نوع مقاله : مقاله پژوهشی
پیش از آنکه وارد بحثهاى دیگر شیوم ابتدا ببینیم ادبیات چیست و چه مسائلى را در بر مى گیرد؟
ادبیات مجموعه آثار کلامى و سخنان زیبا و خوبى است به نظم یا نثر که در دست ماست .این آثار لذت بخش و مفید رااگر با دیدى جهانى بنگریم شامل مجموعه گفتار بر جاى مانده ازادیبان شاعران و نویسندگان جهان مى شود واگر تنهااز نظرگاه ادب اسلامى بنگریم شامل آثارى مى گردد به نظم یا نثر که در کشورهاى اسلامى به زبانهاى عربى فارسى ترکى اردو و یا... نگاشته شده است .
در قدیم علوم ادبى را شامل دوازده نوع مى دانستند که شاعرى آنها را دراین دو بیت به نظم آورده است .
)نحو و صرف عروض بعده لغهثم اشتقاق فریض الشعرانشاء کذاالمعانى البیان الخط قایهتاریخ هذا لعلم العرب احصاء
اما علوم ادبى منحصر به این مقدار نیست (نقدادبى ) و (تاریخ ادبیات ) نیزاز رشته هایى است که در قدیم هم موقعیت واهمیتى داشته است .البته نه به گستردگى امروز تاریخ ادبیات و سراندیشه هاى ادبى نیز مقدارى داخل در حوزه تاریخ قومى و تاریخ اجتماعى مى باشد که خود مبحثى گسترده و مستقل است .
علومى که بر شمردیم و آنها را علوم ادبى مى گوئیم قسمت عمده اش پس از طلوع خورشیداسلام و نزول کتاب آسمانى ما قرآن مجید نشات یافته است و حتى مى توانیم گفت که همه علوم به نحوى ازانحاءارتباطى با قرآن کریم دارد واصولا تشویق به تعلیم و تعلم و گسترش دانش را در همه طبقات مردم جهان متمدن به اسلام و قرآن و رفتار خاص نبى اکرم [ص] مدیون است .
گر چه قبل ازاسلام عرب از برخى آگاهیها در زمینه شعر وانساب و ایام بهره داشته است و نیز ملل دیگر کمابیش از علوم و فنون بى بهره نبوده اند ولى جهش و گستررشى را که دین مبین اسلام به علوم ادبى و علم و فن بخشید سابقه نداشته است واین : قولى است که جملگى برآنند.
بارى قرآن کریم کانون گسترش همه فعالیتها و دانشهاى ادبى و غیر ادبى بوده و هست .
بطور کلى مایه نازش و تفاخر قوم عرب در دوران جاهلیت سخن و سخنورى و شعر و شاعرى بود.اسلام نیز - پس از نور پاشى در شبه جزیره عربستان به این هنرارج نهاد منتهى آن را جهت بخشید و در خدمت قرآن و دین اسلام در آورد. پیامبراکرم (ص ) وائمه معصومین ( ع ) بودند که به شاعران متعهد صله و جایزه مى بخشیدند و آنها را تشویق مى کردند. شعرى که قرآن نکوهیده شده است شعرى است بر مبناى خیال محض و هوسهاى زودگذر و غیرمتعهد که جز گمراهى و بى هدفى چیزى ندارد و دیگران را نیز به جاى هدایت وارشاد به وادى حیرت و ضلال مى کشاند
قرآن کلام خدا نیز با سلاح سخن به میدان آمد و همه سخنوران را در برابر عظمت خود مغلوب و حیرت زده ساخت . کلامى آورد که هرگز ندیده و نشنیده بودند. کلامى که آیات بینات آن همچون صاعقه بر سر مدعیان دروغین فرو کوبید و آنها را به بیغوله هاى گمراهى و حیرانى کشاند.
آنها که در برابر خورشید جهانتاب اسلام و قرآن تسلیم شدند از همان آغاز مى کوشیدند: نخست قرآن را صحیح بخوانند و دریابند ( از طریق نحو و صرف و لغت والهى را درک کنند ( از راه علوم معانى و بیان و بدیع و علوم بلاغى ).
