نوع مقاله : مقاله پژوهشی
در سیر حرکت علما واندیشمندان اسلامى بارها بر طرز فکر جدائى دین از سیاست شورش شده است - جدائیى که محصول دورى او تعالیم وحى و پاسداران آن بشمار مى رفت اما هیچگاه این نوع حرکت ها قابل مقایسه با آنچه ما آکنون مواجه با آن هستیم نبودخ و نیست . حرکتى که خود را در 15 خرداد نشان داد و با طرح مساله[ ولایت فقیه] به صورت مدون و منسجم از تئورى خاص حکومتى برخوردار شد.
امروز در جو و فضائى که ما زندگى مى کنیم و با راهنمائى هاى پیاپى امام و نمونه هاى روشن اثرات مثبت دخالت مذهب در سیاست جدائى دین از سیاست راه اساطیرى را در پیش گرفت . لیکن نباید فراموش کرد که هنوز در آنسوى مرزهاى جغرافیائى و حتى در داخل کشور پیروان این فکراز پایگاههائى براندیشه برخى طبقات اجتماعى برخوردارند. تفکراتى که ممکن است بر زبان نیاید اما در اعمال و حرکتشان به وضوح خود را نشان مى دهد. این اندیشه با تکیه بر القائات حاکمیت سلاطین جور وبرخوردارى از قداستى عوام پسند قادر است که در ذهن هاى ناآگاه ایجاد شک نموده وتردیدهائى را بیافریند.
با توجه به نکات فوق احساس این ضرورت شد که در نوشتارى هر چند مختصر به رووس برخى از مطالب اشاراتى شود تا سر آغازى براى تحقیقى گسترده گردد و پیش از شروع دراصل بحث تعریف گونه اى از سیاست ارائه مى شود تا سیاست مورد نظر دراین مقاله مکان واقعى خویش را بیابد واشتراک لفظى این واژه موجب مغالطه نگردد.
تعریف سیاست :
واژه سیاست در معدود کلماتى است که با گذر زمان و پیدایش اصطلاحات نوین در معنى آن تغییر چشمگیرى رخ نداده است . هر چند موارد کار برد آن حقیقت وارونه بوده وابزار کشنده اى براى جهانخواران امروزین گشته است تاارزشهاى انسانى را به مسلخ آن برند. لیکن سوء استفاده ها نبایستى نور حقیقت را بپوشاند بلکه باید زنگاره ها را زدود و به حقیقت ها دست یافت .
در[قاموس المحیط] - که یکى از کتب معتبرى لغوى است - سیاست چنین تعریف شده است:
سست الرعیه :امرتها و نهیتها که دراین تعریف سیاست به امر ونهى و جکمرانى حاکم بر مردم تفسیر شده است .
در[ لسان العرب] گفته شده است:[السیاسه القیام على الشى ء بمایصلحه
و مشابه دو تعریف فوق در دو کتاب معتبر لغت[ نهایه ابن اثیر] و[ مجمع البحرین] آمده است . و موارداستعمال این واژه در روایات ادعیه و آلمات عرب موید آن است .
بنابراین مى توان چنین نتیجه گیرى نمود
سیاست مجموعه اعمالى است که در جهت اداره مردم صورت مى پذیرد.
