خودآگاهى تاریخى مسلمانان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


رابطه تحقق انقلاب جهانى اسلام با:

اسلام که نتیجه کوشش ها و مبارزات پى گیر و مداوم هزاران ساله پیامبران در طول تاریخ و مظهر برترین ارزشهاى توحیدى نجات بخش است اکنون مورد خشم و تهاجم همه جانبه نظامهاى مشرک و ملحد در غرب و شرق عالم قرار گرفته است .

دشمنان کینه توزارزشهاى والاى توحیدى افزون بر مخالفت و مبارزه سیاسى اقتصادى و نظامى بااسلام از پیچیده ترینشگردها و شیوه هاى فرهنگى و علمى سلطه گرى در جهت مقابله با آن سود مى برند. یکى از اهداف آنان در چارچوب استراتژى مبارزه فرهنگى با آئین اسلام تزریق مواد فکرى و فرهنگى غفلت زا و بى هوش کننده به[ حافظه تاریخى] جوامع مسلمان واز بین  بردن[ خودآگاهى تاریخى] آنان مى باشد زیرا[ تاریخ آگاهى مسلمانان] در هنگام مقابله با تهاجم هاى خارجى موجب پایدارى دو چندان آنان گشته و پشتوانه روانى - فرهنگى در کسب پیروزى نهائى و بازیابى وحدت جهانى مسلمین بشمار مى آید. بدینجهت براى آشنایى با واقعیت و حساسیت این موضوع ضرورت دارد که چند عنوان اساسى را دراین رابطه مورد بررسى قرار دهیم دراین صورت با یک سیراجمالى آشکار خواهد شد که دشمنان اسلام تا چه حد کوشش داشته و دارند تا مسلمین را با تاریخ خود بیگانه نموده و یا تاریخ آنها را بگونه تحریف شده و وارونه نشان دهند. همچنین از لابلاى بحث هاى مربوط به این عنوانها این مطلب به دست خواهد آمد که [آشنایى درست مسلمین با تاریخ اسلام] تا چه میزان در پیروزى مبارزات آنها و تحقق یافتن انقلاب جهانى اسلام موثر مى باشد.

واینک سیرى در آن عناوین :

الف -[ هویت و هستى حقیقى جوامع]: 
[جامعه] به عنوان واقعیتى داراى هویت مستقل و جداازافراد تشکیل دهنده آن یکى از کامل ترین و پیچیده ترین موجودات عینى و واقعى جهان آفرینش مى باشد.اگر هستى و طبیعت را جلوه ناشگفته آفرینش الهى بدانیم و هسته اولیه آن بشمار آوریم[ افرادانسانى] بگونه اى مستقل و جداى از جامعه درخت به شکوفه نشسته آن محسوب مى شوند که در یک ترکیب حقیقى با یکدیگر [ جوامع انسانى] را بعنوان[ ثمره نهائى خلقت] بار مى دهند.

به بیان دیگر [ جامعه] بمثابه ثمره درخت به بار نشسته آفرینش بطور واقعى داراى هویت و شخصیت بوده است و بگونه مستقل از عناصر و افراد پدیدآورنده خود داراى قوانین پیچیده و مخصوص بخود مى باشد.

فعل وانفعالاتى که از مجموع این قوانین به وجود مى آید پایه شکل گیرى و پیدایش پدیده غ قانونمند و متکامل دیگرى در هستى را فراهم مى سازد که[ تاریخ] نام دارد و همیشه در حال حرکت و فعلیت یافتن است .

تاریخ که بیانگر شکوفائى انفطار و فعلیت یافتن نیروها واستعدادهاى بالقوه بشرى بصورت تدریجى مى باشد از حرکت و حضور فعال و زنده جوامع در بستر زمان پدیدار مى گردد.

از نظر بسیارى از فلاسفه و جامعه شناسان[ جامعه] داراى هستى واقعى مى باشد که ناشى از فرض واعتبار بشر نیست . دانش[ جامعه شناسى] و علوم وابسته به آن براین اساس که جامعه ها داراى وجود واقعى و قوانین معین هستند پا به عرصه وجود گذاشته است ازاین رو در صورت اعتبارى و قراردادى بودن[ جامعه] جامعه شناسى مفهومى نمى تواند داشته باشد.

از دیدگاه قرآن مجید و برخى علماى تاریخ چنین بر مى آید که جوامع بشرى داراى وجود حقیقى در عالم خارج و در بر دارنده قوانین ویژه و جدا از وجودافراد مى باشند.

برمبناى دلالت روشن برخى ازاین آیات قرآنى [ امتها] که همان[ جوامع] هستند داراى عمر و[ اجل] معینى مى باشند و آن هنگام که زمان انقراض و نابودیشان فرا رسد دیگر تاخیر و تقدیمى نخواهد داشت . 2

ازاینرو بگونه یک موجود زنده عاقل و با شعور مورد[ خطاب] قرار مى گیرند 3 و بخاطر[ عمل اجتماعى و مشترکى] که دارند در دنیا و آخرت مورد سوال و بازخواست واقع شده و در صورت انحراف و نافرمانى مورد[ تنبیه و عذاب الهى] قرار مى گیرند. 4

بنابراین و با توجه به این قبیل مفاهیمى که از قرآن بدست مى آید به روشنى مى توان دریافت که هر جامعه اى داراى قانونمندى و شرایط زیستى و حیاتى مخصوص بخود مى باشد. و همه خصوصیات یک موجود زنده و فعال در آنها جمع است . لذا جامعه نه تنهااز نظر قالبى و شکلى (جامعه شناسى ) قابل 
 شناخت است بلکه از جهت روح کلى حاکم بر آن نیز قابل شناسایى است .

