حقوق شهروندى یکتاپرستان و اقلیت فرقه‏پرستان در حکومت اسلامى(با تمرکز بر اندیشه امام خمینى)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

پژوهش گر فقه اجتماعى

چکیده

در حکومت اسلامى، اکثریت از آنِ یکتاپرستان است; شهروندانى که پیرو یکى از ادیان توحیدى و الهى بوده و از مذاهب رسمى پیروى مى‏کنند. در این بین، اقلیتى وجود دارد که فرقه‏پرست بوده و از مذاهب و آیینهاى ساختگى و غیر رسمى پیروى مى‏نمایند. امّا اکثریت یکتاپرست، در کنار مسلمانان به‏طور کامل، از حقوق شهروندى برخوردارند; حقوقى از جمله: رفاه و امنیت، آزادى در فعالیتهاى مذهبى و اجتماعى و حق آزادى بیان.
امام خمینى، بر اساس سه شاخص عدالت اجتماعى، کرامت انسانى و امنیت عمومى، به‏طور صریح و اساسى، از حقوق شهروندى یکتاپرستان دفاع کرده است.
نسبت به حقوق شهروندى اقلیت فرقه‏پرستان، باید گفت: نمى‏توان بر اساس تفکر سنتى تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالحرب، این اقلیت را از کشور بیرون راند; بلکه طبق آیات قرآن و نیز بیانات امام خمینى، اگر این گروه در شرایط فتنه‏انگیزى نباشند، از حقوق طبیعى و اساسى برخوردارند. قانون اساسى جمهورى اسلامى نیز جلوه و نمادى است از اندیشه امام خمینى در پاسداشت رعایت حقوق تمامى شهروندان جامعه.

کلیدواژه‌ها


شناخت شهروند یکتاپرست و فرقه‏پرست

شهروند یکتاپرست به کسى گفته مى‏شود که پیرو یکى از ادیان الهى توحیدى است و زندگى و مناسک عبادى خود را برابر آن سامان مى‏دهد. پیروان: اسلام، مسیحیت، یهود و زرتشت، شهروندان یکتاپرست نامیده مى‏شوند.1 این ادیان داراى کتاب مقدس بوده و شهروندان پیرو این ادیان، به آموزه‏هاى رسمى دین خود پاى‏بندند، پیامبر آن را اسوه خویش مى‏دانند و فرموده‏هاى او را همیشه و در همه حال، آویزه گوش دارند.

شهروند فرقه‏پرست به کسى گفته مى‏شود که: یکى از فرقه‏هاى غیر رسمى و ساختگى منتسب به دینى را انتخاب کرده و از مدعیان دروغین آن فرقه دستور مى‏گیرد. شهروند فرقه‏پرست، به آموزه‏هاى فرقه خود سخت پاى‏بند است و به متنى تعبد دارد که از پیامبر الهى صادر نشده است.

پاره‏اى از این فرقه‏ها بر اثر انحرافهاى عقیدتى; امّا بدون انگیزه‏هاى سیاسى و حمایت کشورهاى استعمارگر، شکل گرفته‏اند، مانند: ایزدیه;2 امّا پاره‏اى دیگر با نقشه‏هاى استعمار و با پشتیبانى مستقیم سیاست‏مداران تفرقه‏افکن ساخته شده و روى کار آمده و قدرت گرفته‏اند، مانند: وهابیت و بهائیت.3

 

مفهوم حقوقى اقلیت

«اقلیت« از واژه‏هاى بحث انگیز در حقوق بین الملل است. در هیچ معاهده، یا سند بین المللى از این واژه تعریفى واحد ارائه نشده است; امّا در تعریف آن مى‏توان از رویه قضایى و دکترین حقوقى کمک گرفت. دو نمونه از مشهورترین تعریفهایى که در مورد اقلیت در رویه قضایى و دکترین حقوقى ارائه شده، اشاره مى‏گردد و در نهایت یکى از کامل‏ترین و جدیدترین تعاریف براى فهم بهتر این مفهوم ارائه مى‏گردد.

 

1. رویه قضایى:

به استناد رأى مشورتى دیوان دایمى بین المللى دادگسترى در تاریخ 31 ژولاى 1930 در پاسخ به سؤال رئیس کمیسیون مختلط کنوانسین یونانى - بلغارى در تعریفى که از مفهوم جامعه - درسیستم جامعه ملل ودر نظام معاهدات اقلیتها، از مفهوم جوامع به جاى اقلیتها استفاده شده است - ارائه داده است، به شرح زیر است:

«گروهى از اشخاص که در کشور یا سرزمینى خاص زندگى مى‏کنند و داراى نژاد، مذهب، زبان و سنتهاى خاص خود هستند و به واسطه ى هویت مشترک نژادى، مذهبى و زبانى و سنتى با همدیگر احساس همبستگى دارند و سنتها و آیین خود را حفظ مى‏نمایند و فرزندان‏شان را بر اساس فرهنگ و سنتهاى خویش آموزش مى‏دهند و در این راستا به یارى همدیگر بر مى‏خیزند.«

 

2. دکترین حقوقى:

یکى از متخصصین برجسته حقوق اقلیتها، کاپوتوروتیدر، به سال 1979 در گزارش جامع خود در خصوص حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهاى قومى، مذهبى و زبانى که از طرف کمیسیون فرعى منع تبعیض و حمایت از اقلیتها خواسته شده بود، اقلیت را این گونه تعریف کرد:

«گروهى که از نظر عددى کم‏تر از بقیه جمعیت کشور بوده و در موقعیت غیر حاکم قرار دارند. این اعضاء با داشتن تابعیت آن دولت، خصایص قومى، مذهبى و زبانى متفاوت از دیگر افراد کشور دارند و هرچند به صورت ضمنى نسبت به حفظ فرهنگ، سنتها، مذهب و زبان خودشان احساس همبستگى دارند.«4

باتوجه به کاستیها و ایرادهاى به تعریفهاى ارائه شده از مفهوم اقلیت، در کتاب «حمایت از اقلیتها در حقوق بین الملل« تلاش شده تا تعریفى از آن به مفهوم امروزین، که بتواند جامع اقلیتها باشد، به شکل زیر ارائه گردد، که به نظر مى‏رسد تعریف کاملى باشد:

«اقلیت به گروهى از افراد گفته مى‏شود که جمعیتى کم‏تر از بقیه مردم کشور یا ایالتى از کشور داشته و در حاکمیت حضورى مؤثر ندارند. اعضاء این گروه از ویژگیهاى متفاوت قومى، مذهبى یا زبانى برخوردارند و براى حفظ آن خصایص، احساس همبستگى دارند. گروه‏هاى اقلیت بر حسب سکونت مجتمع یا پراکنده، تبعه یا بیگانه بودن و تقدم یا تأخر سکونت‏شان در کشور، از حمایتهاى مندرج در نظام حقوق اقلیتها برخوردار مى‏شوند.«5

 

یکتاپرستان در حکومت اسلامى; اقلیت یا اکثریت؟

حکومتى که با قوانین اسلامى شکل مى‏گیرد و ساختار سیاسى آن برآمده از نظریه‏هاى اسلامى است و نیز اکثر شهروندان آن، مسلمانان‏اند، به طور طبیعى اکثریت از آن مسلمانان است و پیروان ادیان توحیدى دیگر، اقلیت برشمرده مى‏شوند. این اکثریت و اقلیت، با توجه به ترکیب جمعیتى است; امّا آیا در توزیع حقوق اساسى و طبیعى باید چنین رابطه‏اى برقرار شود؟ مى‏توان گفت اکثریت و اقلیت، مفهومى اضافى و نسبى است و اگر در حکومت اسلامى، بیش‏تر مردمان پیرو ادیان توحیدى هستند و اقلیتى وجود دارد که اعتقاد و رفتار خود را از فرقه‏هاى ساختگى و غیر رسمى مى‏گیرد، با اکثریتى به‏نام یکتاپرستان روبه‏رو هستیم که در حقوق اساسى و نیز آزادى در انجام مراسم مذهبى و نشر افکار خود باید با مسلمانان برابر باشند. البته اقلیت فرقه‏پرست در حقوق طبیعى و مادى خود، مانند: بهره‏مندى از بهداشت، سواد و... هیچ تفاوتى با اکثریت یکتاپرست ندارد و در ادامه خواهد آمد که تفاوت حقوقى این دو دسته در کجا نمایان مى‏شود. اندیشه امام خمینى دراین‏باره بسیار راه‏گشا خواهد بود.

