نوع مقاله : مقاله پژوهشی
مذهب جامعه ما زیر بناى تمام مسائل است. شیوه اداره جامعه سیاست اقتصاد فرهنگ روابط اجتماعى خانوادگى واخلاقى هنر تربیت و ... همه در پرتوایمان مذهبى وایدئولوژى اسلامى تبیین مى شود.از اینرو کار تبلیغ ازاهم اموراست . زیرا که تبلیغ بیانگر چهارچوب خطوط اسلامى در تمام مسائل حوادث و مشکلات است . و در راه این تبیین و نشر و روشنگرى باید دقیقترین واصولى ترین ضوابط رعایت گردد تا کار تبلیغ وابلاغ بصورتى متعهدانه و ثمر بخش تحقیق پذیرد و وطیفه مهم و پیامبرانه[ الذین رسالات الله] به گونه اى خداپسندانه انجام گیرد.
براى این منظور شناخت اصول و معیارهائى ضرورى است :
1. نخست واهم آن :ارتباط است
ارتباط در همه جهان اصل و سنت لایتغیرالاهى است که در جهان هستى از ذره تاکهکشانها بر همه حاکم است و کارائى جهان در پرتو آن است و همین بزرگترین دلیل علیت ماوراى ماده و طبیعت در جهان است .
جامعه انسانى باید در نظم و هماهنگى وارتباط و پیوند با کل جهان هماهنگ گردد و جهان انسانها نیز باید چون جهان فیزیکى موزون مرتبط و هماهنگ باشد.
در پرتواین توازن اجتماعى و هماهنگى و پیوندهاى استوار عقیدتى فرهنگى اخلاقى سیاسى واقتصادى در جامعه است که رشد و تکامل حاصل مى شود و[ امت واحده] تشکیل مى گردد.امت واحده اى که در نظام زندگى از تعادل و توازن و یژه اى برخورداراست و همگى افراد با یکدیگر چون یکایک ذرات جهان پیوندى استوار دارند.
نتیجه حتمى (یا به عبارتى دیگر: مقدمه لازم )ارتباط و پیوند تشکل است . و در یک ارتباط و تشکل صحیح افراد ماننداجزاء واعضاى یک تن اند [ المومنون فى تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد اذا اشتکى تداعى له سایره بالسهر والحمى] 1 - مومنان در نیکى کردن به یکدیگر و مهربانى و دلجویى چون اعضاى یک بدنند که هرگاه عضوى از آن به در آید دیگر عضوها را تاب و قرار نماند. و به همین جهت که اجزاء واعضاى یک بدن به حساب مى آیند باانسجامى چونان انسجام دست و پا و سر و قلب و مغز در یک بدن با هم کار مى کنند واز کار یدکیگر دقیقا آگاهند و تاثیر مى پذیرند و کارآئى هر عضو و بهره آن بستگى به ارتباط و تشکل لازم و ملزومند و کارآئى هر عضو و بهره آن بستگى به ارتباط و تشکل دارد. عضو منفصل کاره اى نیست و عضو ناهماهنگ با دیگراعضاء نیز کارى چندان سودمند نمى تواندانجام دهد.
در تعالیم اسلامى موضوع رابطه هماهنگى ارتباط و تشکل با شیوه هاى گوناگون آموزش داده شده است :
1 نخست از راه آموزش هدف و جهت واحد. در جامعه اسلامى هدف خداست و همگان از خطوط گوناگون به سوى او در شتابند. کارها گر چه بصورت و شکل گونه گون و گاهى به ظاهر متضاد باشد اما در حقیقت و باطن باید یک رنگ و یک هدف و یک جهت داشته باشد. و آن جهت جهت خدائى است . وحدت جهت وحدت صف را در پى دارد و صفها و طبقات اگر به سوى یک هدف در حرکت باشند در حقیقت ارتباطى پولادین دارند.
2 دیگراینکه رابطه در جامعه اسلامى براساس حق و تکلیف است . هر کس بر دیگران حق و حقوقى دارد و آن دیگران نیز براین کس همین حق و حقوق را دارند.این حق و حقوقها تکلیف آوراست و وظیفه افراد را نسبت به یکدیگر بیان مى کند و مسئولیت هر کس را مشخص مى سازد.
رساله حقوق امام چهارم[ ع] درباره بحث از همین حقوقها و تکلیفهااست و ریشه اولین حق حق الله است که حق اکبراست و همه حقوقهاى دیگراز آن نشات گرفته است .
3 یکى دیگراز طرق آموزش تشکل وارتباط آموزش نظم در کارهاست . طبق تعالیم گوناگون اسلام ملت اسلامى ماموراست دقیقترین نظم وانضباط را در تمام کارها رعایت کند و دقیقترین شیوه ها را براى پیدایش نظم بکار برد.
امام على[ ع] فرموده است :[اوصیکا و جمیع ولدى واهلى و من بلغه کتابى بتقوى الله و نظم امرکم ... 2 - من به شما و همه فرزندان و افراد خانواده ام و همه آنها که این پیام به آنها مى رسد وصیت مى کنم به تقواى الهى و نظم در کارها]... نیز فرموده است[ الامور المنتظمه یفسدهاالخلاف 3 - کارهاى منظم و مرتب را ناسازگارى و خلافکارى تباه مى کند].
امام صادق[ ع] نیزاز پیامبر[ ص] نقل مى کند: یاایهاالناس !اقیمواصفوفکم و امسحوا بمنا کبکم لئلایکون بینکم خلل . ولاتخالفوا فیخالف الله بین قلوبکم ... 4 - مردم صفها را راست و مرتب کنید شانه به شانه بایستید بگونه اى که از یکدیگر فاصله نداشته باشید ناهماهنگى و ناسازگارى نکنید که دلهاتان ناهماهنگ مى شود].... نظم بدون تشکل و ارتباط برگزار نمى شود بلکه در نگرش دقیق نظم همان تشکل و پیوند است و پیوند و تشکل نظم است .ازاینرو براى تحقق نظم باید به تحکیم روابط اجتماعى و گسترش اصول تکشل در سطح جامعه پرداخت .
