کتب درسى حوزه هاى قدیم 7

نوع مقاله : مقاله پژوهشی



مرحوم میرزا طاهر تنکابنى
یادآورى :
درادامه تحقیق و تعلیق مقاله مفید و سودمند مرحوم تنکابنى به بخش[ کتب احوال حدیث و خبر] رسیدیم .این بخش را مرحوم تنکابنى با اهمیتى که دارد به اختصار نهاده و کتابهاى معدودى آورده آنهم در یکى از شاخه هاى آن ذکر کرده است .ازاین روى این بخش را بگونه اى مستقل با تفصیلى بیشتر مى آوریم تااز یکسو سهم مغفول این مبحث عظیم و جایگاه رفیع آن در راه رسیدن به محتواى مکتب یاد آورى گردد واز سوى دیگر حق بسیارارجمند ضایع شده این رشته گران ارج از علوم اسلامى اندکى بازشناسى شود.

 

جایگاه سنت در شناخت مکتب :
بى گمان سنت یکى از منابع عظیم شناخت اسلامى است . و دراستخراج احکام الهى و رسیدن به محتواى ناب مکتب راهى جز مراجعه به[ سنت] به عنوان منع فهم دقیق اسلام نیست و پاسخ ابهامها مجمل هاى قرآن نیز در[ سنت] است و پیامبر[ص] تبیین کننده قرآن کریم است که قرآن فرمود:[ وانزلناالیک الذکر لتبین للناس مانزل الیهم و لعلهم یتذکرون] . و بر تو قرآن را فرستادیم تا برامت آنچه فرستاده شده بیان کنى باشد که عقل و فکرت کار بندند. 1

و پیامبر نیز براین اساس در طول بیست و سه سال تبلیغ وارشاد به توضیح و بررسى احکام مندرج در قرآن و بیان جزئیات احکام پرداخت و در مقابل سئوال ازابهامها مجمل ها و وظایف مردم مسائلى را بیان نموده و راهها و شیوه هاى زندگى را به آنها آموخت و بدین سان در دوران حیات خود حقایق قرآن را تبیین کرد و تمامت علوم اسلامى از عقاید و معارف واحکام را در میان پیروان خود منتشر ساخت . و در کنار گسترش تعالیم حیاتبخش اسلام اصحاب و مسلمانان را به نقل نشر و فهم حدیث امر نمود پیامبر بارهاى بار فرمود:[ نصرالله عبدا سمع مقالتى فوعاها]. خداوند خرم بدارد و مورد لطف خویش قرار دهد بنده اى را که گفتار مرا بشنود و آن را حفظ کند. و گاهى ناشران حدیث را دعا مى کرد و مى فرمود:[ نضرالله عبدا سمع مقالتى فبلغها]. خداوند طراوت بخشد و نصرت دهد بنده اى را که گفتار مرا بشنود و آن را بدیگران ابلاغ کند 2 . پیامبر بارهاى بار در فرجام سخن مى فرمود:[ فلیبلغ الشاهدالغائب] باشد که سخنانم را حاضران به غائبان برسانند.

و بدین سان رسالت گسترش و نشر حدیث و احکام الهى را به مومنان گوشزد مى کرد 3 و در کناراین اصرارها و تاکیدها عترت را بعنوان راهنمایان راستین مسلمانان و حافظان کلیت مکتب و نجات بخشندگان امت از گمراهى و ضلالت مطرح ساخت و چون هنگام رخت بر بستن ازاین جهان فرا رسید آهنگ تاکید و تصریح همان حقیقت را داشت که سوگمندانه انجام نیافت بدینسان آنان را به عنوان مفسران و تبیین کنندگان قرآن واحکام اسلامى معرفى نمود و باهمسان ساختن عترت با قرآن[ قول وفعل و تقریر] آنان را نیز به عنوان یکى از منابع شناخت مکتب مشخص نمود.ازاین روى شناخت صحیح مکتب و عرضه حقایق جز در پرتو شناخت[ سنت] به معناى:[ قول و فعل و تقریر] معصومان امکان پذیر نخواهد بود.

اما آنچه که مایه تاسف و باعث رنج و گرفتارى است این که این گلستان محمدى[ سنت] در مجموع با دست نااهلان روزگار آمیخته به خارها علف هرزه ها شده است . و گفتار رهگشا واخبار جهت دهنده و حیات آفرین زندگى آن عزیزان آلوده به نقلهاى ناهنجار و حوادث ساختگى و روایات دوراز حقیقت گشته است . وامروز یکى از رسالت هاى فورى و قطعى محققان و پژوهشگران رسیدگى عالمانه و محققانه و روشن بینانه مجامع حدیثى است آنهم با متد تحقیق اصیل و براساس مبانى محکم علمى و فنى . و [دانش رجال] یکى از راه هاى بسیارارزشمند رسیدن به این هدف است که سوگمندانه اینک و در حوزه هاى علوم اسلامى آن توجه شایسته و بایسته اى که باید به رشته عظیم علوم اسلامى بشود نمى شود.

آنچه دراین مقاله آورده مى شود گزارشى است کوتاه و تحلیلى شتابزده از جریان وضع و تحریف و جعل و نمونه هائى از واقعیتهاى تلخ این جریان فسادآفرین واشاره اى به مواضع امامان[ ع] و عالمان بزرگوار در طول تاریخ در مقابل آن و پس از آن معرفى برخى از منابع رجالى با توجه به اینکه رسیدگى فنى و دقیق این بحث که فرصتى فراخ تر و مجالى بسنده تر مى طلبد کارى است بس ضرورى و سرنوشت ساز.

دراین مقاله به ضرورت بحث[ رجال] از همین دیدگاه توجه شده است . وازاین راه انگیزه نگارش آثار رجالى پیشینیان تبیین شده است . یادآورى مى کنیم : عالمان رجالى در آثارشان از راههاى دیگرى نیز ضرورت این بحث و نیاز بدان در زمانهاى متاخر را نمایانده اند که بطور نمونه مقدمه[ تنقیح المقال] و[ معجم رجال الحدیث] معرفى مى گردد.

بر خلاف تاکید واصرار پیامبر بر نشر حدیث و تعلیم آثار نبوى پس از پیامبر مدتى طولانى از نشر حدیث جلوگیرى شد و جز برخى از پاک روانان نیک اندیش که از تهدیدها نهراسیدند و با تطمیع ها رام نگشتند حدیثى از پیامبر نشر نیافت . پس از رفع مانع از نشر حدیث و آزادى نقل آثار واخبار فراموش گشتن[ وسائط نقل] زمینه برخى تحریف ها و جعل ها را بوجود آورد

سوکمندانه واقعیت تلخ و خطرناک جعل و تحریف تنها دراین جهت خلاصه نمى شود بلکه انگیزه هاى گوناگونى باعث گشت تا دست جعل تحریف وضع و دروغ پردازى به احادیث نبوى و آثارى اسلامى دراز گشته چهره فرهنگ اسلامى را مشوب سازد. نکته قابل توجه آغازاین جریان ننگین است . برخى از نویسندگان اهل سنت 5 کوشیده اند پیدایش اخبار مجعول را به دوران پس از پیامبر نسبت دهند.اینان معتقد شده اند:[ وضع و جعل] در اخباراز سوى شیعیان در فضیلت سازى به على[ ع] آغاز گردید و آنگاه با مقابله به مثل[ عامه] گسترش یافت و حتى پا را فراتر نهاده و گفتند: در میان عالمان و محدثان اهل سنت کسى واضع حدیث نیست .اینگونه کسان که بیشتر و پیشتراز آنکه پیرو اصول تحقیق باشند تابع اصول تطمیع هستند واز[ قلم] این هدیه الهى کیسه اى براى مزدورى دوخته اند گویا آثار خودشان را نیز مراجعه نکرده اند و آنهمه تالیفات را پیرامون : [وضاعین] و دروغ سازان و یاوه پردازان ندیده اند.اینک واینجا مجال پاسخ تفصیلى این اظهارات نیست . محقق عالیقدر دانشمند فقیه لبنانى هاشم معروف الحسنى در کتاب گران ارج:[ الموضوعات فى الاثار و الاخبار]15290. سخن مصطفى سباعى را به نقد کشیده و عالمانه و منصفانه بدانگونه که شیوه همیشگى وى در آثارش هست نشان داده است که[ وضع و جعل] ریشه در زمان پیامبر دارد.

علامه عالیقدر قهرمان بزرگ میدان تحقیق و تتبع مرحوم آیه الله امینى در جلد 5.384208 در پاسخ به عبدالله القصیمى بحث عظیم و گسترده اى با عنوان[ سلسله الکذابین والوضاعین] پى نهاده و حقایق تاریخى بسیارى را به دایره ریخته و نشان داده است که چگونه بسیارى از کسان که نامشان عنوان صحابه محدث حفاظ را یدک مى کشد به انگیزه هاى دنیاگرایانه و جاهلانه و کج اندیشانه دست به تحریف جعل زده و چهره منور فرهنگ عظیم اسلامى را آلوده ساخته اند.

پژوهش در سیر تاریخى حدیث و موضع گیریهاى پیامبر در مقابل محدثان و ناقلان حدیث روشنگراین است که ریشه جعل تحریف و دروغ سازى در زمان خود وى آنچنان گسترش یافت که پیامبر در میان مردم بپاخواست و فرمود:[ ایهاالناس قدکثرت على الکذابه فمن کذب على متعمدا فلیتبوء مقعده من النار]. هان مردم ! آنانکه بر من دروغ مى بندند (و سخنان دروغ از زبان من مى پراکنند) فزونى یافته اند. هر کس دانسته بر من دروغ بندد باید جایگاه خود را در آتش دوزخ قرار دهد 6 .این روایت را فریقین نقل کرده اند و برخى از عالمان از شیعه و سنى به تواتر آن تصریح کرده اند:

[ ان حدیث[ من کذب على]... فى غایه الصحه و نهایه القوه حتى علیه جماعه انه متواتر] 7 .

مرحوم میرزا حبیب الله خوئى مى گوید:[ هذاالحدیث النبوى[ ص] مما رواه الکل وادعى تواتره واستدل به على وجودالاخبارالکاذبه و ردا على من انکر وجودهااواستبعدها] 8

على[ ع] پس از نقل این حدیث از پیامبر مى فرماید:[ م کذب علیه من بعده] 9 .

یعنى بعداز مرگ پیامبر هم به او دروغ ها بستند.که نشان دهنده اینست قبلا به وى دروغ مى بستند و پس از مرگ اوادامه یافت . بهرحال جعل و تحریف دراحادیث پس از پیامبر همچنان ادامه داشت و آنگاه در بستر تاریخ حدیث سازى دروغ پردازى به عنوان جریان نیرومندى با شکلها وانگیزه هاى گوناگون آثار پلیدى را درابعاد مختلف مبانى فرهنگ اسلامى بجاى گذاشت .

