نوع مقاله : مقاله پژوهشی
وصیتت نامه علامه حلى به فرزندش
آنچه پى روى شمااست [ وصیت نامه] علامه حلى به فرزند برومندش : [محمد] معروف به فخرالمحققین است .
نوشتن[ وصیت] افزون براینکه امرى است عقلایى و شیوه اى است مرسوم بین خردمندان . دراسلام نیز بدان سفارش هاى موکدى شده است تا جایى که پیامبر خدا کسى را که بدون[ وصیت] از دنیا برود مرده دوران جاهلیت معرفى مى کند:
من مات بغیر وصیته مات میته جاهلیته . 1 وامام بحق صادق آل محمد[ ص] بر آنکه بدون وصیت سر بر بالش خواب
( نهد نمى بخشاید:[ ما ینبغى لامرى مسلم ان یبیت لیله الا و وصیته تحت راسه] . 2
سزاوار مسلمان نیست که بدون وصیت سر بر بالش خواب بگذارد.
مفهوم وصیت معناى حقیقى وصیت آن نیست که مالى را به فرزند هبه کنى بلکه[ وصیت] به معناى توصیه به پر کردن شکافهائى است که پر نده است . کارهائى است که وصیت کننده موفق به انجام آنها نشده است توشه اى است که بعد به او مى رسد یا پیشگیرى از حوادثى است که ممکن است پیش آید.اینها عناصر تشکیل دهنده[ وصیت نامه هاى] معمولى است .
نوع دیگراز[ وصیت نامه ها]از بزرگان دین باقى مانده است که از مقوله ارشاد هدایت و آموزش و هم افق با دستورالعمل هاى اخلاقى است . دراین[ وصیت نامه ها] راه رشد و کمال و شیوه ورود و چگونگى پیمودن آن طرح شده و وصیت کننده همه تجربیات خود را دراین راستا تقدیم مخاطب مى کند و چه بسا چیزهایى را که تاکنون گفته است بى دریغ هدیه مى کند.
این گونه[ وصیت نامه نویسى] سنتى است بجاى نهاده از پیامبر و امامان معصوم[ علیهم السلام] .
وصیت پیامبر به ابى ذر به امام على[ ع] و وصیت امام على[ ع] به فرزندش امام مجتبى[ ع] ازاین مقوله است .
وارثان آل رسول و حاملان علوم آل بتول نیز همین سنت را دنبال کرده اند و وصیت نامه هائى بس گرانقدراز خود بیادگار نهادند. حتى برخى از بزرگان همچون[ علامه مامقانى] تجربه هاى سلوکى واخلاقى خود را به عنوان وصیت نامه در یک کتاب عرضه کرده است . 3
ازاینرو ما دراین شماره بجز دستورالعمل و رنج نامه براى شما خوانندگان عزیز مجله وصیت نامه اى ازاین قبیل آوردیم .
بى شک عظمت هر[ وصیت نامه] به بزرگى وصیت کننده و قابلیت مخاطب است . دراین[ وصیت نامه] وصیت گر[ فخر کواکب] علامه حلى و مخاطب آن فرزندش فخر محققان و پژوهشگران است .
سخن از قله اى که از هنوز در تاریخ فقه و کلام شیعه مى درخشد و به استوارى برهان او بعداز هشام بن حکم کسى نرسیده است کارى آسان نیست . کسى که به گفته[ مرحوم شوشترى] از دریاى فضائل او قطره اى واز خورشید فضائل او ذره اى نتوان باز نمود.او بحق علامه بود و هنوز هم علامه على الطلاق است .اثرات به جاى مانده ازاو کارى نیست که از راه کسب علوم و یا رنج توان فرسلا انجام گرفته باشد تنها توجیه این همه آثار و موفقیت این است که بگوییم[ فطرت علامه] کتاب حق شده بود و روح او با[ عقل کل] همساز گشته بود. گویند:[ کتابهاى موجوداو نوشته هایى است که پس از نوشتن آنان را نخواند آنچه از روحش فوران مى کرد بر صفحه کاغذ مى نشاند و همین است رمزاین همه آثار که[ ترجمه نویسان] را به شگفتى واداشته است لا علامه با نوشتن ده ها کتاب در هر یک از علوم حوزه زمانش آثارى بس عمیق از خود به یادگار نهاده است که عرضه و تبیین آنها را مجال دیگر باید.این سطور را توان بازگوئى آفاق وجودى او نیست . ما نیز سخن را با آوردن سخن علامه شناسى که فرمود:[ بهتراست که چون منى از او دم نزنم که مرا به قله وجودى او دسترسى نیست] . به پایان مى بریم
اما مخاطب نامه فقیه بزرگوار محمد بن حسن بن یوصف بن على بن مطهر حلى است .در ثناى او همین بس که لقب[ فخرالمحققین] را در زمان خود یافت و[ علامه] تکمیل کتاب هایش را به او واگذار کرد. براى مطالعه زندگى این دو بزرگ مرد به کتاب هاى تراجم همچون لولوالبحرین یوسف
بحرانى .210 روضات الجنات خوانسارى 2.292 ریحانه الادب 4.161 مقدمه خلاصه الاقوال مقدمه ایضاح الفوائد عیان الشیعه چاپ جدید ح 5.400 مراجعه شود.