 

دارالاسلام و دارالکفر در جهان سیاسى معاصر

بنا بر دیدگاه تاریخى و سنتى اسلامى، جهان به دو قسم: «دارالاسلام« و «دارالکفر« تقسیم مى‏شود. دارالاسلام، به تمام سرزمینهایى اطلاق مى‏شود که تحت استیلاى حکومت اسلامى بوده و به تبع آن، قوانین اسلامى در آن اجرا مى‏شود. در این حالت فرقى نمى‏کند که به لحاظ کمى، مسلمانان ساکن در آن بلاد در اقلیت باشند، یا اکثریت، به هر روى غیر مسلمانان به عنوان اقلیتهاى مذهبى و دینى شناخته خواهند شد. دارالکفر، نیز به آن دسته از سرزمینهایى گفته مى‏شود که تحت استیلا و فرمانروایى حکومت اسلامى نیستند. روشن است که مسلمانان در چنین سرزمینهایى )در دسته بندى مذهبى( اقلیت به شمار مى‏آیند و تابع قوانین مربوطه خواهند بود.6

اقلیتهاى مذهبى شناخته شده در اسلام، عبارت از گروه‏هایى هستند که از آیینهاى الهى سه گانه یهودى، مسیحى و زرتشتى پیروى مى‏کنند که در اصطلاح فقه اسلامى «اهل کتاب« نامیده مى‏شوند. قدر مسلم آن است که فقها بر اقلیت مذهبى بودن پیروان این ادیان و برخوردارى از اهلیت انعقاد قرارداد ذمه با مسلمانان، اتفاق نظر دارند.

درحالى که در این خصوص براى سایر گروه‏هاى غیر مسلمان، چنین حقوقى تعریف نمى‏شود. دیدگاه رایج اسلامى، تنها اقلیتهاى یهودى، مسیحى و زرتشتى را در چهارچوب حکومت اسلامى به رسمیت شناخته و آنها را مشمول انعقاد پیمان اتحاد ملى و برخوردارى از حق سکونت در دارالاسلام مى‏داند.

سایر گروه‏هاى غیرمسلمان که از اهل کتاب نیستند بدین ترتیب هستند:

1. ملحدان و کسانى که به هیچ مذهبى پاى بندى و اعتقاد ندارند و نسبت به باورهاى مذهبى تردید یا انکار مى‏ورزند.

2. مشرکان و کسانى که براى آفریننده جهان شریک و همتا قائل هستند.

3. پیروان مذاهب ساختگى و باطلى که فاقد هرگونه اصل و ریشه صحیح بوده و تنها با ادعاى نادرست و دعوت مدعیان دروغین، به وجود آمده‏اند. )فرقه‏پرستان(

4. گروه‏هایى که خود را پیرو یکى از پیامبران )منصوص در قرآن( شمرده و از یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان نیز، به شمار نمى‏آیند، مانند کسانى که خود را پیرو صُحُف ابراهیم و شیث و ادریس و یا زبور داوود مى‏پندارند.

در تفکر رایج و سنتى، در واقع گروه‏هاى یادشده در زمره اقلیتهاى مذهبى ساکن در بلاد مسلمین قرار نمى‏گیرند و اینان، یا باید اسلام بیاورند و یا سرزمینهاى اسلامى را ترک گویند.

اما با ژرف نگرى و مطالعه دقیقِ آموزه‏هاى دینى و غور و بررسى فقه اجتماعى، نمى‏توان به‏سادگى گفت شهروند یک کشور اسلامى به دلیل یکتاپرست نبودن، باید یا به اجبار اسلام آورد و یا سرزمینهاى اسلامى را ترک گوید.

اسلام آوردنِ اجبارى برخلاف نفى اکراه و اجبار در انتخاب دین است و در شرایط عادى، برخلافِ عدالت اجتماعى است که شهروندى، بنابر اعتقادش از حکومت اسلامى بیرون رانده شود. بدین نکته مهم باید توجه داشت که در فقه اجتماعى، که حقوق شهروندى بخشى از آن است، عدالت اجتماعى رکن اساسى و شاخص اصلى این فقه به شمار مى‏آید.

در ادامه خواهیم گفت بر اساس آیه شریفه قرآن، که اساس رعایت حقوق شهروندى، حتى نسبت به مشرکان و فرقه‏پرستان است، در شرایط عادى باید حقوق شهروندى همگان، حتى مشرکان، توسط حکومت اسلامى رعایت شود. تنها در شرایط «فتنه انگیزى«، وضعیت طبیعى حقوق شهروندان دگرگون خواهد شد و حکومت اسلامى جهت حفظ امنیت اکثریت شهروندان، دست به کارهایى خاص در برابر فتنه‏انگیزان خواهد زد که در بخشهاى بعدى خواهد آمد.

 

حقوق شهروندى یکتاپرستان در اندیشه امام خمینى

عناصر پاسداشت حقوق یکتاپرستان به‏روشنى در اندیشه امام خمینى بازگو شده است که بدان اشاره مى‏شود:

 

زندگى شایسته با رفاه و امنیت

در حکومت اسلامى، زندگى یکتاپرستان باید در رفاه و آسایش باشد و در این زمینه، هیچ تفاوتى نباید احساس شود.

امام خمینى مى‏گوید:

«این نهضت امیدوارم که براى همه مذاهب، اقلیتهاى‏مذهبى، که در ایران زندگى مى‏کنند براى همه خیر آورده باشد. ما براى اقلیت مذهبى احترام قائل هستیم. اینها اهل ملت ما هستند، اهل مملکت ما هستند. و من امیدوارم که حکومت عدل اسلامى براى آنها بسیار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگى مرفه، آزاد و به طور صحیح این جا زندگى بکنند.«7

«اقلیتها، یک وقت گفته مى‏شود به اقلیتهاى مذهبى که در ایران این اقلیتها هست. آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوق‏شان به حسب قوانین داده مى‏شود. و در حکومت اسلامى، آنها در رفاه و آسایش و آزادى هستند.«8

امام خمینى تصریح مى‏کند: مبناى فراهم کردن زمینه رفاه و زندگى شایسته براى یکتاپرستان، انصاف و در واقع رعایت عدالت اجتماعى است:

«اقلیتهاى مذهبى در آینده آزاد هستند و در ایران، در رفاه زندگى خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانى ما هستند.«9

امام خمینى پس از انقلاب اسلامى، جریان قانون‏گذارى در جمهورى اسلامى را بدین سمت رهنمون مى‏کند که باید در جهت رفاه و آسایش براى زندگى شایسته یکتاپرستان قدم بردارد:

