مصاحبه با استاد آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


استادان کهنسال و طلایه داران کاروان فقه واجتهاد که سالیان بسیار پرتوافشان علم و تقوى بر تارک حوزه هاى علمیه بوده اند تافته ناگسسته تاریخ حوزه اند و آئینه تمام نماى فراز و نشیب هاى آن و نه آئینه که خود تاریخ سازند و طالبان علم را نشاید که درس تاریخ تطور حوزه ها را در محضر جزاینان آموزند.

گفتارایشان که بر پشتوانه ارزشمند اندوخته هاى علمى مشاهدات علمى و تجربه هاى تاریخى سلف صالح استواراست ریشه هاى لطیف نهالان نورسته حوزه هاى کنونى را به ریشه هاى محکم و پرمایه دیروزیان پیوند مى زند. واینچنین آب حیات را درآوندهاى این درخت تناور همواره جارى مى دارد.
بدینسان آشنائى با چنین اسطوره هایى آشنائى با تاریخ حوزه اى است که اگر چه امروز تنها بعنوان دانشکده فقه واصول شناخته مى شود لیک در گذشته اى نه چندان دور دانشگاه علوم و شاید تنها دانشگاه موجود بوده است . مجتمعى علمى که فقه واصول تفسیر و نهج البلاغه حکمت وادبیات ریاضیات و نجوم و طب و تاریخ در آن به گونه اى با هم پیوند داشت که اندیشه جدائى وانحصار برخى از دیگر بر باور هیچیک ازاستاد و شاگرد محلى ازاعراب نداشت .

اینگونه بود که فارغ التحصیلان چنین دانشگاهى مردان مردى بودند رهنوردان قله هاى سر به فلک کشیده علم و عمل رادمردانى بریده از دنیا معراج گران تا به ستیغ عرش ایمان و حکمت و معاد باورانى تشنه وصال و در چنان حالى مردم دوست و دردآشناى ضعیفان و باوراندیشان[ علیکم بالسوادالاعظم] .

اینهمه نبود مگر به بهره مندى اساتیداین دانشگاه از گنجینه پربهائى که پایه گزاران حوزه شیعى به ودیعت گذارده بودند.از اینرو استاد نه تنها فقیه که مفسر فیلسوف ادیب ریاضى دان منجم طبیب و تاریخ آشنا نیز بود.

جاى حیرت نیست که اساتیدى چون مرحوم آخوند کاشى حاج آقا رحیم ارباب خراسانى حاج میرزاعلى آقا شیرازى و.. ذوفنون بودند اما چگونه از آنچه که پیرامون ویژگیهاى معنوى آنان یاد مى شود آنهم بسان خوشه اى از گندم زارى بى انتها در شگفت نمانیم ؟ آنجا که مى گویند:

مرحوم آسیدمحمدباقر درچه اى که مرجع تقلید بود در علم ورع و تقوى آیتى بود عظیم و بحقیقت جانشین پیامبراکرم وائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین در سادگى و صفاى روح و بى اعتنایى به امور دنیوى . گوئى فرشته اى بود که از عرش به فرش فرود آمده و براى تربیت خلایق باایشان همنشین شده است . هنگام سلامت غذایش بسیار ساده بود   و نان خورش شام و نهاراو یا پیاز و سبزى بود یا دروغ و یا سکنجبین . مکرر دیدم که سهم امامهاى کلان براى او آوردند و دینارى نپذیرفت بااینکه مى دانستم بیش از چهار پنج شاهى پول سیاه نداشت . وقتى سبب مى پرسیدم مى فرمود: من فعلا بحمدالله مقروض نیستم و خرجى فرداى خود را هم دارم و معلوم نیست که فردا و پس فردا چه پیش آید:[ وما تدرى نفس ماذا تکسب غدا]. بنابراین اگر سهم امام را بپذیرم ممکن است حقوق فقرا تضییع شود.

گاهى دیدم چهارصد پانصد تومان که به پول آنروز چهارصدپانصدهزارتومان بود برایش سهم امام آوردند بیش از چند ریال که مقروض بود قبول نکرد.اگراحیانا لقمه اى شبهه ناک خورده بود فوراانگشت در گلو مى کرد و همه را برمى آورد. واین حالت را مخصوصا خود یک بار به راى العین دیدم .