استاد متتبع و شهید ما مرتضى مطهرى قدس سره دراین باره چنین فرموده است :

جامعه مرکب حقیقى است از نوع مرکبات طبیعى ولى ترکیب روحها واندیشه ها و عاطفه ها و خواستها واراده ها و بالاخره ترکیب فرهنگى نه ترکیب تنها واندامها. همچنانکه عناصر مادى دراثر تاثیر و تاثر با یکدیگر زمینه پیدایش یک پدیده جدید را فراهم مى نمایند و به اصطلاح فلاصفه اجزاء ماده پس از فعل وانفعال و کسر وانکسار در یکدیگر واز یکدیگر استعداد صورت جدیدى مى یابند و به این ترتیب مرکب جدید حادث مى شود واجزاء با هویت تازه به هستى خودادامه مى دهند.افرادانسان که هر کدام با سرمایه اى فطرى و سرمایه اى اکتسابى از طبیعت وارد زندگى اجتماعى مى شوند روحا در یکدیگر ادغام مى شوند و هویت روحى جدیدى که از به[ روح جمعى] تعبیر مى شود مى یابند.

این ترکیب خود یک نوع ترکیب طبیعى مخصوص به خوداست که براى آن شبیه و نظیرى نمى توان یافت .این ترکیب از آن جهت که اجزاء در یکدیگر تاثیر و تاثر عینى دارند و موجب تغییر یکدیگر مى گردند واجزاء هویت جدیدى مى یابند ترکیب طبیعى و عینى است امااز آن جهت که[ کل] و مرکب به عنوان یک [واحد واقعى] وجود ندارد با سایر مرکبات طبیعى فرق دارد]... 5 .

بنابراین از دیدگاه علمى فلسفى واسلامى شبهه اى دراین نیست که جامعه بصورت[ مرکب طبیعى ویژه] در عالم خارج وجود عینى و حقیقى دارد.این موجود حقیقى موسوم به[ جامعه] داراى تلاش و تحرک مخصوص بخود بوده و مانند هر موجود زنده دیگراز طرفیت توان و عمر معینى برخورداراست و ممکن است دچارانواع آفتها و بیماریها گردد. روى همین اصل است که مى توان گفت جامعه ها نیز مانندافرادى مى توانند [روان شناسى اجتماعى] ویژه خود را داشته باشند که تاکنون براى همگان ناشناخته مانده ولى استعمارگران بطور پنهانى از آن سود مى جسته اند و بتدریج رازشان افشاء گردید. 6

چنانکه با کشف ضعفها حساسیتها وانعطاف پذیریهائى دیگر موجودات زنده جهان آفرینش ( ازافرادانسانى گرفته تا جانداران دریایى و خشکى دیگر) مى توان بر آنها چیره شده و کنترل شان را در دست گرفت با کشف حساسیتها و نهاد و عناصرانعطاف پذیر یک جامعه نیز مى توان بر آن جامعه چیره گشته و در یک مسیر دلخواه به حرکت عمل و عکس العمل واداشت . و نیزاز نوع جهت گیرى ها و حرکت هاى یک جامعه مى توان عوامل موثر در تکوین کنترل و هدایتگرى آن را شناسایى نمود. ؛

ب-[ حافظه تاریخى ملتها]: 
بنابر آنچه که گفته شد هر جامعه اى همچون یک ارگانیسم زنده و فعال داراى هویت و شناسنامه مشخص مى باشد چنانکه در حرکت خود داراى سمت گیرى و ذخیره و کارمایه هاى مخصوص بخود نیز هست . شناسنامه هر جامعه براساس[ میراثهاى تاریخى] افتخارآیز آن تدوین مى شود و همین میراثهاى تاریخى ککارمایه حرکت و جهت گیرى جوامع بشمار مى آیند. [میراثهاى تاریخى و فرهنگى] یک جامعه که کار مایه آن محسوب مى شوددر واقع[ حافظه تاریخى ملتها] را تشکیل مى دهد و جامعه زنده فعال و سالم آن جامعه اى است که داراى[ حافظه تاریخى] سالم و به هوش باشد.

مقصود مااز حافظه تاریخى ملتها بطور دقیق آن چیزى است که مانند[ شبکه اعصاب] و[ شبکه خون] رسانى در کالبد موجود زنده در پیکره هر جامعه اى وجود دارد و در آن ارزشهاى فرهنگى آن جامعه ذخیره شده است .

کنش و واکنشهاى جامعه در مقابل تهاجم فرهنگى عقیدتى و فکرى خارجى از طریق[ حافظه تاریخى جامعه] صورت مى گیرد. بنابراین اگر حافظه تاریخى یک ملت سالم و به هوش باشد آن جامعه قادر به دفاع فرهنگى از خود خواهد شد و در غیراین صورت همچون یک جسد بى جان و یا یک[ تن بى هوش] در برابر مهاجم کاملا تسلیم خواهد شد.