«مجلس جمهورى اسلامى، همان سان که در خدمت مسلمین است و براى رفاه آنان فعالیت مى‏نماید، براى رفاه و آسایش اقلیتهاى مذهبى، که در اسلام احترام خاصى دارند و از قشرهاى محترم کشور هستند، اقدام و فعالیت مى‏نماید، و اساساً، آنان با مسلمانان در صف واحد و براى کشور خدمت مى‏کنند و در صف واحد از تمام ارزشها و مآثر آن برخوردار مى‏باشند.«10

امنیت یکتاپرستان در حکومت اسلامى، به‏طور کامل و صحیح حفظ مى‏شود و میان یکتاپرستان، مسلمان یا یهودى و دیگر پیروان ادیان در این زمینه هیچ فرق‏گذارى وجود ندارد:

«به این یهودیها که در ایران هستند کسى حق ندارد تعرض بکند، اینها در پناه اسلام و مسلمین هستند، نه به یهودیها و نه به نصارا، اینهایى که مذهب رسمى دارند، حق ندارند.«11

«اقلیتهاى مذهبى، نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامى موظف است از حقوق آنان دفاع کند. و دیگر این که هر ایرانى حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعى برخوردار باشد. مسلمان، یا مسیحى و یا یهودى و یا مذهب دیگر فرقى ندارد.«12

 

آزادى فعالیتهاى دینى و مدنى

یکتاپرستان باید در امنیت کامل، به مناسک دینى خود بپردازند و در انجام فعالیتهاى اجتماعى آزاد باشند و نباید آنان را محدود کرد:

«تمام اقلیتهاى مذهبى در ایران براى اجراى آداب دینى و اجتماعى خود آزادند و حکومت اسلامى، خود را موظف مى‏داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانى و محترم هستند.«13

آزادى در انجام فعالیتهاى دینى توسط یکتاپرستان در قالبهاى رفتارى خاص خود شاید براى برخى مسلمانان تندرو خوشایند نباشد; امّا امام خمینى معمار بزرگ جمهورى اسلامى، این گونه شفاف و صریح مى‏گوید:

«همه اقلیتهاى مذهبى در اسلام محترم هستند. همه گونه آزادى براى انجام فرایض مذهبى خود دارند. ما با هیچ بشرى ضدیت نداریم. آنان ایرانى‏اند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند.«14

«باید غرب متوجه باشد که اسلام نسبت به اقلیتهاى مذهبى بسیار با احترام رفتار مى‏کند. من بارها گفته‏ام که آنان در ایران آزادانه مراسم خود را انجام مى‏دهند و ما موظفیم از آنان نگهدارى نماییم.«15

یکتاپرستان، علاوه بر انجام مناسک دینى و فعالیتهاى اجتماعى، باید آزادانه حق مشارکت سیاسى داشته و از حقوق سیاسى بهره‏مند باشند. یکتاپرستان مى‏توانند از میان خود نماینده‏اى را در مجلس قانون‏گذارى انتخاب نمایند تا از حقوق ایشان در مجلس پاسدارى کند و براى رفع نیازها و مشکلات ایشان اقدام نماید. امام خمینى به روشنى مى‏گوید:

«البته که در حکومت اسلامى، محلى براى اقلیتهاى مذهبى وجود دارد و آنها الان هم وکیل دارند و در مجلس واردند، ما در حکومت اسلامى هم براى آنها این حق را قائلیم.«16

«همه اقشار ملت، با ملت شریک هستند در حقوق; و حقوق همه به آنها داده خواهد شد. اقلیتهاى مذهبى در اسلام احترام دارند، حقوق دارند; حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به مذهب - به مذهب خودشان - در رأى دادن براى وکلاى خودشان آزادند. همه اقشار آزاد هستند. و این معنى که بین شماها پخش مى‏کنند که روحانیون مى‏خواهند حق شما را نگذارند به شما برسد، بدانید که این خیانتى است که اینها مى‏کنند به ملت ما. روحانیون در رأس آنها هستند که حقوق را، حقوق شماها را محترم مى‏شمارند. روحانیون تابع قرآن و اسلام هستند. قرآن و اسلام احترام براى شما قائل هست و شما را مثل برادر مى‏پذیرد.«17

 

آزادى بیان

در حکومت اسلامى، تنها این مسلمانان نیستند که مى‏توانند آزادانه عقیده و اندیشه خویش را بازگویند; بلکه تمامى شهروندان یکتاپرست مى‏توانند فکر و اندیشه خود را در جامعه بیان کنند و نباید در این زمینه توسط بخشهاى امنیتى حکومت و یا جریانهاى اسلام‏گراى تندرو تحت فشار و محدودیت قرار گیرند. بدین نکته مهم باید توجه داشت که بهره‏مندى شهروندان یکتاپرست از آزادى بیان عقیده، بدون تمهید، کارى لغو و بیهوده است و باید براى تأمین این حق آزادى، رسانه و تریبون در اختیار آنان قرار گیرد تا با نظارت قانون، آزادانه و در امنیت کامل به بیان اندیشه و دیدگاه‏هاى خود بپردازند.

امام خمینى بر این اساس چنین مى‏گوید:

«اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهاى‏مذهبى بوده و هست. آنان در جمهورى اسلامى آزادند و آزادانه به مسائل خود مى‏پردازند و در پناه حکومت اسلامى چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند.«18

امام خمینى حق آزادى بیان را تنها مختص یکتاپرستان نمى‏داند و این آزادى را فراتر و گسترده‏تر مى‏بیند و حتى براى کمونیستها که در ادبیات کلامى شیعه، ملحد و بى‏دین به‏شمار مى‏روند، حق آزادى بیان قائل است. البته روشن است که این گروه نباید به قصد فتنه‏انگیزى از آزادى بیان سوءاستفاده نمایند که در ادامه خواهد آمد. امام خمینى مى‏گوید:

«اسلام بیش از هر دینى و بیش از هر مسلکى، به اقلیتهاى مذهبى آزادى داده است. آنان نیزباید از حقوق طبیعى خودشان که خداوند براى همه انسانها قرار داده است، بهره‏مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهدارى مى‏کنیم. در جمهورى اسلامى کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.«19

به‏طور کلى، مى‏توان گفت اندیشه امام خمینى درباره حقوق شهروندان جامعه، که برگرفته از آموزه‏هاى اسلامى است، بر اساس شاخصهاى کلان ذیل است:

 

کرامت انسانى

عدالت اجتماعى            امنیت عمومى

بین این سه شاخص، «پیوند گردشى و رشدى« برقرار است. بدین توضیح که با درنظر گرفتن کرامت انسانى در رعایت حقوق شهروندى، به عدالت اجتماعى مى‏رسیم و در پرتو عدالت اجتماعى، امنیت عمومى و فراگیر باید در میان شهروندان حاکم گردد. امنیت، بیش‏تر به رشد شاخص کرامت انسانى کمک مى‏کند و با توسعه کرامت انسانى، شاهد رشد و گسترش عدالت اجتماعى در جامعه هستیم.

 

حقوق فرقه‏پرستان و مرز میان شهروندى و فتنه‏انگیزى

در حکومت اسلامى که اکثریت آن را در ترکیب جمعیتى، یکتاپرستان تشکیل مى‏دهند، آیا نسبت به حقوق شهروندى اقلیت فرقه‏پرستان، که راهى جدا از پیروان مذاهب رسمى و ادیان الهى دارند، باید تبعیضى روا داشت، یا آن‏که باید تمام حقوق انسانى آنان نیز رعایت شود؟

مى‏توان دراین‏باره دیدگاهى را بیان داشت که فرقه‏پرستان، که در ادبیات قرآنى از مشرکان به شمار مى‏آیند، اگر بر اساس پیمان صلح با حکومت اسلامى و همزیستى مسالمت‏آمیز با دیگر شهروندان زندگى کنند و اهل فتنه‏انگیزى نباشند، تمامى حقوق ایشان از سوى حکومت پاسدارى مى‏شود.

