نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
چکیده
کلیدواژهها
در آستانه پیدایش اسلام، جاهلیتى سیاه برجهان سایه افکنده بود. دراین بحران فرهنگى واجتماعى جهان شمول، شرایط زندگانى براى زنان بسیار دشوارتر از مردان بود. رفتارها نسبت به زن، با افراط و تفریط همراه بود. مردان فرمانرواى بى چون و چرا بودند. مرد به زن، به چشم متاع زندگى نگاه مىکرد. به دلخواه مىتوانست زن را اززندگى و فرزندان خود جدا کند. زن در روم باستان، از جایگاه شایسته انسانى بهرهاى نداشت و فرهنگ رومى فضیلتى براى زنان نمىشناخت و در آیین آن بهرهاى به نام میراث و استقلال مالى براى زن وجود نداشت.1 افلاطون، هماره خداى را سپاس مىگفت که مرد آفریده شده، نه زن.2 در نظر ارسطو، جایگاه انسانى زنان فروتر از مردان بود و بانوان شهروندان درجه دوم به حساب مىآمدند.3 شرایط زندگى براى زن درهند ناگوارتر از دیگر نقاط جهان بود. دربرخى از ولایتهاى هند بیوه را با شوهر درگذشتهاش به آتش مىافکندند.4 درایران باستان نیز آیین و رسمهاى سخت و دشوارى علیه بانوان وجود داشت، چنانکه زنان از ترس مجازات تن به خودکشى مىسپردند.5 شاهان ساسانى مانند یونانیان ورومیان حرمسرا داشتند و درآن صدها زن به دور از هرگونه نیاز عاطفى نگهدارى مىشدند. در حرمسراى خسرو پرویز، سه هزارزن نگه دارى مىشد6.
در تاریخ آمده است:
»در محاصره بابل، هرکدام از بابلیها، غیراز مادر، یکى از زنهاى خود را... انتخاب کرده، باقى زنها را دریک جا گرد آورده خفه کرده، یک زن در هرخانه براى تهیه غذا باقى ماند و سایر زنها را کشتند تا آذوقه کم نیاید7».
یهودیان و ترسایان براى زن و زناشویى تقدسى نمىشناختند. درکیش یهودیان زن درمرتبهاى بس فروتر از مرد قرارداشت: زنان دردوره عادت ماهیانه نجس شمرده مىشدند و به پسران مىآموختند که درنیایشها خداى را براین که کافر و زن آفریده نشدهاند، سپاس گویند8.
در عرب جاهلى، زن بار زندگى شمرده مىشد و از میراث و مالکیت محروم بود و مرد از ترس فقر و بدنامى دختر خود را به خاک مىسپرد9. در جنگها، زن نخستین هدف بود. انواع ازدواجهاى نفرت انگیز درمیان عرب جاهلى رواج داشت10 بر زن شوهر مرده، انواع حقارتها روا داشته مىشد. در برخى از قبایل عرب، زن در وفات شوهر، مىباید یک سال تمام، یا تا پایان زندگى بر قبر شوهر خود خیمهاى سیاه و چرکین بر پا کند و لباسهاى مندرس و کثیف بپوشد و از هرگونه زینت و آرایش و شستوشو دورى کند وخودرا به تعزیه مشغول دارد.11
حقارتهاى انباشته در طى روزگاران، زنان عرب را زبون و روان پریش بار آورده و جرأت هر گونه واکنش به سرنوشت و زندگى را از آنان سلب کرده بود، چه رسد که در کارهاى اجتماعى مشارکت بکنند و یا خواهان سهمى همسان مرد شوند.
البته در برخى از سرزمینهاى عربى، به ندرت به تیرهاى زن سالار و یا به زنى فرمانروا نیز بر مىخوریم.
در جوامع دیگر نیز، زن به عنوان مملوک پدر و یا برادر بزرگ و یا برده شوهر شناخته مىشد و با درگذشت شوهر، زن نیز مانند دیگر داراییها، در بین میراثبران تقسیم مىشد.12
ویل دورانت درتاریخ تمدن، نمونههاى گویایى از پایمال شدن کرامت زن در جامعههاى بشرى ارائه کرده است.
افزون بر پدیده شوم ازدواج با محارم، که در پارهاى از جامعهها بد شمرده نمىشد، ازدواجهاى سیاسى نیز کرامت و آزادى زنان را از میان مىبرد و دختران براى فرو نشاندن جنگ و جدال به ودیعه و گرو مىرفتند. این رسم، گرچه براى جامعه مزایایى در بر داشت، ولى زندگى این دسته از زنان را براى همه عمر تباه مىکرد. این رسم هم درمیان عرب و هم ایرانیان رواج داشت.13
البته، نشانههایى در دست است که در پارهاى از جامعههاى جاهلى، مردان تحقیر مىشدند. دراین تیرههاى به اصطلاح مادرشاهى، خانواده تعلق به مادر داشت و شوهر وارد خانواده زن مىشد و درصورت ناتوانى و همراه نبودن مردِ خانه با خواستههاى زن، زن مىتوانست او را طرد کند.14
اسلام، به زن حیات دوباره داد و آیینها و رسمهاى ظالمانه را برانداخت و زنجیرهایى را که جاهلیت براندیشه و دست و پاى زنان بسته بود، بازکرد و عزت و کرامت از دست رفته را به آنان بازگرداند. زنان هم درتشکیل امت واحده اسلامى سهیم شدند و هم در گفتمان اسلامى به زنان میدان داده شد تا در بناى تمدن اسلامى، نقشى برابر با مردان ایفا کنند که کردند.
پیامبر خود نیز، کانون گرم و پر محبتى را بنا کرد. کانونى که براى همیشه مىتواند زندگیها را گرم نگهدارد و زنان را در کانون مهرورزانه مردان قرار دهد. رفتار پیامبر با بانوان خود، با خرد ورزى و عطوفت همراه بود:
»رسول خدا (ص) هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمىداد، بلکه با انس و ملایمت بسیار رفتار مىکرد، چندان نرم رفتار و گرم خوى بود که گاهى بعضى از همسرانش با او به درشتى سخن مىگفتند. در کارهاى خانه دستیار زنان بود، خدمت به زنان را نوعى صدقه مىدانست. »15
رسول خدا با رفتار انسانى واسلامى خود، تعامل درست زنان و مردان را به مردم نشان داد. چنانکه بانوان درجامعه نبوى به دور از ترس و شرمندگى حقوق خود را مطالبه مىکردند و درباره مسائل حقوقى و اجتماعى با پیامبر به گفتوگو مىپرداختند.16 رسول خدا، بارها به مردانى که از باتلاق جاهلیت بیرون نیامده بودند و زنانشان را از سرقهر و تعصب مىآزردند، هشدار داد و رفتار آنان را زشت شمرد. و نیز پیامبر کسانى را که به خاطر هوس، همسران خودرا رها مىکردند، مورد لعن قرار مىداد.17 حضرت با ازدواجهاى تحمیلى مبارزه کرد و به دختران حق داد تا به همسر دلخواه خود پاسخ مثبت دهند.18 آن بزرگوار، زمینه را براى شکوفا شدن رشد استعدادهاى زنان آماده ساخت. بانوان افزون برگرم کردن کانون خانواده وتربیت فرزندان برومند، درمهم ترین تصمیمهاى سیاسى نظام نبوى نیز سهیم شدند. از باب نمونه، ام هانى درفتح مکه به دو مشرک پناه داد و پیامبر آن را امضا کرد19. این رفتار نشان دهنده برترین درجه اعتماد اسلام به زن است و این که از نظر رسول خدا، زنان نیز اهلیت دارند در امور سیاسى و نظامى، نقش بیافرینند. زنان در حیات اجتماعى جامعه اسلامى نقش آفرینى مىکردند. بانوان در بیعت عقبهَ20، فتح مکه و غدیر خم با پیامبر همراه بودند و با بیعت با جانشین پیامبر(ص) در مهم ترین موضوع سیاسى جامعه اسلامى شرکت کردند.
على (ع) به جانبدارى از حقوق زنان ستمدیده شهره بود. رسوب بقایاى فرهنگ جاهلى، و شرم وحیاى طبیعى بانوان، موجب مىشد زنان، چنانکه باید، نتوانند از حقوق خود دفاع کنند. این حالت، پس از رحلت رسول خدا(ص) بیشتر بروز و ظهور کرد. بانوان گاه از سوى شوهران و افراد قبیله، در معرض تهمت و مجازات قرار مىگرفتند. امیر مومنان از حقوق بى گناهان دفاع مىکرد. این پاى فشارى بر احیاى حقوق زنان، سبب شد که زنان ستمدیده از خلیفه دوم بخواهند على (ع) به کار آنان رسیدگى کند.21 امیرمؤمنان، به زنان ستمدیده فرصت مىداد تا با شهامت از خود دفاع کنند22. این که خانم مرنیسى، نویسنده مسلمان مراکشى، خلیفه دوم را از مخالفان جدى حقوق زنان برشمرده و گفته امام على (ع) هم به خاطر پارهاى مصلحت اندیشیها، به حقوق زنان بى توجه بوده است،23 سخن درستى نیست. کارنامه امام در این باره بس روشن است که با بررسى آن مىتوان به زوایا و دقایق کار حضرت پى برد.
على (ع) پناهگاه زنان مظلوم بود. امام دردوره خلافت زمینه را براى شکوفا شدن توان واستعدادهاى نهفته زنان فراهم آورد. در خلافت آن حضرت، زنان درحوزه دانش دین و تعلیم و تربیت، به مقامات عالیه نائل آمدند. واز میان بانوان عراق و حجاز مفسران قرآن و دعوت گران به دین و عدالت برخاستند.24 زنان دراین دوره، در مهم ترین رویدادهاى سرنوشتساز جهان اسلام نقش آفرینى کردند.
نقل شده است:
»سعید بن قیس همدانى، على (ع) را در روزى بسیارگرم در پناه دیوارى دید. از حضرت پرسید: اى امیرمومنان! درچنین وقتى این جا چه مىکنید؟
حضرت فرمود: براى آن بیرون آمدم تا به ستمدیدهاى کمک کنم و به ترسیدهاى پناه دهم.
سعید مىگوید: ما دراین گفتوگو بودیم که زنى هراسان به سوى ما آمد و از شدت هراس نمىدانست به کجا مىرود.
زن گفت: اى امیرمومنان همسرم به من ستم کرده و سوگند یاد کرده مرا بزند. بیا تا نزد وى رویم. امام سرش را تکان داد، سپس سربرداشت و فرمود: نه، به خداى سوگند تا حق مظلوم بدون لکنت و هراس از ظالم گرفته شود.
سعید، مىافزاید:
به همراه حضرت به آستانه سراى زن آمدیم. شوهرش از این که زن از دیگرى کمک خواسته به خشم آمد و زن را تهدید به سوختن کرد.
