نوع مقاله : مقاله پژوهشی
دنیا طلبى ..بازهم آفتى از آفات علم .
تاکنون به بررسى پنج آفت پرداخته ایم :
غرور کبر حسد علم بى عمل و کتمان .
و کتمان را در دو فصل طولانى به بحث نشستیم .
با درد و رنج قلم را دراین وادى مى کشیم .
چه مى توان کرد؟...
براى رسیدن به هدف و طى ف طریق تهذیب و سلوک باید راه را شناخت و همه خطرها و کمین گاهها و لغزشگاهها و پرتگاهایش را...
و با بصیرت قدم پیش نهاد.
با هم این فصل را هم مرور کنیم در شناخت آفت ششم که عبارتست از:
[دنیاطلبى] ...
علم از بهر[ دین] آوردن است نه از بهر[ دنیا] خوردن !
(گلستان سعدى )
6 دنیا طلبى بسا آزاد که[ اسیر]است
و بسااسیر که[ آزاد].
بسا ثروتمند که[ فقیر]است
و بسا تهیدست که[ غناى نفس] دارد واز[ رنگ تعلق] رهاست .
در بند[ داشته ها] بودن
واسیر[ خواسته ها] شدن
بردگى آشکاراست .
و ...زهد [ نداشتن] نیست بلکه[ در بند داشته ها نبودن] است .
و علمى علم است والهى و مقدس وارزشمند که[ راه رهائى] نشانت دهد.
و عالمى عالم ربانى است که طلب علمش او رااز[ دام دنیا] برهاند.
دانشى که معرفت و بصیرت نیاورد از جهل بدتراست .
علمى که چهره دنیا را آنگونه که هست به ما نشناساند خمیر مایه تباهى جان واتلاف عمراست .
گر چه سخن از[ دنیا طلبى] عالم است لیکن دنیا راابتدا باید شناخت تا زشتى دنیاجوئى هم آشکار گردد.
مگر دنیا چیست ؟...
بگذار کلامى از فیض کاشانى بگویم :
[...عالم دنیا طلب بدتر و معذب تراز نادان است و عالمان آخرت طلب رستگارند. کمترین درجه عالم آن است که حقارت و پستى و تیرگى و گذرا بودن دنیا را بفهمد واز عظمت و دوام و صفاى نعمت و جلالت حکومت آخرت با خبر باشد و بداند که این دو مثل دو[ هوو] هستند که هر کدام را راضى کنى دیگرى با به خشم آورده اى . و مثل دو کفه ترازویند که هر کدام را سنگین کنى دیگرى سبک مى شود. و مثل مشرق و مغرب اند که هر چه به یکى نزدیک شوى از آن دیگرى دور
مى شوى . و مثل دو ظرف پر و خالى اند به هراندازه که از ظرف پر ظرف خالى بریزى تا پر شود به همان مقدار آن ظرف پر خالى مى شود]. 1
به فرموده امیرالمومنین ( ع )
من ابصر بها بصرته و من ابصرالیهااعمته ] اگر با آن دیدى بینا خواهى شد و اگر در آن نگریستى کورت خواهد کرد.
خورشید یا شعله یک آتش یا نور شمع و لامپ که اگر بوسیله اینهااطراف را دیدى [ راه] را پیدا کرده به مقصد مى رسى . ولى اگر به خود خورشید چشم دوختى و به شعله نگریستى به نور چراغ خیره شدى چشمت را خواهد زد و دیگر جائى را نخواهى دید... شاید سرت به دیوارى بخورد یا پایت به گودالى بیفتد.
اگر هدف از آموختن دانش هم رسیدن به دنیا باشد این از آخرت بازت مى دارد ولى اگر علم را[ وسیله] آخرت دانستى پل عبورت خواهد بود. واگر هدف زندگى گرفتى سد راهت خواهد گشت واز خدا دورت خواهد کرد.
رسول خدا(ص ) فرمود:
[من ازداد فى العلم رشدا فلم یزدد فى الدنیا زهدا لم یزدد من الله بعدا] 3 افزایش علم باید زهد آفرین باشد و گرنه درو کننده از خود خواهد بود.