در آیین اسلام، صلح و همزیستى به عنوان اساسى ترین اصل در مناسبات رفتارى شهروندى و نیز بین‏المللى منظور گردیده است. پیمان صلحى که خداوند در قرآن، مسلمانان را به آنها ترغیب کرده است:

«و اِن جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکّل على اللّه انّه هو السّمیع العلیم.«20

و اگر براى صلح وتسلیم پیش آمدند، تو نیز بپذیر و بر خدا توکل نماى. همواره او بسیار شنواى بس داناست.

اسلام، به‏روشنى بیان مى‏دارد: شهروندانى که مشرک‏اند و در بین پیروان مذاهب راستین و ادیان الهى جاى نمى‏گیرند، در پناه حکومت اسلامى بوده و از امنیت برخوردارند:

«إلاالّذین عهدتُم مِن المُشرکین ثُمّ لم ینقُصوکم شیئا و لم یظهِروا علیکم احداً فاتمّوا إلیهِم عهدهم إلى مُدّتِهِم إنّ الله یحِبُّ المتّقین.«21

مگر کسانى از مشرکان که با آنان پیمان بسته اید، سپس چیزى از تعهدات خود نسبت به شما فروگذار نکردند، و کسى را ضد شما پشتیبانى ننمودند. پس پیمان‏شان را فراسوى‏شان تا مدت مقررشان به اتمام رسانید. بى گمان خدا پرهیزکاران را دوست دارد.

بنابراین، شهروندان فرقه‏پرست اگر بر پیمان صلح و دوستى پاى‏بند باشند، تمام حقوق طبیعى آنان مانند حق سوادآموزى، بهداشت، رفاه، امنیت و... باید توسط حکومت اسلامى تأمین شود. زیرا اساس پاسداشت حقوق شهروندى بر اساس کرامت انسانى و عدالت اجتماعى است و نمى‏توان حتى شهروندان فرقه‏پرست را از حقوق خود محروم کرد و بر آنان ظلم روا داشت. محروم کردن شهروندان از حقوق اساسى و طبیعى خویش، برخلاف کرامت انسانى و عدالت اجتماعى است و با هدف تشکیل حکومت اسلامى ناسازگارى دارد.

 

حقوق فرقه‏پرستان در شرایط فتنه‏انگیزى

اگر شهروندان فرقه پرست در قالب سازمان و نقشه‏اى برنامه‏ریزى شده، عهد و پیمان صلح خود را با حکومت اسلامى نقض کنند و امنیت شهروندان دیگر را به خطر اندازند، حکم عقل و ارتکاز عقلایى، اقتضا دارد که ریشه‏هاى این گروه قطع شود و ساحَت جامعه از آن پاک گردد. گروه‏هاى فرقه‏پرست مسلح، مانند صهیونیستها، وهابى‏هایى مانند گروه داعش، از جمله مصادیق روشن چنین گروه‏ها و کسان هستند. حکم جنگ و برخورد سخت با این گروه‏هاى فتنه‏انگیز، در قرآن چنین آمده است:

«وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فى دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ.«22

و اگر سوگندهاى خود را پس از پیمان خویش شکستند و شما را در دین‏تان طعن زدند، پس با پیشوایان کفر بجنگید، چرا که آنان را هیچ پیمانى نیست، باشد که ]از پیمان‏شکنى[ باز ایستند.

گروه‏هاى توطئه‏گر و فتنه‏انگیز از حقوق شهروندى بى بهره مى‏شوند و نمى‏توان اخلال‏گران به امنیت و آسایش جامعه را به حال خود واگذاشت. تفاوت این گروه با دیگر شهروندان در سخنان ارزش‏مند امام خمینى چنین است:

«اقلیتهاى مذهبى که از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام، بین مسلمین بودند، اینها غیر از آن مشرکینى که توطئه‏گر بودند یا بعضى از اقشارى که توطئه مى‏کردند و مى‏خواستند وضع بشر را به هم بزنند، اینهایى که از اقلیتهاى‏مذهبى بودند، تمام در اسلام احترام داشتند... در یکى از قضایا - که لشکرى از معاویه شاید بود - آمد و یک خلخالى از پاى یک زن یهودیه ربود - به حسب نقل - حضرت امیر فرمودند که: من شنیدم که آمدند و یک خلخالى از ذمّیه‏اى ربوده‏اند; و اگر انسان بمیرد - قریب به این معنى - این اشکالى برایش نیست! این‏طور عنایت داشتند، به حفظ مصالح همه اقشار.«23

«ما حساب جامعه یهود را از حساب «صهیونیزم« و صهیونیستها جدا مى‏دانیم. آنها جزء اهل مذهب اصلاً نیستند. تعالیم حضرت موسى، سلام‏اللّه علیه، که تعلیمات الهى بوده است، و در قرآن بیش‏تر از همه انبیا ذکر حضرت موسى شده است، و تاریخ حضرت موسى در قرآن گفته شده است، یک تعلیمات ارزنده‏اى است. و ترتیبى که حضرت موسى رفتار کرده است با فرعون، یک شبان بوده است با یک عالَم قدرت و اراده، و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد، و فرعون را از بین برد. ]تکیه بر[ قدرت الهى و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین، که اولش فرعون بود، قیام بر ضدمستکبرین، طریقه حضرت موسى سلام‏اللّه علیه بوده و درست این معنى برخلاف آن ]طرحى[ است‏که این طایفه صهیونیستها دارند. اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند. جاسوس آنها هستند; نوکر آنها هستند; و بر ضد مستضعفین عمل مى‏کنند. عکس تعلیمات حضرت موسى که از همین مردم عادى مثل سایر انبیا از همین مردم عادى بازار و کوچه و اینها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونى قیام کرد. از مستضعفین حمله شد به‏مستکبرین‏که آنها را از استکبارشان پایین بکشد; بر خلاف طریقه این صهیونیستها، که اینها با مستکبرین مربوط هستند و بر ضد مستضعفین عمل مى‏کنند!«24

 

حقوق شهروندى بهائیان

در حکومت اسلامى شهروندانى که به مذاهب دروغین و فرقه‏پرست، استعمار ساخته و فتنه‏انگیز، بستگى دارند; اما به‏صورت عادى و مسالمت‏آمیز زندگى مى‏کنند، بنابر کرامت انسانى و عدالت اجتماعى از حقوق انسانى و طبیعى، مانند: رفاه، بهداشت، سواد و... برخوردارند; اما نسبت به حقوق سیاسى و آزادیهاى مذهبى، چون به فرقه استعمارساخته و فتنه‏انگیز، بستگى دارند، باید مراقبتها و حساسیتهاى ویژه‏اى درباره آنان وجود داشته باشد; چراکه اعطاى حقوق سیاسى بدانها، بستر مناسبى خواهد بود تا به انجام نقشه‏هاى سوء خود بپردازند و امنیت جامعه را برهم زنند. حقوق شهروندى چنین گروه‏ها و کسانى، مانند بهائیها، در سخنان کلیدى و عالمانه امام خمینى چنین آمده است:

«- آیا براى بهائیها در حکومت آینده، آزادیهاى سیاسى و مذهبى وجود دارد؟

امام خمینى: آزادى براى افرادى که مضر به حال مملکت هستند داده نخواهد شد.

