نوع مقاله : مقاله پژوهشی
سیاسى اقتصادى
بحث[ لزوم حکومت اسلامى] در شماره هاى گذشته با ذکر دلیل هاى عقلى و نقلى طرح گردید و در پایان با کاوش در سیره پیامبر وامامان معصوم مساله پیگیرى شد. هم اکنون شماادامه آن را مى خوانید.
[حوزه]
سیاست و حوزه هاى علمیه لزوم حکومت اسلامى (3)
ماهیت قوانین اسلامى
یکى از دلایل روشن و غیر قابل انکار براى[ لزوم تشکیل حکومت اسلامى] ماهیت و کیفیت قوانین اسلامى است .
با بررسى چگونگى وضع و تدوین قوانین اسلامى و با توجه به آنچه (در مقاله هاى پیشین ) گذشت ضرورت عقلى و شرعى تشکیل حکومت و سازماندهى گسترده اى براى ایجاد یک حاکمیت الاهى روشن مى گردد و نفى چنین ضرورتى انکار ضرورت اجراى احکام اسلام و جامعیت و جاودانگى دین مبین اسلام تلقى مى شود و روشن خواهد شد که اگر کسى[ اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامى ضرورت ندارد منکر ضرورت اجراى احکام اسلام شده و جامعیت و جاودانگى دین مبین اسلام راانکار کرده است .1
آنچه دراین مقاله مى آوریم نگاهى است گذرا به برخى از عناوین نشانگر[ لزوم حکومت اسلامى] . به امید آنکه عرضه این حقایق بصورتى گسترده و مستندتر از سوى عالمان و آگاهان روشنگر راه نسل انقلابى و هوشمنداسلامى باشد. و آنان را در حرکت به سوى حکومت جهانى و سراسر عدل و قسط حضرت مهدى- ارواحنا فداه - یارى رساند.
1- جهاد:
اسلام آئینى است در جهت سعادت و کرامت همه انسانها و رهائى مستضعفان و حاکمیت قانون الاهى .
با توجه به این حقیقت سئوال این است : آیا تنها با نیروى قلم و قدرت بیان وایجاد سازمانهاى تبلیغى گسترش یک مکتب اصلاحى و دگرگونساز که وجهه همتش سامان بخشیدن به همه شئون زندگى بشراست ممکن خواهد بود؟ آیا تبلیغ منطقى گسترش سخن حق اشاعه اندیشه هاى راستین جز در نظامى آزاد که مردم در پذیرش و پیروى از مکتب و اندیشه اى آزاد باشند امکان پذیر و موثر خواهد بود؟ بالاخره اگر قدرتهاى استکبارى با تشکیلات گسترده خوازاشاعه مکتب و گسترش آئین حق پیشگیرى کردند و باایجاد ترس و هراس و کشتار سد راه حق شدند چه باید کرد؟اگر تمام توش و توانشان را بکار بردند تا کانون شعله هاى فروزان انقلاب را در هم کوبند و فریادها را در حلقومها خفه کنند راه حل کدام است ؟اگر خود فروخته گانى سست عنصر رااز درون کانون حرکت انقلاب علیه آن بکار گرفتند تااز درون حرکتها را متوقف سازند چاره چیست ؟
دقت دراین سئوالات و پاسخ روشن به یکایک آنها و نظایرشان نشانگر هدف [ جهاداسلامى] و جنبش نظامى اسلامى است .
پاسخ این است که تبلیغ کارساز محیط آزاد مى خواهد و پذیرش مرام و مکتب به گونه اى دلپسندانه فضائى بدون ارعاب و هراس لازم است . و تا محیط آکنده از فساد و ظلم و تاریکى وارعاب است قلم و بیان تاثیر شایسته خویش را نخواهد داشت و آثاراندک آن نیز بزور سرنیزه از بین خواهد رفت .
واز سوى دیگر آموزش قرآن این است : کافران مشرکان و نیروهاى ضدخدا هماره در کار جلوگیرى از نشر آئین الاهى هستند و با شیوه هاى گوناگون دست به ایجاد مانع مى زنند تا آئین الاهى را محدود کرده واز گسترش آن جلوگیرى کنند:
[لایزالون یقاتلونکم حتى یردوکم عن دینکم ان استطاعوا]. 2
کافران پیوسته با شما مسلمانان کارزار مى کنند تا آنکه اگر بتوانند شما رااز دین خود برگردانند.
بدین سان جهاداسلامى یا حرکتى است پرتوان در راه از بین بردن موانع وصول تعالیم حیاتبخش اسلام براى مردم با درهم شکستن قدرتها و نظامات سیاسى و سازمانهاى نیرومند مادى که سد راه آئین حق شده اند و باایجاد رعب و ترس از گسترش آن جلوگیرى بعمل مى آورند (آزادیبخش ).
و با تلاشى است مصمم و نیرومند براى دفع دشمن و حفاظت از کیان آئین حق و عظمت و عزت انسان و حراست از کانون حرکت الاهى (جهاد دفاعى ).
و یا حرکتى است آگاهانه در جهت یابیدن ریشه ها و کانون هاى گسترش ستم[ بغى] و ریشه کن ساختن زمینه هاى فساد ودر هم شکستن توطئه هاى خائنانه اى که دراندیشه براندازى آئین حق و حکومت الاهى هستند. (جهاد داخلى ) 3 .
بدینجهت جهاد ضرورت حیات انسانى و لازمه گسترش آئین الاهى و باعث عزت و کرامت انسان است . و سستى و بى تحرکى عامل ذلت و خوارى خواهد بود. چنانکه على[ ع] فرمود:
[ ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه و هو لباس التقوى و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه فمن ترکه رغبه عنه البسه الله ثوب الذل و شمله البلاء].
نبرد (با دشمنان خدا) درى از درهاى بهشت است که (خداونداین در را) به روى خواص اولیاء خود باز کرده است جهاد لباس تقوى و زره محکم الاهى و سپر بااطمینان اوست . کسى که از روى اعراض جهاد را ترک کند خداوند لباس ذلت براو بپوشاند و بلا و مصیبت او را فرا گیرد.