چرا که جامعه زندگى کنونى خود را بر پایه سوابق و آگاهى هاى موجود در حافظه تاریخى خود تنظیم مى کند ازاینرو هر گاه این حافظه بگونه فعال و پر نشاط نباشد و به اصطلاح دچار بیمارى و فلج زدگى گردد واز کار بیافتد فاقد هرگونه حساسیت و عکس العمل فرهنگى و غیر فرهنگى در برابر مهاجمین بیگانه و متجاوز خواهد بود.

به عنوان مثال ملل مسلمان در گذشته خود داراى حماسه هاى شکوهمند و افتخارآمیز والگوهاى قابل پیروى بوده اند که هر کدامشان مى توانند در زندگى سیاسى فرهنگى واجتماعى امروز مسلمین بسیار موثر و الهام بخش باشند وامت مسلمان را در پیش گرفتن یا نظام سیاسى اجتماعى واقتصادى مستقل ازابرقدرتهاى جبار زمانه یارى دهند. و مسلمااین تاثیرگذارى والهام بخشى در صورتى است که مسلمانان از تاریخ اسلام آگاهى کامل داشته باشند و فراز و نشیبهاى حساس و خطرناک تاریخ خود را بشناسند و به تعبیر دیگر [ حافظه تاریخى] او بطور فعال کار کند و دچار رکود انجماد و فلج نباشد. چرا که امت اسلامى از طریق مطالعه و تحلیل تاریخ خویش به یک نوع شناخت و آگاهى مقدسى به نام[ خودآگاهى تاریخى] خواهد رسید که به ماننداکسیر حیات جوامع اسلامى در عصر پر فتنه و فسق آلود حاضر مى باشد.

مستکبرین جهانى و تئوریسین هاى پیشقراول آنان به استفاده اى که از پوشش جهانگردى ایران شناسى اسلام شناسى خاورشناسى باستان شناسى هنرشناسى و ... و نوشتن سفرنامه ها و خاطرات سفر در رابطه با سرزمینهاى مسلمین فرهنگ و تاریخ پرافتخاراسلام واصول عقیدتى نموده اند به این نتیجه رسیدند که براى مقابله با آئین اسلام واز بین بردن آن - که خود مقدمه سقوط مسلمین در دامنه استعمارگران مى باشد - لازم است یک[ استراتژى فرهنگى اسلام ستیزى واسلام زدائى] تهیه شود و در آن استراتژى به مسئله تحریف تاریخ اسلام واساسا فلج سازى حافظه تاریخى جوامع مسلمان اهمیت بیشترى 
 داده شود. طبق این استراتژى برنامه ریزى شده که توسط مراکز شیطانى همچون[ وزارت مستعمرات بریتانیا] صورت گرفته است مسلمین را باید با تاریخشان بیگانه کرد و قبور و مشاهد مقدسه پیشوایان اسلام و صلحاء آنان را که نشان گذشته افتخارآمیز آنهاست از بین برد و در صورت عدم امکان عملى شدن این برنامه باید تاریخ اسلام را تحریف کرد 8 زیرا تاریخ اسلام بسیار پر حماسه و غرورانگیزاست و یادآورى[ آن روزهائى که اسلام عظمت داشت] موجب تحریک احساسات مذهبى و سیاسى و فرهنگى مسلمانان شده و آنها را علیه فرهنگ سلطه گر والحادى غرب و شرق بسیج خواهد کرد چنانکه به هنگام بروز جنگهاى صلیبى سرداران مسلمان با بیان تاریخ و یادآورى عظمت مسلمین در صدراسلام ایمان به پیروزى نهائى بر صلیبیان را در قلوب مردم مسلمان و جنگجوى مى کاشتند و اقدام به نشر آثار تاریخى مورخین مسلمان اوللیه مانند واقدى و غیر آن نمودند و باالهام از آنها خود نیز بازنویسى جدیدى از تاریخ اسلام را بمردم ارائه مى دادند. 9 و پاید یکى از دلایل عمده گسترش دانش تاریخ در میان مسلمین در مقطع مبارزه با صلیبیان و در زمان حکومت ایوبیان (از سال 564 تا 648 ه) 10 و متعاقب آن توسط کسانى همچون ذهبى ابن حجز عسقلانى سخاوى ابن خلدون و غیره همین مسئله بوده باشد. 11

مسئله اهمیت و نقش بنیادین[ تاریخ آگاهى اسلامى] دراستقلال ملتهاى مسلمان و حفظ هویت آنان چیزى است که دشمنان اسلام آزمندانه از دیر زمان بدان پى برده اند. لذا همیشه کوشش براین داشته اند که با [فلج سازى حافظه تاریخى] ملت مسلمان ذهن و عاطفه آنها رااز[ خود آگاهى تاریخى] تخلیه کنند. و دراین راه از تاکتیهاو شیوه هاى مختلفى بهره برده اند. که مهمترین آنهاازاین قراراست :

1[تحریف تاریخ اسلام]: این را به واسطه دانشمندان و نویسندگانى بنام[ خاور شناس] ] اسلام شناس] [ ایران شناس] و[ عرب شناس] به انجام رسانده و مى رسانند. جهانگردان غرب نیز در سفرنامه هاى خود معمولا تصویر نادرست و وارنه اى ازاسلام و تشیع ارائه داده اند. 12

2[ تغییر زبان بومى ]: این سیاست رااستعمارگران در ممالکى همچون الجزایر قبل از آزادى واکثریت کشورهاى آفریقائى عملى ساختند که درالجزایر تا حدودى با مقاومت منفى مردم مسلمان مواجه گردید. 13

