نوع مقاله : مقاله پژوهشی
معمار حرم باز به تعمیر جهان خیر.
اقبال لاهورى
اسلام در[ غربت] بود بر زبان بى دینان در میان دینداران ! [ بدا غریبا و سیعود غریبا ]و دلسوزانى بدرخشیدند و بوذر وار زیستند و غم تنهائى را بر جان خریدند و[ جنبش احیاء] را آفریدند یحمل هذا الدین فى کل قرن عدول ینفون عنه تاویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین ... 2بزرگانى چونان شهید مطهرى آرزومندانه از آن سخن گفتند و آن را نیاز فورى جامعه اسلامى تلقى کردند و نگاشتند:
[مااکنون بیش از هر چیزى نیازمندیم به یک رستاخیز دینى و اسلامى به یک احیاء تفکر دینى به یک نهضت روشنگراسلامى] 3 . .
در پرتو تلاش محییان نهضت انجام یافت و در مجموعه جهان اسلام جلوه گرى مى کند واینک کینه توزان دیرین دیانت خطر آن را دریافته اند وبه وسوسه گرى مشغولند. سفیر واتیکان در آنکارا بر گستره این خطر اشارتى دارد! و لزوم دفع آنرا گوشزد مى کند:
ترویج بنیادگرائى اسلامى در ترکیه ممکن است تمام کوششها را براى پیوستن ترکیه به اروپا بر هم بزند. بنیادگرائى مذهبى ساخته دست افرادى است که سیاست را با مذهب اشتباه گرفته اند!... بنیادگرائى مذهبى تنها منحصر به اسلام نیست بلکه جهان مسیحیت نیز دچار چنین مشکلى است ... مذهب شیعه همیشه مورداستفاده مقاصد یاسى قرار گرفته است .از جمله در جنگهاى صلیبى صلیبى و یا در جهاد مسلمانان .... مرد مذهبى . باید
در مقابل بکارگیرى مذهب براى مقاصد سیاسى مقاومت کند. 4 !
این گونه توصیه ها و حرکتها از وسعت جنبش با خبرمان مى کند. و بر ما که در کانون این خیزش جاى داریم بررسى و تحلیل آن تکلیف لازم مى نماید. واین نوشتار بااحساس چنین مسئولیتى نگاشته مى شود.
ضرورت تحقیق
جنبش[ احیاء] و[ اصلاح] را بایستى بسان یک پدیده تاریخى تلقى کرد و به بررسى سپرد. ضرورت این تامل انکار ناکردنى است و تجزیه این [حادثه] از[ سابقه] آن تنگ نظریهائى را بوجود مى آورند که گاه با رنگ قومیت مزین گشته اند و گاه عناوین آکادمیک را بهمراه دارند.
متاسفانه ضعف تحقیق و تالیف دراین زمینه نمایان است و آثار منتشره غالبا به بررسى زندگى موثران جنبش بسنده کرده اند و در حقیقت بیوگرافى رجال واحزاب سیاسى را - که دراین نهضت کوشیده اند - بیان داشته اند و در حداستعداد و توان از آن سخن گفته اند.این تلاشها مشکورند امااز آن نمى توان[ بررسى تاریخى جنبش اصلاح] را انتظار داشت .این گونه تحقیقات اگر بدرستى انجام گرفته باشند بخشى از مواد خام این تحقیق را فراهم مى آورند - نه حتى مجموعه آن را - آگاهان مسائل تاریخى نیک مى دانند که[ تحقیق تاریخى] جز با بررسى [زمینه ها] و[ تحولات] و[ پیامدها] ناتمام است و شرح داستانواره اى شخصیتهاى تاریخى در درون جنبشها بخشى از مشکل را حل مى کنداما حلقات مفقوده اى را بر جاى مى نهد و دراین واسطه هاى نامرئى بسیارى از حقایق مدفون مى گردند و راه تاویل خطا مفتوح مى ماند.
درسال 1986 تحقیق جدیدى از[ مدرسه تاریخ] دانشگاه تل آویو فلسطین اشغالى - با عنوان[ تاریخ کنگره هاى اسلامى] منتشر گردید. تامل دراین اثر و بررسى مقایسه اى کیفیت تحقیق در آن ضعف و فتور تحقیقات تاریخى این سامان را تبیین مى کند.
نویسنده اثر (مارتین کرامر) با تسلط بر 3 زبان جهانى ( انگلیسى فرانسوى و آلمانى ) و بهره مندى از 3 زبان حوزه کشورهاى اسلامى ( عربى فارسى و ترکى ) به انبوهى از مدارک دست یافته است .این آثار در محدوده کتب منتشره و یااسناد خطى محصور نمى ماند بلکه به منابع محرمانه و آرشیوهاى دولتى نیز مراجعه داشته واز آن سود برده است .
دراین تحقیق از زمینه هاى و مراحل تکوین و توسعه[ کنگره هاى اسلامى] در سالهاى بین دو جنگ سخن مى گوید و نویسنده در دیباچه کتاب هدف گیرى اثر را بیان مى کند:
[بررسى اولین تلاشهاى مسلمانان درابتداى قرن حاضر (قرن 20 م ) براى مبارزه با سلطه غرب واحیاى عظمت اسلام از طریق اتحاد مسلمین].
نگارنده این سطور به متن کتاب دسترسى نداشت اما براساس معرفى آن در یکى از نشریات کشور (نشر دانش سال ششم شماره پنجم ) به این اندیشه بر آمد که در سطورى چند تفاوت سبک و شیوه تحقیق را بیان کند و محققان را براین ضرورت تذکر دهد که در مساله اساسى چون [بررسى جنبش احیاء] همت گمارند و به تحقیقاتى ژرف بیندیشند.ا در زمان حاضر موسسات تحقیقى جهان ه سلطه واردوهاى وابسته به نقد و بررسى[ جنبش احیاءگرى دین اسلام] برآمده اندو آن رااز زوایاى گوناگون به بحث و نقد سپرده اند اما در میان جوامع اسلامى به این حیات پرگهر چندان اعتبارى داده نمى شود و جز آثارى محدود از آن اثرى نمى توان یافت .
دراین بررسى مقایسه اى به ویژگیهائى مى توان اشارت داشت :
1. شیوه مساله یابى :
در نوشته مورد سخن موضوع خاص مورد تحقیق قرار داده شده و سیر و روند آن مورد بررسى قرار گرفته است . دراین نظرگاه وى به بررسى حرکتى مى پردازد که ازاواخر قرن نوزدهم شکل یافت .اساس این تفکر بر آن بود که با برگزارى کنگره هائى امکان ملاقات نمایندگان و رهبران فکرى جوامع اسلامى فراهم آید واساسى ترین مسائل جوامع اسلامى تنقیح و تحلیل گردد. نویسنده به زمینه هاى این تفکر مى پردازد و سپس تطورات آن را بازگو مى کند و آنگاه نقاط قوت و ضعف کنگره هاى انجام یافته را مطرح مى نماید. همانگونه که مى نگرید نویسنده به بررسى موضوعى خاص در[ جنبش حیات اسلامى] توجه دارد و سیر و روند آن را تعقیب مى کند.اما متاسفانه آنچه مسلمین در آثار تاریخى که پیرامون احیاء دینى نگاشته اند عمدتا برارائه اطلاعات عمومى اکتفا کرده اند و به جزئى کردن مسائل و تحقیق پیرامون موضوعى مشخص نپرداخته اند. و چون دراقیانوس وسیع شناور شده اند از سیاحت مانده اند!
2.اجتناب از تراجم نگارى
تاریخ نویسى نهضتها بااین مخاطره همراه است که برجستگى اشخاص دیدگان را برباید وانسان را به شرح حال نویسى بکشاند.این نوع تاریخ نگارى گر چه با حاذبه هائى همراه است و چون با[ اسطوره] و [ افسانه] مقرون است افسونگرى مى کند و خواننده از حال نمى رود و با نویسنده رفیق ره مى شود امااز بررسى دقیق و تحلیلى جنبشها باز مى دارد. دراین زمینه نیز بایداین تاسف را پنهان نداشت که غالب آثارى که پیرامون[ نهضت اصلاح دینى] نشر یافته است به شرح حال پرداخته اند و تراجم نگارى را پیشه ساخته اند. به عنوان نمونه مى توان به کتاب گرانقدر[ سیرى دراندیشه سیاسى عرب] از آثار مرحوم عنایت نظرافکند. در بخش سوم که با عنوان[ تجدد فکر دینى] قلم زده اند با این عناوین مواجهیم
1. سیدجمال الدین اسدآبادى (حقیقت مذهب نیچرى عروه الوثقى پاسخ به رنان میراث سیدجمال الدین .)
2. شیخ محمد عبده (جنبش عرابى عبده و عرابى گرایش عبده به اصلاح اجتماعى عبده و غرب اندیشه هاى اجتماعى عبده .)
3. محمد رشید رضا.
4. عبدالرحمن کواکبى (طبایع الاستبداد ام القرى کنگره هاى اسلامى ).
5. على عبدالرزاق و ....
6. همانگونه که مشاهده مى کنید این فصل اساسى از کتاب مذکور چیزى جز بررسى تحلیلى زندگى بانیان نهضت اصلاح را تبیین نمى کند - و البته این تلاش را نباید کم بها داد اما بررسى جنبش[ تجدد فکر دینى] را دراین قالب محدود نمى توان خلاصه دید واین شیوه تحقیق با شرح حال نگارى نزدیکتر مى نماید تا بررسى جنبشهاى فکرى - سیاسى .