ثالثا در نزول آیات و شان نزول آنها و قرائات و محکمات و متشابهات و سایر مسائل قرآنى دقیق شوند (که علم تفسیر با گسترش بسیار زیادى فراهم آمد) و در کنار آن حفظ و جمع آورى اسناد و شناخت رجال حدیث پیش آمد (که ازاین طرق علم حدیث و رجال و روایت و درایت پدید شد) و بعدها علوم دیگر مانند: فقه واصول و علوم آفاقى مانند: نجوم و علوم مادى دراثر گسترش تمدن اسلامى و بهره بردارى و خوشه چینى از خرمن دانش ائمه اطهار[ ع] رخ نمود و یکى پس از دیگرى راه نضج کمال در پیش گرفت و دنیاى خفته آن روز را بیدارى و آگاهى بخشید و مشعل دانش از کشورهاى اسلامى دست به دست به شرق و غرب را یافت و به روشنگرى پرداخت .
بازگردیم به علوم وادبیات که سخن از آن مى رفت
بارى زندگى بادیه نشینى و چشم دوختن به افقهاى کران ناپیدا و آسمان زیباى پرستاره قوم عرب رااز دیر باز با شعر و شاعرى انس داد انسى عمیق و ریشه دار.اقوام عرب هر چند گاه متاع شعر خود را همراه با کالاهاى دیگر به سوق عکاظ مى آوردند و آنها را عرضه مى نمودند و بدان تفاخر مى کردند. همانطور که اشارت شداگر چه این قصاید و آثار در برابر قرآن به زودى رنگ باخت واز رونق افتاد ولى اسلام که به شعر عرب جهت و هدف بخشیده بود آن را با شرط متعهد بودن تایید کرد و علماى اسلامى در توضیح و بیان مقاصد خود حتى در تفاسیر و کتب صرف و نحو و دیگر علوم ازاین اشعار به شاهد نقل کردند و درایضاح لغات و ترکیبات شعرى از آنها سود جستند. بعدها علومى در کنار شعر پدید آمد که هر یک بحثى ارزنده و مطالبى مفید را نتیجه داداز قبیل : عروض قافیه قرض الشعر تاریخ ادب تاریخ شعر دیوانها پرداختند و آثار ادبى فراوانى از خود بر جاى نهادند و در نتیجه علوم ادبى گسترش بیشترى یافت . همه این فنون و آثار در کشورهاى دیگراسلامى کمابیش وجود داشت و دارد و هر چه شعاع گسترش قرآن بیشتر شد دامنه آن نیز سعت و وسعت بیشتر یافت .
در کشوراسلامى ماایران نیز بعداز ظهوراسلام و پذیرش دین مبین و بر چیده شدن دستگاه پر زرق و برق ساسانیان و پدید آمدن فارسى درى - که نخست باراز بلخ نشات گرفت و به دیگر سرزمینها به ویژه سرزمین پهناور خراسان سرایت کرد - دراوایل قرن سوم هجرى گفتن شعر به زبان درى - که آمیخته اى از زبان فارسى و عربى بود - آغاز شد وازاین زمان به بعد طلایه داران ادب فارسى به تدریج در دو رشته نظم و نثر آثارارزنده به وجود آوردند.
خط فارسى تقلید گونه اى از خط نسخ عربى و اوزان شعرى نیز همان بود که اقوام عرب و بعدها شعراى اسلامى در اشعار خود بکار مى بردند و لغات عربى نیز همچون شیر و شکر در زبان درى به هم آمیخت .
البته قوم ایرانى که اسلام را همچون آب زلالى که به کام تشنه طلبى فرو چکداز آن جهت که مروج مساوات و مواسات و برادرى والغاء تبعیضات طبقاتى و محواستثمار فرداز فرد بود جان تازه یافت و آن را - با آغوش باز پذیرا شد چون قبل ازاسلام تجربیاتى در فنون کشوردارى و برخى علوم داشت با ذوق و مهارت خاص خود در هر چه اقتباس مى کرد تغییرى مناسب و شایسته آن چنانکه مناسب اوضاع واحوال بود مى داد - درادبیات و خط و زبان و شعر و ساعرى نیز هر چه گرفت با چاشنى ذوق خود در آمیخت و بدا صیغه قومى بخشید. چنین بود که شعر و شاعرى نیز به زودى راه صحیح خود را در این مرز و بوم پیش گرفت و شاعران زیادى پدید آمدند.
اما سخنگستران مااز شاعر و نویسنده و مورخ و ... همه از جهت مایه و محتوا تحت تاثیراسلام و علوم اسلامى و در درجه اول قرآن کریم و حدیث و حکمت هاى ناب قومى و دینى بودند که در مراحل تحصیلى خود آموخته بودند واز کودکى با آنهاانس والفتى ناگستنى داشتند.