4 دیگراز راههاى ایجاد نظم و پیوند دیدار و[ تزاور] و ملاقات است و لزوم دیدارهاى اجتماعى و حضور درانجمنها و مجامع اسلامى . در روایات فراوانى این ملاقاتها تکلیف شده است . چنانکه امام صادق[ ع] مى فرماید:[اتقوالله و کونوااخوه برره متهابین فى الله متواصلین متراجمین تزاوروا و تلاقوا و تذاکرواامرنا واحیوه 5 - تقوى پیشه کنید برادران نیکو رفتار باشید که براى خدا با هم دوستى مى کنند و با هم پیوند دارند و مهربانند. بدیدار یکدیگر بروید و درباره امرما - حکومت و رهبرى جامعه اسلامى - مذاکره کنید]. در حدیثى دیگرامام باقر[ ع] مى فرماید:[ ...یاخثیمه ابلغ من ترى من موالیناالسلام و اوصهم بتقوى الله العظیم وان یعود غنیهم على فقیرهم و قوبهم على ضعیفهم وان یشهد حیهم جنازه میتهم وان یتلاقوا فى بیوتهم فان لقیا بعضهم بعضا حیاه لامرنا رحم الله عبدااحیى امرنا... 6 - خثیمه سلام مرا به دوستانمان برسان و به آنان سفارش کن که تقوا داشته باشندو ثروتمندانشان به مستمندان برسند و قدرتمندان ناتوانان را یارى دهند و در تشییع جنازه درگذشتگانشان شرکت کنند و در خانه هاشان گرد آیند و با یکدیگر دیدار کنند کهن دیدار شماامر اهداف - ما رازنده مى کند رحمت خدا بر آنانکه امر ما را زنده کنند] ازاین سخن نیک روشن مى شود که جامعه اسلامى وامت مسلمان درارتباط وانسجام کاملى قرار دارند و همگان نسبت به یکدیگر مسئولند و به کار دیگران در هر زمینه رسیدگى مى کنند. همه حضوراجتماعى دارند و مردم همیشه در صحنه هستند و هر نقصى و کمبود و کژى و کاستى را بر طرف مى سازند وانجمنها و تشکیلات عقیدتى وایدئولوژیکى دارند که در آن نشستها از حکومت اسلام و فرهنگ اسلام بحث و گفتگو مى کنند. واین ملاقاتها موجب زنده شدن فرهنگ تشیع واسلام (حیاه لامرنا). پیاده کردن این برنامه زندگیساز که امامان ما بر آن تاکید کرده اند جز با حضور اجتماعى و پیگیرى مسائل جامعه وارتباط و تشکل تحقق نمى پذیرد. و این گونه مسئولیتها بیشتر متوجه کسانى است که ادعاى رهبرى جامعه رادارند و مشعل پرفروغ علم و هدایت[ رسالات الله] را بر سر دست گرفته اند
پس ازاین مقدمه کوتاه مى گوئیم :
جامعه مبلغان به عنوان یک جامعه کوچک در درون جامعه بزرگ وامت واحداسلامى باید همواره اصل اساس ارتباط و تشکل را در نظر داشته باشد و آن را ضرورتى در راه و کار فرد بداند.
جامعه مبلغان در دو قلمرو باید تشکل وارتباط برقرار کند: نخست تشکل وارتباط درونى و باافراد وانجمنها و موسسات و سازمانهاى تبلیغاتى دیگر با کل جامعه که مورد تبلیغ است و قلمرو کار آنان از این دوارتباط فوائد و منافعى عظیم به دست مى آید که از بى تشکلى و بى ارتباطى هیچگاه حاصل نمى گردد.
2.ارتباط و تشکل در درون جامعه مبلغان
آثاراین ارتباط فراوان است :
(1) از جمله اینکه از شیوه ها و روشهاى مفید و تجربه شده یکدیگر استفاده مى کنند.
(2) - دیگراینکه در کار تبلیغ به نیازها و فوریتهاى اجتماعى و اسلامى مى توانند توجه کنند و کارهاى غیر لازم و غیر فوتى و غیر فورى جاى کارهاى فوتى و فورى را نگیرد.
(3) - سوم اینکه با وحدت روش و یکدستى مطالب مورد تبلیغ مى توانند در سطح کشور مسائلى را هماهنگ تبلیغ کنند و در نتیجه امت واحده را به انسجام و وحدت ذهنى و فکرى بیشترى برسانند.
(4) - دیگراینکه از نقطه ضعفها ابهامها سئوالات مذهبى و پاسخهاى مناسب باارتباط و همیارى بیشتر آگاهى مى یابند و در پرتواطلاع از یکدیگر وارتباط با یکدیگر هر کس مى تواند از علم و تجربه و آگاهى دیگران بهره برد. واین فایده اى بس بزرگ است . و دیگر فوائدى که در جریان عمل بیشتر روشن مى شود.
ارتباط جامعه مبلغان با کل جامعه
این ارتباط آنگاه نیک واستوارانجام مى گیرد که مبلغان ارتباط درون گروهى داشته باشند. سیستم تبلیغاتى و شیوه هاى آن را هماهنگ کنند با تمام بخشهاى جامعه رابطه داشته باشند از همه نیازها آگاه باشند براى همه نطقه ابهامها و سئوالات پاسخى منطقى و روشن تهیه کنند جامعه مورد تبلیغ را نیک بشناسند مشکلات آنها را تشخیص بدهند و دردها را بدانند و درمانها را بیابند اصول تبلیغ شده را چون خون به تمام شریانها و رگها و مویرگهاى امت برسانند واینها حاصل نمى شود جز در پرتو تشکل وارتباط در درون جامعه مبلغان ..
