سخنى با خوانندگان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی



امام خمینى :
امروز هم ما مبتلاى به همین معنا هستیم که بااسم اسلام مى خواهند نگذارند که حکومت اسلام محقق بشود.

پیغمبراکرم (ص ) فرمود که منقول ازایشان است که دو طایفه کمر مرا شکستند آن عالم هائى که متهتک هستند و آن جاهل هائى که متنسک هستند.

بایدایران بداند که دست هائى الان در کاراست که حتى بین خانه ها اختلاف بیندازد.

الان دست هایى از داخل و خارج هست که بین آقایانى که درانتخابات دخالت داشتنداختلاف بیندازند.

سخنان امام خمینى در سالروز بعثت 1404

بسم الله الرحمن الرحیم
سخنى با خوانندگان 
باانتشار چندین شماره از مجله [حوزه] تا حدودى توانستیم با نظریات پیشنهادات انتقادها و راهنمائیهاى سودمند خوانندگان آشنا شویم .

با بررسى نامه هاى رسیده و جمع بندى اظهار نظرها وانتقادهائى که ازاینجا و آنجا بدستمان رسیده به این نتیجه رسیدیم که اهداف و آرمانها و شیوه هاى عملکرد[ حوزه] آنچنانکه باید و شاید بر همه خوانندگان روشن نیست ازاینرو دراین مجال اندکى گسترده تراز آنچه پیشتر نگاشته ایم سخن مى گوئیم بدان امید که در بازنمایى و توجیه اهداف[ حوزه] مفیدافتد.

در شماره اول مجله به اهداف مجله اشارتى رفت و برخى از آرمانها و خواستها و روشهاى آن تبیین و توضیح داده شد. در آنجا گفتیم :

مجله در پى آن است که [جایگاه مناسبى باشد براى تبادل اندیشه ها برخوردها فکرها طرح مسائل و تجربه ها و]... و گفتیم[ مجله صنفى چون مجلس انس و محاوره است که فرد صنفى در دورترین نقطه با صنف و همنوع و همگام خود به گفتگو مى پردازد واز آگاهى و تجربه او بهره مى برد و دانش و شناخت خود را دراختیاراو مى گذارد].

بدین سان [ مجله بهترین زمینه نزدیکى وحدت و یکانگى و یکسان اندیشى است بیشتر جدائى ها و بیگانگى ها دراثر دورى و نشناختن افکار دیگران است . آنگاه که آشنائى با حوزه اندیشه و تفکر حوزه و افراد صنف حاصل شد نزدیکى و دوستى جاى دورى بیگانگى را مى گیرد به همین دلیل مجله زمینه اعتماد متقابل را فراهم مى سازد و بر همه عوامل بیگانگى جدائى خط بطلان مى کشد].

اینک واینجا در جهت تبیین بیشتراهداف مجله و توضیح آرمانها و شیوه هایش مطالبى مى آوریم و در آغاز سخنى ازامام صادق[ ع] و بیانى از خاتم المحدثین مرحوم میرزا حسین نورى نقل مى کنیم :

امام صادق[ ع] فرمود:[المومن اخ المومن عینه و دلیله لا یخونه و لایخذله 1 مومن برادر مومن است مراقب و راهنماى اوست هرگز به او خیانت نمى کند واو را خوار نمى کند].

مرحوم حاج میرزا حسین نورى مى فرماید:[مراداز[ عین] کاوشگر پیشتازى است که معایب را شناسائى مى کندو دوست را بر چگونگیهاى جریانهاى سودمند مى آگاهاند]. 2

[حوزه] باالهام ازاین کلام مبارک امام[ ع] مى خواهد چشمى باشد تیز بین براى نگرشى متعهدانه به کاستیها و فزونیها جزرها و مدها پستیها و بلندیها بالانگریها و کوته بینها میدان داریها در نبرد با جباران و زراندوزان براى تبیین حقایق و تشریح واقعیتها و گسترش فرهنگ و زدایش موانع راه الله .

واز سوى دیگر با نهایت تاسف - به برخى از گوشه گیریها میدان دادنها صحنه خالى کردنها و ... ى اصحاب [حوزها] و چراهاى اینهمه .

[حوزه] بى هیچ ادعائى چنین مى پندارد که فرزند دلسوز و متواضع همین [حوزه ها]ست و مالا دوست پر دغدغه و بى آرام آنها. و طبیعى است که این دوست و یار حوزه ها اعمال یاران را زیر نظر گیرد گذشته اش را براى پندآموزى و در جهت تجهیز براى آینده به ژرفى بنگرد واز هیچ نکته کوچک و بزرگ نگذرد.