3[ تغییر خط ]:این سیاست شوم را روسها در سراسر مستعمرات مسلمان نشین خود در آسیاى مرکزى ( ترکمنستان ترکستان تاجیکستان قرقیزستان و قفقاز وارمنستان ) عملى ساختند و خط بومى را که از نژاد و نوع خط عربى و فارسى کنونى بود و با آن تمام میراث فکرى و فرهنگى مردم مسلمان آن سامان نوشته شده بود عوض کردند. 14

استعمار غرب نیز در ممالک مسلمان نشینى همچون ترکیه اندونزى و غیره آن را بکار گرفته و پیشقراولان استعمار به اصطلاح روشنفکران خود فروخته و غربزده درایران نیزاو هنگام کودتاى رضاخان تا پیروزى انقلاب اسلامى کوشش فراوان داشتند که آن برنامه شوم را در ایران عملى سازند لکن با مقابله سرسخت علماء و مردم روبرو گردیده و شکست خوردند. هر چند که کتابها و مقالات فراوانى دراین باره نوشته شد

4[ مبارزه بادین و آداب و رسوم محلى ]: استعمارگران این سیاست را با دادن شعارهاى دروغینى همچون[ مباینت و مخالفت دین با دانش] و[ کهنه پرستى] به اجراء گذاشته اند. 16 و نیز با تبلیغ شیوه موسوم به [لائیک] لامذهبى و جدائى دین از سیاست این هدف شوم را پیاده مى کنند.

5[جعل هویت تاریخى براىاقوام ]: استعمارگران براى اینکه وحدت جهانى مسلمین را در هم شکسته و با فرقه فرقه ساختن آنها و تشکیل دولت هاى بى اراده و بى قدرت محلى باهداف سلطه گرانه خود برسند با سوءاستفاده از دانش پر فایده [باستان شناسى] براى هر قوم مسلمانى جعل هویت تاریخى کرده و نعره ها واحساسات ناسیونالیستى را تحریک مى کنند. براین اساس است که اکنون بجاى دو حکومت بزرگ[ عثمانى] و[ صفوى] در عالم اسلام بیش از ده ها باصطلاح[ دولت] ! بوجود آمده است . و نیز براساس همین سیاست شوم بود که جشنهاى[ دو هزار و پانصد ساله] درایران گرفته مى شد و...

از مجموع مطالبى که تا کنون گفته شد نتیجه گیرى مى شود که مستکبرین شرق و غرب بااستفاده از آن روان شناسى ویژه یکى از آسیب پذیرترین مواضع جوامع اسلامى را[ حافظه تاریخى امت اسلام] تشخیص داده اند. لذا با شگردها و برنامه هاى مختلف نیروها و عوامل خود را براى[ فلج سازى] آن بسیج کرده اند و مسائلى مانند تغییر خط وامثال آن صرفاباین انگیزه صورت مى گرفته است که واسطه ارتباط مسلمین با گذشته ها و تاریخ افتخارانگیزشان میباشد.

لذا مسلمین در عصر حاضراز تاریخ اسلام روى گردان شده و شناسنامه اسلامى خود را گم کرده اند واگر توجه اندکى نیز به تاریخ اسلام نشان داده اند صرفا به مطالعه آثار خاورشناسان که پرازاشتباه واغراض است پرداخته اند.

متاسفانه حوزه هاى علمیه اسلامى نیزاعم از شیعه و سنى ازابتلاء به این بیمارى واگیر و خطرناک مصون نمانده واز مطالعه تحلیل کتابت و تبلیغ تاریخ اسلام بدور مانده اند بجز چند ستاره درخشان مانند علامه امینى وامثال او که فروغ ابتکار وایثارشان در[ افق تنهائى و فردیت] غریبانه بافول گرائید.

بعدازانقلاب شکوهمنداسلامى نیز هنوز توجد شایسته اى از طرف حوزه هاى علمیه به علم تاریخ و تاریخ اسلام نشده است چرا که تاریخ اسلام هنوز نه تنها در کنار دروس رسمى طلاب قرار نگرفته بلکه حتى به عنوان یک درس جنبى و درجه چندم نیز بان توجه نشده است !

 

ج- رسالت حوزه ها در برابر علم تاریخ :
آیا تاکنون به این مسئله اندیشیده اید که[ چراانقلاب اسلامى در ایران زودتراز هر جاى دیگر به پیروزى رسید]؟ و چرا جرقه هاى انفجار نور آن بعدازایران در لبنان از هر سرزمین اسلامى دیگر قوى تراست ؟

اگربه این سئوال اندیشیده باشید ممکن است پاسخهاى متعددى نیز براى آن در نظر گرفته باشید. مانند تاثیر شرایط جغرافیائى و ژئوپلتیک گسترش آگاهى هاى سیاسى دربین مردم وجود تز مرجعیت و تقلید در بین شیعه و....

البته هیچکدام ازاین عوامل در پیروزى انقلاب ما بى تاثیر نبوده اند بویژه مسئله[ مرجعیت] که امام خمینى به عنواان تجسم آن حرکت مردم مسلمان را جهت داده و وحدت بخشیده است لکن بنظر ما درایران و لبنان عاملى مهمترازاینها وجود دارد و آن مسئله تاریخى[ عاشوراء] و نهضت جاودانى حضرت امام حسین[ ع] است .