انگیزه هاى جعل و تحریف :
انگیزه ها و عوامل گوناگون جعل و تحریف و نیزابعاد گسترده آن یکى از مباحث بسیار حساس و سرنوشت ساز[ حدیث شناسى] است .

برخى از کسان که گاه عنوان صحابه محدث را نیز یدک مى کشیدند براى نزدیک شدن به سلاطین زمان و حاکمان ستم پیشه و بهره ورى از سفره گسترده آنان حدیث جعل مى کردند و حاکمان نیز براى استحمار واستثمار مردم و توجیه زشتکاریها و مخدوش ساختن چهره مخالفانشان اینگونه مزدوران رااستخدام مى کردند بدین سان انگیزه سیاسى یکى از بزرگترین عوامل جعل حدیث در تاریخ بوده است . بااین انگیزه چهره سازیها عالم آفرینى ها قطب تراشى ها مرجع نمایى ها خط بازى ها شکل مى گرفت و ستمبارگانى بر دوش ملتها سوار مى شدند و وجیه المله ها نیز بااحادیث جعلى شگردهاى شیطانى و عملکردهاى ظالمانه آنها را توجیه مى کردند.

سلیم ابن قیس مى گوید: معاویه گروهى از عالمان قاریان و قاضى هاى شام را فرا خواند. به آنان ثروت زیادى عطاء کرد و آنگاه در شام و نواحى اطراف آن بپراکند تا به مردم روایتهاى دروغ و ساختگى را بخوانند. على را قاتل عثمان معرفى کنند و معاویه را بزرگ بدارند. 10

ابوهریره بازرگان حدیث و تاجر معروف دین وایمان مى گوید که پیامبر فرمود:[ مدینه پایگاه خلافت و شام پایگاه سلطنت است] 11 .

و دیگرى نقل مى کند که : شام سرزمین برگزیده خداست و برگزیدگان از بندگانش را براى سکونت در آنجاانتخاب کرده و هر کس از آن خارج شود مورد خشم خداست 12 .

علامه امینى در مجلدات الغدیر به ویژه در جلد5.375333 نمونه هاى شگفت و غمبارى ازاین گونه احادیث جعلى راارائه داده است 13 . احادیث وجوب جهاد همراه پیشوایان ستمگر 14 اطاعت بى چون و چرااز پیشوایان جور 15 عدم وجوب نبرد علیه ستمگران و سکوت ذلت آفرین 16 پلاس خانه شدن واز جاى تکان نخوردن واز سوى دیگر تخطئه قیام و حرکت ستیزگرانه قائمان به قسط و عدل چونان زید و حرکت هاى هیجانبار سادات علوى که مدت ها(و حتى اکنون نیز) دست آویز سست عنصران و تن پروران بود و عامل توجیه شکمبارگیها و گوشه خزیدن هاى مقدس نماهاى نامقدس در مقابل ظلم و ستم و پشتوانه شعار زشت و ننگین[: به ما چه خود آقا مى آید و کارها رااصلاح مى کند] همه و همه در راستاى همین اهداف شیطانى است 17 .

از سوى دیگر ساده لوحان نیز[قربه الى الله] !! و به انگیزه جذب مردم به اعمال نیک و قرائت قرآن و توجه به قیامت و رهایى دنیا و دنیازدگى دست به جعل و تحریف مى زدند. بیشترین این احادیث[ ترغیب و ترهیب] از مجعولات اینگونه کسان هست 18 .

و بالاخره قصه سرایان و سخنوران نیز براى گرمى بازار خویش به جعل و وضع داستان و قصه پرداخته براى جذب مردم به عنوان حدیث نقل مى کردند. زاهدان و وصوفى مابان نیز براى تثبیت برداشتهاى ویژه خودازاسلام و قرآن دست به جعل مى زدند.

جریان آفرینان مکتب تراشان و گروه سازان نیز براى موجه جلوه دادن خط مشى خود گویا چاره اى نمى دیدند جزاینکه دست به جعل بزنند. عبدالله ابن یزیدالمعرى مى گوید:[ کسى از بدعت آفرینان پس از توبه بما گفت : بدقت بنگرید حدیث رااز چه کسى فرا مى گیرید(راستگواست یا نه ) چون ما هر گاه اندیشه اى نو بنیاد مى نهادیم براى تثبیت آن حدیثى جعل مى کردیم 19 .

على ابن حمزه بطائنى سر دمدار جعل و تحریف و بنیانگذار[واقفیه] به امام صادق ( ع ) نسبت مى دهد که اگر کسى آمد و گفت :این پسرم ( موسى ابن جعفر) مریض شده و مرده غسل داده شده و در قبر نهاده شده ... تصدیقش نکن 20 .

ازاینها که بگذریم توطئه گران و سنت شکنان که در پى انهدام آئین حق بودند و دراندیشه خاموش ساختن نورالاهى تلاش مى کردند دهها حدیث و روایت را در میان آثاراسلامى پراکندند.امام صادق[ ع] مى فرماید: مغیره ابن سعیداز کسانى بود که عمدا بر پدرم امام باقر[ ع] دروغ مى بست .او نسخه هاى حدیثى که از پدرم روایت شده بود بدست مى آورد واحادیث کفر و زندقه را در خلال آن وارد مى کرد سپس نسخه هاى جعلى خود را در میان نوآموزان حدیث منتشر مى نمود آن چه در نوشته هاى اصحاب پدرم ازاحادیث کفر و زندقه دیده مى شود تزویرهاى همین[ مغیره ابن سعید]است 21 .

آنچه که این وضعیت ناهنجار را تشدید مى کرد فضاى خفقان آلود و تاریک ستمبارگان بنى امیه و بنى عباس بود که در آن از یکسوى پیشوایان راستین الاهى و یاران باوفایشان در زیر پرده[ تقیه] تلاش مى کردند و میدانى براى نشراندیشه نداشتند واز سوى دیگر دشمنانشان در میدانها و کوى برزنها و مساجد آزاد بودند. تا آنچه مى خواستند یا به آنان دیکته مى شد بگویند یا به امامان نسبت دهند.امام باقر[ ع] در گفتارى پرده از روى این حقیقت برداشته و جو زمان را چنین ترسیم مى کند: مااهل بیت همواره مورد ستم بودیم واز صحنه زندگى بدور. محروم بودیم و هراسناک هیچ کس از ما و یارانمان امنیت جانى نداشت . در چنین فضائى دروغ پردازان و منکران برترى و رهبرى ما به حاکمان ستم پیشه نزدیک مى شدند حدیث جعل مى کردند و چیزهائى را به ما نسبت مى دادند واز ما نقل مى کردند که نگفته بودیم اینهمه راانجام مى دادند تا مردم را نسبت به ما خشمگین سازند و ما رااز چشم جامعه بیاندازند. 22

بدین سان غلات زنادقه منکران رهبرى و عظمت اهل بیت[ ع] در میان راویان رخنه کرده وافکار خود ساخته و نو پرداخته را به امامان شیعه نسبت دادند و کفر و زندقه را به نام حدیث در میان مردم منتشر ساختند به این صورت که جزوه نوشتند و کتابها جعل کردند 23 واگر فرصت و موقعیتى دست داد در نسخه هاى اصل و مواریث علمى دست بردند.این کار آنچنان گسترده بود که فقیه بزرگوار مرحوم شیخ یوسف بحرانى ازائمه[ ع] نقل مى کند که:[ ان لکل رجل منا رجلا یکذب علیه] 24 آنچه بیشتر مایه شهرت وانتشاراحادیث جعلى و نسخه هاى ساخته و پرداخته ذهن دروغپردازان مى شد از یکسو محتواى آمیخته به برخى مسالک عرفانى و اندیشه هاى صوفى مابانه و همسوئى آنها با خواست حکومت هاى جور و مالا همراه با خواست هاى مردم زیر سلطه و ناآگاه که آنچه را حکومت ها دیکته مى کردند مى پذیرفتند بود.

از سوى دیگر جهل حاکم براندیشه و ناآگاهى مردم از فرهنگ و معارف اسلامى موجب آن مى گشت که مردم حقایق را نشناسند و از محتواى دین چیزى ندانند و در مقابل زشتیها و تحریف ها برناشوبند. شافعى مى گوید:[ کل سنن رسول الله قد غیرت حتى الصلاه] . تحریف در تمامى ابعاد مکتب راه یافت حتى نماز 25 .

جریان شیطانى بنى امیه که بقول ابن عباس بخاطر دشمنى با على[ ع] سنت رسول الله را ترک کرده بودند 26 آنگونه در جهل آفرینى و گسترش ناآگاهى پیش رفتند که بنا به نقلى[ مردم و بنى هاشم در زمان امام چهارم نمى دانستند چگونه نماز بخوانند و چه سان حج بجاى آورند] 27 . ابان ابن تغلب مى گوید: شیعه حلال و حرام را نمى دانست و مسائل حج را نمى شناخت و در میان مردم جز منقولات عالمان وابسته به حاکمان ستم چیزى نبود . 28

وامام چهارم[ ع] دردمندانه ضمن دعایى چنین مى فرماید:

[ اللهم ان هذا المقام لخلفائک واصفیائک و و مواضع امنائک فى الدرجه الرفیعه التى اختصصتهم بها قدابتزوها... حتى عاد صفوتک و خلفاوک مقلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا و کتابک منبوذا و فرائضک محرفه عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکه] 29 . 
خدایااین مقام (خلافت بر پائى نماز عید و جمعه والقاء خطبه ) ویژه جانشینان و بر گزیدگان و جاى امناى توست .. پایه بلندى است که آنان را بدان اختصاص داده اى .اکنون آن را ربوده اند و غارت گشته است ... تا آنجا که برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب گشتند و ستم کشیده اند.اینک حکم تو دگرگون شده و کتابت ترک و واجباتت از روشهایش تحریف و سنت هاى پیامبرت متروک گشته است .

بارى اینها و جزاینها باعث شد تا در منابع فرهنگى تضادها اختلاف ها بوجود آمد. و دراثر نیرنگ شعبده بازان بى مروت و جاعلان و تحریفگران شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح دچار ابهام و پیچیدگى گشت و حیرت و سرگردانى واختلاف عظیمى ببار آمد.

محدث بزرگوار شیخ کلینى در مقدمه کافى به این واقعیت تلخ اینگونه اشاره مى کند:[ تو - کسى که از وى تقاضاى نگارش این کتاب را نموده بود - در نامه ات نوشته اى که اینک معارف اعتقادى و مسائل شرعى به گونه اى بس شدید دستخوش اختلاف و تضاد گشته و شناخت اعتقادات بر حق مشکل شده است زیرا روایات مذهبى در زمینه احکام و معارف اختلاف دارند و دانسته اى که اختلاف روایت مربوط به اختلاف علل واسباب آن است و به دانشمند مورداعتمادى که دراین قسمت وارد باشد دسترسى ندارى تا بااو مذاکره و گفتگو کنى و گفتى مى خواهم کتابى داشته باشم که تمام قسمت هاى علم دین در آن باشد که دانشجوى را بى نیاز کند و مرجع هدایت باشد]... 30 .