مداهنه و بزرگ نمائى و تمجیدهاى بى محتواى را یکسو نهد نابسامانیها و ناهنجاریها رااز سر صدق و در راه رسیدن به بلندیها و والائیها بگوید.

چرا که دوست آن نیست که رفتار و بینشهاى دوست را به آراید و در وى غرورى دروغین بیفکند و لغزشها و کاستیها را بپوشاند. بیگمان اینگونه کسان دانسته یا ندانسته در جهت سقوط و به ضعف کشاندن نیروهاى دوست خواهند بود زیرا که تنها با شناخت ضعفهاست که مى توان آنها را زدود و با آگاهى به کاستیها و نارسائیها و ناهنجاریها مى توان به پیرایش آنها دست یازید واین است که على[ ع] مى فرماید: [من مدحک ذبحک] [صدیقک من نهاک وعدوک من اغراک 4 - دوست تو و دشمن تو ثناگوى توست] .

[ سره اخوانک من داهنک نفسک و ساترک عیبک] 5

بدین سان مى نگرید که دوست راستین آن است که آئینه ئى باشدارائه دهنده همه واقعیتها و بازگو کننده تمامى مسائل در راه رشد و کمال دوست . به بیان پندآموز وارجمند پیامبر گرامى اسلام بنگریم که فرمود: [ المومن مرآه اخیه المومن یرى فیه حسنه و قبحه 6 - مومن آئینه برادرایمانى خود مى باشد که تمام اعمال زشت و زیباى او را نشان مى دهد.

مرحوم سید رضى[ 7 ره] در توضیح این روایت فرموده است:[ مراداین است که مومن برادر مومن را به زمینه هاى رشد مى آگاهاند و بر لغزشهاى ناپیدایش مطلع مى سازد و بدین سان مومن براى مومن چونان آئینه اى خواهد بود که برادر مومن نیکیهایش را در آن مى نگرد وافزون مى سازد و زشتیها و ناهنجاریهایش را مى یابد واز آنها دورى مى گزیند].

با توجه به این نکات گران ارج است که فرموده اند:[صدیقک من صدقک لامن صدقک 8 - آنکس که با تواز در صداقت سخن بگوید دوست توست نه آنکه بى جهت تو را تصدیق کند].

ازاینرو هدف شناختن هر چه بیشتر و دقیقتر واقعیتهاست و بازشناسى واقعیتهاى صادق از واقعیتهاى کاذب .

و دراین راه [ حوزه] مى خواهد در حد توان گوشى باشد شنوا براى شنیدن انتقاده

طرحها برنامه ها دردها رنجها راه حلها تحلیلها بررسى ها و هر آنچه مى تواند دراین اهداف راه حلى باشد و نویدى وامیدى براى رسیدن به آن فراخناى زیباى و دلربائى که : همه نور باشد و سرور اقدام باشد حرکت باشد شور و غرور باشد غرورى عزت آفرین و ذلت کش آکنده از تحقیق باریک بینى و تیزهوشى ژرف نگرى و ...

بتاریخ بنگرید در کدام مکتب از مکاتب گونه گون و در کدام جریان از جریانهاى مختلف اینهمه چهره هاى منور و حماسه آفرینان ستیزخو و مشعل بدوشان سپیدى آفرین و پژوهندگان ژرف بین و شب زنده داران خروش آفرین و متفکران عظیم واسوه هاى اخلاق و معرفت وانسانهاى داراى حمیت دینى و شرف اسلامى و شعور موضعى و شورانقلابى بوده و هست .

آیا نبایداین نسل هوشمند بااینهمه عشق و هیجان که از تمامى لذات چشم پوشیده خود را دراین رده و صنف قرار داده است ازاین قله هاى افراشته فرهنگ اسلام آگاه شود؟! واز راز و رمز موفقیتهاى آنان آگاهى یابد؟! و خود با همتى چون آنان و با اقدام و حرکتى از همان دست به مشعل دارى و آگاهى گسترى و موضع بانى و نثر معارف والا وارجمند قرآن واهل بیت برخیزد.