آیا آزادیهایى براى مراسم مذهبى آنها داده خواهد شد؟

امام خمینى: خیر.«25

«- ممکن است بفرمایید اقلیتهایى که در ایران وجود دارند، در حکومت اسلامى چه وضعى خواهند داشت؟

امام خمینى: اقلیتهاى مذهبى در اسلام احترام دارند، و آنها هم مثل سایر اقشار ملت با رفاه در آن‏جا زندگى خواهند کرد و هیچ گرفتارى براى آنها نخواهد بود.

- در مورد آزادى بیان و عقیده، شما چه حدودى را در نظر دارید؟ آیا فکر مى‏کنید باید محدودیتهایى قائل شد، یا نه؟

امام خمینى: اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایى آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد.

- آیا فکر مى‏کنید که گروه‏هاى چپ و مارکسیست که در ایران هستند، آزادانه فعالیت خواهند داشت؟

امام خمینى: اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیرى مى‏شود; اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد، مانعى ندارد.«26

بنابراین، برابر دیدگاه دقیق و روشن امام خمینى، حتى گروه‏هاى ملحد و فرقه‏پرستى چون مارکسیستها، از آزادى بیان و دیگر حقوق شهروندى برخوردارند، مادامى که به امنیت و استقلال جامعه خللى وارد نسازند وتوطئه و ضررى علیه شهروندان نداشته باشند.

 

حقوق اقلیتهاى مذهبى و دینى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران

در قانون اساسى، نگرشى عادلانه به حقوق یکتاپرستان; یعنى اقلیتهاى مذهبى و دینى وجود دارد و دیدگاه امام خمینى نسبت به ایشان در متن قانون اساسى جمهورى اسلامى، نمود یافته است. در قانون اساسى درباره مذاهب دیگر آمده است:

«مذاهب دیگر اسلامى، اعم از حنفى، شافعى، مالکى، حنبلى و زیدى، داراى احترام کامل مى‏باشند و پیروان این مذاهب، در انجام مراسم مذهبى، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینى و احوال شخصیه )ازدواج، طلاق، ارث و وصیت( و دعاوى مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند.«27

علاوه بر این، در همین اصل پیش بینى شده است:

«در هر منطقه‏اى که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلى در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.«

این بخش از اصل دوازدهم، این حق را براى اقلیتهاى مذهبى به رسمیت شناخته که هر کدام که در منطقه خود داراى اکثریت است، مقررات محلى در حدود اختیارات شوراها بر طبق مذهب آنان خواهد بود. این اصل، همچنین مشارکت سیاسى را، که لازمه مردم سالارى و دستیابى به حقوق اساسى است، در بین اقلیتها افزایش مى‏دهد.

در قانون اساسى درباره پیروان سایر ادیان الهى آمده است:

«ایرانیان زردشتى، کلیمى و مسیحى، تنها اقلیتهاى دینى شناخته مى‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینى خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینى بر طبق آیین خود عمل مى‏کنند.«28

اصل چهاردهم، به بیان روشن آیات خداوند، غیر مسلمانان را به طور عام، مورد توجه قرار داده و به رفتار انسانى، همزیستى مسالمت آمیز و عادلانه با اقلیتهاى غیرمسلمان توصیه و سفارش مى‏کند:

«به حکم آیه شریفه: لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبر×وهم و تقسطوا الیهم انَّ اللّه یحبّ المقسطین. )ممتحنه، آیه 8) دولت جمهورى اسلامى ایران و مسلمانان، موظف‏اند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامى عمل نمایند و حقوق انسانى آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانى اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ایران توطئه و اقدام نکنند.«29

اصل چهاردهم، به‏روشنى اندیشه ناب و منصفانه امام خمینى را درباره حقوق تمامى شهروندان، چه یکتاپرست و چه فرقه‏پرست، بازگو مى‏کند که مرز میان رعایت تمام حقوق شهروندى با اقدام امنیتى در توطئه‏افکنى و فتنه‏انگیزى است که در این شرایط، براى پاسداشت حقوق شهروندان کشور، باید حکومت در مقابل این عده بایستد.

همچنین این اصل، رعایت حقوق انسانى تمامى شهروندان توسط شیعیان - که از نظر تعداد اکثریت کشور را تشکیل مى‏دهند - بر اساس عدالت اجتماعى و شاخص قسط و انصاف مى‏داند که همگى مطابقت قانون اساسى با روح و جوهره اندیشه امام خمینى را بیان مى‏دارد.

در واقع، تأکیدهاى قانون اساسى بر «جامعه ایران« و «انسان« خود نشان‏دهنده وسعت نگاه شریعت اسلام و نیز اندیش‏مندان مسلمان به مسأله عدالت و انصاف است. در همین زمینه، اصل بیستم به برابرى غیرمسلمانان با مسلمانان در همه حقوق انسانى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى حکم مى‏کند:

«همه افراد ملت، اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى با رعایت موازین اسلام برخوردارند.«30

بند هشتم از اصل سوم قانون اساسى بر مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خویش تأکید دارد. از این رو، اقلیتها، به عنوان مصداق عامه مردم، مى‏توانند در تعیین سرنوشت خویش در ابعاد یاد شده مشارکت کنند. این مشارکت، هنگامى عملى خواهد شد که زمینه تأثیرگذارى آن در امور یادشده، مهیا شود. از این روى، اصل شصت و چهارم بیان گر این مسأله است.

«زردشتیان و کلیمیان، هرکدام یک نماینده و مسیحیان آشورى و کلدانى، مجموعا یک نماینده و مسیحیان ارمنى جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب مى‏کنند.«31

بنابراین زمینه تأثیرگذارى اقلیتهاى دینى در امر قانون‏گذارى فراهم شده است; ضمن این که اقلیتهاى مذهبى همانند شیعیان مى‏توانند در هر کجا که بخواهند نامزد نمایندگى مجلس شوراى اسلامى شوند و بر روند قانون‏گذارى تأثیر بگذارند. همچنین دقتى زیبا در رعایت حقوق غیر مسلمانان در اصل شصت و هفتم قانون اساسى آمده است که نمایندگان باید در نخستین جلسه مجلس سوگند یاد کنند و این سوگند در برابر قرآن مجید انجام مى‏شود که در متن سوگندنامه نیز ذکر شده است; اما در پایان این اصل آمده است:

«نمایندگان اقلیتهاى دینى این سوگند را با ذکر کتاب آسمانى خود یاد خواهند کرد.«32

اما از سوى دیگر، بر طبق اصل هشتاد و چهارم، این نمایندگان در برابر تمامى ملت مسؤول شمرده مى‏شوند و بیان تذکر و و نظر کارشناسى حقّ تمامى نمایندگان با هر مذهب و دینى است:

«هر نماینده در برابر تمام ملت مسؤول است و حق دارد در همه مسائل داخلى و خارجى کشور اظهارنظر نماید.«

 

جلوه‏هایى از زندگى آزادانه یکتاپرستان در ایران اسلامى

زرتشتیان:

از بنیادهاى اجتماعى زرتشتیان، مى‏توان به انجمن زرتشتیان اصفهان، انجمن زرتشتیان کرمان، باشگاه جوانان زرتشتى یزد، انجمن موبدان تهران، بنیاد خیریه گیو، بنیاد خیریه آبادیان و... اشاره کرد.