در مقابل این جریانهاى[ سنت شکن] و تحیر آفرین پیشوایان راستین یاران و پیروانشان را به اهمیت نگارش حدیث و تحفظ بر سلامت نقل و صحت صدور توجه دادند.امام صادق[ ع] ازامیرالمومنین[ ع] نقل مى کند که:[ اذا حدثتم بحدیث فاسندوه الى الذى حدثکم] چون حدیثى بشما گفتند به هنگام نقل آن را بگوینده اش نسبت دهید .31

در سخنى دیگرازامام صادق[ ع] آمده است: اکتب و بث علمک فى اخوانک فان مت فاورث کتبک بنیک فانه یاتى على الناس زمان هرج لایانسون فیه الا بکتبهم . بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر کن و چون 
 

مرگت فرا رسید آنها را به پسرانت میراث ده زیرا براى مردم زمان فتنه و آشوب مى رسد و در آن هنگام جز با کتاب انس نگیرند 32 . در روایتى دیگرازاحمد بن عمرالحلال نقل شده است :

عن احمدابن عمرالحلال قال : قلت لابى الحسن الرضا[ ع]: الرجل من اصحابنا یعطینى الکتاب و لا یقول:[ اروه عنى یجوز لى ان ارویه عنه ؟ قال فقال :اذا علمت ان الکتاب له فاروه عنه] .

به امام هشتم گفتم : مردى ازاصحاب خود ما شیعیان کتابى بمن مى دهد و نمى گویداین کتاب رااز من روایت کن من مى توانم ازاو روایت کنم ؟! فرمود:اگر مطمئن باشى و بدانى از خوداوست ازاو روایت کن 33 .

اینها و جزاینها از تعالیم اهل بیت به پوینده گان راهشان نشانگر آن است که ائمه[ ع] بر صحت نقل پاى مى فشردند و یاران خویش را بر حفظ آثار و نگهبانى از جعل و تحریف تحریص مى کردند.

به پیروى ازاین تاکیدها بزرگان علم حدیث و نقادان ژرف نگر براى رفع نابسامانیهاى اخبار در صدد چاره شدند از یکسو غلاه و زنادقه را شناسانیدند. واز سوى دیگر به ساده لوحان و مبلغان مذهبى هشدار دادند و نسبت به وضاعین و تحریف گران زنگ خطر را به صدا در آوردند.

یونس ابن عبدالرحمن عالم بیدار و محدث هوشمند در مقابل جریان وضع و تحریف نستوه واستوارایستاده بود تا آنجا که موردانتقاد قرار گرفت که چرا روایات اصحاب راانکار مى کند و منقولات آنان را تکذیب مى نماید. 34

برخى نیز آثار و جوامع روائى را بدقت اندازه گیرى کرده سطرها را مى شمردند و حد و حدود آن را مشخص مى ساختند تاامکان فزونى و کاستى از بین برود. 35 برخى دیگر نیزاحادیث کتاب را بدقت مى شمرده اند و تعداد آن را ثبت مى کردند تا جلوى تحریف را بگیرند.

شیخ طوسى چون استبصار را بپایان رسانید پس از شمارش دقیق روایت ها و تعدادابواب و ثبت آن نوشت : [حصرتها لئلایقع فیها زیاده و نقصان] . 36

و گروهى از عالمان نیز دامن همت به کمر زدند و به تالیف آثار معتمد وارجمندى با گردآورى روایات و گزینش آنهااز میان صدها و هزارها روایتها پرداختند واز جمله شیخ بزرگوار ثقه الاسلام ابوجعفر محمدابن یعقوب کلینى با دقت و هوشیارى کامل و به کار گرفتن تجربیات فنى و علمى آنچه را صحیح و معتبر مى دانست با کوششى عظیم در ظرف بیست سال تلاش خستگى ناپذیراز لابلاى هزاران نسخه و صدها هزار حدیث مسند و نامسند شانزده هزار حدیث آن را گزینش کرد. و مجموعه اى به نام[ کافى] را فراهم آورد. تا جوابگوى مسائل اعتقادى باشد و بیانگر همه احکام شرعى گردد.

شاید برخى چنین پندارند که عددى مانند:[ صدها هزار] مبالغه است امااگر جریان حدیث سازى و حدیث نگارى پى گیرى گردد و به تاریخ جمع آورى احادیث نیک اندیشیده شود دانسته خواهد شد که این یک حقیقت است .

شیخ طوسى در کتاب رجال در شرح حال احمد بن عقده مى گوید: من ازاساتید خود شنیده ام که ابن عقده حافظ مى گفت[ من ازاحادیث اهل بیت رسول صد و بیست هزار حدیث مسند بخاطر سپرده ام و رویهم رفته مى توانم پیرامون سیصد حدیث شیعه به بحث و مذاکره علم بنشینم] بدینسان کافى غربال شده صدها و هزارها حدیث مسند و نا مسنداست . پس از وى نیز عالمان و پژوهشگران و محدثان بزرگ اسلامى دست به تالیف و تحقیق زده و[ کتب اربعه] پدید آمد. 37·

از سوىدیگراظهار نظرها شناختها و قضاوتهاى عالمان را در کتابهائى گرد آوردند و واسطه هاى نقل را بدقت بررسى کردند و معتمدان و راست کرداران رااز ناراستان جدا کردند و دانش عظیم وارجمند [ راوى شناسى] - [ علم رجال الحدیث] را پى نهادند. شیخ الطائفه فرموده اند. شیعیان رجال حدیث را وارسى کرده اند درستکاران و معتمدان را توثیق کرده اند و نا راستان را ضعیف شمرده اند. و بدین سان بین آنانکه روایاتشان مطمئن است با دیگران فرق گذاشته اند. نیکان را ستوده و ناراستان را نکوهیده اند. مثلا گفته اند: فلانى در حدیث گفتن متهم است یا دروغگوست یا واقفى است و ... دراین باب کتابها نوشته اند...از گذشته هاى دوراین شیوه عالمان بوده است] . 38

آنچه را که شیخ (ره ) بدان اشاره مى کند بخش عظیمى از تالیفات تصنیفات و عالمان را تشکیل مى دهد. برخى کتابهائى در نام مولفان و آثارشان نگاشتند که ازاین گونه آثار به[ فهرست] یاد مى شود. 39 همانند فهرست شیخ . برخى از عالمان کتابهائى ویژه روایات درستکار [ثقه] فراهم آورند مانند: موثقین ابن غضائرى و بخشى از خلاصه علامه و رجال ابن داود. 40 گروهى دیگر نادرستان دروغگویان ناشناختگان را با عناوینى همانند: ضعفاء مدلسین مجهولین مجروحین گردآورده اند. 41 همانند[ المدلسین] حسین ابن على [ لضعفاء]ابن غضائرى [ الضعفاء والمتروکین] نسائى [میزان الاعتدال] ذهبى [ المجاهیل] ملا درویش على حایرى .

گروهى نیز سلسله راویان یک یا چند کتاب را مى نگاشتند مانند[ مشیخه[ [ من لایحضر] و شرحهاى آن و نیز کتابهاى رجالى مخصوص اسناد یک یا چند کتاب .

بارى با توجه به حقایق یاد شده و ضرورت تعمق در شناخت روایت ها و چگونگى صدور آنها عالمان آگاهى از چگونگى زنجیره هاى احادیث و اسناد روایات را لازمه قطعى اجتهاد دانستند و تبحر در شناخت اینگونه مسائل را براى رسیدن به بلنداى مرتبه اجتهاد و دست یافتن به مرتبه فقاهت لازم شمردند. 43 .

علامه حلى در مقدمه کتاب رجال خود مى نویسد:

آگاهى از چگونگى زندگى راویان بنیاداحکام شرعى است که پایه هاى قواعد منقول بر آن نهاده شده است . بدین سان بر هر مجتهدى آگاهى ازاین دانش لازم است زیرا بسیارى ازاحکام ازاخبار نبوى واحادیث اهل بیت استفاده مى شود.ازاین روى باید راه رسیدن به صحت این روایت را بدست آورد. 44 .

از طرف دیگر هر چه زمان مى گذشت شناسائى و آگاهى بر چگونگى زنجیره سنداحادیث مشکلتر مى شد و مالااهتمام به ضبط احوال راویان و گزارشگران احادیث بیشتر مى گردید و دائره اطلاعات محدثان دراین زمینه وسعت مى یافت تا به جائى که معرفت رجال حدیث به نام[ علم رجال] یکى از رشته هاى مسلم و مهم حدیث شناسى گردید و بالاخره درادامه این تحقیقات محدثان و محققان بانگرشى براصول راوى شناسى و بررسى سلسله سند روایات نتیجه تحقیقات خود را به اختصار بازگو مى کردند مثلا مى گفتند:این حدیث[ صحیح است] . کم کم به اعتبارات گوناگونى نامهایى براى حدیث وضع گردید و با جمع و تدوین آنها وافزودن برخى مسائل دیگر: مانند وظائف ناقل آداب نقل حدیث و ... شاخه اى در حدیث شناسى پى نهاده شد. با عنوان مصطلح الحدیث .

در میان عالمان شیعه اولین کسى که این گونه اصطلاحات را تدوین کرد و بکار برد سیدجمال الدین احمدابن موسى ابن طاوس مى باشد. 46 اینان حدیثها را به پنج دسته تقسیم مى کردند: صحیح حسن موثق قوى ضعیف .

مرحوم شهید ثانى اسناداحادیث کافى را براین اساس بررسى کرده و اعلام نمود که کافى 5072 حدیث صحیح 144 حسن 1118 موثق 302 قوى و 9485 ضعیف دارد. 47

 

کتابهاى رجالى معروف 
از آنجا که شناخت کتابهاى رجالى در معرفى این دانش و تحولى که از آغاز طى 
کرده سهمى اساسى دارد و ما را در جهت ضرورت فراگیرى هر چه بیشتر آشنا مى سازد دراین مجال به معرفى اجمالى برخى از آثار گرانبهاى عالمان بزرگ اسلامى در[ علم رجال] مى پردازیم . و تفصیل سخن را به منابع و ماخذى که یاد مى کنیم وا مى گذاریم :

1.[ اختیارالرجال یا تلخیص رجال کشى] :
اصل آن از شیخ ابو عمرو محمدابن عبدالعزیز الکشى و موسوم به:[ معرفه الناقلین عن الائمه الصادقین] بوده است . شیخ طوسى[ ره] بخاطر پیرایش آن ازاغلاط واشتباهات واضافات غیرلازم به تلخیص و تهذیب آن همت گماشت و[ اختیارالرجال] نام نهاد. 48

موضوع کتاب تاریخ رجالى و ذکر طبقات آنهاست و مبناى آن ذکر روایاتى که در مدح یا قدح رجال وارد شده است . در ذیل نام هر یک از رجال یک یا چند حدیث مسند که در آن از شخص مورد نظر به گونه اى یاد شده است نقل مى کند بدون اینکه درباره آن فرد یا تعارض بین روایات اظهار نظر کند.

