نوع مقاله : مقاله پژوهشی
رابطه[ ارزش گرائى] و[ سودجویى] بطور طبیعى خصمانه و کینه توزانه است .ارزش گرایى برخاسته از بینش عمیق و دورنگر و آخرت اندیش انسان است و سودجویى مولود دید کوتاه و نزدیک بین و دنیازده بشر.ارزش گرایى تجلى انسان بودن انسان است و سودجویى نمودار حرکت غریزى و حیوانى وى .ارزش گرایى فرزند عقل است و سوداگرائى زاده نفس .ارزش گرائى با غیر دوستى همراه است و سودجویى با خودخواهى .استعمار اوج سودپرستى و دنیاگرائى بشراست واخلاق تجلى روح ارزش خواه و آخرت گراى انسان . جنگ[ نفس] و[ عقل] و نبرد[ عقل] و[ عشق] وقتى به صحنه جامعه کشیده شود به صورت مبارزه استعمار باارزشهاى اخلاقى جلوه مى کند. در جوامع انسانى تضادى عمیق تر و جنگى شدیدتراز نبرد بیرحمانه استعمار بااصول اخلاقى وجود ندارد
اصولااگر رفتار بشر را به سه دسته تقسیم کنیم : 1 رفتار براساس احسان وایثار.
2 رفتار براساس حق و عدالت .
3 رفتار براساس ظلم وبیدادگرى
استعمار دراین سه راهى راه سوم را برگزیده است و عدالت را در برابر بتکده منفعت قربانى مى کند و تیغ ظلم را بى رحمانه بر گلوى[ ارزشها] مى ساید تا عروس[ رفاه] را در آغوش گیرد. با توجه به این واقعیت هیچ کس ازاستعمارگران انتظار رفتاراخلاقى و پایبندى به اصول انسانى ندارد.
استعمار بر خلاف نام کاذبش در ذهن محرومان عالم به معناى دیو سیاهى است که اگر در کاخ سفید بنشیند فرمان قربانى کردن ارزشها را در مسلخ منافع اقتصادى و سیاسى صادر مى کند. تلاش ما دراین نوشتار براى این نیست که دشمنى استعمار را با[ ارزشهاى اخلاقى] اثبات کنیم و چند و چون این خصومت تاریخى را آشکار بسازیم .هدف آن است که شیوه هاى برخورداین عفریت خطرناک را باارزشهاى اخلاقى بررسى نماییم و ببینیم این اختاپوس هزارپا چگونه با فضایل اخلاقى اصول انسانى و ضوابط گرمى بخش روابط اجتماعى برخورد مى کند. وارزشها را[ محو] یا[ مسخ] و یا[ محدود]مى سازد.اخلاق درختى است که ریشه در عقاید واندیشه ها و فطرت انسان دارد. روحیه ها و ملکات اخلاقى تنه تناور وارزشهاى انسانى و رفتار و کنش هاى اخلاقى برگ و باراین درخت مبارک است . دراین نوشتار هدف بررسى این ماجراى دردناک است که چگونه تبر بى رحم استعمارگران غربى و شرقى ریشه هاى درخت اخلاق را قطع مى کند. چگونه ساقه ارزشهاى انسانى و ملکوتى بااره هاى مدرن غربى و شرقى همچون ذکریاى نبى ( ع )اره مى شود. و دونیم مى گردد. چگونه باد خزان غربگرائى و شرق زدگى در بوستان ارزشها مى وزد و برگهاى سبزعاطفه ایثار عدالت واحسان اندک اندک خشک مى گردد و بر زمین مى ریزد. شناخت شیوه هاى برخورداستعمار باارزشها به ما کمک مى کند تااز جوانه هاى اخلاق که در پرتوانقلاب اسلامى روئیده است پاسدارى کنیم و باغستان ارزشها رااز یورش غارتگرانه مسلخ هاى شرقى و غربى محافظت نمائیم .
شیوه هاى گوناگون برخورداستعمار باارزشها: دراینکه اخلاق راستین همچون مذهب راستین مغضوب و مطروداستعمار است هیچگونه تردید نیست . پیام اخلاق مانند نداى مذهب در گوش استعمار ناخوشاینداست . بانگ اذان است و دیار فرنگ . آواى قرآن است و شهر شیطان .از آنجا که استعمار همیشه درصدد گسترش قلمرو قدرت واستثمار بیشتر ملت هاست هر عقیده اخلاق عادت و سنتى که سدراه وى گردد با انواع تهاجم ها و نیرنگ ها مواجه مى شود.شیوه هاى برخورداستعمار با ارزشهاى اخلاقى متفاوت و مختلف است و مى توان آن را در عناوین زیر جمعبندى کرد.
1. طرح و ترویج تئورى ها و تفکراتى که مبانى و ریشه ارزشها را بسوزاند[ برخورد فلسفى]
2. برنامه ریزى و سیاست گزارى براى ارزش زدایى[ برخورد سیاسى]
3. توجیه و تاویل نادرست ارزشهاى اخلاقى[ برخورد تحریف گرانه]
4. تظاهر به رعایت اصول اخلاقى[ برخورد منافقانه]
استعمارگر با بکارگیرى این شیوه ها در سه جهت تلاش مى کند و در بسیارى کشورها تا حدود زیادى موفق شده است :
1. تلاش براى نابودى ارزشهاى اخلاقى .