سیاست و مکتب :
حکما مطلبى را بدرستى دریافته اند که گاه ابهامات از ناتوانى در تصور ناشى مى شود. و به تعبیر آنان[ مبادى تصوریه] ایجاداشکال در امر بدیهى را مى نمایند. رابطه سیاست و دیانت را مى توان مصداقى از براى این قاعده کلى قرار داد زیرااگر دیانت بدرستى تصور شود و غایت و هدف آن در ذهن ترسیم یابد و سیاست نیز معنى واقعى اش را پیدا کند دراینصورت هیچ اندیشمند منصف مسلمانى را یاراى تصور جدائى آندو نمى باشد. مرحوم آیت الله بروجردى در مباحث درسى[ صلاه جمعه] این نکته را تصریح فرموده اند که:براى آنکس که دراحکام و قوانین اسلام تتبع کند شکى باقى نمى ماند که اسلام دین سیاسى اجتماعى بوده و احکامش صرفا در محور عبادیات و سعدات اخروى نیست . بلکه بیشتر آن با سیاست مدن و تنظیم اجتماع پیوند مى خورد. و یا مربوط به هر دو جهان و دنیا و آخرت است
و در بحثى دیگراز کلامشان مى گویند:
[...این خلط عمیق بین جهات روحى و فوائد سیاسى ازاختصاصات دین اسلام است] 2
وامام خمینى نیز طى سالیان متمادى بر جوامع اسلامى براى تبیین همین اصل اساسى فریاد زدند و ما به ذکر نمونه هاى اندک از گفتار ایشان بسنده مى کنیم :
اسلام دین سیاست است . 3
دین اسلام یک دین سیاسى است حتى عبادتش 4
تبلیغاتى فراوانى از طرف دشمنان داخلى و خارجى اسلام مى شود که دیانت به سیاست کارى ندارد. سیاست مال امپراطوراست و دیانت مربوط به پاپ .! 5
ارتباط عمیق و گسترده میان دین و سیاست در مجموعه احکام دین به چشم مى خورد. و ما براى رعایت اختصاراین مسئله را در 3 محور بررسى مى کنیم :
1 ضرورت احساس مسئولیت اجتماعى .
2 شعائراسلامى و مسائل سیاسى .
3 لزوم حکومت دراسلام .
برگزیدن عناوین فوق در میان صدها
عنوان مربوط به مسائل سیاسى از آنجهت صورت گرفت که[ احساس مسئولیت در قبال اجتماع] موتور تحرک فعالیت هاى سیاسى [ ایجاد حکومت عدل] محور حرکت هاى سیاسى و[ شعائر اسلامى] اشکال پیشنهادى برخوردهاى سیاسى بشمار مى روند.
و ما در نخستین مقاله بحث رااز[ احساس مسئولیت اجتماعى] آغاز مى کنیم :
زندگى اجتماعى :
اندیشه زندگى دراجتماع و پرهیزازانزواگرائى درادیان توحیدى بسیار مورد تاکید قرار گرفته است و به گفته علامه طباطبائى:[اولین کسانى که بطور تفصیل آدمیان را به اجتماع آگاه ساختند و بطور تفصیل توجه به حفظ اجتماع کردند پیامبران بودند]
این اندیشه دراسلام به شکل بارزترى مورد تاکید قرار گرفت . و به عنوان نمونه مى توان امورى را ذکر کرد:
1 تاکید به حسن معاشرت اجتماعى . 7
2 حقوق اجتماعى ( حقوق خانواده همسایه ارحام دوستان مومنان و...) 8
3 تکالیف ضامن بقاء جامعه (حدود تعزیرات انفاق زکات خمس و...) 9
4 عبادات دسته جمعى ( نماز جمعه عیدین نماز جماعت حج و...) 10
5 نفى انزواگرائى و رهبانیت 11
تاکید عظیم ادیان الهى بر حضور فعال در صحنه اجتماعى برخاسته از [آثار مثبت زندگى اجتماعى] است . زندگى اجتماعى علاوه بر رفع احتیاجات مادى خلاقیت هاى انسانى را پیش مى برد. و موجبات رشد عقلانى و روحى انسانى را فراهم مى آورد و در مجموع زندگى اجتماعى ازاثرات و فوائد ذیل برخوردار خواهد بود:
1ایجادانس روانى : در حدیث ازامام صادق علیه السلام آمده است . [وان المومن یستریح الى اخیه المومن کمایستریح الطیرالى شکله] 12
2 رفع مشکلات :امام سجاد[ ع] دعاى[ اللهم اغننى من خلقک] را روا نمى شمرد. و چنین تعلیل مى نمایند که انسان ها را چاره اى جز یارى و کمک یکدیگر نباشد. 13 و در بیانى دیگراز پیشوایان دین نقل شده است : [ المراء کثیر باخیه] 14