امروز وقتى به دوران گذشته و سابقه هزار سال نظم و نثرادبى خود مى نگریم بى درنگ درمى یابیم که در درر کلام و دره التاج آثارادبى ما تحت تاثیر قرآن و حدیث حکومتهاى نکته آموز قومى واسلامى پدید آمده است . دراثرادبى ما همه جا یا عین آیات بینات قرآنى یا مفهوم و ترجمه آنها یا حدیث و روایت بعینه نقل شده یا در پوششى تازه عرضه شده است .اگر چه این امراحتیاج به آوردن دلایل و نقل شواهد ندارد با وجوداین چند سطراز آثار کهن فارسى نقل مى کنیم : در مقدمه شاهنامه ابو منصورى که متعلق به اوایل قرن چهارم هجرى است و در آن کلمات علابى بسیار کم دیده مى شود این چند سطر را در آغاز مقدمه مى خوانیم :
[سپاس و آفرین خداى را که این جهان و آن جهان را آفرید و ما بندگان رااندر جهان پدیدار کرد و نیک اندیشان را و بدکرداران را پاداش و با دافره برابر داشت و درود بر برگزیدگان و پاکان و دینداران باد خاصه بر بهترین خلق خدا محمد مصطفى (ص ) و براهل بیت و فرزندان او باد].
کتاب کهن دیگرى است به فارسى که دراوایل قرن پنجم هجرى تالیف شده است به نام ( قابوسنامه ) فصلى از آن چنین آغاز مى شود:
[بدان اى پسر! که ایزد تعالى این جهان را نه از بهر نیاز خویش آفرید و نه بر خیرآفرید بلکه بر موجب عدل آفرید و بیاراست بر موجب حکمت].
گلستان سعدى شیرازى که نمونه عالى ترین نثر مسجع است مشهون است به مضامین آیات واحادیث واخبار. دیباچه و سرآغاز آن چنین است :
[منت خداى را عزوجل که طاعتش موجب غربت است و به شکراندرش مزیت نعمت]. در همین عبارت کوتاه که شامل دو جمله است به دو آیه شریفه قرآن اشارت دارد:
طاعتش موجب قربت است به[ ان اکرمکم عندالله اتقیکم] 1 و به شکر اندرش مزید نعمت به[ ولئن شکرتم لا زیدنکم] سپس سخن را بدین سان ادامه مى دهد[ : هر نفسى که فرو مى رود ممد حیات است و چون بر مى آید مفرح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجوداست و بر هر نعمتى شکرى واجب .
از دست و زبان که برآیدکز عهده شکرش بدر آید
سپس این آیه قرآن نقل شده است :
[ اعملوا آل داود شکرا و قلیل من عبادى الشکور]. 2
بیشتراشعارى که رواج عام یافته و در روانى و شیوائى که نظیراست ترجمه حدیث یا مضمون آیه اى است از آیات قرآن از جمله شعر معروف :
بنى آدم اعضاى یکدیگرند (یا: یک پیکرند)که در آفرینش ز یک گوهرندچو عضوى بدرد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بیغمى نشاید که نامت نهند آدمى
ترجمه این حدیث است از رسول اکرم (ص ):
مثل المومنین فى توادهم وتراحمهم وتعاطفهم مثل الجسداذااشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهروالحمى 3 .
منظوراین است که ادبیات فارسى که یکى از جلوه هاى زیباى قومى و ملى ماست و در جهان گذشته وامروز بلند آوازه بوده و هست سراپا متاثراز آثار کهن قومىواسلامى و به ویژه کتاب آسمانى ما قرآن مجید واحادیث و روایات است زیرا دانشمندان و بزرگان مااز کودکى تا کهولت از مکتب تا مدرسو مراحل استادى واجتهاد با قرآن و آثاراسلامى انس شدید والفتى دیرینه داشته اند.
بسیارى از بزرگان ما حافظ قرآن بوده اند - عده اى از هموطنان و عالمان ما در گذشته خود مفسر قرآن بوده اندو نثر دلاویز آنها نمونه زیبائى و دلاویزى نثر در جهان اسلام محسوب مى شود.از جمله :
ترجمه تفسیر طبرى - قصص قرآن مجید (سورآبادى ) - تفسیر قرآن پاک - تفسیر قرآن مجید (نسخه کیمبریج ) تفسیر کشف الاسرار میبدى - تفسیر نجم الدین نسفى تفسیر روض الجنان معروف به تفسیرابوالفتوح رازى - تفسیر منهج الصادقى تالیف ملا فتح الله کاشانى که در قرن دهم نوشته شده است .
. و نیز تفاسیرى که به زبان عربى نوشته شده و تعداد آنها فراوان است . همه و همه حکایت ازانس و آشنائى هموطنان گرانقدر گذشته ما مى کند که با قرآن مجید داشته اند 4 .
