نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
پژوهش گر فقه اجتماعى
چکیده
کلیدواژهها
شناخت شهروند یکتاپرست و فرقهپرست
شهروند یکتاپرست به کسى گفته مىشود که پیرو یکى از ادیان الهى توحیدى است و زندگى و مناسک عبادى خود را برابر آن سامان مىدهد. پیروان: اسلام، مسیحیت، یهود و زرتشت، شهروندان یکتاپرست نامیده مىشوند.1 این ادیان داراى کتاب مقدس بوده و شهروندان پیرو این ادیان، به آموزههاى رسمى دین خود پاىبندند، پیامبر آن را اسوه خویش مىدانند و فرمودههاى او را همیشه و در همه حال، آویزه گوش دارند.
شهروند فرقهپرست به کسى گفته مىشود که: یکى از فرقههاى غیر رسمى و ساختگى منتسب به دینى را انتخاب کرده و از مدعیان دروغین آن فرقه دستور مىگیرد. شهروند فرقهپرست، به آموزههاى فرقه خود سخت پاىبند است و به متنى تعبد دارد که از پیامبر الهى صادر نشده است.
پارهاى از این فرقهها بر اثر انحرافهاى عقیدتى; امّا بدون انگیزههاى سیاسى و حمایت کشورهاى استعمارگر، شکل گرفتهاند، مانند: ایزدیه;2 امّا پارهاى دیگر با نقشههاى استعمار و با پشتیبانى مستقیم سیاستمداران تفرقهافکن ساخته شده و روى کار آمده و قدرت گرفتهاند، مانند: وهابیت و بهائیت.3
مفهوم حقوقى اقلیت
«اقلیت« از واژههاى بحث انگیز در حقوق بین الملل است. در هیچ معاهده، یا سند بین المللى از این واژه تعریفى واحد ارائه نشده است; امّا در تعریف آن مىتوان از رویه قضایى و دکترین حقوقى کمک گرفت. دو نمونه از مشهورترین تعریفهایى که در مورد اقلیت در رویه قضایى و دکترین حقوقى ارائه شده، اشاره مىگردد و در نهایت یکى از کاملترین و جدیدترین تعاریف براى فهم بهتر این مفهوم ارائه مىگردد.
1. رویه قضایى:
به استناد رأى مشورتى دیوان دایمى بین المللى دادگسترى در تاریخ 31 ژولاى 1930 در پاسخ به سؤال رئیس کمیسیون مختلط کنوانسین یونانى - بلغارى در تعریفى که از مفهوم جامعه - درسیستم جامعه ملل ودر نظام معاهدات اقلیتها، از مفهوم جوامع به جاى اقلیتها استفاده شده است - ارائه داده است، به شرح زیر است:
«گروهى از اشخاص که در کشور یا سرزمینى خاص زندگى مىکنند و داراى نژاد، مذهب، زبان و سنتهاى خاص خود هستند و به واسطه ى هویت مشترک نژادى، مذهبى و زبانى و سنتى با همدیگر احساس همبستگى دارند و سنتها و آیین خود را حفظ مىنمایند و فرزندانشان را بر اساس فرهنگ و سنتهاى خویش آموزش مىدهند و در این راستا به یارى همدیگر بر مىخیزند.«
2. دکترین حقوقى:
یکى از متخصصین برجسته حقوق اقلیتها، کاپوتوروتیدر، به سال 1979 در گزارش جامع خود در خصوص حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهاى قومى، مذهبى و زبانى که از طرف کمیسیون فرعى منع تبعیض و حمایت از اقلیتها خواسته شده بود، اقلیت را این گونه تعریف کرد:
«گروهى که از نظر عددى کمتر از بقیه جمعیت کشور بوده و در موقعیت غیر حاکم قرار دارند. این اعضاء با داشتن تابعیت آن دولت، خصایص قومى، مذهبى و زبانى متفاوت از دیگر افراد کشور دارند و هرچند به صورت ضمنى نسبت به حفظ فرهنگ، سنتها، مذهب و زبان خودشان احساس همبستگى دارند.«4
باتوجه به کاستیها و ایرادهاى به تعریفهاى ارائه شده از مفهوم اقلیت، در کتاب «حمایت از اقلیتها در حقوق بین الملل« تلاش شده تا تعریفى از آن به مفهوم امروزین، که بتواند جامع اقلیتها باشد، به شکل زیر ارائه گردد، که به نظر مىرسد تعریف کاملى باشد:
«اقلیت به گروهى از افراد گفته مىشود که جمعیتى کمتر از بقیه مردم کشور یا ایالتى از کشور داشته و در حاکمیت حضورى مؤثر ندارند. اعضاء این گروه از ویژگیهاى متفاوت قومى، مذهبى یا زبانى برخوردارند و براى حفظ آن خصایص، احساس همبستگى دارند. گروههاى اقلیت بر حسب سکونت مجتمع یا پراکنده، تبعه یا بیگانه بودن و تقدم یا تأخر سکونتشان در کشور، از حمایتهاى مندرج در نظام حقوق اقلیتها برخوردار مىشوند.«5
یکتاپرستان در حکومت اسلامى; اقلیت یا اکثریت؟
حکومتى که با قوانین اسلامى شکل مىگیرد و ساختار سیاسى آن برآمده از نظریههاى اسلامى است و نیز اکثر شهروندان آن، مسلماناناند، به طور طبیعى اکثریت از آن مسلمانان است و پیروان ادیان توحیدى دیگر، اقلیت برشمرده مىشوند. این اکثریت و اقلیت، با توجه به ترکیب جمعیتى است; امّا آیا در توزیع حقوق اساسى و طبیعى باید چنین رابطهاى برقرار شود؟ مىتوان گفت اکثریت و اقلیت، مفهومى اضافى و نسبى است و اگر در حکومت اسلامى، بیشتر مردمان پیرو ادیان توحیدى هستند و اقلیتى وجود دارد که اعتقاد و رفتار خود را از فرقههاى ساختگى و غیر رسمى مىگیرد، با اکثریتى بهنام یکتاپرستان روبهرو هستیم که در حقوق اساسى و نیز آزادى در انجام مراسم مذهبى و نشر افکار خود باید با مسلمانان برابر باشند. البته اقلیت فرقهپرست در حقوق طبیعى و مادى خود، مانند: بهرهمندى از بهداشت، سواد و... هیچ تفاوتى با اکثریت یکتاپرست ندارد و در ادامه خواهد آمد که تفاوت حقوقى این دو دسته در کجا نمایان مىشود. اندیشه امام خمینى دراینباره بسیار راهگشا خواهد بود.