پس از توجه به مبانى یاد شده که خطوط حیاتى واساسى کار تبلیغ را روشن مى کند واندکى ازاهمیت آن پرده بر مى دارد اصولى را یادآور مى شویم :
(1)- کشف نقطه ابهامها و ...
مبلغان باید در نخستین گامها نقطه ابهامها و سئوالهاى مذهبى را نیک کشف کنند سپس با شور وارتباط با کل حرکت تبلیغى پاسخهاى اصولى و منطقى براى آنها بیابند و عرضه کنند. در کشف نقطه ابهامها و سئوالهاى مذهبى بهترین شیوه جلسات پاسخ به سئوالات است . لازم است کسانى براى این منظور جلسه تشکیل بدهند واز همه بخواهند که هر سئوالى دارند بگویند. بایدازاین کار آزادى و آزاده اندیشى کافى به کار برند و تا نسل جوان زمینه اى بیابد آه آنچه در درون دارد اظهار کند و در هر چه شک مى کند واز هر چه مى خواهد سئوال ند بکند بدون اینکه بیم و ترسى داشته باشد. راه دیگراینکه از طریق انجمنهاى اسلامى محافل مذهبى دبیران علوم دینى و معارف اسلامى و ... مى توانند کشف کنند که دراین مرز زمانى چه سئوالاتى براى نسل مطرح است و پاسخ آنها چیست ؟
آنگاه باید مجموعه سئوالات را گرد آورند و به مراکزاصلى تبلیغاتى بفرستند تا پاسخ آنها را در ضمن رساله هائى دراختیار همه قرار دهند.
(2) - شناخت علتها و معلولها
در کار تبلیغ مثل همه کارهاى دیگر باید علت و معلول شناخته گردد و به جاى مابرزه با معلول با علتها مبارزه شود.
کشف این مسئله بسیار مهم و دقیق و لطیف است . مبلغى که علت گرایشهاى ضد مذهبى را کشف کرد و معلولهاى آن را دریافت نخستین گام موفق را برداشته است و همین گام اصولى ترین گام نیز هست .
مثلااگر گروهى گرایشهاى ضد مذهبى از راه تمایل به چپ - پیدا کرده اند یا فردى چنین شده است باید بررسى کرد که این تمایل دراثر تلقى این شخص از برنامه هاى اقتصادى مذهب یا دراثرانکار و ناباورى جهان ماوراى طبیعت است یا بخاطراحساس جنبه ضدآزادى و تحمیل در مذهب است یا دراثر دشوارى تکالیف و برنامه هاى مذهبى مى باشد و ...
بنابراین یک گرایش ضد مذهبى و تمایل به مکاتب مادى والحادى مى تواند علل فراوانى داشته واز خاستگاههاى گوناگون برخاسته باشد و براى مبارزه با آن و تصحیح عقیده وافکاراین فرد یا بخشى از جامعه باید بجاى جنگ با معلول با علتها مبارزه کرد.
براى نمونه در همین مورد یاد شده مى گوییم :
اگر دشمن تبلیغ کرده است که دین طرفداراقویا و توانگران واشراف و سرمایه داران است و برنامه هاى اقتصادیش غلط است و ... بایداین اصل رااز ذهن نسل در آورد و ثابت کرد که موضوع چنین نیست دین پناه طبقات مستضعف فقیراست و در جبهه مقابل اقویا و مستکبران مالى و سیاسى قرار دارد و قوانینش به نفع محرومان و به زیان مستکبران است .
اگراین علت نیک زدوده نگردد 7 هرچه با معلول مبارزه شود نتیجه اى به بار نخواهد آورد.
اگر ریشه این گرایش انکار پدیده هاى غیر مادى روح غیب و ...است باید آن علت رااز میان برداشت و آن انسان را به راه راست هدایت کرد یااگر علت گرایش به غیر مذهب احساس یک نوع تحمیل و تعصب و سلب آزادى از طرف مذهب است باز باید با روشى اصولى ثابت کرد که مذهب به انسان آزادى اندیشه و عمل مى دهد تعصب روا نمى دارد و آنجا که تکلیف مى کند انسانى است محدودیتى است در چهارچوب احکام عقل و به نفع فرد و جامعه است و ...
بنابراین مبارزه با علت - به جاىمبارزه با معلول - در کارگسترش دین ضرورتى حیاتى و نخستین دارد و کشف معلول و علت و فرق گذاشتن میان این دو - نیز بسیار مهم و دقیق است .
(3) - کشف جبهه نبرد و روشهاى لازم
کشف جبهه نبرد و رویاروئى با دشمن وابزار و تاکتیکهاى دشمنان ایدئولوژیکى اسلام وظیفه دیگر جامعه مبلغان و سازمان هاى تبلیغى است .
این موضوع دقیقا مانند مسائل جبهه در جنگهاى ظاهرى است و مهارتهاى لازم راایجاب مى کند. نیک روشن است که اگر طرف نبرد با نوع سلاح و تکنیک و تاکتیک هاى دشمن آشنا نباشد هیچگاه به پیروزى نخواهد رسید. در مسائل عقیدتى وایدئولوژیکى نیز شناخت این امور ضرورى است و بسیار دقیقتر و ظریفتر و مهمتراز شناخت جنگلهاى نظامى و مادى است .
مثلا روزهائى بود در جامعه ما که گرایش به برخى از مذاهب باطله رایج بود و خطر به حساب مى آمد.امروز خطر گرایش به مکاتب الحادى بیشتر مطرح است . و برنده ترین و نیرومندترین سلاح آنان سلاح اقتصاد است . آنها مدعى برنامه هاى اقتصادى هستند که فاصله وحشتناک طبقات و ظلم و فقر و محرومیت و تبعیض را ریشه کن مى کند و ... آنان بااین تبلیغها وارائه این شیوه ها جوانان را به دام مى اندازند نخست از راه اقتصاد وارد مى شوند و کم کم به جهان بینى و نفى خدا مى کشانند.