حضرت با جوان سخن گفت و وى را از کردار نابایست خود توبه داد و میان زن و شوهر آشتى داد و با خواندن آیاتى از قرآن در اهمیت صلح وآشتى25 خداى را براین توفیق سپاس گفت26. »
و نیز عماریاسر مىگوید:
»نزد على (ع) بودم که خروشى از مسجد کوفه به گوش رسید. زنى وشوهرى درحال مشاجره بودند. حضرت به من گفت: عمار برو، مرد را از ستم به همسرش باز دار، اگر دست برداشت که هیچ وگرنه با ذوالفقار مانع این ستم گرى مىشوم.27»
على (ع) درپایان نبرد جمل، زنان و مردان شکست خورده شورشى را بخشید و دربرابر دشنام گویى زنانى که مردانشان ناجوانمردانه باوى جنگیده بودند، زبان درکام کشید و به یاران نیز سفارش کرد: حرمت زنان را نگهدارند و در برابر ناشکیبایى آنان، شکیبایى بورزند:
»هرگز زنى را آزار مدهید، هرچند که ناموس شما را دشنام دهد و زبان به ناسزا به امیران و نیکوکاران شما بگشاید; چرا که گفتار و جان زنان ضعیف تر است. دردین ما سفارش شده که به زنان کارى نداشته باشیم. حتى در جاهلیت اگرمردى زنى را مىزد، مردم وى و فرزندانش را سرزنش مىکردند. »28
تحقیر زن درجهان معاصر
کرامت زنان در جهان معاصر، بیش از هر زمان دچار آسیب شده است و جامعههاى اسلامى نیز از آثار و پیامدهاى آن در امان نماندهاند. رسوب آداب و رسوم بومى به نام دین و رواج اندیشههاى وارداتى غربى در بین مسلمانان، موجب شده، دنیاى اسلام نیز شاهد باز گشت به جاهلیتى مدرن و نقاب دار باشد و زنان به نام تجدد و تمدن از هویت و رسالت خود جدا شوند.
فِمىنیستها، به نام مبارزه با محدودیت زنان با طبیعى ترین هویت زنانگى، یعنى مادر شدن مبارزه مىکنند. آندره میشیل29 سیمون دوبوار و فیرستون، راه آزادى زن را فرار وى از پذیرش نقشهاى سنتى زنانه ورسیدن به استقلال مالى نشان کردهاند.30
تمدن غرب، به نام آزادى زن، بیشترین ستم را به وى رواداشته است. از هم گسیختگى تار و پود و فروریزى بنیاد خانوادهها و رواج فساد و بى بند و باریهاى لجامگسسته و کودکان بىخانمان و نامشروع از دستاوردهاى این روند است31. عادات و رسوم بومى و قبایلى، زن را در میان مردمى از سرزمینهاى اسلامى، به نام دین و سنت، از حقوق انسانى و خدایى خود محروم ساخته است.
در میان مردمانى از عشایر و روستاییان هرمزگان و بلوچستان و... 32 پدران فرزندان دختر خود را در سنین پائین مجبور به ازدواج مىکنند33. گاه مردى، تنها با نانى بخور و نمیر، زن را بسان برده و تنها براى تولید مثل در اسارت دارد. درگوشه وکنار بلوچستان ایران و پاکستان، حرمسراهاى محقر فراوانى دیده مىشود. در برابر این شیوه زندگى ناعادلانه و تهى از مهرورزى خانوادگى، زنان نه حق دارند مرد را بازخواست کنند و نه از عدالت سخن به میان آورند. مهم آرامش و خواست مرد است و بس. برخلاف نص قرآن، درمیان برخى از قبایل مسلمان، مسالهاى به نام ارث زن وجود ندارد. دارائى پدر، هرچند فراوان باشد، درمیان افراد ذکور خانواده تقسیم مىشود. دربرخى کشورهاى عربى، به رسم و آیین جاهلى، دختر را از ارث محروم مىکنند34. که این خود اختلاف وکینه خانوادهها را درپى دارد. شمار زیادى از زنان جهان اسلام، در کشورهاى اسلامى، به نام دین و سنت از تحصیل دانش، فن و هنرآموزى، رانندگى و مواهب دیگر زندگى محروماند و سرپیچى از آن مجازاتهاى سنگینى را براى زنان دربردارد. دربرخى از مناطق شبه قاره هند، زن به مرد، مهریه )بائنه( مىپردازد واگر دخترى آن را به خانه شوهر نبرد با دشوارى روبهرو مىشود.35 و یا، با آن که مهریه حق زن و هدیه عشق و پشتوانه معنوى و اقتصادى اوست، در افغانستان، از طرف پدر، برادر و دیگر نزدیکان غصب مىشود و برابر رسوم و عرف افغانى، نزدیکان زن، مالک حقیقى این حق شمرده مىشوند و با جعل و تزویر وکالت از جانب زن، مهریه زن را نقدا به نام خود ثبت کرده و زنان بینوا را از این پشتوانه مهم دینى اقتصادى، محروم مىسازند.36 طالبان با چیرگى برافغانستان، کیسهاى مشبک را به نام حجاب، بر زنان تحمیل کرده بودند. در جامعه طالبانى، زنان از حق رأى و مشارکت در انتخابات و حضور در مجالس شورا و قبول مسؤولیت در عرصههاى سیاسى و اجتماعى و نیز فراگیرى دانش محروم بودند.
رسم به »بد دادن»، هنوز در جامعه افغانى رواج دارد. اگر دخترى ازدواج کند و در هر شرایط روحى، روانى و نداشتن پناهگاه مطمئن از خانه بگریزد، پدر و مادر دختر وظیفه دارند دختر را بیابند و به خانواده شوهر تحویل دهند که مجازات وى مرگ خواهد بود و گر نه دختر دیگرشان را به جاى خواهر فرارى به داماد مىدهند که این امر را به بد دادن دختر مىنامند. دخترى که باید علاوه بر تحمل تمامى فشارهایى که خواهرش تحمل مىکرد، فشارهاى جدیدى را به دلیل حرکت ننگ آلود خواهر نیز تحمل نماید. »بد دادن» یعنى به جاى خسارت، فرد را به دیگرى واگذار کردن37.
برخى از عشایر عراق، از ازدواج مجدد زنان شوهر مرده جلوگیرى مىکنند. و زن ناگزیر عمرى را درتنهایى به سر مىبرد و در برخى از عشایر عرب تبار، رضایت پسرعمو در ازدواج دختر عمو دخیل است. در گزارشى از سده اخیر عشایر عراق چنین آمده است:
»دختران قبیله، ملزم هستندتا با پسرعموى خود درقبیله ازدواج کنند، به شرط آن که پسرعمو علاقهاى نشان دهد، ولى اگرشخص غریبهاى بدون جلب موافقت پسرعموى دخترى، با او ازدواج کند، آن را »نهوه» مىنامند. پسرعمو، که او را ناهى مىنامند حق خواهد داشت تا بدون مراجعه به والدین دختر، آن شخص غریبه را به قتل برساند»38
مقاومت دربرابر مطالبات زنان در برخى از جامعههاى اسلامى، به انفجار محیط خانوادهها کشیده شده است. نزاعهاى خانوادگى، گسترش شمار طلاق و دختران فرارى و رواج تفکر مرد ستیزانه از پیامدهاى آن است.
بد رفتارى با زنان در کشورهایى مانند افغانستان و پاکستان دستاویزى براى دشمنان صلیبى فراهم آورد که حضور نظامى خود را در سرزمینهاى اسلامى توجیه کنند و به دنیا بنمایانند که اسلام نماد استبداد و خشونت و زن ستیزى است.
همه مردم، براى اصلاح آسیبهاى موجود در حوزه زن و خانواده مسؤولیت دارند و هرکس باید به سهم خود، دَین خود را دراین باره بپردازد; امّا علماى دین بیش از همه مسؤولیت دارند. عالمان دین، بهتر از هر گروه و دسته مىتوانند به بهترین وجه، طلایه دار این حرکت بزرگ انسانى باشند. آنان با شناخت درست فرهنگ دینى و جایگاه زن در شریعت، مىتوانند نقش روشنگرانه داشته باشند و از آسیبهایى که بى گمان از تحقیر زن و پایمال کردن حقوق وى، گریبان گیر جامعه مىشود جلوگیرى کنند; چه پاسدارى از کرامت و منزلت مردان و زنان درسرلوحه کار انبیا بوده است. در همه جامعههاى دینى از روزگار ابراهیم و موسى تا پیامبر اسلام، زنان داراى حرمت و منزلت بودهاند. عالمان دین نیز وارث پیامبراناند و وظیفه دارند که دراحیاى حقوق و منزلت زن، راه پیامبران را بروند.
فرستادگان خدا براى ایجاد قسط در جامعه برانگیخته شدهاند »لیقومَ الناس بالقسط.39» قرآن، به مسلمانان دستور داده تا براى نجات ناتوانان و زنان و مردان گرفتار در بند ستم و بیداد، قیام کنند. بر این اساس، احیاى حقوق زنان و رهایى آنان از زندان بیداد و خرافه و چنگ مردان ستم پیشه و قبائل بى فرهنگ و بیگانه از آموزههاى دینى، رسالتى است بزرگ بر دوش عالمان دینى. امیرمومنان یکى از وظایف عالمان دین را عدالت گسترى و رفع ستم درجامعه شمرده است:
»وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءَ أَلاَّ یقَارّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمً وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومً لأَلْقَیتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا»40
دفع ستم، تنها در رابطه با گرسنه و سیر خلاصه نمىشود و دیگر جلوههاى ستم، از جمله ستمهاى خانوادگى واجتماعى برزنان را نیز در برمى گیرد.
کارآمدى نهاد روحانیت در احیاى حقوق زنان
عوامل گوناگونى مىتوانند در پاسدارى از شؤون و احیاى حقوق زنان نقش داشته باشند. نظام اجتماعى و شرایط اقتصادى و فرهنگ عمومى از مهم ترین تعیین کننده جایگاه زنان است. بخش درخور توجهى از مشکلات بانوان به مدیریت اجتماعى ویا کم کارى دولتها برمى گردد. روحانیت، به عنوان نهاد دینى و فرهنگى نیز ظرفیت دارد در ارتقاى جایگاه زنان نقش ایفا کند واز بار مشکلات آنان بکاهد. فرهنگ سازى و ضریب امنیت اجتماعى که روحانیت در جامعه ایجاد مىکند، بیش از هرنهاد فرهنگى و اجتماعى دیگر است. بایسته است دولت و حوزه بیش از پیش، از این نیروى کارآمد استفاده کنند. در همه دنیا از این عامل معنوى در امنیت و آرامش جامعه به دفاع غیر عامل یاد شده و براى آن جایگاه و برنامه وبودجه ویژهاى در نظر گرفته مىشود.