3. هماهنگى واحدها در تهیه وارائه اثر:
براساس معرفى مقاله مورداستفاده این نوشته صورت بسط یافته دکتراى نویسنده کتاب (مارتین کرامر) مى باشد. وى این رساله را در [موسسه دایان] که از توابع[ مدرسه تاریخ] دانشگاه تل آویو - فلسطین اشغالى - مى باشد به پایان برده است . موسسه مذکور در اسرائیل مسوول پژوهش و مطالعه در تاریخ خاورمیانه وافریقاست !از سوى دیگر از کمک مالى و تحقیقاتى موسساتى چون[ سازمان اطلاع رسانى ایالات متحده] [ دانشگاه پرینستون] [ بنیاد بن گوریون] [ دانشگاه کلمبیا] و ... سود جسته واثر را تحت نظارت[ برنارد لوئیس] شرق شناس آمریکائى به انجام رسانده است .
در یک نظاره اجمالى مى توان دریافت که چگونه جهان سلطه گر به این گونه تحقیقات بها مى دهد و به بررسیهائى که دراین زمینه انجام مى یابند بذل توجه مى کند.
دو نظام جهانى ( امپریالیسم و صهیونیسم ) پیوستگیهاى بسیار دارند و در نتیجه مسائلى مشابه در صدراین مسائل نحوه برخورد با[ جهان اسلام] جاى دارد. واین نوع همکاریها را بایستى دراین راستا دانست .
متاسفانه تحقیقات منتشره در کشورهاى اسلامى ازاین نوع تبادل امکانات بى بهره اند و تاسف آورتر آن که ازامکانات موجود در کشور نیز امکان استفاده را نمى یابند. درهاى بسته خزائن اسناد و کتب ! و چهره هاى عبوس پاره اى از خزانه داران این امکان موجب مى گردند که محققان عطاى دسترسى را به لقایش ببخشند و طمع رااز دل برو نبرند و مراجعه به آثار واسناد معمولى قناعت کنند! در حالى که نظام سلطه در راه بسطاقتدار به این تبادل توجه مى کند. در جهان تحت سلطه و یا معارض با سلطه بندهاى مقررات براسناد سنگینى افکنده اند و راه پژوهش را بسته اند و دراین زمینه درد دل پژوهش گران تاریخ شنیدنى است ! و فرصتى خاص مى طلبد. در پرتواین مقدمات مى توان به این نتیجه دست یافت که[ ضرورت تحقیق] و[ لزوم بازنگرى به شیوه هاى آن] در زمینه[ جنبش احیاء دینى] در جهان اسلام انکار ناکردنى است . و محققان با نقد و تحلیل این صفحات تاریخ در دستیابى این جنبش به راههاى نوین و بهره ورى از تجربیات پیشین یارى خواهند رساند واین امدادى است که مبارزان این نهضت از آنان انتظار دارند.
این نوشتار گر چه این سمت را نمى پوید اما خود را از آن بدور نمى داند.ازاین رو به پاره اى از فصول بحث اشاراتى مى افکند.
زمینه هاى احیاء
پژوهندگان این بحث در تعیین عوامل و زمینه هاى جنبش به تحلیل ها و آراء گوناگون روى آورده اند.از آن جمله مى توان به مقاله[ اصلاح] در[ دائره العارف اسلام] ( اثر.ن .برک ) اشاره داشت که در ضمن عوامل تعیین کننده آن از فشار[ جنبش وهابیگرى] یاد کرده است :
[به هرحال بیدارى وجدان عربى اسلامى مسبوق به مرحله اى باردار بود که بوسیله ترکیبى از عوامل درونى و بیرونى تشویق شده بود. تعیین کننده ترین عوامل عبارت بودنداز: ( الف ) فشار وهابیگرى که بازگردانیدن تقوا واخلاق اسلامى به خلوص نخستین آنها ( ابتداء در عربستان ) کمک کرده و نوعى آرمان گرائى سازمان اجتماعى اسلامى اولیه را آن[ السلف الصالح] (به همین علت این تمایل سلفیه نامیده شد) به دست آورد... وهابیان بااین کوششها و تقلاهایشان براى نوسازى ارزشهاى اولیه اسلام و بخصوص با جهاد به امید برانگیختن مسلمانان به تحرک سیاسى همسطح با عظمت گذشته نقش مهمى در تکامل اسلام بازى کردند] 5 ....
نویسنده مقاله درادامه از عوامل دیگر نیز یاد مى کند.امااین پربها دادن به واهابیان خطاى فراوانى از براى غربیان آفریده و آنان را در مبدا سیر و تکوین جنبش احیاااسلامى به خطا کشانده است . ما در فصل آینده (شیوه هاى احیاء) به گوشه هائى ازاین خلط اشاراتى خواهیم داشت . جنبش وهابیت در مناطق شیعى نشین تاثیرى نگذارده است - و یا چندان محدود که در سلسله عوامل آن را نمى توان گنجانید - و در مراکزاهل سنت در جنبش احیاء دینى که به معارضه با سلطه غرب بر آمده اند اثر چشمگیرى بر جاى ننهاده است واین جنبش بیشتر در دامن کنداندیشان و سنت گرایان آن سامان پرورش یافت و بر مذاق آنان خوش آمد. بااین توجه بها دادن به تاثیر وهابیان جزالقاتلقى ناروا در بدنام کردن این جنبشها نیست .ازاین رو در تعیین اساس این گرایش جنبش احیاء راه دیگرى را باید پیمود و آنچه دراین میان پایه زیرین واصیل آن تلقى مى شود نحوه مقابله دو فرهنگ[ غربى] و[ اسلامى] است . همگان مى دانند که تقابل فرهنگها حوادث جدیدى را مى آفرینند و در شیوه برداشت اثرات ژرفى را بر جاى مى نهند. تقابل دو فرهنگ[ مسیحى] و[ اسلامى] در جنگهاى صلیبى غرب را به باور جدید کشاند و نهضت پروتستان و ... را پدید آورد. غربیان دریافتند که باید دراسا س تلقیبه جهان نظر کنند و آن را به نقد و تحلیل بسپرند.این باور درانداختن طرحى نو در نظام ادارى اجتماعى و ... موثرافتاد و حتى در مناطقى که به مذهب کهن (کاتولیک ) پایبند بودند آثار دگرگونى در جهان نگرى نمایان شد.
آغاز[ جنبش احیاءاسلامى] را نیز دراین محدوده باید به حساب آورد. عزلت جهان اسلام و
پرداختن به مسائل درونى غفلت از تحولات غرب را به دنبال داشت دراین سوى بسیار کسان بودند که حتى نام و نشان از عالمان آن دیار را در یاد نداشتند وتبعاازافکار و آراء آنان بى خبر ماندند.اگر در گوشه هائى از جهان اسلام برخوردهائى با[ غرب] صورت مى گرفت عمدتا در مقابله هاى نظامى و یا مقاوله هاى سیاسى محدود بوداما جوامع اسلامى از رخدادهاى مادى و فکرى مغرب زمین ناآگاه بودند. با گسترش ارتباطات و بسط نفوذاستعمار غربى دیو مزین غرب رویت شد و متاسفانه آنگاه به منظر در آمد که در[ خانه] جاى یافته بود! دراین زمان برخوردهاى سه گانه ذیل انجام یافت :
1. تسلیم و سرسپردگى :
در جامعه اسلامى بسیارى به این اندیشه روى آوردند که جز روى آورى به غربیان راهى نمانده است . در کشور ما تقى زاده و تئورى مشهور وى در لزوم فرنگى شدن از سر تا ناخن پاى شهرت نام دارد. در[ هند] [سیداحمدخان] این اندیشه را تبلیغ مى کرد و راه پیشرفت را در [آموزش] خلاصه مى دید و مهد فراگیرى آن را انگلستان مى شمرد و بى شرمانه اظهار مى داشت :
[ ...اگر خداونداطاعت و دست نشاندگى ما را در قبال نژاد دیگرى ( انگلیسها) مقدر کرده باشد نژادى که آزادى دینى رااز ما دریغ نمى دارد و بر ما عادلانه حکم مى راند و صلح و صفا را برقرار مى دارد مال و جان ما را حفظ مى کند چنانکه انگلیسیان در هند بر همین نهج رفتار مى کنند برماست که خیرخواه آنان باشیم و دست دوستى آنان را بفشاریم] 6 .
و دراین مسیر حتى اندیشه ورانى چون[ طه حسین] که با فرهنگ عربى اسلامى آشنائى ها دارند فرو مى غلتند. وى در کتاب[ مستقبل الثقافه فى مصر] این سوال را طرح مى کند که آیا مصر به شرق تعلق دارد یا به غرب ؟ و در نهایت با براهین تاریخى به اثبات مى رساند که مصر به اردوگاه[ غرب سیاسى] نزدیکتراست و ... 7
دراشکال سیاسى این تسلیم انواع حکومت[ رضاخانى] و[ مصطفى کمال آتاتورک] را باید مشاهده کرد که این سرسپردگى را در قالب حکومتى در آوردند و به یارى تئورى پردازان مشروعیت قانونى بخشیدند.
2. مبارزه با سلطه سیاسى - جداى از مقابله فرهنگى :
گروهى ننگ تسلیم را روا نداشتند اما به پاره اى از مبارزه هاى جنبى بااین سلطه خشنود بودند. به عنوان نمونه مى توان از[ نهضت ترکان] در[ اصلاح] یاد کرد. دراین زمینه نقل ذیل از مقاله[ دین] و[ دنیا]اثر مرحوم عنایت - خواندنى است :
[ از یک قرن و نیم پیش که غلبه سیاسى و نظامى غرب و هجوم تمدن آن بر همه وجوه زندگى مسلمانان آشار شد متفکران مسلمان دراندیشه افتادند که پاسخ پرسش بالا رااز طریق معکوس بجویند. بدین معنى که به جاى کشف علل ناتوانى و دشمنى کامى اسلام علل نیرومندى و برترى غرب را بشناسند. ولى دراین جهت نیز بیشترشان راه غلط را پیمودند زیر معلول را به جاى علت گرفتند. در آغاز برخى ازایشان چون نمایان ترین نشانه پیش افتادگى و بالادستى غربیان را در قدرت و صولت نظامى ایشان مى دیدند اصلاح قشون و دستیابى بر تازه ترین سلاحها وافزایش سپاهیان را چاره مشکل خویش پنداشتندلااین راهى بود که ترکان عثمانى سپردند. شاید به این سبب که برخوردشان بااروپائیان بیشتر در میدان جنگ روى مى داد] 8 ... حاصل این تجربه چندان امیدبخش نمى نمود و با جنگ جهانى اول بطلان آن آشکار شد. با پوسیدگى درونى و ضعف در برخوردهاى فرهنگى تقویت بنیه نظامى رفع مشکل نمى کند. واین چیزى بود که[ ترکان جوان] به آن توجه نداشتند و با شکست این سیاست کشور را به سمت[ علمانیت] (جدائى دین از سیاست ) کشاندند.