دارالاسلام و دارالکفر در جهان سیاسى معاصر
بنا بر دیدگاه تاریخى و سنتى اسلامى، جهان به دو قسم: «دارالاسلام« و «دارالکفر« تقسیم مىشود. دارالاسلام، به تمام سرزمینهایى اطلاق مىشود که تحت استیلاى حکومت اسلامى بوده و به تبع آن، قوانین اسلامى در آن اجرا مىشود. در این حالت فرقى نمىکند که به لحاظ کمى، مسلمانان ساکن در آن بلاد در اقلیت باشند، یا اکثریت، به هر روى غیر مسلمانان به عنوان اقلیتهاى مذهبى و دینى شناخته خواهند شد. دارالکفر، نیز به آن دسته از سرزمینهایى گفته مىشود که تحت استیلا و فرمانروایى حکومت اسلامى نیستند. روشن است که مسلمانان در چنین سرزمینهایى )در دسته بندى مذهبى( اقلیت به شمار مىآیند و تابع قوانین مربوطه خواهند بود.6
اقلیتهاى مذهبى شناخته شده در اسلام، عبارت از گروههایى هستند که از آیینهاى الهى سه گانه یهودى، مسیحى و زرتشتى پیروى مىکنند که در اصطلاح فقه اسلامى «اهل کتاب« نامیده مىشوند. قدر مسلم آن است که فقها بر اقلیت مذهبى بودن پیروان این ادیان و برخوردارى از اهلیت انعقاد قرارداد ذمه با مسلمانان، اتفاق نظر دارند.
درحالى که در این خصوص براى سایر گروههاى غیر مسلمان، چنین حقوقى تعریف نمىشود. دیدگاه رایج اسلامى، تنها اقلیتهاى یهودى، مسیحى و زرتشتى را در چهارچوب حکومت اسلامى به رسمیت شناخته و آنها را مشمول انعقاد پیمان اتحاد ملى و برخوردارى از حق سکونت در دارالاسلام مىداند.
سایر گروههاى غیرمسلمان که از اهل کتاب نیستند بدین ترتیب هستند:
1. ملحدان و کسانى که به هیچ مذهبى پاى بندى و اعتقاد ندارند و نسبت به باورهاى مذهبى تردید یا انکار مىورزند.
2. مشرکان و کسانى که براى آفریننده جهان شریک و همتا قائل هستند.
3. پیروان مذاهب ساختگى و باطلى که فاقد هرگونه اصل و ریشه صحیح بوده و تنها با ادعاى نادرست و دعوت مدعیان دروغین، به وجود آمدهاند. )فرقهپرستان(
4. گروههایى که خود را پیرو یکى از پیامبران )منصوص در قرآن( شمرده و از یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان نیز، به شمار نمىآیند، مانند کسانى که خود را پیرو صُحُف ابراهیم و شیث و ادریس و یا زبور داوود مىپندارند.
در تفکر رایج و سنتى، در واقع گروههاى یادشده در زمره اقلیتهاى مذهبى ساکن در بلاد مسلمین قرار نمىگیرند و اینان، یا باید اسلام بیاورند و یا سرزمینهاى اسلامى را ترک گویند.
اما با ژرف نگرى و مطالعه دقیقِ آموزههاى دینى و غور و بررسى فقه اجتماعى، نمىتوان بهسادگى گفت شهروند یک کشور اسلامى به دلیل یکتاپرست نبودن، باید یا به اجبار اسلام آورد و یا سرزمینهاى اسلامى را ترک گوید.
اسلام آوردنِ اجبارى برخلاف نفى اکراه و اجبار در انتخاب دین است و در شرایط عادى، برخلافِ عدالت اجتماعى است که شهروندى، بنابر اعتقادش از حکومت اسلامى بیرون رانده شود. بدین نکته مهم باید توجه داشت که در فقه اجتماعى، که حقوق شهروندى بخشى از آن است، عدالت اجتماعى رکن اساسى و شاخص اصلى این فقه به شمار مىآید.
در ادامه خواهیم گفت بر اساس آیه شریفه قرآن، که اساس رعایت حقوق شهروندى، حتى نسبت به مشرکان و فرقهپرستان است، در شرایط عادى باید حقوق شهروندى همگان، حتى مشرکان، توسط حکومت اسلامى رعایت شود. تنها در شرایط «فتنه انگیزى«، وضعیت طبیعى حقوق شهروندان دگرگون خواهد شد و حکومت اسلامى جهت حفظ امنیت اکثریت شهروندان، دست به کارهایى خاص در برابر فتنهانگیزان خواهد زد که در بخشهاى بعدى خواهد آمد.
حقوق شهروندى یکتاپرستان در اندیشه امام خمینى
عناصر پاسداشت حقوق یکتاپرستان بهروشنى در اندیشه امام خمینى بازگو شده است که بدان اشاره مىشود:
زندگى شایسته با رفاه و امنیت
در حکومت اسلامى، زندگى یکتاپرستان باید در رفاه و آسایش باشد و در این زمینه، هیچ تفاوتى نباید احساس شود.