ماجراى ازاین قرار بود: یکى از بازرگانان ثروتمند آن بزرگوار با چند تن از علماء و طلاب دعوت کرده بود. سفره اى گسترده بوداز غذاهاى متنوع باانواع تکلف و تنوع . آن مرحوم به عادت همیشگى مقدار کمى غذا تناول کرد. پس از آنکه دست و دهانها شسته شد میزبان قباله اى را مشتمل بر مساله اى که بفتواى سید حرام بود براى امضاء حضور آن مرد روحانى آورد. وى دانست که آن میهمانى مقدمه اى براى امضاى اسن سند بوده و شبهه رشوه داشت . رنگش تغییر کرد و تنش به لرزه افتاد و فرمود: من بتو چه بدى کرده بودم که این[ زقوم] را به حلق من کردى ؟ چرااین نوشته ها را پیش از ناهار نیاوردى تا دست به این غذا آلوده نکنم . پس آشفته حال برخاست و دوان دوان به مدرسه آمد و کنار باغچه مدرسه مقابل حجره اش نشست و باانگشت به حلق فروکردن همه را برگرداند و پس از آن نفس راحتى کشید .

مرحوم آسیدمهدى درچه اى برادر کوچک آسیدمحمدباقر که او نیزاز ساکنان مدرسه نیم آورد بود در علم و تقوى وامانت و صداقت نسخه ثانى برادر   بود از جلوه هاى تقوى و زهد آن بزرگ یکى آنکه دراوائل ایام قحط و مجاعه سال 1335 تا 1337ق که مصادف بود. با جنگ بین الملل اول ده بیست من آرد در خانه داشت و عائله سنگینى هم داشت . به محض اینکه آثار گرانى نمودار شد مرحوم آسید مهدى آن ده بیست من آرد را فروخت و چون به او گفتند لازم بود شمااحتیاط مى کردید و حتى مقدار دیگرى هم مى خردید جواب داد: ترسیدم شبهه احتکار داشته باشد. خدا بزرگ است .

مرحوم آخوند ملاعبدالکریم گزى براستى شیخ بهائى عصر خود بود و مرجعیت تامه قضا و فتوى داشت و در عین اینکه سى چهل سال تمام امور قضائى اصفهان و توابعش در دست او بود شبى که درگذشت خانواده او نفت چراغ و نان شب نداشتند. و مرحوم فشارکى از محل وجوهات حواله داد تا براى خانواده او شام شب و لوازم معیشت تهیه کردند. و من خود یکى از حاضران آن واقعه و مباشر آن خدمت بودم.

اینها و جزاینها واقعیاتى هستند که شناخت و پیروى از آنها بویژه براى رهپویان طریق حق و طالبان علوم الهى ضرورتى حیاتى دارد و عامل اساسى جهت گیرى علم و پیوند آن با عمل خواهد بود. و هیهات که بر بلنداى قله علم گام نهیم و در حضیض دره بى علمى فرو غلطتیم .

اکنون دراین مقال پاى صحبت استادارجمندى نشسته ایم که روایتگر راستین حدیث حوزه اى است که در آغازاز آن یاد کردیم . چرا که وى افتخار شاگردى بزرگانى را داشت که نام آنان زینت بخش فصل هایى از کتاب تاریخ حوزه است .

او که تا چندى پیش پرجمعیت ترین مجتمع درسى را در حوزه علمیه قم داشته و درس سطوح عالیه وى بویژه کفایه اش محمع نامشلان و محفل انس عاشقان تحصیل و تحقیق بوده است اینک با کوله بار سنگین بیش از پنجاه سال تجربه تحصیل و تدریس و تربیت شاگردان برجسته سیرت آن سلف   صالح در خانه اى محقر با کمترین امکانات یه اداى وظیفه مشغول است .

این استاد یگانه و صاحب تجربه کهن آنگاه که نام امام (مدظله ) را مى شنود با کهولت سن از جاى برمى خیزد و چنین مى گوید:[ به احترام نام ایشان باید بلند شد] و بعد با ندوهى عمیق ازاینکه امروز نسبت به وجودامام قدردانى کامل نمى شود تاسف مى خورد. بى گمان خاطرات این مردان مرد براى ما درس است . و پندهاى پدرانه آنان راهنماى راهمان و آنچه از چگونگى راهسپردن رهروان مى گویند معیار سلوکمان .

به این امید راهى خمینى شهراصفهان شدیم که از خرمن دانش اندیشه و تجربیات استاد بزرگ آیت الله حاج شیخ عبدالجوادجبل عاملى دسته گلى ارمغان طالبان حکمت و راهیان راه کنیم با قدردانى و سپاس کامل از حضور فرزند برومند فراهم آوردن این مجموعه کمک و یارى فراوان کردند.

 

 

حوزه : با تشکرازاینکه ما را به حضور پذیرفتید. و بااین امید که از خرمن تجربیات و معلومات شما خوشه هائى برگرفته شد سوالاتى چند را مطرح مى کنیم : 

استاد: بفرمائید.

 

حوزه : درابتداء خوب است مقدارى ازایام طلبگى و چگونگى تحصیلات استاد بشنویم .

استاد: زمانى که من از سده 1 به قصد تحصیل راهى اصفهان شدم . مرحوم آقاشیخ محمدباقرجبلى عاملى دائى بنده در مدرسه مرحوم ثقه الاسلام حاج شیخ محمدعلى نجفى حجره اى داشتند. خدمت ایشان رسیدم و با کمک و راهنمائى ایشان مشغول تحصیل شدم .

