نامه آخوند ملا حسینقلى همدانى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


ارفان واصل و عالمان بینا پرچم توحید بر دوش و مشعل امید بر دست در هر زمان مردم را به صراط مستقیم هدایت و بکوى حقیقت ره مى نمایند. و بر چهره دنیا و جسد پژمرده و راکد آن نور نشاط و حرکت مى افشانند.

عارفان راستین آنهایند که : معرفت و شوق و خضوع و خشوع تمام وجودشان را فرا گرفته است و تمام لحظات زندگى آنها در راه رضا و بندگى خداوند صرف مى شود.

آنها که با عشق لقاء در دل و شوق وصال در سر با عزم واراده اى آهنین همه توان و تلاش خود را بکار مى گیرند و شب و روز محبوب را مى جویند و مشتاق و بیتاب در آروزى دیدار جمال و کمال خداوند بسوى او در حرکتند.

این عارفان همان عاشقانند که به عظمتهاى پوشالى و غفلت آفرین پشت پا زده و بان به چشم حقارت نگریسته و بسوى عالم نور و سرور و صدق و صفا دراوجگیرى و عروجند و تجلى عظمت خداوند قلب آنان رااز آنچه غیرازاوست جدا کرده است . و بجرات مى توان گفت مقام و مقصدى برتر ازاین نمى توان تصور کرد.

لذا براى دیگرانى که این عظمت و شکوه را مى بینند و بسوى این قله والا مى خواهند پیش روند این سئوال مطرح است که :این( سالکان واصل) و این( عارفان واله) از کدام  راه با چه اعمال و ریاضیت روحیات و اخلاق حرکت نمودند که از در دورتج فراق ودر آغوش پر مهر محبوب قرار گرفتند؟ واز کجا دستور و برنامه تربیتى اخذ کردند که به آرزوى دیرین و مقصد نهائى رسیدند؟

پاسخ کامل این پرسشها را در دستورالعمل هائى که گهگاهى این بندگان قوى دل براى مریدان صادق مى نگاشتند مى بایست جستجو کرد.

کشف این راز و درمان این درد در آن گفته ها و دستورالعمل ها نهفته است زیرا آن دستورالعمل ها حاصل یک عمر سیر و سلوک و تجربه علمى و عملى مباشد.

واکنون دراین شماره دستورالعملى که از عارف صمدانى و عالم ربانى آخوند ملا حسنقلى همدانى به ما رسیده آورده میشود به امید آنکه اهل باطن بهره گیرند.

و بجهت آنکه این دستورالعمل را بهتر قدر شناسیم لازم است اندکى با موقعیت و شخصیت این نخبه روزگار و عارف نامدار آشنا شویم:

آخوند ملا حسینقلى همدانى بااینکه در فقه اصول و شاگردان درس فقیه اعظم شیخ مرتضى انصارى بود لکن در سیر وسلوک واخلاق از محضر و مکتب جمال السالکین سد على شوشترى (ره ) بهره مند بود و آن عظمت علمى و عملى در آن حضور مى یافت واز محضر پر برکت سیدعلى شوشترى نصیحت مى پذیرفت) .

بااینکه شیخ انصارى در علوم نقلى استاد کل نمونه زمان بود در علم مراقبت و سیر و سلوک با رفتن نزد آن استادانسان پرور درس اخلاق میگرفت .

و باارشاد همین استاد حکیم بود که آخوند ملا حسینقلى همدانى بعد از رحلت شیخ انصارى مشغول تربیت جانهاى مشتاق و دلهاى آماده شد. 

مرحوم آخوند با گرد آوردن عالمانى مجاهد و مومنانى خالص سرگرم تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان شد تااینکه آنها رااز تنگناى ظلمتکده دنیا به فراخناى عالم قدس الهى کشاند در نتیجه ستارگان درخشانى از محضر و محفل او بیرون آمدند که هر یک از آنان افتخار آسمان علم و معرف و سیر و سلوک محسوب مى شوند

البته شیوه تربیتى و کرامات و عظمت مرحوم آخوند را بااین اقتصار نمى توان بیان کرد و لکن از آشنائى با سیر معارف بزرگان اخلاق و عرفانیکه در ذیل نام مبارک برخى از آنها ذکر مى شود مى توان به عظمت مکتب تربیتى او پى برد.

14 مرحوم محمد بهارنى (ره ) مبرزترین شاگرد آخوند مولف تذکره المتقین .