در کتابهاى اخلاقى و تربیتى مانند:اخلاق محتشمى تالیف نصیرالدین طوسى واخلاق ناصرى نیز تالیف خواجه نصیرالدین طوسى و یاکیمیاى سعادت نوشته محمد غزالى طوسى مسائل اسلامى و آیات واحادیث قرآنى به حد وفور دیده مى شود بلکه سراسر آیات و ترجمه آیات واحادیث است . همچنین کتابهاى داستانى فارسى مانند: کلیله و دمنه نصرالله منشى وانور سهیلى ملاحسین واعظ کاشفى و کتابهاى دیگرازاین مقوله پراست از آیات واحادیث واشارات زیاد و تلمیحات فراوان به قصص قرآنى و حوادث دینى اسلامى که بر جامعه ما گذاشته است
آشنائى با چنین آثاراز نظم و نثر نه تنها براى طالب علم حوزه لازم است بلکه واجب مى نماید. زیرا علاوه بر آموختن شیوه سخندانى و سخنورى و حفظ کردن اشعار وابیات و حکمتها و تمثیلها و بکار بردن آنها در مواقع لزوم در سخنرانیها و نوشته ها.افق دید طلبه دانش دوست را وسعت مى بخشد و به او قدرت منطق واقناع واغراء مى بخشد که مى توان از آنها سود جست چنانکه گذشتگان سود جسته اند.
امروز ما براى تبلیغ وارشاد دینى به ادبیات متعهد جهت دارى نیازمندیم که بتوانیم تشنگان وادى معنویت و مساوات و مواسات و برادرى رااز زلال دین مبین اسلام سیراب کنیم . امروز ما براى صدورانقلاب و تفهیم اصول انقلاب اسلامى به مبلغانى نیازمندیم که با سلاح شعر و نثر و جلوه هاى زیباى سخن وسخنورى قلوب را جذب کنند و چهره تابناک اسلام را به جهان امروز که از ماده و ماده پرستى و دروغ و تزویر به تنگ آمده است بشناسانند و یاامر مهم جز با سخنورى و سخنرانى و آثار منظوم و منثور و مجلات و روزنامه هاى پسندیده که در درجه اول به زبان شیرین پارسى براى مردم این مرز و بوم نوشته شود و بخصوص در دسترس نسل جوان قرار گیرد و در درجه دوم به زبانهاى زنده جهان ترجمه و شرح شود و در رسانه هاى گروهى همچون رادیو و تلویزیون و حتى فیلمنامه سینما و تاتر (نمایش ) منعکس گردد میسر نیست . بدین جهت لزوم فراگیرى ادبیات و شاخه هاى متعدد آن امرى است روشن وانجام پذیر .
امروز در جهان و بخصوص در کشروهاى پیشرفته غرب علاوه برانواع ادبى که از قدیم شناخته شده بوده است واز پاره اى از آنها نام بردیم انواع دیگرى در جهان امروز پیدا شده است که هر کدام داراى قواعد و قوانین خاص واهمیت مخصوصى است مانند: داستان نویسى (داستانهاى بلند را رمان و داستانهاى کوتاه را نوول مى گویند) نمایشنامه نویى (تاتر) سناریو نویسى (فیلمنامه و شرح متن فیلم ) گزارش نویسى (راپورت ) نقد وانتقادادبى (کریتیک ) مربوط به همه رشته ها - دکلاماسیون (نحوه خواندن واداى مطلب به نحوى که کلمات با آهسته و بلند خواندن و همراه با زیر و بمهاى متناسب کلام زنده و با روح ادا شود) و بالاخره فن سینما (که مایه ادبى دارد و به کمک بازیگران ماهر و براثر تمرینهاى زیاد به روى صحنه مى آید واز آنها فیلمبردارى مى شود که با تکنیک و فن خاص این رشته در آمیخته است ) دیالوگ (مکالمه دو نفرى که شبیه است به فن مناظره )اپرا (که نمایشى است همراه با مکالمات و گاهى اشعار متناسب با مقام و رقصهاى موزون و متناسب با صحنه ها)اینهاست بخشى از رشته هایى که در جهان امروز به کمک ادبیات آمده و آن را به صورتهاى مختلف تجسم و تحرک مى بخشد
هنرمندى و نبوغ نویسنده و شاعر در پدید آوردن هر یک از رشته هاى ادبى و نقشهایى که افرادایفا مى کنند درالقاء مطالب تاثیر فراوان دارد.