امام خمینى مىگوید:
«این نهضت امیدوارم که براى همه مذاهب، اقلیتهاىمذهبى، که در ایران زندگى مىکنند براى همه خیر آورده باشد. ما براى اقلیت مذهبى احترام قائل هستیم. اینها اهل ملت ما هستند، اهل مملکت ما هستند. و من امیدوارم که حکومت عدل اسلامى براى آنها بسیار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگى مرفه، آزاد و به طور صحیح این جا زندگى بکنند.«7
«اقلیتها، یک وقت گفته مىشود به اقلیتهاى مذهبى که در ایران این اقلیتها هست. آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوقشان به حسب قوانین داده مىشود. و در حکومت اسلامى، آنها در رفاه و آسایش و آزادى هستند.«8
امام خمینى تصریح مىکند: مبناى فراهم کردن زمینه رفاه و زندگى شایسته براى یکتاپرستان، انصاف و در واقع رعایت عدالت اجتماعى است:
«اقلیتهاى مذهبى در آینده آزاد هستند و در ایران، در رفاه زندگى خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانى ما هستند.«9
امام خمینى پس از انقلاب اسلامى، جریان قانونگذارى در جمهورى اسلامى را بدین سمت رهنمون مىکند که باید در جهت رفاه و آسایش براى زندگى شایسته یکتاپرستان قدم بردارد:
«مجلس جمهورى اسلامى، همان سان که در خدمت مسلمین است و براى رفاه آنان فعالیت مىنماید، براى رفاه و آسایش اقلیتهاى مذهبى، که در اسلام احترام خاصى دارند و از قشرهاى محترم کشور هستند، اقدام و فعالیت مىنماید، و اساساً، آنان با مسلمانان در صف واحد و براى کشور خدمت مىکنند و در صف واحد از تمام ارزشها و مآثر آن برخوردار مىباشند.«10
امنیت یکتاپرستان در حکومت اسلامى، بهطور کامل و صحیح حفظ مىشود و میان یکتاپرستان، مسلمان یا یهودى و دیگر پیروان ادیان در این زمینه هیچ فرقگذارى وجود ندارد:
«به این یهودیها که در ایران هستند کسى حق ندارد تعرض بکند، اینها در پناه اسلام و مسلمین هستند، نه به یهودیها و نه به نصارا، اینهایى که مذهب رسمى دارند، حق ندارند.«11
«اقلیتهاى مذهبى، نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامى موظف است از حقوق آنان دفاع کند. و دیگر این که هر ایرانى حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعى برخوردار باشد. مسلمان، یا مسیحى و یا یهودى و یا مذهب دیگر فرقى ندارد.«12
آزادى فعالیتهاى دینى و مدنى
یکتاپرستان باید در امنیت کامل، به مناسک دینى خود بپردازند و در انجام فعالیتهاى اجتماعى آزاد باشند و نباید آنان را محدود کرد:
«تمام اقلیتهاى مذهبى در ایران براى اجراى آداب دینى و اجتماعى خود آزادند و حکومت اسلامى، خود را موظف مىداند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانى و محترم هستند.«13
آزادى در انجام فعالیتهاى دینى توسط یکتاپرستان در قالبهاى رفتارى خاص خود شاید براى برخى مسلمانان تندرو خوشایند نباشد; امّا امام خمینى معمار بزرگ جمهورى اسلامى، این گونه شفاف و صریح مىگوید:
«همه اقلیتهاى مذهبى در اسلام محترم هستند. همه گونه آزادى براى انجام فرایض مذهبى خود دارند. ما با هیچ بشرى ضدیت نداریم. آنان ایرانىاند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند.«14
«باید غرب متوجه باشد که اسلام نسبت به اقلیتهاى مذهبى بسیار با احترام رفتار مىکند. من بارها گفتهام که آنان در ایران آزادانه مراسم خود را انجام مىدهند و ما موظفیم از آنان نگهدارى نماییم.«15
یکتاپرستان، علاوه بر انجام مناسک دینى و فعالیتهاى اجتماعى، باید آزادانه حق مشارکت سیاسى داشته و از حقوق سیاسى بهرهمند باشند. یکتاپرستان مىتوانند از میان خود نمایندهاى را در مجلس قانونگذارى انتخاب نمایند تا از حقوق ایشان در مجلس پاسدارى کند و براى رفع نیازها و مشکلات ایشان اقدام نماید. امام خمینى به روشنى مىگوید:
«البته که در حکومت اسلامى، محلى براى اقلیتهاى مذهبى وجود دارد و آنها الان هم وکیل دارند و در مجلس واردند، ما در حکومت اسلامى هم براى آنها این حق را قائلیم.«16
«همه اقشار ملت، با ملت شریک هستند در حقوق; و حقوق همه به آنها داده خواهد شد. اقلیتهاى مذهبى در اسلام احترام دارند، حقوق دارند; حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به مذهب - به مذهب خودشان - در رأى دادن براى وکلاى خودشان آزادند. همه اقشار آزاد هستند. و این معنى که بین شماها پخش مىکنند که روحانیون مىخواهند حق شما را نگذارند به شما برسد، بدانید که این خیانتى است که اینها مىکنند به ملت ما. روحانیون در رأس آنها هستند که حقوق را، حقوق شماها را محترم مىشمارند. روحانیون تابع قرآن و اسلام هستند. قرآن و اسلام احترام براى شما قائل هست و شما را مثل برادر مىپذیرد.«17
آزادى بیان
در حکومت اسلامى، تنها این مسلمانان نیستند که مىتوانند آزادانه عقیده و اندیشه خویش را بازگویند; بلکه تمامى شهروندان یکتاپرست مىتوانند فکر و اندیشه خود را در جامعه بیان کنند و نباید در این زمینه توسط بخشهاى امنیتى حکومت و یا جریانهاى اسلامگراى تندرو تحت فشار و محدودیت قرار گیرند. بدین نکته مهم باید توجه داشت که بهرهمندى شهروندان یکتاپرست از آزادى بیان عقیده، بدون تمهید، کارى لغو و بیهوده است و باید براى تأمین این حق آزادى، رسانه و تریبون در اختیار آنان قرار گیرد تا با نظارت قانون، آزادانه و در امنیت کامل به بیان اندیشه و دیدگاههاى خود بپردازند.
امام خمینى بر این اساس چنین مىگوید:
«اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهاىمذهبى بوده و هست. آنان در جمهورى اسلامى آزادند و آزادانه به مسائل خود مىپردازند و در پناه حکومت اسلامى چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند.«18
امام خمینى حق آزادى بیان را تنها مختص یکتاپرستان نمىداند و این آزادى را فراتر و گستردهتر مىبیند و حتى براى کمونیستها که در ادبیات کلامى شیعه، ملحد و بىدین بهشمار مىروند، حق آزادى بیان قائل است. البته روشن است که این گروه نباید به قصد فتنهانگیزى از آزادى بیان سوءاستفاده نمایند که در ادامه خواهد آمد. امام خمینى مىگوید:
«اسلام بیش از هر دینى و بیش از هر مسلکى، به اقلیتهاى مذهبى آزادى داده است. آنان نیزباید از حقوق طبیعى خودشان که خداوند براى همه انسانها قرار داده است، بهرهمند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهدارى مىکنیم. در جمهورى اسلامى کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.«19
بهطور کلى، مىتوان گفت اندیشه امام خمینى درباره حقوق شهروندان جامعه، که برگرفته از آموزههاى اسلامى است، بر اساس شاخصهاى کلان ذیل است:
کرامت انسانى
عدالت اجتماعى امنیت عمومى
بین این سه شاخص، «پیوند گردشى و رشدى« برقرار است. بدین توضیح که با درنظر گرفتن کرامت انسانى در رعایت حقوق شهروندى، به عدالت اجتماعى مىرسیم و در پرتو عدالت اجتماعى، امنیت عمومى و فراگیر باید در میان شهروندان حاکم گردد. امنیت، بیشتر به رشد شاخص کرامت انسانى کمک مىکند و با توسعه کرامت انسانى، شاهد رشد و گسترش عدالت اجتماعى در جامعه هستیم.