3 رشد عقلانى و روحى : به گفته فارابى:[ خیرافضل و کمال نهائى در جوامع ایجاد مى شود] 15
و در مخلص کلام مااگر مااگر فرضیه تاریخ نگاران علمى !! را قبول کنیم که اضطرارهاى مادى باعث پیدایش جوامع شده اند امااین نکته را هیچ کس نمى تواندانکار کند که این ریشه مادى !! درخت پرثمر تفکر و اندیشه را براى جامعه بشرى بدست آورده است . اندیشه هاى ژرف و والائى که از محدوده مادیت سر برون کشیده و در جریان تجربه ها چون فولادى آبدیده شده است[ . واین مجموع میوه هاى طیبه زندگى اجتماعى است] 16
و آنان که راه فرارازاسارت تمدن جدید را در زندگى انفرادى مى جویند رجعت تاریخ بشر را به دوران[ توحش] طلب مى کنند!! دورانى که گر چه آزادى حیوانى را به فراوانى مى توان یافت اما عقل انسانى کیمیائى نایاب خواهد شد. 17
2 مسئولیت عمومى
زندگى اجتماعى بدون احساس مسئولیت همگانى از عمرى دیرپاى برخوردار نخواهد بود. همانگونه که در بدن انسانى همکارى و هماهنگى اعضاى ظاهرى و داخلى متضمن سلامت و بقاء آن خواهد بود. و به مجرد آنکه این همکارى از موازین خویش خارج شد
هیولاى مرگ سایه خویش را بر آن مى افکند. پیامبراکرم[ ص] این ارتباط را در مثالى زیبا چنین بیان مى کند:گروهى از مردم در یک کشتى سوار شدند و کشتى سینه دریا را مى شکافت و مى رفت . هر یک از مسافران در جایگاه مخصوص خود نشسته بود. یکى از مسافران به عذر اینکه اینجا که نشسته ام جایگاه خودم است و تنها به خودم تعلق دارد با وسیله اى که دراختیار داشت به سوراخ کردن همان نقطه پرداخت . اگر سائر مسافران دست او را گرفته و مانع مى شدند غرق نشده و مانع غرق شدن او نیز مى شدند18
ازاینرو زندگى در جامعه نقش جدیدى را براى افراد پدید مى آورد. نقش و مسئولیتى که گرچه در شرایط زندگى انفرادى وجود نداشت اما برخوردارى از مواهب زندگى درا جتماع و براى حفظ تامین لازم جهت بقاء جامعه آنراایجاب مى کند.
اسلام نیز به عنوان دینى که انسان را مجزاى زندگى اجتماعى بحساب نیاورده است مسئولیت هاى را دراین بخش بر عهده انسان گذارد. و براى نمونه به عناوینى ازاین نوع تکالیف اشاره مى شود:
1 تنظیم معیشت جامعه ( انفاق خمس زکوه کفارات مالیات هاى ثانوى و...)
2 مقابله با فساد و ترویج صلاح در جامعه ( امر بمعروف و نهى از منکر حدود و تعزیرات و...) 19
3 جعل حقوق اجتماعى (حقوق خانواده دوستان مومنان مسلمانان مستضعفان و...)
4 نشراندیشه وافکارانسانى الهى ( ارشاد و تبلیغ جهاد مبارزه با بدعت ها و...) 20
5 ....
موارد فوق نشاندهنده اهمیت احساس مسئولیت اجتماعى است[ به ویژه امر بمعروف و نهى از منکر] که با حفظ و بقاء شریعت پیوند مى خورد. و به تعبیرامام على ( ع ): قوام الشریعه الامر بالمعروف والنهى عن المنکر. 21 وامام باقر( ع )امر بمعروف و نهى از منکر را ضمانت اجراء جامعه اسلامى در تعالى و تکامل آن تلقى مى کند:
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر سبیل الانبیا و منهاج الصلحاء فریضه عظیمه بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و محل المکاسب یردالمظالم و تعمرالارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر...
امربمعروف و نهى از منکر روش انبیاء و پاک مردان است . فریضه اى بس بزرگ است که به وسیله آن سائر فرائض دینى نیک انجام مى شود.امنیت راهها کسب حلال بازگرداندن اموال به ظلم گرفته شده آبادانى زمین کیفر دادن دشمنان واستوار شدن امور دین همه به وسیله امر بمعروف و نهى از منکر حاصل مى شود.
