نوع مقاله : مقاله پژوهشی
در بخشهاى قبل شمه اى درباره نویسندگى سخن گفتیم اینک درباره شیوه نگارش واملاء توضیحاتى مى افزاییم .
املاء (نگارش ) چیست ؟
املاء لغتى است عربى مصدر و به معانى زیر آمده است پرکردن مطلبى را تقریر کردن تا دیگرى بنویسد نوشتن مطلبى که به شخص تقریر کنند دیکته و طریقه نوشتن کلمات و درست نویسى و رسم الخط 1 این لغت معانى دیگرى هم دارد مانند: مهلت دادن فروگذاشتن و آغاز کردن وازیاد و حافظه چیزى را نوشتن و برگردانیدن چنانکه صائب تبریزى مى گوید.
زدل مجموعه اى هر روزاملا مى توان کردنازین یک قطره خون صدنامهانشا مى توان کردن
کلمه[ دیکته] که در مدارس ما بجاى[ املاء] و[ نگارش] معمول شده است لغتى است فرانسوى . سابقا تقریرات دانشمندان را در صحیفه ها مى نوشتند و مجموعه صحیفه هاى املا را به صورت کتاب در مى آوردند چنانکه سعدى بدین معنى اشارتى دارد:
چوبر صحیفه املا روان شود قلمش زبان طعن نهد بر فصاحت سحبان 2
چون مطالبى را که استاد در مجلس درس بیان و تقریر مى کرد شاگردان بى کم و کاست مى نوشتند و سپس آن تقریرات را به صورت کتاب تدوین مى نمودند این نوع کتاب را[ امالى] نامیده اند.
امالى جمع[ املا] ست . هم اکنون کتابهاى به همین نام در دست است مانند : امالى سید مرتضى امالى صدوق امالى شیخ طوس و[ امالى قالى] 3
در زبان فارسى هنگامى سخن ازاملا مى رود منظور درست نوشتن کلمات است بر حسب قواعداملاء و نگارش و دستور زبان فارسى .از آنجا که نادرست نوشتن و ناهمگونى در نگارش کلمات بسیار ناپسنداست و گاه نوشتن یک[ غلطاملائى] ممکن است بسیار رسوایى ببار آورد و مبناى قضاوتهاى تند در مورد نویسنده شود لازم است بموازات مسائل مربوط به [شیوه نویسندگى] به مطالب مربوط به[ املاء و نگارش] نیز به قدر ضرورت توجه گردد
رعایت چنداصل کلى :
1 ساده نویسى و پرهیزاز بکار بردن لغات مهجور و دوراز ذهن : همانگونه که در شیوه نویسندگى در سده اخیر به عللى که ذکر آن موجب اطناب است ساده نویسى معمول گردید و خوشبختانه امروز مطلوب بیشتر نویسندگان است نثرهاى مصنوع و متکلف و پراز لغات دوراز ذهن عربى همچنین نثر کتاب (دره نادرى ) و نثر کتاب (تاریخ وصاف ) که پیش ازاولى نوشته شده و حتى نثر بالنسبه ساده گلستان سعدى و منشات قائم مقام فراهانى که پس ازاولى نوشته شده است مطلوب نمى باشد و بجز عده اى از پژوهشگران و دانشمندان براى مقاصد خاصى آنچنان کتابهاى را مى خوانند اکثریت مردم معمولا رغبت براى خواندن چنان آثارى ندارند. طلاب جوان و دانشجویان عزیز ما باید حتى الامکان به ساده نویسى روى آورند واز مغلق نویسى و بکار بردن لغات مهجور در نوشته هاى که براستى غل زنجیرى در پاى افکار واندیشه هاى بلند و یا پوششى ناموزون بر قامت بلند سخن پارسى است به پرهیزند و بدانند که آنچه سخن را جلا و رونق مى دهد کلمات موزون و متناسب با محتوا و معنى و بکر واصیل بودن اندیشهاست نه کلمات مطنطن و ثقیل و مهجور...
بهترین نمونه اى که درین مورد مى توانم معرفى کردسخنرانیها و اعلامیه هاى روشن و کوبنده رهبر کبیرانقلاب امام خمینى مدظله است که در کتاب[ صحیفه نور] جمع آمده است . سخنان امام واعلامیه هاى رهبر بزرگ ما مصداق کامل دستور:[ کلم الناس على قدر عقولهم] مى باشد ساده و جهان شمول و موثر.