و پیامبر[ ص] فرمود:
[من مات و لم یغزو ولم یحدث نفسه بغزو مات على شعبه من النفاق] .
آنکه جهاد نکند و دست کم اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد و بیمرد با نوعى از نفاق مرده است . 5
افزون براین حرکت مجاهدانه امت بایستى همواره حالت بیدارى و رزم آورى خود را داشته باشد. زیرا بگفته على[ ع]:
[ اغزى قوم قط فى عقر دارهم الا ذلوا].
به خداى سوگند هیچ قوم در قلمرو و سرزمین خود نجنگید مگر که دچار شکست گردید. 6
و دیگراینکه این سیاست بیدارى تنها محدود به تهاجمات نظامى نیست بلکه در صحنه سیاست خارجى تبلیغات اقتصاد بازرگانى هماره باید موجود باشدزیرا در جهان کنونى یک بعد جنگ از مسائل نظامى تشکیل مى شود اماابعاد دیگر نبرد گسترده در تبلیغات و دیپلماسى خارجى محاصره هاى اقتصادى و ... نهفته است . بنابراین در همه ابعاد زندگى بایدامت حالت بیدارى و تهاجم را حفظ کنند. بدین سان مى نگرید که جهاد لازمه حراست از کرامت و عزت انسان و نشر حقایق الاهى است .
و بخوبى روشن است که نبرد گسترده اى بگستردگى ترفندها و حیله ها و توطئه هاى مستکبران را تنها و تنها یک تشکیلات قوى و حکومتى پرتوان پاسخ گو تواند بود. و نبودن نیروئى کارآمد وامکاناتى وسیع براى مقابله مساوى بااضمحلال و یااسارت است .
2- دفاع از مرزها:
جامعه اسلامى جامعه اى است که از درون عقیده وایمان متولد شده است و مالا در قالب هاى کلاسیک و مرزبندهاى جغرافیائى نمى گنجد. و در برابر تهاجات دشمنان خارجى نسبت به مرزهاى حکومت اسلامى بى تفاوت نمى نشیند. زیرااین تهاجمات نه برخوردى است با کوه و دشت و دریا که با عقیده وایمان مسلمانان سروکار خواهد داشت . یعنى دشمن تمام توان خویش را بکار مى برد تا کنون اندیشه نوین و حرکت الاهى را در هم شکند.
براساس این نکته مهم است که[ مرزبانى] و[ حفظ ثغور] در فرهنگ اسلامى مکان ویژه اى دارد وازاین رو در کتب فقهى 7 و جوامع روائى 8 با عنوانى برخورد مى کنیم بنام:[ مرابطه] .
فرهنگ شناسان در تعریف مرابطه گفته اند:[مرابطه یعنى نگهبانى مواظبت و ملازمت مرزها حراست از حدود کشور و حاضر یراقى براى دفاع از حدود ثغور سرزمین خویش] 9 .
فقهاء در تعریف آن فرموده اند:[ نگهدارى نیروهاى رزمى آمادگى جهت حفاظت و حراست از مرزهاى کشور زیر نظر داشتن دشمن و مراقبت از حرکتهاى مشکوک]10 .
با دقت دراین تعریف در مى یابیم که مرابطه و مرزبانى تمام انواع مرزبانى بیدار باشى سنگرنشینى دیده بانى رادارى را شامل مى شود. زیرا که حفظ ثغور و حراست از مرزها اعم است ازاینکه در مرزها سنگر گرفته شود و یااینکه از درون سرزمین بوسیله وسایل پیشرفته دیده بانى و مواظبت گردد.
برخى از فقیهان گفته اند: مرابطه مرزبانى آماده باشى جهت حفاظت از ثغور کشور بر دو گونه است : 1- صرفا براى آگاهى از حرکتهاى و نقشه هاى دشمن و زیر نظر گرفتن کارهاى دشمن .این نوع مرزبانى مستحب است .
2-اینکه با آگاهى ازاندیشه دشمن و نقشه حمله از ناحیه آنان مرزبانى براى اطلاع از چند و چونى نیروها و تاکتیکهاانجام گیرد.این قسم از مرابطه بدان جهت که داخل در دفاع است واجب خواهد بود. 12
قرآن کریم فرموده است :
[یاایهاالذین آمنوااصبروا وصابروا و رابطوا واتقواالله لعلکم تفلحون] . 13
مومنان ! صبر کنید و شکیبا باشد پایدارى ورزیده (با هواها و هوسها و پستیها بستیزند). و هوشمند و هوشیار به پاسدارى پرداخته از مرزها حفاظت کنید و تقواى الاهى پیشه کرده از خدا پروا داشته باشید.
و نیز پیامبر فرموده است :
[من رابط یوما ولیله فى سبیل الله کان کعدل صیام شهر و قیامه لایفطر و لاینفتل عن صلوته الا لحاجه] . 14
یک شبانه روز مرزبانى و پاسدارى از مرزها در راه خدا مساویست با یکماه روزه و نمازى که افطار نکند واز نمازش جدا نیفتد مگر براى ضرورتى .
امام چهارم زین العابدین[ ع] در دعاى معروف[ مرزداران] با سوز و گداز ویژه اى تاییدات الاهى را براى مرزداران خواستار شده و بااین مناجات عظیم به پاسداران مرزهاى حکومت اسلامى قداستى ملکوتى بخشیده است . 15 بااین تاکیدات در فرهنگ اسلامى وارزش والائى که براى مرزبانان قائل شده اند مسلم مى گردد که مرزبانان قائل شده اند مسلم مى گردد که مرزبانى براى اداره کشور و حکومت دراسلام مى باشد و نمى توان ازاین امر مهم صرفنظر کرد تا نیروهاى کفر و شرک در داخل مرزهاى اسلامى تاخت و تاز کنند و مرکزیت اسلام را در خطر بیندازند. واز طرف دیگر مسلم است که دفاع هاى پراکنده کارى از پیش نخواهد برد بلکه باید حراست از مرزها با توانى شکست ناپذیر وانسجامى استوارانجام پذیرد واین تنها درحوزه امکانات حکومتى پرتوان و حاکمیتى قدرتمنداست .