هر دو هفته یکبار به قصد دیدار والدین پیاده راه سده را در پیش مى گرفتم . دو فرسخ راه بود. در بازگشت یک بغچه نان به دوش داشتم که غذاى دو هفته آینده ام بود. در آن سن وسال به این کیفیت زندگى کردن مشکل بود.اما علاقه فراوان به تحصیل نمى گذاشت که از سختى ها ناراخت شوم . معمولاطلبه ها هم مشابه همین وضعیت را داشتند. در عین حال مرتبه خوبى از خلوص و صفا مشاهده مى شد. دراساتیدمان موج مى زد که به ما روحیه و قوت قلب مى بخشید.

حوزه : محضر کدامیک ازاساتیداصفهان را درک فرموده اید؟ استاد: در گذشته حوزه اصفهان رونق بسزایى داشت . وجوداساتید گرانمایه و نادر به آن چنان جذابیتى داده بود که شما کمتر کسى از بزرگان سلف را مى یابید که چند سالى دراین حوزه تحصیل نکرده باشد. مرحوم ملاهادى سبزوارى آیت الله بروجردى و بزرگانى دیگر. سالیانى چنداز حوزه اصفهان بهره مند بوده اند.

من مغنى و مطلول را خدمت مرحوم جلال الدین 2 همائى که بعد استاد دانشگاه تهران شدند خواندم .ایشان در مدرسه نیم آورد 3 حجره داشت . و درسشان را در مسجد جارچى 4 مى فرمودند. صفات خوبى در مرحوم همائى جمع شده بود. جدااو تقوا و مناعت طبع پشتکار عجیبى   داشتند به صورتى که مى توان یکى از خصوصیات خوب ایشان را حساس بودن نسبت به گذشت زمان دانست . لحظه اى را بى ثمراز دست نمى داد. گاهى مى شد که ایشان کتاب سنگین و پرمحتوائى را در راه مطالعه یا حفظ مى کردند. به این جهت بود که مرحوم همائى در مدت چندین سال طلبگى مدرسه نیم آورد جامعیتى دراکثر علوم معمول در آن زمان پیدا کرد. شرح لمعه را خدمت آقامیرزااحمدمدرس و آقاشیخ على یزدى خواندم . مرحوم آقاشیخ على یزدى آنگونه درادبیات مسلط بود که به نحو رجز درس مى گفت یعنى با عبارات مسجع و مقفى.

قسمت زیادى از قوانین را نزرد آقاسیدعلى نجف آبادى خواندم رسائل مکاسب و حتى مقدارى از کفایه را خدمت فقیه و مجتهد معروف آقامیرسیدمحمدنجف آبادى خواندم .ایشان مردى بزرگ و در تدریس کفایه مدرس مبرزى بودند.

همراه آیت الله حاج آقاعطاءالله اشرفى اصفهانى درس مکاسب مرحوم شیخ محمدرضاجرقویه اى مى رفتیم . مرحوم جرقویه اى در زندگى خود حالات و کیفیات بسیار خوبى داشتند.ایشان نسبت به دنیا. به حداقل از ضروریات اکتفاء مى کرد و با مرتبه خوبى که از مناعت طبع داشت پاکیزه مى زیست .

مرحوم حاج سیدمحمدمهدى درچه اى در مسجد نواصفهان مکاسب مى فرمودند درس ایشان هم مى رفتم .

حوزه : درابتداى فرمایشات شمااشاره اى به اهمیت حوزه قدیم اصفهان شد خوب است دراین زمینه توضیحات بیشترى داشته باشید. استاد: حوزه هاى طلبگى قدیم تنها به فقه واصول خلاصه نمى شد. بلکه در کناراین دو علومى دیگراز قبیل تفسیر اخلاق طب ریاضیات نجوم و فلسفه در آن رایج و تدریس مى شد. حوزه اصفهان اساتید. فرید و همه فن حریفى داشت که به خوبى از عهده تدریس این علوم در کنار فقه واصول برمى آمدند.اساتیدى که هم مجتهد بودند و هم دراین علوم صاحب نظر بعضى از آنها مانند مرحوم آخوندکاشى 5 جهانگیرخان قشقائى 6 مرحوم ارباب 7 مرحوم حاج میرزاعلى آقاشیرازى 8 مرحوم سیدمحمدباقردرچه اى 9 مرحوم شیخ محمدخراسانى و مرحوم مدرس جزء نوادر و سرآمد اقران خود بودند.