علما و روحانیان و حوزههاى علمیه، براى احیاى حقوق و ارتقاى جایگاه زنان، مسائلى را بایستى به گونهاى برنامهریزى شده و دقیق در برنامه کارى خود قرار دهند و از آن جمله:
1. تبیین جایگاه و حقوق زن دراسلام
بخشى از مشکلات بانوان به نگاه دینى وابهام درجایگاه وحقوق زنان درمتن دین برمى گردد. با همه گفت وگوها، بحثها و بررسیها، هنوز مسائلى حل نشده درباره جایگاه و حقوق زن دراسلام وجود دارد. حوادث واقعه نیز، نوع زندگانى را متحول کرده و پرسشهاى جدیدى را درباره زنان به وجود آورده است. پرسشها و شبهههاى گذشته درباره اسلام و حقوق زنان، با پردازشى به روز در میان نسل جوان مطرح مىشود که باید بدان پاسخى درخور داد.
جایگاه زن دردین، سهم زنان در دستاورد مردان، سهم زن از دارایى شوهر، بلوغ دختر و پسر، مرزهاى حجاب و پوشش شرعى، معاشرت مرد و زن، حق حضانت کودک، هزینههاى بیماریهاى سخت زنان، قضاوت و شهادت زن درمحاکم قضائى وحقوقى، از پرسشهاى مطرح است.
دنیاى جدید، پرسشهاى جدیدى را درباره زنان به وجود آورده است. مانند قضاوت زن، وکالت زن در مجلس، مدیریت زن درامور اجرائى، تغییر چهره، تغییر جنسیت، سامان دهى جمعیت، عقیم سازى، سقط جنین، شبیه سازى، تلقیح مصنوعى، آثار حقوقى تلقیح مصنوعى، ورزش بانوان، تشبه زن و مرد به یکدیگر، عِّده زنان فاقد رحم، اشتغال زن درمحیطهاى مختلط، حق العمل زن درخانه، زن و حق آموزش و مخارج تحصیل زن، طلاق قضائى، گفتوگوى زنان و مردان بازیگر درنمایش، رابطه زن و مرد در نمایش، تعدد زوجات، ازدواج مدت دار، تنبیه روانى، حق جنسى زن، ازدواج با زنان اهل کتاب، حقوق کودکان نامشروع، ازدواج با غلات و فرقههاى انحرافى، حقوق متقابل مرد مسلمان و زن غیرمسلمان، مرزحجاب میان محارم، شرط بچه دار نشدن در ازدواج، شرط منع معاشرت با خویشاوندان در وقت عقد، اشتغال زن درامور نظامى، و دهها مساله مرتبط با آن از مسائلى است که با حقوق و منزلت زن درارتباط است. مهریههاى سنگین و رو به افزایش دختران، از گرههاى اجتماعى است و دشواریهاى بسیارى براى اجتماع و خانواده به وجود مىآورد.
آیا پرداخت مهریه بدون قید است و به زنانى که از آغاز، دل به زندگى نداشتهاند و فقط در این فکر بوده که پس از عقد با مهریه سنگین، ناسازگارى پیشه کنندو ساز جدایى بنوازند، تعلق مىگیرد. آیا این چنین زنى سزاوار صداق است یا خیر. آیا مهریه پشتوانه زندگى است و یا به صرف عقد به عهده مرد تعلق مىگیرد؟ این مهم از دیدگاه حقوقى و شرعى شایسته ارزیابى است. هنوز مردم از حدود نشوز و نافرمانى زن از مرد، و نیز نشوز و نافرمانى مرد و بى توجهى وى به زن41 و یا لزوم اجازه زن براى خروج از خانه، مىپرسند و نیز پرسیده شده است اگر برآوردنِ نیازهاى عاطفى زن برمرد واجب است، برچه اساس درفقه اسلامى حق همبسترى به چهار ماه محدود شده است.42
2. تبلیغ هدفمند درحمایت از زن وخانواده
تبلیغ سازنده دراحیاى هویت و دفاع از حقوق زنان اثرگذار است. انسان، هماره نیازمند یاد آورى وتذکر است. زنان به درستى باید به جایگاه والاى و نقشى که مىتوانند در بناى جامعه و خانواده سالم ایفا کنند، آشنا شوند. حقوق خود را بشناسند و با شناخت از حقوق خود پا به عرصه خانواده و جامعه بگذارند. زن آگاه از حقوق و جایگاه خود، بهتر از هر کسى مىتواند از حقوق و جایگاه خود دفاع کند. یکى از راههاى آشنایى زنان با حقوق خود و جایگاهى که در اسلام دارند، مطالعه کتابهاى ارزشمندى است که به روشنگرى درباره زنان و حقوق آنان پرداختهاند راهِ برون رفت از باتلاق جهل، آگاهى است که بخشى از آن از راه مطالعه و تدبر در کتابهاى سازنده، جهل و ناآگاهى، زمینه ساز استثمار و پایمال شدن حقوق انسانها، چه زن و چه مرد، بوده و هست. راه را مىنمایاند، ذهنها را بیدار مىکند و راههاى درست و روشن زندگى را مىشناساند.
از این روى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى، به زنان سفارش مىکند این راه را بپیمایند، تا ذهنها را براى بهتر فهمیدن، بهتر اندیشیدن آماده سازند:
»از جمله کارهاى بسیارمهم کتاب خوان کردن زنان است. یک شیوه ابتکارى پیدا کنید براى این که خانمهاى داخل خانه را کتابخوان کنید. متاسفانه زنان ما با کتابخوانى خیلى انسى ندارند. هزاران کتاب دربازار مىآید و مىرود. اما اینها مطلع نمىشوند این کتابها معارف بشرى است که ذهنها را براى بهتر فهمیدن، بهتراندیشیدن، بهتر ابتکارکردن و درموضع بهتر و صحیح ترى قرار گرفتن آماده مىکند. »43
اندرز و موعظه درایجاد تعهد دربانوان و نیز در حمایت از حقوق زنان اثرگذار است. با پند و اندرز مىتوان زندگى را از خشکى و بى روحى به درآورد. آیینهاى دینى دستوراتى خشک و بى روح نیستند و با فطرت و عاطفه انسانها، به آسانى عجین مىشوند.
قرآن باورها وآیینهاى خود را با چاشنى اخلاق و ارزشها درهم آمیخته و به همراه بیان هرآیین، حکمت آن را بیان و مردم را به رعایت تقوا و پاسداشت ارزشها توصیه مىکند. این نشان دهنده آن است که قوانین دینى، بدون توجه به ارزشها، بى روح است و ضمانت اجرائى ندارد. خانواده و زن وکودک، در پناه پارسایى و خدا ترسى مرد خانه به آرامش دست یافته و مىتوانند به کمال برسند.
علامه طباطبائى درتفسیر آیات 228 سوره بقره »وَ الْمُطَلَّقاتُ یتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءً» نوشته است:
»چه بسا بتوان از آیه شریفه عدم جواز جداسازى میان احکام فقهى و معارف اخلاقى را استفاده کرد و مىتوان گفت که ازآیه، استفاده مىشود که جدا کردن میان احکام فقهى و اصول اخلاقى جایز نیست و عمل به احکام و جمود بر ظواهر مشکل را حّل نمىکند. پس اکتفاء نمودن بر عمل به ظواهر دین، و بى توجهى به روح و لباب آن، مصالح تشریع، را از میان مىبرد و هدف اصلى دین نابود مىشود، چون اسلام دین عمل است، نه دین حرف، و شریعت کوشش است، نه فرضیه، و مسلمانان از آن روز که به تشریفات ظاهرى اکتفا کردند واز روح وباطن دین بى خبرماندند به انحطاط و سقوط اخلاقى و فرهنگى دچارشدند.»44
واعظان خود ساخته و متعهد، با شرح آیات قرآن و سنت پیامبر درباره زن و خانواده، اثرى بسزا درآشنا کردن مردم به حقوق متقابل خود داشته و دارند.
یاد آورى و نگهداشت حقوق و رعایت جایگاه زنان و دورى و پرهیز از آزار و اذیت و بى احترامى و نادیده انگارى حقوق آنان، زندگى زناشویى را از آسیبها و آفتها دور مىکند و فضاى آرامش را بر زوایاى زندگى حاکم مىسازد. با بیان ثواب سازش و مدارا و نکوهش طلاق، مىتوان مردم را به شعاع وحى نزدیک کرد که تنها در پرتوگیرى از آموزههاى وَحیانى است که زندگیها، راه سلامت را خواهند پویید. امّا هرچه جامعه و مردم، از دایره پند و اندرز و شعاع موعظههاى زندگىساز دور شوند، دشواریها افزون خواهد شد که نمونههاى بسیارى را در زندگیهاى جدید و انسان امروز مىبینیم.
حتى در بین افراد تحصیل کرده و دانشگاهى و آشناى با دانشهاى جدید، روند طلاق، کاهش نیافته45 و در برابر، در بین کسانى که از مظاهر تمدن به دور بوده و به زندگى سنتى و دینى پاىبند، طلاق کمتر دیده مىشود.46
کارشناسان براین باورند رشد طلاق، با تغییرسبک زندگى و فاصله گرفتن خانوادهها از اعتقادات مذهبى، ارتباط نزدیک دارد. اگر باورهاى درست دینى درجامعه بارور شود، زمینه رشد طلاق از میان مىرود. آرامش ناشى از آموزههاى دینى از میزان خشونت و ناهنجاریهاى رفتارى درمردان و زنان مىکاهد. غربیان به زندگى به عنوان قراردادى اجتماعى مىنگرند و پناه آنان در دشواریها، قانون مدنى است. ولى در جهان بینى قرآنى، زندگى بر مودت و مهرورزى و به دست آوردن رضاى خدا پى ریزى شده است و مردان و زنان خدمت به یکدیگر را اجر و ثواب مىشمرند و دینداران، حتى در صورت کاهش علاقه به یکدیگر، کمتر درپى نادیده انگارى حقوق و آزار و اذیت شریک زندگى خود برمىآیند47. بانوان مذهبى، به خاطر زندگى در فضاى عادلانه و برخوردارى از شؤون و حقوق خود، کمتر نیاز مىافتد که از حق و حقوق خود، سخن به میان آورند; و بیشتر به مهرورزى و تمکین مىاندیشند. و این مسائل در ازدواجهاى غیرمذهبى و نا پاىبند به آموزههاى دینى دیده نمىشود48. کارشناسان، جایگاه پرارزش خانواده دراسلام را یکى از علل گرایش گسترده زنان به اسلام درغرب شمردهاند.49 به گواه پژوهشهاى میدانى، فروپاشى خانوادهها بیش از آن که ریشه در اقتصاد و یا عامل اجتماعى داشته باشد، ریشه در عامل شخصیتى و اخلاقى دارد و بخش مهمى از طلاقها، از خشونت کلامى، روابط جنسى خارج از ازدواج، مصرف الکل و مواد مخدر و مسؤولیت ناپذیرى زوجین ریشه مىگیرد.50 موضوع بیوگى و زنان و مردان بى خانواده، در جامعه در حال تبدیل شدن به معضله است. افزون بر علل اقتصادى، عافیت طلبى و بى توجهى به تعالیم دین و مذهب دراین روند نقش دارد. مذهب والزامات رفتارى آن از عوامل مهم استحکام خانواده است و دین باورى بیش از هرعامل دیگر، به تداوم خانواده و حسن رفتار زوجین کمک مىکند. موعظه وگفتوگوى خردمندانه، در پیوند و تالیفِ دلها و قلبها تاثیر بسیار دارد; چه سخن عالم مذهبى، بویژه عالمان وقتى از دل برخیزد حکم کیمیا دارد و سخنان و رهنمودهاى عالمان دین براى زنان و مردان آسیب دیده اطمینان بخش است. در مواردى که عالمانى هوشیار و متعهد وآشناى به شیوه تعلیم و تربیت، درمیان مردم حضور فعال داشتهاند، خانوادهها در خود احساس آرامش کرده و ستم به زنان کاهش پیدا کرده است. نمونههاى بسیارى از این دست رفتارها در زندگى علماى بنام و پرهیزگار دیده مىشود. از جمله شهید بهشتى، از عالمى به نام شیخ ابراهیم، از علماى نجف آباد یاد کرده که هم مدرس بوده و هم امام جماعت و نیز اندرزگوى شهر:
»شیخ ابراهیم ستم ستیز بود و مسؤولیت شناس و مدافع حقوق ناتوانان، مانند پدرى مهربان به بحرانهاى اجتماعى و خانوادههاى حوزه خدمت خود، رسیدگى مىکرده و از کارشان گره مىگشوده است. گاهى بعد از نیمه شب دَرِ خانه ایشان را مىزدند و مىگفتند ریش سفیدهاى فامیل نتوانستهاند دعواهاى خانگى را حل کنند، لطفا بیایید بین ما را اصلاح دهید. »51
امام خمینى، هماره در دیدار با بانوان و یا در پایان اجراى عقد زوجهاى جوان، آنان را اندرز مىداد و دعوت به سازش مىکرد.