3- قوانین مالى
نگاهى کوتاه به قوانین مالى از دیدگاه اسلام نشانگر آن است که اسلام با تشریع قوانین مالى بودجه تشکیلات گسترده یک حکومت الاهى را رقم زده است .
زکوه خمس جزیه خراج و بالاخره مالیتهائى که در آئین مقدس اسلام تشریع شده است و بى گمان تنها جهت رفع نیازهاى فردى مستمندان نیست . بلکه همه آنها در جهت رفع نابسامانیهاى اقتصادى جامعه باید بکار گرفته شود که اندکى ازاین نابسامانیها وضع ناهنجار مستمندان است .
ازسوى دیگر مى دانیم که گردآورى و مصرف مالیتهاى تشریع شده در حوزه اختیارات رهبرى الاهى در جامعه است . قرآن کریم به پیامبر مى فرماید: [خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم] . 16
در سوره توبه یکى از مصارف زکاه عاملان و جمع آورى کنندگان زکوه دانسته شده است . 17 که این خود گویاى این واقعیت است که جمع آورى و مصرف این اموال دراختیار حکومت اسلامى است . وازاین رو پیامبر کسانى را مامور جمع آورى مالیاتهاى حکومتى مى نمود. 18
حلبى مى گوید:[به امام صادق[ ع] گفتم به شخصى که زکات جمع آورى مى کند چه مقدار داده مى شود؟امام فرمود:[ مایرى الامام و لایقدرله شى ء :آن مقدار که امام صلاح بداند]. 19
در زمان غیبت نیزجمع و مصرف را در حوزه اختیارات ولى فقیه دانسته اند. 20 منابع مالى دیگر دولت اسلامى نیز از قبیل جزیه خراج خمس وانفال ... همه نمایانگراین واقعیت است که قوانین اسلام آهنگ ایجاد حکومتى مقتدر و توانمند را دارد.
[مقرر شدن چنین مالیتهائى دلالت براین دارد که حاکمى و حکومتى لازم است و نیز وظیفه حاکم و والى است که بر[ اهل ذمه] براساس استطاعت مالى و در آمد آنان مالیات سرانه به بندد. و یااز مزارع و چهار پایان آنها مالیات متناسب بگیرد. واین کار پى آمد تشکیلات منظم و حساب و کتاب و تدبیر و مصلحت اندیشى است] . 21
4- رهائى مستضعفان :
اسلام با کرامت و شرافتى که براى انسان قائل است هرگز نمى پسندد که این انسان زیر چکمه جلادان متلاشى شود و ذهنش انباشته از خرافات ایدئولوژیهاى نابخردانه گردد.
اسلام با آهنگى زمان شمول جهان شمول همگانى مى رود تا مستضعفان و فرودستان را رها ساخته جهان بینى و ایدئولوژى هاى نابخردانه را درهم کوفته و به کرامت و عزت انسانها آگاه کند آنان رااز یوغ ستم جباران و مالکان رهائى بخشد واز زلال تعالیم حیاتبخش الهى سیرابشان کند.
بر این اساس اسلام به اشاعه تفکر راستین و گسترش اهداف خویش مى پردازد. با گسترش تعالیم الاهى مردمى که در نظامهاى شرک آلود زندگى مى کنند بیدار گشته بااستشمام رائحه حیاتبخش الاهى بخروش آمده و علیه نظامهاى خویش بپا مى خیزند. واز سوى مقابل قدرتمدارانى که مورد آماج حمله قرار گرفته اند و با حرکت هاى مردمى در خطر افتاده اند براى خاموش کردن حرکتها و خفه کردن فریادهاى رهائى بخش به قتل و رغارتى فزون تر پرداخته وانسانهاى آزاده را مورد شکنجه و آزار قرار مى دهند.
طبیعى است در چنین حال و هوائى مظلومان ستم کشیده فریاد کمک سردهند و دست استمداد بلند کنند.اسلام نیز براساس جهان بینى والاى خود مبنى بر آزادى همه انسانهااز ستم ستمگران فریاد مظلومان را پاسخ داده و مسلمانان را براى پاسخگوئى فریادخواهان دعوت به جهاد کرده تا در راه رهائى آنان با ستم پیشه گان به ستیز برخیزند.
بدین سان آزادى توده هاى محروم و ستم کشیده یکى ازاهداف والاى نبردهاى الاهى است .ازاین رو قرآن کریم مى فرماید:
[مالکم لاتقاتلون فى سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنااخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لذنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا]. 22
[چرا در راه خدا جهاد نمى کنید در صورتیکه جمعى ناتوان از مرد و زن و کودک ( اسیر ظلم هستند) آنانکه هماره فریاد مى زنند: خدایا ما راازاین شهرى که مردمش ستمکارند بیرون آور واز جانب خود براى ما یاور و پشتیبان فرست] .
مسلم است که رهائى توده هاى محکوم از قید و بند نظام سیاسى و نظامى جباران و برقرار شدن نظام الاهى در پى در هم شکستن آن نظامها و بر چیده شدن بساط ستم و ستمگرى است . واین نیز تبحر به تلخ تاریخ است که نخوت و سلطه جوئى و ستم پیشه گى ستمگران هرگز به آنهااجازه نمى دهد که :انسانهاى محروم آزاد شوند و جز با نبرد مسلحانه و سرکوب آنان دست از ستم بر نمى دارند. پیامبراسلام بااشاره به این حقیقت فرموده است :
[ الخیر کله فى السیف و تحت ظل السیف و لا تقیم الناس الا بالسیف] .
خیر و نیکى در سایه شمشیر و قدرت است . و (گروهى از) مردم جز در سایه قدرت شمشیر تن به حق نمى دهند.23
پیامبراکرم در لزوم فریادرسى مستضعفان مى فرماید:
[من سمع رجلا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم] .
