشنهاد و درخواست دوستش شهاب الدین ابوالفتح منصور را که یکى از امراى فاضل و دانشمندان اسماعیلیه بود مطرح کرده است . بعد تاکید مى کند که دراین شرح آهنگ توضیح متن و پاسخگوئى به اعتراضات ناوارد فخررازى را دارد و به هیچ روى آراءاختصاصى خودش را در زمینه آراء شیخ بیان نخواهد کرد 4 که جز در چند مورد چنان پیش رفته که وعده داده است . 5 آخرین آنها چاپى است سه جلدى همراه با[ محاکمات] قطب الدین رازى .
پژوهش و تحقیقى که اینک در پى معرفى آن هستیم و در آینده اى نه چندان دور به چاپ سپرده خواهد شد براساس دو نسخه بسیار کهن و نفیس که در زمان زندگانى خواجه نگاشته شده است مقابله و تصحیح شده است . ویژگیهاى این دو نسخه به قرار ذیل است :
1. نسخه کتابخانه مرکزى مرکزاسناد دانشگاه تهران .
این نسخه جزء میکروفیلمهاى این مرکزاست با خطى زیبا و خوانا. در پایان آن آمده است :
[فى الرابع والعشرون من جمادى الاخر لسنه ثمان و ستین و ستماه هجریه] .
بنابراین این نسخه به سال 668 نگارش یافته و خواجه 672 زندگى را بدرود گفته است نتیجه این که این نسخه چهارسال پیش از وفات خواجه نوشته شده است و در حاشیه آن آمده است :
[قویل هذاالکتاب المسمى بحل[ مشکلات الاشارات] مع نسخه مقروه على مصنفه دام ظلال جلاله و بورک لصاحبه و متع بامثاله فى اوائل شهرالله الاصیب رجب ثمان و سنتین و ستماه] .
و در حاشیه دیگرى آمده است :
[قویل بتمامه مره آخرى مع نسخ معول علیها].
این نسخه براساس این امتیازات و برجستگى هائى که دارد نسخه اصل قرار گرفته است و تمام آن (جز جز بخش منطق ) با نسخه مرحوم مشکوه مقابله شده است .
2. نسخه کتابخانه اهدائى آقاى سیدمحمد مشکوه .
این نسخه نیز با خطى زیبا و تمیز نگارش یافته است . فهرست نگارش یافته است . فهرست نگار کتابخانه مرحوم مشکوه در توضیح آن نوشته اند:
[این نسخه به خط نسخ نوشته شده و تاریخ نوشتن شرح اشارات 4ج 2 سال 672 مى باشد. و نویسنده آن را براى خود نوشته و 28 سال پیش از نگارش خواجه 14 روز و شش ماه پیش از مرگ وى که در روز غدیر 18 ذیحجه 673 رخ داده بود به پایان رساند].
هر دو نسخه از نفاست وارزش بسیار بالائى برخوردارند. یکى از اساتید بزرگ حوزه که بارها شرح اشارات را تدریس فرموده اند و کتاب خود را با نسخ متعدد تصحیح کرده اند با دیدن این دو نسخه فرموده بودند:اگر شرح اشارات بااین دو نسخه بدقت تصحیح و چاپ شود ناسخ تمام نسخ آن خواهد بود
بهرحال این دو نسخه به همت و پایمردى آقاى محمد
عبداللهیان از فضلاى ارجمند حوزه علمیه فراهم آمده و بااشراف ایشان مقابله و تصحیح شده است و حروفچینى آن در[ مرکزانتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم] به پایان رسیده است که امیداست بزودى انتشار یابد.