و نیز فرمود:
[ماازداد عبد علما فازداد فى الدنیا رغبه الاازداد من الله بعدا] 4 و حضرت امام مدظله سالها پیش فرمود:
[...اگر در کارها نیت خالص نباشد انسان رااز درگاه ربوبى دور مى کند. طورى نباشد که پس از هفتاد سال وقتى نامه هاى شما را باز کنند ببینند[ العیاذبالله] هفتاد سال از خداوند دور شده اید]. 5
به قول خواجه عبدالله انصارى :
[علم بر سر تاج است و مال برگردن غل
و ... دریغ که تاج سر غل گردن گردد و سرمایه آخرت آفرین صرف دنیا شود و آخرت رااز کف بگیرد.
سخن امام صادق ( ع ) چنین است که : هر کس[ حدیث] را بخاطر سود دنیوى طلب کند در آخرت بى بهره است . 6
واین کلام[ ابوذر]است که :
هر کس[ علم آخرت] را براى[ متاع دنیا] فرا بگیرد بوى بهشت را نخواهد یافت . 7
به گفته سعدى :
زاهد که درم گرفت و دیناررو زاهد دیگرى بدست آر و عالم دنیا طلب نیز چنین است .
اگر دانش مى اندوزى تا دنیاى خود را تامین کنى
اگر[ علم] و[ قانون] و[ منطق] و[ قلم] و[ بیان] مى آموزى تا پول و پست و مسند و منبر و محراب فراهم آورى
اگر[ دین] فرا مى گیرى تا[ دنیا] فرا چنگ آرى
به همان دنیا مى ارزى و نه بیشتر!...
که رسولخدا (ص ) فرمود: آنکه علم را براى[ دنیا] مى طلبد بهره اش همان[ دنیا]ست .
و نتیجه اش ... گاهى حسرت ابدى و آتش دوزخ !
به بیان امام امت :
[مواظب باشید مبادا پنجاه سال بیشتر یا کمتر در حوزه ها با کدیمین و عرق جبین [ جهنم] کسب نمائید]!. 9
شناخت نیت گاهى[ ابزار] جاى[ هدف] را مى گیرد
و[ وسیله] به جاى[ مقصد] مى نشیند
و[ راه] تبدیل به[ توقفگاه] مى شود
و[ انگیزه] دیگر حالت انگیزش را ندارد.
چه باید کرد؟...
وراى نیت ظاهرى انگیزه هاى پنهان را شناختن
در قالب انگیزه آشکار محرک اصلى را یافتن
از پوست گذشتن و به مغز رسیدن
هدف را بلبشوى به هم آشفته مراحل عمر و مدارج تحصیل گم نکردن
به انگیزه هاى آگاهانه و ناآگاهانه نهفته در پشت سر عمل توجه داشتن ...
هشیارى و بصیرتى مى طلبد دقیق و نافذ!
نیت چیست !
نیت همان دینام محرک است
پشتوانه اقبال به[ حوزه] است
انگیزه شروع وادامه راه است .
همان است که اگر نباشد عمل هم تحقق نمى پذیرد.
مگر نه اینکه اگر کسى در هواى گرم تابستان به نیت خنک شدن وضو بگیرد وضویش باطل است ؟ واگر به نیت نظافت غسل کند غسل نیست شتشوى بدن است !از کجا بفهمند که براى خداست یا بخاطر خنکى ؟!...
اگر خنک شدنى در کار نبود آیا باز هم وضو مى گرفت ؟
اگر نمیگرفت معلوم مى شود که نیت قصد[ قربت] نداشته است .
در شناخت[ نیت] در تحصیل علم هم چنین محاسبه اى ضرورى است .
گاهى نیت در آغاز [ مبهم] است پس از شروع به کار [ روشن] مى شود.
گاهى [ مجمل] است در جریان عمل وضوح مى یابد.
گاهى[ ناخودآگاه] است در متن کار [ آگاهانه] مى شود.
گاهى[ تحمیلى والقائى] است پس از مراحلى[ انتخابى] مى گردد.
گاهى درابتدا بسیط و ساده است در گذراز مراحل پیچیده و چند بعدى مى شود.