تکرار هر ساله مراسم ایام محرم عاشوراء واربعین حسینى و نیز بزرگداشت همه ساله روزهائى همچون روزهاى 19 20 و 21 رمضان ( ایام ضربت خوردن و شهادت على] ع] ) نوعى خودآگاهى تاریخى به مسلمانان ایران و لبنان داده و حتى توده هاى مردم را نیز با تاریخشان بطور اجمالى آشنا ساخته است . هر مسلمان شیعه هر چند که در نقاظ دور افتاده باشد نیز مى داند که امام حسین[ ع] در برابر ستم یزدیدى قیام کرده و شهید شده است . بنابراین شیعه نباید در برابر یزید صفتان زمانه تسلیم شود بلکه باید بر ضد ستمگران بپاخیزد و به مقابله برخیزد بویژه اگر مورد هجوم و تجاوز دشمن اسلام قرار گیرد.

لذا با قاطعیت مى توان گفت آگاهى از تاریخ اسلام در پیروزى انقلاب جهانى اسلام تاثیر بنیادینى دارد براى اینکه ما مسلمان زیر سلطه و تحقیر شده را به حرت و قیام واداریم باید[ آن روزهایى را که اسلام در تمام جهان قدرت و عظمت داشت] بیادشان بیاوریم و در برابر نعره ها و فریادهاى تحقیرگرانه شرق و غرب باید[ تاریخ اندلس] را به مسلمانان یادآورى کنیم و براى اینکه درس والگوى مقاومت در برابر کمبودها و سختى هاى شرایط انقلاب را به مردم بیاموزیم و برنامه هایى همچون سهمیه بندى ارزاق وامکانات را در شرایط کنونى انقلاب اجراء کنیم لازم است یادآورى محاصره همه جانبه مسلمین در[ شعب ابوطالب] واجراى برنامه جیره بندى توسط رسول خدا[ ص] را مطرح کنیم . 18

و در مجموع به منظور بسیج مسلمانان در سراسر جهان براى باز پس گرفتن حقوق پایمال شده آنان چاره اى جز بازگشت به تاریخ اسلام وجود ندارد.

براى رسیدن به این هدف باید تاریخ اسلام را با زبانى ساده و جدید و اسلوبى دلپذیر و نو به مسلمانان ارائه نمود تا به خود آگاهى تاریخى نائل شوند. و در برابر هجوم وحشیانه جبهه کفر در شرق و غرب عالم احساس شخصیت کنند. و به یاد گذشته هاى پر عظمت خود که در آن میلیونها مسلمان ازاندلس - ( اسپانیاى امروزى ) گرفته تا ماوراءالنهر در آسیاى مرکزى زیر یک پرچم زندگى مى کردند صفهاى خود را واحد ساخته و قلبهاى خود را به عنوان[ اهل قبله] به هم پیوند بدهند. و این اساسى ترین شرط فرهنگى پیروزى انقلاب اسلامى در سراسر جهان اسلام مى باشد.اینک جاى این سئوال است که در شرایط کنونى پرچم این رسالت را چه کسى جز حوزه هاى علمیه و دانشگاههاى کشوراسلامى ایران مى تواند بدوش بگیرد؟ بنظر ما رسالت حوزه و دانشگاه در شرایط فعلى این است که تاریخ اسلام را باانواع اسلوبها و درانواع زبانها تدوین نمایند و نشر بدهند و گذشته ها را بیاد مردم مسلمان بیاورند که در آن[ عبرت] و کار مایه حرکت و قیام نهفته است . چنانکه خداوند متعال به حضرت موسى [ ع] فرموده است در هدایت مردم به سوى دین حق از تاریخ استفاده کند و[ روزهاى خدا ایام الله - را بیادشان بیاورد]. 19 مسئله تاثیر [جهل تاریخى] دراسارت واستعمارزدگى مسلمین و نقش مثبت[ خود آگاهى تاریخى] در مبارزه آزادى استقلال آنها مطلبى است که برخى از اندیشمندان و علماء آگاه و مبارزاسلام نسبت به آن وقوف و آگاهى داشته اند و در واداشتن مردم مسلمان به مبارزه جهت کسب استقلال از آن استفاده مى کرده اند.

نویسنده کتاب بسیارارزشمند و گمنام و ناشناخته[ تلفیق الاخبار و تنقیح الاثار فى وقایع قزان و بلغار و ملوک التتار] بنام[ م .م . الرمزى] که خوداز علماء مسلمان و متعهد منطقه اسلامى ترکستان در آسیاى مرکزى بوده و بر ضداشغالگران روسیه تزارى در آن مناطق مبارزه مى کرده است ضمن یک تحلیل واقع بینانه سلطه پذیرى مسلمانان آن خطه را در برابر روسها ناشى از خود - باختگى جهل تاریخى و یا به تعبیر ما[ فلج شدن حافظه تاریخى مسلمین] مى داند.او معتقداست شرط پیروزى مردمان مسلمان آسیاى مرکزى براشغالگران روسى این است که آنهااز سرگذشت و تاریخ اسلامى خود آگاه شوند و بدانند چه دانشمندان علماء وامراء بزرگ و مسلمانى در گذشته از میان آنها برخاسته و به جهان بشریت خدمت کرده اند. لذا مسلمانان ترکستان - که همان قزان و تاتار و ... باشند - باید به هویت اسلامى خود باز گردند واین بازگشت به خویش رااز[ تاریخ آگاهى اسلامى] آغاز کنند. :

[م .م الرمزى] کتاب یاد شده خود را نیز به عنوان نخستین گام عملى این برنامه بازگشت به خویش در تاریخ سرزمین اسلامى آن کشور نوشته است .