اختیارالرجال کهن ترین منبع رجالى شیعه و داراى مطالب بسیار عالى و گاه منحصر به فرداست . به گفته استادى دانشمند:[ این کتاب معتبرترین ماخذ و قدیمى ترین سند تاریخ تشیع در عصراول دوران حیات ائمه شیعه است و همچنین رابطه شیعیان باائمه خود تشکیلات شیعه فرقه ها و دسته بندى هاى داخلى رقابتها وادعاهاى بى جاى برخى از مدعیان تشیع معرفت طبقات غلاه و تندروان و کذابان و بدعت گذاران و قوف بر روش سیره ائمه[ ع] در مدح و ذم و جرح و تعدیل روات و تجلیل یا تنقیداز آنان عکس العمل و خط مشى اقلیت شیعه در قبال دستگاه خلافت بنى امیه و بنى عباس و پى بردن باسرار تشیع را تبیین مى کند]. 49

ازاین روى [ اختیارالرجال] نه تنها در شناخت راویان احادیث کتابى بس سودمند و مفیداست که در پژوهش و تحقیق پیرامون تاریخ تشیع و چگونگیهاى زمان ائمه تشیع و جو حاکم و حکومتهاى مسلط نیز منبع ارزشمند و مرجعى بى نظیراست .

نام رجال دراین کتاب بر هیچ اساسى مرتب نیست ازاین روى دست یافتن به چگونگى شخص دراین کتاب دشواراست .البته چاپهاى اخیراین کتاب که پس ازاین معرفى خواهیم کرد این نقص را بر طرف کرده است . دراینکه این کتاب اصل رجال کشى است یا گزینش شیخ اختلاف است که گویا براساس تحقیقات عالمان بویژه متاخران درانتساب آن به شیخ تردیدى باقى نمانده است .

[کتابهائى که بر محور[ اختیارالرجال] نگاشته شده است]:
] اختیارالرجال] به عنوان یکى ازاصول اولیه [ راوى شناسى] پیوسته مورد توجه مطرح نظر و مرجع دانشمندان و محدثان بوده است . دراثر این توجه و عنایت در گذرگاه زمان تحقیقات چندى بر محور آن سامان یافته است که به برخى از آنان اشاره مى کنیم :

الف:[ حل الاشکال] نگارش : سیداحمدابن طاووس حلى . 
وى متن کتاب[ اختیارالرجال] را با متن اصول سه گانه دیگر: (فهرست رجال شیخ فهرست نجاشى ) به اضافه متن[ : الضعفاء]ابن غضائرى در کتابى گردآورده واین مجموعه را[ حل الاشکال فى معرفه الرجال] نام نهاده است . 50

ب:[ مجمع الرجال] عنایت الله قهپائى نجفى : 
51وى کتاب اختیار را بر حسب حروف اول نامها مرتب ساخته و همه کسانى را که مستقلا یا در ضمن ترجمه دیگران در کتاب مزبور نامبرده شده اند بدین ترتیب عنوان کرده است و در هر مورد عین عبارت کشى را بى کم و کاست درباره آنان آورده است .

وى علاوه بر مرتب ساختن کتاب[ اختیارالرجال] عین عبارات کتاب مذکور را با عبارات کتابهاى رجالى : فهرست شیخ فهرست نجاشى و الضعفاءابن الغضائرى کنارهم ذکر کرده است[ مجمع الرجال] با تحقیق و تعلیق آقاى سیدضیاءالدین علامه اصفهانى در هفت جلد چاپ شده است .

مولف اختیارالرجال: 
عالم عالیقدر رجالى بزرگوار ابو عمرو کشى از دانشمندان نامى و از عالمان ارجمند تشیع است . شیخ طوسى مى گوید: کشى دانشمندى موثق بصیر و آگاه به رجال واخبار و داراى اعتقادى نیکو بود 52 وى محضر عالمان و محدثان بسیارى را درک کرده و روایات را به استناد آنها نقل مى کند. 53 - 54

چاپهاى[ اختیارالرجال]: 
1- چاپ بمبئى در سال 1317 هجرى به چاپ سنگى باهتمام شیخ على محلاتى در 392 صفحه .

2- چاپ نجف به ضمیمه مقدمه اى درباره رجال و شرح حال مولف از آقاى سیداحمد حسینى در 527 صفحه .

3- به نام[ اختیار معرفه الرجال] با تصحیح و تعلیق و فهرست هاى فنى بوسیله آقاى حسن مصطفوى در 959 صفحه آقاى مصطفوى که از محققان و مولفان ارجمند معاصراست براى آماده سازى این کتاب رنج گرانى متحمل شده است و مقدمه اى سودمند و تحقیقى به آن نگاشته است .

4- به نام[ اختیار معرفه الرجال] با تعلیق و تصحیح میرداماد و تحقیق آقاى سید مهدى رجائى در دو جلدازانتشارات موسسه آل البیت . و تعلیق و تصحیح مرحوم میرداماد تا حدیث شماره 885است .

2. [ الفهرست] 
این کتاب یکى از گران ارج ترین آثار کهن شیعى در فن رجال واز کتاب هاى مورداعتماد علماى این فن است . پیشتر گفتیم [ فهرست] دراصطلاح بر کتاب هایى اطلاق مى شود که در آن نام کتاب ها و مولفین ذکر مى گردید. عالمان پیشین غالبا کتاب فهرست داشته اند. فهرست شیخ کهن ترین کتاب مفصلى است که دراین رشته برجاى مانده و دراختیار دوره هاى بعد قرار گرفته است .

[ الفهرست] مشتمل بر معرفى نام و آثار قریب به . 900 نفر 55از صاحبان اصول و مصنفات است که غالبا همراه با سلسله سند میان شیخ و آنان ذکرشان رفته است . مبناى کتاب بر معرفى اصحاب اصول و مصنفین است که یا شیعه باشند و یا براى شیعه کتابى تالیف کرده باشند. با اینکه شیخ در مقدمه کتاب وعده مى دهد که به جرح و تعدیل و هم به مذهب و قابل اعتماد بودن روایت فرد و مورداعتماد نبودن آن اشاره کند ولى عملا در کتاب این روش جز در مواردى بسیاراندک بکار نبسته است . 56 کتاب بر حسب حروف تهجى ترتیب یافته و در حرفى براى هر یک از اسم هاى مصدر به آن حرف باب جداگانه اى باز شده است مثلا در حرف [ الف] براى[ ابراهیم] یک باب [ اسماعیل] و .. و براى مجموع اسمهایى که بجز یکى از آنها وجود نداشته است در هر حرفى باب جداگانه اى به عنوان[ باب الواحد] گشوده است . مثلا در باب الواحد حرف الف اسمهاى [ امبغ امروم یس یعلى 57 و ..

چاپ هاى الفهرست:
1- الفهرست اولین بار در کلکته به چاپ سنگى در سال 1271 در 383 صفحه بقطع وزیرى و به همت اسپرنگر و ملا عبدالحق منتشر شد. در ذیل صفحات این چاپ کتاب[ نضد الایضاح] تالیف فرزند ملا محسن فیض به چاپ رسیده است . دراین چاپ ترتیب کتاب بهم خورده و ناشران آن را بر اساس اسماء و سپس پدران واجداد در آورده اند.این چاپ در کنگره شیخ طوسى به کوشش مرحوم دکتر وامیار با ضمیمه یک مقدمه و فهرست هاى فنى افست شد. بنابه نقل علامه سید محمد صادق بحرالعلوم مرحوم شیخ آقا بزرگ از چاپ دیگرى در لیدن نیز یاد مى کند.اما متصدیان کنگره پس از تحقیق و تتبع معتقد شده اند که چاپ مورد نظر وى همین چاپ کلکته است .

2- چاپ نجف در سال 1356 به قطع وزیرى با مقدمه و تعلیقات سید صادق بحرالعلوم در 196 صفحه .

3- چاپ نجف به سال 1380 خصوصیات یاد شده در .252 صفحه به ضمیمه فهرست اعلام تعدادافراد مذکور در دو چاپ متفاوت است .

4- چاپ تهران سال 1381 به قطع وزیرى در 528 صفحه .

کتابهایى که بر محور[ الفهرست] نوشته شده است : 
کتاب[ الفهرست] نیز همانند [ اختیارالرجال] مورد توجه و مراجعه عالمان و محققان بوده است و ذیل ها و ترتیب هاى متعددى که در دوره هاى بعداز شیخ بر محوراین کتاب نگاشته شده است نشانگراهتمام اصحاب نسبت به آن است .

الف:[ الفهرست] شیخ منتجب الدین على ابن ابى القاسم عبیدالله ابن بابویه قمى .
نام این کتاب[ اسماء مشایخ الشیعه و مصنفیهم] یا[ اسماء علماء الشیعه و مصنفیهم] و موضوع آن صاحبان اصول و مصنفینى است که پس از شیخ طوسى آمده یا معاصر وى بوده اند و نامشان در[ الفهرست] یاد نشده است . شیخ منتجب الدین اسماء رجال را مانند شیخ طوسى به ترتیب الفبا مرتب کرده و تنها حرف اول اسم را مراعات کرده است .این کتاب از جمله منابع مورداعتماد محققان در دوره هاى بعد بوده است . علامه میرزا عبدالله افندى مى گوید:[ در میان کتابهاى رجال فهرست شیخ منتجب الدین با حجمى کوچک داراى فواید بسیارى است] . 58این کتاب یکبار همراه بحارالانوار و در آغاز جلد 25 چاپ سنگى شده است و سپس در تجدید چاپ بحارالانوار با تصحیح و تعلیق در جلد 102از چاپ بیروت صفحات 298 - 200 به چاپ رسیده است . واخیرا با تصحیح تعلیق و مقابله آقاى عبدالعزیز طباطبائى براساس هفت نسخه منتشر شده است .

مولف کتاب :
على ابن ابى القاسم معروف به[ شیخ منتجب الدین] دانشمند محقق محدث بزرگوار خدمتگزار راستین آثاراهل البیت بگفته مرحوم میرزا عبدالله افندى : دریایى خشگى ناپذیراز علوم و معارف بود. 59 و در خانه دانش چشم به جهان گشود و در سایه پدرى دانشمند و دیگر عالمان خانواده شان بالید و رشد کرد. محضر عالمان محدثان بسیارى را درک نمود واز حاملان حدیث روایت ها ضبط کرد و نقل نمود. شهید ثانى وى را به کثرت روایت از مشایخ متعدد و نیکوئى ضبط روایت ستوده است . 60او براى دست یافتن به مشایخ و افزون ساختن دانش خود سفرهاى متعددى به مراکز علم و دانش نمود واز اساتید بزرگى بهره جست . 61 صاحب ریاض العلماء مى گوید: وى از مشایخ زیادى روایت کرده است استادان او بیش از 100 تن است بلکه شمارش دقیق آنها مشکل است سپس گروهى ازاستاتید وى را مى شمارد.62 آقاى سید عزیز طباطبائى در مقدمه مفصل خود بر چاپ تحقیقى[ فهرست] با تکیه بر منابع بسیار گروهى ازاستادان وى را نام برده است .63

معالم العلماء:
این کتاب بنابر تصریح مولفش به عنوان تتمیم و تکمیل [ الفهرست] شیخ نگاشته شده است . مولف آن علاوه بر تمامى نامهاى یاد شده در[ الفهرست] گروهى از معاصران و متاخران از شیخ را نیز بدان افزوده بدینسان مجموع کسانى که ذکرشان دراین کتاب رفته است به .1021 تن مى رسد. به ضمیمه فصلى در نامهاى برخى از شاعران .