اینکه ادبیات را - برخى از صاحبنظران - آئینه تمام نماى افکار واندیشه ها و آمال هراجتماع دانسته انداز جهتى - سخنى گزاف نیست .
در کشورهاى استکبارى و جناحهاى امپریالیستى که عده اى از صاحبان زر و زور در ناز و نعمت و رفاه مادى بسر مى برند نویسندگان و شاعران خودفروخته براى ارضاء تمایلات چنین طبقه اى مرفه که تنها به شکم و متعلقات آن مى اندیشند و به دنبال تازه جوئى در شهوترانى به هر وسیله مشروع و نامشروعى دست مى یازند نویسندگان و شاعران خودفروخته و قلم به مزد رمانهاى عشقى مى نویسند و همین رمانهاى مبتذل را به صورت سناریو (فیلمنامه ) در مى آورند و صحنه هاى شرم آور شهوى را بر روى اکران (صفحه سینما) مجسم مى نمایند وازاین راه هم تمایلات طبقه مرفه راارضا مى کنند و هم پول هنگفتى ازاین طریق نامشروع به جیب خود و همکاران خود سرازیر مى نمایند و همین پولها به نوعى دیگر اجتماع را به لجن فساد آلوده مى سازد. در عوض دراین اجتماعات به امور معنوى وانسانى کمتر توجه مى شود وازانتقادات سازنده اجتماعى کمتر خبرى است واگر هست بسیار رنگ باخته و بى رونق است . دین دراین جوامع یا نیست واگر هست محصور در کلیساهاست که تنها روزهاى یکشنبه گشوده مىشود و باتشریفاتى خاص برگزار مى گردد. نویسندگان و شاعران در چنین اجتماعى مزدور واجیرصاحبان زر و زور و تزویراند و دردهاى اجتماعى را حس نمى کنند و یا تعهدى در قبال نابسامانیهاى اجتماعى ندارند قلمى مى زنند و صفحاتى سیاه مى کنند وازاین رهگذر پولى فراچنگ مىآورند !برخى از این هنرمندان -به ظاهر هنرمند-همچون شعراى دربارهاى گذشته کشور ما هستند که تنها جهت کارشان سرگرم نگهداشتن پادشاهان مستبد خوشگذران و سرگرم نگهداشتن ممدوحین بود.اینان (نویسندگان و بخصوص شاعران ) به ستایشگرى افراد بى ارزش و ستمگر و جنایت پیشه مى پرداختند و با سخنان خوش آهنگ و پر زرق و برق خویش پرده اى بر روى جنایات آنها مى کشیدند واز پولى که ازاین طریق به دست مى آوردند به عیاشى مى پرداختند و دیگدان آشپزخانه رااز نقره و طلا مى ساختند و کارى به کار مردم رنجدیده زجر کشیده اجتماع که بار سنگین دربارها بر دوش آنها سنگینى مى کرد نداشتند.
.اما در اجتماعاتى که آزادى بیشترى حاکم است و فرهنگ مردم و در نتیجه بینش شاعران و نویسندگان و هنرمندان عمیق تراست آثارانتقادى صحیحى عرضه مى شود و قلم نویسندگان و شعر شاعران همچون تازیانه اى بر گرده صاحبان زر و زور نواخته مى گردد به امید آنکه روزى به خود آیند و راه صحیح را تشخیص دهندو به طبقات زجر کشیده اجتماع بیش از پیش بیندیشند.اگر چه این مشعلداران اجتماعى در چنین جامعه اى زجر و خوارى مى بینند و به گوشه هاى سیاهچالهاى مخوف در مى افتند و حتى تبعید مى شوند و سرانجام سرشان بر سر چوبه دار بالا مى رود. بااین همه سخنان آتشین وانتقادى خود را بى پروا بر زبان مى رانند واز هیچکس پروائى ندارند. مانند شاعران و نویسندگان آزاداندیش مسلمان فلسطینى که براستى از درنده خوئى صهیونیست هاواسرائیلى هاى غاصب رنج مى برند و شاعران و گویندگان آفریقائى که سالهاست از تبعیضات نژادى نژادپرستان در عذاب اند.