نخست[ یکى] است سپس شریک پیدا مى کند واحداست ضمیمه مى یابد و متعدد مى شود.
گاهى انگیزه [ خدا] ست [ ابلیس] هم پاى خود را به میان مى کشد حتى آنچنان که متوجه نمى شوى که در نیت تغییر پدید آمده است !...
دیده اى که گاهى به فرستنده اى گوش مى دهى [ امواج] دیگرى روى ایستگاه مى آید پارازیت شنیده مى شود و مزاح برنامه اصلى مى گردد؟
دیده اى گاهى خبرگوش مى دهى صداى دیگرى به آن ضمیمه مى شود و دو صدا بگوش مى رسد؟
گاهى قرآن گوش مى دهى خوبخود موج ها عوض مى شود و تبدیل به موسیقى مى گرد؟!
گاهى صداى[ بیگانه] روى برنامه[ خودى] مى آید؟...
[نیت] نیز چنین است .
گاهى هدف [ دین] است [ دنیا] هم به آن آمیخته مى گردد وانگیزه دینى به هدف دنیائى مبدل مى شود.
گاهى نیت در آغاز [ حیات جان] و[ صفاى درون] است ولى بعدا [کسب نان] و[ آرایش برون] مى شود.
خالص و پاک است مخلوط و آلوده مى شود.
مهم حفظ آن نیت پاک والهى است حدوثا واستمرارالله
از آغاز تاانجام .
پیش از حرکت در[ مسیر] و تا[ مقصد].
دراوائل شاید حتى تصور روشنى از راه و مقصد و سرانجام کار نیست . نیت هم در حد یک عنوان . کلى و غالبا هم به رنگ الهى و آهنگ خلوص است ولى وقتى قدرى از راه آمدى دورنمائى از آینده را دیدى جایگاه خودت و علم و فضیلت و شخصیت حوزه اى ات را در یک مجموعه اندکى دریافتى [ مایکون] یا[ مایمکن ان یکون] ها را تا هدفى پیش بینى کردى چهره هایى دیگر وابعاد تازه اى از نیت ممکن است - خداى نکرده - پدید آید و رخ بنماید!...
علم براى علم که هدف مقدسى نیست .
فرا گرفتن دانش حتما باانگیزه اى و براى رسیدن به هدفى است .
آن هدف چیست ؟... مى دانى ؟
دراین باره اندیشیده اى که براى چه درس مى خوانى ؟
آیا خوش آمدنت از یک عالم مذهبى بوده است ؟
آیا پدر تو را فرستاده و چون او مى خواسته طلبه شده اى ؟
آیا حال و هواى محیط خانواده و شرائط تربیتى تو را کشانده است ؟
آیا رفقا و دوستان تو را به دنبال خود کشیده اند؟
ممکن است کسى بجاى رفتن به سربازى و پادگان طلبه شود تا در [مدرسه] بماند.
ممکن است براى فراراز فشنگ و جنگ به کاغذ و کتاب و قلم پناهنده شود.
و ... خیلى[ ممکن است] هاى دیگر!
از کجا مى توان شجاعت که هدف وانگیزه از تحصیل علم چیست ؟
صورت هاى فرضى مساله امروز روز حاکمیت[ ولایت فقیه] واقتدار روحانیت است .
فقهاء[ مبسوط الید]اند و روحانیون مورداحترام و داراى نفوذ و اعتبار.
در عصر جمهورى اسلامى با شرائط و ویژگیهائى که اشاره شد حفظ خلوص نیت از آفت ها دشوارتراست .
و نیز شناخت نیت وانگیزه پیچیده تر...
زیرا امروز بیش از پیش میدان هاى مین و سیم هاى خاردار و کانالهاى آکنده از مواد منفجره سر راه[ طلبه] وجود دارد که هم نیت ها را معرض اختلال و شائبه ها ممکن است قرا دهد و هم عمل ها را دورتراز صلاح واصلاح !اقبال دنیا را دست کم نگیرید...