اگر کسى فریاد دادرسى مظلومى را بشنود و پاسخ ندهد مسلمان نیست .24
و در لزوم فریادرسى و تلاش در جهت سامان بخشیدن به زندگى مسلمانان مى فرماید:
[من اصبح لایهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم] .
هرکس سراز بالین برگیرد و در اندیشه تلاش سامان بخشى امور مسلمین نباشد مسلمان نیست . 25
اینک باید بدانیم که رهائى مظلومان از ستم غداره بندان زمان چنانکه پیشتر گفته شد جز با در هم کوبیدن حاکمیت ستم امکان پذیر نخواهد بود و بر چیده شدن بساط ظلم تنها با قدرتى عظیم و تشکیلاتى قوى و نیروهاى مسلحى پرتوان ممکن است . واین همه مى تواند با وجود یک حکومت مقتدر و وسیع شکل گیرد.
امام خمینى در تبیین این حقیقت فرموده اند:
[وظیفه علماى اسلام و همه مسلمانان است که به این وضع ظالمانه خاتمه بدهند و دراین راه که راه سعادت صدها ملیون انسان است حکومتهاى ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامى تشکیل دهند]. 26
5-اجراء حدود:
محکمترین واساسى ترین دلیلى که در کلمات بزرگان دین ازاهل سنت و شیعه - بر لزوم حکومت آورده شده است مسئله اجراء حدود به عنوان حافظ قوانین عمومى وامنیت و نظم اجتماعى است .انسانها گر چه بطور ایده آل شایسته است که ضمانت هاى اجرائى درونى عامل تحرک و سکونشان باشد.اما بین آنچه شایسته است با آنچه هست فاصله طولانى وجود دارد. بى گمان در جوامع انسانى کسانى هستند که قانون و چهارچوپ آن را با تمام وجود خویش لمس کرده واجرایش مى کنند. ؛ اما نسبت این افراد با مجموعه انسانها درصد بسیار ناچیزى است . در نتیجه براى آنکه جامعه از هم نپاشد نظم اجتماعى از بین نرود وانسانهاى درنده خوئى که جز با برق شمشیر آرام نمى گیرند چاره اى جزاجراى یک سرى اعمال قهرآمیز باقى نمى ماند تا آنان سر بر کمند قانون نهند.
با توجه به این نکته است که مرحوم کلینى در کتاب کافى بابى را به عنوان[ ان الفرائض لاتقام الا بالسیف] آورده است . 27 . و در زیراین عنوان روایتى را نقل مى کند که راوى نسبت به حکمى که امام فرموده اند اعتراض نموده و مى گوید: مردم پذیراى این حکم نخواهند شد. امام در پاسخ مى فرماید:
[ اذا ولینا فلم یرض الناس بذلک ضربناهم بالسوط فان لم یستقیموا ضربناهم بالسیف] 28 .
وقت ما سرپرستى جامعه را بدست گرفتیم آنان را که سر در کمند قانون ننهند با تازیانه خواهیم زد واگر بااین هم راست نگردند با شمشیر خواهیم زد.
بدین سان براى بقاى جامعه و سلامت آن چاره اى جزاجراى مجازات ها باقى نمى ماند. دراسلام این عقوبت هاى اجتماعى[ حدود] نامیده شده اند. واجراى آنهااز منافع اقتصادى برتر دانسته شده است زیرا منافع سرشاراقتصادى بدون قوانینى که حافظامنیت اجتماعى باشد بیش از اضطراب خاطر نتیجه اى نخواهد داشت . 29
امام موسى بن جعفر[ ع] در تفسیر آیه [ یحیى الارض بعد موتها] فرمود:
[لیس یحیها بالقطر ولکن یبعث رجالا فیحیون العدل فتحیى الارض لاحیاءالعدل ولاقامه الحدفیه انفع فى الاض من القطراربعین صباحا]
مرادازاحیاء زمین زنده کردن آن با باران نیست بلکه خداوندافرادى را بر مى انگیزاند و زمین را با گسترش عدل زنده مى کند. و بر پا داشتن حدى از حدودالاهى سودمندتراز چهل روز باران بر زمین است .
واکنون این فریضه عظیم و زندگیسازالاهى جز بااقامه حکومت و داشتن قدرت پشتوانه اجرائى نخواهد داشت . قدرت و قضاوت اگر با نیروى کوبنده اجرائى صالح همراه نباشد جزاستهزاء قانون و به مسخره گرفتن آن نتیجه اى نخواهد داشت .امام[ ع] در روایتى مرجع اقامه حدود را حاکم معین فرموده است . 31 واین خود نشانگراین است که [قوانین و عقوبات اجتماعى] باید به اجرا درآید تا در جامعه از فساد و تباهى جلوگیرى شود.
در زمان غیبت نیز با توجه به زمان شمولى احکام اسلام و فسلفه تشریع قوانین جزائى که جلوگیرى از فساد و تبهکارى و هرج و مرج و ایجاد آرامش وامنیت است و رعایت این همه براى همیشه در مجتمع انسانى لازم و ضرورى است قوانین جزائى نیز هماره لازم الاجراء خواهد بود.
از سوى دیگر شمول ادله قوانین جزائى در کتاب و سنت فراگیر همه زمانهااست و محدود به زمان خاصى نشده است .
مانند:
[ الزانیه والزانى فاجلدوا کل واحد منهما مائه جلده] . 32
زن زناکار و مرد زناکار را هر کدام صد تازیانه بزنید.
[والسارق والسارقه فاقطعواایدیهما] 33 .
دست مردان و زنان دزد را قطع کنید.
صاحب جواهر بر لزوم اجراى حدود در زمان غیبت توسط فقیه جامع الشرایط ادعاى اجماع مى کند و مخالفتى را که ازابن زهره وابن ادریس نقل شده ثابت نمى داند و تردید محقق و علامه حلى را نیز به شگفتى یاد مى کند. 34
[بسیارى ازاحکام از قبیل دیات که باید گرفته و به صاحبانش داده شود یا حدود و قصاصى که باید با نظر حاکم اسلامى اجرا شود بدون برقرارى یک تشکیلات حکومتى تحقق نمى یابد. همه این قوانین مربوط به سازمان دولت است و جز قدرت حکومتى از عهده انجام این امور مهم بر نمى آید].