2 مرحوم میرزا جواد ملکى (ره ) مولف المراقبات ...

3 عارف کامل مرحوم سیدعلى طباطبائى معروف به قاضى صاحب کرامات مشهور.

4 علامه طباطبائى مولف تفسیرالمیزان و ...

5 آیه الله مرحوم شیخ محمد تقى آملى مولف مصباح الهدى و ....

و نیز صدهاانسان بمقصد رسیده دیگر.

که سلسله معارف و سیر و سلوک آنها بى واسطه و یا با واسطه و در نهایت بمکتبى مى رسد که ملا حسینقلى همدانى آن را بنیان گذاشت واین توفیقى بس بزرگ است که کمتر نصیب انسانى مى شود

حال که اندکى با عظمت شگفت آور آخوند ملا حسینقلى همدانى آشنا شدیم باید دانست که از مرحوم آخوند نوشته و کتابى جز همین دستورالعمل باقى نمانده وایشان در زمندگى خود هیچ کتابى را تدوین ننموده است .

فقط حقایق الهى و معارف حق را در صفحه جان و سینه درخشان صد و هشتاد مرد پاک که به جهت درمان درد خود در محضر آخوند گرد آمده بودند نگاشت . و آنان را خورشید فروزان و مشعل پر فروغ بر سر راه سالکان طریق حقیقت در طول تاریخ ساخت .

وازاین رو حیف بود که این تنها نسخه شفابخش بدست مشتاقان نرسد هر چند که باید براین دستورالعمل که پرازاشارت و بشارت است شرح مفصل نوشت و لکن اکنون متن آن منتشر میشود تا هر کس بفرا خورحال و همت خوداز آن بهره جوید.

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرین و لعنه الله على اعدائهم اجمعین
.1مخفى نماناد بر برادران دینى که بجز التزام بشرح شریف در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهى بقرب حضرت ملک الملوک جل جلاله نیست و بفرافات ذوقیه اگر چه ذوق در غیراین مقام خوبست - کماداب الجهال والصوفیه( خذلهم الله جل جلاله) - راه رفتن لایوجب الابعدا حتى شخص هرگاه ملتزم بر نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد.اگرایمان بعصمت ائمه غ اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد باید بفهمد که از حضرت احدیت دور خواهد شد و هکذا در کیفیت ذکر بغیر ما ورد عن السادات المعصومین علیهم السلام عمل نماید.

بناء علیهذا باید مقید بدارد شرح شریف را واهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام بان شده و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام این است که اهم اشیااز براى طالب قرب جد و سعى تمام در ترک معصیت است تااین خدمت راانجام ندهى نه ذکرت و نه فکرت به حال قلبت فایده نخواهد بخشید. چرا که پیشکش و خدمت کردن کسى که با سلطان در عصیان وانکاراست بى فایده خواهد بود. نمى دانم کدام سلطان اعظم ازاین سلطان عظیم الشان است و کدام نقاراقبح از نقار بااو است . فانهم مماذکرت ان طلبک حجه الهیه مع کونک مرتکبا للمعصیه امر فاسد جدا و کیف نخفى علیک کون المعصیه سببا لنفره
 

مانعه الجمع معه المحبه واذا تحقق عندک ان ترک المعصیه اول الدین و آخره ظاهره و باطنه فبادرالى المجاهده واشتغل الجدالمراقبه من اول قیامک من نومک فى جمیع آناتک الى نومک والزم لادب فى مقدس حضرته لا واعلم انک بجمیع اجزاء وجودک ذره ذره اسیر قدرته وراع حرمه شریف حضوره واعبده کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک والتفت دائماالى عظمته و حقارتک و رفعته و دنائتک و عزته و ذلت و غناه و حاجتک و لاتغفل شناعته غفلتک عنه جل جلاله مع التفاته الیک دائما و قم بین یدیه مقام العبدالذلیل الضعیف و تبصبص تحت قدمیه بصبصه الکلب النحیف اولا یکفیک شرفا و فخرا انه اذن لک فى ذکرالسمه العظیم بلسانک الکثیف الذى نجسته قاذورات المعاصى