اگر چه این کتاب نامهاى بیشترى نسبت به[ الفهرست] شیخ را در بر دارد لیکن به خاطر حذف سندها از کتاب شیخ مختصرتراست نکته دیگر اینکه دراین کتاب گاه به وثاقت یا ضعف افراد و هم به تاریخ و فاتشان اشارتى رفته است . در ترتیب نام ها فقط حرف اول مراعات شده است . بنابراین میان ابراهیم بلال ترتیب هست ولى میان ابراهیم و احمد ترتیب نیست.[ معالم العلماء] مورد توجه عالمان و محققان بوده است و برخى بر آن حاشیه نوشته اند. 64 فهرست شیخ بجزاینها ذیلها و تقسیمهاى دیگرى نیز دارد. 65این کتاب دوبار چاپ شده است نخست با تحقیق و تعلیق و مقابله مرحوم عباس اقبال آشتیانى در 142 صفحه در معرفى کتاب و مولف آن و بار دیگر در سال 1380 با تعلیق و مقدمه مفصل آقاى سیدصادق بحرالعلوم در 155 صفحه که همین چاپ در قم افست شده است .

مولف معالم العلماء:
رشیدالدین محمدابن على بن شهرآشوب مازندرانى از محققان ارزشمند و پژوهشگران بزرگ اسلامى در نیمه دوم قرن هشتم هجرى است . وى در خانه علم و دانش پا به جهان نهاد و در سایه پدرى دانشمند محدث و فقیه تربیت و رشد یافت.[ ابن شهر آشوب] پس از بهره ورى از پدر و جد خود براى گسترش آگاهى دست به هجرت زده شهرهاى مختلف ایران عراق سوریه را درهم 
 

نوردید و عالمان بزرگ و محدثان عالى مقامى را ملاقات نموده از آنها بهره ها گرفت . و بااستفاده از محضراستادان بزرگ در دانشهاى گوناگون از قبیل :ادبیات عرب شعر قرائت تفسیر حدیث فقه اصول به جایگاهى رفیع دست یافت . و آنگاه مدتها در بغداد مشهورترین مرکز علوم اسلامى که مملواز دانشمندان بوداقامت گزید و به تدریس در علوم مختلف پرداخت و در زمینه هاى گوناگون نیز دست به تالیف زد.او داراى بیانى گویا کلامى رسا و در خطبه ید طولائى داشت .ازاین رو برخى وى را[ سخنور و دانشمندى بزرگ] خوانده اند. [ ابن شهر آشوب] بالاخره به شهر حلب رفت و تا پایان عمر در آنجا بزیست و در همانجا نیز رخت از جهان بربست .

مرحوم میرمصطفى تفرشى مى گوید:ابن شهر آشوب پیشواى طائفه شیعه و فقیه آنان شاعرى بلیغ و نویسنده بود.

صفدى مى گوید: رشیدالدین از روساى شیعه است . به هشت سالگى قرآن را حفظ کرد و دراصول شیعه به حد نهائى رسید ...او مردى نورانى و خوش رو داراى صداقت لهجه و گفتارى نمکین بود. دانش وسیع داشت مردى فروتن و متعبد و همیشه با وضوء بود.ابن شهر آشوب همانگونه که محضراساتید بسیارى را درک کرد واز آنها روایت نمود دانش اندوخت شاگردان بسیارى نیز تربیت نمود. و آثار بسیار گرانبها وارزشمندى در علوم مختلف اسلامى از قبیل تفسیر حدیث رجال تاریخ بجاى نهاد که تمامت آنها در منابع فرهنگ اسلامى جایگاهى بلند دارند.

3. رجال طوسى :
این کتاب به خاطراینکه درابوابى ترتیب یافته گاهى:[ الابواب] نیز نامیده مى شود.[ رجال] شیخ از سودمندترین آثار شیخ و یکى ازاصول چهارگانه رجالى مورداعتماد علماى شیعه است . دراین کتاب نام حدود .8900 تن ازاصحاب پیغمبر واپمه[ ع] و راویان دیگرى که در زمان غیبت صغرى و کبرى بوده اند تا زمان شیخ با طبقه بندى منظم و به ترتیب حروف الفبا آمده است . گویا شیخ در آغاز کار مى خواست فقط نام و نژاد یاران هر یک ازامامان را بشناساند و طبقات روات را مشخص سازد و نظرى به مدح و قدح جرح و تعدیل آنان نداشته باشد و تا یاران امام کاظم[ ع] نیز چنین کرده است ولى پس از آن از درستى و نادرستى وثقه و ضعف هر یک از راویان نیز سخن به میان آورده است . 66 [رجال شیخ] را ملا عنایت الله قهپائى - چنانکه پیشتر یاد کردیم - با اصول رجالى دیگر مرتب ساخته و[ مجمع الرجال] نامیده است .

کتاب[ رجال] در 1381 در نجف اشراف با مقدمه مفصل وارزشمندى در 126 صفحه در شرح حال آثار موقعیت علمى واجتماعى شیخ و مسائل دیگر - با پا نوشتهاى سودمند و مفیدى بوسیله علامه سید محمدصادق بحرالعلوم به چاپ رسیده است 67 . در چاپ افستى که در قم بعمل آمده است متاسفانه مقدمه کتاب قطع شده است . محقق رجالى معاصر آقاى شبیرى زنجانى رجال شیخ را با ده نسخه مقابله کرده و تصحیح انتقادى نموده است و بر بیش از نیمى از آن حواشى مفصل و مرتبى نگاشته است . باقى کتاب را نیز حواشى نامرتبى دارند. مااز خداوند توفیق تنظیم و نشر آن را خواستاریم بى گمان انتشار آن خدمت بزرگى است به دانش رجال .

4.[ رجال نجاشى]: 
این کتاب یکى از منابع کهن وازاصول چهارگانه رجال شیعه است . با اینکه اثر گرانقدر و پر مایه نجاشى به[ رجال] شهرت یافته است ولى در حقیقت این کتاب فهرست کتابهاى شیعه است . نجاشى کتابش را پس از [فهرست] شیخ نگاشته است و بنابه گفته آیه الله بروجردى:[ نجاشى به هنگام نگارش کتابش به فهرست شیخ نظر داشته و برخى ازاشتباهات کتاب شیخ را بدون اینکه متعرض نام وى شود تصحیح کرده است .] 68 .

گزیده سخن اینکه رجال نجاشى معتبرترین دقیق ترین وارزشمندترین منبع رجالى شیعه است و به گفته علامه مجلسى : در عصرها و میان نسل ها در شهرها و آبادیها مدار کار عالمان و محققان بوده است . 69

رجال نجاشى اولین بار در بمبئى هند در سال .1317 چاپ سنگى شده است . همان چاپ با تصحیح و مقابله در قم افست شده واینک در قم مراحل نهایى چاپ وانتشارش را مى گذراند. دراین چاپ کتاب رجال نجاشى با تعداد زیادى از نسخه هاى کهن مقابله شده است و محقق رجالى معاصر آقاى موسى شبیرى زنجانى افزون بر تصحیح و مقابله دقیق آن پانوشتهاى مفصل و سودمندى بدان نگاشته اند.

آقاى مهدى نجف نیز مشغول تحقیق تصحیح و تعلیق آن است . وى بجز تصحیح آن براساس شش نسخه کهن پانوشتهائى دارد پیرامون : گزارش اجمالى شرح حال رجال توثیق یا تضعیف رجالى که نجاشى درباره آنها سکوت کرده است و نیز فهرستى از نحله ها و وابستگان به آنها.

ازاینها که بگذریم بایداز شرح تحقیقى و مفصل:[ تهذیب المقال] نام برد که جلداول و دوم آن در سالهاى 1390 - 1389 در نجف انتشار یافته و چاپ بقیه آن اخیرا دراصفهان آغاز شده و جلد سوم آن منتشر شده است . جلدهاى بعدى این اثر نیز گویا آماده است امید آنکه انتشار یابد.

 

 

مولف کتاب :
ابوالعباس احمدابن على بن احمد بن عباس نجاشى از چهره هاى درخشان و از قله هاى افراشته فرهنگ اسلامى است . نجاشى از دودمان علم و دانش و از خاندانى وزین و خود دانشمندى سختکوش واستادى چیره دست و رجالى محقق و پرمایه اى بوده است . علامه بحرالعلوم مى گوید:[ احمدابن على نجاشى یکى از مشایخ موثق و عدول ثابت قدم واز بزرگترین استوانه هاى جرح و تعدیل و دانشمندترین دانشمندان این راه است که عالمان ما دراعتماد به وى اجماع دارند70 .

مرحوم حاج میرزا حسین نورى محقق و متتبع گرانقدر و صاحب کتاب عظیم[ مستدرک الوسائل] مى گوید:احمدابن على ... عالمى نقاد پر اطلاع خبیر و برترین دانشمندى است که نامش به قلم آمده و درباره آن سخن گفته شده است . مردى مردستان عالمى بى مانند که هیچکس به پایه وى نمى رسد. هر چه بیشتر درباره وى کاوش کنى اعتماد به وى فزونى مى یابد.او صاحب کتاب معروفى است که همه عالمان ازاصحاب ما بدان اعتماد و تکیه کرده اند. 71 برخى از محققان آراء و نظریات وى را بر دیگران و شیخ مقدم مى دارند و در مقام تعارض آراء نظر وى را ترجیح مى دهند. 72 خلاصه کلام اینکه نجاشى عالمى بزرگ محققى توانمند متتبفى سختکوش و نقادى ژرف اندیش بوده است . موقعیت علمى و رجالى و جایگاه رفیع آراء واندیشه هایش مورداتفاق همگان است73 .

5. خلاصة الاقوال: 
علامه حلى فقیه بزرگ و دانشمند نامى و محقق کم نظیر چندین کتاب در رجال تالیف نموده است 74 که از آن جمله است:[ خلاصه الاقوال] . مرحوم سید محسن امین مى گوید: مولفان بعداز علامه همه به این کتاب توجه کرده اند و آراء وى را در آثارشان نقل کرده اند. علامه این کتاب را در دو قسمت نگاشته است : قسمت اول : مولفین و قسمت دوم : آنهائیکه علامه درباره آنها متوقف است یا بدانجهت که ضعیفند یا بخاطراختلاف راوى شناسان در توثیق و تضعیف آنها و یا بخاطر ناشناخته بودن آنها در منابع رجالى و دراقوال عالمان.