احساس این مسئولیت اجتماعى است که رگ و ریشه هاى[ شوردینى] را در قلب ها زنده نگاه مى دارد و انسان رااز بى تفاوتى نسبت به حوادث اجتماعى باز مى دارد!! دراحوالات پیامبر(ص ) نقل شده است که آن[ انسان کامل] را جز در هنگام احقاق حق خشمناک نمى دیدند (کان النبى (ص ) لایغضب للدنیا فاذااغضبه الحق لم یعرفه احد و لم یقم على غضبه احد حتى ینتصرله ) 23
و در حدیثى ازامام صادق ( ع ) نقل شده است [ که دو ملک برئا عذاب شهرى فرستاده شدند وقتى آن دو به شهر رسیدند مردى را مشاهده کرده که مشغول عبادت است . یکى از آن دو ملک از خداوند سئوال کرد که با وجوداین فرد که تو را دراین شهر عبادت مى کند آیا حکم را بایستى اجراء کنیم ؟از محضرالهى پاسخ مى شنود:
امض لماامرتک فان ذارجل لم بتمعر وجهه غیظا دستور رااجرا کن که این مرد چهره اش را خشم براى من فرا نگرفته است . 24
عهد در برابرامت اسلامى:
در بینش اسلامى گرچه انسان مسلمان در برابر[ جامعه بشرى] مسئول است و براساس این تعهد بایستى در جهت رفع استضعاف فکرى اقتصادى سیاسى و ...انسان هاى غیر مسلمان بکوشد. واصولا جعل و تشریع[ جهاد تهاجمى] دراین راستا قرار دارد اما در کناراین مسئولیت تعهدى عظیم تر واساسى تر در مقابل[ امت اسلامى] بر عهده او است زیرا وحدت در عقیده راه و هدف موجب مى شود که انسان مسلمان نسبت به حوادثى که در جامعه اسلامى مى گذرد و تیز بینانه تر بنگرد مطالعه کند و تحلیل کند و براساس آن به تلاش مناسب برخیزد. زیرا بى توجهى به تحریکات داخلى تفرقه ها یا فسادهاى درونى و ...از یکسو و غفلت از حرکات دشمن در جهت مبارزه با مکتب وامت اسلامى نتایجى را به بار مى آورد که امروز کم و بیش ثمرات نامیمون آن را مشاهده مى کنیم .
نفوذ دشمن به صورت پایگاههاى مرئى ( اسرائیل و...) و نامرئى تحمیل ایدئولوژیها وافکار بیگانه واسلام زدائى استثماراقتصادى امت اسلامى و موارد بسیار دیگر از بى توجهى اسلاف نسبت به حوادث جارى در جوامع اسلامى ناشى شده است . بى توجهى و غفلتى که امروزه اخلاف آن ها حسابش را پس مى دهند. و این قضاوتى است که نل آینده نیز - در صورت تکرار آن - درباره ما خواهند نمود.
بنابراین نبایستى نسبت به حوادث و مسائل جوامع اسلامى بى توجه ماند. واین حرکت در[ وزارت خارجه] محدود نمى ماند بلکه تک تک کسانى که به آینده اسلامى فکر مى کنند بایداحساس تعهد نسبت به این امر را داشته باشند. و تذکراین نکته ضرورى است که احساس تعهد را بایستى با مطالعه و دقت بیشتر در سیر جریانات و حوادث آمیخت تا روح ایمان و برخوردارى از آگاهى کافى نتایج مثبت را رایج کند و هر مسلمانى سفیرى متعهد و آگاه براى انقلاب اسلامى گردد. وانتظار آن مى رود که حوزه هاى علمیه پیشقدمان این مهم گردند.
مسئولیت علما
میزان مسئولیت با مقدار آگاهى از کار محول شده رابطه مستقیم دارد. این مسئله در مسئولیت هاى اجتماعى به شکل روشنترى خود را نشان مى دهد آنانکه با مفاصد و عمق آن بیشتر آشنا هستند واز راههاى درمان آن اطلاعات زیادترى دارند و تلاش آن هااثرات مثبت ترى را مى آفریند از اینان نسبت به[ مسائل اجتماعى و دخالت در آن] انتظار بیشترى مى رود و[ علماى دین و پاسداران شریعت] برخوردارازاین مزایا هستند. زیرا از رخنه دشمن واهداف آن اطلاع دارند که چگونه قصد براندازى شریعت را دارد! و توجه مردم به آنان اثر تلاش هاى آنان را صد چندان مى کند. و لذا در آیات و روایات اسلامى مسئولیت هاى اجتماعى سنگینى بر عهده علماء قرار داده شده است و براى نمونه مواردى ذکر مى شود: ى
1 ولایت عامه مسلمین (ولایت فقیه )
2احقاق حقوق مردم (قضاوت و...)