حوزه : حضرت عالى غیراز فقه واصول چه تحصیلاتى داشته اید؟  استاد: مقدارى از علوم معمول در آن زمان را خواندم . مثلا مقدارى از معقول را خدمت مرحوم آقاشیخ محمودمفید خواندم .ایشان هدایه میبدى را در مسجد دارلشفاء بازار مسگرهاى اصفهان تدریس مى فرمودند.

استاد بزرگ معقول مرحوم آقاشیخ محمدخراسانى در مدرسه صدر حجره اى داشتند در همانجا براى عده اى شرح منظومه مى فرمودند. من که دراین درس نیز شرکت مى کردم تمام مطالب ایشان را مى نوشتم . که بعد بعضى از دوستان و همچنین بعضى از خانمها که به اینگونه بحثهااشتغال و علاقه اى داشتند این نوشته ها را مى گرفتند واستنساخ واستفاده مى کردند. خدمت حاج میرزاعلى آقاشیرازى که بسیار مرد پاک و مهذبى بودند درس تفسیر و نهج البلاغه مى رفتم . تفسیر و نهج البلاغه ایشان واقعا کم نظیر بود. و براى کسانیکه نبودند تصورش مشکل است . نجوم و تقویم عربى را خدمت حاج شیخ محمدرضارهنانى خواندم .

ریاضیات را خدمت مرحوم ارباب - رضوان الله علیه - خواندم . حاج آقارحیم ارباب فقیه صاحب نظر و بسیار مرد جلیلى بود کد در عین جامعیت اخلاق و رفتار بى نظیرى داشت .این مرد متواضع درس شرح لمعه اى مى گفت که پدر جد درس خارج بود.

حوزه : به چه انگیزه اى استاد در کنار فرا گرفتن فقه واصول به تحصیل این علوم پرداختند؟  استاد: فراگرفتن تفسیر و نهج البلاغه که براى هر طلبه اى ضرورت دارد. چون از آشنائى با قرآن و نهج البلاغه انسان جهت کار خودش را مى یابد و مى فهمد که در طلبگى باید به چه سمت وسوئى حرکت کند. به عبارت دیگر انسان با عوالم ناپیدائى آشنا مى شود که رمز   موفقیت دو در آن خوابیده است . خواندن معقول هم که لازم است . زیرا علاوه بر مطلوبیت ذاتى خود علم . و تجهیزانسان در حفظ و حراست از دین خواندن معقول به عقل انسان چنان قوتى مى بخشد که از آن در جاى دیگر مثل فقه واصول به خوبى مى توان استفاده کرد و نتیجه گرفت .

ریاضیات و نجوم هم که علم است و مطلوبیت دارد. علاوه براین از ریاضیات در کتاب ارث واز نجوم در بحث قبله به خوبى مى توان استفاده کرد.

 

حوزه : در زمینه فراگیرى این علوم چه توصیه اى براى طلبه ها دارید؟

استاد: دوستان ما خود بهتر مى دانند که براى حراست و ترویج از دین تنها به فقه واصول نمى توان اکتفاء کرد. و تسلط در علومى از قبیل تفسیر نهج البلاغه تاریخ اسلام و حکمت لازم است .اساتید حوزه ها هم باید در تقویت این جهات بکوشند. و زمینه را به گونه اى فراهم سازند که طلبه از هر جهت آماده و مطابق با نیاز زمان تربیت شود.

 

حوزه : فرمودید بعضى از خانمها یاداشتهاى درس شرح منظومه شما را گرفته واستفاده مى کردند. در آن زمان خانمهائى بودند که در حوزه معقول بخوانند.

استاد: بله بودند خانمهایى که درس مى خواندند. فقه اصول و فلسفه از جمله شاگردان مرحومه حاجیه خانم امین که درس و بحث داشتند.

 

حوزه : درس خواندن خانمها مورداعتراض بعضى از آقایان نبود.

استاد: نه خیر بلکه خانمها توقع بیشترى داشتند و مى خواستند که حوزه به آنها بیشتر توجه کند وامکانات بهترى جهت تحصیل آنها فراهم سازد.

 

حوزه : خوب است استاد خاطره اى از دوران طلبگى خود برایمان بازگو کنند. 

استاد:اگر بشود خاطره گفت . آنوقت که من تصمیم گرفتم براى ادامه تحصیل ازاصفهان به قم بیایم . هیچ پولى نداشتم . به همین علت   

 

یک سال نمازاستیجارى به مبلغ پنج تومان قبول کردم واین پنج تومان را خرج سفر کرده و به قم آمدم . و مدتى در مدرسه رضویه و حجره هاى نمناک مدرسه خان و مدتى در فیضیه بسر بردم و با شهریه مختصرى که داده مى شد بقناعت مى گذراندم واز برکت آنها کتابهاى ضرورى را هم تهیه مى کردم .

