آشنایى اجمالى با جغرافیاى سیاسى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی



با پیروزى انقلاب اسلامى وارتباط قوى تر[ حوزه] ها با سیاست داخلى و خارجى لزوم اطلاع و آگاهى بیشتر حوزه ها از جریانات سیاسى بین المللى احساس مى گردد. و دراین راه بایستى به[ اصول عام تحلیل سیاسى] آگاهى یافت تا حوادث پراکنده سیاسى به رشته تحلیل درآید.ازاینرو بر آن شدیم که برخى از مسائلى را که با مبانى تحلیل سیاسى ارتباط مستقیم مى یابند طرح بنمائیم و دراین میان به واسطه ارتباط تنگاتنگ جغرافیاى سیاسى با مسائل سیاسى ازاین بخش شروع کردیم و دراین گفتار به برخى مسائل جغرافیاى سیاسى که ارتباطى اساسى با مسائل سیاسى داشت بسنده گردیده واز بحث هاى فنى تخصصى آن صرفنظر نمودیم .

امید آن است که حوزه ها همراه با مشعلدارى چراغ فقاهت تحلیل گران بایسته و شایسته[ حوادث واقعه] باشند. 
جغرافیاى سیاسى : 
در مرز بندى علوم و تعریف آن علومى که از چند علم پدید آمده و یا با چند علم مرتبط باشند از تعریف دشوارى برخوردارند و نمى توان به سهولت تعریفى[ جامع] و[ مانع] ارائه نمود تا تمامى مسائل علم مورد نظر را فراگیرد بخصوص اگر علم مزبور از تاریخ طولانى برخوردار نباشد. 

و[ جغرافیاى سیاسى] نمونه اى نیک براى این مطلب بشمار مى رود. ارتباط آن با جغرافیاى عمومى و طبیعى و ...از یکسو و پیوستگى آن با مسائل سیاسى از سوى دیگر موجب مى شود که تعاریف گوناگون پیرامون آن طرح شود و صاحبنظران این فن از وحدت در نظر برخوردار نباشند. ما اکنون دراین مختصر در نقد و بررسى تعاریف بر نمى آئیم زیرا نه در حوصله بحث ما مى گنجد و نه در مقصود ما جایگاهى دارد.ازاینرو به تعریف یکى از نویسندگان بسنده مى نمائیم :

[جغرافیاى سیاسى جزئى از جغرافیاى انسانى است که به مطالعه نواحى متشکل سیاسى مى پردازد] 1

نقش جغرافیاى سیاسى :
این نکته بر همگان روشن است که اگر در تحلیل سیاسى به اطلاعات پراکنده جارى تکیه کنیم اطلاعاتى که از منابع خبرى گوناگون بدست آمده باشد هر چنداز صحت آن اطلاعات مطمئن باشیم امااین اطلاعات متکى بر مبانى کلى تحلیل سیاسى نباشد تناقص در تحلیل و تبعا در عمل را موجب مى گردد. ناآشنائى به[ اصول عام تحلیل سیاسى] اعم از فلسفه سیاسى و مبانى کلى تحلیل سیاسى موجب مى گردد که تحلیل گر و یا نظاره گر بر حوادث جارى سیاسى از سردرگمى دراطلاعات رنج برد و سرچشمه ها و آبریزهاى سیل خروشان حوادث اجتماعى را نیابد.

ازاینرو بایستى به اصول کلى جارى در تحلیل سیاسى ارج نهاد و در این میان آشنائى با[ جغرافیاى سیاسى] سهم ویژه اى دارد و خوانندگان این گفتار مختصر با خواندن مجموعه آن خط سیرى کلى ازاهمیت و رسالت آن را بدست خواهند آورد.

مسائل جغرافیاى سیاسى :
1 وسعت کشور: میزان ارضى یک کشور در قوت و ضعف آن موثراست . وسعت یک کشوراز جهانى مى تواند موجب تقویت آن قرار گیرد:

1 -1.امکان اسکان : توسعه ارضى یک کشور بر توان پذیرش جمعیت آن مى فزاید و در نتیجه در قواى نظامى واقتصادى کشوراثر خواهد گذارد.

1-2 تنوع آب و هوا: وسعت کشور موجب مى گردد که کشوراز تنوع آب و هوا برخوردار و تبعا محصولات طبیعى متنوع را دارا باشد.این امر در [خودکفائى اقتصادى] نقش داشته و بخصوص در شرائط جنگى توان مقاومت بیشتر را فراهم مى آورد.