2 تطابق صورت مکتوب با ملفوظ: چون زبان شیرین فارسى از آغاز پدید آمدن و رواج زبان فارسى درى (نزدیک به دوازده قرن پیش ) با کلمات عربى همچون شیر و شکر در هم آمیخته و به صورت معجونى شیرین و دلنشین در آمده است و به مرور زمان و در طى سالهاى بعد با لغات یونانى رومى ترکى مغولى چینى هندى و در سالهاى اخیر با روسى انگلیسى فرانسوى در آمیخته است واین در آمیختگى معلول روابطى با کشورهاى جهان و مردم آن بوده و هست . بدین جهت زبان فارسى از جهت صرفى و نحوى از زبانهاى دیگر متاثر شده است و در نتیجه از لحاظ املائى مشکلاتى در زبان فارسى راه یافته که باید با آن مشکلات آشنا شد و آنها را دراملا فارسى کاملا رعایت کرد چنانکه در زبان فارسى امروز یک لغت به چند صورت نوشته مى شود و براى ماایرانیان که مخارج حروف خاصى براى تلفظ آنها نداریم کادر نوشتن تا حدى دشواراست مگر از طریق سیاق عبارت واشتقاق مانند نوشتن کلمات ( اسیر) ( عصیر) ( عسیر) و ( اثیر) یا ( هضم ) و (حزم ) یا (نذیر) و (نظیر) با (حارس ) (حارث ) و ماننداینها که از زبان عربى به زبان فارسى راه یافته و برخى بیشتر معمول است و بعضى کمتر و به هر حال در متون یا در نوشته ها بکار برده مى شود. و نیز دشواریهاى دیگرى از طریق آمیختن عربى به فارسى پدید آمده چنانکه حرف (به )اضافه که در زبانهاى باستانى جدا نوشته مى شده است و در لهجه هاى قدیم به صورت (پت ) بکار مى رفته و بعدها به صورت (به ) در آمده و بایداز کلمه بعد مخصوصا در جائى که کلمه بعداسم علم یا خاص است جدا نوشته شود مانند: به مدرسه رفتم - به کتاب نزدیک شدم - به احمد نامه نوشتم - به تقى گفتم - به تهران مى روم و ماننداینها در صورتى که در زبان عربى (ب ) حرف جراست و به کلمه بعد مى چسبد و در زبان عربى اتصال آن به کلمه بعد معمول است مانند: بیده - بکتابه - و غیره - و یا نوشتن کلماتى که از زبان عربى در فارسى معمول است مانند: حتى منتهى اعلى موسى عیسى اسمعیل زکوه صلوه و مانند اینها که در مورداسمهاى خاص نمى توان تغییرى چندان داد ولى در مورد کلماتى مانند اسمهاى غیر خاص و علم مى توان صورت مکتوب را به ملفوظ نزدیک کرد به صورت : زکات - صلات اعلاء منتها انتها و حتى اسامى علم مانند: اسماعیل اسحاق و ماننداینها.
باقى ماندن (واو معدوله ) که در قدیم در لهجه بوده و به مرور زمان صورت قدیم در تلفظ متروک شده اما صورت نگارشى آن بر جاى مانده است مانند: خوارزم خواف خواهر خواستن (خواستن - میل کردن و طلب کردن ) که با (خاستن و برخاستن - بلند شدن )از جهت تلفظ فعلا یکسان است . خویش (که با خیش از جهت تلفظ همسان مى باشد) و ماننداینها... (کمک و کتک ) که دو لغت مغولى است و صورت اصلى آن (کومک و کوتک ) مى باشد. یا نوشتن کلمات خارجى در زبان فارسى که باید با املاء فارسى نوشته شود و در سالها قبل به صورت معرب در آمده و به صورت خاصى نوشته مى شده است مانند:ایتالیا (که چندى قبل به صورت :ایطالیا نوشته مى شد)اتریش (که به صورت اطریش نوشته مى شده است ) و مانند اینها.
این نوع دگرگونیها دراسامى عام نیز راه پیدا کرده مانند غلتیدن تپیدن توفان نفت و یا کلمات خارجى معمول در زبان فارسى مانند: بلیت که هنوز هم به صورت نادرست : غلطیدن ( غلطک ) طپیدن (طپانچه ) طوفان - نفط و بلیط نوشته مى شود و نباید به صورت اخیرالذکر نوشته شود و یا کلمه اتاق که به صورت ( اطاق ) هم گاهگاهى نوشته مى شود و نادرست است . به هر حال دو گانگى در نوشتن این کلمات از مشکلات املاء فارسى است و مشکلات دیگرى که در مقالات آینده مطرح خواهد شد. انشاءالله؟
ادامه دارد