»محیط خانواده را جورى بکنند که بچه قهراً در محیط خانواده خوب بار بیاید، یعنى محیط خانواده، یک محیط محبت باشد، یک محیط اسلامى باشد. بچه وقتى که دید پدر و مادر کارهاى اسلامى مىکنند، اخلاق خوب دارند، سازش آنها با هم خوب است، اخلاقشان با هم خوب است، اینها خوب بار مىآیند. به خلاف این که اگر دیدند که جنگ و نزاع است، یک خانه مبدل مىشود به یک میدان جنگ. هر روز بین شوهر و زن جنگ مىشود، هر روز اختلاف هست، یا خداى نخواسته محیط محیط معصیّت است، آلات معصیّت هست، جهات معصیّت هست، بچه قهراً این طور بار مىآید. بنابراین، از دامن شما شروع مىشود سعادت بچهها و سعادت کشور، با بچههاى خوب یک مملکت خوب مىشود. چه بسا که یک بچه خوب یک مملکت را خوب بکند; یک انسان خوب بتواند یک مملکت را نجات بدهد. چنانکه یک انسان بد مملکت را به هلاکت برساند. این از مسائلى است که براى مادرها خیلى اهمیت دارد.»
52نمونههاى بسیارى از گونه رفتار رسول خدا(ص) با همسران و راهنمایى دیگران به چگونگى رفتار با همسران و احترام به زنان وجود دارد و در برگ برگ تاریخ اسلام بازتاب یافته که بازگویى آنها، با توجه به زمان و مکان و شرایط ویژه هر جامعه، مىتواند راهگشا و درسآموز باشد. بیرون کشیدن رهنمودهاى قرآنى و نمونههاى تاریخى و بیان زوایاى زندگى اسوههاى دینى و قرآنى و عرضه کردن آنها به نسل امروز، هم جایگاه زنان را به درستى مىنمایاند و هم بنیادهاى جامعه را استوارى مىبخشد. روح سخن و سیره رسول خدا(ص) اگر به درستى درک شود و روشنگرى درباره آنها، انجام گیرد، بسیارى از رفتارهاى خلاف شأن زنان از رخسار جامعه رخت بر مىبندند.
اندرزهاى پیامبر به اصحاب، در چگونگى رفتار با همسران و زنان، راه را در هر شرایطى براى احقاق حقوق آنان هموار مىسازد. پیام این حدیث نبوى: از دنیاى شما سه چیز را دوست مىدارم زن و نماز و عطر را.53 آیا اهمیت دادن به جایگاه زن نیست. چرا رسول خدا(ص) زن را هم پایه دو گوهر بس گرانبها قرار داده است. نماز، همه لباب دین و بینش و خرد و عطر نماد پاکى، لطافت، عصاره هرگل و شکوفه و ثمربخش ترین مظهر هرگیاه است.
رسول خدا(ص) با سخن و سیره خود درباره زنان، خواسته است این گروه اثرگذار و نقش آفرین در بناى تمدن اسلامى را در کانون مهرورزى و توجه قرار دهد.
بى گمان، روش مهرورزانه و برانگیختن مردان به مهرورزى و گرم نگه داشتن کانون زندگى، اثرگذارترین روش در درازمدت براى احیاى حقوق زنان و پاک کردن ساحَتِ خانواده از ستم به زنان است.
3. اجراى احکام فراموش شده دین
عدالت: عدالت، مهم ترین شعار پیامبران است. احکام و شرائع اسلام با عدالت درپیوند است. تنها در سایه درست اجراى عدالت، رفع ستم از مظلومان ممکن مىشود و زنان طعم آرامش و زندگى پرمعنویت را مىچشند. بدون عدالت، هیچ گاه آرامشى پایدار در کانون خانواده حاصل نمىشود وآرامش تحمیلى و مرگبار، مرگ خاموش است. زندگى در فضاى آلوده به ستم و فشار روانى، افراد خانواده را روان پریش و نا آرام کرده و آنان را از رشد و بالندگى باز مىدارد. هرگونه تفسیر و تبیینى که در آن عدالت، محور قرار نگیرد و هرگونه دعوت به صلح و آرامشى که در آن عدالت لحاظ نگردد، راه به جایى نمىبرد. این که شیخ طبرسى در تفسیر آیه شریفه:
»وإن امراة خافت من بعلها نشوزاً أو اعراضاً فلاجناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحاً»
نوشته است:
»اشکالى ندارد که زن براى اصلاح و بازگرداندن مرد از نشوز و روى برگردانى، از پارهاى حقوق واجب خود مانند: حق نفقه و لباس و همخوابگى بگذرد. »54
بى گمان با مذاق و روح شریعت نمىتواند سازگار باشد; زیرا هر صلح و سازشى که عدالت در آن محور نباشد و رعایت نگردد، با موازین اسلامى سازگارى نخواهد داشت و ناگزیر، ناپایدار خواهد بود.
از این روى، مقدس اردبیلى تفسیر طبرسى را از آیه شریفه، نپذیرفته و نوشته است:
»این نکته با برآورده شدن حق سازگار نیست و سبب مىشود که صاحب حق براى رسیدن به حق واجب الاداى خود از سوى مرد، از پارهاى از حقوق خود بگذرد و این که این کار اشکالى نداشته باشد، جاى درنگ است»55
حَکَمیت: حَکَمیت در رفع اختلافهاى خانوادگى، مورد غفلت قرارگرفته است. به سفارش قرآن اجراى حکم جدایى میان زوجین، باید پس از رایزنى دو حَکَم انجام گیرد56. داورانى که ازمیان نزدیک ترین افراد خویشاوند برگزیده شوند. بیشتر فقها گزینش داور را واجب مىدانند57 این آیین پسندیده در احقاق حقوق زوجین و رفع اختلافهاى خانوادگى نقش بسزایى دارد.
شهید مطهرى به نقل از تفسیر المنار، در اهمیت مسأله حَکَمین دراحقاق حقوق زوجین نوشته است:
»آنچه عملاً در میان مسلمانان وجود ندارد، خود این کار و استفاده از مزایاى بى پایان آن است. طلاقها مرتب صورت مىگیرد و خلافها و شقاقها در خانهها راه مىیابد، بدون آن که از اصل حَکَمیت که نصّ قرآن کریم است، کوچک ترین استفادهاى بشود. تمام نیروى علماى مسلمین، صرف بحث و جدل در اطراف وجوب و استحباب این کار شده است... . اگر بناست عمل نشود و مردم از مزایاى آن استفاده نکنند، چه فرقى مىکند که واجب باشد، یا مستحب. »58
هنوز که هنوز است، با وجود تصویب آیین نامه حکمیت درقانون مدنى، اجراى آن در محکمهها جدى گرفته نمىشود وگاه دیده مىشود که دو طرف، از داور صورى استفاده مىکنند. فقها این پیام قرآن را کارشناسى کرده و در این باره، راهکارهاى مناسبى را ارائه کردهاند. شهید ثانى دراین باره نوشته است:
»مثلا داوران زوج را ملزم مىکنند که زوجه را در فلان شهر و یا فلان خانه سکنى دهد، یا این که فىالمثل، مادر خود را یا زن دیگر خود را درخانه او ولو دراتاق جداگانه سکنى ندهد. یا مثلاً، مهرزن را که به ذمه گرفته است، نقداً بپردازد. یا اگر پولى از زن قرض گرفته است، فوراً رد کند. »
59براى زمینه سازى صلح و سازش است که قرآن دستور داده است:
»وَ الْمُطَلَّقاتُ یتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء»60
زنهاى طلاق داده شده، باید تا گذشت سه پاکى در خانه شوهر خویش بمانند.
مفسران و فقها در شرح آیه نوشتهاند:
»زن درمدت عدّه، نباید از خانه همسرش خارج شود و بیرون کردن زن نیز برمرد حرام است. و دراین مدت باید هزینه زندگى وى را بپردازد. »61
»زن درطلاق رجعى واجب نیست خود را از مردش بپوشاند، بلکه پسندیده است زن خود را بیاراید و در دید و منظر وى قرار دهد. »62
گاه پدید آمدن یک اختلاف جزئى و نزاع کوچک، حس انتقام را آن چنان شعلهور مىسازد که فروغ عقل و و جدان را خاموش مىکند. و موجب فروپاشى خانواده مىگردد، ولى پس از گذشت اندک زمانى زن و مرد به خود آمده، پشیمان مىشوند. از این روى، قرآن فرمان حکیمانه داده و فرموده زنها باید مدتى عدّه نگه دارند و صبر کنند و در خانه شوهر بمانند، تا این امواج زودگذر بگذرد و ابرهاى تیره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراکنده شوند. و نیز به مردان دستور داده است:
»لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیوتِهِنَّ... لا تَدْرِى لَعَلَّ اللَّهَ یحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً»63
زنان مطلقه را از منزلشان بیرون نکنید. چه مىدانید شاید خدا گشایشى رساند.
بایسته است زن دراین فرصت، خود را بیاراید، تا همسررا به خود علاقهمند سازد. امروزه کمتر به این آیین قرآنى توجه مىشود. زن، پیش از اجراى حکم خانه را ترک مىکند و یا مرد، وى را از نزد خود مىراند و وضعى پیش مىآید که زمینه بازگشت از میان مىرود.