-از سوى دیگر سازمانهاى حکومت استعمارى وامپریالیستهاى سود پرست جهانخوار راسنه هاى گروهى را دراختیار دارند و با بوق و کرنا حقایق مسلم را وارونه جلوه مى دهند و هر جنبش اسلامى و آزادیخواهى را - به خیال خود - مى خواهند خنثى کنند و آنچه طراحات فکرى واجتماعى آنها تصوى مى کنند در لباس ادبیات و هنر به جهان عرضه مى نمایند واز شمشیر برنده الفاظ و کلمات زیبا و آثارادبى نغز و هنرمندانه به نفع خود سود مى جویند و آنها را علیه بشریت و حقوق مللى که خود ظاهرااز آن جانبدارى و دفاع مى کنند بکار مى اندازند
متاسفانه چنین است وضع ادبیات در پاره اى از کشورهائى که اسیر کمپانیهاى چند ملیتى بزرگ واجیر جهانخواران ضد بشرند.ادبیات در برخى کشورها - بجز در برخى موارد اصالتى ندارد بلکه ابزارى است در دست آنان که از راه تخدیراعصاب و تاثیر بر اذهان مى خواهند چند صباحى به استثمار واستکبار ناموجه خودادامه دهند.
اما در یک کشوراسلامى که همه چیز بر ملاک دین واعتقادات مذهبى و امور معنوى و پایه ریزى شده و مى خواهد به خواست خداوند متعال مدینه فاضله اسلامى را بهوجود آوردادبیات باید در جهت کمال و به سوى [ الله] و در خدمت دین واعتقاد به قرآن و سایر مبانى عقیدتى باشد. با توجه به این حقیقت آن قرآن خود بزرگترین مظهر سخن بلیغ و کلام معجزه آساى وحى است که از مصدر جلال الهى براى هدایت خلق صادر و چنانکه گفتیم آنچه در موردادبیات فارسى و رشته هاى مختلف آن مطرح است مخصوصا براى تبلیغ وابلاغ پیام و بویژه براى نویسندگان خطباء واهل منبر وارشاد ضرورت بیشترى دارد که از این محرک ها و جاذبه هاى ادبى براى ارشاد مردم سود بیشتر بجویند و دین خدا را به نحو واقعى و حقیقى در بین مردم به خصوص نسل جوان که آمادگى بیشترى دارند بگسترند.
.امروز دشمنان ما بخصوص آمریکاى جهانخوار آزمند و جناحهاى مارکسیستى شرق بااستخدام دانشمندان و بکار گرفتن ادیبان و نویسندگان حرفه اى و رسانه هاى گروهى از رادیو و تلویزیون و مجله ها و روزنامه هایى با تیراژ میلیونى و حتى چند میلیونى براى تبلیغ گفتارهاى فریبنده و خوش ظاهر و در معنى - ضد بشر - سود مى جویند و آنها را در بین مردم بى خبر یااغفال شده نشر مى دهند و نمى گذارند حقایق دینى وانسانى به گوش مردم جهان برسد. ما نباید در برابر چنین امواجى عظیم که در سراسر جهان براى خواب خرگوشى مردم در بند مانده و تداوم این وضع تلاش دارد دست روى دست بگذاریم و منتظر بمانیم بلکه باید با سلاحهاى برنده اى همانند سلاحهاى تبلیغى آنها به میدان آییم و در برابر آنها مردانه بایستیم تا تبلیغات زهراآگین آنها خنثى شود.
امروز مردم مستضعف جهان بخصوص جهان سوم و بویژه آفریقا که سالهاست از تبعیض نژادى رنج مى برد تشنه مساوات و مواسات اسلامى اند.امروز کشورهاى مسلمان عربى و غیر عرب به وحدت عظیم یک میلیاردى نیازمندند که قواى خود را یکى کنند و در سایه کلمه توحید و توحیدکلمه بپاخیزند و دست اتحاد در دست یکدیگر بگذارند و در برابر خصم چپاولگر قد علم کنند.امروز جوانان و نسل نو که از دنیاى خشک و بى روح ماشین و تکنولوژى سر خورده شده اند و تشنه معنویت اند ولى کام جانشان در برابر سرابهاى خیالى خیالى همچنان تشنه مانده به زلال معنویت عشق و عرفان واندیشه هاى انسانى واسلامى نیاز دارند بیش از همه جوانان گمراه و غربزده کشورهاى شرقى و بازیابند و بفهمند که آنچه خود دارنداز دیگران تمنا نکنند و در پى سراب غرب و شرق جیرت زده روان نشوند اینها همه مستعد و آماده اند که جذب شوند اینان باید با اسلام وانقلاب اسلامى و حقایق ناب دینى بخوبى آشنا شوند با مفهوم ایثار و شهادت و تهذیب (ناصرخسرو قبادیانى ) گلستان سعدى - منشات قائم مقام فراهانى - تاریخ ادبیات فارسى - تالیف دکتر رضا زاده شفق - کاروان حله (دکتر عبدالحسین زرین کوب ) تاریخ ادبى ایران (دکتر ذبیح الله صفا)از صبا تا نیما (یحیى آریانپور) تاریخ ادبیات (فربور) از آثارى هستند که در پرورش ذوق ادبى و بارور کردن ذهن وافزایش دایره واژگان و آشنائى با سیراندیشه ها و چهره هاى ادبى و سیراجتماعى ایران در دورانهاى گذشته و معاصر سخت مفیداست .