او در مقدمه کتابش که بیشتر به[ سوگنامه] شباهت دارد ضمن افشاا کردن شگرد شوم روسها برا فلج سازى حافظه تاریخى مردم آن سامان چنین مى گوید:

...مردمان مسلمان بلغار قزان و تاتار علیرغم وجود دانشمندان نامدار و بزرگى که در طول تاریخ از میان آنان برخاسته اند تاریخ مدون و جامعى در دست ندارند. واین بویژه بدلیل عدم رغبت آنان به علم تاریخ مى باشد. لذااحوال گذشته هاى نیک آنان اکنون برخودشان نیز پنهان مانده است . نادانى و جهل آنان نسبت به 
 

فن تاریخ تا آنجا منتهى شده که اغلب مى پندارند آنها جزء تفکیک ناپذیرى از روسیه بوده و مى باشند واز نخستین روز خلقت روسیه بر آنان حکومت مى کرده است و آنان از دیر زمان اسیر روسها آفریده شده اند و لذا فرمانبردارى آنهااز روسها بگونه بالاصاله و ذاتى واجب مى باشد هر چند که کشور روس آنها را بانجام چیزهائى که خلاف شریعت مقدس اسلام است فرمان دهد. و نیز آنان گمان مى کنند که در طول تاریخ هیچگاه سلطنت و حکومت مستقلى نداشته اند و آنان بدلیل شماتتى که از روسها و دیگر مورخین مى بینند کوشش دارند که نژاد و نسب خود را پنهان داشته و خود رااز قوم[ تاتار] به حساب نیاورند. و ... دراثر سلطه مستمر روسها براین قوم مسلمان آنان آنچنان در جهل علمى و تاریخى بسر مى برند که موقعیت و جهت جغرافیائى کشور خود را نیز بطوراغلب تشخیص نمى دهند و نمى دانند که آیا سرزمین تاتارستان و ... در شرق قرار گرفته یا در غرب در شمال و یا در جنوب ؟!

آنگاه که من وضع را براین منوال دیدم و برافروختن شعله هاى فتنه واشغال خارجى را هر روز برافروخته تر یافتم که حرارت و سوزندگى آن ساعت به ساعت رو به افزونى و شراره هاى آتش آن لحظه به لحظه در حال پخش وانتشار وابرهاى سیاه بدبختى را بر سراین مردمان هر روز در ازدیاد تراکم دیدم این خوف مرا فرا گرفت که مبادااین سرزمین اسلامى نیز دچار سرنوشتى مشابه[ اندلس :اسپانیا] گردد وارزشهااز ساحت آن رخت بر بندد چرا که روسیه تصمیم گرفته هیچگونه فرد[ لااله الاالله] گوئى را در آنجا زنده و فعال نگذارد: و حسبنا و نعم الوکیل ولاحول ولاقوه الا بالله العلى العظیم ! لذا بخاطرم رسیدم که تاریخ این قوم مسملا آن را بنویسم و غیرت دینى و حمیت میهنى آنان را شعله ور کنم واز خواب گران بیدارشان سازم تا بفهمند که ابتدا در کجا بوده اند واکنون آنان را بکجاها کشانده اند! لکن بخاطر حضور طولانى اشغالگران و ترویج جهل و نادانى اینان هنوزارزش تاریخ را نمى دانند لذا گمان مى برند که تاریخ مشتى قصه وافسانه است و نمى دانند که خداوند متعال درباره وقایع و داستانهاى تاریخ فرموده است: وتلک الامثال نضربها للناس و مایعقلهاالاالعالمون 19 [ یعنى این مثلهائى را که براى مردم مى زنیم فقط دانشمندان و آگاهان که روى آنها تعقل و تدبر کنند مى فهمند].

و همین بینش فاسد (تاریخ گریزى ) سبب خوارى و ذلت مسلمانان گشته و انحطاط را براى آنان به ارمغان آورده است و آنها را وادار به پذیرش یک نوع شرایط زندگى (در زیر سلطه استعمار) ساخته که حیوانات بى زبان هم حاضر به تحمل آن نیستند. پناه مى برم بخدااز پندارهاى باطل آنان خداوند به احترام رسول اکرم[ص] همه ما را براه راست هدایت فرماید.

ازاینروى من با تشویق تعدادى از برادران دراین میدان مبارزه گام نهاده و نوشتن این کتاب (تلفیق الاخبار و ...) را آغاز نمودم . 20

البته خوانندگان ارجمند باید به این نکته توجه داشته باشند که در طول تاریخ حاکمان جبار واسلام ستیز و ستم پیشه نگذاشته اند تاریخ واقعى اسلام و نهضتهاى اسلامى و مردمى بطور دقیق نوشته شود. لذا اکنون رسالت نسل ماست که این کمبود را جبران کنند. دشمنان مردم و مورخ السلطنه ها کوشش داشته اند که نه تنها به انقلابیون موحد طعنه و تهمت بزنند و نامهاى دروغین بر آنان ببندند بلکه سعى وافر داشته اند که[ نام و نشان] آنان رااساسا در تاریخ ذکر نکنند ولو ببدى ! تا بدینوسیله از حافظه تاریخ حذف شان کنند. نمونه این نوع برخورد را مى توان در قیامهاى اسلام خواهانه و عدالت طلبانه مردم در تاریخ معاصر خودمان دید.