 

حوزه : در چه سالى به قم تشریف آوردید؟ 

استاد: سالش را دقیق به خاطر ندارم . قم که آمدم در مرحوم آیت الله حائرى مى رفتم .البته دراین درس جزء طبقه دوم و سوم از شاگردان بودم . چون در درس ایشان مرحوز آقاى حجت مرحوم سیدمحمدتقى خوانسارى وازاین قبیل شرکت مى کردند. مرحوم حجت بعداز درس آیت الله حائرى براى ما درس داشتند. بعدها هم که آیت الله بروجردى تشریف آوردند درس ایشان مى رفتم .

حوزه :اگر مقدارى از خصوصیات اخلاقى و باطنى اساتیداخلاقى و باطنى اساتید خود را برایمان بازگو کنید متشکر مى شویم . 

 

استاد: غیراز جامعیت علمى سه خصوصیت دراکثراساتیدما چشمگیر بود.

یک مرتبه عالى از تقوا. دو حسن کامل اخلاق . سه تواضع و فروتنى . معمولااساتید ما دقت کامل داشتند که حتى مکروهات راانجام ندهند و در برخورد با شاگردان خود چنان تواضعى داشتند که ما براستى خجالت مى کشیدیم . یادم نمى رود گاهى که من از قم به اصفهان مى رفتم و به خدمت استاد بزرگ مرحوم ارباب مى رسیدم ایشان مى فرمودند: فلانى بیا تا این مطلب را با هم حل کنیم .این نبود مگراز نهایت تواضع ایشان . یا مرحوم حاج میرزا على آقاى شیرازى که مرحوم مطهرى هم خدمت ایشان نهج البلاغه را خواندنداین مرد واقعا تدریس مى کرد. تفسیر و نهج البلاغه اش هم که معرکه بود. در عین حال به جهت اهمیتى که به موعظه و ذکر مصیبت مى داد. منبر هفتگى داشت . و منبر مى رفت چه منبر پر سودى هنگامى که موعظه مى کرد معمولا قطرات اشک در چهره اش نمایان بود آنچه مى گفت از دل بر مى خاست و بر دل مى نشست .

بد نیست این مطلب را هم بگویم که بزرگان مااز دنیا به حداقل از ضروریات اکتفاء داشتند. وقتى که مرحوم آیت الله حائرى مى خواستند براى افرادى مانند سید محمدتقى خوانسارى سیداحمد خوانسارى و آقاى اراکى شهریه اى تعیین کنند به خدمتکار خود گفته بودند مقدارى پول خدمت آنها ببرد براى هر کدام مقدارى را که از آن پول برداشته بودند به عنوان شهریه تعیین واز آن به بعد روى این میزان که نیاز آنها را تعیین مى کرد برایشان شهریه مى فرستادند.

 

حوزه :حضرت عالى از چه زمانى تدریس را شروع کردید؟

استاد: زمانش را که به صورت دقیق یادم نیست چون در نظام طلبگى تدریس و تحصیل با هم مقارن است و به طور معمول درسهاى پائین توسط مشغولین به دریهاى بالاتر تدریس مى شود من هم اغلب اینطور عمل مى کردیم اما درسهاى عمومى من که جنبه یک درس عمومى در حوزه را داشته است عبارت است از چندین دوره مطول مغنى رسائل مکاسب کفایه .

 

 

حوزه : چه خاطره اى از شاگردان خود دارید.

استاد: بله آقایان حاج شیخ اسماعیل ملایرى حاج سیدمحمدحسین طهرانى یوسف صانعى موسى صدر شیخ محمدرضا صلواتى محمدى گیلانى صادق خلخالى حسین مظاهرى مهودى کنى اخوى ایشان آقاى باقرى آقاى ستوده و همچنین مرحوم آقا مصطفى خمینى (رضوان الله تعالى علیه )از جمله کسانى بودند که به درس و مقید بودند. جدیت و علاقه فراوانى نسبت به درس داشتند. گاهى بعضى از شاگردان در درس مى گفتند.

کفاف کى دهداین باده ها به مستى ها.

منظورایشان این بود که بیشتر بخوانیم . عموما نظر و شائبه هم جز رضاى خدا نبود.

 

 

حوزه : شما که بعضى از تابستانها را درس مى گفتند نظرتان راجع به تعطیلات حوزه چیست ؟

استاد: من نمى دانم آقایان در تعطیلات چه مى کنند.اگر تبلیغ مى روند تااحکام خدا را به گوشه و کنار برسانند خوب است . رسالت طلبه ابلاغ دین خداست . آن وقت چنین بود که کسانیکه به تبلیغ نمى رفتند. مى ماندند واشتغال به تحصیل داشتنداز قدیم بحثى بود که مقدار تعطیلى ها باید کاهش یابد. به نظر من میزان این است که ببینیم عمر براى چه صرف مى شود.اگر آنچه براى او صرف مى شود گرانمایه است اشکالى ندارد. باید مواظب گذشت زمان و گذر عمر بود چه در تحصیل و چه در تعطیل فرقى نمى کند .