علامه در مقدمه این کتاب مى گوید: شیوه اى که من دراین کتاب بکار گرفته ام شیوه اى ابتکارى است واگر کسى دراین کتاب دقت کند منزلت والا وارج امتیازش از آثار متقدمان را خواهد فهمید.

برخى از متاخران علامه در کتاب وى به دیده انتقاد نگریسته و آن را داراى اشتباهات زیادى مى دانسته اند. بالاخره[ رجال علامه] از جهاتى از جمله فشردگى و زودیابى و اشتمال بر برخى از آراء غضائرى قابل توجه است علامه محقق مرحوم ابوالهدى کلباسى در کتاب ارزشمند سماء المقال پیرامون[ خلاصه] بحثى مفصل دارد که در آن به برخى ازاشتباهات علامه اشاره کرده است 75 . [رجال علامه] با تحقیق و تعلیق و مقدمه محقق ارجمند آقاى سید صادق بحرالعلوم در نجف به چاپ رسیده و در قم افست شده است . رجال علامه در میان عالمان مورد توجه بوده است و کسانى چند آن را ترتیب داده و پیرامون آن تحقیقاتى انجام داده اند. (فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ج 2.566).

6. رجال ابى داود: 
این کتاب نیز همانند رجال علامه دردو بخش تنظیم شده است : بخش اول دراسماء ممدوحین و موثقین و بخش دوم : در یاد کرد مذمومین و مجهولین .

محققان رجالى این کتاب را در شیوه نگارش نقطه تحولى دانسته اند.این نکته را مولف آن نیز در مقدمه کتاب یاد آور شده است .ابن داود براى اولین بار رجال را بر اساس حروف اول و دوم ترتیب داده است . براین اساس ابراهیم مقدم بر احمداست در پدران نیز چنین است : یعنى احمد بن عیسى مقدم براحمدبن فارس است .ابن داود خود در مقدمه آن مى گوید:این کتاب جامع برگزیده تحقیقات شیخ و نجاشى و کشى است . و نیز حاوى آثار برقى و غضائرى و دیگران . دراین کتاب در بخش نخستین موثقین و درستکاران را آوردم و سپس مجروحین و نادرستان را تااینکه تدوین کتاب چنان باشد که افراداستحقاق دارند و نه آنگونه که اتفاقا ترتیب مى افتد. کتاب را براساس حروف الفبا تنظیم کردم و در آن حرف اول و دوم را مراعات نمودم بدانسان که جستجوگران را بدون صرف وقت به اهدافشان هدایت کند و براى کتاب رموزى را وضع کردم تااز درازاى سخن بى نیاز سازد. 76

رجال ابن داود نیزاز سوى متاخران مورد نقد وایراد واقع شده است . مرحوم کلباسى تحقیقى مفصل پیرامون این کتاب انجام داده و موارد اشتباه را گوشزد کرده است چنانکه علامه محقق آقاى شوشترى نیز به اشتباهات آن اشاراتى نموده است . درارتباط با محتوى این کتاب و جایگاه آن سخن بسیاراست . برخى از سرافراط آنرا فاقدارزش دانسته اند و برخى دیگر کتاب را بسیار ستوده اند. و برخى نیز به دفاع ازاشتباهات آن برخاسته اند. 77

مولف کتاب :
تقى الدین ابومحمد حسن بن على معروف به ابن داود از عالمان بزرگ واندیشمندان عالیقدر فرهنگ اسلامى است . 
 وى در فقه رجال شعر وادب ید طولانى داشت . میرزا عبدالله افندى مى گوید: فقیه جلیل رئیس اهل ادب وى در بزرگوارى مشهورتراز آن است که یاد شود. و عظمتش بیشتر از آن است که به قلم آید 78 . [ابن داود] در موضوعات مختلف اسلامى آثارارجمندى بجاى نهاد او شعر نیز مى سرود و در سرایش شعر نیز چیره دست بود. عالم بزرگوار شهیداول در برخى ازاجازات خوداز وى به عنوان:[ سلطان الادباء والبغاء و تاج المحدثین والفقهاء] یاد کرده است . 79

7. نقدالرجال
این کتاب با توجه به آثار پیشینیان با برخورد نقد گونه به کتاب هاى رجالى پیشین تدوین یافته است . مولف مى گوید: در کتابهاى رجالى دقت کردم برخى ترتیبى شایسته نداشتند تا بهره ورى از آنها سهل باشد برخى دیگر داراى تکرار و اشتباه بودند و گروهى با ترتیبى نیکواشتباهات زیادى داشتند و با اینهمه هیچکدام اسماء همه رجال را نداشتند ازاین روى آهنگ آن کردم که کتابى بسازم شامل تمامت نامهاى رجال از ممحدوجین مذمومین مهملین بدون تکرار واشتباه با ترتیبى نیکو و جامع اقوال اصحاب درباره افراد .

این کتاب از آثار قابل توجه و مورد عنایت عالمان و محققان و راوى شناسان پس از مولف بوده است .ازاین روى برخى به تکمیل آن دست یازیده و برخى دیگر بر آن حاشیه زده اند.[نقدالرجال] اینک (به نقل مجله تراثنا شماره اول ) در دست تحقیق و تعلیق وانتشارات است که جلداول آن بزودى انتشار خواهد یافت .

مولف کتاب : 
رجالى محقق نقاد متبحر سید مصطفى حسینى تفرشى از دانشمندان بزرگ واز پژوهشگران معتمد تشیع است . مرحوم مدرس تبریزى وى رااینگونه ستوده است :ازافاضل و وجوه واعیان علماى امامیه قرن یازدهم هجرت و عالمى است عامل عادل فاضل کامل محقق مدقق فقیه اصولى رجالى متبحر مراتب فضل و کمال و وثاقت و جلالت او در تمامى علوم دینیه متداوله مشهور به خصوص تقدم او در علم رجال مسلم فحول رجال بوده و محل تردید وانکاراحدى نمى باشد. و کتاب[ نقدالرجال] اواز احسن واجمل کتب رجالیه محسوب است . 81

8. [جامع الرواة] 
کتابى است گرانسنگ و مجموعه اى است ارزشمند. مرحوم مدرس تبریزى فرموده اند:[ جامع الرواه] که اسامى روات و پدرانشان و در آخر کنیه ها والقاب ایشان را با تمام ترتیب مذکور داشته و در حدود بیست 
 سال براى تالیف آن زحمت کشیده و در شرح حال روات و تعیین طبقات و تمیز مشترکات ایشان اهتمام تمام بکار برده است کتابى است پر فائده و کثیرالمنافع در رشته خود بى نظیر. خودش در دیباچه آن گوید: در حدود دوازده هزار حدیث بلکه بیشتر بر حسب مشهورترین بین العلماء مجهول السند یا ضعیف السند یا مرسل السند بوده اند ممکن است که با عنایت پروردگارى به سبب این کتاب صحیح و معلوم الحال باشند.

کارى که مولف این کتاب به سامان رسانیده است کارى است بى مانند. وى چنانکه اشاره شد بیست سال براى نگارش آن رنج کشیده است . مرحوم میرزا حسین نورى که خود قهرمان میدان دانش رجال است این کتاب را بى مانند دانسته و آن را ستوده است .

مرحوم آیه الله بروجردى نیز به این کتاب عنایت ویژه اى داشته . وى در مقدمه اى که براین کتاب نوشته اند مى فرماید: پس از آنکه به قم آمدم نسخه اى از آن را دیدم در رنج گرانى که مولف بزرگوار آن کشیده است به دیده عظمت نگریستم وازاین روى به چاپ و نشر آن اقدام کردم .

جامع الرواه در دو جلد وزیر نظر مرحوم آیه الله بروجردى در حیات ایشان چاپ شد و پس از آن مکرر تجدید چاپ شده است . 82

مولف کتاب : 
عالم عالیقدر محمداردبیلى از محققان و پژوهشگران پرتلاش و سختکوش یکى از شاگردان علامه مجلسى است که وى را دراجازه اى که بعنوان او صادر شده است بااین عناوین:[ المولى الفاضل الکامل الصالح الفالح التقى النقى المتوقدالزکى الالمعى مولانا حاجى محمد اردبیلى] ستوده است . مرحوم مدرس تبریزى مى گوید:[ اردبیلى عالم فاضل کامل متبحر خبیر علامه وقت ... علاوه بر دیگر مراتب علمیه بالخصوص در رجال در نهایت کمال و فارس میدان رجال بوده و گوى سبقت از دیگران ربوده است]. وى بجز جامع الرواه دو کتاب دیگر داشته است :

1 تصحیح الاسناد 2 ملخص تصحیح الاسناد. 83

9. قاموس الرجال: 
کتاب عظیم و مجموعه گرانقدر محقق نقاد و دانشمند متضلع و رجالى پرکار و خستگى ناپذیر علامه عالیقدر شیخ محمدتقى شوشترى از آثار بزرگ اسلامى است . محقق رجالى معاصر آقاى شبیرى زنجانى - که از شایسته ترین افرادى است که دراین موارد مى توانداظهار نظر کند - قاموس الرجال رااز جهاتى عدیم النظیر مى داند. 84 و در جاى دیگراین اثر رااز حسنات عصر مى شمارد و 
 درباره مولف آن مى فرماید:[ ایشان در دقت نظر وسعت اطلاع واستفاده از منابع مختلف و توجه به تصحیفات و یافتن علل تصحیفات و توجه به اشتباهات بزرگان و علل اشتباه از افراد کم نظیر یا بى نظیراست] ... خلاصه اینکه ایشان را بایداز موسسین ذکر کرد و کتاب ایشان کتابى است که باید محور بحثهاى رجالى بعد قرار گیرد. 85

آقاى سبحانى این کتاب با مزایا ویژه گیهائى از قبیل اعتماد براقوال قدما مراجعه به کتب تاریخى اصیل در کنار کاوشهاى رجالى تصحیح تحریف ها و تصحیف ها تلاش پى گیر و مداوم و ... ستوده و کتابى سودمند دانسته اند.