آشنائى با دستور زبان فارسى و مقدارى زبان شناسى و شیوه هاى نویسندگى و در حد لزوم مطالعه مکتبهاى ادبى مغرب زمین و سبکهاى ادبى فارسى براى طالب علم ضرورت دارد. چه در هر حال طلبه حوزه براى انتقال فرهنگ دین به مردم جامعه خود بایدازاین همه - که بر شمردیم - با خبر باشد و از همان راهى به خصم بى امان حمله آورد واو را مجاب و مغلوب سازد که او با همان سلاح به میدان آمده است . طلبه حوزه باید سخنانش - به عنوان مبلغ سازد که او با همان سلاح - جاذبه داشته باشد واین جاذبه را تنهااز طریق آگاهى و حفظ برخى آثار منظوم و منثور زیبا و پربار و جالب توجه مى توان به دست آورد واز آنها در جهت تعهد و مسئولیت دینى و وجهه توحیدى واسلامى در جامعه بهره برد.
البته کارها همه در حاشیه کارهاى اصلى طلاب محترم حوزه هاست . کارهاى اصلى عبارت است از آموختن مقدمات صرف و نحو و لغت واشتقاق معانى و بیان و بدیع و علوم بلاغى قرآنى تفسیر و مهمتراز همه فقه و اصول و برگزیدن رشته هاى تخصصى تا سر حداجتها واین امرى که در حاشیه است و براى مبلغ اسلامى ضرورت بیشتر دارد همان جنبه هاى ادبى و تبلیغى است که بدان اشارت رفت و پیداست که جمع کردن بین همه اینها کارى است بس خطیر و توانفرسا ولى از آن گریزى نیست .
که مولى الموالى حضرت على ( ع ) فرمود:
بقدرالکذ تکتسب المعالى و من طلب العلى سهراللیالى
همچنان که تمام رشته هاى متفرع از دین زائیده تعهد و پاى بندى به اعتقادات مذهبى بوده و و به منظور هر چه بیشتر فهمیدن مسائل قرآنى و دینى بوده است آشنائى باادبیات فارسى در حد آگاهى از پیشینه ادبیات و بهره ورى از واژگان بیشتر در بیان منظور (در خطابه و منبر - در نگارش کتاب و مقاله - در مناظره و بحثهاى دینى و در تبلیغ وارشاد) آشنائى با تراجم احوال بزرگان شعر وادب فارسى و مکتبهاى شعرى و سبکهاى مختلف نظم و نثر ( از جهت قالب و محتوا) در دوره هاى گوناگون ادبى و علت پدید آمدن مکاتب و پیوندى که با جامعه داشته و در چه حدى این پیوند برقرار بوده است لازم مى نماید. مطالعه درادبیات مردمى و در بارى و علت پناهنده شدن شاعران و نویسندگان به دربارها و ناثیر سوئى که در شعر مدحى بر جاى نهاده است از مطالبى است که در خور شناخت مى باشد. و نیز آگاهى یافتن از شیوه کار قدما و تبحر آنها در نگارش کتابهائى به زبان شیرین فارسى در عین اینکه زبان علمى زبان عربى بوده است و بیش از همه آشنائى با وضع تاریخى واجتماعى و دینى و قومى امت مقاوم ایران در برخورد با حوادث توانفرسا و مقاومت سرسختانه آنها در برابر طوفانهاى هول انگیز تاریخى ازامورى است که طلاب محترم حوزه ها باید تحصیل کنند
مطالعه آثارادبى و عرفانى مانند: مثنوى ملاى روم - آثار شیخ عطار ( از قبیل منطق الطیر - مصیبت نامه الهى نامه و ...) دیوان ناصرخسرو قبادیانى (شاعر شیعى متعهد و مقاوم در برابر منحرفان و مداحان پست دربارى ) دیوان سنائى غزنوى - کلیات شیخ سعدى شیرازى (که حاوى تغزترین نمونه هاى نظم و نثراست ) دیوان حافظ و عراقى و فروغى بسطامى - کلیات عبیدزاکانى (که درافشا کردن و دریدن پرده هاى روى و ریا و تزویر سهمى مهم دارد) واز متاخران و معاصران - دیوان فیض کاشانى - دیوان نراقى - دیوان حاج میرزا حبیب خراسانى - دیوان امیرى فیروز کوهى و برخى از شعراى نو پرداز معاصر مانند: مهرداداوستا - سبزوارى لازم بل واجب است .