حقوق فرقهپرستان و مرز میان شهروندى و فتنهانگیزى
در حکومت اسلامى که اکثریت آن را در ترکیب جمعیتى، یکتاپرستان تشکیل مىدهند، آیا نسبت به حقوق شهروندى اقلیت فرقهپرستان، که راهى جدا از پیروان مذاهب رسمى و ادیان الهى دارند، باید تبعیضى روا داشت، یا آنکه باید تمام حقوق انسانى آنان نیز رعایت شود؟
مىتوان دراینباره دیدگاهى را بیان داشت که فرقهپرستان، که در ادبیات قرآنى از مشرکان به شمار مىآیند، اگر بر اساس پیمان صلح با حکومت اسلامى و همزیستى مسالمتآمیز با دیگر شهروندان زندگى کنند و اهل فتنهانگیزى نباشند، تمامى حقوق ایشان از سوى حکومت پاسدارى مىشود.
در آیین اسلام، صلح و همزیستى به عنوان اساسى ترین اصل در مناسبات رفتارى شهروندى و نیز بینالمللى منظور گردیده است. پیمان صلحى که خداوند در قرآن، مسلمانان را به آنها ترغیب کرده است:
«و اِن جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکّل على اللّه انّه هو السّمیع العلیم.«20
و اگر براى صلح وتسلیم پیش آمدند، تو نیز بپذیر و بر خدا توکل نماى. همواره او بسیار شنواى بس داناست.
اسلام، بهروشنى بیان مىدارد: شهروندانى که مشرکاند و در بین پیروان مذاهب راستین و ادیان الهى جاى نمىگیرند، در پناه حکومت اسلامى بوده و از امنیت برخوردارند:
«إلاالّذین عهدتُم مِن المُشرکین ثُمّ لم ینقُصوکم شیئا و لم یظهِروا علیکم احداً فاتمّوا إلیهِم عهدهم إلى مُدّتِهِم إنّ الله یحِبُّ المتّقین.«21
مگر کسانى از مشرکان که با آنان پیمان بسته اید، سپس چیزى از تعهدات خود نسبت به شما فروگذار نکردند، و کسى را ضد شما پشتیبانى ننمودند. پس پیمانشان را فراسوىشان تا مدت مقررشان به اتمام رسانید. بى گمان خدا پرهیزکاران را دوست دارد.
بنابراین، شهروندان فرقهپرست اگر بر پیمان صلح و دوستى پاىبند باشند، تمام حقوق طبیعى آنان مانند حق سوادآموزى، بهداشت، رفاه، امنیت و... باید توسط حکومت اسلامى تأمین شود. زیرا اساس پاسداشت حقوق شهروندى بر اساس کرامت انسانى و عدالت اجتماعى است و نمىتوان حتى شهروندان فرقهپرست را از حقوق خود محروم کرد و بر آنان ظلم روا داشت. محروم کردن شهروندان از حقوق اساسى و طبیعى خویش، برخلاف کرامت انسانى و عدالت اجتماعى است و با هدف تشکیل حکومت اسلامى ناسازگارى دارد.
حقوق فرقهپرستان در شرایط فتنهانگیزى
اگر شهروندان فرقه پرست در قالب سازمان و نقشهاى برنامهریزى شده، عهد و پیمان صلح خود را با حکومت اسلامى نقض کنند و امنیت شهروندان دیگر را به خطر اندازند، حکم عقل و ارتکاز عقلایى، اقتضا دارد که ریشههاى این گروه قطع شود و ساحَت جامعه از آن پاک گردد. گروههاى فرقهپرست مسلح، مانند صهیونیستها، وهابىهایى مانند گروه داعش، از جمله مصادیق روشن چنین گروهها و کسان هستند. حکم جنگ و برخورد سخت با این گروههاى فتنهانگیز، در قرآن چنین آمده است:
«وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فى دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ.«22
و اگر سوگندهاى خود را پس از پیمان خویش شکستند و شما را در دینتان طعن زدند، پس با پیشوایان کفر بجنگید، چرا که آنان را هیچ پیمانى نیست، باشد که ]از پیمانشکنى[ باز ایستند.
گروههاى توطئهگر و فتنهانگیز از حقوق شهروندى بى بهره مىشوند و نمىتوان اخلالگران به امنیت و آسایش جامعه را به حال خود واگذاشت. تفاوت این گروه با دیگر شهروندان در سخنان ارزشمند امام خمینى چنین است:
«اقلیتهاى مذهبى که از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام، بین مسلمین بودند، اینها غیر از آن مشرکینى که توطئهگر بودند یا بعضى از اقشارى که توطئه مىکردند و مىخواستند وضع بشر را به هم بزنند، اینهایى که از اقلیتهاىمذهبى بودند، تمام در اسلام احترام داشتند... در یکى از قضایا - که لشکرى از معاویه شاید بود - آمد و یک خلخالى از پاى یک زن یهودیه ربود - به حسب نقل - حضرت امیر فرمودند که: من شنیدم که آمدند و یک خلخالى از ذمّیهاى ربودهاند; و اگر انسان بمیرد - قریب به این معنى - این اشکالى برایش نیست! اینطور عنایت داشتند، به حفظ مصالح همه اقشار.«23
«ما حساب جامعه یهود را از حساب «صهیونیزم« و صهیونیستها جدا مىدانیم. آنها جزء اهل مذهب اصلاً نیستند. تعالیم حضرت موسى، سلاماللّه علیه، که تعلیمات الهى بوده است، و در قرآن بیشتر از همه انبیا ذکر حضرت موسى شده است، و تاریخ حضرت موسى در قرآن گفته شده است، یک تعلیمات ارزندهاى است. و ترتیبى که حضرت موسى رفتار کرده است با فرعون، یک شبان بوده است با یک عالَم قدرت و اراده، و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد، و فرعون را از بین برد. ]تکیه بر[ قدرت الهى و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین، که اولش فرعون بود، قیام بر ضدمستکبرین، طریقه حضرت موسى سلاماللّه علیه بوده و درست این معنى برخلاف آن ]طرحى[ استکه این طایفه صهیونیستها دارند. اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند. جاسوس آنها هستند; نوکر آنها هستند; و بر ضد مستضعفین عمل مىکنند. عکس تعلیمات حضرت موسى که از همین مردم عادى مثل سایر انبیا از همین مردم عادى بازار و کوچه و اینها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونى قیام کرد. از مستضعفین حمله شد بهمستکبرینکه آنها را از استکبارشان پایین بکشد; بر خلاف طریقه این صهیونیستها، که اینها با مستکبرین مربوط هستند و بر ضد مستضعفین عمل مىکنند!«24
حقوق شهروندى بهائیان
در حکومت اسلامى شهروندانى که به مذاهب دروغین و فرقهپرست، استعمار ساخته و فتنهانگیز، بستگى دارند; اما بهصورت عادى و مسالمتآمیز زندگى مىکنند، بنابر کرامت انسانى و عدالت اجتماعى از حقوق انسانى و طبیعى، مانند: رفاه، بهداشت، سواد و... برخوردارند; اما نسبت به حقوق سیاسى و آزادیهاى مذهبى، چون به فرقه استعمارساخته و فتنهانگیز، بستگى دارند، باید مراقبتها و حساسیتهاى ویژهاى درباره آنان وجود داشته باشد; چراکه اعطاى حقوق سیاسى بدانها، بستر مناسبى خواهد بود تا به انجام نقشههاى سوء خود بپردازند و امنیت جامعه را برهم زنند. حقوق شهروندى چنین گروهها و کسانى، مانند بهائیها، در سخنان کلیدى و عالمانه امام خمینى چنین آمده است:
«- آیا براى بهائیها در حکومت آینده، آزادیهاى سیاسى و مذهبى وجود دارد؟
امام خمینى: آزادى براى افرادى که مضر به حال مملکت هستند داده نخواهد شد.