لزوم ایجاد همبستگى :
شیوه همیشگى مستکبران در تسلط بر مردم[ تفرقه بینداز و حکومت کن] بوده است .اسلام در مقابل این سیاست شیطانى و جهت انسجام و یکپارچگى امت مسلمان را به وحدت و هماهنگى فراخوانده واز تفرقه و جدائى برحذر داشته است . قرآن کریم مى فرماید:
[واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا] 36
همگى به ریسمان الاهى (دین اسلام ) جنگ بزنید و تفرقه مجوئید.
[ ان هذا صراطى مستقیما فاتبعوه ولا تتبعواالسبل فتفرق بکم] . 37
این است راه راست من از آن پیروى کنید واز راههاى دیگر مروید شما رااز هم جدا مى کنند و ( اجتماعات از هم مى پاشد).
وآیات دیگرالاهى که امر به همگامى و همراهى و ولایت پذیرى از [ الله] و نفى[ ولایت طاغوت] را مطرح مى کند. 38
و پیامبر بزرگواراسلام فرمود:
[من اتاکم وامرکم جمیع (مجتمع ) على رجل یریدان یشق عصاکم اویفرق جماعتکم فاقتلوه] . 39
یعنى :اگر کسى بسوى شما بیاید در حالى که شما درباره فردى اتفاق نظر دارید واو بخواهداجتماع شما را مبدل به تفرقه کند و میان شمااختلاف بیندازد او را بکشید.
و على[ ع] فرمود:
والزمواالسوادالاعظم : فان یدالله على الجماعه وایاکم والفرقه فان الشاذ من الناس للشیطان کماان الشاذ من الغنم للذئب الا من دعاالى هذاالشعار فاقتلوه و لوکان تحت عمامتى هذه 40
همواره همراه بزرگترین جمعیتها باشید که دست خدا با جماعت است از پراکندگى بپرهیزید که[ انسان تنها] نصیب شیطان است چنانکه گوسفند تک رو طعمه گرگ مى شود! آگاه باشید هر کس مردم را به این شعار (شعار خوارج شعار تفرقه انداز) فرا خواند او را بکشید اگر چه زیر عمامه من باشد.
وامام صادق[ ع] فرمود:
[من فارق جماعه المسلمین قید شبر فقد خلع ربقه الاسلام من عنقه] 41
کسیکه وجبى از جماعت مسلمین دورى گزیند رشته اسلام رااز گردن خود باز کرده است .
اینها و جزاینهااز روایات معصومان 42 و دستورات زندگى سازالاهى که جامعه را به استحکام صفوف و وحدت کلمه فرا مى خواند همه و همه نشانگر این است که اسلام عزیز پیروانش را هر چه گسترده به وحدت و هماهنگى فراخوانده است تااز آتش عزت سوز تفرقه بدور باشند و دشمنان نتوانند به آرمانهاى شیطانى خود برسند.
و روشن است که تحقق این هدف والا متوقف است به درهم شکستن دستهاى تفرقه انداز و بر چیدن بساط جدائى آفرین از یکسو وایجاد زمینه هاى الفت وانسجام و هماهنگى از سوى دیگر. واینهمه تنهااز یک نظام سازمان یافته با دستگاههاى تبلیغاتى وسیع و قدرت اجرائى پرتوان و کوبنده ساخته است که امت را با رهبرى راستین گرد آورد. ازاینرو على[ ع] مى فرماید[ : الامامه نظام الامه] . 43
و فاطمه اطهر[ ع] در خطبه عظیم و کوبنده اش فرمود:
[فجعل الله .. طاعتنا نظاما للمله وامامتنا امانا للفرقه] 44
خداوند ...اطاعت ازاهل بیت را سبب نظم ملت وامامت را مانع از جدائیها و پراکندگیها قرار داده است .
امام خمینى دراین زمینه فرموده اند:
[ما براى این که وحدت امت اسلام را تامین کنیم براى اینکه وطن اسلام رااز تصرف و نفوذاستعمارگران و دولتهاى دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم راهى نداریم جزاینکه تشکیل حکومت بدهیم ... تشکیل حکومت براى حفظ نظام و وحدت مسلمین است] . 45
7- جامعه برتر
براساس جهان بینى اسلامى تنها باید نظام الهى حکومت کند واراده و قوانین و شرایع او برافکار و قلوب اجتماع حکومت کند. قرآن کریم در آیات فراوانى حاکمیت و ولایت و سرپرستى رااز آن خدا دانسته و سلطه دیگرى را در خلاف جریان قانون خدائى محکوم کرده است . شعار انبیاءالاهى از سپیده دمان انقلاب عظیمشان این بوده است که[ مالکم من اله غیره] .
قرآن کریم هدف رسالت انبیاء راایجاد جامعه برتر[ اعلون] و چیرگى آئین حق بر تمامى اندیشه ها و قوانین بشرى دانسته و فرموده است :
[ هوالذى ارسل رسوله بالهدى ودین الحق لیظهره على الدین کله ولو کره المشرکون] . 47
اوست که پیامبرش را با هدایت و دین راستین فرستاد تااو را بر هر دینى چیره و پیروز گرداند گر چه مشرکان خوش نداشته باشند.
و در هدف نبرد مقدس رزمندگان اسلام فرمود:
قاتلوهم حتى لاتکون فتنه و یکون الذین لله . 48
با آنان بجنگید. تا فتنه (قانون شرک - شرایط اختناق آور) ریشه کن شود و دین خدا حاکم باشد.
وامام باقر[ ع] در تبیین فلسفه جهاد فرمود:
الدعاالى طاعه الله عز و جل من طاعه العباد والى عباده الله من عباده العباد والى ولایه الله من ولایه العباد. 49
دعوت به بندگى خدا در پى رها کردن بندگى و ولایت بندگان او و پذیرفتن عبادت و حاکمیت الله مى باشد.