4. رویارویى با برنامهها و اقدامهاى مخالف شؤون وحقوق زن
از رسالتهاى مهم علما و روحانیان، پاسخ به شبههها و رویارویى عالمانه و دقیق و روشنگرانه، با برنامههاى مخالف شؤون و جایگاه زنان است.
اینان وظیفه دارند که شبههها را رصد کنند و پاسخهاى روشنگر به آنها بدهند. وظیفهاى که با انبوه آثار هنوز به درستى ادا نشده است. که بسیارى از شبههها از زمینههایى است که خود مردان دین، با برداشتهاى غلط از روایات، و آموزههاى دینى پدید آوردهاند. تا این زمینهها برچیده نشود و برداشتهاى نادرست و غیر متخصصانه و غیر عالمانه پایان نپذیرد و دین و آموزههاى دینى را عالمان دقیق اندیش تفسیر و تبیین نکنند، این مشکل و زمینههاى شبهه خیز همچنان ادامه دارد.
در آغاز سده اخیرقاسم امین مصرى از نویسندگان معاصر مصرى با نوشتن کتابهاى: تحریرالمراة والمراة الجدیدة شبهههاى فراوانى درباره زن در اسلام، پراکند. این نوشتهها در رواج فرهنگ غربى و حجاب گریزى در جوامع عربى، اثر گذار و نوشتههاى وى در دوره رضاخان، به سرعت درایران ترجمه و منتشر شد. رضاخان، براى کشف حجاب، نیاز به پشتوانه فکرى داشت. از این روى دستور داد، دو کتاب قاسم امین: تحریر المرأة و المرأة الجدیدة، به فارسى برگردانده شوند. وزارت فرهنگ، دست به کار شد و ترجمه این دو اثر را در دستور کار قرار داد و سید احمد مهذب الدوله شیرازى (13731301ه.ق.( را، که مترجمى ماهر بود، براى ترجمه این دو اثر برگزید. او این دو اثر را به نام: زن و آزادى و زن امروز، ترجمه و براى نشر در اختیار وزارت فرهنگ قرار داد و وزارت فرهنگ، آن دو اثر را به سرعت چاپ و در اختیار مردم قرار داد و نیز اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامى، کتاب تحریرالمراة را به سال1901م. 1318 ه.ق. به نام تربیت نسوان به فارسى برگرداند علما پاسخهاى عالمانهاى، به نوشتههاى قاسم امین دادند. از جمله عبدالرزاق همدانى از علماى کربلا، به آن چه قاسم امین مصرى در آثارش مطرح کرده بود پاسخ داد.64
علماى هوشیار و در صحنه، هماره با برنامههاى الحادى بد اندیشان درباره زنان به رویارویى برخاسته و با آگاه بخشیهاى مستمر از اقدامها و نقشهها و برنامههاى ویرانگر آنان در حدّ توان خود، کاستهاند. پاسخ به عفاف ستیزیهاى رضاخان وپهلوى دوم، بخشى از کارهاى علماى حوزه بود.65 علما و روحانیت در برابر حجاب ستیزیهاى رضاخان و غوغاى کشف حجاب، کارنامه درخشانى از خود به جاى گذاردهاند. که این حرکت باید ادامه مىیافت و به سکون نمىگرایید. از این روى امام آن را ادامه داد و نگذارد این موج بلند از قدافرازى بازماند. یکى از انگیزههاى امام خمینى، از قیام علیه دستگاه جور و حکومت ستم پیشه پهلوى، مبارزه با برنامههاى ضد اسلامى شاه درباره زنان بود. آن بزرگوار وقتى دید هشدارها و اندرزهایش از حرکت رژیم پهلوى به سوى لجن زار گناه و روى گردانى از احکام دین اثر نمىگذارد، مردم را برانگیخت تا در برابر دستگاه گناه گستر پهلوى قدافرازند.
و نیز آیتالله خوانسارى در برابر لایحهاى که دولت به سال 1345 ش. به عنوان حمایت از خانواده تسلیم مجلس کرد، واکنش نشان داد. وى، با مطالعه لایحه، ناسازگاریهاى آن را با آموزه و دستورهاى دینى یاد آورشد و در نامهاى به مجلس نوشت:
»راجع به لایحه خانواده که تسلیم مجلس شورا شده است، بعد از ملاحظه، آن چه در آن درج شده است، ظاهرا حدود دوازده ماده آن، خلاف احکام اسلامى مىباشد. حقیر تلگراف نمودم به جهت مجلس. از قرار مسموع انتشار پیدا کرده امضاى حقیر راجع به این لایحه. نمىدانم این افتراء و کذب محض از چه محلى ناشى شده است خداوند تبارک و تعالى همگى را از شرّ در این دوره حفظ نماید. »66
از جمله کارهاى مهمى که علماى دین و حوزهها در راستاى رسالت خویش انجام دادند، رویارویى با »کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» بود که در مجمع عمومى سازمان ملل تصویب شده بود و دولتها ناگزیر بودند آن را به اجرا در آورند. این قانون در سال 1979م مطرح و از سوم سپتامبر 1981. به اجرا درآمد.
رهبر معظم انقلاب درسخنان گوناگون، به شرح دیدگاه اسلام درباره زن پرداخت. آیت الله مکارم شیرازى درس خارج فقه مورخه 1381/2/7 را به نقد و بررسى این لایحه اختصاص داد. فقهاى شوراى نگهبان، ائمه جمعه، مراجع تقلید، از جمله آیت الله حاج شیخ جواد تبریزى، طى سخنرانى و بیانیه، نکتههاى ضد ارزشى این لایحه را به مردم یاد آور شدند.67
امروزه با هجوم گسترده و شبان و روزانِ بداندیشان و استعمارگران به آموزههاى زلالِ وَحیانى و شبهه آفرینیهاى آن به آن، رویاروییها و شبهه زداییها و روشن گریها، مىباید تشکیلاتى و با برنامهریزى دقیق انجام بگیرد. و نیز به دور از تکرار و طرح مسائل به گونه کلیشهاى. علماو روحانیان، تا هنگامى که به گونه فردى به شبهه زدایى بپردازند، کار آن گونه که باید ثمربخش از آب در نمىآید. کارها باید به گونه سازماندهى شده و گروهى و با اشراف عالمانه و دقیق علماى آگاه به زمان انجام بگیرد، تا ثمر دهد.
پیش نیازهاى حوزه در حراست از شؤون و حقوق زنان
1. آگاهى دقیق از حقوق زنان در اسلام: مهم ترین پیش نیاز حوزه، براى دفاع از شأن و جایگاه زنان، کاملتر کردن آگاهىهاى دینى درباره حقوق زن دراسلام است. حوزهها، زبان دیناند و بایستى دین را خالص و بدون تحریف عرضه کنند. فرهنگ دینى نیز، مانند دیگر چیزها از دگرگونى مصون نمانده است. افزون بررسوب آداب بومى درفرهنگ دینى، مفاهیم اسلامى ازنفوذ فرقههاى انحرافى نیزبى نصیب نمانده است. شیوه نگرش اعتقادى به جایگاه زن درخلقت، در فضاى علمى و بالطبع بر تعامل جامعه با زنان تاثیر دارد. بسیار تفاوت است میان دیدگاهى که انوثیت را تنها وسیله بقاى نسل مىشمرد و بس و میان این نگاه که زن نیمه دوم آفرینش است و موجودى مستقل بوده و نه طفیلى و درمنظومه فکر اسلامى همپاى مرد پیش مىرود و باید ازهمه کمالهاى رشد بهره مند باشد. با این نگاه، باید به مجموعه داوریها درباره زن نگریست و این شاه کلید مىتواند در حل مشکلات فقهى موضوع به ماکمک کند. آگاهى از حوادث واقعه و پرسشهاى جدید نسل نوخاسته درباره شؤون وحقوق زنان وحوادث واقعه ازموضوعاتى است که نباید از آنها غفلت کرد. این مقوله و مسائل، عالم دینى را به فهم درست موضوع نزدیک تر مىسازد. به گفته مرحوم علامه سید محمد حسین فضل الله:
»هرگاه نگرش به زن درگذشته را که او را آفریدهاى با خرد و دین و تواناییهاى اندک مىشمرد و در پى آن انسانیت او را، بویژه درمقایسه با مرد ناتمام مىدانست، با نگرش نوین که به برابرى انسانى میان مرد و زن باور دارد، مقایسه کنیم، اعتراف مىکنیم که دراین زمینه تغییرى روى داده است. نگرش نوى که از قرآن و سنت، به صورت بى طرفانه و آزاد اندیشانه الهام مىگیرد، به چرخشى مثبت در زمینه اعتراف به انسانیت زن و نقش او در زندگى انجامیده است و علت آن نیز درک نصّ قرآنى است که درگذشته تا اندازه زیادى از واقعیت اجتماعى حاکم اثر پذیرفته و از مفاهیم جاهلیت چندان فاصله نگرفته بود. در حالى که طرح مسأله زن، به گونهاى قدرتمندانه در عصر ما دانشمندان را واداشت که بار دیگر به بازخوانى نصّ بپردازند و واقعیت را از نو بررسى کنند که این امر، به پیدایش نگرشى عادلانه نسبت به زن انجامید... این به این معنى نیست که علت این بینش عادلانه درباره شخصیت زن، تلاش براى خشنود ساختن دیگران بوده است; بلکه چالشهاى کنونى، این گونه اندیشیدن درباره آن را الزامى کرده است. »68
2. آگاهى از آسیبهاى روحى و اجتماعى زنان: آگاهى درست و جامع از وضعیت حاکم بر جامعه زنان، در برنامهریزیها و دگرگونیها و اصلاح امور مؤثراست. اطلاعاتِ همه جانبه، که بادرنظرگرفتن همه عناصر آمارى همراه باشد، زمینه رسیدن به حقیقت و عدالت را فراهم مىسازد. مصلح اجتماعى، باید از مشکلات جامعه و گرفتاریهاى زنان و آسیبهاى روحى و روانى که ممکن است زنان در خانواده و جامعه، در معرض آنها باشند، باخبر باشد. هر قدر آگاهىها جامعتر، و از دقتِ بیشترى برخوردار باشد، برنامه ریزى پایدارترخواهد بود.
اطلاعات آمارى درباره زنان کمتر از مردان است. زنان، نیمى ازجمعیت جامعه را تشکیل مىدهند و در رویدادهاى مثبت و منفى جامعه، مىتوانند بسیار اثرگذار باشند. بخش بزرگى از مشکلات فرهنگى جامعه، به گونهاى به بانوان ارتباط پیدا مىکند. از این روى، از برابر این مسأله نباید به سادگى عبورکرد. مطالعات زنان از منظر جامعه شناسى جنسیت، نظر محققان علوم اجتماعى را به خود مشغول داشته است و صرف نظر از صدها کتاب69 و پایان نامه تحقیقاتى، نزدیک به 18 روزنامه، مجله، فصلنامه درخصوص زنان درایران منتشر مىشود. جلد نخست مجموعه تحقیقاتِ علوم انسانى درحوزه مسائل زنان، بیش از 3300 تحقیق وپژوهش، شامل پایان نامههاى دانشگاهى، طرحهاى پژوهشى، گزارش مستند دولتى، مقالات سمینارهاى تخصصى درحوزه مسائل زنان مربوط به سالهاى 13811316 را در خود جاى داده است.