2.تلاش براى به خدمت گرفتن وابزار ساختن اخلاق .
3. تلاش براى محدود کردن قلمرواخلاق .
کاربرداین شیوه ها در راستاى این هدف ها فقط در برابر[ اخلاق] نیست . دیگر مقدسات عالم همچون مذهب روحانیت معابد مساجد علم و هنراز سرنوشت مشابهى برخور دارند و همه باید یا نیست و نابود شوند یا به استخدام شیطانها درآیند و یا دست کم در گوشه اى زندانى و محدود گردند. دراین مقاله نگاهى سریع و زودگذر به این شیوه ها داریم . باشد که آگاهانه تر با مسائل برخورد کنیم و کبوتراخلاق رااز چنگال کرکسان چپ و راست رهایى بخشیم .
برخورد فلسفى رفتاراخلاقى وارزشهاى انسانى از مبانى فکرى خاصى برخورداراست که با تقویت آن نیرومند مى گردد و با تضعیف وایجاد تردید نسبت به آن ارزشهاى اخلاقى پژمرده مى شود.بینش انسان درباره جهان وانسان پشتوانه ارزشهاست .و برخورد فلسفى استعمار تلاشى است براى تخریب این پشتوانه و بى اعتبار کردن اخلاق .استعمارگران با طرح و ترویج نظریه ها و تفکراتى مثل :
1. مادیت .
2. فردیت .
3. پوچگرائى .
4. جبرگرائى .
5. تکامل طبیعى انسان .
6. جنسیت فروید.
و... ضربه هاى دردناکى را یکى پس از دیگرى بر مبانى اخلاق فرود آوردند و رفتار واعمال اخلاقى و تعهد نسبت به ارزش هاى انسانى را کارى لغو و بیهوده زیان بخش و خطرناک واحیانا بدون اراده و فاقدارزش معرفى کردند.
هر یک ازاین مکتب ها بسان طوفانى وحشى بر سرزمین حاصل خیز فطرت وزیدند و تا مدت هااز رویش و رشد بذراخلاق جلوگیرى کردند.این نوشته در پى نقد فلسفى یا علمى این بینش ها نیست . پیامدهاى ضداخلاقى این اندیشه ها براى ما مهم است و به خاطر همین نتایج ناگواراست که این مکاتب از حمایت بى دریغ استکبار جهانى برخوردار مى شود و به مدرن ترین ابزار تبلیغاتى مجهز مى گردد. نقش بینش هاى انحرافى درانحطاط اخلاقى چیزى نیست که براندیشمندان مخفى باشد. سید قطب نویسنده مبارز و مشهور مصرى در سقوط اخلاقى غرب دو عامل رااساسى مى شناسد.
1- نظریات گوناگونى مثل فردیت : آزادى بى قید و شرط فرد در برابر جامعه نظریه حیوانیت انسان نظریه مادیت جهان تفسیراقتصادى تاریخ .
2- سیستم ربا خوارى و پولسازى از راه سرمایه ... 1
استکبار جهانى در راه مبارزه باارزشهاازاین دو عامل و عوامل فراوان دیگر بهره بردارى کرده و مى کند2.
استاد شهید مرتضى مطهرى - قدس سره از بینش ضداخلاقى غرب این گونه شکوه مى کند:[ انسان از نظر غربى ها تا حدود یک ماشین تنزل کرده است . روح واصالت آن موردانکار واقع شده است .اعتقاد به علت هائى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مى گردد].
در جاى دیگر یادآور مى شود:[از نظر برخى فلسفه هاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست . دین و اخلاق و فلسفه و علم وادبیات هنر همه رو بناهایى هستند که زیر بناى آن طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است] 3 . دکتر محمداقبال لاهورى که در شناخت چهره فکرى واخلاقى غرب وافشاى آن سهمى بزرگ دارد تحت عنوان:[ پس چه باید کرداى اقوام شرق] از نقش ویرانگراندیشه هاى الحادى غرب پرده برمى دارد :
آدمیت زار نالیداز فرنگ زندگى هنگامه برچیداز فرنگ . یورپ از شمشیر خود بسمل فتادزیر گردون رسم لادینى نهاد.گرگى اندر پوستین بره اىهر زمان اندر کمین بره اى . مشکلات حضرت انسان ازوستآدمیت را غم پنهان ازوست . در نگاهش آدمى آب و گل است کاروان زندگى بى منزل است . گسترش بینشهاى الحادى نفى خدا و قیامت نفى آزادى و مسئولیت انسان نفى کرامت انسان و هدفدارى جهان نفى اصل عدالت در نظام خلقت و نفى هدایت در زندگى انسان از مهمترین شیوه هاى استعمار در مبارزه باارزشهاست . و همین است راز حمایت پنهان و آشکار غرب و شرق از همه کسانى که به وسیله فیلم روزنامه مجلات کتاب تئاتر کلاس و غیره تفکرات ضد مذهبى را ترویج مى کنند. با نگارش:[ افسانه آفرینش] مبدا را به مسخره مى گیرند و با نوشتن:[ صحراى محشر] معاد را مسخره مى کنند و با نمایش فیلم : سلیمان و ملکه قداست پیامبران خدا را مى شکنند.