شایان ذکراست که زرتشتیان، داراى کنگره‏اى به نام کنگره زرتشتیان جهان هستند که هدف تأسیس آن، افزایش همکارى بین انجمنها وسازمانهاى زرتشتیان، به منظور حفظ میراث فرهنگى و دینى و بهبود شرایط زندگى و پیشرفت زرتشتیان در جهان است. این کنگره، از نظر زرتشتیان سراسر دنیا، ارزش و اعتبار خاصى دارد و همواره شخصیتهاى برجسته سیاسى، فرهنگى و مذهبى کشورها به توجه خاصى داشته‏اند. نخستین و ششمین کنگره جهانى زرتشتیان درایران برگذار شده و دبیرخانه دائمى آن در تهران است. در حال حاضر، زرتشتیان ایران را مى‏توان دومین جمعیت غیرمسلمان از لحاظ تعداد دانست. جمعیت آنان، طبق برخى آمارهاى ذکرشده، حدود 45000 نفر است که در اغلب شهرهاى ایران پراکنده اند; امّا در تهران، کرمان، یزد، شیراز، اصفهان، زاهدان و اهواز، جمعیت بیش‏ترى دارند.

زرتشتیان 9 مدرسه اختصاصى در تهران و حدود 8 مدرسه دیگر درشهرستانها دارند که درسه مقطع: دبستان، راهنمایى و دبیرستان، به تعلیم و تربیت مى‏پردازند. آنها همچنین داراى یک مرکز تربیت موبدیار هستند که در انجمن موبدان تهران فعال است. از دیگر فعالیتهاى جامعه زرتشتیان مى‏توان به فعالیتهاى مطبوعاتى آنان اشاره کرد. زرتشتیان داراى 10 نشریه‏اند که در موضوعات دینى، اجتماعى و فرهنگى، مقاله و مطلب منتشر مى‏کنند. پاره‏اى از این نشریات، عبارت است از: فروهر، چیستا، وهومن، امرداد، پارسیان واشا.

زرتشتیان، همچنین یک انتشارات اختصاصى به نام فروهر نیز دارند. آنها در تهران داراى چهار آدریان و ده روحانى دینى هستند. زرتشتیان همچنین در شهرهاى کرمان، یزد، شیراز، اهواز، کرج و برخى آبادیهاى یزد، مانند شریف آباد، حسن آباد، رحمت آباد، خرمشاه، مریم آباد، قاسم آباد و... داراى آدریان هستند.

زرتشتیان در دفاع مقدس شرکت داشته و 15 شهید به کشور تقدیم کرده‏اند. آنان برابر قانون اساسى داراى یک نماینده در مجلس شوراى اسلامى بوده و درتصمیم گیریهاى کشور، حق مشارکت دارند.

از مهم ترین زیارت‏گاه‏هاى زرتشتیان نیز مى‏توان از پیرهریشت در 10کیلومترى یزد و 12 کیلومترى روستاى شریف آباد، پیرنارکى در 58 کیلومترى یزد و نزدیکى شهر تفت، پیر بانوى پارس، واقع در 112کیلومترى یزد، پیر سبز )چک چک( در 68 کیلومترى شمال یزد، پیرستى پیر در مریم آباد از روستاهاى یزد و پیر نارستانه، واقع در 30کیلومترى یزد، نام برد. آیین سدره پوشى نیز از مهم ترین مراسم دینى زرتشتیان است که همان اهمیت غسل تعمید را در مسیحیت دارد.33

 

یهودیان:

بیش از نیمى از یهودیان ایران، در تهران ساکن هستند و بقیه به ترتیب جمعیت در شیراز، اصفهان، کرمانشاه، یزد، کرمان، رفسنجان، بروجرد و ارومیه زندگى مى‏کنند. کلیمیان تهران، مدارس متعددى ازگذشته احداث و بهره بردارى کرده‏اند. مدارس آلیانس )به معنى اتحاد( ازجمله این مدارس هستند که ابتدا در دوره قاجار و با حمایت مؤسسه آلیانس فرانسه تشکیل شد و گسترش یافت. به سال 84، پنج مدرسه اختصاصى آموزش کلیمیان درتهران فعال بوده است. این مدارس بامدیریت و قوانین آموزش و پرورش اداره مى‏شوند; اما تسهیلاتى متناسب با ضروریات دین یهود و اعیاد مذهبى یهودیان در برنامه‏ها در نظرگرفته شده است. دانش آموزان، کتاب دینى خود را فرامى‏گیرند. در شیراز نیز یهودیان داراى مدرسه اختصاصى هستند. در مجموع تعدادِ دانش آموزان یهودى ایران 2500 نفر بر آورد شده است. تعدادِ دانشجویان کلیمى را نیز بالغ بر 100 نفر برآورد کرده‏اند که آزادانه در کلیه دانشگاه‏ها، به تحصیل مشغول هستند.

هم اکنون، جامعه یهودیان ایران، داراى کنیسه‏هاى متعدد، مجتمع‏هاى فرهنگى، سازمانهاى جوانان، دانشجویان و بانوان، سالمندان و کتابخانه مرکزى، تالار اجتماعات و فروشگاه‏هاى مواد گوشتى طبق شرع یهود در مناطق و شهرهاى یهودى نشین است.

این جامعه، داراى یک مجله با نام )افق بینا( است که به عنوان ارگان انجمن کلیمیان تهران عمل مى‏کند. بیمارستان دکتر سپیر و باشگاه ورزشى گیبور از دیگر مراکز مهم وابسته به یهودیان است. فعالیتهاى سیاسى جامعه یهودیان ایران، حول سه محور: مرجع دینى یهودیان، نماینده آنان در مجلس شوراى اسلامى و هیأت مدیره انجمن کلیمیان تهران متمرکز است و هرگونه اعلام موضع، یا پى‏گیرى مسائل حقوقى، سیاسى و اجتماعى جامعه یهودى، از طریق نهادهاى یادشده صورت مى‏گیرد. همان طور که پیش تر ذکر شد، طبق قانون اساسى، کلیمیان یک نماینده در مجلس شوراى اسلامى دارند.

یهودیان ایران در انجام مراسم مذهبى خود آزادند و تنها در تهران، داراى 16 کنیسه‏اند. کنیسه که در عبرى، «بت هکنست« نام دارد و در لغت به معناى خانه اجتماع است. قدیمى ترین کنیسه‏هاى تهران درمحله عود لاجان )خیابان مصطفى خمینى( قرار دارند و کنیسه یوسف آباد واقع در سید جمال الدین اسد آبادى، از کنیسه‏هاى جدید تهران وبزرگ ترین و زیباترین آنها به حساب مى‏آید.34

 

ارمنیان و آشوریان:

پس از انقلاب اسلامى، ارامنه فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى گسترده‏اى را تجربه کرده‏اند و به جز دوره اول مجلس شوراى اسلامى در تمام دوره‏ها نماینده داشته‏اند و پس ازدوره پنجم نیز، شمار نمایندگان آنها به دو نفر افزایش یافته است.

ارامنه، همانند دیگراقلیتهاى مطرح در قانون اساسى، از آزادى کامل در انجام امور دینى وآموزش و پرورش برخوردارند و شمار زیاد کلیساها و مدارس آنها و مراکزفرهنگى، چون: باشگاه آرارات بر این امر دلالت دارد.