بدان اى فرزندم : که خداوند بر فرمانبردارى اش یارى ات کناد و برانجام نیکیها و ملازمت خوبى ها توفیقت دهاد. بر آنچه رضاى او در آن است رهنمونت سازد. و به هر آنچه از خوبى ها آرزو دارى تو را برساند. در دنیا و آخرت تو را خوشبخت کند و لحظه لحظه هاى زندگى ات را با[ راحت دلى] و چشم روشنى] همراه سازد. عمرت را با سعادت و آسایش دراز دارد. و بدى ها رااز تو به دور کند.
من دراین کتاب (قواعدالاحکام ) 4 اساره فتاواى احاکم را برایت خلاثه کردم و قواعد شریعت را با عباراتى کوتاه و قلمى روان روشن ساختم.[ سمت رشد] و راه حق را بر تو واضح کردم .این در حالى است که پنج دهه از عمرم را پشت سر نهاده وارد ششمین دهه عمرم مى شوم ...
چون خدا وصیت را بر من واجب کرده بویژه به هنگام احساس مرگ امر بدان کرده است : تو را سفارش مى کنیم : تقوا رااز دست مده تقوا راه و روشى است که از پیامبر[ ص] باقى مانده و فریضه اى الهى است که مواطبت بر آن بر همه واجب است . تقوا زرهى است نگهدارانسان از بدیها. و توشه اى است جاویدان آن سودمندترین زاداست براى روزى که انسان بیکس و چشم ها نگران است .
دستورهاى الهى را بجان بنوش رضاى او را ملازم باش مکروهات را دورى گزین واز محرمات منزجر باش عمرت را در تحصیل کمالات سپرى کن و لحظه هاى زندگى :ات را در گردآورى فضیلت هاى علمى و عروج از پستى نقصان به قله کمال واز فرودگاه جهل به اوج عرفان بکارگیر. نیکى ها را گسترش ده و برادرانت را در رسیده به کمالات - یارى کن لا بدى را از برادران مومنت به نیکى سزا ده نیکوکاران را با منت و آغوش باز بپذیر. با پست همتاى رفاقت مکن واز معاشرت نادانان دورى کن چه رفاقت آنان اخلاق تو را پست کرده و سبب جایگزینى خصایص ناپسند در وجود تو گردد.
بر تو باد به ملازمت علماء و همنشینى با صاحبان فضیلت چه این مصاحبت وجودت را آماده تحصیل کمالات کرده و مهارت دراستنباط مجهولات را به دنبال دارد. سعى کن امروز تواز دیروزت بهتر باشد و در هر لحظه اى از کمالى نو برخوردار گردى .
بر تو باد به صبر و بردبارى و توکل بر خداوند و خوشنودى بر آنچه از دنیا به تو مى رسد. در هر شب و روزاز خود حساب رسى کن . بسیاراز پروردگارت آمرزش خواه . زیرا در هیچ لحظه اى سپاس او را چنانچه بایسته است است نتوانى .از نفرین مظلوم بویژه یتیمان و بیوه زنان بترس چه خداوند نسبت به شکستن دل هاى شکسته گذشت نمى کند.
بر تو باد به نماز شب که رسول خدا[ ص] بر آن اصرار داشته و خواسته او بوده است : فرموده است .
من ختم له بقیام اللیل ثم مات فله الجنه . 5 (کسیکه عمرش به[ شب زنده دارى] به پایان رسید بهشت از آن اواست ).
بر تو باد به[ صله رحم] این عمل راافزون سازد.
بر تو باد به[ حسن خلق] و برخورد نیک که رسول الله فرموده است :
انکم لن تسعواالناس باموالکم فسعوهم بخلاقکم . 6 (شما توان آن ندارید که مردم را بااموال خود یارى کنید پس با برخورد خوب تان آنان را خوشنودسازید).
بر تو باد به نیکى بااولاد پیامبر و پیوند با آنان خدا درباره آنان سفارش موکد کرده و دوستى آنان را مزد رسالت قرار داده است .
قل لااستلکم اجراالاالموده فى القربى . 7 پیامبر دراین زمینه فرموده است :
انى شافع یوم القیامه لاربعه اصناف والوجاوا بذنوب اهل الدنیا: (رجل ) نصر ذریتى و (رجل ) بذل ماله لذریتى عندالمضیق (ورجل ) احب ذریتى باللسان والقلب (ورجل ) سعى فى حوائج ذریتى اذا طردوا اوتشرادواج
(چهار دسته را روز قیامت شفاعت کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحراى محشر حاضر شوند: آنکه اولاد مرا یارى کند. آنکه ازاموالش به اولاد مرا یارى کند. آنکه از اموالش به اولاد تنگدست کمک کند. کسى که با زبان و قلب آنان را دوست بدارد. آنکه تلاش کند درانجام حوایج و نیازهااولاد تبعید شده و رانده شده من ).