2 پس اى عزیز: چون این کریم رحیم زبان ترا مخزن کوه نور یعنى ذکراسم شریف قرار داده بى حیائى است مخزن سلطان را آلوده بنجاسات و قاذورات غیبت و دورغ و فحش واذیت و غیرها من المعاصى نمودن مخزن سلطان باید محلش پر عطر و گلاب باشد نه نجس مملواز قاذورات و بى شک چون دقت در مراقبت نکرده نمى دانى که از جوارح سبعه یعنى گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیتها میکنى و چه آتش ها روشن مى نمائى و چه فسادها در دین خودت بر پا میکنى و چه زخمهاى منکره بسیف و سنان زبانت بقلبت میزنى اگر نکشته باشى بسیار خوب است اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در کتاب نمى گنجد! در یک ورق چه میتوانیم بکنیم ! تو که هنوز جوارحت رااز معاصى پاک نکرده چگونه منتظرى که در شرح احول قلب چیزى بتو بنویسم !

3 خلاصه بعداز سعى در مراقبت البته طالب قرب بیدارى و قیام سحر رااقلا یکدوساعت به طلوع فجر مانده الى مطلع الشمس از دست ندهد و نماز شب را با آداب و حضور قلب بجا بیاورد واگر وقتش زیادتر باشد بذکر یا فکر یا مناجات مشغول بشود. لیکن قدر معینى از شب باید مشغول ذکر با حشور بشود. در تمام حالاتش خالى از حزم نبوده باشد.اگر ندارد تحصیل نماید باسبابش . و بعداز فراغ تسبیح سیده نساء ( ع ) و دوازده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه لااله الاالله وحده لا شریک له له المللک الى آخر. و صدمرتبه لااله الاالله و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدرى از قرآن شریف تلاوت نماید و دعاى معروف صباح اعنى یا من دلع لسان الصباح الى آخر البته خوانده شود و دائما با وضو باشد

و اگر بعداز هر وضو دو رکعت نماز بکند بسیار خوبست . ملتفت باشد که بهیچوجه اذیتش بغیر نرسد و در قضاء حوائج مسلمین لاسیما علماء و لاسیمااتقیائهم سعى بلیغ نمایند و در هر مجلس که مظنه وقوع در معصیت است البته البته البته اجتناب نماید. بلکه مجالست بااهل غفلت بغیر شغل ضروره مضراست اگر چه از معصیت خالى بوده باشد کثرت اشتغال بمباحات و شوخى بسیار کردن و لغو گفتن و گوش با راجیف دادن قلب را مى میراند.

اگر بى مراقبت مشغول بذکر و فکر بشود بى فایده خواهد بود اگر چه حال هم بیاورد چرا که آن حال دوام پیدا نخواهد کرد گول حال که ذکر بیاورد بى مراقبه نباید خورد.

زیاده طاقت ندارم بسیارالتماس دعااز همه شماها دارم این حقیر کثیرالتقصیر والمعاصى را فراموش ننمائید و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر بخواند.

. 4 واز جمله ابواب عظیمه ایمان حب فى الله جل جلاله و بغض فى الله جل جلاله میباشد و قد عقد له فى الوسائل و غیرها من کتب الاخبار بابا مستقلا فارجع الیها لعلک تعرف عظمته و تاخذ لنفسک نصیا منه .

شکى نیست که محبوب اول ذات کبریائى - جل جلاله - مى باشد بل و کل محبه لا ترجع الى محبته فلیس بشى ء ثم بعده باید هر کسى این سلطان عظیم ایشا ن را بیشتر دوست داشته باشد پس اول محبوب بعداز واجب الوجود وجود مقدس ختمى ماب صلوات الله علیه و آله مى باشد. ثم بعده امیرالمومنین علیه السلام ثم الائمه المعصومین علیهم السلام ثم الانبیاء والملائکه ثم الاوصیاء ثم العلماء والاولیاء و در زمان خودش اتقیاء زمانش ار لاسیمااگر عالم باشد ترجیح بدهد در محبت بر کسانیکه بعدازاویند در درجه و هکذا یتنزل.

ولیکن سعى نماید صادق باشد دراین محبت مرتبه آسانى نیست اگر متفکر باشید خواهید فهمید که اگر آثار محبت در حرکات و سکنات ظاهر شد شخص مدعى این محبت صادق است والا فلا لیکن گمان ندارم که بکنه و لوازمش برسى و حقیر هم بیش ازاین در وسعم نیست .الحاصل لاطریق الى القرب الا بشرع شریف فى کل کلى و جزئى .

والسلام