بینش هاى مادى چه شرقى و چه غربى به ارزشهاى مثل احسان ایثار قناعت وفا حیا صداقت پوزخند مى زند.و بشریت را به سجود در برابر سه بت:[ ثروت] و[ قدرت] و[ شهوت] ترغیب مى کند.استعمار با نفى خدا و قیامت[ ارزشهاى اخلاقى] رااز پدر و مادر یتیم مى سازد و سپس به راحتى این کودکان بى پناه را ببازى مى گیرد.
[نسبیت ارزشهاى اخلاقى] یکى از بینشهایى که استعمارگران در ترویج آن تلاش فراوان دارند بینشى است که هیچگونه ثبات و جاودانگى را در نظام جهان و مدیریت هستى برسمیت نمى شناسد. حرکت و[ شدن] را در[ حقایق هستى] و[ اصول اخلاقى] جارى مى داند.اصل تحول را علاوه بر طبیعت در جامعه و اندیشه هاى انسان حکومت مى بخشد. و با شعبده بازى معروف[ تز آنتى تز سن تز] جامه جاودانگى رااز پیکرارزشها بیرون مى آورد. و براى اعتبار ارزشهاى اخلاقى مدت و مهلت تعیین مى کند واخلاق را با قلاب فلسفه علمى ! به اقتصاد وابزار تولید وصل مى کند و دینگونه همراه با فرسایش پیچ و مهره هاى ماشین تولید [ ارزشهاى اخلاقى] هم کهنه مى گردد واز رده خارج مى شود.و هر کس از آن حمایت کند و به آن پایبند باشد مرتجع و واپس گرا خوانده مى شود. توضیح و تکمیل این بحث را[ جاودانگى و اخلاق] و[ جاودانگى حقیقت] ازاستاد شهید مطهرى بخوانید[ استدلال در نفى ارزشهاى اخلاقى] استعمار به این بسنده نمى کند که ارزشهاى اخلاقى را بى ریشه و یا نسبى معرفى کند از پایگاه تحقیق و تجربه و تاریخ و کرسى علم و فلسفه به استدلال وارائه نظریه مى پردازد که : 5
1. شکست اخلاق نتیجه پیشرفت فعالیت هاى عقلانى بشراست و طبیعى است که هرچه عقل رشد کند حاکمیت اخلاق ضعیف تر خواهد شد گویى عقل واخلاق با هم آشتى ناپذیرند که هر چه تکامل عقلى بیشتر شود اصول اخلاقى سست تر و ناتوان تر مى گردد.
ما در آغاز همین نوشتار دیدیم که حرکت هاى برخاسته از عقل[ عدل] گامى بزرگ بسوى تکامل اخلاقى و حرکت هاى نشئت گرفته از[ احسان] است و جنگ و نزاعى که میان عقل واخلاق مطرح است مربوط به دوران کودکى عقل است وگرنه در عصر بلوغ عقل که فروغ وحى براندیشه ها و جامعه ها حکومت مى کند وافق بینش هااز تنگناى ماده فراتر مى رود دیگر میان عقل واخلاق هیچ گونه تضادى وجود ندارد. و عدل واحسان مکمل و متمم یکدگرند. عقل نیرویى است که انسان رااز [تجاوز] باز مى دارد واخلاق عاملى است که انسان را تااوج ایثار برمى کشد. عقل فصل خصومت مى کند واخلاق تولید محبت . عقل به رعایت مصلحت فرا مى خواند واخلاق تلاش براى دستیابى به مصالح دیر پا و جاودانه انسان مى کند. عقل ترمزسقوطاست واخلاق موتور عروج . راستى این هم نوعى شعبده بازى است که عقل واخلاق را به جنگ هم بیاندازند. و رشد عقلى را بهانه نفى ارزشهاى اخلاقى قرار دهند.
2. گاه مى گویند اخلاق بااصلى ترین غریزه انسان[ حب ذات] تضاد دارد ولى زیرکانه توضیح نمى دهند که منظورازاین ذات کدام ذات است من طبیعى و غریزى انسان یا من کمال جو وارزش گراى وى . تنى که چنگال ها در زمین فرو برده یا جانى که بالها براى پرواز گشوده است ؟ کدامیک بااخلاق ناسازگاراست ؟ 6
3. گاه اختلاط اقوام و ملت ها را عامل طبیعى بى اعتبارى ارزشهاى اخلاقى معرفى مى کنند وانسان را در یک دوراهى قرار مى دهند که یا زندگى اجتماعى وارتباطات بین المللى را بپذیرد و یاازاصول اخلاقى پیروى و دفاع کندولى این فلسفه پردازان فطرت مشترک انسانها را نادیده مى گیرند و عادات ها و سنت هاى قومى را باارزشهاى اخلاقى عوضى گرفته اند.