مولفان اشارات و شرح آن :
کتاب محصول اندیشه ورى دو تن از قله سانان فرهنگ دانش گستراسلام است . متن آن ( اشارات ) چنانکه یاد شد از حسین بن عبدالله بن سینا معروف به[ ابوعلى سینا] از فیلسوفان محققان پزشکان و عالمان بزرگ اسلامى است .از زندگانى وى سخن بسیار گفته اند. خوى وى نیز سى سال اول زندگانیش را نوشته و شاگرد وى جوزجانى که در عین حال منشى و دوست او نیز بود بقیه سرگذشت او را بر آن افزوده است . 6 مرحوم مدرس تبریزى نوشته اند:
[ ابن سینا از فحول اطباى نامى واعاظم فلاسفه و حکماى اسلامى اوائل قرن پنجم هجرت مى باشد. که بنظر حقیقت بقراط وارسطوى اسلام واز مفاخر مسلمین بر سایر طبقات انام بود]. 7
پیشتراز شیخ الرئیس و منابع شرح حال وى به اجمال سخن گفته ایم . 8
شرح اشارات از فیلسوف محقق متفکر بزرگ شیعى واز قله هاى افراشته فرهنگ اسلامى محمدبن محمدبن حسن طوسى است آثار وى در میان مجموعه آثار محققان اسلامى از جایگاه بلندى برخورداراست . مرحوم مدرس تبریزى درباره وى نوشته اند:
از اعاظم فلاسفه مسلمین واکابر حکماى متبحرین مى باشد که در کلمات اکثراجله با عبارت متنوعه محقق طوسى افضل المتکلمین سلطان الحکماء والمحقیقن استادالبشر علامه البشر عقل حادى عشر و نظائراینها موصوف است] . 11
گسترهء آثار وى بسیارى از ابعاد فرهنگ اسلامى را در نور دیده است . نوشته هاى وى به گزیده گوئى دقت و ژرفائى صلابت و استوارى مشهور است . ما پیشتر منابع شرح حال وى را به اجمال آورده ایم .
النوادر فى اخبار اصول الدین
محدث کاشانى
از آثار گرانقدر و ناشناختهء فقیه فیلسوف و محدث بزرگ شیعه محمد بن مرتضى مشهور به ملا محسن فیض کاشانى .
علاّمه امینى او را بدینسان ستوده است :
علمدار فقه پرچمدار حدیث مشعلدار فلسفه گنجینهء عرفان و کرهء عظیم اخلاق و امواج خروجشان علم و معرفت .
عنوان[ نوادر] در میان آثار حدیثى ما عنوانى آشناست . پس از دوره تدوین و تبویب و تنظیم احادیث مولفان به روایات واحادیثى بر مى خورند که به لحاظ محتوى درابواب معهود نمى گنجید و به لحاظ تعداد و مضمون باب مستقلى را نیز بر نمى تابید لذااینگونه احادیث را محدثان و مولفان در پایان کتابها ذیل عنوان[ باب النوادر] یا [ النادر من الباب] مى آوردند. برخى از عالمان نیز اینگونه احادیث را فراهم آورده و در مجموعه هاى حدیثى مستقلى نشر
داده اند که با عنوان[ نوادر] مشهورند .
مرحوم علامه تهرانى دراین زمینه نوشته اند:
[ النوادر عنوان عام برخى از نگاشته هاى محدثین شیعه در چهار قرن نخستین از هجرت است . دراینگونه آثار احادیث غیر مشهور واحادیث مشتمل براحکام غیر متداول و بااستثنائى واستدراکى و غیر آن فراهم مى آمد] 12 .
اما آنچه اینک در پى معرفى آنیم و عنوان[ النوادر] را دارد تنها منطبق با آخرین بخش تعریف مرحوم آقا بزرگ تهرانى یعنى ( استدراکى ) است .
مرحوم فیض ابتداء کتاب گرانسنگ و مجموعه عظیم خود [ الوافى] را سامان داد. آنگاه روایت هاى اصول اعتقادى و بنیادهاى عقیدتى را گزینش کرد و بدان[ الشافى] نام نهاد. پس از آن براى فراهم آوردن روایات منابع دیگرى بجز کتب اربعه همت گماشت تااستدراکى باشد بر [وافى] که گویا فقط به گردآورى روایات اصول توفیق یافته است .