از آثار منثور فارسى مطالعه تفسیرهایى که از آنها نام بردیم و کتابهاى مهمى مانند: تاریخ بیهقى - چهار مقاله نظامى عروضى سمرقندى - کلیله و دمنه بهرامشاهى (تصحیح مجتبى مینوى طهرانى ) - تذکره الاولیاء شیخ عطار - وجه دین و خوان اخوان نازل شده است .
سخنان در بار رسول اکرم[ ص] و نهج البلاغه حضرت امام على[ ع] و صحیفه سجادیه و دعاها و راز و نیازهاى حضرت على بن الحسین[ ع] که هر کدام آیتى در بلاغت و سخندانى است و حاوى کلامى است فوق بشر و پائین تراز کلام خدا هر نکته و کلمه آن مى تواند موضوع کتابهاى ادبى و آثار نغز شعر و نثر قرار گیرد. چنانکه براین کتابهاى عظیم تفسیرها و شرح هاى بسیار زیاد نوشته اند و هنوز هم مى نویسند و تادامنه قیامت همچنان خواهند نوشت .
ما در موقعیت حاضر باانقلاب شکوهمنداسلامى مان که انظار جهانیان را به خود متوجه ساخته است چگونه باید باشیم و چگونه باید عمل کنیم وازادبیات در حوزه هاى علمى سود جوئیم ؟این سئوالى است که ما دراین چند سطر باقیمانده بدان پاسخ خواهیم داد.
براى نشر حقایق اسلامى طلبه متعهد باید به زبان روز کاملا آشنا باشد 5 واین آشنائى را عمیقا با مسئولیت و تعهد توام سازد. گفته اند:ادبیات موتور جامعه است یعنى قدرت محرکه . مااگر نتوانیم بطور در بست این اندیشه را قبول کنیم پس ازاعتقاد به مبانى توحیدى و دینى که اجتماع در درجه اول بر آن تکیه دارد بایدادبیات را یکى از محرکهاى موثر و نافذ مردم به حساب آوریم . زبان مشترک که تفاهم را نتیجه مى دهد اشتراک در آثارادبى قومى که پشتوانه اى مهم براى نزدیکى به یکدیگراست سنتها و مشترکات دیگرى که در بزرگداشت بزرگان دین و علم وادب وجود دارد و همه افراد را در کانونهائى از نور و روشنائى به هم نزدیک مى کند و گرمى و حرارت به همگان مى بخشد همه و همه را مى توان در بخش مهمى ازادبیات که شامل تاریخ ادبیات و آثار و شعر و نثر و حکایات و سرگذشتهاى تلخ و شیرین جامعه است قرار داد.
آشنائى با سرگذشت فرهنگى و قومى امت بزرگ ما - بخصوص در دوران اسلامى و کارهایى که هموطنان برزگوار ما در زمینه هاى ادبى از تفسیر ولغت و صرف و نحو زبان عربى آثار منظوم و منثور در زمینه هاى مختلف به وجود آورده اند ضرورت خاص دارد.
نفس و تکمیل و تربیت وجودى خود کما هو حقه آشنائى حاصل کنند که بسیارى خوشبختانه نه تنها آشنا شده اند بلکه در خیل شهداء و جانبازان و دلباختگان شهادت وایثار در آمده اند پس ازاتمام ماموریت مان در داخل کشور باید به صدورانقلاب اسلامى به کشورهاى همجوار و تبلیغ برون مرزى توجه خاص کنیم و بعداز آن به کشورهاى غرب و شرق بپردازیم که دین اسلام دینى است جهانى و آئینى است همگانى .
وقتى به سلاح علم وادب مسلح شدیم باید با رشادت کامل و توکل بر ذات اقدس احدیت قدم جلونهیم که العاقبه خداوند بزرگ پشتیبان ماست .
ان تنصرواالله ینصرکم و ینبت اقدامکم .
( ادامه دارد)
همانطورى که قرآن ابعاد مختلفه دارد - حسب ابعادى که انسان دارد - علماء هم بایدابعاد مختلفه داشته باشند در تعلیم حسب ابعادى که اسلام دارد و حسب ابعادى که انسان دارد.
57/12/29 در جمع روحانیون