1 -3. تامین دفاعى در مقابل دشمن : پهناورى یک کشور این امکان را دراختیار قرار مى دهد که در شرائط هجوم دشمن و پیشرفت کشور متخاصم در درون خاک آن از میزان دغاعى بالاترى برخوردار باشند. کشورهائى که از وسعتى بهره مندند این قدرت را نیز دارا هستند که اگر در زمان هاى اولیه هجوم دشمن قدرت مقابله و دفاع را نیابند اما با هضم دشمن در داخل خاک خود ضربات پیاپى را بر دشمن وارد ساخته و در نهایت مردار دشمن از خاک پهناور کشور بیرون رانده مى شود. در شکست دو تهاجم ناموفق به خاک روسیه قواى ناپلئون و هیتلر عامل و سبب روسیه درایجاد تامین دفاعى براى آن نقش اساسى داشت . و در نقطه مقابل کوچکى بى نهایت امیر نشین هاى حوضه خلیج فارس در کنار عوامل دیگر سیاست آن کشورها را ملعبه قدرت هاى بزرگ ساخته است . 21.

1 -4. برخوردارى از منابع زیرزمینى : میزان دسترسى به منابع و ذخائرارضى معمولا در کشورهاى وسیع بیشتر بوده و در نتیجه کشوراز اهمیت بین المللى والاترى بهره مند مى گردد.اهمیت وارزشى که نقش خود را در صادرات تامین مواد خام براى کالاهاى صنعتى و... نشان مى دهد.

برخوردارى از مزایاى فوق موجب مى گردد که کشورهاى قدرتمند وسیع کارگردانان صحنه هاى سیاسى بین المللى باشند و کشورهاى قدرتمندى که ازوسعت ارضى برخوردار نیستند با سیاست استعمارى آشکار و یا سیاست استعمارى پنهان سعى در توسعه قلمرو حکومتى خویش کنند. 

مسئله اى که بعنوان نظریه رشد طبیعى مطرح شده رشد جوامع را در توسعه مداوم ارضى تلقى مى کند 2 .

وسعت آشکار یک کشور در کنار مزایائى که دارد از معایبى نیز بى بهره نیست واز جمله آنکه اگر قدرت مرکزى از قدرت و قوت کافى برخوردار نباشد وسعت کشور دردى بر دردها مى افزاید. شورشیان داخلى را تشجیع بر مخالفت و جدائى طلبى مى کند و همسایگان آزمند در صدد تهاجم به سرزمین هاى وسیع آن کشور بر مى آیند.

تحلیل گر سیاسى و نظریه وسعت : همانگونه که گفته شد[ وسعت] کشور به عنوان یک عامل در کنار عوامل طبیعى و انسانى بایستى سنجیده شود. وسعت یک کشور تنها کلید قوت و یا ضعف یک کشور نیست امااین نکته مسلم است که در شرائط مساعد عوامل طبیعى وانسانى وسعت یک کشور معمولا به عنوان یک عامل مثبت تلقى مى شود.ازاینرو بر تحلیل گر سیاسى است که در تحلیل حوادث و ارتباطات خارجى و بین المللى و مسائل داخلى کشورها ازاین عامل غفلت نورزد.

تذکراین نکته ضرورى است که در کنار وسعت هاى آشکار وسعت هاى پنهانى نیز در جریان است که اگر چه درابتداء محسوس نیست اما به اندازه وسعت هاى ارضى آشکار موثر واساسى است .ایجاد کمربندهاى حفاظتى دراطراف دو قدرت بزرگ جهانى - آمریکا و شوروى - نمونه اى بارز براى آنها بشمار مى روند.اشغال[ افغانستان] توسط قواى روسیه شوروى واشغال نظامى[ گرانادا] توسط قواى نظامى آمریکا و سیاست مهره چینى مداوم در کشورهاى همسایه دوابرقدرت چهره از گسترش ارضى نامرئى معاصر بشمار مى آید .

موقعیت ریاضى کشور:
موقعیت ریاضى یک کشور بر روى کره زمین به معنى دورى و یا نزدیکى آن کشوراز خطاستوااست . دورى و یا نزدیکى کشور به خطاستوار در [آب و هواى] کشوراثر گذارده و گرمى و سردى و یا تعادل هوا را موجب مى گردد.