از کجا بدانیم که براى[ خدا] درس مى خوانیم یا براى[ دنیا] علم فرا مى گیریم ؟
روى سخن بیشتر با آنان است که در عصر مبارک این نظام و دوره پس ازانقلاب پاى دراین راه نهاده اند.
در شرائط عادى تشخیص نیت مشکل است[ . محک] لازم است .
این محک را نه در یک جریان و عمل بلکه به صورت دوران امر مطرح مى کنیم . زیرا در شرائط مختلف قضاوت هم آسانتر و تشخیص هم عملى تر است .
صورت هاى فرضى مساله چیست ؟
آیا در همه شرائط و در همه صور انگیزه تحصیل علوم دینى داشتى ؟
مثلا در دوران امر تحصیل علم بین صورت فقر و ثروت گمنامى و شهرت خوارى و عزت خوف وامن فشار و آسایش مقبولیت یا مطرودیت باز هم براى آموختن دانش هاى حوزه اى آماده اى ؟ واین حالت ها بى تاثیر است ؟
اگر روحانى شدن همراه باشد باانزواى در جامعه .
اگر عمامه بر سر نهادن مقرون باشد با هتک واهانت و خوارى و استهزاى دیگران
اگر درس دین خواندن مایه عقب افتادگى در جامعه باشد
اگر به حوزه آمدن فقر و تهیدستى و فشار زندگى را همراه داشته باشد
اگر عالم مذهبى شدن با ترس و ناامنى واحساس خطر آمیخته باشد
اگر با فراگرفتن علم برچسب هاى : مرتجع امل فناتیک کهنه فکر قرون وسطائى سربار برخوریم .
اگر طلبگى و صرف و نحو خواندن صرف دنیائى نداشته باشد
آیا باز هم حاضرى پویاى این راه و جویاى این علم باشى ؟!...
بصیر مى گردى
تبلور نیت محتاج به گذشت زمان و گذراز دالان حوادث و تنگه فشارها و لغزشگاههاى منافع و پرتگاههاى[ دنیا]ست .
بروز شرائط مختلف و حدوث جریانات نیت ها را غربال مى کند ریز و درشت آن ها را جدا مى سازد الهى و نفسانى بودن آنها را مشخص مى نماید.
مثل یک صحنه جدى مسابقه یا میدان نبرد واقعى .
اگر با دوست خود از روى تفنن کشتى بگیرى یا تا رسیدن به هدفى بدوى میزان مهارت در کشتى یا سرعت یا دویدن خود را به دست نمى آورى . شاید هم براین اساس درباره خود قضاوت کنى ولى وقتى در کى مسابقه جدى با یک حریف ماهر با یکرقیب خطرناک شرکت کردى دراین صحنه جدى استعدادها و مهارت هایت آشکار مى شود.
و نیز همانند جنگ
اگر در یک پادگان آموزشى یا در یک دوره نظامى پس از آموزش مانور و عملیات تمرینى داشته باشیم این هرگز میزان واقعى شجاعت و مقاومت و صلابت و درایت ما را درامر دفاع و صحنه نبرد نشان نمى دهد هر چند در مانور تیر هم شلیک شود ساختمانى هم منفجر گردد مجروح هم داشته باشیم و گروه مقابل را خلع سلاح و پایگاهشان را تصرف کنیم و دیوار صورتى را در هم بشکنیم ...
هیچگاه کار تمرینى ملاک نمره وارزش گذارى و قضاوت نیست .
میزان جبهه نبرداست .
آنجا که با نیروهاى دشمن که دشمنى واقعى با ما دارند درگیریم آنجا که شلیک و تک و پاتک و گلوله اش حقیقى است آنجا که دشمن به قصد نابودى ما به حمله و شبیخون دست مى زند....
چون درگیرى حقیقى است مقاومت و روحیه ها آشکارتر مى شود.
در شرائط عادى ممکن است خیال کنى براى خدا درس مى خوانى تصور کنى براى خدمت به اسلام به حوزه آمده اى براى تبلیغ دین به روستاها و شهرها و جبهه ها مى روى .
ولى ...اگر پاى منافع هواهاى نفسانى مقام و عنوان ... پیش آید میدان هاى جدى نبرد با[ ابلیس] پیش آمده است .