آیا آزادیهایى براى مراسم مذهبى آنها داده خواهد شد؟
امام خمینى: خیر.«25
«- ممکن است بفرمایید اقلیتهایى که در ایران وجود دارند، در حکومت اسلامى چه وضعى خواهند داشت؟
امام خمینى: اقلیتهاى مذهبى در اسلام احترام دارند، و آنها هم مثل سایر اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگى خواهند کرد و هیچ گرفتارى براى آنها نخواهد بود.
- در مورد آزادى بیان و عقیده، شما چه حدودى را در نظر دارید؟ آیا فکر مىکنید باید محدودیتهایى قائل شد، یا نه؟
امام خمینى: اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایى آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد.
- آیا فکر مىکنید که گروههاى چپ و مارکسیست که در ایران هستند، آزادانه فعالیت خواهند داشت؟
امام خمینى: اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیرى مىشود; اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد، مانعى ندارد.«26
بنابراین، برابر دیدگاه دقیق و روشن امام خمینى، حتى گروههاى ملحد و فرقهپرستى چون مارکسیستها، از آزادى بیان و دیگر حقوق شهروندى برخوردارند، مادامى که به امنیت و استقلال جامعه خللى وارد نسازند وتوطئه و ضررى علیه شهروندان نداشته باشند.
حقوق اقلیتهاى مذهبى و دینى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران
در قانون اساسى، نگرشى عادلانه به حقوق یکتاپرستان; یعنى اقلیتهاى مذهبى و دینى وجود دارد و دیدگاه امام خمینى نسبت به ایشان در متن قانون اساسى جمهورى اسلامى، نمود یافته است. در قانون اساسى درباره مذاهب دیگر آمده است:
«مذاهب دیگر اسلامى، اعم از حنفى، شافعى، مالکى، حنبلى و زیدى، داراى احترام کامل مىباشند و پیروان این مذاهب، در انجام مراسم مذهبى، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینى و احوال شخصیه )ازدواج، طلاق، ارث و وصیت( و دعاوى مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند.«27
علاوه بر این، در همین اصل پیش بینى شده است:
«در هر منطقهاى که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلى در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.«
این بخش از اصل دوازدهم، این حق را براى اقلیتهاى مذهبى به رسمیت شناخته که هر کدام که در منطقه خود داراى اکثریت است، مقررات محلى در حدود اختیارات شوراها بر طبق مذهب آنان خواهد بود. این اصل، همچنین مشارکت سیاسى را، که لازمه مردم سالارى و دستیابى به حقوق اساسى است، در بین اقلیتها افزایش مىدهد.
در قانون اساسى درباره پیروان سایر ادیان الهى آمده است:
«ایرانیان زردشتى، کلیمى و مسیحى، تنها اقلیتهاى دینى شناخته مىشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینى خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینى بر طبق آیین خود عمل مىکنند.«28
اصل چهاردهم، به بیان روشن آیات خداوند، غیر مسلمانان را به طور عام، مورد توجه قرار داده و به رفتار انسانى، همزیستى مسالمت آمیز و عادلانه با اقلیتهاى غیرمسلمان توصیه و سفارش مىکند:
«به حکم آیه شریفه: لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبر×وهم و تقسطوا الیهم انَّ اللّه یحبّ المقسطین. )ممتحنه، آیه 8) دولت جمهورى اسلامى ایران و مسلمانان، موظفاند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامى عمل نمایند و حقوق انسانى آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانى اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ایران توطئه و اقدام نکنند.«29
اصل چهاردهم، بهروشنى اندیشه ناب و منصفانه امام خمینى را درباره حقوق تمامى شهروندان، چه یکتاپرست و چه فرقهپرست، بازگو مىکند که مرز میان رعایت تمام حقوق شهروندى با اقدام امنیتى در توطئهافکنى و فتنهانگیزى است که در این شرایط، براى پاسداشت حقوق شهروندان کشور، باید حکومت در مقابل این عده بایستد.
همچنین این اصل، رعایت حقوق انسانى تمامى شهروندان توسط شیعیان - که از نظر تعداد اکثریت کشور را تشکیل مىدهند - بر اساس عدالت اجتماعى و شاخص قسط و انصاف مىداند که همگى مطابقت قانون اساسى با روح و جوهره اندیشه امام خمینى را بیان مىدارد.
در واقع، تأکیدهاى قانون اساسى بر «جامعه ایران« و «انسان« خود نشاندهنده وسعت نگاه شریعت اسلام و نیز اندیشمندان مسلمان به مسأله عدالت و انصاف است. در همین زمینه، اصل بیستم به برابرى غیرمسلمانان با مسلمانان در همه حقوق انسانى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى حکم مىکند:
«همه افراد ملت، اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى با رعایت موازین اسلام برخوردارند.«30
بند هشتم از اصل سوم قانون اساسى بر مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خویش تأکید دارد. از این رو، اقلیتها، به عنوان مصداق عامه مردم، مىتوانند در تعیین سرنوشت خویش در ابعاد یاد شده مشارکت کنند. این مشارکت، هنگامى عملى خواهد شد که زمینه تأثیرگذارى آن در امور یادشده، مهیا شود. از این روى، اصل شصت و چهارم بیان گر این مسأله است.