امام صادق[ ع] فرمود:
اذا کان یوم القیامه نادى مناد:الخلائق انصتوا فان محمد[ ص] یکلمکم فینصت الخلائق فیقوم النبى[ ص] واله فیقول : یا معشرالخلائق : من کانت له عندى یدااوننه فلیقم حتى اکافیه فیقولون بابائنا وامهاتنا واى بداواى منه واى معروف لنا بل الید والمنه والمعروف لله ولرسوله على جمیع الخلائق فیقول : بل من آوى احدا من اهل بیتى او برهم او کساهم من عترتى اواشبع جایعهم فلیقم حتى اکافیه فیقوم اناس قدفعلو ذلک فیاتى النداء من عندالله : یا محمد؟ یا حبیبى ؟ قد جعلت مکافاتهم الیک فاسکنهم من الجنه حیث شئت فیسکنهم فى الوسیله حیث لایحجبون عن محمد[ ص] واهل بیته صلوات الله علیهم اجمعین. 9 هنگامى قیامت فرا رسد منادى فریاد زند: هان اى مردم پیامبر با شما سخن مى گوید. سکوت بر فضا حاکم مى شود و همه دم فرو بندد سپس پیامبر و آل او بلند شده و پیامبر چنین فرماید:اى
مردم ! هر آنکه براى من کارى کرده یا خوبى نموده و یا منتى بر من دارد بلند شود تا من او راامروز کفایت کنم واز هول قیامت نجاتش دهم آنان عرض کنند: به فداى شما پدران و مادران ما چه کسى براى شما کارى انجام داده یا خوبى کرده یا بر شما منتى دارد بلکه این خدا و رسول اند که بر همه انسانها منت دارند و به آنها خوبى کرده اند .
رسول خدا فرماید: هر آن کسانى که فردى ازاهل بیت مرا پناه داده یا به آنان خوبى کرده یا برهنگان آنانرا پوشانیده و یا گرسنگان شان را سیر کرده است برخیزند تا آنان را با (شفاعت ) کفایت کنم . گروهى از مردم بلند شوند سپس از جانب پروردگار ندا رسد:اى محمد حبیبم !: من پاداش دادن آنان را به تو واگذاشتم هر جاى بهشت خواهند جایشان ده پس از آن در[ وسیله] آنان را جاى دهند و آن مکانى است که حجابى بین آنان و چهارده معصوم نیست .
بر تو باد به بزرگ داشتن فقها واحترام علماء دراین باره رسول خدا فرمود:
من اکرم فقیها مسلما لقى الله یوم القیامه وهو عنه راضى ومن اهان فقیها مسلما لقى الله یوم القیامه وهو علیه غضبان . 10 (آنکه فقیهان و دین شناسان ژرف نگر را گرامى دارد خدا را در روز قیامت ملاقات کند در حالى که ازاو راضى و خرسنداست و آنکه فقیه مسلمانى را توهین کند و قدرش را سبک دارد خدا را در حالیکه ازاو خشمگین است ملاقات کند).
نگاه به چهره عالم و در خانه آن و نشست و برخاست با آن عبادت شمرده شده است .
و بر تو باد به ژرف اندیشى و تفقه در دین و تلاش در جهت فزودن علم و دانش خود چه امیرمومنان[ ع] به فرزندش فرمود:
تفقه فى الدین فان ورثه الانبیاء وان طالب العلم یستغفر لهم من فى السموات و من فى الارض حتى الطیر فى الهواء والحوت فى البحر وان الملائکه لتضع اجنحتها لطالب العلم رضاء به . 11 (در دین ژرف بیندیش و فقیه شو! چون فقها جانشین پیامبرانند. براى طالب علم هر آنچه در آسمان و زمین استغفار مى کنند حتى مرغ ها در هوا و ماهى ها در دریا! فرشتگاه با خرسندى بالهاى خود را براى دانشجو پهن مى کنند).
مباد که دانش خویش را کتمان کنى و بر روى نیاز داران نگشایى که خداى تعالى مى فرماید:
ان الذین یکتمون ماانزلنا من البینات والهدى من ما بیناه اللناس فى الکتاب الئک یلعنهم الله ویلعنهم الاعنون . 12 (آنانکه پیام هاى وحى ما را که براى انسانها تعیین کرده ایم و در کتاب بروشنى بازگو نموده ایم مى پوشانند براین گروه نفرین خدا و نفرین نفرین شدگان باد).
اذا ظهرت البدع فى امتى فلیظهرالعالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله تعالى. 13 ( هنگامى که بدعت (نو آوریهاى برخاسته از رسوبات ملى قومى توارثى فرهنگى به دوراز دین ؟ پیدا شد بر دانشمندان است که دان خودر را آشکار سازند آنان که چنین نکنند نفرین خدا بر آنها باد!)
و نیز فرمود:
:لا تمنحواالجهال الحکمه فتظلموها ولاتمنعوهااهلها فتظلموهم . 14 (حکمت را به نااهلان ندهید که اگر دادید بر حکمت ستم کردید واز اهلش دریغ مدارید که به اهل حکمت ستم روا داشته اید).
والحمدالله على حسن التوفیق و هدایه الطریق .