درباره فلسفه بافى هاى استعمار براى نفى ارزش هاى ثابت اخلاقى سخن دکتراقبال لاهورى صادق است آنجا که فلسفه و سیاست را با هم مقایسه کرده چنین مى گوید: 7
فلسفى را با سیاست دان به یک میزان منسج چشم او خورشید کورى دیده این بى نمى آن تراشد قول حق را حجت نااستوارواین تراشد قول باطل را دلیل محکمى و طبیعى است وقتى سیاست هاى استعمارى به فلسفه بافى در ردارزشها بنشیند هم مزایاى فیلسوف را خواهد داشت و هم امتیازات سیاستمدار را!.
2.برخورد سیاسى برنامه ریزى و سیاست گزارى هاى استعمارى براى حذف اخلاق از زندگى انسانها وسیعتر و پیچیده تراز آن است که با مطالعه اى اندک واوراقى محدود قابل شمارش باشد. گویى شیطانهاى انس همانندابلیس قسم خورده اند که نسل بشر را به فساد و تباهى بکشند. تاکتیک هایى که شیطان براى اغواى آدم و حوا و فرزندان آنها در طول تاریخ اغواگرى خویش بکار گرفته تماما یا غالبا توسط استعمارگران انسى مورد بهره بردارى قرار مى گیرد.
گاه همچون ابلیس با سوگند و قسم از ساده اندیشى و آزمندى آدم ها استفاده مى کنند و بنى آدم را به خوردن درخت ممنوع وا مى دارند. 8
گاه ابلیس وار براى برهنگى و کندن جامه عفت و آزرم از تن پسران آدم و دختران حوا تلاش مى کنند. 9
گاه با گسترش مشروبات الکلى و تاسیس کلوپ هاى قمار در جامعه انسانى بذر کینه و دشمنى مى پاشند. 10
استعماراز هر راهى که بتواند عقل وایمان و جسم و جان بشریت را به تباهى بکشداستفاده مى کند.از راه دهان مشروب به حلق انسانها مى ریزداز راه بینى گرد شیطانى[ هروئین] به جسم و جان بنى آدم وارد مى سازد.از راه گوش با موزیک هاى شهوت انگیز و غفلت زا روح را تخدیر مى کند.از راه رگ[ مرفین] به پیکر بشریت تزریق مى کند واز راههاى دیگر...
همفر در خاطرات خوداز کتاب[ راهنماى جاسوسان انگلیس] نقل مى کند که در یک بند آن آمده است:[ ترویج شرابخوارى قمار فساد شهوترانى تشویق به مصرف گوشت خوک که دراین گونه فعالیت ها بایداقلیت هاى یهود نصارى زرتشتى صائبین با یکدیگر همکارى و معاضدت داشته باشند و در گسترش این مفاسد بکوشند.
به اقرارى دیگراز کارگزاران استعمار دراین زمینه توجه کنید که وقتى مى خواست فلسطین رااز مسلمین بگیرد چگونه بازار شراب را رواج داد.
ریچارد ریک در یک کنگره[ بائیل هوس] لندن گفت:[ مطلبى مهم تراز تجارت شراب درفلسطین نیست در قدس 25 مغازه شراب فروشى آزاد وجود داشت ولى بتدریج تا چهارصد عدد رسید مجموع شراب فروشى هاى فلسطین به نهصد و هفتاد عدد رسیده و سه کارخانه شرابسازى نیز موجوداست] . 12
یک جامعه شناس بزرگ مى گوید: بعداز جنگ بین الملل دوم ناگهان مى بینیم مایه اساسى هنر و مخصوصا فیلم ها فقط و فقط دو عنصر قرار مى گیرد:
1. خشونت .
2جنسیت .
بطور تصادفى چند کارگردان یا پیست نویس این راه را طرح و تعقیب نکرده اند عمیق ترین جامعه شناسان وانسان شناسان وابسته به استکبار جهانى هستند که از قوى ترین قدرت تبلیغاتى دنیا[ فیلم] استمداد کرده اند. 13 و عجیب نیست که در چنین حال و هوایى یک پیامبر ظهور مى کند که از سوى استکبار مبعوث شده است . پیامبرى که مذهبش جنسیت . معبدش فرویدیسم و نخستین قربانى اش که در کناراین معبد ذبح مى شود ارزشهاى وجودى زن است . 14 در برنامه ریزى استعمار[ مى] و معشوق و قمار واعتیاد به کمک آرایش و فیلم و تصویر و کتاب واستخر و دریا و موزیک بکار مى افتد تا[ آگاهى] [ آزادى] و[ عشق ملکوتى] انسان را نابود کند. ملت ما هنوز بیاد دارد بارها کاباره ها دانسینگ ها کلوپ هاى قمار جشن هاى فرهنگ و هنر! رمان هاى عشقى و جنایى فیلم هاى سکسى[ بالاتراز 18 سال] و دیگر دستاوردهاى تمدن آریامهرى را. هنوز وجدان مردم ایران از تلاش روزى نامه ها و مجلات طاغوتى براى انتخاب[ دخت شایسته] ! و آموزش مسائل جنسى در مدارس جریحه داراست . هنوز نسخه هاى ننگین[ زن روز] کذائى و[ جوانان] آنچنانى در آرشیو مطبوعات کشور به عنوان اسنادى گویا بر وقاحت بى مرزاستعمار و مزدورانش در مبارزه با ارزشها وجود دارد. همین جا بیاد آوریم فریاداعتراض شهید بزگوار سیدعبدالکریم هاشمى نژاد را که دراوج خفقان مى گفت:[ شما طاغوتیان] بهترین جوایز را به رقاصه ها و خواننده ها مى دهید نه به نویسندگان و مخترعان و کشاورزان و کارگران] 15.