«زردشتیان و کلیمیان، هرکدام یک نماینده و مسیحیان آشورى و کلدانى، مجموعا یک نماینده و مسیحیان ارمنى جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب مىکنند.«31
بنابراین زمینه تأثیرگذارى اقلیتهاى دینى در امر قانونگذارى فراهم شده است; ضمن این که اقلیتهاى مذهبى همانند شیعیان مىتوانند در هر کجا که بخواهند نامزد نمایندگى مجلس شوراى اسلامى شوند و بر روند قانونگذارى تأثیر بگذارند. همچنین دقتى زیبا در رعایت حقوق غیر مسلمانان در اصل شصت و هفتم قانون اساسى آمده است که نمایندگان باید در نخستین جلسه مجلس سوگند یاد کنند و این سوگند در برابر قرآن مجید انجام مىشود که در متن سوگندنامه نیز ذکر شده است; اما در پایان این اصل آمده است:
«نمایندگان اقلیتهاى دینى این سوگند را با ذکر کتاب آسمانى خود یاد خواهند کرد.«32
اما از سوى دیگر، بر طبق اصل هشتاد و چهارم، این نمایندگان در برابر تمامى ملت مسؤول شمرده مىشوند و بیان تذکر و و نظر کارشناسى حقّ تمامى نمایندگان با هر مذهب و دینى است:
«هر نماینده در برابر تمام ملت مسؤول است و حق دارد در همه مسائل داخلى و خارجى کشور اظهارنظر نماید.«
جلوههایى از زندگى آزادانه یکتاپرستان در ایران اسلامى
زرتشتیان:
از بنیادهاى اجتماعى زرتشتیان، مىتوان به انجمن زرتشتیان اصفهان، انجمن زرتشتیان کرمان، باشگاه جوانان زرتشتى یزد، انجمن موبدان تهران، بنیاد خیریه گیو، بنیاد خیریه آبادیان و... اشاره کرد.
شایان ذکراست که زرتشتیان، داراى کنگرهاى به نام کنگره زرتشتیان جهان هستند که هدف تأسیس آن، افزایش همکارى بین انجمنها وسازمانهاى زرتشتیان، به منظور حفظ میراث فرهنگى و دینى و بهبود شرایط زندگى و پیشرفت زرتشتیان در جهان است. این کنگره، از نظر زرتشتیان سراسر دنیا، ارزش و اعتبار خاصى دارد و همواره شخصیتهاى برجسته سیاسى، فرهنگى و مذهبى کشورها به توجه خاصى داشتهاند. نخستین و ششمین کنگره جهانى زرتشتیان درایران برگذار شده و دبیرخانه دائمى آن در تهران است. در حال حاضر، زرتشتیان ایران را مىتوان دومین جمعیت غیرمسلمان از لحاظ تعداد دانست. جمعیت آنان، طبق برخى آمارهاى ذکرشده، حدود 45000 نفر است که در اغلب شهرهاى ایران پراکنده اند; امّا در تهران، کرمان، یزد، شیراز، اصفهان، زاهدان و اهواز، جمعیت بیشترى دارند.
زرتشتیان 9 مدرسه اختصاصى در تهران و حدود 8 مدرسه دیگر درشهرستانها دارند که درسه مقطع: دبستان، راهنمایى و دبیرستان، به تعلیم و تربیت مىپردازند. آنها همچنین داراى یک مرکز تربیت موبدیار هستند که در انجمن موبدان تهران فعال است. از دیگر فعالیتهاى جامعه زرتشتیان مىتوان به فعالیتهاى مطبوعاتى آنان اشاره کرد. زرتشتیان داراى 10 نشریهاند که در موضوعات دینى، اجتماعى و فرهنگى، مقاله و مطلب منتشر مىکنند. پارهاى از این نشریات، عبارت است از: فروهر، چیستا، وهومن، امرداد، پارسیان واشا.
زرتشتیان، همچنین یک انتشارات اختصاصى به نام فروهر نیز دارند. آنها در تهران داراى چهار آدریان و ده روحانى دینى هستند. زرتشتیان همچنین در شهرهاى کرمان، یزد، شیراز، اهواز، کرج و برخى آبادیهاى یزد، مانند شریف آباد، حسن آباد، رحمت آباد، خرمشاه، مریم آباد، قاسم آباد و... داراى آدریان هستند.
زرتشتیان در دفاع مقدس شرکت داشته و 15 شهید به کشور تقدیم کردهاند. آنان برابر قانون اساسى داراى یک نماینده در مجلس شوراى اسلامى بوده و درتصمیم گیریهاى کشور، حق مشارکت دارند.
از مهم ترین زیارتگاههاى زرتشتیان نیز مىتوان از پیرهریشت در 10کیلومترى یزد و 12 کیلومترى روستاى شریف آباد، پیرنارکى در 58 کیلومترى یزد و نزدیکى شهر تفت، پیر بانوى پارس، واقع در 112کیلومترى یزد، پیر سبز )چک چک( در 68 کیلومترى شمال یزد، پیرستى پیر در مریم آباد از روستاهاى یزد و پیر نارستانه، واقع در 30کیلومترى یزد، نام برد. آیین سدره پوشى نیز از مهم ترین مراسم دینى زرتشتیان است که همان اهمیت غسل تعمید را در مسیحیت دارد.33
یهودیان:
بیش از نیمى از یهودیان ایران، در تهران ساکن هستند و بقیه به ترتیب جمعیت در شیراز، اصفهان، کرمانشاه، یزد، کرمان، رفسنجان، بروجرد و ارومیه زندگى مىکنند. کلیمیان تهران، مدارس متعددى ازگذشته احداث و بهره بردارى کردهاند. مدارس آلیانس )به معنى اتحاد( ازجمله این مدارس هستند که ابتدا در دوره قاجار و با حمایت مؤسسه آلیانس فرانسه تشکیل شد و گسترش یافت. به سال 84، پنج مدرسه اختصاصى آموزش کلیمیان درتهران فعال بوده است. این مدارس بامدیریت و قوانین آموزش و پرورش اداره مىشوند; اما تسهیلاتى متناسب با ضروریات دین یهود و اعیاد مذهبى یهودیان در برنامهها در نظرگرفته شده است. دانش آموزان، کتاب دینى خود را فرامىگیرند. در شیراز نیز یهودیان داراى مدرسه اختصاصى هستند. در مجموع تعدادِ دانش آموزان یهودى ایران 2500 نفر بر آورد شده است. تعدادِ دانشجویان کلیمى را نیز بالغ بر 100 نفر برآورد کردهاند که آزادانه در کلیه دانشگاهها، به تحصیل مشغول هستند.
هم اکنون، جامعه یهودیان ایران، داراى کنیسههاى متعدد، مجتمعهاى فرهنگى، سازمانهاى جوانان، دانشجویان و بانوان، سالمندان و کتابخانه مرکزى، تالار اجتماعات و فروشگاههاى مواد گوشتى طبق شرع یهود در مناطق و شهرهاى یهودى نشین است.