نمونه دیگرازاین نوع برخوردها را در میان پاره اى از روشنفکران اسلامى و ... مى توان یافت که با سلاح اندیشه غرب به پیکار با آن برآمدند. این نوع برخوردها چون از پایگاه مشابه صورت مى گرفت اولا در میان جامعه اسلامى برد مناسب را نداشت و ثانیا غرب پادزهرهاى مناسب را براى مقابله با آن دراختیار داشت . در کتاب[ سیرى دراندیشه سیاسى عرب] ازاین نوع حرکتها چنین یاد شده است :
دراواخر قرن سیزدهم گروه بالنسبه قابل ملاحظه اى از روشنفکران مصرى مى توانستند مخالفت با غرب را در ضمن نکته هائى که از گزارش اندیشه هاى[ روسو] [ ولتر] و[ میل] فرا گرفته بودند بیان کنند. و این نیز خود دوگانگى دیگرى در نظام فکرى ایشان ایجاد مى کرد. چون همیشه مى خواستند با[ غرب] با سلاح خود غرب دربیفتند و شایداز همین رو گفته هاى آنان گاه براى باسوادانى که به ارزشهاى دیرین جامعه اسلامى مصر وفادار مانده بودند نامفهوم مى نمود . 9 ...
بازگشت به خویشتن اسلامى :
دراین تلقى مبارزه فرهنگى ثقل مقابله سیاسى با سلطه غرب قرار مى گرفت . معتقدان به تفکر یاد شده براین باور بودند که دستیابى به بهره هاى تمدن جدید و دورى از مفاسد آن جز به مدداسلام میسر نیست و رهائى از سلطه صاحبان این تمدن در پرتواتصال به این فرهنگ ممتد قابل وصول است واز آنجا که زبان صاحبان این اندیشه براى[ اقالیم قبله] آشنا بود این تفکر بسط یافت و به گفته مرحوم دکتر شریعتى :
[ این همه قدرت و نفوذ چرا؟ چه عاملى موجب شد که فریاداین یک تن سیدجمال تنها تااعماق دلها و تااقصاى سرزمینها راه کشد؟ جزاین بود که ملتهاى مسلمان این ندا را نداى دعوت یک آشنااحساس کردند؟ احساس کردند که این صدا ازاعماق روفرهنگ و تاریخ پرازافتخار و حیات و حماسه خودشان برآمده است ؟این صداى غریبه نیست . ترجمه آخرین موج فکرى خارجى نیست .این صدا یکى ازانعکاسات همان فریادى است که در حرا در مکه در مدینه دراحد در قادسیه بیت المقدس در تنگه الطارق در جنگهاى صلیبى مى پیچید... از این رو هر کس آن را از عمق جان مى شنود. این است زبان روشنفکرى که با فرهنگ و تاریخ و زبان ملت خود آشناست] 10 .
بااین مقدمات روشن مى شود که اساس[ جنبش احیاء] را در تقابل دو فرهنگ ( غربى واسلامى ) بایستى جستجو کرد. و عوامل دیگر (چون رشد مطبوعات وانتشارات آزادیهاى محدود در دوره عثمانى و مشروطیت و...) را در کنار آن نبایستى قرار داد بلکه از زمینه هاى پیشبرد آن عامل بشمار مى روند.اما تذکراین نکته ضرورى است که دراین تقابل فرهنگها [ جنبش احیاءاسلامى] با تلقى واحدى به مقابل برنخاسته است .این گرایشها را در فصل آینده به بحث و بررسى مى سپریم .
شیوه هاى احیاء
دو گرایش عمده در شعار[ رجعت به اسلام راستین] وجود دارد تشابه پاره اى از شعارها براندیشمندان و یا سیاست پیشگان غربى تحقیق را دشوار ساخته و آنان را در پاره اى ازاشتباهات اصولى افکنده است . این دو شیوه عبارتنداز:
الف : بازگشت به اسلام سنتى - همراه بااجتهاد :
این تلقى رعایت تمامى نهادها و ظواهر صدراسلام را لازم الاجراء مى شمرد و هیچ گونه ضرورتى را در ره یابى به حکم موثر نمى داند.این تفکر تعبد خشن را تنها تکلیف مومن بحساب مى آورد و [تعقل] را به کنارى مى زند. در جوامع اهل سنت این حرکت فکرى دنباله [اشعریگرى] بحساب مى آید و در جوامع شیعى اشتمرار تفکر [اخباریگرى] .این دو تفکر با تمام مباینتها که دراصول فرقه اى و مذهبى دارند در کم بها شمردن نقش [عقل] و پربها دادن به ظواهر شریعت راه بکسانى را مى پیمایند
تندباد گرایش فوق در سطحى است که جنبش احیاء دینى در جهان عرب را تا مدت زمانى دراختیار دارد و سیطره فکرى خود را بر آن تحمیل مى کند. [شهید مطهرى] در بررسى علت افول نهضت اصلاح طبى دینى در جهان عرب مى نویسند:
عامل عمده اى که سبب شد نضت اسلامى که از [سید جمال] شروع شد از جلوه و رونق بیفتد گرایش شدید مدعیان اصلاح بعداز [سید جمال] و [عبده] به سوى وهابیگرى و گرفتار شدن آنها در دائره تنگ اندیشى هاى محدوداین مسلک است این ها این نهضت را به نوعى[ سلفى گرى] تبدیل کردند و پیروى از[ سنت سلف] را تا حد پیروى از[ ابن تیمیه حنبلى] تنزل دادند و در حقیقت بازگشت به اسلام نخستین را بصورت بازگشت به حنبلیگرى که قشرى ترین مذاهب اسلامى است تفسیر کردند. 11 .
ب : بازگشت به اسلام سنتى - همراه بااجتهاد :
دراین باور از یک سوى تلاش و جهد در راه دریافت احکام اولیه از منابع ضرروت دارد واز جانب دیگر ره یابى به احکام ثانویه و پاسخگوئى به مقتضیات نوین و پیروان این اعتقاد به تلاشهاى ذیل روى آورده اند:
1. بازگشت به قرآن :
پیشروان اصلاح دینى دراین شیوه مراجعه به کتاب الهى را دراساس کار قرار دادند. در گفتار[ ما واقبال] چنین آمده است : [به تصدیق سه نفراز نویسندگان برجسته اى که تاریخ بیدارى آفریقاى مسلمان را نوشته اند (فرحت عباس عمراوزغان و هانرى مارتینه] در نهضت بیدارى شمال آفریقا.اگر روزى را خواسته باشیم به عنوان آغاز نهضت تعیین کنیم از روزى شروع مى شود که محمد عبده از مصر آمد به مغرب (تونس و مراکش والجزایر) نه متینگ داد و نه اسلحه برداشت و نه زد و بند سیاسى کرد... محمد عبده وارد مى شود و همه علماى اسلام را صدا مى زند و مى گوید: فعلا هم هرشته هاى علوم قدیم را رها کنید و فقط و فقط به تفسیر آگاهانه قرآن و شناساندن قرآن به مردم مشغول شوید. این سنت قرآن شناسى دراواخر قرن نوزدهم (سیزدهم هجرى ) براى اولین بار در بین روشنفکران مترقى علماى اسلامى باب مى شود 12 .
درایران این نهضت مبارک توسط مرحوم علامه طباطبائى به شکوفائى مى رسد و بزرگانى چون شهید مطهرى و ... آن را بارور کردند.
2. مبارزه با خرافات : مقابله دیانت با تهمتها جز با پیرایش آن از خرافات میسور نیست و پیشروان اصلاح به این نکته توجه داشته اند. گر چه درابراز واظهار معتقدات تندرویها و کندرویهائى بوده اما نبرد و ستیز با [خرافه گرائى] ازارکان عمده جنبش تلقى مى شده است .
3.اصل مبارزه با حکام جور:
در جوامع اهل سنت [ لزوم اطاعت از والیان] راه را بر ستیزگران با نظامهاى جائر سد مى کرد. کسانى که دراین قصد بودند که با ستم گریها به پیکار برخیزند بااین سلاح به مسلخ برده مى شدند. تجدید نظر دراین اصل و بررسى درست از آن ازاهداف اساسى [جنبش احیاء] بود. نگرشى جدید که پیرامون تاریخ اسلام در میان این متفکران پدید آمد از بازنگرى دراین اصل سرچشمه مى گیرد به عنوان نمونه در کتاب[ خلافت و ملوکیت] مى بینیم که با تحقیق تفاوتهاى[ خلافت راشده] و[ ملوکیت] و تبیین مراحل دگرگونى حاکمیت کشورهاى اسلامى از [خلافت] به ملوکیت آمده است :
اصل حسن خلافت راشده عبارت بوداز نیابت کامل رسول الله[ ص] . خلیفه راشده تنها راشد محض (راست رو) نبود بلکه مرشد (راه نما) نیز بود... در ذات او قیادت مرکزى واحدى بود که از نظر سیاسى زعامت مسلمانان را به عهده داشت و در عقیده و مذهب واخلاق و روحانیت ... وظائفش را دنبال مى کرد هنگامیکه جاى این خلافت را ملوکیت اشغال کرد نه کفایت و درایت این قیادت جامع را دارا بودند و نه مسلمانان براى دادن این عنوان و مقام به آنها آماده اند... با پدید آمدن این شرائط جدید قیادت مسلمانان به دو بخش تقسیم گردید قیادت سیاسى - قیادت دینى 13 .