دراینجا باید برنامه هاى مترقى و زنده اسلام را در مبارزه با فقر و محرومیت و تکاثر و کنزو... مطرح کرد واز عدالت اسلامى به عنوان اصلى اساسى سخن گفت و حربه رااز دست دشمن گرفت . و همینطور دیگر شیوه ها و روشهائى که معمول است .
(4)- کشف روابط درامور مورد تبلیغ
بسیارى از عقاید ضددینى و باور و ناباورى دین ناشى ازاین روابط اجتماعى و تاثیرات متقابل آنهااست مثلااگر نظام حاکم بر کشورى کاملا دینى باشد واین نظام مشکلات اجتماعى را حل نکند نابسامانیهاى اقتصادى را سامان نبخشد بدبختى فقر نکبت بیمارى تورم زبونى و ظلم را ریشه کن نسازد سرانجام به سستى در عقیده و تزلزل در گرایشهاى مذهبى جامعه مى انجامد.
در چنین جامعه اى واژگونى و تزلزل عقائد دینى مربوط به مسائل سیاسى - اقتصادى است .اگر در کار تبلیغ این رابطه کشف شود شاید مبلغ راهى براى رویاروئى با آن بیابد و گرنه تبلیغ نتیجه چندانى نخواهد داشت . دراینجا بخاطراهمیت موضوع از چند حدیث الهام مى گیریم :
پیامبر[ ص] فرموده است :[اللهم بارک لنافى الخبز و لاتفرق بیننا و بینه فلولاالخبزما صمناولا صلیناولاادینا فرائض ربنا 8 اى خدا درنان ما برکت قرار ده میان ماونان جدایى مینداز اگر نان نبود نه مى توانستیم نماز بخوانیم نه روزه بگیریم و نه دیگر واجبات پروردگارمان راانجام دهیم] .
نیز پیامبر[ ص] فرموده است:[ اذکرالله الوالى من بعدى على امتى الله الایرجم على جماعه المسلمین ... و لم یفقرهم فیکفرهم ... 9 - دولتهاى اسلامى پس از من خدا را در نظر آرند ازاینکه باامت اسلامى بارحمت و مهربانى رفتار نکنند و یا آنانرا فقیر کنند. و موجبات کفر و بى دینیشان را فراهم سازند].
ازامام على[ع] نیزبازگو شده است:[ الفقرالموت الاکبر 10 - فقر مرگ بزرگ است] .
در سخن دیگرامام على[ع] به پسرش محمد بن حنفیه فرموده است:[ یا بنى انى اخاف علیک الفقر فاستعذبالله منه فان الفقر منقصه للدین مدهشه للعقل داعیه للمقت 11 . - من براى تو از فقر بیمناکم از آن به خداى پناه بر زیرا فقر و تنگدستى موجب کاستى در دین و سرگردان شدن عقل و باعث دشمنى کردن است] .
امام صادق[ ع] :[ کادالفقران یکون کفرا 12 - فقر به کفر نزدیک است] .
و به گفته عالم شهید آیت الله مطهرى:[ ... زندگى یک واحد و همه شئونش توام با یکدیگراست . صلاح و فساد در هر یک از شئون زندگى در سایر شئون موثراست ممکن نیست اجتماعى مثلا فرهنگ سیاست یا قضاوت یااخلاق و تربیت و یااقتصادش فاسد باشد اما دینش درست باشد و بالعکس .
اگر فرض کنیم دین تنها رفتن به مسجد و کلیسا و نماز خواندن و روزه گرفتن است ممکن است کسى ادعا بکند مسئله دین از سایر مسائل جداست ولى این مطلب فرضااگر در مسیحیت صادق باشد درباره اسلام صادق نیست] 13 .
(5) - تبلیغ دین و تبیین اصول عقیده در رابطه با حیات
باید دین بعنوان یک خط مشى درست براى زندگى و پاسخگو به نیازهاى زندگى جامعه مطرح گردد تا تاثیر کامل داشته باشد و مورد پذیرش همگان قرار گیرد.اگر بعنوان بخشى از عقاید و باورهاى لازم ولى جدااز حیات و دوراز مسائل زندگى مطرح گردد دین منزوى مى شود و کم کم از جامعه رخت بر مى بندند.
ازامتیازات اسلام پاسخگوئى به مسائل حیات در رابطه با زندگى انسان است .البته این ویژگى دراسلام باید نیک شناخته شود و درست مطرح گردد و مشکلات زندگى مانند مشکل زمین غنا و فقر رابطه کارگر و کارفرما سطح زندگى لازم تربیت فرهنگ هنر بیمارى و درمان و مشکل مسکن و ... درست مطرح شود. و در ره یک راه حلهاى صحیح اسلامى ارائه گردد. دین به عنوان زیر بناى جامعه پذیرفته شود و مردم حل مشکلات حیات رااز دین بدانند و بخواهند. و دین را در بر طرف کردن این مشکلات حیات رااز دین بدانند و بخواهند. و دین را در بر طرف کردن این مشکلات موفق بدانند و دچار گرایشهاى انحرافى نشوند و به مکاتب دیگر دست دراز نکنند.