و در همین راستا هفده دى ماه 1314 را در نظر بگیریم که چگونه رضاخان با زور سرنیزه بى حجابى را بر بانوان ایران تحمیل کرد.البته او دراین جنایت ها ابزار بى اراده دست استعمار بود که فساداخلاقى را زمینه ساز گسترش سلطه سیاسى و ضامن تداوم بهره کشى مى دانست .
سیاست[ ارزش زدائى] استعمار یک سیاست جهانى و بین المللى است که تا سرحدامکان تعقیب مى گردد. تراژدى غم انگیز سقوط اندلس اسلامى نمونه اى از موفقیت این نیرنگ است که دختران زیبا و طنازاروپائى مامور دلربائى از جوانان مسلمان شدند و کشیش هاى مسیحیى باغ هاى انگور[ قرطبه] را پیش خرید کردند و شراب آن را وقف جوانان و نوجوانان مسلمان نمودند. 16 در همین رابطه وزیر مستعمرات انگلیس مى گوید:[ مااسپانیا رااز کفار[ مسلمانان] با شراب و فساد پس گرفتیم اینک باید سایر سرزمین هایمان را نیز به پایمردى این دو وسیله نیرومند باز پس گیریم] . 17
در کشور ترکیه که یک روز پایگاه قدرت اسلام بود و سدى بزرگ در برابراستعمار پس از آنکه نوکران سرسپرده استعمار بر آن حاکم مى شوند و فکر و فرهنگ اسلامى مورد تهاجم قرار گرفت ناگهان مشاهده مى کنیم روزنامه ها مى نویسند:
[مامورین شهردارى (ترکیه ) همچنان روزها و شب هاى تابستانى بگشت خود در پارکها ادامه مى دهند ولى بعدازاین عشقبازى مانع قانونى ندارد. و عشاقى که به این کاراقدام کنند مورد تعقیب قرار نخواهند گرفت ...اقدام فوق بمنظور جلب جهانگرد و سیاح !انجام گرفته است]. 18
و همین روزهاى نگارش این نوشته در مطبوعات دیدیم که وارثان آتاتورک ! خواهران مسلمان ما را به جرم حجاب از ورود به دانشگاه محروم مى سازند و به پاى میز محاکمه مى کشند.
مالک بن نبى نویسنده تواناى الجزایرى مى گوید 19 : اگر ما بخواهیم محفلى براى قمار بازى یا کافه و شب نشینى باز کنیم بزودى مى توانیم ولى باز کردن یک اتاق براى درس قرآن بسیار مشکل و نزدیک به محال است . همین نویسنده مبارز صریحااعلام مى کند: 20
[مشکل اساسى ممالک اسلامى فقر نیست بلکه مشکل اساسى ما مشکل روحى واخلاقى و فنى است . مشکل اساسى ما مشکل سرمایه دارى و خوشگذرانى است] .
خاطره جنگ تریاک که استعمار پیرانگلیس بر مردم چین تحمیل نمود هنوز روح بشریت به ویژه مردم چین را مى آزارد. گوستاولوبون مورخ معروف دراین باره مى نویسد: واقعا درباره جنگ خونین بنام جنگ افیون مردم اروپا چه خواهند گفت که انگلیسى ها یک سم قاتلى[ تریاک] را داخل مملکت نموده و دولت چین بواسطه اطلاع از عواقب وخیم آن وحشت و خوف داشته و نمى خواسته آن را قبول کند ولى در مقابل قوه قهریه شلیک توپ مجبور به قبول شده و ناچار تسلیم گردید. راست است که امروز دولت انگلیس یکصدوپنجاه میلیون لیره در سال ازاین تجارت[ تریاک] فاید مى برد لیکن آمارى که جدیدا دکتر کریستلیب تهیه نموده این تریاک هر ساله ششصد هزار چینى را رهسپار دیار عدم مى کند. 21
نویسنده[ انسان در تکاپوى تمدن] مى نویسد: دولت انگلیس براى استعمار هند به وسیله کمپانى هند شرقى تریاک را رواج داد و به حد کافى قواى روحى و جسمى آنان را تخدیر کرد ولى میزان محصول تریاک بیش از مصرف داخلى هند بود. لذا تجارانگلیسى مقدارى از آن را بصورت قاچاق از هند به چین بردند. 22
دولت انگلیس جزیره هنگ کنگ را که داراى دو میلیون جمعیت و جزیره بسیار زیبائى بود در سال 1839 میلادى به زوراسلحه و قدرت نظامى تصرف کرد ... چین پس از شکست در جنگ تریاک مبلغ 21 میلیون دلار به عنوان غرامت جنگ و خسارت بهاى تریاک به انگلیس پرداخت و علاوه بر جزیره[ هنگ کنگ] که به انگلستان واگزار گردید پنج بندر مهم دیگر را بر روى صادرات انگلیس [بویژه تریاک] گشود. 23انگلیسى ها در هند کودکان را در سن کودکى مبتلا به تریاک کردند. مغازه هایى از طرف دولت براى فروش تریاک افتتاح شد و یک نهم کلیه عوائد دولت از فروش تریاک وصول گردید. 824
استعمار نظام سیاسى اقتصادى فرهنگى و هنرى کشورهاى زیر سلطه را بدست مى گیرد و دستیابى به مقام و موقعیت اجتماعى امکانات اقتصادى دانش و تکنولوژى زبان و هنر را در گرو فساداخلاقى و مسخ هویت انسانى قرار دهد.استکبار جهانى با تاسیس مراکز ورزشى آموزشى بهداشتى تفریحى و شغلى
مختلط آمیزش بى حد و مرز زنان و مردان را فراهم مى آورد. وفساد جنسى را ترویج مى کند.