3 نشر معارف اسلامى ( ارشاد تبلیغ احکام دین تالیف تصحیح و چاپ کتب مورد نیاز جامعه و ...)
4 مبارزه بااندیشه هاى انحرافى (مبارزه با بدعت ایدئولوژیهاى بیگانه و ...)
5 مسئولیت در برابر عدالت اجتماعى ( ایجاد تعادل ثروت نفى طبقات استثمارگر واستثمار شده و ...)
6 مبارزه با حاکمیت هاى حور ( امر بمعروف و نهى از منکر اعلام جهاد و...) 25
بنابراین اگر در جامعه اسلامى همه موطفند که بر رخدادهاى بوجود آمده درامت اسلام به دقت بنگرند واز خویش واکنش نشان دهد علما و طلاب علوم دینى مسئولیتى ویژه را دراین امر برعهده دارند. واز اینرو مشاهده مى کنیم که امام على ( ع ) پذیرش حکومت ظاهرى را به این مسئله مرتبط مى کند که چون خود رااز علماء مى شمرد احساس مسئولیت مى کند و در صحنه سیاسى شرکت مى جوید
[و مااخذالله على العلماءان لایقاروا على کظه ظالم ولاسغب مظلوم]
وامام امت بارهااین نکته را مورد توجه قرار داده و فریاد بر آورده اند:
[علماى اسلامى موطفند باانحصار طلبى واستفاده هاى نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده کثرى گرسنه و محروم باشند و در کنار آن ها ستمگران و غارتگران حرامخوار در ناز و نعمت بسر برند]. 27
نتیجه وجمع بندى
روشن شد که انسان در بینش اسلامى از جایگاهى اجتماعى برخوردار است . واحدهاى اجتماعى از[ خانواده] شروع شده و به مجموعه جامعه بشرى پیوند مى خورد. واین حضورافراد در صحنه هاى اجتماعى مسئولیت ها و تعهدانى را در برابر آنان مى گشاید. و چنین است که انسان مسلمان خود را همواره مسئول با توجه به[ ویژگى شخص] و[ قلمرو مسئولیت] تشدید مى شود که انسان عالم مسئولیتى ویژه بر عهده دارد. و مسئولیت انسان در برابر همفکران خویش[ امت اسلامى] حساس تر مى گردد. واین [ احساس مسئولیت] نقطه اساسى حرکت هاى سیاسى است . و فقدان تلاش هاى اجتماعى از[ احساس مسئولیت نکردن] نشات مى گیرد بنابراین از آنجا که اسلام بر ضرورت اهتمام به امورانسانها و بخصوص امت اسلامى تاکید مى ورزد چاره اى جزاین باقى نمى ماند که انسان از[ بافته هاى فردى] خویش بیرون آمده و درصدد ساختن خویش و جامعه در سیر حرکت عمومى برآید. تقواى پرهیز را بایستى شکست و آن را به[ ملکه صیانت خویش] در زندگى اجتماعى تبدیل نمود. واین امر چیزى جز دخالت سیاسى نیست زیرا سیاست همان اداره امور مردم است واین نوع فعالیت ها تلاشى در جهت تحقق آن بشمار مى روند. تلاش هائى که ممکن است از وجوه مختلف برخوردار باشند اما در یک راستا گام مى نهند. در زمان غصب حکومت توسط[ حکام جور] احساس مسئولیت اجتماعى خود را در شکل سرنگونى حکومت نشان مى دهد و در زمان[ حاکمیت عدل] - پیامبر[ ص] امام[ ع] ....فقیه - در تثبیت حکومت رفع مشکلات و نارسائیها و
و به بیان امام على[ ع] :ان الزهد فى و لایه الظالم بقدرالرغبه فى ولایه العدل 28
( ادامه دارد)