(6) - دورى از تعصب و تحمیل در تبلیغ
دین باورى و عقیده بایدانتخابى واختیارى باشد.انسان را در هر چیز مى توان مجبور کرد جز دراندیشه و عقیده که این مسله اى درونى است و به خواست واختیارانسان بستگى دارد.اگر دراین زمینه تحمیل و تعصب و زور در کار باشد در تبلیغ نتیجه اى معکوس مى بخشد. زیرا حاکمیت دین حاکمیتى درونى و حقیقى است . واین حاکمیت آنگاه تحقق مى پذیرد که آدمى با شناخت واستدلال آن را باور کند و با آغوش باز اصول و فروع آن را چون بهترین محبوبها و معشوقها در آغوش گیرد و با تمام وجود آن را پاس دارد و در تحکیم آن بکوشد و دین باورى راستین باشد. در قرآن آمده است[ لااکراه فى الدین قدتبین الرشد من الغى 14 اجبار واکراهى دراین دین نیست که رشد و کمال از گمراهى آشکار شد]... چون رشدازغى و هدایت از ضلالت نیک شناخته شده است (با توجه به کلمه[ تبین] که باب براى تکثیر و زیادى است و[ قد] که براى حتمیت و دورى از گمان است ) اجبار واکراهى نیست به این جهت که انسان آنچه را شناخت و نیک دریافت و به ماهیت آن پى برد آن را با آغوش باز مى پذیرد.
براىنمونه در مسئله حجاب مثلا باید با منطق واستدلال و برخورد منطقى آن را مطرح کرد واگر فشار والزام واخراج از فلان محل و ... باشد موضوع بصورت یک اجبار جلوه مى کند وانسان طبیعتاازاین گونه مسائل سرباز مى زند.البته این در کار تبلیغ است که مبلغان باید هرم وضوع مذهبى را به حد[ تبین الرشد] برسانند مثلا دررابطه با مسئله حجاب رشد و صلاح طبقه زنان به آنان نیک شناسانده شود و خیر و صلاح آنان با آموزشهاى اصولى روشن گردد که دراین صورت خودشان با آغوش بازاز آن استقبال مى کنند و آنرا با باورى عقلانى مى پذیرند واگر ناشناخته و نادانسته موضوعى پیشنهاد شود نتیجه مطلوب و ریشه دارى را به بار نخواهد آورد به این آموزش اسلامى نیک توجه کنند: قرآن مى گوید:[ بل کذبوا بمالم یحیطوا بعلمه ... 15 - بلکه چیزى را که به علم آن نرسیدند واز تاویل آن خبر ندارند دروغ شمردند]...
ازامام على[ ع] روایت شده است :الناس اعداء ماجهلوا 16 - مردم دشمن مجهولات خود هستند]. بنابراین اگراصلى تکلیفى برنامه اى نخست با آموزش وارشاد کافى شناسانده نشده و نقطه ابهامهاى آن بر طرف نگردید پذیرش اگر باشد درونى و عقیدتى
( 33 )
نیست و همواره براى بقا نیاز به عامل خارجى دارد.این است که پیش از هر تحول و تغییر نخست باید فرهنگ آن را پدید آورد تاانسانها بشناساند و عمل کنند نه اینکه ندانسته به کارى تن دهند که سرانجامى موفق نخواهد شد.
واین خود وظیفه بزرگى است براى مبلغان و براى انجمنهاى اسلامى در موسسات وادارات که به چنین مهمى همت گمارند واز آن دست دوستى هائى روا ندارند که دسته دسته مردم را بااسلام دشمن کنند و دین را چیزى تحمیلى بشناسند.اگر مبلغان چنین شیوه هائى دیدند باید روش صحیح را آموزش دهند و همگان را آگاه کنند. برنامه هاى ادارى و رعایت برخى مسائل کار دیگرى است . 17اما مبلغ نبایداز آن شیوه ها پیروى کند و آنها را به کار بندد و تهدید و فشار به کار برد.
(7) - صداقت در کار تبلیغ
دیگراز وظائف بررسى درست مسائل تبلیغ اثرات مثبت و منفى آن و واکنش جامعه در برابر شیوه هاى تبلیغى است دوراز هرگونه فرو پوشى و پنهان کارى .
براى روشن شدن این اصل توضیح زیر ضرورى است : نخستین شرطى که سازمان مذهبى و تبلیغاتى ... بر مى گزیند خصلت حقیقت جوئى و واقع :گرائى است ... نیز شرط دومى ضرورى است و آن اینکه افراد خوش باور و تخیل گرا نباشند به آنچه کردند دلخوش نکنند یا دراثر روشنگرى آنان کژى و ناراستى و نابسامانیى از گوشه اى ازاجتماع مورد تبلیغ رخت بر بست آن را درست و کامل و بى نقص ندانند.
برخى همواره مایلند خودشان و کارشان راارزشمند و مفید جلوه دهند نیز گروهى دیگر هستند که بسیار ضعیف النفس و سست عنصرند و خمواره مى خواهند براى خود مایه دلگرمى و دلخوشى کاذبى بسازند و بدان خرسند باشند و به هیچ وجه حاضر نیستند عیب و نارسائى کار خود را بشوند تا برایشان تکلیف درست نشود و مسئولیتى پدید نیاید.
این چگونگى اشتباهى بزرگ است و مانع تکامل و رشد در هر راه و هر کاراست ... باید به این دستوراسلامى نیک توجه کرد که روشن کردن عیبهاى و نقصها از وظائف افراد نسبت به یکدیگراست :
امام على[ ع] فرموده است:[لیکن احب الناس الیک من هداک الى امرار شدک و کشف لک عن معایبک 18 - گرامى ترین مردم نزد تو باید کسى باشد که تو را به کمال و رشد راهنمائى کند واز عیبهایت پرده بردارد].
همچنین روایات آموزنده دیگرى ازامامان دراین زمینه آمده است که باید ملاحظه گردد 19 واین شیوه مرضیه اسلامى در راه تبلیغ به کار بسته شود.
مبلغان بایداصل اسلامى معروف:[ المناصحه والنصیحه] را در کارشان بکار بندند و عیبها و نقصهاى شیوه و برنامه هاى خود و جامعه را بدون پنهان کارى و فروپوشى بررسى کنند و باز گویند.