قوانین الاهى بااین تعالیم حیاتبخش جامعه اى مستقل و آزاد و بدون هیچگونه وابستگى اسارت آور به نظامها واندیشه ها را پیش بینى کرده است . وازاین رو تنها عزت و شکوه را براى مومنان دانسته و در هیچ شرایطى ذلت و خوارى را نپذیرفته است .
براین اساس فقهاى عظیم الشان[ قاعده فقهى] را با عنوان[ نفى سبیل] طرح کرده اند. که یکى از مستندات آن این آیه مى باشد:
[ولن یجعل للکافرین على المومنین سبیلا] 50
خدا هیچگاه براى کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهد کرد.
حراست ازاین اصل واجراى آن جز با یک تشیکلات منسجم و حکومتى پرتوان
چگونه ممکن خواهد بود؟اگر مسلمانان دهها و صدها وابستگى اسارت بارسیاسى اقتصادى فرهنگى نظامى به حاکمیتهاى ستم داشته باشند چگونه مى شود براى آنها عزت و شکوه و عظمت را تصویر کرد!اعلاى [کلمه الله] و برفرازى پرچم حق آنگاه انجاز پذیر خواهد بود که نیروهاى مومن فرصت نیرنگ و حیله و حمله را به دشمن ندهند و تمامى حرکتها و تلاشهاى شیطانى آنها را در نطفه خفه کنند. و[ نفى سبیل] آنگاه ممکن خواهد بود که مسلمانان باایجاد حکومتى پرتوان در تمام ابعاد زندگى مستقل و بدون تکیه به نسخه هاى وارداتى بیگانگان عمل کنند. 51
مسئولیتهاى رهبر:
یکى از نکات قابل توجه در مسئله مورد بحث مسئولیتهاى رهبر جامعه اسلامى است . با نگاهى گذرا به متون اسلامى و آثار عالمان و مسئولیتهاى سنگین و پراهمیتى را درحوزه وظائف رهبرى جامعه اسلامى مى یابیم که اجراى آن مسئولیتها جز با به وجود آوردن یک حکومت مقتدر و قوى ممکن نیست که هم اکنون به نمونه اى چنداز آنهااشاره خواهد شد:
الف : در مسائل فرهنگى عقیدتى :
گسترش آئین حق مبارزه با تحریف نبرد با جهل و ناآگاهى گسترش دانش و تبیین و تفسیر حقایق الاهى از وظایف راهبران اسلامى است .
پیامبراسلام فرمود:[بالتعلیم ارسلت] 52
على[ ع] فرمود:
[... فاما حقکم على ... و تعلیمکم کى لاتجهلوا]. 53
حق شما بر من این است که ... شما را تعلیم دهم تااز جهل و ناآگاهى نجات یابید.
و در سخن دیگرى فرمود:
[على الامام ان یعلم اهل ولایته حدودالاسلام والایمان] . 54
برامام لازم است که حدوداسلام وایمان را به اهل حکومت خود یاد دهد.
و پیامبر فرمود:
[یحمل هذاالدین فى کل قرن عدول ینفون عنه تاویل المبطلین و تحریف الغالین وانتحال الجاهلین کما ینفى الکیر خبث الحدید]. 55
در هر برهه اى از زمان کسانى عادل بار مسئولیت این دین را به دوش مى کشند. و تاویل اهل باطل و تحریف وارونه سازى افراط گرایان و نسبت هاى بى پایه جاهلان را مى زدایند چونان دم آهنگران که جرم رااز آهن بر مى گیرد.
ب : در مسائل اقتصادى :
گردآورى مالیاتهاى اسلامى مانند زکاه خمس وانفال ...اداره زندگانى مستمندان و کارگزاران آنها ورشکسته هاى اقتصادى مجاهدان و رزمندگان از بیت المال رسیدگى به وضعیت بدهکارانى که از شدت تنگدستى امکان پرداخت ندارند 56 سرپرستى اموال کسانى که وارث ندارند 57 مبارزه بااحتکار و جلوگیرى از گرانفروشى نظارت بر بازار و نرخ گذارى 58 همه از وظایف رهبران دینى است
على[ ع] مى فرماید:
[یحبرالامام الناس على اخذالزکاه من اموالهم لان الله یقول : خذمن اموالهم صدقه] . 59
امام مردمى را که زکاه بر آنان واجب است مجبور مى کند که آنرا بپردازند زیرا خداوند در قرآن مى فرماید:ازاموالشان صدقه بگیرید.
على[ ع] مى فرماید:
[ ان للقائم بامورالمسلمین بعد ذلک الانفال التى کانت لرسول الله]
انفالى که دراختیار پیامبر بود دراختیار کسى خواهد بود که سرپرست امور مسلمین است .
ج : در مسائل اجتماعى :
ایجادالفت و هماهنگى در نیروهاى مومن اقامه حج و حراست از ابعاد آن قضاوت و دادرسى اجراى حدود و تعزیرات مبارزه با فساد اخلاقى همه از وظایف اجتماعى رهبران اسلامى مى باشد.
على[ ع] فرمود:
[ یجب على الامام یحبس الفساق من العلماء والجهال من الاطباء و المفالیس من الاکریاء]. 61
امام باید عالمان فاسق و ناآگاهان به علم پزشکى (که به طبابت مى پردازند) پیمانکاران ورشکسته را زندانى کند.
[لو عطل الناس الحج لوجب على الامام ان یجبرهم على الحج ان شاوواوان ابوا]. 62
اگر آئین حج توسط گروهى به تعطیلى کشیده شود امام باید مردم را براى انجام آن ملزم سازد چه بخواهند و چه نخواهند.