دشمنى استعمار باارزشهاى اخلاقى به سرنوشت مردم مشرق زمین و یا جهان سوم محدود نمى شود دراین کینه احمقانه شرق و غرب با هم در آتش آزمندى استکبار مى سوزند. نویسنده یک مجله غربى چنین مى گوید.
سه عامل شیطانى بااتحاد سه گانه خود دنیاى ما رااحاطه کرده اند و هر سه در کار شعله ور کردن یک آتش براى مردم روى زمین اند اول ادبیات زشت و بى پرده اى که پس از جنگ[ جهانى دوم] با سرعتى عجیب و مداوم رواج یافته و بر وقاحت خودافزوده است . دوم فیلم هاى شهوانى که نه فقط عواطف شهوانى را در مردم بارور مى کند بلکه دراین باب درسهاى عملى مى دهد. سوم انحطاط سطح اخلاقى در عامه زنان[ غربى] که در لباس پوشیده و حتى عریان شدن و آمیزش بى قید و شرط با مردان بروز و ظهور مى کند
استعمار در آنجا که خودامکان حضور مستقیم ندارد فرزند نا مشروع خود بنام[ استبداد] را بر جامعه ها حاکم مى سازد و در نظام هاى استبداى ارزشهاى اخلاقى محکوم به اعدام اند و رذایل اخلاقى معزز و محترم . کارنامه ضداخلاقى این فرزندان نا مشروع استعمار را در کتاب [طبایع الاستبداد] مرحوم سید عبدالرحمن کواکبى بخوانید همانگونه که چهره کریه و ضداخلاقى استعمار را مى توان در نوشته هاى سیدجمال الدین اسدآبادى و کتاب مغضوبین زمین از فرانتس فانون مشاهده کرد.
3.برخورد تحریف گرانه استکبار دراین برخورد قالب ها را حفظ مى کند و محتوى را تغییر مى دهد. نام ها را عوض مى کند ولى واقعیت ها همچنان بر جاى مى ماند. هرزگى وابتذال را بنام فرهنگ و هنر ترویج مى کند. سکس گرائى و شهوت رانى را بنام مقدس آزادى
گسترش مى دهد. گلادیاتور بازى و کانگفو را ورزش مى نامد. غیرت را[ حسادت] معنى مى کند احسان را[ سفاهت] مى شمارد. هزار چهرگى و نفاق را [زرنگى] معرفى مى کند. مقاومت در راه عقیده را تعصب نامگزارى مى کند.
سیدعبدالرحمن کواکبى که از پیشتازان نهضت هاى اسلامى شرق است یک فصل از کتاب ارزشمند[ طبایع الاستبداد] را به بررسى رابطه استبداد واخلاق اختصاص داده است .او نقش استبداد را در تغییر فرهنگ واژه ها چنین توضیح مى دهد. 26
[ استبدادایشان[ مردم] را معتقد ساخت تا طالب حق را[ فاجر] و تارک آن را[ مطیع] شکایت کننده متظلم را[ مفسد] و باهوش دقیق را[ ملحد] و گمنام بیچاره را [ پرهیزگارامین] دانستند تا آنجاازاستبداد پیروى کردند که نصیحت گزارى را[ فضولى] غیرت را[ عداوت] جوانمردى را[ سرکشى] و حمیت را[ جنون] وانسانیت را [ حماقت] و رحمت را [بیمارى] نام نهادند].
آنچه کواکبى درباره استبداد گفته است در مقیاسى بزرگتر و با شیوه هاى خائنانه تر درباره استعمار صادق است و معمولااستبداد دست آموزاستعماراست و به حول و قوه آن بر مقدرات ملت ها حکم مى راند.
واژه هاى حقوق بشر صلح آزادى اصلاح طلبى انقلابى در فرهنگ استعمار معانى ویژه اى دارد. حقوق بشر به معناى حقوق زورگویان عالم است . آزادى مفهوم آزادى استثمار و مزدوران استعمارگران را ترسیم مى کند و یا در نهایت به[ آزادى جنسى] ختم مى شود. یک نویسنده آگاه دراین باره چنین مى گوید:
نسلى که دغدغه آزادى - آزادى اجتماعى - دارد نسل بین هیجده تا بیست چهار و بیست و پنج سال است واین در تمام دنیا مطرح است و بنابراین باید همین نسل 25 - 18 رااغفال کرد. بزرگترین نیرویى که مى توانداین نسل رااغفال کند چیست:[ آزادى جنسى] ! چرا که این نسل هم دغدغه آزادى اجتماعى دارد و هم بحران جنسى بنابراین چه بهتر که[ آزادى جنسى] را بدهیم تا آن نیاز به آزادى
اجتماعى[ فضولى] ! دراواز بین برود.