این گردنه ها عقبه ها پرتگاهها مسیل ها طوفان ها موج ها ... به نیت هاى ما تشخص و تعین مى دهد.
آنراازاجمال به تفصیل از کلى به جزئى و ...ازابهام به وضوح مى رساند.
اگر براى برخى امواج خروشان و طوفان هاى مهیب و دره هاى هولناک سقوط عامل تغییر و تحول و خود باختن و راه گم کردن و ...است
در مورد بعضى هم[ ... از نسیمى دفترایام برهم مى خورد ]!
با[ صراحت] مى پرسم تا با[ صداقت] جواب دهى :
آیا همان نیت پاک و خالص والهى را که در نخستین روز ورود به حوزه و شروع به درس و بحث و گشودن کتاب داشتى اینک هم دارى ؟...
آیا آن روز که[ صرف میر] و[ صمدیه] مى خواندى مانندامروز که [رسائل] و[ مکاسب] و[ کفایه] مى خوانى به درس و حوزه و روحانیت نگاه مى کردى ؟...
آیا دوره[ متن] و[ خارج] ات یک حال و هوا داشته است ؟...
آیا آن زمان که مصدر و فعل و حروف جر و مصغر و توابع ... یا اشکال رابعه و قیاس و تناقض و کلى و جزئى مى خواندى با آن مرحله که ادله برائت و شبهه مفهومى و مصداقى و مجیت ظن واصل مثبت و استصحاب و مرجحات سندى او ... را بحث مى کردى یک حال داشتى ؟
آیا[ جامع المقدمات] [ مقدمات الجمع] بوده یا شده است ؟...
آن موقع که پاى درس دیگران مى نشستى واینک که پاى درست مى نشینند
آن زمان که عنوان[ طلبه] داشتى وامروز که[ حجه الاسلام] و [آیه الله] خطابت مى کنند
آن زمان که محصلى گمنام از شهرى دور یا روستائى فقیر بودى و با عشقى زلال به حوزه علمى امام صادق ( ع ) آمدى واینک که از فضلاى مشهور واساتید معروفى حالت چه تفاوتى کرده است ؟...
حضورت در درس یک استاد آیا به نیت استفاده علمى است یا بهره بردارى سیاسى یا کسب عنوان ؟...
اگر نه براى خداست چه امیدى مى توان داشت که موجب قرب به حق گردد؟
به فرموده حضرت امام :
13[...در درس و بحث اخلاص داشته باشید تا شمار را به خدا برساند].
علم فروشى علم را دام مال و جاه مساز برره خود زحرص چاه مساز (واحدى ) [یحیى بن معاذ رازى] به عالمان دنیا طلب مى گفت :
[ اى صاحبان دانش !
قصرهایتان قیصرى است
و خانه هایتان کسروى
جامه هایتان طاهرى است
و کفش هایتان جالوتى
مرکب هایتان قارونى است و ظرف هایتان فرعونى
عزایتان جاهلى است وافکارتان شیطانى
پس ... چه چیزتان[ محمدى] است ؟]... 14
وقتى که طلب علم باانگیزه دنیائى باشد طالب علم دیگر کاسب است و بازرگان ! علم مى فروشد و دنیا مى خرد.
منتهى به تفاوت موقعیت علمى اش میزان تخصصش وجهه اجتماعى اش حوزه فعالیتش محدوده نفوطش تعداد مریدانش شیوه بازاریابى اش روش حذب مشترى اش اسلوب عرضه کالایش این کسب و کار و داد و ستد فرق مى کند.
کل من فى الوجود یطلب صیدا1انماالاختلاف فى الشبکات ! جوهره کار [ کسب] است هر چند با پوشش طلب علم !
گاهى دستفروشى سیاراست
گاهى دکه علم بر سرکوچه و خیابان بر پا مى کند
گاهى دکاندارى است در یک مجله
گاهى بنگاه معاملاتى دو نبشه در منطقه سوق الجیشى و حساس افتتاح مى کند گاهى پاساژ چند طبقه (براى طبقات گوناگون جامعه ) مى سازد علمفروشى طبقاتى !