نویسنده بااین کلمات بر تغییر روان حاکمیت از صدراسلام تصریح دارد و جدائى دیانت از سیاست را معلول تمایز دو قیادت مى شمرد.این نوع بهره ورى از تاریخ اسلام با جزمیت سنت گرایان تفاوت بنیادى دارد. آنان در سالم و صحیح نشان دادن روند جنبش خلافت - حتى تا دوران عثمانى - سعى تمام داشتند و دارند که قداست آن حاکمان را محفوظ نگاه دارند.اما در جنبش احیاءگرانه اصیل نقد و بررسى اعمال نیک و زشت حاکمان پیشین و موجود اساس کاراست . هیچ حکومتى از آن جهت که بر مردم مسلط است قداست ندارد. نوع کردار حکومتهاست که دنائت یا قداست والیان را مشخص مى کند.
این نتائج براى بسیارى از ما در حاکم بدیهیات اولیه است اما وصول بان درامواج تهمتها وافترائات چندان آسان بدست نیامده است . متفکران روشن ضمیراهل سنت با تلاش پیگیر و مقابله باافکار واپس گرایانه در دفاع ازاین حقائق کوشیده اند وارج این تلاشها در تاریخ احیاء تفکرات دینى ناشناخته نخواهد ماند. در جوامع شیعى نیز مفاهیمى مشابه در جریان بود که از ستیز با حکام جائر باز مى داشت . و از ن جمله :از برداشتهاى ناروا پیرامون[ تقیه] توکل قضا و قدر و ... مى توان یاد کرد تلاش احیاء گران شیعى در سده اخیر بر آن بوده و هست که از یک سوى ازاین مفاهیم اصیل پاسدارى کنند واز جانب دیگر معانى واقعى آن کلمات را روشن کنند و راه سوءاستفاده را بر بندند. در کتاب[ اندیشه سیاسى دراسلام معاصر] به جهت گیرى این تلاشها اشاراتى شده است
[یکى از نخستین وظایف تجدد خواهان شیعه تاکید قاطع بر مبناى اصلى[ تقیه] بوده است . بدین منظور که آن رااز صورت پناهگاه بى عملى سیاسى بصورت وسیله اى براى عمل فعالانه در آورند.اینان پى برده اند مادام که براین مانع روانى عامه شیعیان در مورد سیاست اعتراض و مبارزه ( اپوزیسیون ) فائق نیایند امکان کمترى براى سائر عقائد مبارزه جویانه به نهضت مردمى عملى و پیگیر در دست دارند] 14 .
4. ستیز با سلطه اجانب :
جنبش احیاء ظاهرگرا در حدود حفظ ظواهر شریعت بسنده مى کندازاین رواگراستعمارگران این مجال را سد نکنند با طیب خاطر به ثناگوئى مشغول است روى آورى پاره اى از صاحبان این اندیشه ها به زد و بندهاى سیاسى از حدود درک مذکور نشات مى گیرد.
لیکن جنبش احیاءاصیل سلطه اجانب را به گونه اى دگر مى نگرد و میدان دادن آنسلطه رابه ظواهر شریعت براى غارت بواطن و ذخائر دیانت مى داند و در نتیجه پیکار بااستعمار رااز وظائف اصلى مى شمرد.
جنبش احیاء ظاهرگرا افق مبارزه بااستعمار را در حدود پایبندى کشورها به شئوون اسلامى محدود
مى کند.اما جنبش احیاءاصیل[ که اینک در قالب رهبرى امام خمینى متجلى است] جز با شنودن بانک تکبیراز کاخ سفید و کرملین رضایت نمى دهد.
ظاهرگرایان [ غرب] را[ فساد] آن مى بینند و تخطئه اش مى کنند.اما جنبش احیاءاصیل [ غرب] را در[ روابط ظالمانه درونى و برونى] .
وازاین گونه تفاوتها بسیاراست . غربیان تا دیر زمانى از آن بى اطلاع بودند و لذا گمان مى بردند که جنبش هاى احیاء گرایانه اصیل را مى توان با تجدید نظر در حفظ شعائر به تسلیم واداشت . تجربه دوران اخیر حکومت سابق و وعده هاى مکرر در حفظ و پاسدارى از دیانت و روحانیت بااین تلقى انجام یافت .امااینک آنان نیز دریافته اند که جنبش مذکور جز با حذف و سقوط سلطه استکبار جهانى آرام نخواهد نشست . توطئه هاى نوین سیاست سلطه براساس درک جدید آنان تنظیم مى گردد.
5. تکیه بر تعقل همراه با تعبد:
نهضت احیاءاصیل به[ تفکر] و[ اندیشه] ارج مى نهد و به بهانه تعبد از بهاى[ عقل] نمى کاهد. در صدر سلسله مرحوم [سیدجمال] جاى دارد که به بیان[ شهید مطهرى] به نکته ذیل باور داشت :
[جامعه اى که معتقد باشد اساسى ترین معتقداتش را باید با نیروى برهان و یقین نه ظن و تخمین و نه تعبد و تقلید به دست آورد کافى است که زیربار خرافه واوهام نرود پس باید مردم را به توحید برهانى دعوت کرد تااحترام واعتبار عقل از نظر دینى براى آنها مسلم و مسجل گردد] 15 .
عبده، نیز راه استاد را در زمینه فوق پیشه گرفت و به دفاع از[ تعقل] در مقابل[ جمود] برخاست . وى در[ رساله التوحید] مى نویسد:
در پناه فرمانروائى جاهلان دانشمندان دروغینى پیدا شدند که اذهان مسلمانان را آشفته تر کردند و چیزهائى گفتند که روح اسلام از آنها بى خبر بود. عقل رااز همه زمینه ها بیرون راندند و هر کس را که از آن سخن مى گفت به کفر و گمراهى منسوب داشتند و مردم نیز چون نادان واز سرچشمه هاى اصیل فکر اسلامى بى خبر بودند گفتار و کردار آنان را درست مى پنداشتند. علماى مخالف عقل کار را درباره دشمنى عقل و[ دین] زنده کردند و در دروغهائى که مى گفتند تکیه کلامشان این بود که :این حلال و آن حرام است واین کفر دراسلام است 16 .
در زمانه ما[ شهید مطهرى] رایت این جهاد را بردوش داشتند و سخت کوشانه از آن گفت و نگاشت . دفاع متصلبانه اواز تعقل بهمراه تعبد فضاى نوینى را در حیات عقلى گشود و[ خرد] را راهنماى [جهان بینى] و منبع[ ایدئولوژى] بحساب آورد واز تنگ نظرانى که در این دو قلمرو به انکار نقش عقل پرداخته اند بشدت انتقاد کرد و ضعف مبانى آنان را بر ملا ساخت و آثار سوءاین گونه اندیشه ها را آشکار کرد. وى در شرح مفاسد غلبه ظاهرگرایان بر خردپیشگان در تاریخ اسلامى (پیروزى اشاعره بر عدلیه ) مى نویسد:
جریان عدلیه و غیر عدلیه جنگ بین جمود و رکود فکرى و بین روشن بینى و روشن اندیشى و تعقل بود. متاسفانه جمود و رکود و تاریک اندیشى فائق آمد وازاین راه خسارتها برعالم اسلام وارد شد نه خسارت مادى بلکه خسارت معنوى 17.
و ادامه در تبیین علل روانى این غلبه فرموده اند:در آدمى حتى حسى هست که گاهى به خیال خود مى خواهد در برابرامور دینى زیاد خضوع کند آن وقت به صورتى خضوع مى کند که بر خلاف اجازه خود دین است یعنى چراغ عقل را دور مى اندازد و در نتیجه راه دین را هم گم مى کند 18.
در ختام فصل به این جمع بندى مى توان دست یافت که تفاوتهاى اصیل در گامها و آرمانهاى جنبش هاى احیاء را نبایداز دیده دور داشت و تقسیم بندى این حرکتها را در پرتو مسائل یاد شده وامور مشابه باید انجام داداگر حرکت اصلاحى ازاین آرمانها و جهت گیریها بدور بماند اصالت خود را در[ احیاء]از دست خواهد داد و سیلاب وسوسه ها به کام نیستى مى شتابد.اما مى توان باور داشت که جو حاکم بر حرکتهاى احیاء گرایانه در عصر کنونى بااصالتها و آرمانهاى بنیادى همراه است و بررسى و نظاره اجمالى بر جنبشهاى اسلامى موجود صحت آن را نشان مى دهد .
امواج موجود
جنبش احیاء دینى در قلمرو جهان اسلام بسط یافته و نفوذ آن معماران و حافظان دنیاى سلطه را به هراس افکنده است. [نیکسون] سیاستمدار و مشهور بلوک غرب تعیین خطراصلى مى گوید:
[مشکل امروز بدون شک بنیادگرائى اسلامى است که مراکش تا[ پاکستان] خود را نشان مى دهد] 19 ..