آقاى دوانى مى گویند:این کتاب هر چند خالى ازاشتباه واشکال نیست ولى بهترین و تحقیقى ترین کتاب رجالى است که تاکنون به دست ما رسیده است . 86 بهرحال این کتاب در نقد آراء و عرضه جوانب مختلف لازم براى اظهار نظر تتبع وسیع بهره ورى از منابع جنبى اظهار نظرهاى منحصر بفرد بحق کتاب بى نظیرى است . 87

10.[معجم رجال الحدیث] 
درادامه تلاشهاى سودمند در تدوین کتابهاى رجالى:[ معجم رجال الحدیث] جایگاه ارجمندى دارد.این کتاب که به همت آیه الله خوئى و با دستیارى تنى چنداز شاگردان وى فراهم آمده است گذشته از مقدمه سودمند و مفیدش از جهاتى قابل توجه است از جمله توضیح اسماء متحدى که در عناوین مختلفند اما در شخص متحدند. و تمییز مشترکات از راه نقل تمامى روایات فرد و کسى که از او نقل مى کند. روشن ساختن طبقات رواه تبیین اختلاف نقل در کتابها. دراین مورد گاه اختلاف بین کتب اربعه است و گاه در نسخه منقول از آنها مثل اختلاف نقل وافى با وسائل و گاه اختلاف در ضبطاسم هاى رجال یا وصف آنها. 88این کتاب در مشخص ساختن روایات راویان در کتب حدیث و فقه شیعه واستادان و شاگرادان راوى بى نظیراست[ معجم رجال الحدیث] پس از چاپ اول با حروف چینى جدید و چاپى منقح و زیبا در بیست و سه جلد در بیروت چاپ و منتشر شده است . دراینجا این مقاله را پایان مى بریم و در فرجام سخن دو نکته را متذکر مى شویم :

1- کتابهاى رجالى و تالیفات گرانقدر سلف صالح ما خیلى بیشتراز اینهاست . آنچه اینجا ذکر کردیم نمونه هائى بود بس اندک از مجموعه بسیار عظیم عملکرد دانشمندان و محققان سختکوش وارجمنداسلامى . در ادامه این بحث در نظر داشتیم شمارى چنداز نوشته هاى رجالى محققان ازاهل سنت را نیز بیاوریم که طولانى شدن مقاله مانع شد.امید است در فرصتى دیگر به آنها نیز بپردازیم .

2- بزرگان محققان دانشمندان ما تلاش کردند راحت زندگى و آسایش روز و شب را بر خود حرام ساختند و دریائى مواج ازاطلاعات و معلومات را پیشدید نسلها و عصرها نهادند. سعیشان مشکور باد.اینک این رسالت حوزه هاست که در پرتو تحقیقات گذشتگانمان به تهذیب تحقیق نشر آثار واخبار بپردازند دانش راوى شناسى و علم الحدیث باید به عنوان درسى متقن و عمیق و دقیق در حوزه ها پى گیرى شود. واگر کسى یا کسانى کارى در زمینه پیرایش و تهذیب آثار واخبارانجام داد عالمان دیگر اگر نقصى یاافراطى و زیاده روى و ناهنجارى در کارش مشاهده کردند از سر صدق و صفا بازگویند به نقد و تحلیل آن بپردازند و کار را کمال بخشند تکفیر ناسزاگوئى حربه هاى زنگ خورده فضاى نامیمونى بود که دیگر نباید تکرار گردد. جامعه ما نیازمند به حریت آزاداندیشى نوآورى درابعاد مختلف فرهنگ اسلامى است . و پر واضح است که این همه باید براساس مبانى متقن و محکم اجتهادى و فقهى استوار و براساس نیازها و شیوه هاى جدید باشد.امااین نیز روشن است که برخوردهاى ناشیانه و موضع گیریهاى تنگ نظرانه و جبهه بندیهاى ناشى از تحجر باعث از بین رفتن روح تحقیق واجتهاد واظهار نظر خواهد بود واین هرگز به صلاح امت حوزه ها دانش و تفکراسلامى نخواهد بود.


پاورقى ها 
1. سوره نحل آیه .44.
2.الاصول من الکافى ج 1.403. وسائل الشیعه ج 18.63. سنن ابن ماجه ج 1.84. سنن ترمذى ج 5.34.
3. پیامبر در آخرین لحظات حیات خود قلم و دوات خواست که به امت چیزى املاء کند که هرگز گمراه نشوند گر چه گفتگوهاى منفعت طلبانه مانع نگارش آن شد ولى با توجه به لحن پیامبر و همسانى آن با ذیل حدیث متواتر[ ثقلین] و دیگر شواهد و قرآن مراد پیامبر طرح عترت و قرآن بوده است . رک : المراجعات .352. و براى منابع آن سبیل النجاه .263 ضمیمه المراجعات . النص والاجتهاد/11/ چاپ جدید 155 - 148.
3. مدرک پیشین وسائل الشیعه ج 11 ص 547. صحیح البخارى به شرح الکرمانى ج 2.102 باب[ لیبلیغ العلم الشاهدالغائب] . و نیز نگاه کنید 
 
 
به مقاله مفید مرحوم حاج میزرا خلیل کمره اى در یادنامه شیخ طوسى ج 3.827 با عنوان:[ اهتمام الرسول الاعظم بالحدیث و التحدیث] .النص والاجتهاد چاپ جدید.138.
4. براى آگاهى از چگونگى جلوگیرى از نشر حدیث و مسائل مربوط به آن رک :النص والاجتهاد.152151 النص والاجتهاد چاپ جدید با تحقیق ابومجتبى .139 با منابع و مدارک بسیار.الصحیح من سیره النبى ج 3.26.
نگاهى به سرگذشت حدیث . سیرى در صحیحین .33.اضواء على السنه المحمدیه 46.[ سنت] ابوالفضل شکورى 103 به بعد.
5. السنه و مکانتها فى التشریع . الصراع بین الاسلام والوثنیه ج 1.85.السنه قبل التدوین 195.
6. الاصول من الکافى ج 1.62. مرآت العقول ج 1.211. نهج البلاغه .325 صبحى الصالح شرح ابن ابى الحدید. ج 11.38. تحف العقول .193.
7. قواعدالتحدیث من فنون مصطلح الحدیث .50.
8. منهاج البراعه ج 14.29. تعلیقات نقض ج 2.1126.
9.اصول کافى ج 1.62 ح 1.
10. کتاب سلیم ابن قیس .173.
11 و 12.اضواء على السنه المحمدیه .129.
13. و نیز بنگرید به الغدیرج 9.224 264 ج 10.3 4 77.و...
14. سنن ابى داود ج 3.18. کنزالعمال ج 4.279.
15. صحیح مسلم ج 3.1466 1475 1477. نگاه کنید به : کنزالعمال ج 1.104 ج 4.374. میزان الحکمه ج 1.184 باب[ احادیث مجعوله لتثبیت امامه ائمه الجور]. براى تفصیل دراین مورد چگونگى جو سیاسى در[ جعل حدیث] بنگرید به : منهاج البراعه ج 14.36اضواء على السنه المحمدیه[ 126. الوضع السیاسى اوالوضع للسیاسه] . علوم الحدیث و مصطلحه .286 و سنت .140.النص والاجتهاد.597 تحقیق ابو مجتبى پانوشت .
16. مدارک پشین .
17. وسائل الشیعه ج[ .35.11 باب حکم الخروج بالسیف قبل قیل القائم] . روایتهاى این باب بهیچ وجه به آنچه توجیه گران معتقدند دلالت ندارد. نقد و تحلیل فقهى و تاریخى این روایات مجالى فراخ تر مى طلبد. حضرت آیه العظمى منتظرى در ضمن بحثهاى خارج فقه در بحث حکومت رسیدگى عالمانه و روشنگرى پیرامون این روایات به عمل آوردند مراجعه شود.
18. منهاج البراعه ج 14.36 سنت .150.
19. علوم الحدیث .267.
20. کتاب الغیبه شیخ طوسى .37. و نیز نگاه کنید به صفحات 5729. براى آگاهى از مجعولات واقفیان براى تثبیت موقعیت اندیشه ساختگى مغز منحرف على ابن حمزه بطائنى . براى شناخت على ابن حمزه بوجود آورنده[ واقفیه] انگیزه ها و علمکردشان رک : کتاب الغیبه للشیخ طوسى .42. قواعدالحدیث 77104. معجم رجال الحدیث ج 11.214227. معرفه الحدیث .169 اختیار معرفه الرجال .455 چاپ دانشگاه مشهد به بعد. چاپ قم ج 2.755 به بعد.
21.اختیار معرفه الرجال .225 چاپ دانشگاه مشهد. براى آشنائى بیشتر بااین عنصر منحرف و دروغ ساز و فسادآفرین نگاه کنید به : مدرک پیشین .228223 مجمع الرجال ج 6.117. میزان 
 
 
الاعتدال ج 4.160. معجم رجال الحدیث ج 18.275.و...
22.الموضوعات فى الاثار والاخبار.114.
23.اختیار معرفه الرجال .223 چاپ دانشگاه . مجمع الرجال ج 6.122 ذیل مفضل ابن صالح . معجم رجال الحدیث ج 14.286.
24.الحدائق الناضره ج /08/1
25.الصحیح من سیره النبى الاعظم ج 1.28 بنقل از[ الام] للشافعى ج 1.208.
26.الغدیر ج 10.205 به نقل از سنن نسائى ج 5.253.
27. کشف القناع عن حجیه الاجماع .67.
ب 28.الصحیح من سیره النبى الاعظم ج 1.29.
29. صحیفه سجادیه دعاى 48 براى آشنائى بیشتر با جهل گسترى ها تحریف ها جعل ها وارونه سازى ها و جو ناآگاه حاکم بر ذهن ها در حاکمیت ستم گرانه بنى امیه رک : تلخیص الریاض ج 3.322.الصحیح من سیره النبى الاعظم ج 1.3026.الحیاه السیاسیه للامام الحسن .75. دراسات و بحوث فى التاریخ والاسلام . مقاله[ الامام السجاد]... ج 1.53.
30.اصول کافى ج /08/1
31.اصول کافى ج 1.52. مرآت العقول ج 1.179. شرح ملاصالح مازندرانى ج 1.263.
32.اصول کافى ج 1.52. مرآت العقول ج 1.180. شرح ملاصالح مازندرانى ج 1.267.
33.اصول کافى ج 1.52. مرآت العقول ج 1.179. شرح ملاصالح مازندرانى ج 1.262.
34. نگاه کنید به گفتگوى عبرت انگیز منتقدان به یونس ابن عبدالرحمن در:اختیار معرفه الرجال .224 مجمع الرجال ج 6.118. معجم رجال الحدیث ج 18.275.
یونس ابن عبدالرحمن ازاصحاب امام موسى ابن جعفر[ ع] و على ابن موسى[ ع] وازاین بزرگواران روایت نقل مى کند.
(رجال الطوسى .394 خلاصه علامه .184). یونس مردى بلند همت درستکار والا منزلت و جلیل القدر بوده .او در مقابل جریان ننگین واقفیان قد برافراشت و تبلیغات عظیمى را علیه آنان بوجود آورد. [واقفیان] براى ساکت کردن یونس او را تطمیع کردند امااواستوار در دفاع از حق ایستاد.امام رضا[ع] در مسائل شرعى مردم را به وى ارجاع مى داد و بارها وى را ستود و بهشت را برایش ضمانت کرد. رک : اختیار معرفه الرجال ج 2.779 چاپ قم موسسه آل البیت . رجال الطوسى 394 رجال النجاشى .311. رجال العلامه الحلى .184. مجمع الرجال ج 6.293. معجم رجال الحدیث ج 20.198 رجال ابن داود.381 چاپ دانشگاه تهران . جامع الرواه ج 2.357.
35. معرفه الحدیث .47.
36.الاستبصار ج 4.343.
37. رجال الطوسى .442. معجم رجال الحدیث ج 2.662. گزیده کافى ج 1.19.
6در کتابهاى اهل سنت نیزاین ارقام بیشتر به چشم مى خورد رک : تاریخ بغداد ج 5.16.
المنتظم ابن جوزى ج 6.337. مجله حوزه شماره 11.77.
38. عده الاصول ج 1.366.
39. برخى ازاینگونه کتابها درالذریعه ج 16.376 384 391 394 395. و فهرست کتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 3.2225 معرفى شده
 