رژیم مزدور و خائن پهلوى درایران و مورخین جیره خوار دربار و نظام او با تمام توان کوشیدند تا نام[ قیام 15 خرداد] رااز تاریخ حذف کنند لذا سعى داشتند این نام بهیچوجه ولو در ضمن دشنام و بدگوئى بزبانها جارى نشود و در حافظه تاریخ ایران اسلامى نماند چرا که از آن بشدت وحشت داشتند. لذا در کتابهاى تاریخى این دوره اعم از کتاب تاریخ رسمى مدارس و دانشگاه ها و کتب غیر رسمى مورخین غرب زده و شرق زده معاصر این حادثه شکوهمند 
 مردمى از قلم افتاده است . و بطور مشخص و با ذکر نام و نسان دقیق حتى از دشنام دادن به آن نیز پرهیز کرده اند!!

به عنوان مثال در دو منظومه تاریخى بالنسبه مفصلى که در دوران حاکمیت خاندان جائر پهلوى در ذکر حوادث زمان سلطنت آنها درایران بگونه منظوم تحت عنوان[ شاهنامه آریامهرى] و[ شاهنامه هدا] تنظیم و نشر یافته اند به حرکتهاى برخى از مخالفین رژیم که هیچگاه آن را بگونه جدى تهدید نمى کردند اشاره شده مانند حوداث مربوط به احزاب دموکرات و کومله توده اى ها و پیشه ورى در آذربایجان حوادث مربوط به مصدق و کودتاى 28 مرداد جریان ترور شاه معدوم توسط ناصر فخرآرائى . 21اما کوچکترین اشاره اى دراین دو کتاب به قیام همگانى مردم در 15 خرداد 1342 و رهبرى امام خمینى و روحانیت متعهد شیعه نشده است . 22

از باب اینکه مشت نمونه خرواراست باید تخمین زده باشیم که چه حوادثى از مجموع تاریخ اسلام در طول 14 قرن حدف شده است واکنون پى گیرى واحیاء آنها بااستفاده از قرائن وظیفه نسل کنونى حوزه هاى علمیه و دانشگاههاى اسلامى است .