سیاست مشابه اردوگاه شرق نشانه اى است براین که در این درک دو بلوک وحدت نظر دارند و با تمامى اختلافات این جنبش را مشکل هر دو سیستم تلقى مى کنند. به گزارش ذیل که از نشریه [ هرالدتربیون] نقل مى شود توجه کنید:
[سیاستهاى آقاى گورباچف در آسیاى مرکزى ... مغایر با سیماى خیرخواهانه وى درغرب خشونت آمیز بوده است ... گورباچف دستور هجوم مستقیمى را علیه اسلام صادر کرده که در طى سال گذشته رسانه هاى شوروى سروصداى زیادى براى درهم کوبیدن اسلام به راه انداخته اند. هزاران تبلیغات چى به روستاهااعزام شده اند تا به فعالیتهاى ضد خداشناسى بپردازند. مقامات در سراسر[ آسیاى مرکزى] مراسمى را موسوم به ماه ویژه مبارزه با[ خداشناسى] برگزار کرده اند و مقرر داشته اند که متون تاریخى نتایج منفى فتح آسیاى غربى توسط اعراب و رواج اسلام را نشان دهند] 20 .
دراین طوفان سهمگین نفش و تاثیرانقلاب اسلامى ایران انکار ناکردنى است و همگان آن را دریافته اند. به نوشته[ نیوزویک] :
[بنیادگرائى اسلامى به ایدئولوژى رهائى بخش مسلمانان سراسر جهان تبدیل شده است . بنیادگرائى اسلامى دیگر محدود به رادیکالها نبوده و ایدئولوژى اصلى رهائى بخش براى توده مسلمان در هر مکان شده است .
گرچه بنیادگرائى اسلامى پدیده اى جدید نمى باشد ولى پس ازانقلاب اسلامى درایران انرژى و نیروى تازه اى گرفت]21 .
زمینه این گرایش را درافول مکاتب و شیوه هاى غرب پسند باید دانست . در جهان اسلام تجربیات ناسیونالیسم سوسیالیسم مارکسیسم و ... به شکست انجامیدند و مهره هاى غرب رنگ باختند و مسلمانان دریافتند که دراین پیکار با سلاح خویش باید به مقابله برخیزند و این جنبش پرطنین از آن درک مقدس نشات مى یابد واشکال مختلف آن را در زندگى و کردار مسلمانان مناطق جهان اسلام مى توان یافت واز آن جمله موارد ذیل را بایستى برشمرد:
1. تجدید نظر در شیوه مبارزه :
مبارزات[ پارلانناریستى] به شیوه[ غرب] و یا سازمانهاى چریکى مسلحانه به شیوه هاى احزاب رادیکال مارکسیستى از روشهاى رایج پیکار در جهان اسلام بود.اینک متد جدید جهاد دراین سازمان گشوده شده است . دراین شیوه بسیج مردمى اساس کاراست . شیوه اى که غربیان آن را مدل انقلاب اسلامى ایران مى شمرند. دراین متد [ مردم] قاعده پیکار و تلاشند و[ شهادت] اهرم وصول به فتح . در[ مصر] و یا[ لبنان] و ... نمونه هاى نیک این تحول را مى یابیم . بررسى امتیازات این شیوه درمقایسه با حرکتهاى حزبى - سازمانى (پارلمانى یا مسلحانه ) فرصتى دیگر مى طلبد.اما موفقیت این حرکت دراخراج تفنگداران غربى از کشور اسلامى لبنان عقب نشینى غرب در سودان و نمونه هاى مشابه حکایت از آن مى کند که تجربه انقلاب ایران در متد مبارزه مى تواند رهنمون بخش نهضتهاى آزادیبخش در جهان قرار گیرد
2.احیاء شعائر دینى :
ظواهر دینى حصارى در مقابله با نفوذ فرهنگ بیگانگان تلقى مى شود. همت دشمنان بر حذف شعائر ازاهمیت آن دراین نبرد حکایت مى کند. و جوامع اسلامى دریافته اند که پاسدارى از آن حفاظت ازاصل مکتب را بهمراه دارد و لذا دراین راه مى کوشند. در گزارشى از[ تلویزیون دولتى اسپانیا] تحت عنوان[ بنیادگرائى اسلامى] ضمن اشاره به علت این جهت گیرى ازاشکال آن سخن به میان آمده است :
[ اسلام گرائى بخاطر بحران ناشى از شکست بزرگ و تاریخى قومیت گرائى عرب در حال نیرو گرفتن است ... جنبش اسلامى روز به روز در[ مصر] رشد مى کند و در دانشگاهها و مساجد گروههاى بنیادگرا به خاطر توجهشان روز به روز برجسته تر میشوند. آنها در نمازهاى جمعه درانتهاى مساجد با لباسهاى سفید و عرق چین هاى سفید همانند صدراسلام مى نشینند در کشورى مانند مصر که براى غربى شده توسط آمریکائیها تلاش مى شود حجاب اسلامى مد روزاست] 22 ...
و یا در گزارش دیگر مشاهده مى کنیم :
اسلام و بنیادگرائى دراسرائیل و مناطق اشغالى در حال پیشرفت است . مساجد جدید با مناره هاى بلند و گنبدهاى آبى و سبز رنگ در همه جاى
سرزمین مقدس رو به افزایش است ... جوانان بیش از همه براى نماز و دعا به مساجد هجوم مى آورند. زنان فلسطینى بیش از پیش لباسهاى اسلامى بر تن دارند. قدرت بنیادگرایان بیش از همه در دانشگاههاى عربى بخوبى دیده مى شود. 23
درادامه گزارش فوق میزان خطراز زبان متخصصان نظام صهیونیستى نقل شده است :
[دکتر رانى اسرائیلى از دانشگاه عبرى بیت المقدس .... هر چه قدراسلامى تر همان قدر هم ضداسرائیلى تر] 24 ...
بااین توجه در مى یابیم که حساسیت نظام سلطه در مقابل حفظ و احیاء شعائراسلامى بر چه بنیادى استواراست . حتى به قیمت مساله سازى براى کشورها در مقابل آن موضع مى گیرند. حوادثى چون ممانعت از ورود زنان با حجاب به دانشگاههاى ترکیه و ... نمونه هائى از آن به شمار مى روند
3. رشد مطبوعات و نشریات اسلامى :
درجهان امروزین نوع گرایش در مطالعات ابزار مناسبى براى درک جهت گیرى فرهنگى کشورهاست . در سالیان اخیر موج مطالعات مذهبى در جوامع اسلامى از[ بیدارى فکرى] حکایت مى کند. به عنوان نمونه مى توااز گزارش روزنامه[ الاهرام] یاد کرد به نقل از ناشرین نمایشگاه بین المللى کتاب در قاهره آورده اند:
[کتابهاى اسلامى جدید و یا قدیم بیشترین فروش را در نمایشگاه داشته اند.از جمله پر طرفدارترین آثاراسلامى اخیر [ بازگشت به خویشتن] اثر دکتر على شریعتى مى باشد که با عنوان[ العودالى الذات] به عربى ترجمه شده است . کتابهاى اسلامى در مورد زن و حقوق زن و مسائل شرعى جمله کتابهائى بوده اند که طرفدار زیادى داشته اند] 25 .
دراین نقل 2 نکته اساسى وجود دارد:از یک سو گرایش به کتب مذهبى واز جانب دیگر روى آورى امت اسلامى به مفاهیمى چون بازگشت به خویشتن . جوامع اسلامى ازانقاطع وانقصان فرهنگى در رنج است و با اتصال به ریشه هاى اصیل خود دریافتن تکیه گاه مى کوشد واز کتابهائى چون بازگشت به خویشتن [ عود] به این[ ذات] را طلب مى کند.
نمونه مذکور مختص به[ مصر] نیست بلکه در سایر کشورهاى اسلامى از آن نشانه هائى در دست است .در نقل ذیل اوضاع مطبوعات و نشریات اسلامى در[ ترکیه] را ملاحظه مى کنیم :
[ امروز در ترکیه 22 مجله اسلامى با کیفیتى عالى براى یک و نیم ملیون خواننده منتشر مى شوند که بسیارى از آنها داراى مقالاتى به زبانهاى انگلیسى و فرانسوى مى باشند.
در حالى که در 6 سال قبل انتشار هرگونه ادبیات مذهبى فقط با اجازه وزارت آموزش وامور مذهبى ترکیه بود و کیفیت این نشریات آن چنان پایین بود که مغازه داران از آن براى بسته بندى اجناس خود استفاده مى کردند] 26 .
وسعت نشر و کیفیت مطلوب نشریات اسلامى ازاقبال خوانندگان و عطش نسل معاصر در فهم دین حکایت مى کند. در روایت ذیل گوشه هاى دیگراز این استقبال از مفاهیم مذهبى را مى توان دریافت :
در سال 1934 تنها 7.1 درصداز کل عناوین کتابهاى منتشر در ترکیه را کتابهاى اسلامى تشکیل مى داد. در حالى که امروز این نسبت به 7 افزایش یافته و علاوه بر آن طى 35 سال گذشته تعداد ناشران آثار اسلامى در ترکیه ده برابر شده اند. در سال هاى اخیر تیراژ کتابهاى اسلامى و على الخصوص کتب[ تفسیر وحدیث] که طالبان بسیارى دراین کشور دارد نیز بسیارافزایش یافته است . در سال 1985از کتاب [ احیاء علوم الدین] غزالى 000.200 نسخه از کتاب[ حیاه الصحابه] کاندهلوى 111.81 نسخه و ... فروش رفته است . 27 .
این گرایشها براى سلطه گران و وابستگان آنان خوشایند نیست .ازاین رو در حد توان به مقابله بر مى خیزند و کارشکنیهائى در راه بسط معارف اسلامى نشان مى دهند. نمونه ذیل را دراین راستا باید دانست :
[ پلیس امنیتى کشور تونس در اواسط تابستان ناگهان به یکى ازامهم ترین موسسات انتشراتى به نام [بوسلمه] یورش برد و بیش از.130 هزار جلد کتاب را که غالب آنها بى اجازه مقامات مربوطه چاپ شده بودند ضبط گردید... هم چنین تعداد بى شمارى قرآن و جزوه هاى مربوط به[ جهاد در قرآن] توقیف گردید... اتهام این موسسه چاپ و نشر کتابهائى است که جوهر و مایه بنیادگرائى دارند]. 28.