و نیزامام صادق[ ع] از پیامبر[ ص] روایت کرده است که:[ ان اعظم الناس منزله عندالله یوم القیامه امشاهم فى ارضه بالنصیحه لخلقه] 21 - برترین منزلتهاى خدائى براى انسانهائى است که بیش از همه ناصح و خیرخواه مردمند و آشکارا کژى ها و کاستى ها را بازگو مى کنند و مردم رااز راه و چاه آگاه مى سازند].
ازامام صادق[ع] روایت شده است:[ یجب للمومن على المومن ان یناصحه] 20 - تکلیف مومن نسبت به مومن دیگر نصیحت و خیرخواهى است . نصیحت در مقابل غش است که[ غش] فروپوشى و پنهان کارى و نا گفته گذاشتن حقیقتها و واقعیتهاست .اگر کسى برنامه زندگى شخصى یااجتماعى را دید که نادرست است و دم فرو بست و عیب واشکال آن را نگفت و انسانها رااز کژى باز نداشت این شخص نسبت به آن جامعه یا آن فرد غش به کار برده است نه نصیحت . و آنگاه ناصح و خیرخواه است که داد بزنداین چاه است نه راه .
[ المراد بالنصیحه ارشاده الى مصالح دینه و دنیاه و تعلیمه اذاکان جاهلا و تنبیهه اذا کان غافلا والذب عنه و عن اعراضه اذاکان ضعیفا... و ترک حسده عشه واضع اهزر عنه و جلب النفع الیه ولو لم یقبل نصیحته سلک طریق الرفق حتى یقبلها و ... 22 - منظوراز نصحیت این است که مومنان را به مصالح دین و دنیا ارشاد کنند واگر جاهل باشند آنان را تعلیم دهند.اگر غافل بودند آگاهشان کنند.از حیثیت و شرف آنان دفاع کنند در صورتیکه خود ناتوان باشند نسبت به آنان حسد نورزند و در کار آنان غش رواندارند. به آنان سود برسانند و جلو زیان آنها را بگیرند.اگر خیر خواهى او را نپذیرفت از راه مدارا وارد شود تا بپذیرد و]... درباره صفات و کمالات ابوذر صحابى بزرگ رسیده است که:[ کان امشى الناس فى ارضه نصیحه لخلقه] مى دانیم که او چگونه بى هیچ بیم و هراسى عیبها و کجروى هاى دولت و ملت را بر مى شمرد آیات[ الذین یکنزون والفضه و لاینفقو نها فى سبیل الله] . را مى خواند و ستمها را بر ملا مى کرد هیچ لحظه اى مجامله سازشکارى و فروپوشى نکرد و زبان روشنگر خویش را در کام نبرد.این اصل در دو قلمرو باید عملى شود :
(1) - در قلمرو کار تبلیغ و برنامه ها و آثار مثبت و منفى آن .
(2) - دیگر در قلمرو و جامعه مورد تبلیغ که بى هیچ ملاحظه عیبها گفته آید تا مبلغان اهل غش نباشند و عندالله تعالى ناصح واهل نصیحت به حساب آیند.
(8)رعایت اصل رفق و مدارا
در کناراین عمل و در همه کارهاى تبلیغى اصل رفق و مدارا نیز ارزشمنداست و باید بدقت رعایت گردد. دراین زمینه در رساله کوچک [روش تبلیغ] که از طرف دفتر تبلیغات اسلامى منتشر شده است بحثهاى ارزنده اى آمده است که باید نگریسته شود و برنامه کار قرار گیرد. در اینجا براى مزید فایده به ذکر روایاتى مبادرت مى کنیم : :
امام صادق[ ع] از پیامبر[ ص] روایت مى کند:[ امرنى ربى بمداراه الناس کماامرنى باداءالفرائض 23 - پروردگار مرا به مدارا با مردم امر کرده است چنانچه به انجام فرائض] .
و درباره مداراه گفته اند:[مداراه الناس و حسن صحبتهم واحتمال اذا هم لئلاینفرواعنک ...
24 نرمخوئى و نیکرفتارى با مردم و پذیرش آزار آنان تااز آدمى دورى نکنند مدارااست] .
ازامام صادق[ ع] روایت کرده اند:[من کان رفیقا فى امره نال مایرید من الناس
25 آنکه با رفاقت و برخورد درست وانسانى در کارى گام بنهد به آنچه از مردم مى خواهد دست مى یابد].
بنابراین مبلغین محترم بایداز هرگونه تحمیل و درشتخوئیو تعصب و تکفیر و تفسیق جدا بپرهیزند.
[عن احد هما[ ع] ان الله رفیق یحب الرفق ... وانه لیرید تحویل العبد عن الامر فیترکه علیه حتى بجوله بالناسخ کراهته تتاقل الحق علیه 26 - خداوند در برابر بندگانش اینقدر رفق به کار مى برد وامر و نهى نمى کند که مبادا حق بر برنده اش سنگین باشد تا نسخ پیش آید و آن تکلیف منسوخ گردد]. دراین کلام اهمیت رفق و مدارا با خلق به بیانى شگفت آور باز گو شده است .
اما صادق[ ع] : قال رسول الله[ ص] :[ مااصطحب اثنان الاکان اعظمها اجرا واحبهماالله عزوجل ارفقهاالصاحبه 27 - برترین دو دوست و دو رفیق نزد خداوند متعال مدارا کننده ترین آن دواست نسبت به دیگرى .
(9) - محیط تبلیغ
مهمترین جایها و حساسترین طبقات اجتماعى در قلمرو تبلیغ مدارس و دانشگاهها و نسل جوان تحصیل کرده است . مى دانید که امروز برنامه هاى معارف اسلامى تدارک دیده شده است و کتابهائى نیز عرضه کرده اند و گروهى از طلاب و مبلغان به این کار مهم در دانشگاهها دست زده اند.