ولى تعداد کتابها و مقالهها در خصوص مردان، از انگشتان یک دست فراتر نمىرود.70 پس از انقلاب اسلامى، صدها مقاله تحقیقاتى درباره روانشناسى و جامعه شناسى زنان، و دهها تحقیق میدانى درباره مسائل زنان درکشور منتشر شده که مطالعه اینها براى عالمان دین ضرورى مىنماید.71 درمَثَل، برابر آمار سال 1365ش. جمعیت زنان کمتر از مردان بوده و تعداد مردان دراین برهه، یک میلیون بیشتر از زنان بوده است. کاهش درصد محصلین دختر در مقطع ابتدایى از69/1 در سال 1365 به61/4 درصد در سال 1375 دراستان سیستان و بلوچستان رسیده که جاى تامل است.
در گزارشهاى مستند دیگر، ازدواجهاى زودرس، کمبود معلم زن، نبود مدرسه، مختلط بودن مدارس را ازعوامل کاهش دانش آموزان مدارس شمرده شده72 که مقام معظم رهبرى نیز در سفر اخیر به بلوچستان، رفع آن را از مسؤولان خواستار شد.
گزارشهاى سازمان آمار، حکایت از رشد تصاعدى طلاق وکاهش ازدواج جوانان دارد که جاى نگرانى است. استان اصفهان درسال 1381 با 6 در ده هزار، کمترین میزان عمومى ازدواج را درمقایسه با سال 1375 داشته است. و یا درفاصله سالهاى 75 تا 81، طلاق روند صعودى داشته است. واستان تهران با روند 16/5 در ده هزار، بالاترین رشد طلاق واستان سیستان و بلوچستان با 2 7 در ده هزار، کمترین میزان عمومى طلاق را به خود اختصاص داده است و پس از تهران، استان اراک و قم، در مجموع درسال 81، نسبت طلاق از ازدواج، بیشتر بوده است. در سال 81 از هر ده ازدواج، یکى به طلاق انجامیده است. استان لرستان درسال 81، کمترین طلاق را داشته است73. گزارشها حکایت از افزایش سن ازدواج، استقبال گسترده از زندگى مجردى و سیرصعودى طلاقها درفاصله سالهاى 1380 تا 1388، دارد.74
%8 از زنان، درشمار سرپرستان خانوار درکشور بوده وآمار طلاق درکشور، در استانهاى گیلان و تهران و کرمانشاه در رأس بوده و استانهاى سیستان و بلوچستان و ایلام کمترین آن را تشکیل مىدهند75.
در آمار دیگر، نسبت طلاق به ازدواج درسال 11/4 1387 بوده و در سال 1389 به 12/9 رسیده و دراین گزارش استان تهران وکردستان و قم و خراسان رضوى، درمرتبه نخست طلاق قرارداشته است76. و درگزارشهاى تازهتر ایران رتبه چهارم از طلاق را داراست. رشد طلاق %8 و رشد ازدواج %5 است.77
و یا درگزارشى، در سال 1388، درباره میزان علاقه مندى به فرزند در یزد، آمده است:
»از تعداد زنانى که مورد مصاحبه قرار گرفتند، یک سوم از نسل مادران و یک ششم از نسل دختران موافق بچه دارشدن زن درسال اول ازدواج بودند واز این تعداد، یک سوم موافق فاصله میان فرزندان و یک هشتم مخالف آن بودند.»78
خودکشىها و خود سوزیها درمیان زنان کشور79 بویژه مناطق عشایرى، چون ایلام و... از پدیدههاى شومى است که باید به طور دقیق کالبدشکافى شود و در برنامه کارى حوزهها و مبلغان دینى قرار بگیرد.
و یا در بررسى دیگر، در باره احساس امنیت اجتماعى از میان 300 نفر از 18 سال تا 65 سال، با %51 درصد مجرد و %49 متاهل، نیمى از زنان پاسخگو احساس امنیت زیادى داشته و تنها %13 درصد احساس امنیت اندکى داشتهاند و %52 از امنیت مالى بالائى برخوردار بوده و %39 احساس ناامنیتى حیثیتى داشتهاند که این آمار بالاى رضایت مندى از امنیت، مىتواند ناشى از فرهنگ ایرانى و اسلامى باشد و برخاسته از اهتمام بیشتر به عفاف و حجاب. روشن است که هر چه روى عفاف و حجاب سرمایه گذارى بیشترى بشود زعماى دین و دولت از توانایى و ظرفیت بسیار بالاى حوزهها، در این راستا بهره ببرند، امنیت جامعه بالا مىرود و شاهد بروز اشمئزازآمیز پارهاى از رویدادها که کیان خانه و خانواده را از هم فرو مىپاشانند، نخواهیم بود.80
درباب اشتغال زنان از جمله، جایگاه اشتغال زنان درفقه اسلامى، تاثیراشتغال برخانواده وکودکان، تاثیراشتغال زنان بربازار کار، گزارشهاى آگاهى بخشى دردست است که براى پژوهشگران دراین حوزه سودمند است81.
ویا شادابى و سلامت زنان در سلامت خانواده و تربیت نسل سالم نقش آفرین است. واوقات فراغت به زنان کمک مىکند تا فرزندان بهترى تربیت کنند. دراین باره نیز گزارشهاى سودمندى تهیه شده است که براى پژوهشگران حوزوى کارآرایى دارد.82
3. مراقبت بر ادبیات گفتارى و نوشتارى درباره زنان: مراقبت بر ادبیات گفتارى و نوشتارى درباره زنان از دیگر امورِ پیوسته به حوزه زنان است. واین خود نیز ریشه در باور و طرز نگاه گوینده و نویسنده به زن دارد. کسانى به خود حق مىدهند که برداشتهاى خود را از اسلام درباره زنان، با هرقلم و زبان در میان مردم پخش کنند. کسانى به هدف انجام تکلیف، دست به قلم مىبرند، ولى ازشیوه بیان و زبان نوشتارى مناسب، بىبهرهاند. استفاده از واژههاى آزاردهنده و خشن و ادبیات آمرانه، مردم را از تعالیم دینى گریزان مىکند.
نویسندگانى برداشتن پارهاى ازدستورات دینى از دوش و عهده بانوان مانند جهاد و... را براى پاسداشت وحراست از کرامت زن برشمرده و کسانى، زن را ناتوان و نالایق از به دوش کشیدن بار مسؤولیت و امانت دانستهاند.
و یا نمایندهاى درمجلس هفتم، جدا کردن دختران و پسران درکلاسهاى درس را موجب دفاع از حقوق زنان، امنیت خاطر وآرامش فکرى بهتر جوانان خوانده و دیگرى آن را حذف عدالت جنسیتى ازبرنامه چهارم.83
بسى تفاوت است میان ادبیاتى که واجب نبودن جنگ و جهاد و قضاوت را از زنان برداشتن بارى از دوش آنان تفسیر مىکند، با ادبیاتى که زنان را شایسته برعهده گرفتن مسؤولیتهایى این چنین نمىشمرد و او را بى خرد مىخواند.
ویا نویسندهاى حضانت مرد از فرزند را پس از طلاق، حق قانونى او مىخواند و نویسندهاى دیگر این را دادن فرصت به زن براى سامان دادن به زندگى مجدد تعبیر مىکند.
فقیهى، مَهریه را بهاى استمتاع از زن معنى کرده و عالمى مانند علامه حلى، نوشته است:
»مهر، عوض بضع و یا عوض استمتاع از زن نیست، چون معاوضه درعقد نکاح بین ذات زوجین است و فقط از آن زوج نیست. مهر، هدیهاى است که شوهربراى جلب رضایت زوجه به ازدواج، به زن مىدهد وخویشان زن هیچ حقى نسبت به آن ندارند. »84
یا مجتهدى، درباره مهریه مىگوید:
»مهریه، جنبه رمزى و اشارهاى دارد و آمدن زن به زندگى زناشویى هنگامى مشروع مىشود که مرد چیزى به او تقدیم کند، تا عشق خود را به او و مسؤولیت پذیرى خود را در برابر وى نشان دهد، چه بسا مهریه به شکلى نشان دهنده مسؤولیت مادى مرد در روابط زناشوئى است»85
و نویسندهاى دیگر آن را نشانه تحقیر زن مىداند. نویسندهاى تعدد زوجات را در دوره معاصر، اهانت به زن مىخواند و دیگرى دراین باره مىنویسد:
»این اصل، به بسیارى از زنان محروم و بى سرپرست که خود و احیانا فرزندان یتیمشان براى همیشه از زندگى گرم و امن و سالم خانوادگى محروم مىشدهاند، امکان آن را مىداده است که آینده خویش را، که فقر و پریشانى و فساد تهدید مىکرد، در پناه مردى که درآن روزگار تنها پناهگاه زن وکودک بوده است، نجات دهد و خانوادهاى... که سرپرستاش را از دست مىداد و متلاشى مىشد سامانى دیگرگیرد. »86
و یا نویسندهاى زنان را از به دوش کشیدن بارهاى دشوار زندگى، عاجز مىشمرد و عالمى مانند سید محسن فقیه شیرازى، زن را موجودى نازک و شکننده شمرده که اسلام با برداشتن مسؤولیتهاى سنگینى مانند حضور در جنگ، از شکستن و از هم پاشیدن جسم و روح او جلوگیرى کرده است و نگذاشته است جسم و جاناش دستخوش کارهاى سخت بشود:
»از این رو، بزرگان آنها را به اشیاء لطیفه تشبیه کردهاند. »المراه ریحانة و لیست بقهرمانه»87 زن به منزله گل و ریحان است که باید او را بویید، نه این که مورد قهرمانیت مرد باشد. در بعضى اخبار تشبیه به شیشه شده است و این تشبیه، تشبیهى است درنهایت دقت و لطافت واشارت است به این که نباید آنها را به بعضى مطالب تکلیف کرد، یا بعضى سخنها را به آنها گفت; زیرا آنها به زودى متاثرمى شوند... »88
ملاباشى، از علماى دوره مشروطه در رسالهاى، با عباراتى زیبا، از حقوق زن در اسلام سخن گفته است وى، اسلام را هوادار آزادگى و حفظ کرامت زنان شمرده است و با شواهدى از کشورهاى اروپایى، ثابت کرده است که آزادى حیوانى در اروپا کرامت و عزت زنان را پایمال کرده و نتیجه گرفته است:
»احکام اسلام راجع به معاشرت زنان با مردان، اگر ملاحظه شود فهمیده مىشود که اسلام یک زندگانى پاک مهذبى را براى انسان منظور دارد و مىخواهد به این تعلیم تعدیات وخصومات را جلوگیرى کند. حقوق اساسیه افرادى واجتماعى و ناموس تناسل را، که اولین ناموس قومیت است، به تمام حسیّات به نهج مرامى حفظ فرماید و چون حفظ حقوق و محاسن اخلاق و عدل و مردمى، غایت علم و آزادى است، پس به هرتعبیرى که آن غایت فوت شود، به حکم علم وآزادى مذموم و ممنوع است...»