پاورقى ها 
1. براى کسب آگاهى بیشتر دراین زمینه به منابع ذیل مراجعه شود: [جامعه شناسى چیست ؟].727 ازالکس اینکلس [ !جامعه و تاریخ] صفحه 16 ببعد از شهید مطهرى [ روان شناسى در خدمت سیاست] تالیف پروفسوراتوفریدمان ترجمه ج . نعمت الهى [ عقل در تاریخ] از[ هگل] [تاریخ چیست ؟] ازاى .اچ . کار ترجمه کامشاد. صفحه 46 ببعد و [جامعه شناسى] از ساموئل کنیک .
2.ولکل امه اجل فاذااجلهم لایستاخرون ساعه ولایستقدمون . سوره اعراف .34.
3. تعبیرهائى مانند[ یا بنى آدم] [ یاایهاالناس] واستعمال ضمیر جمع[ کم : شما] در مورد جامعه انسانى در قرآن مجید مشعر براین مطلب است .
4. کل امه تدعى الهى کتابها ... سوره جاثیه[ .28. و همت کل امه برسولهم لیا خذوه و جادلوا بالباطل لیدحضوا به الحق فاخذ تهم فکیف کان عقاب] . سوره غافر.د. و نیز سوره هاى احقاف .46 اسراء.16 الشعراء.172 صافات .136 و نمل .15 و غیره مراجعه شود.
5.جامعه و تاریخ .18 19 شهید مرتضى مطهرى .
6. دراین زمینه براى کسب آگاهى بیشتر به کتابهاى:[ افضل الجهاد] [مغضوبین زمین] [ انسان واسلام] على شریعتى [ غرب زدگى] [ خدمت و خیانت روشنفکران] از آل احمد مراجعه شود.
7. براى آگاهى بیشتراز بحث[ حافظه تاریخى] و فلج سازى آن توسط استعمار به سلسله مقالات[ شگردهاى چیره گرى] در مجله[ اعتصام] شماره 39 و 40از همین نگارنده مراجعه شود.
8. ر.ک:[ خاطرات همفر90] چاپ امیرکبیر. (صفحات دیگر آن نیز دیده شود).
9. یکى از خاورشناسان فانسوى بنام[ کلمان هوار] در ضمن مقاله اى که تحت عنوان[ ادبیان جغرافى نگارى دراسلام] دارد نتوانسته ناراحتى خود رااز تاریخ گرائى مسلمین در بعضى از مقاطع تاریخى پنهان بدارد لذا با ناراحتى مروجین[ تاریخگرائى و تاریخ آآگاهى اسلامى] در دوران صلیبیان را بى شرمانه[ دغل باز]! معرفى کرده است . ر.ک:[ تاریخنگارى دراسلام] .58. ترجمه بعقوب آژند.
10.طبقات سلاطین اسلام .64 استانلى لین پول .
11. ر.ک:[ علم تاریخ دراسلام67] .42 صادق آئینه وند.
12. به کتابهاى: ( خاورشناسى و توطئه خاورشناسان) نوشته مریم جمیله ترجمه غلامرضا سعیدى.[ سیاحت درویشى دروغین درخانات آسیاى میانه] آ. وامبرى ترجمه فتحعلى خواجه نوریان [ خاطرات همفر] چاپ امیر کبیر وامثال اینها مراجعه شود.از جمله کتابهاى به اصطلاح تحقیقى خاورشناسان که در آنها عقیده و تاریخ اسلام تحریف شده عبارتند از[ اسلام درایران] [ تاریخ عرب در قرون جدید] [ محمد پیامبرى که از نو باید شناخت] و...
13. ر.ک:[ آرام نامه] مقاله[ توسعه زبان ادبى جدید تاجیکى] صفحه 213 ببعد.
14. کشورهاى استعمارگر غربى جهت تغییر خطوط تمام مستعمرات رسمى و غیر رسمى خود - و حتى تمام جهان - به خط لاتین تلاش برنامه ریزى شده و گسترده اى دارند. آنهااز سالها قبل جهت تسهیل مسئله تغییر خطوط دنیا به خط لاتین و رفع موانع عملى آن [ انجمن صداشناسى] را بمنظور پیدا کردن حروفى خاص براى صداهاى ویژه زبان برخى از ملل واقوام که در لاتین معادل ندارد تاسیس کرده اند و حروفى را در لاتین براى این منظور پدید آورده اند! ر.ک : کتاب[ لزوم قطعى تغییر خط106] از ابراهیم گرانفر.
درایران - تا آنجا که من مى دانم - در زمان وزیر جنگ بودن رضاخان پهلوى جمعى از فرنگ برگشته ها که جمعیتى بنام[ سروش دانش] و[ انجمن ایران جوان] تاسیس کرده بودند مسئله کشف اجبارى حجاب بانوان و تغییر خط فارسى را ظاهرا باهماهنگى انگلیس به رضاخان پیشنهاد کردند واو نیز متعهد شد آنها را عملى کند. برخى ازاعضاء آن انجمن غرب زده و جاسوس عبارت بودنداز: على اکبر سیاسى حسن مقدم اسماعیل مرآت دکتر مشرف نفیسى محسن رئیس محمد وحید تنکابنى قابل توجه است که درایران براى نخستین بار در نشریه این جمعیت موسوم به ایران جوان حجاب تحت عنوان[ کلاغها... و کلاغها]!... به عنوان مسخره کاریکاتور شد. ر.ک: سالنامه دنیا شماره هفدهم سال 13420. صفحات 58 59 بقلم اکبر سیاسى . و نیز در پى گیرى و ردیابى این شگرداستعمارى به مجله کاوش به سردبیرى امیر عباس هویدا شماره 3 دوره سال 43 و شماره اول از دوره دوم آبان سال 1342 مراجعه شود.
15. عنوان باصطلاح[ ارتجاع سیاه] که شاه آمریکائى و روشنفکران ایران نشخوار کننده خوراکهاى فرهنگى غرب به انقلابیون جبهه اسلام و روحانیت متعهد و مبارز داده بودند ازاین قماش تبلیغات استعمارى بود.
16. خوشبختانه در پرتواندیشه زنده مبتکر و بیدارگر فیلسوف و فقیه آگاه و مجاهد حضرت آیه الله العظمى منتظرى پیدایش و رسمیت یافتن رشته هاى تخصصى از جمله تاریخ و تاریخ اسلام در حوزه علمیه قم در مرحله شکل گیرى حقیقى است که مى توان آن را همچون[ انفجار نورى] در دیار طلاب تلقى نمود.
17. ر.ک: فروغ ابدیت ج 1.353 چاپ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم .
18. و لقدارسلنا موسى بایاتناان اخرج قومک من الظلمات الى النور و ذکرهم بایام الله ان فى ذالک لایات لکل صبار شکور. سوره ابراهیم /05
19. سوره عنکبوت .43.
20.تلفیق الاخبار و تنقیح الاثار فى وقایع قزان و بلغار و ملوک التتارج 1.912 افست ایران در سال 1355 ه.ش .از روى چاپ اورنبورگ که در سال 1908 میلادى انجان گرفته است . (لازم بیادآورى است این کتاب جزء 50 کتاب نایاب مربوط به ایران به مناسبت جشنهاى ننگین دو هزار و پانصد ساله در یک هزار نسخه افست و نشر یافته است .) 6
21. ر.ک :[شاهنامه هدا] منظومه غ سرهنگ ماشاءالله هداوند چاپ 1351/12/28 تهران مخصوصا صفحات 140 143 150.
22. کتاب منظوم موسوم به[ شاهنامه آریامهرى] که شخص خود فروخته و متملقى بنام احتشام اولیائى پدید آورده نیز جریان 15 خرداد را مسکوت گذاشته لکن مانند[ شاهنامه هدا] حتى مسله سرماخوردگى توله سگهاى دربار را نیز به نظم کشیده است . شگفت آوراینکه .این کتاب با تقریظ مفصل کسانى همچون اسدالله علم دکتر رضازاده شفق سپهبدامان الله جهان بانى سپهبد یزدان پناه دکتر فضل الله صفا وحید دستگیردى دکتر محمد سجادى محسن صدر و امثال آنها مصدر شده است ! مخلوط و معجون روشنفکران غرب زده و خود باخته با سرهنگها سپهبدها و تیمساران چکمه پوش دربار!!