دراینجا هیئتهاى تبلیغى یا مبلغان شهرها و آبادیها باید بااین آقایان درارتباط باشند و با شاگردان آنان نیز که گهگاه دیده شده است کسانى که متصدى این بخش از تبلیغ و تعلیم شدند نیک از عهده برنیامدند واشکالات فراوانى ازاین نایه پیش آمده است .اینها را باید به صارحت دید و باز گفت و چشم بر هم نگذاشت و بى تفاوت نبود.
(10) - آگاهى کامل از مسائل موردنیاز
نیز در کار تبلیغ و مجامع تبلیغى نخست باید مسئله و مسائل مورد نیاز روشن گردد و مبلغ و گروه تبلیغى از آن دست مسائل آگاهى کامل داشته باشند و در قلمرو و تخصص آنان باشد تا بتوانند آن مسائل را خوب تفهیم کنند و بباور نسل بدهند. روشن است که بهترین شیوه براى سقوط آئین یا مکتب و عقیده اى دفاع غلط است .اگراز آئین بد و دور از منطق و نامناسب و یا شیوه اى غلط دفاع است .اگراز آئین بد و دور از منطق و نامناسب و یا شیوه اى غلط دفاع کنیم بدترین و کارى ترین ضربه را بر پیکر آن وارد ساخته ایم .اینکه برخى از تبلیغها نتیجه اى واژگونه دارد براى همین است .
(11) - وحدت در کار تبلیغ
این نیز مسئله مهمى است که مبلغان مسائل مورد تبلیغ مردم و طبقات تبلیغ شده وامان تبلیغى را (در عین تکثر و چند گانگى ) به نوعى وحدت و یگانگى برسانند.اگر مبلغان جلسات معارفه و تفاهم داشته باشند وارتباط وانسجامى میانشان باشد مى توانند بسیارى از مسائل را هماهنگ کنند و یگانه و در یک خط عمل کنند نیز مسائل مورد تبلیغ را به مسائل مورد نیاز روز یک دست برسانند. نیز مى توانند در اثر یگانگى افراد مبلغ وحدت استوارى میان طبقات مردم برقرار کنند و تکثراماکن و طبقات مورد تبلیغ تاثیرى درایجاد شکاف و تکروى نداشته باشند.
مبلغان توجه دارند که در بسیارى از شهرها بویژه شهرکها و روستاها مساجد و تکایاى زیادى وجود دارد واینها در جایهایى متفاوت قرار گرفته است . مثلا مسجد محل بالا: مسجد محل پائین مسجد وسط ده و ...اواینها غالبا عامل تفرقه و چند دسته کردن مردم است . با آگاهى و رشد مبلغ نخست بایداز ساختن اینگونه مساجد بخصوص آنها که مورد نیاز نیست جلوگیرى کرد واصل اسلامى معروف اهمیت مسجد جامع را بازگو کنند که همگان در مسجد جامع جمله گرد آیند و مفهوم بالا و پائین و ...از ذهنها زدوده گردد. در مراحل بعد باید با تبلیغ درست و بیان مفهوم اصلى اخوت اسلامى و آثار و علائم آن اهریمن دو گانگى را دراندیشه و درون افراد جامعه بویژه روستاها نابود کنند و مردم را به زلال یگانگى و وحدت برسانند. واین کارى کارستان است که باید هدف اصلى قرار گیرد. بسیارى ازاوقات اختلاف بویژه در مزارع و کارخانه ها ریشه هاى اقتصادى دارد. مثلا محل بالااز آب بیشترى بهره مى برد و محل پائین دچار کم آبى است و یا مسائل رفاهى مانند مدرسه و بهدارى و راه و برق و آب لوله کشى در محلى بهتر و بیشتراست و در محل دیگر یا نیست و یا کم و ضعیف است یا نسبت به کارگران ظلم مى شود. دراین امور نیز طبق همان اصولى که در آغاز بر شمردیم باید به علتها توجه کرده و براى ایجاد وحدت علت تفرقه را پیگیرى کرد و بر طرف نمود و گرنه تبلیغ به نتیجه اى نمى رسد و چون رنگى بر دیوار چند صباحى بیش دوام نمى آورد. و به گفته عالم شهید مرتضى مطهرى میان آکل و ماکول چگونه مى توان برادرى برقرار کرد[ آیا ممکن است محروم مطلق با منعم مطلق برادر باشند... چرااسلام ربا را حرام کرد آیا ممکن است با وجوداین ظلم فاحش ولو آنکه صورت شرعى داشته باشد که یکى دیگرى را مى درد و مى رباید و مى خورد اکل و ماکول به حکم علائق معنوى یک دل و هم فکر باشند و در یک صف بایستنداسلام اگر تنها به شکل آئین اخلاقى و مکتب پند و نصحیت بروز مى کرد قادر بود که آن اتحاد را قائل باشد. لکن بهصورت یک مکتب و یک انقلاب اجتماعى ظهور کرد و ناهمواریهائى را صاف کرد]... 28 . دراین موارد مبلغ باید با رباخوارى و ظلم مبارزه کند. 3
(12) - عدم تفاوت و تبعیض
مسئله مهم دیگراین است که از پذیرش دعوت جناح خاص مخصوص قرار دادن کلاس و منبر جدا بپرهیزند و به همه مساجد سر بزنند و با همه سخن بگویند. مراقبت کنند که درانحصاراشراف و ملا و مترفین و کله گنده هاى محلى قرار نگیرند واز محرومان فاصله پیدا نکنند. روشن است که بینوایان نه زبان چرب نرم دارند و نه ابزار دیگرى براى رفاقت بر عکس مترفان و مسرفان همه ى ابزار براى جذب کردن و وجهه گرفتن را در دست دارند واز آن براى تحکیم موقعیت خود استفاده مى کنند
این عوامل باعث نشود که مبلغان از مرکزاصلى جامعه که توده هاى مستضعف اند دور بمانند و در تیول وانحصار قشر خاصى مرفه در آیند که این شیوه پایگاه اصلى مبلغ راویران مى کند.از پیامبر[ ص] روایت شده است در تفسیراین فرموده خداوند:[واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه والعشى یریدون و جهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه و کان امره فرطا 29 - با کسانى که با مداد و شبانگاه پروردگار خویش را مى خوانند و رضاى او مى جویند باشکیبائى قرین باش و دیدگانت رااز آنان بر مگردان به جستجوى زیور زندگانى دنیا واز کسى که دل وى ازیاد خویش غافل کرده ایم و هوس خود پیروى کرده و کارش زیاده روى است اطاعت مکن] .