این جامعه، داراى یک مجله با نام )افق بینا( است که به عنوان ارگان انجمن کلیمیان تهران عمل مىکند. بیمارستان دکتر سپیر و باشگاه ورزشى گیبور از دیگر مراکز مهم وابسته به یهودیان است. فعالیتهاى سیاسى جامعه یهودیان ایران، حول سه محور: مرجع دینى یهودیان، نماینده آنان در مجلس شوراى اسلامى و هیأت مدیره انجمن کلیمیان تهران متمرکز است و هرگونه اعلام موضع، یا پىگیرى مسائل حقوقى، سیاسى و اجتماعى جامعه یهودى، از طریق نهادهاى یادشده صورت مىگیرد. همان طور که پیش تر ذکر شد، طبق قانون اساسى، کلیمیان یک نماینده در مجلس شوراى اسلامى دارند.
یهودیان ایران در انجام مراسم مذهبى خود آزادند و تنها در تهران، داراى 16 کنیسهاند. کنیسه که در عبرى، «بت هکنست« نام دارد و در لغت به معناى خانه اجتماع است. قدیمى ترین کنیسههاى تهران درمحله عود لاجان )خیابان مصطفى خمینى( قرار دارند و کنیسه یوسف آباد واقع در سید جمال الدین اسد آبادى، از کنیسههاى جدید تهران وبزرگ ترین و زیباترین آنها به حساب مىآید.34
ارمنیان و آشوریان:
پس از انقلاب اسلامى، ارامنه فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى گستردهاى را تجربه کردهاند و به جز دوره اول مجلس شوراى اسلامى در تمام دورهها نماینده داشتهاند و پس ازدوره پنجم نیز، شمار نمایندگان آنها به دو نفر افزایش یافته است.
ارامنه، همانند دیگراقلیتهاى مطرح در قانون اساسى، از آزادى کامل در انجام امور دینى وآموزش و پرورش برخوردارند و شمار زیاد کلیساها و مدارس آنها و مراکزفرهنگى، چون: باشگاه آرارات بر این امر دلالت دارد.
طلوع انقلاب اسلامى ایران، براى آشورىها نویدهاى تازهاى داشت. آنان مانند سایر گروههاى نژادى و گروههاى مذهبى رسمى، از نعمت آزادى و حریت استفاده کرده، زبان، آداب، رسوم، مذهب و سنن قومى خود را که ضامن بقاى قومیت آنان است، حفظ و حراست کردند و درمیان افراد جامعه خود، آزادانه اشاعه دادند. تدریس زبان آشورى، یعنى آن چه در سراسر خاورمیانه منع شده و کشورهاى همسایه آن را ممنوع مىدانند، در مدارس اختصاصى آشوریان ایران مانعى ندارد. بر پایى مراسم و آیینهاى دینى و مذهبى در کلیساهاى چهارگانه آشورى، ازمفاخر جامعه آشورى است. آیینهایى مانند انجام مراسم قربانى مقدس یا عشاى ربانى براى کودکان و آموزش تعلیمات دینى در مدارس وکلیساهاى آشورى با نظم و شکوه خاص برگذار مىشود.
آشوریان، داراى بیش از90 کلیساى تاریخى باقى مانده از نخستین سالهاى پذیرش مسیحیت هستند که هنوز در روستاهایى که پارهاى از آنها، فاقد حتى یک خانواده آشورى هستند، حفظ و نگهدارى مىشود وهمه ساله نیز در آن مکانها، مراسم خاص و باستانى بر پا مىشود. آنچه بیش از همه براى آشوریان ایران مایه مباهات است، این است که باوجود جمعیت اندک آنان در ایران، که شاید به جمعیت یک شهر نیزنمى رسد، در مجلس شوراى اسلامى دارى یک نماینده هستند. این نماینده، صاحب اختیاراتى همانند تمام نمایندگان دیگر مجلس است و این مسأله در خاور میانه و کشورهاى غربى، که به وجود آزادى در کشورشان مىبالند، بى نظیر است.35
نقض حقوق شهروندان یکتاپرست مسلمان در کشورهاى مدعى آزادى
بدینترتیب، بر اساس اندیشه امام خمینى و قانون اساسى، شهروندان غیر مسلمان در نظام اسلامى، که گاه اقلیتى بسیار کم شمارند، از تمام حقوق اساسى و سیاسى، مانند همه شهروندان دیگر بهرهمندند و حتى مىتوانند آزادانه در فرایند قانونگذارى کشور سهیم باشند; اما اقلیت مسلمانان در کشورهاى اروپایى، نسبت به ازدواج و طلاق، تقسیم ارث، اجراى وصیت و حل دعاوى حقوقى برطبق مقررات اسلامى، همواره با موانع حقوقى و عملى، روبهروست.36
فرانسه، اولین کشورى است که ورود دانش آموزان مسلمان محجبه به مدارس دولتى را ممنوع کرد و این در حالى است که این کشور، خود را مهد آزادى و دموکراسى مىداند. ممنوعیت حجاب به بهانه نقض قوانین لائیک، به تدریج به دیگر کشورهاى اروپایى نیز راه یافته است. به تازگى ممنوعیت استفاده از پوشش کامل صورت توسط زنان مسلمان در اماکن عمومى، در برخى کشورهاى اروپایى، در دستور کار قرار گرفته و در این روند، فرانسه پیشگام در گسترش دامنه محدودیت براى زنان مسلمان محجبه بوده است.
براساس اندیشه امام خمینى، که در قانون اساسى نیز تبلور یافته است، اقلیتهاى دینى مىتوانند به انجام مراسم مذهبى در عبادتگاههاى خویش بپردازند. اما «عبداللطیف ملوکى« سخنگوى شوراى محلى مسلمانان فرانسه مىگوید:
«مسلمانان آن کشور، فضاى کافى براى برگذارى آیینهاى مذهبى ندارند. این امر، موجب شده است مسلمانان نماز جماعت خود را در اماکنى برگذار کنند که خطر برخى اقدامات نژادپرستانه در آنها بالاست.«
سخنگوى شوراى محلى مسلمانان فرانسه ادامه مىدهد:
«همه درخواستهاى مجوز ساخت مسجد در ده سال گذشته به استثناى دو مورد، رد شده است; اما ترکیب جمعیت در حال تغییر است و مردم مىدانند که علاوه بر مهاجران، فرانسویان مسلمان نیز در این کشور زندگى مىکنند. این درحالى است که اسلام پس از کاتولیک دومین دین بزرگ در فرانسه محسوب مىشود.«
وى مىگوید:
«وزارت کشور فرانسه، در سال 2010 میلادى تعداد مسلمانان ساکن در فرانسه را بین پنج تا شش میلیون نفر تخمین زد. این در شرایطى است که بر اساس قانونى که در سال 1872 در فرانسه تصویب شد، جمهورى فرانسه نباید در آمارگیرى و سرشمارىهاى خود، پرسش دینى یا قومى مطرح کند. طبق آمارهاى غیر رسمى تا 10 میلیون پیرو دین اسلام در این کشور زندگى مىکنند که بیشترین جمعیت مسلمانان در غرب اروپا به شمار مىرود.«37
در نظر نگرفتن برابرى مدنى، خودمختارى افراد، برابرى در حقوق شهروندى و حقوق اقلیتها، یعنى اهمیت ندادن به عدالت اجتماعى و کرامت انسانى که منجر به فروپاشى اخلاق و انسانیت در کشورى مىشود که خود را پرچمدار آزادى و دموکراسى مىداند.