 

حوزه : معروف است که شما در زمینه ادبیات فرد ممتازى بودید. نظرتان را پیرامون مقدارادبیاتى که یک طلبه باید بداند بفرمائید.

  استاد:این مطلب را باید توجه داشت که ذوقها فرق مى کند. بعضى نسبت به ادبیات علاقه بیشترى دارند و بعض دیگر نه . نمى شود تحمیل کرد که همه باید درادبیات چه بشوندالبته نباید غافل بود که ادبیات مهمترین ابزار کار طلبه است . چرا که کلید فهم حقایق قرآن و روایات معصومین ( ع )ادبیات است . به این اندازه همه باید مسلط باشند در همین درس نهج البلاغه اى که آیت الله منتظرى مى فرمایند نقش ادبیات خوب در فهم حقایق به وضوح روشن است .

 

حوزه : نسبت به امام خمینى (مدظله )اگر خاطره اى دارید بفرمائید. 

استاد: به احترام نام ایشان باید بلند شد.استادى اشجع و داراى تمام صفات کمال بوده و هستند.از خدمت ایشان استفاده هاى بسیار بردم همت والاى ایشان همواره در جهت تقویت و ترویج دین بوده است و هیچ شائبه دیگرى در وجودشان نیست . در همین رابطه خاطره اى هست . زمانى عده اى از درآویش آمده بودند و بعضى از حجره هاى مدرسه فیضیه را به قصداقامت تصرف کرده بودند. بیرون راندن آنها به اشکالاتى روبرو شده بودامام (مدظله ) دراین قضایا حریف بودند بعداز مشاجره سیلى محکمى به گوش یکى از آنها زده و همین مقدمه بیرون راندن آنها شد و آنها رااز مدرسه بیرون کردن امروز هم که سیلى محکمترى به گوش آمریکا و دیگرابرقدرتها نواخته اند.این   هم در جهت حفظ و حراست از دین است عرض کردم که ایشان درامر حفظ دین اشجع از همه هستند نسبت به وجود ایشان قدردانى کامل نمى شود.ایشان داراى مقامات ناشناخته اى هستند. مقام قوت قلب ایشان را ببینید توصیف ناپذیراست .

دعا براى سلامتى و موفقیت وجودایشان از واجبات است بعداز هر نماز باید به وجودایشان دعا کرد چه شعار خوبى بر سر زبانهاست که خدایا خدایا تاانقلاب مهدى خمینى را نگه دار.

 

 

حوزه : شما که بحمدالله موفق بوده اید که از زندگى و معیشت ساده اى برخوردار باشید خوب است که مقدارى دراین زمینه برایمان صحبت کنید. 

استاد: خلوص نیت و جلب نظر خداوند متعال اسباب کار طلبه هست اینها با معیشت ساده بهتر بدست مى آید. تجربه هم نشان داده است که در زندگى ساده انسان فراغت بیشترى براى کمال مى یابداکثر بزرگان مااز این طریق به جائى رسیده اند. مرحوم جرقویه اى استاد بزرگ ما که داراى مراتب و کمالات خوبى و عادات بالایى بود.از نظر زندگى مادى بسیار در فشار و تنگدست مى زیست . و من خودم چند مرتبه کتابهائى که بتدریج تهیه کرده بودم جهت مخارج زندگى فروختم و حدود بیست سال در خانه استیجارى بودم و در عین حال شاکر و خشنود بودم .

 

حوزه : رمز موفقیت طلبه را در چه مى دانید.

  استاد:اگر سعى و کوشش فراوان مقرون به نظر خالص و همراه تقوا و تهجد کامل باشد. شخص موفق مى شود. دراحوالات بزرگان سلف که مطالعه مى کنیم مى بینیم که عنصر تقوا و تهجد به کار و کوشش آنها جان داده و زحمتشان را بثمر نشانده است کم کارى و تنبلى آفت انسان و نداشتن خلوص و تقوا آفت کارانسان است .

العلم نور یغذفه الله فى قلب من یشاا باید جهات شخصى و اجتماعى را رسید و درست کرد تا قلبى صاف و روشن یافت آنگاه خداوند متعال در آن قذف علم مى کند و گرنه تنهااز کثرت درس و بحث چیزى به دست نمى آید.

البته ازاین مسئله هم نباید غافل بود که درس را باید خوب خواند. واز هیچ جا با مسامحه نگذشت آنوقت که مااصفهان بودیم . قبل از هر درسى آن را مباحثه مى کردیم تنها نکات مبهم آن در درس استاد برایمان روشن مى شد. بعداز درس هم جهت تقویت واستقرار آن در ذهن کار مى شد خلاصه باید به کنه مطلب رسید واز درس بدون مباحثه هم به شدت پرهیز کرد.