صلح طلب در فرهنگ استعمار کسى است که تسلیم خواست هاى خائنانه گردد واصلاح طلبى به معناى خرابکارى و تباهگرى است .انقلابى در قاموس استکبار به معناى تروریست است و حرکت هاى مکتبى[ بنیادگرائى] نام مى گیرد. واژه هاى فناتیک امل مرتجع وحشى کهنه پرست و ... فشنگ هاى اسلحه تبلیغاتى استعماراست که قلب هر فرد و جریانى که در برابر استکبار بایستد نشانه مى رود.
4.برخورد منافقانه استعمار گاه یک موجوداخلاقى مى شود از حقوق بشر دفاع مى کند. سازمان عفو بین الملل تشکیل مى دهد. جمعیت هاى دفاع از حقوق زندانیان سیاسى جمعیت تسلیحات اخلاقى سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى به وجود مى آورد. کمک هاى مالى و مستشارى بلاعوض مى کند. موسسات درمانى فرهنگى مذهبى هنرى ورزشى براى ملت هاى عقب مانده و محروم پدید مى آورد.از آزادى صلح وانسانیت دم مى زند.اما در عمل سازمان عفو بین الملل بهانه اى براى دخالت ابرقدرت ها درامور داخلى کشورهاى آزاد است و تنهااز دستگیرى و زندانى شدن مزدوران صهیونیسم ناراحت مى شود. جمعیت تسلیحات اخلاقى اخلاق مزدورى و مکتب میشیسم را ترویج مى کند و[ ملتى از گوسفندان] 28 را تربیت مى کند. حقوق بشر فقطاز حقوق انسانهاى سفید در آفریقاى جنوبى دفاع مى کند هنوزامریکا و انگلیس بى شرمانه از رژیم نژادپرست پرتوریا حمایت مى کنند انجمن حمایت حیوانات در سوک یک سگ جامه سیاه مى پوشد واز قتل عام آوارگى بمباران شیمیائى میلیون ها بى گناه در سراسر جهان خم به ابرو نمى آورد.
مذهبى که استکبار آن را قبول دارد واز آن حمایت مى کند مسیحیتى است که در جریان گروگان گیرى پنجاه وچند جاسوس امریکائى دلسوزى مى کند و در برابر سالهااعمال تبعیض دردناک در افریقا مهر سکوت بر لب مى نهد. 29
دو جریان[تبشیر] و[ استشراق] که سالها یکى در جامه مذهب و دیگرى با رداى علم در کشورهاى آفریقائى - آسیائى فعال بود. بعدها معلوم گردید که چگونه برعکس ظاهر مقدسشان خدمت گزاران مرموزاستکبار جهانى و دلالان و فانوس کشان استعمار بوده اند. کتاب ارزشمند[ نقش کلیسا در ممالک اسلامى] نوشته دو دانشمند لبنانى پرده ازاین چهره استعمار برمى دارد.
استعمار وقتى مسجد هم مى سازد مسجد ضراراست وقتى موسسات آموزشى درمانى دائر مى کند لانه جاسوسى است وقتى قرآن چاپ مى کند ابزار فریب است وقتى سپاه دین تشکیل مى دهد در خدمت[ کفر]است . وقتى سازمان ملل برپا مى کند تااز صلح وامنیت پاسدارى کند قصه تقسیم قبوراست که دکتراقبال لاهورى از آن پرده برداشته است : 30
برفتد تا روش رزم دراین بزم کهن دردمندان جهان طرح نوانداخته اندمن ازاین بیش ندانم که کفن دزدى چندبهر تقسیم قبورانجمنىساخته اند فهرست شیوه هاى استعمار ترسیم شیوه هاى برخورداستعمار باارزشهاى اخلاقى در یک مقاله و کتاب ممکن نیست اما فهرست ناتمام زیرا را مى توان نمونه اى ازاین شیوه ها تلقى نمود:
1- تشویق و تبلیغ مادى التقاطى تحریف شده به عنوان پشتوانه فکرى و تکیه گاه[ سودپرستى] .
2- مبارزه با فکر و فرهنگ اسلامى به عنوان قوى ترین پشتوانه اخلاق انسانى .
3- زمینه سازى براى جهل عمومى .
4- گسترش فقر واختلاف به عنوان زمینه مناسب براى بهره کشى .
5- گسترش بى حجابى و فرهنگ برهنگى مساله پانک ها و بوتیک ها.
6- گسترش فحشا و بى بندوبارى .
7-گسترش بیکارى و تفریحات ناسالم اجتماعى .
8- گسترش مشروبات الکلى .
9- توسعه مواد مخدر هروئین مارى جوآنا حشیش بنگ تریاک و...
10- گسترش قماربازى .
11-اخلال در کانون هاى خانوادگى .
12- گسترش روحیه مصرف گرائى واشراف منشى .
13- تبلیغ روح انزوا طلبى و زهد منفى .