د: درمسائل سیاسىو نظامى :
مبارزه با بیدادگرى و تلاش در جهت براندازى نظامهاى شیطانى وایجاد حکومت اسلامى و گسترش عدل و قسط بوجود آوردن نظام ادارى سالم بر اساس قوانین اسلامى بسیج نیروها در دفع از عزت و کرامت انسان و حراست از مرزهاى ملى واسلامى و کوتاه کردن دست سلطه گران از کشور اسلامى و نظارت گسترده بر چگونگیهاى حکومت و جریانهاى گوناگون زمان ایجاد شبکه اطلاعاتى وسیع براى خنثى سازى توطئه ها و حیله هاى دشمنان همه از وظایف رهبران دینى است و همانطوریکه در گذشته اشاره شد دلیل بر لزوم تشکیل حکومت اسلامى مى باشد. على[ ع] فرمود:
[خداونداز عالمان پیمان گرفته است که در برابر شکمبارگى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان آرام نگیرند] 63
این سخنان امام[ ع] با توجه به شرایط پس از بیعت مردم که تصمیم مى گیرد زمام امور را بدست گیرد ایراد شده است .
و در نامه مشهور به مالک فرموده است :
[ یکى از طبقات جامعه ارتش است . آنان دژ مستحکم براى مردم شکوهمند کننده والیان امور و قدرتى آسیب ناپذیر براى اسلام و وسیله امنیت بخشیدن به راهها براى کشورند. بنابراین پاکترین و مخلص ترین فرد را براى فرماندهى نظامى انتخاب کن] . 64
در تمام آنچه یاد شد این [عهدنامه] ارجمند حقایق ژرف و والائى را در بر دارد که باید بخش هاى مختلف آن بگونه اى بازنگرى و مورد مظالعه جدید قرار گیرد.
آنچه دراینجا یادآورى شد و جزاینها که در متون اسلامى و در آثاراندیشمندان مسلمان آمده است 65 همه و همه نشانگر این است که رهبرى جامعه باید داراى تشکیلاتى منسجم و قدرتى پرشکوه و نیرویى پرتوان باشد تا بتوان این مسئولیتها رااجرا کند و موانع اجراى آن رااز سر راه بردارد.
نکته قابل توجه این است که در بسیارى ازاین روایات و روایات مشابه اینها مرادازامام مطلق عالم حاکم است یعنى کسى که عهده دارانجام این وظائف است چه او معصوم باشد یا نباشد.ازاین روى مرحوم شیخ حر عاملى در ذیل روایتى که مشتمل بر لفظ امام است فرموده اند:
[الامام العدل اعم المعصوم] 65
امام عادل شما معصوم و غیرمعصوم است .
9 -متفکران اسلامى وتشکیل حکومت :
مسئله تشیکل حکومت چنانکه پیشتراشاره شد بى گمان از مسائل اتفاقى مسلمانان است . در طول تاریخ اسلام گاه گروهها واشخاصى عدم لزوم حکومت اسلامى را مطرح کرده اند امااینگونه کسان و گروهها هیچگاه نتوانسته اند جریان فکرى عظیمى را در مقابل اندیشه عالمان دو فرقه شیعه و سنى در حوزه تفکراسلامى براه اندازند.
اینک و در پایان این نوشتار گفتار برخى از عالمان و متفکران اسلامى را مى آوریم و تاکید مى کنیم که آنچه دراینجا بدان مى پردازیم سیراین تفکر دراندیشه اسلامى و مسلمانان است و نه در حوزه عمل و زندگانى مسلمانان چرا که مى دانیم براین اندیشه تحریفهاى بسیارى وارد شده است . و کسانى در جهت منحرف ساختن ذهن هااز چگونگیهاى حاکمیت الاهى کوشیده اند که آن داستانى دیگراست .
علامه حلى مى فرماید:
[ الحق عندناان وجوب نصب الامام عام فى کل وقت] .
[حق بنظر مااین است که انتصاب رهبر در هر زمانى واجب است] .
هماننداین تعبیر را علامه در[ شرح تجرید] 67 نیز فرموده اند. و در مقدمه[ منهاج الکرامه] امامت را بعنوان مهمترین و عزیزترین و شریفترین مسائل اسلامى معرفى نموده اند.
شیخ طوسى فرموده است:[ امامت و رهبرى در دیدگاه عالمان اسلامى - بجزاندکى - واجب است] . 68
شیخ مفید (ره ) مى فرماید :[ امامیه متفقند براینکه در تمام زمانها وجود پیشوائى راهنماى واجب است] . 69
آنچه باید دراینجا بدان تاکید شود چنانچه پیشتر نیزاشاره شده است این است که این اظهار نظرها و تاکید ورزیدنها به مسئله امامت تنها به وجوب و لزوم نصب امام در بعد معنوى والاهى آن نیست . دراین سخنان با توجه به علت و دلایلى که در ذیل آن یادآورى فرموده اند روشن است که سخن از نصب امام براى شکل دادن زندگى انسان و بوجود آوردن یک نظام صالح است .
ازاینرو عالم عالیقدر فاضل مقداد فرموده است :
[ دین و حکومت دو همزادند و همراه که یکى را بدون دیگرى فایده ئى نخواهد بود. مقتضاى حکمت آن است که این دو در یک تن فراهم آیند. و گرنه اگر عالم مجتهداز حضور در زمان و حاکمیت وارائه فکر و نظر براى هدایت اجتماع جدا شود نقض غرض (بر خلاف ایده ) خواهد شد]. 70
جریان ارجمند و خالص شیعى در حوزه تفکراسلامى بااین اندیشه بود که همیشه شعله هاى سرکش مبارزه علیه نظامهاى جبار را فروزان مى داشت و براى تحقق حاکمیت الاهى آرام نمى گرفت .
مولفان[ تاریخ فلسفه در جهان اسلامى] گرایشهاى سیاسى و سوق دادن فلسفه بسوى سیاست را دراندیشه هاى فارابى گواه شیعى بودن او دانسته اند و گفته اند:
[ این راهى بود که پیروان تشیع براى سرنگون ساختن قدرت حاکمه و اقامه نظام سیاسى که امام در راس آن باشد گام بر مى داشتند]. 71
در میان عالمان و فقیهان معاصر نیز بعنوان نمونه بایداز آیه الله بروجردى یاد کرد.