صاحبنظران براى اختلاف آب و هواى کشورها و مناطق از دو جهت نقش قائلند:

1-2 تاثیر دراقتصاد کشور: تعادل آب و هوا و یا عدم تعادل آن بر نوع خاک و میزان و کیفیت محصولات کشاورزى اثر مى گذارند واین نکته موجب مى شود که اقتصاد کشور تحت تاثیر قرار گیرد و تبعا بر [سیاست] و[ قوه نظامى] کشور نیزاثراث محسوس و نامحسوسى باقى خواهد گذارد.

2-2 تاثیر تربیتى : گروهى از دانشمندان قدیم و جدید به تاثیر آب و هوا در تربیت و شخصیت فکرى - روحى ساکنان نواحى پافشارى کرده و جمعى از آنان پا فراتر نهاده و آن را تنها عامل ساختن شخصیت ها و تمدن ها دانسته اند. به عنوان نمونه از[ ارسطو] نقل شده است :

مردم سرزمین هاى سردسیر به ویژه دراروپا بیشتر دلیراما کم هوش و کم هنرند... آسیائیان هوشمندتر و هنرمندترامااز دلیرى بى بهره اند... یونانیان که میان این دو سرزمین زیست مى کننداز خصائص هر دو بهره دارند هم دلیرند و هم هوشیار]... 3 .

[منتسکیو] نیز تاثیر گذارى آب و هوا بر شخصیت انسانى و تمدن ها را مورد تصریح قرار داده و مى نویسد: صفات روحى و عواطف قلب انسانى دراثر آب و هواهاى مختلف تفاوت دارند. 4 سپس وى به تفصیل از علل و چگونگیهاى مسئله بحث مى نماید[5 .

خلاصه آنکه اندیشه فوق درقالب هاى مختلف از سوى افراد و شخصیت هاى گوناگون علمى - سیاسى ابراز شده است . در برخى از موارد به صورت یک فرضیه علمى ! و در بسیارى از موارد به عنوان تئورى قدرت بر ملل ضعیف !

اما دربینش اسلامى تفکر فوق نفى گردیده واراده انسانى[ به عنوان علت تامه تکوین شخصیت انسانى] بحساب آمده است .

3 موقعیت نسبى کشور: 
موقعیت نسبى کشور به معناى جایگاه خارجى یک کشوراست که با داشتن موقعیت هاى مناسب ازاهمیت بین المللى و جهانى و برخوردار مى گردد. نمونه اى ازاین موقعیت هاى مناسب در ذیل مورد بحث و بررسى قرار مى گیرد:

1-3 مجاورت با همسایگان قدرتمند: همسایگى با کشورهاى قدرتمند و یاابرقدرت موجب آن مى شود که کشوراز موقعیت ویژه اى برخوردار شود اهمیت[ افغانستان] براى روسیه شوروى و[ گرانادا] براى آمریکا و[ ایران] براى هر دو ابرقدرت برخاسته ازاین نکته است که ابرقدرت همسایه و یاابرقدرت رقیب در صدد آن است که کشور را تحت بلوک خود در آورده تا پایگاهى براى خویش بسازد و یا مرکز فعالیت براى قدرت رقیب نگردد. 9

و نیز دقیقا براین اساس است که کمربند حفاظتى روسیه شوروى کشورهاى همسایه خویش را چون رومانى چکسلواکى بلغارستان لهستان افغانستان و ... بلعیده است و در میان سى و یک کشور مستقل قاره آمریکا فقط کوبا و نیکاراگوئه از سیطره سیاسى ایالات متحده آمریکا بیرون بسر مى برند!!

2-3 موقعیت در کناره تنگه ها:از آنجا که[ حمل و نقل دریائى] رایج ترین وسیله حمل و نقل کالاهاى تجارى و صنعتى در جهان امروزین بشمار مى رود. واز آنجا که[ ناوگان هاى نظامى] مطمئن ترین وسیله تجاوز سریع براى قدرتهاى بزرگ نظامى جهان محسوب مى گردند ازاینرو قرار گرفتن یک کشور در کناره تنگه ها و آبراههاى بین المللى موقعیت ویژه اى را به وجود مى آورد. موقعیت هائى شبیه موقع شهراسلامبول در کنار دو تنگه[ بسفر] و[ داردانل] موقع بندر کپنهاک درامتداد تنگه [ساند] بندر سنگاپور در کنار تنگه[ مالاکا] موقع بندر[ عدن] در دریاى عدن بندر جبل الطارق در تنگه جبل الطارق کانال سوئز کانال پاناما تنگه هرمز و...

