نوع مقاله : مقاله پژوهشی
دستورالعمل ها[8]
نامه اى از حکیم عارف و فقیه متبحر شیخ محمدحسین اصفهانى معروف به کمپانى[ ره]
نویسنده نامه علامه شیخ محمدحسین اصفهانى نجفى مشهور به کمپانى است . وى در دوم محرم 1296 در نجف متولد شد. سطح را در محضر شیخ حسین توى سرکانى و برخى دیگرازاعاظم آموخت پس از فرا گرفتن سطح به درس آیت الله سیدمحمد فشارکى اصفهانى و شیخ بزرگ آقا رضا همدانى حاضر شد. بااینکه از فضلاى بنام بود در درس آیت الله محمدکاظم خراسانى صاحب کفایه حاضر مى شد و نزدیک به سیزده سال ملازم آخوند و در درس او شرکت جست . در همان حال مشغول تدریس فلسفه و دروس دیگر و به دقت نظر در مسائل فلسفى زبانزد بود.
بعداز وفات آخوند خراسانى مشغول تدریس اصول و فقه با روش ویژه اى شد واین روش سبب مشى نوین و جدیدى دراصول فقه گردید. طلاب از هر سو به محضراو روى آورده و حوزه درسى او در نجف منحصر به فرد گشت .
واو به معناى واقعىکلمه[ علامه] بود چه بگفته آفا بزرگ طهرانى (در کتاب شریف نقباء البشر) صاحب فنون گوناگون و دانا به کلام تفسیر حکمت تاریخ ادب عرفان و دیگر دانش ها بود.
متاسفانه او نیز همانند بسیارى ازانسانهائى که داراى ابعاد گوناگون علمى و روحى بوده اند تنها بعد فقهى واصولى او شناخته شده است مهارت او در حمت بویژه عرفان که سرچشمه دیگر فضائل او بود ناشناخته مانده است . شاید جهت این عدم شناخت باقى نماندن اثر عرفانى ازایشان باشد. پرتوى از زاویه وجودى او را درارجوزه عربى او بنام[ الانوار القدسیه] و دیوان شعر فارسى اش مى توان یافت .
بعد عرفانى او را نیز مى توان از نامه هائى که بین او و بعضى عرفاى زمانش و یا بین و شاگردانش رداو بدل شده است فهمید.از نامه مرحوم میرزا جواد آقاى ملکى به ایشان (که در شماره 4 همین مجله آمده است ) بر مى آید که با بزرگانى از عرفا مراوده داشته است .ازاین نامه که به یکى از شاگردان خود نوشته
است فهمیده مى شود که ایشان به مقامات والائى از عرفان رسیده بودند چنانچه در آخراین نامه مى فرمایند:[به بنده فرمودند هر وقت در مجامع عمومى هستى مثل آنها باش واگر به خلوت رفتى در توجه بکوش تا خرمن ها گل بردارى] .
استاد آقا عزالدین زنجانى فرزند آقا سید محمود زنجانى مخاطب این نامه معتقداست که منظورالهامى است که از جانب اولیاءالله به او شده است .
بى شک زندگى این دریاى مواج و عارف واصل دراین سطور نگنجد و کنکاش و تحقیق گسترده و ویژه اى را بایسته است . 1
مخاطب نامه آیت الله آقا میرزا محمود موسوى ( امام جمعه زنجان آنروزها) در سال 1309 هجرى قمرى متولد شد. وى پس از تکمیل سطح و تحصیل مقدارى از خارج در محضر اعلام زنجان براى تکمیل مراتب علمى در سن بیست و یکسالگى (1330) رهسپار نجف اشرف گردید و در حوزه درس آیت الله نائینى و آیت الله اصفهانى شرکت کرد. در سال 1337 به دستور پدرش به زنجان مراجعت کرد و دوباره بعداز فوت پدر در سال 1339 رهسپار نجف مى شود.
دراین سفر به راهنمائى برخى از دوستانش به درک فیض درس علامه زمان نابغه دهر حاج شیخ محمدحسین اصفهانى نجفى نائل مى شود. پس از درک مقامات بلند علمى و معرفتى سرانجام کاراین استاد و شاگرد به مریدى و مرادى مى رسد تااینکه موفق به گرفتن اجازه اجتهاداز آیات عظام نائینى واصفهانى مى گردد.
در موقع مراجعه به زنجان مرحوم آیت الله نائینى تلگرافى درباره ایشان خطاب به اهالى زنجان صادر مى کند. وى پس از مراجعت به زنجان در مسجد معروف به مسجد و مدرسه[ سید] که جد بزرگ ایشان در آنجا اقامه نماز و تدریس داشته اند مشغول ارشاد و تدریس فقه واصول مى شود.
هنوز پس از گذشت سالها گرمى مجلس و مواعظ عرفانى او بر سرزبانهاى کسانى که محضرش را درک کرده اند مى باشد.
ازایشان آثار گوناگون فقهى واصولى بجاى مانده است . دراواخر عمر بخش امامت[ باب حادیعشر] را شرح نموده و نام او را[ دخرالبشر فى شرح باب حادیعشر] نهاده است .