 
40. فهرست کتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 3.
41. برخى ازاینگونه کتابها در فهرست کتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.615612 معرفى شده است .
42. تعدادى ازاینگونه آثار در مقدمه : تقریب التهذیب و فهرست کتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.607605 معرفى شده است . فهرست جامع و مفصلى از کارهاى انجام شده پیرامون راوى شناسى و شمارى از آثار و کتابها دراین زمینه را درالذریعه ج 10.80160. و در کشف الظنون ج 1.834. و در فهرست کتابهاى دانشگاه تهران ج 2.485497 بنگرید.
43. منیه المرید.156 چاپ انتشارات اسلامى .
44. رجال العلامه /02.
45.الذریعه ج 8.54 درایه الحدیث ./15.
46. تاسیس الشیعه .295. ضیاءالدرایه /10
47 لولوه البحرین .395. رجال مامقانى ج 1.170. مستدرک الوسائل ج 3.541.
48. براى آگاهى بیشتر پیرامون[ رجال کشى] رک : مستدرک الوسائل ج 3.529530.الذریعه ج 1.365 ج 10.141. سماءالمقال فى تحقیق علم الرجال ج 1.3222. قاموس الرجال ج 1.43. مفاخرالاسلام ج 3.71. بحوث فى علم الرجال .111 مقاله محققانه وارجمند:[ چهار کتاب اصلى علم رجال] که با شیوه اى عالمانه و نثرى استوار و زیبا نگارش یافته است یادنامه علامه امینى .373 یادنامه شیخ طوسى ج 1.221. م 47.
49.اختیار معرفه الرجال .8 چاپ دانشگاه مشهد.
50.الذریعه ج 10.81 سماءالمقال ج 1.30 یادنامه علامه امینى .398 مقاله یاد شده .
51. براى آگاهى از کارهاى تحقیقى انجام شده پیرامون[ اختیار الرجال] و چگونگى آنها رک : مستدرک الوسائل ج 3.529 فهرست کتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.499. قاموس الرجال ج 1.44. یادنامه علامه امینى .395 مفاخرالاسلام ج 3.75. یادنامه شیخ طوسى ج 1.223.
52. رجال الطوسى .427.الفهرست .141.
53. در کتاب ارزشمند مفاخراسلام ج 3.70 گروهى ازاساتید [ کشى] بااستناد به[ مستدرک[ [ نوابغ الرواه] و[ رجال کشى] آمده است و نیز نگاه کنید به مقدمه اختیار معرفه الرجال .14 چاپ دانشگاه .
54. براى آگاهى بیشتراز شرح حال وى رک : مقدمه اختیار معرفه الرجال /12/ مستدرک الوسائل ج 3.529. مجمع الرجال ج /10/6 سماع المقال ج 1.22. مفاخراسلام ج 3.68 نوابغ الرواه .265.
. 55. در تعدادافراد معرفى شده در[ الفهرست] اختلافاتى به چشم مى خورد. در چاپ دانشگاه مشهد 892 نفر و در چاپ نجف[ مکتبه المرتضویه] 888 نفر و در چاپ دیگر نجف 909 نفر.
56. مقدمه[ الفهرست] مولف[ بحوث فى علم الرجال] مى گوید: من دوبار[ فهرست] را بررسى کردم تعداد کسانى که شیخ تضعیف کرده کمتر از بیست عدداست و تعدادى را که توثیق کرده یا بدانگونه مدح کرده که نشانگر صداقت وى باشد کمتراز 120 عدداست : بحوث فى علم الرجال .115
57. براى آشنائى بیشتر با[ الفهرست] و چگونگیهاى 
 
 
مربوط به آن از قبیل صحت واعتبار آن چگونگى نسخه هاى آن رک : سماءالمقال .3433. مقدمه[ الفهرست] چاپ نجف . قاموس الرجال ج 1.38. قواعدالحدیث .160. یادنامه علامه امینى .400. مفاخراسلام ج 3.380. یادنامه شیخ طوسى ج 1.265. مقدمه[ الفهرست] .9 چاپ دانشگاه مشهد .
58. بحارالانوار ج 102.199 چاپ بیروت . براى آگاهى بیشتر نگاه کنید به مقاله محققانه وارزشمند محقق رجالى معاصر آقاى سیدموسى زنجانى در یادنامه علامه امینى .35.
59. ریاض العلماء ج 4.140.
60. بحارالانوارج 105.163 164 چاپ بیروت .
61. مقدمه فهرست .1914.
62. ریاض العلماء ج 4.147.
63. مقدمه فهرست .4119. براى آگاهى بیشتر رک : ریاض العلماء ج 4.140150. بحارالانوار ج 1.35. روضات الجنات ج 4.316.اماالامل 2.194.الذریعه ج 17.241. لولوه البحرین .334. مصفى المقال .463.الکنى والالقاب ج 3.209. مقدمه فهرست .
64.الذریعه ج 6.211. براى آشنائى بیشتر با مولف بزرگوار[ معالم العلماء] رک :امل الامل ج 2.285. ریاض العلماء ج 5.124. بغیه الدعاه ج 1.181. تنقیح المقال ج 3.157. جامع الرواه ج 2.155. ریحانه الادب ج 8.58. لسان المیزان ج 5.301. لولوه البحرین .340. مستدرک الوسائل ج 3.284. مصفى المقال .414. معالم العلماء.106. نامه دانشوران ج 3.45. نقدالرجال .323. روضات الجنات ج 6.290.الوافى بالوفیات ج 4.164. مفاخراسلام ج 3.493.
65. براى آگاهى از کارهاى دیگرى که بر محور فهرست سامان پذیرفته است رک : یادنامه علامه امینى .409. یادنامه شیخ طوسى 269 مقدمه [ الفهرست] .ح ط چاپ نجف .
و نیز مقدمه[ الفهرست] 1210 چاپ دانشگاه مشهد.
66. تنقیح المقال فى علم الرجال ج 1.217. فهرست کتابهاى دانشگاه تهران ج 2.580.
67. براى آشنائى بیشتر با کتاب[ رجال شیخ] و چگونگى مربوط به آن رک : سماءالمقال ج 1.43. فهرست کتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.579. یادنامه شیخ طوسى ج 1.259. مستدرک الوسائل ج 3.507. تنقیح المقال ج 1.194. منابع شرح شیخ طوسى را بیشتر نگاشته ایم .
68. مقدمه اختیار معرفه الرجال /05/ چاپ دانشگاه مشهد.
69. مستدرک الوسائل ج 3.501.
70. رجال السید بحرالعلوم ج 2.35.
71. مستدرک الوسائل ج 3.501.
72. رجال السید بحرالعلوم ج 2.46. مستدرک الوسائل ج 3.501.
73. براى آگاهى بیشتراز شرح حال جایگاه وى در علم رجال و نیز کتاب و محتواى آن رک : رجال السید بحرالعلوم ج 2.10723. مستدرک الوسائل ج 3.501. بحوث علم الرجال .120. مفاخراسلام ج 3.347. بهجه الامال فى شرح زبده المقال ج 2.82. جامع الرواه ج 1.54. مقدمه مفصل و تحقیقى[ تهذیب المقال] معجم رجال الحدیث ج 2.156. 1
 
( 76 )
74. منابع شرح علامه حلى را پیشتر نگاشته ایم .
] .75سماءالمقال فى تحقیق علم الرجال] .9170. و نیز رک : قاموس الرجال ج 1.15.اعیان الشیعه ج 5.406.الذریعه ج 7.214 ج 6.82. رجال السید بحرالعلوم ج 2.277.
76. رجال ابن داود.2 چاپ دانشگاه تهران .
77. سماءالمقال ج 1.9690 قاموس الرجال ج 1.47. فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ج 2.573. ریاض العلماء ج 1.258. مستدرک الوسائل ج 3.442.اعیان الشیعه ج 5.190.
78. ریاض العلماء ج 1.254.
79. براى آگاهى بیشتراز شرح حال وى رک :امل الامل ج 2.71. ریاض العلماء ج 1.254. نقدالرجال .93. مستدرک الوسائل ج 3.442. ریحانه الادب ج 7.513. فهرست کتابخانه دانشگاه تهران ج 2.573. فوائدالرضویه .104.اعیان الشیعه ج 5.189. روضات الجنات ج 2.287.
80.الذریعه ج 24.274.
81. براى آشنائى بیشتر رک :امل الامل ج 2.322. ریاض العلماء ج 5.212. روضات الجنات ج 7.167 جامع الرواه ج 2.233 فوائد الرضویه .664 تنقیح المقال ج 3.208.
82. براى آشنائى بیشتر با کتاب رک : مقدمه جامع الرواه الذریعه ج 5.54. فهرست کتابهاى کتابخانه دانشگاه تهران ج 2.552. ریحانه الادب ج 3.356.
83. براى آشنائى بیشتر با مولف کتاب رک :الذریعه ج 5.54. فهرست کتابهاى دانشگاه تهران ج 2.552. ریحانه الادب ج 3.355. فوائد الرضویه .557.
84. یادنامه علامه امینى .64 پانوشت .
85. کیهان فرهنگى شماره اول سال دوم .13.
86. مفاخراسلام ج 1.13.
87. علامه عالیقدر محقق شوشترى متفکرى بزرگ و دانشمندى گرانقدر است که بدوراز هیاهوى زندگى در گوشه شوشتر به تحقیق و تالیف مشغول است . وى آیت تصمیم تلاش همت بلند تلاش پى گیر و حرکت خستگى ناپذیراست . هم اینک که .86. سال از عمر وى مى گذرد دراندیشه نگارش تفسیر قرآن است و مشغول تالیف کتابى جامع در فقه .او براستى - چنانکه آقاى زنجانى فرموده اند:از حسنات عصر هست . براى آشنائى بیشتر رک : مقدمه کتاب بسیارارزشمندالاخبارالدخیله و کیهان فرهنگى سال دوم شماره اول.
88. معجم رجال الحدیث ج 1.20 چاپ اول در صفحه 22از چاپ اول نامهاى دستیاران تالیف کتاب و چگونگى کارشان آمده که متاسفانه در چاپ دوم نامهاى دستیاران حذف شده است .