گاهى عمده التجار بازار علم فروشى و دنیا طلبى مى گردد
و ... گاهى هم به[ داخله] قانع نمى شود و درون مرز قانع و سیرش نمى کند رابطه برون مرزى برقرار مى کند و نمایندگى هائى براى عرضه کالا و بازاریابى و شعبه هائى براى فروش متاع و شبکه هائى براى واردات ارزى دائر مى کند! ( هر چند عرض دین را دراین[ ارز[ یابى دنیاطلبانه برباد برود...)
که ... دنیا طلب هر چند در قالب دانش و علم و دین سیرى ناپذیر است و:
[منهومان لایشبعان : طالب علم و طاب دنیا]... 15
از بعضى متالهین ژرفنگر نقل شده است که : علماء سه دسته اند:
[ ...دسته سوم] که هر چند مایه سعادت دیگرانند خود هلاک مى شوند آنانند که در مقام موعظه و پند و یادآورى و پیشوایى مردم را به آخرت دعوت مى کنند. آنان گر چه در آشکار دنیا را واگذاشته اند لیکن انگیزه شان ازاین زهد دروغین و جلوه هاى فریبنده بر منبر و محراب جاى گرفتن در دل خلق و مقبولیت عامه است و رسیده به جاه !... 16
اگر چنین عالمانى مورد خشم خدا و تنفر مردم قرار گیرند طبیعى است و بازتاب عمل خودشان است ... فلا یلومواالاانفسهم !
خداوند و فرشتگان و مطیعان پروردگار محبت کسانى را دارند که حاملان شایسته علوم الهى باشند نه دنیا طلبى که ممقوت خدایند واز چشم بندگان او مى افتد.
این مطلب برگرفته از سخن امیرمومنان است که فرمود:
[لوان حمله العلم حملوه بحقه لاجبهم الله و ملائکته واهل طاعته من خلقه ولکنهم حملوه لطلب الدنیا فمقتهم الله و هانوا على الناس] . 17 هم گرفتار غضب الهى مى شوند
هم در دیده مردم خوار مى گردند
و هم آبروى امام صادق ( ع ) را مى برند.
امام امت فرموده است :
[...امااگر بر خلاف انتظار دیدند بجاى توجه به ماوراءالطبیعه تمام هم شما دنیاست و همانند دیگران براى جلب منافع دنیوى و شخصى کوشش مى کنید با یکدیگر بر سر دنیا و منافع پست آن دعوا دارید اسلام و قرآن راالعیاذبالله بازیچه خود قرار داده اید و براى رسیدن به مقاصد شوم واغراض کثیف و ننگین دنیائى خود دین را به صورت دکانى در آورده اید منحرف مى گردند بدبین مى شوند و شما مسوول خواهید بود]. 18
حال با همه این احوال انگیزه ات از سیراین طریق چیست ؟
مطالعه مى کنى یادداشت بر مى دارى دفترچه هایت را مى آکنى ...
که چه ؟... تا به مردم بگوئى ؟
تا مردم با[ دین] آشنا گردند و تو با[ دنیا] آشتى کنى ؟
تا - خداى ناکرده - محراب و منبرى را قبضه کنى ؟
تا به نام و نان و نوائى برسى ؟
اگر چنین است برو دکان بازکن ! گویا[ بازار] و[ مدرسه] را با هم اشتباه گرفته اى .
به قول عارف مهذب و استاد شهید اخلاق مرحوم (آیة الله قدوسى):
آقایان!
اگر آمده اید تا با سواد شوید و بعد به جنگ روحانى شهر و ده خود بروید امام جماعت شوید تا مردم دستتان را ببوسند و پشت سرتان نماز بخوانند
اسم و رسم پیدا کنید و به شما سهم امام بدهند
تا دیر نشده و مسوولیتان سنگین نشده است بروید دنبال کسب حلالى که خسرالدنیا والاخر نشوید] 19 .
آنانکه چند صباحى دروس حوزه را سرمایه عمرى[ نان دین خوردن] مى کنند و براى دین و جامعه کارى جدى نمى کنند و پااز حوزه بیرون نمى نهند و به[ نیاز]هاى اقشار مختلف مردم در شهرها و روستاها و ارکان ها و جبهه ها نمى اندیشند و چه نامى مى توانند داشته باشند.