در پایان این فصل از نوشتار ذکراین تذکر بى سود نیست که امواج جنبش احیاء دینى در جوامع اسلامى در عناوین یاد شده نمى گنجد. و نمونه هاى موجود و سعى در کلام را مى طلبند تا به نقل و تحلیل سپرده شوند. در مجموعه جهان اسلام از مراکش تا پاکستان که غربیان آن را [کمربند آتش] نام نهاده اند شعله هاى سوز و گداز دینى برافروخته است . مسلمانان در تعمیر حرم به پاخاسته اند و به حذف بنیان شرقى و غربى همت گماشته اند و راه نوین حیات را آغاز کرده اند. در فریاد سیاهان مسلمان آفریقاى جنوبى در تکبیر خالداسلامبولى ها در شلیک سلیمان خاطرها و ... جویبار جدید زندگى جارى است . و فصل زرین تاریخ اسلامى را امت مسلمان رقم خواهند زد.
جذب متفکران
حضوراسلام در موضع برتر - فکرى سیاسى از دلائل اساسى طرح ایدئولوژى اسلامى در مجامع فکرى است لا قرن 19 و دهه هاى اوائل قرن 20 بواسطه ضعف جوامع اسلامى در موضعگیریهاى فکرى - سیاسى [ اسلام] درمیان روشنفکران جهان نمودى نداشت . آنان این دین رااز مکاتب ملل عقب افتاده مى شمردند واگر تحقیقى پیرامون آن را روا مى شمردند نوعى بازنگرى باستان شناسانه به ادیان شرق محسوب مى شد و نه بررسى یک مکتب حیاتبخش و زندگى سازاما با نضج حرکتهاى احیاءگرایانه این تلقى دگرگون شده است . [ پدر میشل لولونگ] که بیش از 35 سال از زندگى خود را در کشورهاى شمال غربى افریقا گذارنده است در مقایسه نفوذ [مسیحیت] و[ اسلام] اظهار مى کند:
از قریب 20 سال پیش از نفوذ کلیساى کاتولیک کاسته شده است 27 .
وى در دامه اظهارات روى آوردن به اسلام را میوه یک حرکت روشنفکرانه مى شمرد.این تلقى در زمان حاضر بسیار جالب مى نماید. اندیشه اسلامى در قرن نوزدهم متهم به[ ضدعلم گرائى] بود و فیلسوفانى چون[ ارنست رنان] را به این گمان مى فاکند که[ اسلام] با [دانش] ناسازگاراست و بزرگانى چون[ سیدجمال] در تلاش بر آمدند که این اوهام را بزدایند و رباطه فعال و مثبت[ دین] را با[ دانش] بیان کنند.اما در زمان معاصر اسلام از ثمرات حرکتهاى روشنفکرانه تلقى مى شود و نخبگان فکرى به این سیستم روى مى آورند و یا آن را نظام قابل بررسى مى شمرند .
در بررسى و ریشه یابى این رویداد به عوامل متعددى میتوان دست یافت واز آن جمله :
1. قدرت سیاسى اسلام در پرتو جنبش احیاء:
نقش و تاثیر قدرت سیاسى در طرح مکاتب فکرى انکار ناکردنى است . طرح اندیشه ها در موضع ضعیف سیاسى چندان طرفدار نمى یابد.اذهان متفکران و مردم جهان ز نظامهاى آرمانگرایانه مملواست واینک به تعقیب اندیشه هائى بر آمده اند که توفیق خود را در مقام عمل نشان دهندلاازاین رو [ قدرت سیاسى] اهرم کارساز در طرح افکاراست . [پیراآسولین] که کتابى را در زمینه[ علل روى آوردن به اسلام] تدوین کرده است در زمینه[ پیشرفت اسلام در فرانسه] و توجه ناگهانى آن جامعه را به کیش اسلام با شوک نفتى جهان عرب در 1973 که دراروپا - واز آن جمله در فرانسه پدید آمد مرتبط مى داند و مى گوید: :
[در آن تاریخ من در دانشکده زبانهاى خاورمیانه به فراگیرى زبان عربى مشغول بودم . پیش از سال 1973 تعداد ما دراین کلاس تنها 10 تن بود. لیکن بعداز شوک نفتى کلاسها کاملا پر شد] 30 .
این واقعه روایتى است از نفوذ قدرت سیاسى در طرح اندیشه ها و افکار و آداب و رسوم . طرح مسائل مختلف اسلام (در زمینه هاى حقوقى - قضائى و ...). در کنگره هاى بین المللى و یا بررسیهاى مداوم پیرامون تشیع و ... در جهان غرب جداى ازانگیزه هاى سیاسى در پاره اى از موارد به گرایشهاى تحقیقى بر مى گردد که با پیروزى انقلاب اسلامى در ایران پدید آمده اند و یا گسترش و نضج جنبش احیاء در جهان اسلام آن سمت گیرى را سامان داده اند
2. خلاءایدئولوژیک :
بن بستهاى مدوام مکاتب قدیم و نوین نسل پژوهشگر را بستوه آورده است نظامهاى فکرى ازارائه[ انسان مطلوب] بازمانده اند و دراین تضارب و تنازع اسلام به عنوان[ رقیب جوان] پاى به میدان نهاده است . وافراد و گروههائى را به سوى خود خوانده است .اینان فقط کسانى نیستند که دراثراحساس زودگذر جذب این مکتب شده باشند.
دغدغه هاى مستمر آنان را کوى به کوى داونده است و در نهایت سرتسلیم در معبد اسلام نهاده اند. در گزارشى از[ فرانس پرس] پیرامون[ اسلام در فرانسه] ازاین گرایش یاد مى کند
پیشرفت اسلام در فرانسه به اوائل سالهاى 1970 باز مى گردد و ملموس ترین نشانه این رشد آن است که تنى چنداز شخصیتهاى سرشناس به دین اسلام روى آوردند. کسانى چون[ روژه گارودى] مسیحى سابق و رجل سابق حزب کمونیست فرانسه . روى آورى او حتى با توجه به این که این فیلسوف از سالها پیش به احکام اسلام علاقه نشان مى داد تازگى دارد... [موریس بژاژ] کارگردان رقص کلاسیک نیز در کتابى به نام[ لحظه اى در زندگى دیگر] در مورد روى آوردن خود به اسلام میگوید: [تنها در قرآن است که این راه را باز مى یابم] . ویژگى موریس بژاژ دراین است که بر خلاف اکثر کسانى که در فرانسه به اسلام گرویدند وى به تشیع ... روى آورد... و یا بانو[ اوادو ویتره بروویچ] نویسنده آثار متعدد در مورد صوفیگرى و پروفسور فلسفه در دانشگاه سوربن را مى توان نام برد... 31
این افراد و گروهها در ظلمت مغرب غرب قبس هدایت رااز جانب معبد اشراق شرق کعبه یافته اند و دراخذ آن بر آمده اند. [روژه دو پاسکیه] ازاین جنبش ستیزگر یاد مى کند و علل آن را بر مى شمرد:
[درآشفته بازار روشنفکرى معاصر که لاادرى گرى مکاتب و نحله ها و حوزه هاى فلسفى مد روز گرمش ساخته است[ یقیقن تعرض ناپذیرى] که اسلام عرضه آگاهیها مى کند بردى عظیم دارد. زیرااین[ یقین] براى بشر امکان بازیافتن معناى پرمایه بشرى را فراهم مى سازد] 32 .
بنابراین آن تشکیک هاى مداوم بهمراه امید به این یقین پایدار جانمایه گرایشهاى یادشده است .
3. بن بست سیاسى دو نظام جهانى :
دو سیستم سلطه گر چه با توازن وحشت زیست مى کنند امااز هراس اندیشه وران نمى کاهند. واین خوف آنان را به تکاپوى فلسفه جدید زندگى فرا مى دارد و[ اسلام] رجاء جدید در عصر ناکامیها و نامیدیهاست[ . روژه گارودى] که نام[ رجاء] را بر خود نهاده است از این اوضاع بحرانى دو قدرت جهانى و نقش اسلام در مقاله اى تحت عنوان [راه حل فزاینده غرب] چنین یاد مى کند:
اکنون خودمان را همانند زمان رسول اکرم[ ص] مى یابیم . آن زمانى که دو نیروى بزرگ یعنى امپراطورى بیزانش وامپراتورى ساسانیان رودر روى یکدیگر بودند واین دو نیرو هر دو در راه اضمحلال بودند. و امروز مى بینیم که دو نیروى عظیم شوروى تلاش به تقسیم جهان به دو اردوگاه هستند و هر یک از آنان داعیه اصول وایدئولوژیهائى را دارد که بااصول و نیروى دیگر در تعارضند در حالى که هر دوى آنها بر همان الگوى فرهنگ فرعونى باستانى تکیه دارند که آنها را به راههاى بن بست شبیه به هم سوق مى دهد... دراین بحران که ما را سرگردان جستجوى هدفها کرده و یا
به عبارت بهتر در نبودن هدف و آرمانها اسلام مى توانداین کمبود را به جهان بدهد و آن[ ارزش زندگى است] .
4. کوششهاى متفکران جنبش احیاء:
تلاش اندیشمندان نهضت بازگشت در راه زدودن شبهات و پیراستن مکتب از خرافات در جذب متفکران غیر مسلمان سهم بسزائى دارد. بى گمان آثار دوران عثمانى و یا صفوى اگر چه از منابع تحقیق به شمار بیایند اما در جایگاه تبلیغ دین سهمى اصولى ندارند. اینک در مراکز گسترش حوزه نفوذاسلام آثار و نوشتار کسانى را مى یابیم که با دیدى نوین در عرضه و تحقیق به مسائل اسلامى نگریسته اند و حاصل این تلاشها درارائه تلقى مناسبت تراز دیانت اسلام مشهوداست .