89اگر تا دیروز مردم از سر وظیفه و تعبد مسائل دینى را پذیرا بودند، مردم امروزه در پى کند وکاو از حکمت وفلسفه شرائعاند. احکام اسلام، ریشه درچشمه زاینده حکمت وعقلانیت دارد و مردم درپى آناند که عقلانیت و عدالت را در احکام، آیینها و دستورهاى دینى از نزدیک درک کنند. جوانِ جستوجوگر است ومى خواهد مسائل دینى در پیشگاه عقل و خردش پذیرفته شود وآن را به درستى هضم کند. پیامبر وائمه (ع) نیز در پى آن بودند که مردم باورها و آیینهاى دین را عالمانه وآگاهانه دریافت کنند واز روى ایمان و یقین بدان دل بندند. بخشى از روایتهاى ائمه، به بیان فلسفه احکام ویژه شده است.
4. آشنایى با آفرینشهاى هنرى: زبان هنر زبانى اثرگذار است. استفاده از ابزارهاى هنرى، مانند شعر، رمان، داستان، فیلم، نقاشى و... در نشان دادن جایگاه زن، لطافت روح و روان و شکنندگى و شرح رنجهاى وى کارساز است. رهبر انقلاب در بیانى به گویندگان و نویسندگان سفارش مىکند، براى نزدیک کردن ذهنها به جایگاه حضرت زهرا)س( از زبان هنرى کمک بگیرند.
»درباره مقامات صدیقه طاهره )س( زبان وگفتار ما یاراى بیان ندارد. نمى شود توصیف کرد، وصف او از حد این قالبهاى معمولى بیانى ما بالاتر است، اما بازبان هنر تا حدودى مىشود ذهنها رانزدیک برد»90
زبان شعر و رمان و فیلم درنشان دادن مظلومیت زن و هدایت و یا گمراهى وى بسیار نافذ وکارساز است. چه چیز مىتواند مانند رمان »زن زیادى» و یا داستان »بچه سرراهى» جلال آل احمد، مظلومیت زن وکودکان بینوا را به روشنى ترسیم کند. و یا مانند رمان »باد بادک بازها»، به قلم خالد حسینى، مظلومیت زنان افغانى را درحکومت طالبان به تصویر کشد.
شناخت هنر و تواناییهاى هنرى، چنانکه عالم را در تبلیغ ارزشهاى انسانى یارى مىرساند، وى را هوشیار مىکند که با نوشتهها و فیلمهاى فتنه انگیز درباره زنان نیز به رویارویى برخیزد. امروزه وارونهنماییها درباره زنان، گاه از طرف نویسندگان نا آشناى به جایگاه زن دراسلام صورت مىگیرد وگاه از سوى بد اندیشان و گاه از سوى هنرمندان دین باور، که راه به افراط برده و به وادى فِمىنیسم مىافتند و حتى در سیماى جمهورى اسلامى نیز، پارهاى از سنتها و آیینهاى دینى، مانند ازدواج مدت دار و یا تعدد زوجات به سخره گرفته مىشود و از آن به خیانت تعبیر مىشود.
مستکبران جهان، با ابزار هنرى و با پشتوانه اقتصاد و سیاست، خانوادهها را نشانه گرفتهاند و افزون بر رواج ناهنجاریهاى اجتماعى، تلاش دارند زن را با چهرهاى ضد ارزشى و لاابالى در جامعه اسلامى نشان دهند. اکنون درقالب رمان خانوادههاى اصیل و اسلامى هدف قرار مىگیرند و در اعتقادات راستین جوانان تردید افکنده مىشود. بسیارى از رمانهاى هنجارشکن غربى، شرقى و... در جامعههاى اسلامى ترجمه و منتشر مىشوند که باید اهل علم از آنها آگاهى داشته باشند و به نقد زوایاى تاریک آنها بپردازند. از باب نمونه کتاب زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، نوشته خانم فاطمه مرنیسى، نویسنده مراکشى، از آن دست نوشتههایى است که آگاهى از مطالب و نقد کژراههرویهاى تاریخى و تحلیلى آن ضرورت دارد. وى در این اثر، درباره تاریخ و سرنوشت زنان در جامعه اسلامى، مطالبى را ارائه داده است.91 مرنیسى درکتاب خود کوشیده است که روایت جدیدى از چگونگى برخورد با زنان صدراسلام ارائه کند و اجحافى را که برزنان به نام اسلام رفته است، روشن سازد.
وى، در مقدمهاى که بر ترجمه انگلیسى کتاب دارد، به تاثیر عمیق آموزههاى ضد زن برخى احادیث منقول از پیامبر (ص) در نزد مردم اشاره مىکند، احادیثى که به واسطه آنها زنان از مشارکت در امور سیاسى، بازداشته مىشوند، خشونت علیه زنان مجاز دانسته مىشود و در نهایت به این باور قدیمى که زنان آلوده و دور از الوهیت هستند و باعث دورى مردان از معنویت مىشوند، صحه گذاشته مىشود.
مرنیسى انحراف از سیره پیامبر درباره اسلام را متوجه عدهاى از صحابه تندرو مىداند که رفتارهاى سخت گیرانهاى درباره زنان داشتند و شمارى از جمله ابو هریره، روایات مجعولى را به نام زنان منتشر ساختند.92
این کتاب با سودمندیهایى که دارد، لغزشهاى بزرگى دارد که نمىشود از کنار آنها به سادگى گذشت. اشتباهات تاریخى و تحلیلى فراوانى دارد که باید نقد شود، از جمله دیدگاه خاص وى درباره حجاب،93 ناموفق بودن پیامبر(ص) در نهادینه کردن جایگاه زن! و نیز کم مهرى همه خلفاى پیامبر در دفاع از حقوق زن. وى بر این پندار است که پیامبر تحت فشار صحابیان تندرو از مواضع اصلاحى خود در باره زنان عقب نشینى کرد!
در حالى که چنین نیست و پیامبر تابع وحى بود و برسر موضوعات وَحیانى، باکسى مماشات نمىکرد. مرنیسى با جانبدارى از فعالیتهاى سیاسى ام المومنین عایشه، از نقش خدیجه کبرى)س( در بنیانگذارى خانواده ارزشى، اسلامى و وَحیانى، و در پیشبرد اسلام، چشم پوشیده است.
در دهههاى اخیر، فیلمهاى فِمىنیستى بسیارى در جامعههاى اسلامى ترجمه و تولید شده است. بسیارى از اینها، پیش از آن که درپى ارتقاى جایگاه و منزلت زن باشند، بى ارزش کردن شخصیت زنان را دنبال کردهاند.
به باور منتقدان، پیام فیلم معروف آخرین وسوسه مسیح، اثر مارتین اسکورسیزى، کارگردان آمریکائى (1942) چیزى جز رواج عشق ممنوع و سست کردن باورهاى مذهبى مردم نبود.
و یا فیلم معروف و پرآوازه »تایتانیک» با همه جلوههاى هنرى که از آن برخوردار است، این پیام ضد بشرى را به جامعه زنان القاء مىکرد که اگر زن نتوانست درکانون توجه مردش قرار گیرد و شریک زندگىاش نتوانست او را درک کند، مىتواند بدون جدایى از وى رفیق و همراز بگیرد و از وى صاحب فرزند شود و حال آن که اسلام دراین گونه موارد، زن را وادار نمىکند که زندگى کند، بلکه روزنهاى شرافتمندانه براى رهایى وى نشان داده است. چه بسا ساخت چنین فیلمهایى براى شکستن بن بستها و نبود طلاق در مسیحیت موجود و تحریفى بوده و حال آن که اسلام دراین موارد، راه رهایى را بر زن نبسته است.
فیلم »محلّل» از فیلمهاى سخیف، کثیف و ضد ارزشى بود که پیش از انقلاب در سینماهاى ایران پخش شد. هدف از آن به ظاهر دفاع از زن و درنهان نقد آیین بازدارنده محلل دراسلام بود. شهید مطهرى فیلم را مىبیند و عالمانه به نقد آن مىپردازد و ثابت مىکند: ممنوع بودن بازگشت مرد به زن، پس از طلاق سوم براى دفاع از زن است. قانون محلل، براى آن وضع شده که به مردان بفهماند زن بازیچه نیست.
فیلم »سنگسار ثریا» از فیلمهاى تولیدى سالهاى اخیر نیز براى زشت و خشن جلوه دادن چهره اسلام تولید شده است. این فیلم که درخارج از کشور به زبان فارسى نمایش داده شده به وسیله کمپانى »امپاور پیکچرز» تهیه شده است. فیلمنامه آن را سیروس نورسته و زن خارجىاش: بتسى گیفن نورسته، نوشتهاند. داستان فیلم درباره سفر یک روزنامهنگار فرانسوى به دهکده دورافتادهاى در جنوب غربى ایران است. وى در آنجا با زنى به نام زهرا آشنا مىشود که خواهرزادهاش را روز قبل به جرم زنا سنگسار کردهاند. وقتى این روزنامه نگار ضبط صوتش را روشن مىکند، فیلم به گذشته برمى گردد و از زبان زهرا ماجراى سنگسار ثریا روایت مىشود. قربانعلى شوهر ثریا قصد دارد که با دخترى 14 ساله ازدواج کند; امّا وضع مالى او چندان رضایت بخش نیست که خرج دو خانواده را بدهد، از این رو تصمیم مىگیرد، ثریا را طلاق دهد! در مقابل، ثریا، با داشتن چهار فرزند نگران مخارج زندگىاش است و با قربانعلى درمىافتد. قربانعلى براى رها شدن از این مشکل بزرگ، از روحانى روستا کمک مىگیرد.
ثریا، که در خانه هاشم کلفتى مىکند، چرخ خیاطى را بر مىدارد و به دست او مىدهد. دست هاشم موقع گرفتن چرخ خیاطى، به دست ثریا برخورد مىکند. شوهر ثریا این صحنه را از دور مىبیند. او که مىخواهد از دست ثریا خلاص شود، همان لحظه نقشه شومى از ذهنش مىگذرد. و به همسرش تهمت مىزند. صحنه کات مىخورد به غروب آفتاب و صداى اذان وعکس امام خمینى که از بالا ناظر وقایع روستاست. او در پى آن است که با محکوم کردن ثریا به سنگسار! آزادانه با دختردلخواه خود ازدواج کند! با پایان یافتن داستان زندگى ثریا، داستان فرار روزنامهنگار فرانسوى از ایران در زمان حال ادامه مىیابد. او قصد دارد نوارى را که ضبط کرده به عنوان سندى علیه نقض حقوق بشر در ایران و سرکوب زنان ایرانى در غرب منتشر کند. فیلم بر اساس کتاب فریدون صاحب جمع، ساخته شده که در سال 1994 منتشر شده و ماجراى آن در سال 1986 اتفاق مىافتد. در این فیلم ملاحسن، نماد روحانیت است، شوهر ثریا، به عنوان پاسدار معرفى مىشود و پسران ثریا هم قرار است پاسدار بشوند. دو بسیجى، مسؤول جلوگیرى از فرار ثریا و روزنامه نگار هستند، قاضى و بزرگ ده هم به نوعى نماد قوه قضائیه، شناسانده مىشود، مردمى که طرفدار این افراد هستند مردمانى ساده لوح و زود باور، خشکه مقدس و خشونت طلب معرفى شدهاند. و ثریا، زیبا و معصوم نشان داده مىشود، تا احساسات مخاطب برانگیخته شود. روزنامه نگارفرانسوى که از ماجرا گزارش مىدهد، به عنوان شخصى آزادى بخش و نماد آزادى مردم روستا توصیف شده است.