14- توسعه موزیک هاى شهوت انگیز و تصاویر ضداخلاقى .
15- تشویق و توسعه ادبیات و هنر وقیح و مبتذل جنسى و جنائى .
16-الگوسازى و قهرمان تراشى از چهره هاى فاقدارزش هاى انسانى .
17- سرگرم کردن مردم به شعبده بازى و مارگیرى و وقت کشى در استادیوم هاى ورزشى .
18-ایجادامواج پیاپى ضداخلاقى به عنوان بیتلیسم هى پیسم پانکسیم و...
19- ملکوک و متهم ساختن الگوهاى عالى اخلاقى .
20- تحقیر و تمسخراندیشه ها و رفتاراخلاقى .
این است مشتى از خروارها طرح و توطئه مستکبران جهان براى مسلخ انسان و خلع[ اراده] و[ آگاهى] و[ عشق خدائى] که تجربه عینى مردم از بند رسته ایران اسلامى است .این تجربه را دیگران هم در زندگى احساس کرده اند فرانتس فانون روان پزشک و جامعه شناس و مجاهد جبهه نجات ملى الجزایر و عضو هیات تحریرى[ المجاهد] روزنامه معروف الجزائر چنین مى گوید 31 :قرن هاست که اروپا پیشرفت توده هاى انسانى را متوقف کرده و آنان را بنده[ مقاصد] و شکوه و جلال خویش ساخته است . قرن هاست که اروپا به نام افسانه اندیشمندى و شایستگى که ادعائى است تقریبا تمامى انسانیت را خفه کرده است .امروز
نگاهش کنید: درمانده و حیران میان دوانفجار گیر کرده است یکى انفجاراتمى و دیگرى از هم پاشیدگى معنوى .
وظائف حوزه هاى علمیه در برابراین خوردها حوزه هاى علوم اسلامى از آنجا که رسالت پاسدارى از مجموعه وحى را بر دوش گرفته است . نگهبان معارف احکام واخلاق انبیاست و به تعبیر زیباى امام صادق ( ع) :
[علماء شیعتنا مرابطون بالثغرالذى یلى ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس وشیعته]. 32 [عالمان در خط ما نگهبانان و مرزداران نقاطى هستند که شیطان و یارانش از آن قصد یورش دارند این عالمان اجازه نمى دهند بر شیعیان ضعیف ما حمله آورند].
با توجه بر رسالت سنگین مرابط و مرزداران بودن و[ حصن بودن] حوزه ها باید در برابر نیرنگ ها بیدارتر و فعال تر برخورد کند:
1. در برابر هر مکتب وایسم نوظهور غربى و شرقى با دقت و وسواس برخورد نمائیم و پیامدهاى اعتقادى اجتماعى سیاسى واخلاقى آن را مورد توجه قرار دهیم .
2. شیوه هاى گوناگون ترویج مفاسداخلاقى در جوامع اسلامى وانسانى را بشناسیم جمعبندى کنیم و آمادگى لازم را در برابراین توطئه درامت بزرگ اسلامى و در ملل مستضعف پدید آوریم .
3. در برابراستعماراز ساده اندیشى و حسن ظن بشدت اجتناب کنیم و دست نامرئى استکبار را پشت صحنه هاى فساداخلاقى جستجو نمائیم .
4. پیونداستواراستعمار و فساداخلاقى رااز طریق فیلم داستان روزنامه منبر و کلاس به نوباوگان امت اسلامى نشان دهیم .
5. در برابراولین جوانه هاى انحراف اخلاقى مثل : تصویر زنان بى حجاب در
نعلبکى ها و فنجان ها پخش عکس هاى بى حجاب و بدحجاب از حضرت مریم تصویر زنى سربرهنه و جام برکف بر روى جلد دیوان مثنوى و حافظ بزرگترین میراث هاى عرفانى در زبان فارسى حساسیت نشان دهیم .
6. ماهیت سیاسى سرمایه گزاران و سینما داران و تولیدکنندگان فیلم هاى سکسى و جنایى را در گذشته و حال کشورهاى اسلامى مورد بررسى قرار دهیم .
7.انگیزه ها واحیانا ماموریت هاى نویسندگان ناشران و شرکت هاى مطبوعاتى که در نگارش و چاپ و توزیع رمان هاى عشقى جنائى و کتب الحادى و تصاویر ضداخلاقى فعال بوده اند شناسائى و تحقیق کنیم .
8. مراکز تولید و توزیع لباس هاى جلف و سبک و ناهمرنگ و چشمک زن و با مارک ها و تصویرها و دوخت هاى آنچنانى را همراه با نیات پلید سیاسى ویااخلاقى شان به امت حزب الله معرفى کنیم .
9.از همه مهمتر آن است که شیوه برخورد بسیار ظریف و حساس بااین گونه انحرافات را جستجو کنیم واز راه هایى که موجب تشدید و عکس العمل هاى منفى و مخرب مى شود بشدت پرهیز کنیم .
پاسدارى جدى از فکر و فرهنگ اسلامى واخلاق واحکام الهى تلاشى بى وقفه در میدان فکر و عمل مى طلبد باشد که مااین صلاحیت را نشان دهیم انشاءالله .