اشتغالات درسى ایشان رااز سونوشت مسلمین و سیاست اجتماع باز نمى داشت . چون او زندگى اش را به دستور مرادش (چنانکه در نامه آمده است ) صرف پاسدارى و نگاهبانى زحمات انبیاء مرسلین وائمه طاهرین علیهم السلام مى کرد واشتغالات حوزه اى او نیز در همین راه و براى همین هدف بود.
او با قدرت روحى که در خلوت سحرگاهان کسب مى کرد به مبارزه با فاسد و طاغوت مى پرداخت و با عزمى راسخ در مجلس موسسانى که همه علماء بلاد در آن شرکت کرده بودند ( از جمله مرحوم آیت الله کاشانى ) به سلطنت رضاخان راى نمى دهد و مجلس را به عنوان اعتراض ترک مى کند.
در سال 1324 که ایادى روسها (فرقه دمکرات آذربایجان ) مرکز فعالیت خود را زنجان قرار داده و آذربایجان رااشغال کرده بودند در آزاد کردن زنجان از دست آنها تلاش پى گیر و کارآیى داشت .او به سال 1374 هجرى قمرى دارفانى را وداع گفت . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیدى و سندى و مولاى و معتمدى اطال الله بقاک و من کل سوء و قاک ورزقى لقاک .
مدتها بوداز مجارى حالات سعادت آیات اطلاعى نداشته واز آنجا هم کسى اطلاع نداده بود تا آنکه چند یوم (روز) قبل به زیارت رقیمه محترمه شرفیاب گردیده از صدمات وارده بر وجود محترم خیلى متاثر ولى بحمدالله که متضمن رفع نقاهت بود شاکر واز مراحم تفقدات حضرت عالى متشکر.
بنده بر حسب وظیفه لازمه همواره بسلامى و دعاگوئى متذکر بوده و خودم هم فعلا چندى است مبتلاى به نوبه خفیفى هستم حال تحریر دواى ملین خورده ام و گاهى هم درس شب یا روز ترک شده .
بارى [ الحمدلله على کل حال] 2از[ ذکر] سئوال شده بود اگر چه زیاداست ولى مناسب حال و مقام که در قرآن منصوص 3 و در کلمات معصومین سلام الله علیهم ماثور 4است :
ذکر یونسیه:[ لااله الاانت سبحانک انى کنت من الظالمین] است که نتیجه آن در خود قرآن منصوص است:[ فنجیناه من الغم وکذلک ننجى المومنین] 5 . و چون غم سالک 6 خلاصى از سجن طبیعت 7است بایداین مقصد بزرگ منظور بوده باشد که نتیجه نجات از سجن طبیعت ارتقاء به عالم قدس 8است . و بدیهى است که این قسم از نتایج تابع لقلقه لسان 9 نیست توجه مخصوص به مذکور لازم دارد. و فنا 10 در مذکور نتیجه نجات از سجن طبیعت و ملازم با[ بقاء بالله] 11است و مشایخ مى فرمودند که اقلا چهارصد مرتبه ذاکر در سجده باشد که اشرف حالات عبودیت است 12 خیلى خوب است خورده خورده باید زیاد شود. شاید بعضى که مى شناسید دو ساعت یا زیادتراین سجده راادامه داده اند. 13 بهترین اوقات وقت سحر 14 یا بعداز نماز عشاء که وقت انحدار غذااست که نه معده پر و نه چندان خالى و ضعیف است . والبته توجه به مذکور على الاتصال لازم است تا غلبه حال 15 دست دهد و روزنه به عالم ملکوت 16 باز شود و نفس مجرده مشهود گردد: من عرف نفسه فقد عرف الله17 .
و آنچه مشایخ طریقتى در ذکر قلبى اصرار دارند براى همین است که در ذکر لفظى توجه تام غالبا دیر دست مى دهد ولى نقش در قلب بى توجهى یکمرتبه آن متصور نیست . پس اگر مستدام شود البته زودتر غلبه حال رخ مى دهد واین مطلبى که عرض شد فقط براى سر توجه تام 18 بود نه آنکه غرض ترجیح ذکر قلبى است بلکه همین ذکر لفظى که موافق شرع است . و همچنین نماز و دعا و زیارت هر کدام که با توجه باشد موثراست . 19
دیگر آنکه هرکس خداخواه است باید همیشه حاضر مع الله باشد و لسان اواز ذکراو و قلب اوازیاداو خالى نباشد ولو در بیت الخلاء کمااینکه از دستور شارع واذکارى که در بیت التخلیه وارد شده انسان مى فهمد اهمیت یاد حق و ذکراو را. 20
وامثال جنابعالى که بحمدالله موفق به ارشاد خلق و سوق آنهاالى الله هستید اگراین مطلب محض حفظ مقام ربوبیت و نگاهدارى نتایج زحمات انبیاء وائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین است منافى با آنچه عرض شد نیست . ولى مع هذا اوقات خلوات را متمحض براى حق قرار داده و در توجه بکوش تا خرمن ها گل بردارى . 5
زیاده زحمت است بنده زاده عرض دست بوسى دارد. آقازاده معظم و مکرم دامت تاییداته العالیه را عرض خلوص دارم .
والسلام علیکم و على من یلوذ بکم .
[حرره الجانى محمد حسین الغروى الاصفهانى