طلوع انقلاب اسلامى ایران، براى آشورى‏ها نویدهاى تازه‏اى داشت. آنان مانند سایر گروه‏هاى نژادى و گروه‏هاى مذهبى رسمى، از نعمت آزادى و حریت استفاده کرده، زبان، آداب، رسوم، مذهب و سنن قومى خود را که ضامن بقاى قومیت آنان است، حفظ و حراست کردند و درمیان افراد جامعه خود، آزادانه اشاعه دادند. تدریس زبان آشورى، یعنى آن چه در سراسر خاورمیانه منع شده و کشورهاى همسایه آن را ممنوع مى‏دانند، در مدارس اختصاصى آشوریان ایران مانعى ندارد. بر پایى مراسم و آیینهاى دینى و مذهبى در کلیساهاى چهارگانه آشورى، ازمفاخر جامعه آشورى است. آیینهایى مانند انجام مراسم قربانى مقدس یا عشاى ربانى براى کودکان و آموزش تعلیمات دینى در مدارس وکلیساهاى آشورى با نظم و شکوه خاص برگذار مى‏شود.

آشوریان، داراى بیش از90 کلیساى تاریخى باقى مانده از نخستین سالهاى پذیرش مسیحیت هستند که هنوز در روستاهایى که پاره‏اى از آنها، فاقد حتى یک خانواده آشورى هستند، حفظ و نگهدارى مى‏شود وهمه ساله نیز در آن مکانها، مراسم خاص و باستانى بر پا مى‏شود. آن‏چه بیش از همه براى آشوریان ایران مایه مباهات است، این است که باوجود جمعیت اندک آنان در ایران، که شاید به جمعیت یک شهر نیزنمى رسد، در مجلس شوراى اسلامى دارى یک نماینده هستند. این نماینده، صاحب اختیاراتى همانند تمام نمایندگان دیگر مجلس است و این مسأله در خاور میانه و کشورهاى غربى، که به وجود آزادى در کشورشان مى‏بالند، بى نظیر است.35

 

نقض حقوق شهروندان یکتاپرست مسلمان در کشورهاى مدعى آزادى

بدین‏ترتیب، بر اساس اندیشه امام خمینى و قانون اساسى، شهروندان غیر مسلمان در نظام اسلامى، که گاه اقلیتى بسیار کم شمارند، از تمام حقوق اساسى و سیاسى، مانند همه شهروندان دیگر بهره‏مندند و حتى مى‏توانند آزادانه در فرایند قانون‏گذارى کشور سهیم باشند; اما اقلیت مسلمانان در کشورهاى اروپایى، نسبت به ازدواج و طلاق، تقسیم ارث، اجراى وصیت و حل دعاوى حقوقى برطبق مقررات اسلامى، همواره با موانع حقوقى و عملى، روبه‏روست.36

فرانسه، اولین کشورى است که ورود دانش آموزان مسلمان محجبه به مدارس دولتى را ممنوع کرد و این در حالى است که این کشور، خود را مهد آزادى و دموکراسى مى‏داند. ممنوعیت حجاب به بهانه نقض قوانین لائیک، به تدریج به دیگر کشورهاى اروپایى نیز راه یافته است. به تازگى ممنوعیت استفاده از پوشش کامل صورت توسط زنان مسلمان در اماکن عمومى، در برخى کشورهاى اروپایى، در دستور کار قرار گرفته و در این روند، فرانسه پیشگام در گسترش دامنه محدودیت براى زنان مسلمان محجبه بوده است.

براساس اندیشه امام خمینى، که در قانون اساسى نیز تبلور یافته است، اقلیتهاى دینى مى‏توانند به انجام مراسم مذهبى در عبادت‏گاه‏هاى خویش بپردازند. اما «عبداللطیف ملوکى« سخنگوى شوراى محلى مسلمانان فرانسه مى‏گوید:

«مسلمانان آن کشور، فضاى کافى براى برگذارى آیینهاى مذهبى ندارند. این امر، موجب شده است مسلمانان نماز جماعت خود را در اماکنى برگذار کنند که خطر برخى اقدامات نژادپرستانه در آنها بالاست.«

سخنگوى شوراى محلى مسلمانان فرانسه ادامه مى‏دهد:

«همه درخواستهاى مجوز ساخت مسجد در ده سال گذشته به استثناى دو مورد، رد شده است; اما ترکیب جمعیت در حال تغییر است و مردم مى‏دانند که علاوه بر مهاجران، فرانسویان مسلمان نیز در این کشور زندگى مى‏کنند. این درحالى است که اسلام پس از کاتولیک دومین دین بزرگ در فرانسه محسوب مى‏شود.«

وى مى‏گوید:

«وزارت کشور فرانسه، در سال 2010 میلادى تعداد مسلمانان ساکن در فرانسه را بین پنج تا شش میلیون نفر تخمین زد. این در شرایطى است که بر اساس قانونى که در سال 1872 در فرانسه تصویب شد، جمهورى فرانسه نباید در آمارگیرى و سرشمارى‏هاى خود، پرسش دینى یا قومى مطرح کند. طبق آمارهاى غیر رسمى تا 10 میلیون پیرو دین اسلام در این کشور زندگى مى‏کنند که بیش‏ترین جمعیت مسلمانان در غرب اروپا به شمار مى‏رود.«37

در نظر نگرفتن برابرى مدنى، خودمختارى افراد، برابرى در حقوق شهروندى و حقوق اقلیتها، یعنى اهمیت ندادن به عدالت اجتماعى و کرامت انسانى که منجر به فروپاشى اخلاق و انسانیت در کشورى مى‏شود که خود را پرچمدار آزادى و دموکراسى مى‏داند.

هر فردى متعلق به هر گروه یا مذهبى، باید بتواند در چارچوب اعتقادات خود انتخاب کند و در جامعه حضور و فعالیت داشته باشد، در حالى که زن مسلمان در فرانسه با محدودیت، تحقیر و کنترل شدید رو به رو شده و از ورود او به مدرسه، دانشگاه و محل کار جلوگیرى مى‏شود.

در بسیارى از کشورهاى اروپایى، زنان مسلمان که حجاب خود را رعایت مى‏کنند، به سختى مى‏توانند شغلى براى خود پیدا کنند و حتى در مدرسه و دانشگاه نیز با محدودیتهاى فراوانى رو به رو هستند. مردان مسلمان نیز به دلیل داشتن محاسن، از محل کار اخراج مى‏شوند. مسلمانان همچنین در برخى از این کشورها، حق شرکت در مراسم دینى و ساخت مسجد را ندارند.

بنابراین، به روشنى مى‏توان گفت اندیشه و رفتار امام خمینى - که برآمده از آموزه‏هاى وَحیانى اسلام است - در باب حقوق شهروندى اقلیتها، مترقى‏ترین، عادلانه‏ترین و انسانى‏ترین دیدگاه و رفتار به‏شمار مى‏رود.

 

نتیجه

- در حکومت اسلامى، از بعد اعتقادى اکثریت از آنِ یکتاپرستان است. مسلمانان در کنار دیگر شهروندان یکتاپرست از تمامى حقوق شهروندى برخوردار هستند.

- بر اساس اندیشه امام خمینى، که برگرفته از آموزه‏هاى اسلامى است، شهروندان یکتاپرست در حکومت اسلامى از حقوقى همچون رفاه، امنیت، مشارکت سیاسى، فعالیت دینى و اجتماعى و آزادى بیان بهره‏مند مى‏باشند.

- شاخصهاى رعایت حقوق شهروندان در جامعه اسلامى، شامل کرامت انسانى، عدالت اجتماعى و امنیت عمومى است که نباید این سه شاخص، حتى نسبت به حقوق شهروندان فرقه‏پرست که در شرایط فتنه‏انگیزى نیستند، از ناحیه حکومت و گروه‏هاى اسلامى دچار خدشه شود.