5. نشان دادن الگوهاى رفتارى مناسب: الگوهاى شایسته در رشد و پویائى بانوان کارسازند و در هدایت و راهنمایى آنان به سوى خوبیها و ارزشها نقش آفرین و در برابر، الگوهاى نامناسب و با رفتارهاى هنجارشکن و ضد ارزشى به نام هنر و هنرمند و... در کم رنگ شدن ارزشها و رواج فرهنگ هویت سوز و غیرت بر باد ده و ملعبه و بازیچه سازى زن، اثرگذار.
قرآن، از چهار زن به عنوان الگو و اسوه نام برده است: آسیه و مریم، الگوى نیکان. زن لوط و زن نوح پیامبر، الگو و نماد افراد ناشایست و ناسپاس.
افزون بر آنان خدیجه کبرى و فاطمه زهرا)س( الگوى تمام عیار براى زن مسلمان قرار گرفته، تا راه را از بى راه بشناسد. فاطمه نشانه راه است و تصویر درست حالات و زندگى آن بزرگ بانو، کاروان امت را به فلاح و رستگارى مىرساند. رهبر انقلاب از این الگو و نماد زندگى زنِ مسلمان، این سان یاد مىکند:
»فاطمه زهرا سرور زنان عالم درهمه ادوارتاریخ است. این الگو است. ما امروز احتیاج به این الگو داریم. امروز دستگاههاى تبلیغاتى دنیا، براى گمراه کردن انسانها، دائم الگو جلوى چشم نسلهاى بشردر همه دنیا مىآورند. البته الگوها کم جاذبه و ناموفق است; اما دست بردار نیستند، هنرپیشه مىآورند نویسنده مىآورند. آدمهاى پرهیاهو وخوش ظاهرمى آورند. ما دستمان پر است. ما زنان بزرگى داریم... اوج و قله این عظمتها، فاطمه زهرا... است. حضرت زینب، حضرت سکینه هم ماجراهاى شگفت آور براى انسانهاى متفکر و با هوش و خردمند واهل فکر است.»94
و بانوانى در مدرسه اسلام، از این مشعلها پرتو گرفتند و خود چراغ راه شدند و بسیارى را از تاریکیها رهاندند و به روشنایى رساندند:
سمیه اولین شهید راه اسلام، نسیبه، زن جانباز و مرد آفرین نبرد احد، اسماء بنت عمیس، همسرشهید، وصدها الگوى دیگر.
انقلاب اسلامى الگوهاى بزرگ و با عظمت فراوانى را فرا راه بانوان گذاشت که با الگوگیرى از فاطمه)س( توانستند به قلههاى افتخار نائل آیند و زندگى و سیرت آنان هماره براى بانوان ما سرمشق است. در مدرسه انقلاب اسلامى و دوران دفاع مقدس، الگوهاى فراوانى تربیت شدند و برغناى فرهنگى واجتماعى جامعه افزودند.
6. حضور دراجتماع و زندگى در کنار مردم: از ویژگیهاى عالمان شیعى در ادوار گوناگون تاریخ، حضور نقش آفرین و اثرگذار آنان در اجتماع و در میان مردم و در کنار خانوادهها بوده است.
عالمان دین، با الگوگیرى از رسول خدا(ص) و امامان(ع) زندگى در کنار و میان مردم را از شؤون و وظایف خود مىشمردهاند. و این سبب شده که ازهر کس، به دردها و رنجهاى مردم، بیشتر آشنا باشند و مهرورزانه به درمان و رفع آنها، در حد توان، همت گمارند. این گونه سلوک و رفتار را به روشنى مىتوان در کارنامه تک تک علماى بزرگ و دانش آموختگان در محضر آنان، در جاى جاى سرزمینهاى اسلامى دید و مطالعه کرد.
علما، به درستى دریافته بودند که وقتى مىتوانند از مظلوم رفع ظلم کنند که در میدانهاى اجتماعى حضور یابند و با زندگى خانوادگى پیرامونیان و مردم دیار و شهر و سرزمین خود، آشنا و از رسمها و آداب جارى در بین آنان آگاه باشند.
امروزه، براى رفع ناهنجاریهاى خانوادگى و تأمین امنیت همه جانبه زن در خانوادهها، راهى جز الگوگیرى از علماى پیشین نیست. همان سال که آنان دشواریها را از سر راه مردم بر مىداشته و صلح و سازش برقرار مىساخته و مرد را به تمکین در برابر احکام الهى و رعایت عدالت، وامىداشتهاند، اکنون، با الگوگیرى از علماى پیشین، مىتوان راه برون رفت از گرفتاریها و نابسامانیهاى خانوادگى را، هموار و آسان و کم هزینه کرد.
براى احقاق حقوق زنان و جلوگیرى از ستم به آنان، راهى اثربخشتر و کم آفتتر، از حضور روحانیان آگاه، با تقوا، اسلام شناس و آشناى به دقایق احکام اسلام در جامعه و بین خانوادهها، بویژه در مناطقى که رسوبات و گندابهاى جاهلى، زندگى را بر زنان و دختران، تلخ و عرصه را بر آنان تنگ کرده، وجود ندارد. بایسته است زعماى حوزه، از این ظرفیت و توانایى فوقالعاده، بهره برند، تا به زودى، شاهد جامعه نمونه اسلامى باشیم. براى این حضور و بویژه حضور نقش آفرین، فرصتهایى را انقلاب اسلامى، به وجود آورده است که باید از آنها به خوبى بهره برد، از جمله:
الف. حضور در شوراهاى روستایى، شوراهاى حلّ اختلاف، دادگاههاى عمومى و دادگاههاى خانواده، زندانها، شهرستانها و مناطق عشایرى، جاهایى که به خاطر فقر فرهنگى و حاکمیت فرهنگ جاهلى، آشکارا مىتوان به گرفتاریها و زندگى پرادبار زنان پى برد.
بى گمان، اگر علماى اعلام، در طول سال، بخشى از فرصتهاى خود را به گشت و گذار در این مناطق اختصاص دهند و با حضور عملى در این گونه بخشها، از نزدیک با گرفتاریها، دردها و رنجهاى زنان آشنا شوند، با جایگاه معنوى و علمى و نفوذ کلامى که دارند، به بهترین وجه، مىتوانند بسیارى از گرفتاریهاى این گروه مظلوم را برطرف سازند و از دیگر سوى، در این صورت است که با قانونهاى ناکارامد و یا ناسازگار با روح دین و عدالت و یا گرههاى اجرایى، آشنا مىشوند و آنها را با مسؤولان نظام و قانونگذاران، در میان مىگذارند و براى از میان برداشتن این دشواریها، به چاره اندیشى مىپردازند.
ب. فراگیرى فن و دانش مشاوره خانواده: علما و روحانیان، براى سالم سازى فضاى زندگى زنان در روزگار کنونى، با پیچیدگیهایى که دارد، بایستى با پارهاى از روشها و دانشهاى روز، آشنا باشند.
در مَثَل، در کنار آشنایى دقیق با معارف اسلامى و نگاه اسلام به انسان و خانواده و مرد و زن، با کمک دانش روانشناسى و فن مشاوره و دیگر روشها و فنهاى کاربردى، مىتوان به پارهاى از فلسفه و علت رفتارهاى انسانها پى برد.
مشاور هوشمند، دقیق اندیش و فهیم، مىتواند با حوصله و مدارا، عقده از دلِ افراد بگشاید و به خواستهها و نیازهاى درونى آنان دست یابد. بسیارى از ویژگیهاى روحى و روانى زنان و مردان، در روایات اسلامى بیان شده و تلفیق آنها با دستاوردهاى جدید بشرى و خردورزیهاى مشاوران، مىتواند از دامنه آسیبهاى خانوادگى بکاهد و زندگى را بر زنان و کودکان، شیرین سازد.
بخشى از جداییها و طلاقها و درگیریها، ریشه در رعایت نکردن حقوق جنسى زوجین دارد95، موضوعى که اسلام به آن اهمیت ویژه داده است.
همسر عبدالرحمن بن زبیر، به علت ناتوانى عبدالرحمن در انجام وظایف زناشویى، درخواست طلاق مىکند.
وقتى خبر به رسول خدا(ص) مىرسد، بدون این که زن را سرزنش کند، از عبدالرحمن مىخواهد، زن را رها سازد
.96پیامبر (ص) وائمه (ع) بارها به مردان سفارش کردهاند از برآوردن نیازهاى عاطفى همسران خود و همبسترى با آنان غفلت نورزند که پیامدهاى جبران ناپذیرى براى زنان دربردارد97.
در سالهاى اخیر، با تشکیل مراکز تخصصى مشاوره در حوزه، اندکى به نیازهاى طلاب جوان وجامعه پاسخ داده شده است و مشاوران حوزوى که به دانشهاى دینى وعلوم جدید مجهز شدهاند درکاستن از دشواریهاى زندگى و امور زنان بسیار موفق بوده وتوانستهاند اندکى از بار مشکلات جامعه زنان را کم کنند. این تجربهاى است موفق وکار آمد که شایسته سرمایهگذارى بیشتر از سوى مدیران حوزه است.
نتیجه
عالمان دین به عنوان آگاه ترین ومسؤولیت پذیرترین نخبگان جامعه، وظیفه دارند از جایگاه وحقوق زنان پاسدارى کنند. برخى از راهکارها مىتواند آنان را درانجام این وظیفه کمک کند:
1. تبیین جایگاه وشرح حقوق زنان دراسلام وحل شبهه ومسائل نوظهور.
2. تبلیغ هدفمند درحمایت از زن وخانواده.
3. اجراى احکام فراموش شده دین.
4. مقابله با برنامههاى ناسازگارِ با شؤون و حقوق زن.
علماى دین دراین باره باید پیش نیازهایى را فراهم کنند:
1. آسیب شناسى جایگاه وحقوق زنان در جامعه.
2. مراقبت بر ادبیات گفتارى و نوشتارى.
3. استفاده از هنر متعهد در شناساندن حقوق زن.
4. نشان دادن الگوهاى رفتارى.
5. آموزش مشاوره.