وى در ضمن بحثى پیرامون جامعیت اسلام و ضرورت حاکمیت و حکومت اتفاق مسلمین را در مسئله زعامت و رهبرى مطرح ساخته اند. 72
و سرانجام فریادگر بزرگ عصر در بلنداى مقام مرجعیت و زعامت حضرت آیه الله العظمى امام خمینى پیامبر گونه ندا در داد که :
[ اسلام را عرضه بدارید و در عرضه آن به مردم نظیر عاشورا بوجود بیاورید... کارى کنید که راجع به حکومت موجى بوجود آید اجتماعات بر پا گردد].
و در ضمن بحث ازولایت فقیه فرمود:
بر مسلمانان بویژه روحانیون و طالبان علوم دینى واجب است علیه تبلیغات دشمنان اسلام بپاخیزند و با هر وسیله ممکن جو شایعه دشمنان رااز بین ببرند و نشان دهند که اسلام دین حکومت است و قوانین عدالت گستر آن در جهت ایجاد حکومتى است الاهى . 73
این مطلب چنانکه یاد کردیم اتفاقى مسلمین است . واینک بنمونه اى چنداز آراء متفکران اهل سنت اشاره مى کنیم :
ابوالحسن على ماوردى مى گوید:
[وعقدها لمن یقوم بها واجب بالاجماع وان شذ عنهم الامم] . 74
پیمان امامت امرى است اتفاقى بین مسلمانان . دراین مسئله تنها ابوبکراصم مخالفت کرده است .این حزم اندلى مى گوید:
[مسلمین بر وجوب امامت اجماع دارند. و همگان این را پذیرفته اند که باید مردم رهبرى امام عادل را بپذیرند. تا وى مردم را براساس قوانین الاهى اداره کند]. 75
شیخ الاسلام سابق دولت عثمانى شیخ مصطفى صبرى پس از بحث مفصل وارجمندى پیرامون عدم تفکیک دین از سیاست مى گوید:
این مسئله مبتنى بر وجوب نصب امام است که از مسائل کلامى است . و وجوب نصب امام از سوى مسلمین بدین معناست که باید حکومت در تمام جوانب آن به قواین شریعت اسلامى مقید باشد چرا که رهبرى عنوان خلافت از رسول الله است واین عنوان تنها با پیوستگى به مکتب محقق مى شود.76
آنچه تا بدینجا ذکر شد نگاهى بود گذرا به دلائل[ لزوم تشکیل حکومت اسلامى] و دیدیم که اندیشه تشکیل حکومت اسلامى ریشه در قرآن و سنت دارد و عالمان و متفکران نیز همگان بر ضرورت و لزوم آن تاکید کرده اند. بى گمان این نتیجه گیرى به معناى التزام به لوازمى در زندگى جمعى خواهد بود. و صرفا منحصر به این نیست که ما بپذیریم حکومت براى جامعه لازم است بلکه لازمه آن ترسیم خطوط ویژه اى در شیوه فرماندهى و فرمانبرى و اداره جامعه است .
واینک که امت قهرمان و متعهد ما در پرتو هدایتهاى پیامبرانه امام بزرگوار به شکل دادن آرمان والاى رزمجویان و تلاشگران و شهیدان موفق شده اند. و زمینه اى شایسته و بایسته براى پژوهش در منابع اسلامى واستخراج شیوه ها و روشهاى تدبیر و سیاست الاسمى بوجود آمده است . بر محققان و پژوهشگران آشنا به مبانى اسلامى است که با تلاشى پى گیر و بلندنگرى شایسته این گونه کارها به استخراج و عرضه حقایق اسلامى بپردازند.
در بحث یاد شده مسائلى شایان توجه و قابل تامل و پژوهش است به عنوان نمونه : مفهوم حکومت و حاکمیت دراسلام ضرورت حکومت منشا حکومت یک امرالاهى است یا مردمى حکومت یک حق است یا تکلیف حکومت هدف است یا وسیله چه رابطه اى باید بین حاکم و مردم استوار باشد. روابط متقابل حاکم و رعیت بر چه مبناء واساسى است نقش مردم در حکومت چیست ؟مردم در برابر حکومت چه کاره اند تعیین کننده اند! شروع کننده اند یا هیچ کاره اند؟
چگونگى بر خورد دستگاه ادارى با مردم باید چگونه باشد اینان طلبکار مردمند؟ یا بدهکار مردمند. بالاخره اخلاق دستگاه ادارى با مردم باید چگونه باشد؟
جایگاه شورى در حکومت کدام است . مفهوم دقیق ضوابط و حدود آن چیست . نقش شورى و شوراها دراداره کشور در چه حداست . رابطه آن با ولایت فقیه و رهبرى چگونه است .
رفتار حاکم نسبت به خود باید چگونه باشد. آیا براى رفتار حاکم محدودیتى هست . زندگى شخصى حاکم باید چگونه باشد. شرایط حاکم چیست ؟ شرایط منفى و مثبت آن . آزادى در نظام اسلامى مفهوم دقیق آن ضوابط و حدود آن چگونگى برخورداسلام با آزادى شکنان . رهبرى در زمان غیبت و چگونگى آن (ولایت فقیه ). تعدد مرجعیت و چگونگى ارتباط آن با زعامت و رهبرى مبسوط الید در جامعه .
جایگاه قواى سه گانه در نظام فکرى اسلام رابطه آنها با رهبرى جامعه دلایل لزوم انتخاب افراد مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم دلایل معیار بودن اکثریت درانتخابات دیگراینکه شان مجلس ولایت و قیمومت است تا زنان نتوانند شرکت کنند چنانکه برخى گفته اند یا وکالت است که مى توانند شرکت کنند.
هیئت وزیران یا قوه مجریه جایگاه آن مسئولیتها و دلایل مشروعیت آن سیر تاریخى وزارت .
اینها و جزاینها مسائلى قابل توجه و تامل در شکل کلى نظام حکومتى اسلام است . که باید پژوهشگران و محققان با سعه صدر و با توجه به آراء و نظریات دیگران بصورت تطبیقى به تحلیل و بررسى آن بپردازند و نتیجه تحقیقات و کاوشها و کوششهایشان را براى آگاهى امت عرضه کنند.