- گروه‏هاى فرقه‏پرست چنانچه امنیت شهروندان جامعه را تهدید کنند و از پیمان صلح با حکومت خارج شوند، با برخورد سخت و شکننده از جانب حکومت روبه‏رو خواهند شد.

- فتنه‏انگیزى شاخص اصلى مرز میان رعایت حقوق شهروندى و برخود امنیتى و سخت به‏شمار مى‏رود.

- اندیشه امام خمینى درباره حقوق شهروندى اقلیتهاى مذهبى و دینى که بیش‏تر آنان از حیث زمانى پیش از وقوع انقلاب اسلامى بوده است و در حقیقت «وعده‏ها و نگرش« معمار کبیر انقلاب نسبت به این موضوع به‏شمار مى‏رود، پس از پیروزى انقلاب به‏روشنى در متن قانون اساسى جمهورى اسلامى جلوه‏گر شده است و به‏وضوح مى‏توان دید که چگونه قانون اساسى جمهورى اسلامى هماهنگى کامل با اندیشه امام خمینى دارد و وعده‏هاى این مرد الهى را نسبت به رعایت حقوق تمام شهروندان در مقابل دید جهانیان تحقق بخشیده است.

 

 منابع

- تاریخ تصوف در اسلام: تطورات و تحولات مختلفه آن از صدر اسلام تا عصر حافظ، قاسم غنى، زوار، تهران 1389

- موضع تشیّع در برابر تصوف، نگارش داود الهامى، مکتب اسلام، قم 1378.

- تصوف و صوفیه، ژان ژولى; ترجمه فائزه قربانى جویبارى، ناژ، تهران 1382.

- صوفیه از دیدگاه علماى شیعه )تا عصر صفویه(، سعید ملک‏محمد، اندیشه ظهور، تهران 1389.

- الیزیدیون واقعهم، تاریخهم، معتقداتهم، اعداد محمدالتونجى، المکتبه الثقافیه، بیروت 1420ق.

- من قاموس الادیان الصاتئبة - الزرادشتیة - الیزیدیة، تألیف اسعد السحمرانى، دارالنفاس، بیروت 1417ق.

الدیانه‏الیزیدیه بین‏الاسلام والمانویه، محمدعبدالحمید الحمد، بى‏جا، بى‏نا، 2001 م.

- الیزیدیة و منشا نحلتهم، تألیف احمد تیمور باشا، الظواهر، مکتبة الثقافة الدینیه، 2001م.

شناخت وهابیت: نقد و بررسى تفصیلى پیشینه عملکردها و باورها، نجم‏الدین طبسى; تهیه و تنظیم حسن بلقان‏آبادى، محمدمحسن طبسى، دلیل ما، تهران 1391.

- فتنه وهابیت، احمد سیدزینى دحلان; ترجمه محمدرضا دین‏پرور، مسجد قباد، دفتر تبلیغات، تهران 1367.

- آشنایى با پیشینه، مبانى و دیدگاه‏هاى جریان وهابیت، على بابائى‏آریا; زیر نظر محمدتقى فخلعى، مشعر، تهران 1389.

- بهائیت دین نیست، بوتراب هدایى; تحقیق و تنظیم محمدلطفى‏پور، امیرکبیر، تهران 1393.

- بابیت و بهائیت فتنه استعمار، محمدرضا علیزاده، نجف آباد، انصار الامام المنتظر)عج(، 1389.

- تاریخ جامع بهائیت: کالبد شکافى بهائیت، بهرام افراسیابى، مهر فام، تهران، 1382.

- حمایت از اقلیتها در حقوق بین‏الملل، ستارعزیزى، نورعلم، همدان 1385.

- تفسیر المنار، محمد عبده، ، محمد رشیدرضا، بى جا، مطبعه المنار.

- التذکرة، علامه حلى، الطبعة الحجریة القدیمة، مؤسسه آل البیت، قم.

آثار الحرب، وهبة الزحیلى.

- الجهاد، محمدمهدى آصفى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1379.

1. در میان ادیان، اسلام دین راستین، مطلوب و بدون پیرایه‏هاى تحریف و انحراف است و در نگرش اسلامى، نقدهاى جدى به باورهاى ادیان دیگر نسبت به توحید، نبوت و دیگر مسائل اعتقادى وارد شده است. پیروان ادیان دیگر در نوشتار حاضر، ازاین‏رو یکتاپرست خوانده شده‏اند که در ادبیات قرآنى مقابل کافران و مشرکان قرار دارند و در ادبیات فقهى اهل کتاب خوانده شده و احکامى جدا از کافران و مشرکان دارند و مى‏توان با نگاه کلى آنان را در زمره ادیان الهى و توحیدى قرار داد.
2. ر. ک: الیزیدیون واقعهم، تاریخهم، معتقداتهم، من قاموس الادیان الصاتئبة - الزرادشتیة - الیزیدیة، الدیانه الیزیدیه بین الاسلام و المانویه، الیزیدیة و منشا نحلتهم.
3. ر. ک: شناخت وهابیت: نقد و بررسى تفصیلى پیشینه عملکردها و باورها; فتنه وهابیت، آشنایى با پیشینه، مبانى و دیدگاه‏هاى جریان وهابیت، بهائیت دین نیست، بابیت و بهاییت فتنه استعمار، تاریخ جامع بهائیت: کالبد شکافى بهائیت.
4. به نقل از: تعریف حقوقى مفهوم اقلیت، محمدرضا آفتاب،
:ptth//moc.afgolb.snoitandetinu/tsop/8.
5. حمایت از اقلیتها در حقوق بین‏الملل/43.
6. تفسیر المنار، تفسیر القرآن الحکیم; التذکرة الفقهاء، ج 446445/1; الجهاد، محمدمهدى آصفى/364.
7. صحیفه نور، ج116/5.
8. همان، ج25/11.
9. همان، ج161/4.
10. همان، ج123/12.
11. همان، ج79/4.
12. همان، ج159/3.
13. همان، ج103/3.
14. همان، ج201/4.
15. همان، ج95/3.
16. همان، ج257/3.
17. همان، ج219/5.
18. همان، ج33/4.
19. همان، ج48/3.
20. قرآن کریم، سوره انفال، آیه 61.
21. قرآن کریم، سوره توبه، آیه 4.
22. قرآن کریم، سوره توبه، آیه 12.
23. صحیفه نور، ج164/6.
24. همان، ج165/6.
25. همان، ج108/4.
26. همان، ج259/4.
27. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، اصل دوازده.
28. همان، اصل سیزدهم.
29. همان، اصل چهاردهم.
30. همان، اصل بیستم.
31. همان، اصل شصت و چهارم.
32. همان، اصل شصت و هفتم.
33. برگرفته از مقاله زرتشتیان ایران، زهرا رشد بیگى، مؤسسه گفت‏وگوى ادیان به آدرس اینترنتى:
.dii.wwwri.gro/bewwen/
eceuoseR34. برگرفته از مقاله یهودیان ایران، زهرا رشد بیگى،مؤسسه گفت‏وگوى ادیان به آدرس اینترنتى:
.dii.wwwri.gro/bewwen/
eceuoseR35. برگرفته از مقاله آشوریان ایران، زهرا رشد بیگى، مؤسسه گفت‏وگوى ادیان به آدرس اینترنتى:
.www.dii.grori/bewwen/
eceuoseR36. حقوق اقلیتهاى مسلمان در کشورهاى غیراسلامى :ptth//ri.hqefikiw/
73.2931/11/ :ptth//ri.naruqlurad/ کمبود فضاى کافى عبادت براى مسلمانان فرانسه.