آیا کسانى که مى خواهند به تطهیر زمان تصحیح واقعیتها و رشد دادن به اندیشه و گسترش معنویتها بر خیزند و در هر کوى و برزنى مشعلهاى آگاهى را بپاى دارند و مردم را به سرچشمه هاى نور رهنمون باشند نباید محتواى زمان خواستگاه جریانها طبیعت حرکتها اهداف و ارزشها و راه رسیدن به آرمانها و رهتوشه این مسیر را بشناسند؟! و بدان مجهز شوند؟

به بیان روشنگر على ابن ابیطالب[ ع] بیندیشیم که فرمود:[من عرف الایام لم یففل عن الاستعداد 10 - آنکه زمان را شناخت هرگزاز مهیاسازى و تجهیز غفلت نمى وزد].

آیا شناخت زمان جز شناخت رویدادها و پدیده ها و محتوى زمان است ؟! واگر شناخت این همه زمینه آمادگى و توان گیرى براى برخورد با حادثه هاست آیا نباید فریادگران حق گستر - که همى در نشر معارف قرآن مى کوشند - با حادثه ها و محتواى زمان آشنا شوند و گذشته را براى تجهیز آینده نیک بنگرند تا در موضع گیرى[ حوادث واقعه] از سر غفلت دیگر بار دست در[ سوراخ مار] نبرند! و بالاخره براى حرکت و تلاش در این راه و بسوى این هدف ارجمند یعنى بهره ورى ازالگوها و آگاهى از چگونگیهاى رهروان راستین این راه لازم و ضرورى است تا سالکان این طریق[ ره چنان روند که رهروان رفتند] واین است که[ حوزه] مى خواهد کانالى باشد براى انتقال تجربه هاى پیروز پیشینیان و آئینه اى از تعهدشناسى زمان فهمى مناعت طبع و بلند همتى عالمان راستین این فریاد گران تشیع خونین و مشعلداران راه نور - براى ایجاد نسلى کارآمد و توانمند.

و در جهت تامین گوشه اى ازاین هدف میدانى باشد وسیع و گشاده دل براى خلاقیتها وابتکارها و شکوفائى ذوق ها وتوان ها و تبلور یافتن استعدادهاى این عزیزان در حوزه هاى علوم دینى .

اینها همه آرمانهائى است بلند واهدافى بس گسترده و چشم اندازى وسیع و کارى است کارستان اما مى دانید و مى دانیم که[ آرزو بر جوان عیب نیست] . و على[ ع] فرمود:[خیرالهمم اعلاها 11 - بهترین خواسته ها بالاترین آنهاست] . واز دیر باز گفته اند:

[ همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند بجائى رسیده اند]

واز سوى دیگر معترفیم که اینهمه بیگمان بدون همیاران دلسوز و همگامان درد آشنا از عالمان فاضل فرا چنگ نخواهد آمد.

ازاین روى [ حوزه] در تدارک این هدف و براى پیشبرداین آرمان دست هر محقق و متتبع آگاه وانتقادگر نکته سنج و باریک بین را مى فشرد.

و با آغوشى باز عزیزان همفکر و همراه رااز همه سوى از حوزه و دانشگاه و هر جاى دیگر مى پذیرد و مطمئن است که محققان واساتید گرانقدر حوزه هاى علمیه با توجه به همه اشتغالات علمى و گرفتاریهاى تدریسى و تحقیقى واجرائى[ حوزه] را دراین آرمان بلند یارى مى کنند.

واینک شمااى برادران و خواهران واستادان و محققان و ... به این گرامى نامه با توجه به این هدف مقدس به ژرفى بنگرید انتقاد کنید نقصها و کاستیها رااز سر صدق در جهت پویائى و کمال این[ صحیفه] ارائه دهید.

همه با هم بسوى این هدف والا وارجمند با توفیق خداوند وامداد ازارواح مطهراهل بیت[ ع] . به امید آنروز.

[حوزه]

پاورقى ها :
1. سفینه البحار ج 1.35 ماده[ امن] .
2. دارالسلام ج 3.432.
3. غررالحکم ط دانشگاه ج 5.158.
4. غررالحکم ط دانشگاه ج 4.211.
5. غررالحکم ط دانشگاه ج 4.173.
6.المجازات النبویه .68.
7. مدرک پیشین .
8. شرح[ مائه کلمه] بخش دوم شرح عبدالوهاب .51.
9. یاد کرداین بزرگان بعنوان نمونه است و هیچگونه ترتیبى در
آنها مراعات نشده است .
10.اصول کافى ج 8.23.
11. غررالحکم ط دانشگاه ج 3.425.
ا