هر فردى متعلق به هر گروه یا مذهبى، باید بتواند در چارچوب اعتقادات خود انتخاب کند و در جامعه حضور و فعالیت داشته باشد، در حالى که زن مسلمان در فرانسه با محدودیت، تحقیر و کنترل شدید رو به رو شده و از ورود او به مدرسه، دانشگاه و محل کار جلوگیرى مىشود.
در بسیارى از کشورهاى اروپایى، زنان مسلمان که حجاب خود را رعایت مىکنند، به سختى مىتوانند شغلى براى خود پیدا کنند و حتى در مدرسه و دانشگاه نیز با محدودیتهاى فراوانى رو به رو هستند. مردان مسلمان نیز به دلیل داشتن محاسن، از محل کار اخراج مىشوند. مسلمانان همچنین در برخى از این کشورها، حق شرکت در مراسم دینى و ساخت مسجد را ندارند.
بنابراین، به روشنى مىتوان گفت اندیشه و رفتار امام خمینى - که برآمده از آموزههاى وَحیانى اسلام است - در باب حقوق شهروندى اقلیتها، مترقىترین، عادلانهترین و انسانىترین دیدگاه و رفتار بهشمار مىرود.
نتیجه
- در حکومت اسلامى، از بعد اعتقادى اکثریت از آنِ یکتاپرستان است. مسلمانان در کنار دیگر شهروندان یکتاپرست از تمامى حقوق شهروندى برخوردار هستند.
- بر اساس اندیشه امام خمینى، که برگرفته از آموزههاى اسلامى است، شهروندان یکتاپرست در حکومت اسلامى از حقوقى همچون رفاه، امنیت، مشارکت سیاسى، فعالیت دینى و اجتماعى و آزادى بیان بهرهمند مىباشند.
- شاخصهاى رعایت حقوق شهروندان در جامعه اسلامى، شامل کرامت انسانى، عدالت اجتماعى و امنیت عمومى است که نباید این سه شاخص، حتى نسبت به حقوق شهروندان فرقهپرست که در شرایط فتنهانگیزى نیستند، از ناحیه حکومت و گروههاى اسلامى دچار خدشه شود.
- گروههاى فرقهپرست چنانچه امنیت شهروندان جامعه را تهدید کنند و از پیمان صلح با حکومت خارج شوند، با برخورد سخت و شکننده از جانب حکومت روبهرو خواهند شد.
- فتنهانگیزى شاخص اصلى مرز میان رعایت حقوق شهروندى و برخود امنیتى و سخت بهشمار مىرود.
- اندیشه امام خمینى درباره حقوق شهروندى اقلیتهاى مذهبى و دینى که بیشتر آنان از حیث زمانى پیش از وقوع انقلاب اسلامى بوده است و در حقیقت «وعدهها و نگرش« معمار کبیر انقلاب نسبت به این موضوع بهشمار مىرود، پس از پیروزى انقلاب بهروشنى در متن قانون اساسى جمهورى اسلامى جلوهگر شده است و بهوضوح مىتوان دید که چگونه قانون اساسى جمهورى اسلامى هماهنگى کامل با اندیشه امام خمینى دارد و وعدههاى این مرد الهى را نسبت به رعایت حقوق تمام شهروندان در مقابل دید جهانیان تحقق بخشیده است.
منابع
- تاریخ تصوف در اسلام: تطورات و تحولات مختلفه آن از صدر اسلام تا عصر حافظ، قاسم غنى، زوار، تهران 1389
- موضع تشیّع در برابر تصوف، نگارش داود الهامى، مکتب اسلام، قم 1378.
- تصوف و صوفیه، ژان ژولى; ترجمه فائزه قربانى جویبارى، ناژ، تهران 1382.
- صوفیه از دیدگاه علماى شیعه )تا عصر صفویه(، سعید ملکمحمد، اندیشه ظهور، تهران 1389.
- الیزیدیون واقعهم، تاریخهم، معتقداتهم، اعداد محمدالتونجى، المکتبه الثقافیه، بیروت 1420ق.
- من قاموس الادیان الصاتئبة - الزرادشتیة - الیزیدیة، تألیف اسعد السحمرانى، دارالنفاس، بیروت 1417ق.
الدیانهالیزیدیه بینالاسلام والمانویه، محمدعبدالحمید الحمد، بىجا، بىنا، 2001 م.
- الیزیدیة و منشا نحلتهم، تألیف احمد تیمور باشا، الظواهر، مکتبة الثقافة الدینیه، 2001م.
شناخت وهابیت: نقد و بررسى تفصیلى پیشینه عملکردها و باورها، نجمالدین طبسى; تهیه و تنظیم حسن بلقانآبادى، محمدمحسن طبسى، دلیل ما، تهران 1391.
- فتنه وهابیت، احمد سیدزینى دحلان; ترجمه محمدرضا دینپرور، مسجد قباد، دفتر تبلیغات، تهران 1367.
- آشنایى با پیشینه، مبانى و دیدگاههاى جریان وهابیت، على بابائىآریا; زیر نظر محمدتقى فخلعى، مشعر، تهران 1389.
- بهائیت دین نیست، بوتراب هدایى; تحقیق و تنظیم محمدلطفىپور، امیرکبیر، تهران 1393.
- بابیت و بهائیت فتنه استعمار، محمدرضا علیزاده، نجف آباد، انصار الامام المنتظر)عج(، 1389.
- تاریخ جامع بهائیت: کالبد شکافى بهائیت، بهرام افراسیابى، مهر فام، تهران، 1382.
- حمایت از اقلیتها در حقوق بینالملل، ستارعزیزى، نورعلم، همدان 1385.
- تفسیر المنار، محمد عبده، ، محمد رشیدرضا، بى جا، مطبعه المنار.
- التذکرة، علامه حلى، الطبعة الحجریة القدیمة، مؤسسه آل البیت، قم.
آثار الحرب، وهبة الزحیلى.
- الجهاد، محمدمهدى آصفى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1379.