 

 

حوزه : نظرتان را در جهت تقویت جبهه و رزمندگان اسلام بفرمائید. 

استاد:امام (مدظله ) دراین زمینه جائى براى حرف باقى نگذاشته اند هر چه لازم بوده است ایشان فرمودند. وقتى ایشان مى فرمایند جنگ در راس همه اموراست و یا تقویت جبهه ها کفائى است خوب هر کس باید به میزان و نوع امکانات خود دراین جهت بکوشد.امیدوارم که خداوند متعال رزمندگان اسلام را تایید و با دست پرتوان آنها هر چه زودتر ریشه صدام و حزب بعث رااز میان بر کند.

 

حوزه : در پایان ضمن تشکر فراوان از حضور شما که به ما فرصت دادید. از خدمت شما بهره مند شویم اگر صحبتى دارید بفرمائید. 

استاد: خداوند عالم موید بدارد شما را و موفق باشید در خدمت به دین و موفق باشید. دراین رویه اى که در خدمت به حوزه ها و طلبه ها پیش گرفته اید خداوند به تمام ما حسن عاقبت عنایت فرماید.


پاورقى ها 
1سده : قضیه مرکزى بخش شهرستان اصفهان در دوازده هزار گزى باختر اصفهان واقع شده تاریخ و بانى قضیه سده عبارت است ازسه ده (فروشان و رنوسفادران خوزان ) که سابقه بناى این سه ده به 2500 سال پیش مى رسد. (لغت نامه و دهخدا).
2. مرحوم همائى را براستى مى توان فرزند رنج و زحمت و تلاش خویش دانست . در پنج سالگى به مکتب زن همسایه رفت . در هشت نه سالگى وارد مدرسه قدسیه اصفهان شد. سیزده ساله بود که پدرش رخت به دیار آخرت برد وازاین تاریخ عهده دار زندگى خود و مادر و برادر کوچکتراز خود گردید دیرى نپائید که به مدارس قدیمه آشنا شد و دوران طلبگى را آغاز کرد. حدود بیست سال طلبه و حجره نشین مدرسه نیم آورد بود. و دراین دوران از چراغ علم و معرفت نادره مردانى چون آخوند کاشى جهانگیرخان قشقائى آقا سیدمحمدباقر درچه اى آقا شیخ محمد حکیم و حاج آقا رحیم ارباب پرتو مى گرفت از آن هنگام که یک طلبه ساده مدرسه نیم آورده بود تا آن هنگام که خود بیکى ازاستادان شناخته شده ادبیات عرب در حوزه علمیه اصفهان گردید و تا آن زمان که به کرسى تدریس فقه وادبیات عرب دردانشگاه نشست هیچگاه خصائص یک طلبه کامل عیار را در ساده زیستن و آبرومند زیستن و قناعت و تسلیم و رضا و تلاش و سخت کوشى مستمراز دست نداد.از مرحوم همائى حدود 44 اثر مکتوب بجا مانده است .
3. مدرسه نیم آورد در محله نیم آورد یا نمارود درانتهاى بازار بزرگ اصفهان قرار دارد بتقریب بیست سال دوران طلبگى مرحوم همایى در حجره اى در همین مدرسه گذشته است اتفاقا حجره ایشان هنوز هم معلوم و مشخص است زیرا تنها حجره اى است که بر بالاى سر در آن به خط ثلث عالى مرحوزم میرزا عبدالحسین قدسى جمله بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده است .
4. مسجدى واقع دراواسط بازار بزرگ اصفهان مطول گفتن آقا میرزا جلال شاعر (بقول طلبه هاى آن روز) دراین مسجد کمتر نظیر داشت زیرا درس ایشان توام با شواهد و مثالهاى فارسى بود.
5. آخوند کاشى حکیم و عارف بزرگوار و فیلسوف على الاطلاق مرحوم آخوند ملامحمد کاشانى از نوادراعصار و در علم و زهد و تقوى و تدریس حکمت علمى و عملى یگانه روزگار بود و در کمتر زمانى ازازمنه براى او در بین علماء و دانشمندان مثل و مانندى میتوان یافته ایشان در اوائل عمر در مدرسه جده کوچک و دراواخر در مدرسه صدراصفهان ساکن بودند سرانجام در روز شنبه 20 شعبان المعظم سال 1333 وفات یافت و در تخت فولاداصفهان مدفون گردید.
6. جهانگیرخان قشقائى که در حوزه هاى علمیه مطلقا بنام خان شهرت داشته و دارد.ازاعاظم حکما واجله فلاسفه بشمار مى رود وى فرزند محمدخان و منسوب به ایل دره شورى است خان از شاگردان معروف آقا محمدرضا قمشه اى و آقا میرزا محمدحسن نجفى بوده است ولادت آن آن حکیم الهى را سال 1243 قمرى نوشته اند و وفاتش در شب یکشنبه 13رمضان 1328 دراصفهان اتفاق افتاد. مزار کثیرالانوارش در تکیه آقا سید محمد ترکه دراول تخت فولاد واقع است .