دراین زمینه نیز رساله[ روش تبلیغ] دقیق نگریسته شود.اکنون باره آوردى اندک ازاین تذکرات و با بدست گرفتن مشعل پر فروغ فراست و هوشیارى و تفکر و تعقل قرآنى به صحنه عظیم تبلیغ گام مى گذاریم و برداشتها و یاداشتها و باریک بینى ها و ژرف - نگرى هاى ارزنده اى بدست مى آوریم و براى تکمیل و رشد برنامه هاى تبلیغى دردسترس مسئولان تبلیغ مى گذاریم و پاسخهاى گویائى براى سئوالات مطرح شده مى یابیم و ازاین رهگذر به کار پیامبرانه تبلیغ اهمیت وارج مى نهیم واصل مناصحه و نصیحت را دراین بخش از مسئولیتهاى اجتماعى اسلامى مورد عمل قرار مى دهیم .
ان المولفه قلوبهم جاوواالى رسول الله[ ص]: ...فقالو یا رسول الله !ان جلست فى صدرالمجلس و مهیت عنا هولاء و روائح صناعهم - و کانت علیهم جباب الصوف - جلسنا نحن الیک واخذنا عنک فما یمنعا من الدخول علیلک الاهولاء. فلما نزلت الایه قم النبى] ص] یلتسهم فاصابهم فى موخرالمسجد یذکرون الله فقال:[ الحمدالله الذى لم یمتنى تى امرنى ان اصبر نفسى مع رجال من امتى معکم الحیا و معکم الممات - آنها که جلب دلهاشان کنند (مولفه قلوبهم ) نزد پیامبر آمدند و گفتند: پیامبر!اگر در صدر مجلس نشینى واین پشمینه پوشان ه بدبوى و کثیف رااز ما دور کنى ما نزد تو مى آئیم و دینت را مى پذیریم مانع مااز شرکت در جلسات تو جزاینان چیزى نیست .
چون این آیه نازل شد پیامبر[ ص] بپاخاست و به جستجوى این بینوایان و مستضعفان شتافت آنان را در آخرهاى مسجد دید که به ذکر الهى مشغولند. به آنان فرمود: خداى را سپاس که زندگیم را به پایان نرساند تا دستور داد که من در کنار گروهى ازامم باشم و با آنها زندگى کنم . هان من در زندگى و مرگ با شما هستم ] 31 .
دراینجا سخنى ارزنده است ازامین الاسلام طبرسى براى اهمیت موضوع ترجمه آن را دراینجا مى آوریم:[ آیه درباره سلمان وابى ذر و صهیب و عمار وجباب و..از فقراى اصحاب پیامبر[ ص] نازل شده است .. خداوند پیامبرش را به صبر با مومنان امر فرموده است یعنى خود را لازم و همراه آنان قرار دهد... (ولاتعد عیناک عنهم ) چشمهایت از آنها بر مى گردان که به دنیاداران نظرافکنى (ترید زینه الحیوه الدنیا) که خواسته باشى بااشراف واغنیا مجالست کنى . پیامبر حریص بود که بزرگان مشرکین ایمان آورند تا بوسیله آنان پیروان و خویشانشان ایمان آورند پیامبر هیچگاه به دنیا و زینت آن تمایل نداشت بلکه گهگاه نرمشى دربرابر برخى از روا نشان مى داد که شاید به اسلام بگروند که دراین آیه مورد عتاب قرار گرفت و مامور شد که به مستمندان و مستضعفان روى آورد و چشم از آنان بر ندارد و به طرف اشراف نرود]...32
آرى اینان پایگاه اصلى اسلام وانقلابند و همینانند که بار سنگین اسلام را بر دوش مى کشند در راه اعلاى کلمه آن خون مى دهند مال مى دهند و ... دراین زمان نیزاین حقیقت به ثبوت رسید جبهه هاى جنگ نمونه روشن آن است و لیست کمکها نیز نمودار دیگر آن و بارهاامام و شخصیتهاى مملکتى به این حقیقت اعتراف کرده اند
هم اکنون بااین تعالیم و بااین عینیتهاى اجتماعى مبلغان راه و کارشان را نیمى شناسند و پایگاه اصلى و محوراساسى تبلیغ را نیک در مى یابند. واین سخن بزرگ و یرف پیامبر عظیم الشان اسلام را در هر راه و کار در گوش مى کنیم :
[...ولکن الل یحب عبدااذا عمل عملاالحکمه 33 - خداوند بنده اى را دوست دارد که کار را محکم و درست انجام دهد].
از موضوعاتى که باید در فکر آینده اش باشیم وضع روحانیت است وضع درسى روحانیت است . در مورد وضع درسى آنچه پرسیده ام گفته اند خوب است .البته خوب داریم تا خوب یک موقعى خوب است که صاحب جواهر و شیخ مرتضى تربیت مى شود و یک موقعى هم خوب است که ماها بوجود مى آئیم بین این دو خیلى فاصله است
براى اینکه افرادى مثل صاحب جواهر تربیت شود باید دسته بسیار ممحض بر تحصیل شوند خود را مهیا کنند تا فقه را بصورت قدیم تحصیل نمایند
1363/06/12