مقابله سلطه گران
همراه بااوج جنبش موجود مستکبران از کارنمانده اند و در راه تضعیف و یاانحراف آن همت گمارده اند.استعمارگران بین المللى خطر این جنبش را دریافته اند و لزوم کنترل آن را به یکدیگر گوشزد مى کنند [ الکساندرهیگ] در زمینه رشد بنیادگرائى اسلامى هشدارمى دهد : به نظر من خطرناکترین و مهم ترازاین عواقب مشکلات بین اللملى گسترش بنیادگرائى اسلامى است که درایران پا گرفته واکنون عراق و ثبات تمام رژیمهاى عرب میانه رو در منطقه را تهدید مى کند.این پدیده اگر از کنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناکترین وجه به مخاطره خواهدانداخت . 34
در راه کنترل این نهضت به تلاشهائى دست یازیده اند واز آن جمله مى توان نکات ذیل را یادآورى کرد:
الف : بررسى آکادمیک جنبش احیاءاسلامى :اساس مقابله سیاسى مستکبران بر پایه نظامها و واحدهاى تحقیقاتى آنان استواراست و در برخوردهاى سیاسى براساس داده هاى این واحدهاى تحقیقاتى آنان استواراست و در برخوردهاى سیاسى براساس داده هاى این واحدها به موضع گیرى مى پردازند. تلاشهاى وسیع تحقیقاتى در مراکز مطالعاتى جهان غرب و اردوگاه شرق در زمینه یاد شده بااین مساله ارتباط ناگستنى دارد. به عنوان نمونه مى توان به خبر ذیل توجه کرد:
کمیته فرعى امور خارجه مجلس نمایندگان دراموراروپا و خاورمیانه چندى است که مساله بنیادگرائى اسلامى واثرات آنرا بر رویدادهاى خاورمیانه تحت مطالعه و بررسى دارد. بدین منظور کمیته از صاحبنظران و کارشناسانى که در زمینه اسلام بنیاگرائى اسلامى و مسائل خاورمیانه مطالعاتى انجام داده اند دعوت کرد تا بااعضاى کمیته به گفتگو نشسته و نظرات صریح خود راابراز دارند. 35
ب - تحقیق در راه شیوه هاى برخورد: در زمینه شیوه مقابله با نهضت احیاءگرایانه در مطبوعات و رسانه هاى گروهى استکبار مقالات و گفتارهاى مداومى منتشر و پخش مى گردند.
این مجموعه در کنار واحدهاى تحقیقاتى نظام سلطه راههاى مبارزه را براى مجریان امور مى گشایند و آنان را به تاکتیکهاى نبرد آشنا مى کنند. به عنوان نمونه پروفسور[ آموس رلموتر]استاد دانشگاه و سردبیر مجله مطالعااستراتژى مقاله اى را با عنوان[ استراتژى مقابله با جهاداسلامى] در مجله[ وال ژورنال] نگاشته است . درابتداى آن فرمان جهاد مقدس را علیه جنبش اسلامى صادر مى کند و پاپ گونه جنگ صلیبى جدید رااعلام مى دارد:
در وحله اول باید توجه داشت که جنگ علیه گروههاى بنیادگراى اسلامى یک نیاز فورى است . 36
دراین جنگ پیشنهادهائى از سوى او و یا کسانى ماننداو ارائه گردیده است .اینان حاکمان خود را به اتخاذ مواضع ذیل هدایت مى کنندو در سد نفوذ جنبش آن حرکتها را پیشنهاد مى کنند:
1. توجه به ایران : مستکبران ایران را مرکز جنبش احیاء مى شمرند و لذا در موضعگریها به معادلات برخورد با کشورمان بهاى فراوانى مى دهند.
در گزارش سالانه جهانى پیرامون سیستم اقتصادى واستراتژیهاى بین المللى - رامسس 82 - که[ کالج روابط بین المللى فرانسه] منتشر گردیده است مى خوانیم :
[پنج سال پس از سقوط شاه تاریخ زمان تهیه گزارش نیروهاى ایرانى هنوز هم یک مرکز مهم جهت ایجادامواج کلان و غنى تغییرات منطقه یا استراتژیک بحساب مى آیند] 38 .
2. شناسائى کانونهاى مهاجم :
بررسى نقاط تهاجم براى پیگیرى و فرود ضربات متقابل در صدراهداف دشمنان جنبش جاى دارد. آنان پنهان نمى دارند که گر چه مرکز و سرچشمه پشتیبانى و دامن زدن به این جنگ مقدس جنبش احیاء امام خمینى بوده اند اما باید شناسائى کانونهاى متعدد تهاجم را در نقاط مختلف از جهان اسلامى از سرگرفت . 38
3. جنگ محدود:
استکبار جهانى به عدم توفیق خود در یک جنگ نامحدود علیه جنبش آگاه است .از این رو سیاست جنگ علیه جنبش آگاه است .ازاین رو سیاست[ جنگ در دائره محدود] را پى ریزى کرده است . در ضمن راه حلهائى که از سوى [پروفسور رلموتر] که سابقااز وى یاد شد براین سیاست تاکید شده
همانطور که ما بطور مستقیم نمى توانیم علیه اتحاد جماهر شورورى ویا کوبا وارد جنگ شویم باایران نیز نمى توانیم رو در رو و مستقیم وارد جنگ شویم باایران نیز نمى توانیم رو در رو و مستقیم وارد جنگ شد. و آن را بر سر جاى خود بنشانیم . مع الوصف ما هم اکنون در وضعى قرار گرفته ایم که قدرت آن را داریم یک جنگ محدود شبیه آنچه با طرفداران شوروى و کوباانجام مى دهیم علیه نمایندگان و طرفداران و هم پیمانان ایران از سربگیریم . ما باید حمله تهاجمى خود را علیه روحانیون تندرو و مردمى همزمان در سه جبهه شروع کنیم
1. کشورهائى که به بنیادگرایان کمک مى کنند.
2. کشورهائى که گروههاى بنیادگراساس بقاء آن را تهدید مى کنند.
3. کشورهاى بدون قدرت مرکزى - مثل لبنان - 39 .
4. سیاست صبر وانتظار:
این گرایش در بخش عظیمى از جناحهاى مسلط بر سیاست جهانى رواج دارد. پیروان این نظریه معتقدند که برخورد مستقیم با جنبش چندان سودمند نیست .
و جز در موارد خاص بایداز آن احتراز کرد. به عنوان نمونه در منطق دکتر[ - ریچارد فورتن] ازاساتید دانشگاه علوم نظامى آمریکا - که در پاسخ دعوت کمیته فرعى امور خارجه کنگره ایراد شده است براین سیاست تاکید شده است :
[باید به یاد داشته باشیم که رعایت دیپلماسى صبر و حصوله در مقابله با مشکلات خاوریمانه فضیلتى شایسته است و به مفهوم عدم علاقه و عدم توجه به این مسائل نیست . مسائل منطقه از میان نخواهند رفت و اگر توجه به برخى مشکلات نشود اوضاع بحرانى بعضى نواحى وخیم تر خواهد شد. بایداین واقعیت را بخاطر بسپاریم که بنیادگرائى اسلامى و افراط گرائى مساله اى است که طى سالهاى آینده نیز با آن روبرو خواهیم شد] 40 .
مسئولیت انقلاب
در آینده جنبش احیاء دوستان و دشمنان به [انقلاب ایران] مى نگرند. و کردارانقلاب در سیر و روند جنبش احیاء تاثیرى اساسى خواهد گذارد. توفیق این تجربه در عمل راه بسیارى از بهانه جویان را خواهد بست و شکست وانحراف آن دهان یاوه گویانى را خواهد گشاد.ازاین رو آنان که این انقلاب را موضعى و منطقه اى تصویر مى کنند و در قالب یک[ قبیله] به آن مى اندیشند و به تنازعات و تخاصمات ایلى مى پردازنداین نکته را غفلت کرده اند که در میدان نمایش جهانیان به نبرد با یکدیگر پرداخته اند. در دیگر مسائل نیز سخن براین گردونه مى چرخد.اگرانقلاب را در قلب جهان بیابیم و به آن باور داشته باشیم در مجروح کردن آن چنین گستاخانه پاى به میدان نمى نهیم . صدورانقلاب اسلامى آنگاه ممکن مى نماید که نهضت در سرچشمه آن از رقابتها سالم بماند و صفاى درون را حفظ کند نان که در گل آلود کردن این سرچشمه حیات بخش احیاء غافلانه و یا مغرضانه مى کوشند به انتظار نباشند که در آن سوى مرزها دیگران به رغبت به این جویبار بنگرند و تمناى کام از جام آن بر دل داشته باشند.
همانگونه که در سابق اشارت شد موج جدید جنبش احیاء بى بنیاد سر در نیاورده است .این حرکت از عواملى نشات مى گیرد و به آرمانهائى مى اندیشد. دورى واجتناب از مدارهاى قدرت بین المللى و ستیز با آن در صدراهداف جاى دارد. [جنبش احیاء] براین باوراست که[ زیستن مستقل] در پرتواسلام میسراست . واینک به تجربه عملى ( انقلاب ایران ) مى نگرد و آن را در راه این آرمان مى شمرد.امااگر در مسیر حرکت امید یاد شده بارور نگردد و انقلاب در اندرون مدارهاى قدرت جهانى جاى یابد و سیاست تنظیم شده بین المللى کشور را به این سوى و آن سوى بچرخاند! توفیق اسلام در قرن حاضر سوال مخاطره انگیز مواجه خواهد شد.