7.اهل علم و آشنایان با حوزه علمیه اصفهان مرحوم ارباب را میشناسند. واز مقاز رفیع و جایگاه منیعى که آن مرحوم در علم و فضل و فضیلت اخلاقى و زهد و تقوى داشت آگاهى دارند. آن یکتاى روزگار آیتى و حکایتى از جامعیت علمى واخلاقى بودارباب از خصیصین شاگردان آخوند کاشى و جهانگیرخان بود مرحوم ارباب در سرحگاه عیدغدیر سال 1396 قمرى به بعالم بقاء تحویل نمود.
8. حاج میرزا على آقاى شیرازى در تقوى و علم از نوادر روزگار بود تفسیر و شرح 
نهج البلاغه را با ممارستى که مخصوصا در آن کتاب مستطاب داشت به حال و کیفیتى بیان مى کرد که تصویر و تصور آن جزء براى کسانى که دیده اند مشکل است . مرحوم شهید مطهرى در مقدمه کتاب سیرى در نهج البلاغه درباره ایشان شرحى دلپذیر و خواندنى دارند. به این مضمون به خود جرات مى دهم و مى گویم او به حقیقت یک عالم ربانى بود. در برخورد بااو همواره این بیت سعدى در ذهنم جان مى گرفت .
؟عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند مرداگر هست به جزء عالم ربانى نیست . او فقیه بود و هم حکیم و هم ادیب و هم طبیب . فقه و فلسفه وادبیات عربى و فارسى و طب قدیم کاملا مى شناخت و در برخى متخصص درجه اول به شمار مى رفت قانون بوعلى را که اکنون مدرس ندارد به خوبى تدریس مى کرد....او با نهج البلاغه مى زیست با نهج البلاغه تنفس مى کرد روحش با این کتاب هم دم بود نبضش بااین کتاب مى زد و قلبش بااین کتاب مى طپید حکیم متاله فقیه بزرگوار طبیب عالیقدر عالم ربانى مرحوم حاج میرزا على آقا شیرازى قدس الله سره راستى مرد حق و حقیقت بوداز خود و خودى رسته و به حق پیوسته بود با همه مقامات علمى و شخصیت اجتماعى احساس وظیفه نسبت به ارشاد و هدایت جامعه و عشق سوزان به حضرت عبدالله الحسین علیه السلام موجب شده بود که منبر برود و موعظه کند مواعظ واندرزهایش چون از جان برون مى آمد لاجرم بر دل مى نشست هر وقت به قم مى آمد علماء طرازاول قم بااصرارازاو مى خواستند که منبر برود و موعظه نماید منبرش بیش از آنکه قال باشد (حال ) بود.
9. آیت الله العظمى مرحوم آقا سیدمحمد باقر درچه اى حالات و رفتار و مراتب زهد و قدس و تقوى کم مانندى داشت که همواره در تربیت اخلاقى طالب علمان متسعد تاثیرى شگرف و عظیم مى گذاشت ایشان که ازاکابر علماء و مجتهدین واعاظم فقها و مدرسین به حساب مى آمد در 1264 متولد و در شب 28 ربیع الثانى 1342 هجرى قمرى وفات یافت حوزه درس آن مرحوم در فقه واصول از هر نظر ممتاز بود که عده کثیرى مجتهداز حوزه ایشان تحویل عالم اسلام گردیداز جمله مرحوم آیت الله بروجردى .
مرحوم درچه اى داراى تالیفاتى هستنداز جمله یک دوره فقه واصول در شانزده مجلد حاشیه بر متاجر حاشیه بر مناسک رساله اى بر جبر و تفویض حواشى بر رسائل عملیه حاشیه براصول دین تالیف شیج جعفر شوشترى .
10.استاد بزرگ معقول و ریاضیات قدیم حکیم مدرس مرحوم آقا شیخ محمدخراسانى بهترین شاگرد جهانگیرخان قشقائى و آخوند کاشى بودایشان را بزرگترین مدرس فلسفه بعدازاستادش جهانگیرخان به حساب مى آورند. ایشان تا آخر عمر زندگى زاهدانه خود در حجره مدرسه صدر و حلقه درس طلبگى خود را به نعمت جهانى نداد. وفات آن مرحوم در غره حجه 1355 قمرى اتفاق افتاد.
لازم به تذکراست که تمام پاروقى ها بجز شماره 1 مقدمه رساله شعوبیه تالیف استاد جلال الدین همائى که به اهتمام جناب منوچهر قدسى به مناسبت سومین سالگرد درگذشت استاد جلال الدین همائى منتشر شده است اخذ گردیده است .