مولف بزرگوار خود در مقدمه چنین مى گوید:
[پس از تحقیق در میان احادیث فراوان و پراکنده شده در کتب اربعه و جمع و تفریق و تبویب و تهذیب و تنظیم موضوعى آنها در کتاب[ وافى] و گزینش احادیث اصول وارکان آنها در کتاب[ الشافى] آهنگ آن کردم که از کتابهاى حدیث معتبر - بجز کتب اربعه - نیز احادیثى را که در مضمون بااحادیث فراهم آمده همگون نباشند گرد آورم تا ضمن تکمیل ابواب[ شافعى] استدراکى بر آن باشد].
مرحوم فیض دراین کتاب به جمع آورى روایاتى پرداخته که از سلسله محکمات باشند و در تطبیق و مقابله به تعارض نینجامند. وازاحادیث بسیارى که از آنها را به لحاظ زمان صدور ویژه مردم آن زمان یافته چشم پوشیده واستاد روایات را براى اختصار حذف کرده است .
این اثر در هفت کتاب فراهم آمده است که عناوین آنهاازاین قرار است :العقل العلم التوحید النبوه والامامه الفتن انباءالقائم و المعاد که هر کدام ازاین کتابها ابوابى دارند.
[نوادر] به سال 1339 به چاپ سنگى منتشر شده بود. ناهنجارى چاپ اغلاط متن که به هیچ روى شایسته چنین اثرارزشمندى نبود آقاى مهدى انصارى را که از فضلاى حوزه علمیه هستند بر آن داشته که به تحقیق و تصحیح و تعلیق آن بپردازند.
محقق محترم کتاب را با دو نسخه خطى مقابله کرده و پس از آن به بازیابى منابع روایات در متون حدیثى به فتحص پرداخته است .
دراین تحقیق و پژوهش محقق ارجمند با تلاشى ستودنى روایات کتاب را به حدود 150 منبع روائى و حدیثى ارجاع داده و روایات نبوى آن را با منابع روائى عامه تطبیق نموده و به روایاتى که محدث کاشانى توضیح ننگاشته اند و نیازمند توضیح است توضیح و تبیینى افزوده است .
تضحیح تحقیق و تعلیق کتاب مراحل نهائى خود را مى گذارند وامید است در آینده اى نه چندان دور در سلسله انتشارات[ مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگى] چاپ و منتشر شود.
مولف کتاب
محمد بن مرتضى مشهور به[ محدث کاشانى] و[ فیض کاشانى] از قله هاى افراشته
فرهنگ اسلامى واز چهره هاى بسیار منور سلسله فقیهان عارفان فیلسوفان و محدثان شیعه است . فیض در پژوهش و تحقیق تالیف و تصنیف زبردست و آثاراو همه آکنده است و معارف الاهى و پژوهشهاى ژرف و سودمند.استاد جلال الدین آشتیانى درباره آثار وى از جمله نوشته اند:
[در فن تالیف استادى ماهراست . و همه آثاراو با ولعى که مولف به تالیف دارد سودمنداست . واز جمله درازنویسانى نیست که به ندرت در آثارشان مطلب قابل توجهى پیدا شود]. 13
در تنظیم مطالب و چینش مباحث ذوقى سرشار و خلاقیت وابتکارى ستودنى داشت که جلوه هاى آن را در[ مفاتیح الشرائع] اثر فقهى بسیار گرانقدراو و در[ وافى] کتاب بزرگ حدیثى او مى شود دید. عالمانى [وافى] را بر مجامع حدیثى دیگر از جمله [ وسائل] ترجیح مى دادند. علامه سید بحرالعلوم طباطبائى وافى را تدریس مى کرد و به آن ارج بسیار مى نهاد. 14 بهرحال اینک مجال سخن گفتن ازابعاد علمى و فرهنگى آن بزرگوار نیست . پیشتر و به هنگام انتشار یکى از آثار گرانمایه آن بزرگ مرد دراین مجله اشاراتى به ابعاد مختلف شخصیت وى آمده است و به منابع شرح حال وى در مناسبتى اشاره شده است . 15