آنانکه تاجرند و هدفشان دنیاست و دنبال کسب و کار و درآمد و پس انداز و تکاثراند چون هدفشان در همین مرحله است چندان جاى ملامت نیست
مدعیان[ آخرت گرائى] چرا دنیا زده شوند؟
ما سبکباریم از لغزیدن ما چاره نیست عاقلان بااین گران سنگى چرا لغزیده اند؟ انگیزه هاى دنیا طلبانه حتى گاهى - نه اندک که بسیار - حاملان علم و راویان احادیث را به وضع و جعل حدیث نیز کشانده است وازاین رهگذر خشم خدا را به بهاى[ منفعت خویش] و[ مصلحت ملوک] خریده اند و رضاى خالق را به رضاى خلق فروخته اند. ( این رشته سر دراز دارد...).
معاویه چه پولهاى هنگفتى خرج کرد تا راویان دنیا طلب در فضیلت بنى امیه و نکوهش بنى هاشم روایت جعل کنند.
به[ سمره بن جندب] صد هزار درهم داد تا به دروغ روایت کند آیه اى که درباره على علیه السلام است (207 بقره ) درباره[ ابن ملجم] نازل شده و آیه اى که درباره منافقین است (204 بقره ) درباره على بن ابیطالب فرود آمده است . قبول نکرد. دویست هزار درهم داد نپذیرفت . چهار صدهزار درهم داد... راضى شد! 20
یک روایت دروغ چهار صدهزار درهمى !... مردانگى است نفروختن علم به درهم .
رهزنان دین به روایت امام صادق ( ع ):
خداوند به داود پیامبر وحى نمود:
[لاتجعل بینى و بینگ عالما مفتونا فیصدک عن طریق مجبتى فان اولئک قطاع طریق عبادى المریدین]... . 21 میان من و خودت عالم فریفته دنیا را قرار مده که تو رااز راه محبت من باز دارد همانااینان رهزنان بندگان مرید من اند کمترین کارى که با آنان مى کنم آن است که شیرینى مناجات با من رااز دلهایشان بیرون مى کشم :
اینان : همانند که به تعبیر قرآن آیات الهى را به بهائى اندک مى فروشند[ : اشتروا به ثمنا قلیلا] 22
چه تعبیر رسانى !
[رهزنان و قطاع الطریق] ...
رهزنان و سرگردنه گیران پول و متاع را به غارت مى برند
و چنین کسان تاراجگران دین افراد و یغماگران و بر باد دهندگان باورها وایمان هاى مردم اند.
و ...این بسیار بدتر و خطرناکتراست .
براى آخرت شعار دادن و براى دنیا کارکردن
[علوى] حرف زدن و[ اموى] عمل کردن
معنوى بافتن و مادى زیستن
روحانى نمودن و جسمانى بودن !
چه نفاقى زشت ترازاین ؟ ... سرنوشت ایمان مردم چه مى شود؟...
اما صادق ( ع ) چه نیکو هشدار داده است آنجا که مى فرماید:
[ اذا رایتم العالم محبا لدنیاه فاتهموه على دینکم] . 23 هرگاه عالم را دیدید که دوستدار و شیفته[ دنیاى خودش] است او را بر[ دین خودتان]
متهم بدانید.
بر حذر باشید تا باد هواپرستى و دنیاطلبى اش کلاه ایمان و باورتان را نبرد.
چه اسفبار که مرشد عامل صلالت گردد
[راهنما] [ راهزنان] از آب در آید
و[ ... امین دین مردم] [ دزدایمان] شود.
و بجاى آنکه[ بار]ى بردارد [ بند]ى نهد.
و چوپان همدست گرک گردد
و دزد همداستان باساربان !...
*** بنا به اهمیت موضوع و نیاز شناخت بیشتراین درد و آفت در بخشى دیگرازاین سلسله نوشتار یا مبحث را پى مى گیریم به خواست خدالله
ادامه دارد