3-3 مراکز تبادل وارتباط تمدن ها و فرهنگ : نقش فرهنگ جوامع در ساختار سیاسى ملل غیر قابل انکاراست و نقطه هائى که مرکزاشائه فرهنگ قرار گیرند از اهمیت ویژه اى برخوردار مى شوند. به عنوان نمونه یکى از مسائلى که موجب آن شده است لبنان اهمیت بین المللى بیابد معلول این نکته است که لبنان مرکزاطلاعاتى سیاسى جهان عرب قرار گرفته و تحولات فکرى و تنش هاى سیاسى در لبنان در مجموعه خاورمیانه اثراث محسوس و نامحسوسى برجاى خواهد گذارد. و یاامروزه اهمیتى که[ ایران اسلامى] پیدا نموده و جهان استکبار را به حساسیت واداشته است اشائه نسیم فرهنگ نوین وجدیدى است که ازاین مرز و بوم به سوى جهان اسلام وزیدن گرفته است .

موقعیت هاى خاص نظامى : گاه شرائط ویژه اى موجب آن مى گردد که یک نقطه از موقعیت استراتژیکى و نظامى برخوردار گردد مثلا:انگلستان در قرن هیجده جزائر مالویناس فالکند) راازاین جهت تصرف مى کرد که از جزائر آن نظارت بر راههاى جنوبى امریکاى جنوبى نماید واین امر درانهدام کشتى هاى آلمانى بسیار موثر مى افتد و یا با پیشرفت نیروى هوائى واستفاده از دائره هوائى بین قطب شمال و جنوب که کوتاهترین فاصله هوائى بین شهرهاى اروپاى غربى و آمریکاى شمالى است اکنون[ ایسلند]اهمیت فراوان نظامى یافته است زیرا در سر راه خطوط هوائى مزبور قرار گرفته و یک پایگاه مهم نظامى بشمار مى رود.

5-3 موقعیت کشور نسبت به راههاى آبى : نزدیکى و یا دورى نسبت به دریا حالت جزیره اى داشتن کشور و یا محاط بودن کشور در خشکى از امورى است که با سیستم دفاعى و حمل و نقل کشورارتباط پیدا مى کند. مثلااگر چه محاط بودن در خشکى در شرائط داشتن ارتشى قوى امنیت دفاعى مستحکمترى را براى کشورایجاد مى کند اما مشکلاتى نیز در راه بازرگانى پدید مى آید زیرا در شرائطى که[ حمل و نقل دریائى] واسطه رائج حمل و نقل کالاهاى وارداتى و صادراتى بشمار مى رود راه نداشتن به دریا مستلزم پرداختن حق ترانزیت به کشورهائى است که در فاصله کشور تا در یا قرار دارند. و درنتیجه موجب افزایش قیمت کالاهاى وارداتى و یا صادراتى مى گردد. و در نقطه مقابل مثلا جزیره بریتانیا به واسطه محاط بودن در دریا در خطر مداوم هجوم قدرت هاى همسایه قرار داشت .ازاینرو نیروى دریائى انگلستان رشد سریعترى را نسبت به کشورهاى دیگر غربى بهمراه داشت تااز خطر محاصره جزیره کاسته گردد.


پاورقى ها 
2. نظریه[ رشد طبیعى جوامع] از سرایت[ داروینیسم طبیعى] به [ اجتماع] برخاسته است این نظریه جوامع را به موجودات زنده تشبیه نموده که احتیاج به فضاى حیاتى دارند و به مانند نباتات و حیوانات از طفولیت و رشد و قوس نزولى مرگ برخوردار و در نتیجه دراین نظریه وسعت یک کشور علامت تمدن آن تلقى مى گردد و تلاش ننمودن کشورها در جهت توسعه ارضى قوس نزولى بقاء آنها بحساب مى آید.این تفکر که از سوى برخى از جغرافى دانان ابراز وارائه گردیده پایه تفکرات [نازیسم] قرار گرفت . واکنون نیز به عنوان اندیشه هاى لایتغیر در ذهن سیاست هاى ملیتاریستى جهانى جاى دارد. 1.اصول و مبانى جغرافیاى سیاسى دکتر دره میرحیدر ط دانشگاه تهران /01/
3. سیاست ترجمه حمید عنایت .297.
4. روح القوانین ترجمع على اکبر مهتدى .390.
5. مدرک سابق کتاب 14 فصل 1.