این کلمات و گفتارهاى مشابه بخشهایى از مسئولیت داخلى انقلاب است که با توفیق جنبش احیاء پیوند مى یابد. واما در روابط خارجى مسئولیتهاى اساسى وجود دارد که به پاره اى از محورهاى آن اشاره مى کنیم :
مسائل جزئى جنبش در جهان اسلام :
پیکارگران نهضت احیاء در مناطق مختلف با مسائل اصلى - فرعى درگیرند و موضعگیرى انقلاب ایران در تمامى حوادث از صواب بدوراست در حالى که پاره اى از مسائل درونى با وجود قرب مکانى تنقیح و تحلیل نگردیده اند.اظهارنظرهاى سریع و بى تامل پیرامون جنبشها و سازمانهاى اسلامى در جهان اسلام چندان روا نمى نماید. صاحبان این شیوه شرایط داخلى انقلابى را معیار مى انگارند و تمامى حرکتها را با آن محک مى زنند واندک تفاوت را تحمل نمى کنند واظهارنظر را امر بمعروف و نهى از منکر مى شمرند!.
در شرایط اعلام جنگ صلیبى جدید علیه اسلام جزاتکا به تمامى کسان و گروهها که به اسلام مى اندیشند و ستیز با مستکبران را باور دارند چاره اى نیست . دراین نبر سهمگین تکیه برامواج میلیونى مسلمان پشتوانه نهضت است و تجزیه هاى جزبى این امت جزادامه شکستهاى پیاپى دراین جنگ ارمغانى را بهمراه نخواهد داشت و تاسف آور مى نماید که [ انقلاب اسلامى ایران] از نقش تبلیغ وحدت بازماند و تفرقه هاى نوین را فراهم آورد.
جنبش احیاء شعائر:
در فصل هاى گذشته ازاوج و منزلت دفاع از شعائر در جنبش احیاء سخن گفتیم حساسیت انقلاب ایران در دفاع ازاین گونه حرکتها ضرورى مى نماید.این حرکتها از یک سوى جامعه اسلامى رااز نفوذ فرهنگهاى بیگانه مى پیراید واز جانب دیگر بانگ غیر مستقیم علیه حکومتهاى جائراسلامى است . وانقلاب ایران به عنوان دفاع از معروف و نهى از منکر ازاین حرکت مى تواند حمایت کند و دراین پشتیبانى از مواضع برتر بهره منداست .اگر پاره اى از حرکتها بواسطه مراعات مسائل بین المللى میسر نباشد اما دفاع ازاجراى قوانین اسلامى بویژه در حد شعائر چندان مساله انگیز نخواهد بود. و دراین مسیر بویژه[ جنبش حجاب] از منزلت ارجمندى بهره منداست .این رحرکت علاوه بر نشانه اى از بازگشت به خویشتن اسلامى زندگى مصرفى غربى را در جوامع اسلامى زندگى مصرفى غربى را در جوامع اسلامى به سخره مى کشاند و پایه هاى حکومت غربیان که براین بازار مصرف استواراست واژگون مى کند. و [ انقلاب اسلامى ایران] در دفاع از جنبش مقدس یاد شده نبایستى سستى نشان دهد و با توسل به ابزارهاى ممکن و موجود این حرکتها را مورد حمایت قرار دهد.
3. ارتباطات فکرى :
رشد و قوت حیات فکرى درایران اسلامى ایجاب مى کند که جنبش از دستاوردهاى این تلاش مطلع باشد. بویژه در مقطع کنونى که اسلام دراین سامان ایدئولوژى حاکم گردیده است . بسیارى از متفکران مسلمان علاقه مندند که از مشکلات اجرائى آن اطلاع یابند و در راه تحقیق برآیند.
متاسفانه این تماس در حد مطلوب نیست و ترجمه پاره اى از آثار محییان (چون شهید مطهرى و ...) در حد کفایت به گمان نمى رسد. به عنوان نمونه گوشه اى ازاین تساهل را در خبر ذیل مى توان مشاهده کرد:
[گر چه این کنفرانس کنفرانس امام محمدغزالى در پاریس 1918 آذر 64 بنابه تقاضاى ایران برگزار مى شد و دفتر نمایندگى ثابت ایران نیز همه تلاش خود را براى بهتر برگزار کردن آن و حفظ شئون فرهنگى جمهورى اسلامى به کار برده بود. مع هذا جاى محققان و سخنرانان بیشترى ازایران در آن خالى بود. و همان طور که اشاره شد فقط یک نفرازایران اعزام شده بود. تاریخ این کنفرانس از یک سال قبل اعلان شده بود و نماینده ایران در [یونسکو] نیز بارها با مقامات مسئوول یونسکو درایران مکاتبه و تقاضا کرده بود که حداقل سه نفراز محققان ایرانى اعزام شوند و مقالاتى راارائه دهند.اما متاسفانه اقدامى صورت نگرفت] 41 .
4. حرکتهاى اصلاحى در درون جنبش :
پاره اى از وقائع در درون جنبش احیاء موضعى و مقطعى بشمار مى روند. گر چه با بنیاد رژیم هاى استبدادى درگیر نمى شوند اما مقابله اى در حد توان با مظاهر آن به عمل مى آورند.انقلاب ایران از توجه به این حرکتها نمى تواند غافل بماند. نبایدانتظار داشت که در تمامى مجامع رکتهاى احیاءگرانه با شعارهاى تند سیاسى انجام یابند و عدول ازاین خط مشى با بى مهرى کامل همراه گردد. به عنوان نمونه حرکتهائى که در جهان اسلام براساس تشویق معاونت عمومى مبارزه با فساد و منکرات و ... صورت مى گیرند مورد تقدیر و تکریم قرار گیرند واز سوى نهادهاى وابسته به کشور اعلام واظهار گردد. که اگر سلطه غرب براى نفوذاز تمامى راههاى ممکن سود مى جوید صواب نمى نماید که ماابزارهاى موجود را به رایگان از کف بدهیم
5. دانشگاهها و مساجد:
شبکه گسترده مساجد پایگاه مناسب در راه ترویج[ اسلام اصیل] محسوب مى گردند. غربیان نیز این را دریافته اند که بانگ ماذنه ها صداى سقوط آنان را سر مى دهند. در گزارش[ لوپوئن] - پاریس - مساجد را کارگاههاى انقلاب از نوع انقلاب ایران مى شمرد 42 .
در جانب دیگر نقش دانشگاهها در کشورهاى اسلامى اصولى و ریشه دار است .اینان به احساسات دینى روى آورده اند و شعور مکتبى را مى طلبند. و به اقتضاى سنین در راه ابراز شوراسلامى تحرک مناسب را دارا هستند.
پیونداین دو مرکزاحیاء و وحدت مقدس آن دو آثار نیک را پدید آورده است . و ثمرات آنرا در جنبشهاى احیاء در مصر و ترکیه مى یابیم .
ارتباط حدى و مداوم انقلاب ایران بااین پایگاهها سلامت و قوت جنبش اسلامى را تضمین مى کند.
6. مطبوعات اسلامى :
مبادله امکانات و تحقیقات در راه نشر آثاراسلامى بر قدرت و کیفیت آنها خواهدافزود. و در فرض مدیریت مناسب [ ایران اسلامى] قادراست در نشراین آثار تاثیرى بر جاى نهد.
در پایان نوشتار تاکید میشود: جنبش احیاء را باید جدى گرفت واز فرصت موجود بهره جست و بویژه متفکران اسلامى مسئوولیتى اساسى را بر عهده دارند و تکلیف حوزویان دو چندان است [ پروفسور کرافورد] گزارشى پیرامون ریشه ها و ماهیت مبارزه طلبى اسلامى در آفریقاى جنوبى و کل افریقا تهیه کرده که به درخواست کلیساى[ وایت داچ ریفورمد] انجام یافته است در مقدمه ترجمه انگلیسى این گزارش مى خوانیم :
[کلیساى وایت داچ ریفورمد ( ان . جى . کا) موسسه اى دوراندیش است . مجبوراست که چنین باشد زیرا داراى منافع زیادى در حفظ وضوع موجود درافریقاى جنوبى است .این موسسه هم چنین نسبت به آگاهى دقیق از تغییرات شدید در داخل این کشورافریقاى جنوبى حساس است . چهار سال قبل شوراى کلیساى فوق الذکر ( ان .جى .کا) به پروفسور دان کرافورد در دانشگاه پرتوریا ماموریت داد که در موارد ریشه ها و ماهیت مبارزه طلبى اسلامى درافریقاى جنوبى بطوراخص و در کل افریقا بطور اعم مطالعه و بررسى نموده و نتیجه را به این شورا گزارش دهد] 43 .
این نوع حساسیتها در حوزه هاى دینى کمتر مشاهده میشود. و رخدادهاى جهان خارج مورد دقت و مطالعه نیست و در نتیجه از طرح و برنامه ریزى براى هدایت جنبش باز مى مانیم . در مصاحبه مجله العالم با سرپرست مرکز[ اهل بیت در بانکوک] وى اظهار مى کند:
[ از خلال بررسى اوضاع مسلمانان در شرق آسیا کمبود کتابهاى اسلامى را که ارائه کننده اندیشه اصیل اسلامى باشند رااحساس کردم . بطوریکه اگر کتاب ساده اى نوشته شود یا پخش شود از سوى مردم مورد استقبال قرار مى گیرد].
واین در حالىاست که در کشورهاى اسلامى بخش قابل توجه از کتابها و نشریات به گونه اى تکرارى و یا بدون برنامه ریزى چاپ و نشر مى گردند.
بنابراین اطلاعات لازم از[ جهان اسلام] و رخدادهاى فکرى - سیاسى آن بر ما روحانیان از تکالیف اولیه است . زیرااگر[ حوزه] زعامت فکرى جهان اسلام را دعوى دارد جز با شناخت این جهان به آن دست نخواهد یافت . وانقلاب اسلامى بهترین فرصتها وامکانات را دراختیار گذارده است و عذر را در پیشگاه خلق و خالق ناتمام .
حوزه