اولتیماتوم روس و نقش علماى نجف

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

ماجراى اولتیماتوم روس - که بهانه آن اعتراض روسها به فعالیت مورگان شوستر در ایران بود - از دیدگاه علماى شیعه، به مثابه بود و نبود انقلاب مشروطیت مطرح بود و سکوت در برابر آن، به منزله پیروزى استبداد و استعمار تلقى مى‏شد. از این‏روى، بویژه پس از شکست و سرخوردگى در قضیه مشروطه دوم، که به اعدام برخى و تبعید برخى دیگر از علما انجامید، با تمام قوا تلاش کردند تا به برگ برنده‏اى براى آنان تبدیل شود. اهمیت قضیه چندان بود که حتى برخى از علماى ضد مشروطه، از جمله آیت‏الله سید محمدکاظم طباطبایى یزدى نیز، در این خصوص به فعالیت پرداخته و اعلامیه صادر کردند.

کلیدواژه‌ها


درآمد

فضاى ایران، در سالهاى پس از فتح تهران )مشروطه دوم( به شدت بحرانى بود. پاره‏اى گزاره‏ها که این بحران را نشان مى‏دهند، به شرح ذیل است:

1. تغییر و تحولهاى اولیه پس از فتح تهران که در فضاى شور و هیجان انقلاب صورت مى‏گرفت. به عنوان مثال، یکى از این اقدامها، تشکیل کمیسیون عالى1 بیست و هشت نفره از مشروطه‏خواهان بود که چند تصمیم مهم گرفت:

یک. محمد على شاه را به علت پناهندگى به سفارت روس، از سلطنت، خلع و ولیعهد احمد میرزا سیزده ساله را به جایى او، و على‏رضا خان عضد الملک - رئیس ایل قاجار - را به نیابت سلطنت انتخاب کرد.

دو. توزیع مناصب جدید.2

سه. تشکیل دادگاه انقلابى هشت نفره براى محاکمه محمد على شاه و هم‏فکران وى.

2. ظهور روزنامه‏هاى جدید همچون ایران نو (1288/5/2 با مدیریت سید محمود شبسترى آذربایجانى، ملقب به ابوالضیاء، شرق (1288/7/7) با مدیریت سید ضیاء الدین پسر سید على آقا یزدى، شفق تبریز (1289/7/15) با مدیریت میرزا صادق‏خان رضا زاده شفق، برق (1289/7/15) با مدیریت سید ضیاء الدین، نوبهار مشهد (1289/7/20) با مدیریت ملک الشعراى بهار و... راه‏اندازى شدند که فضاى جامعه را به شدت ملتهب و مشوّش مى‏کردند.

3. شیوع اعدام، ترور و تبعید3 از جمله اعدام شیخ فضل الله،4 اعدام آجودان‏باشى توپ‏خانه،5 تبعید و سپس اعدام مؤقر السلطنه،6 اعدام صنیع حضرت،7 تیرباران مفاخر الملک،8 اعدام میر هاشم تبریزى و برادرش، ترور سید عبدالله بهبهانى،9 ترور مرتضى قلى خان صنیع الدوله )اولین رئیس مجلس شوراى ملى(،10 ترور حکمران اصفهان،11 غارت منزل مجلل السلطان و تبعید وى،12 تبعید غیر انسانى13 ملا قربان على زنجانى،14 تقاضاى تبعید براى آقا نجفى و حاج‏آقا نور الله،15 تبعید امیر بهادر جنگ، تبعید سعد الدوله و...

4. ظهور احزاب و فرق تندرو و مخالف در مجلس دوم مشروطه، از جمله فرقه اعتدال16 و فرقه دموکرات17 که ترور بهبهانى سرآغاز کشمکشهاى پیاپى میان آنها شد و با جاى‏گزینى مستوفى الممالک به جاى سپه‏دار و دستور خلع سلاح مجاهدین و سرپیچى هواداران اعتدالیون به رهبرى ستّار خان و باقر خان و نزاع خونین باغ طوطى که منجر به زخمى شدن ستّار خان شد، به اوج خود رسید.

5. حاکمیت مطلق ایل بختیارى، به این دلیل که آنان خود را فاتحان تهران مى‏دانستند. در هر کابینه‏اى چندین بختیارى حضور داشت: در اوایل سال 1290، صمصام السلطنه، ریاست کابینه و یکى از برادرانش ریاست محافظان کاخ را و بزرگِ خاندان حاجى ایلخانى، وزارت جنگ را و دیگر خویشاوندان، حکومت اصفهان، خوزستان، یزد، کرمان، بروجرد، بهبهان و سلطان‏آباد را عهده‏دار بودند.

»گذشته از این، شش خان بزرگ خاندان ایلخانى توافق کرده بودند تأسیسات شرکت نفت ایران و انگلیس را در قبال مشارکت در 3% از سود شرکت حفظ کنند. تعجبى نیست که بسیارى از قبایل دیگر، کم کم، مشروطیت را پوششى براى تسلط ایل بختیارى تلقى کردند و در صدد یافتن چاره برآمدند. »18

6. ضعف دولت مشروطه، به دلیل نوجوان بودن احمدشاه و مرگ نائب السلطنه پیر،19 بروز جنگهاى عشیره‏اى، بخصوص از اوایل 1290 به بعد، ورود نیروهاى انگلیسى و روسى به شهرهاى مهم جنوب و شمال از اواخر 1290، یورش نیروهاى عثمانى به مناطق غربى در 1294، در سیطره خوانین بودن کردستان، بلوچستان و خوزستان و...

در چنین شرایطى، مجلس ملى دوم در آبان 1288، گشایش یافت و از جمله کارها و اصلاحاتى که انجام داد، یازده افسر سوئدى براى ایجاد نیروى پلیس روستایى - که به ژاندارمرى مشهور شد - و شانزده متخصص مالى آمریکایى، به ریاست مورگان شوستر، براى سازمان‏دهى مجدد نظام مالیاتى استخدام کرد.20

مورگان شوستر و هیأت همراه او در جمادى الاولى 1329 به ایران آمدند و مسؤولیت مالیه ایران را در دست گرفتند. مجلس نیز، براى اصلاح هر چه بیش‏تر و سریع‏تر امور مالى، اختیارات گسترده‏اى به وى اعطا کرد. شوستر، البته بیش از وظیفه خود گام برداشت و در امور داخلى ایران و نیز برخى مسائل مربوط به روسیه،21 بویژه از طریق ارتباط با برخى انجمنهاى مخفى زنانه22 و انگیزاندن آنان دخالت کرد.23

این مسائل، اعتراض روس و انگلیس را که از ابتدا با استخدام وى مخالف بودند، برانگیخت.

در اولین اقدام، روسها - درست همان روزى که کابینه صمصام السلطنه رأى اعتماد گرفته بود - ابتدا در اولتیماتومى شفاهى به تاریخ 10 ذى‏قعده 1329 و سپس در اولتیماتومى رسمى به تاریخ 7 ذى‏حجه 1329، که به هیأت دولت ارسال داشتند، تقاضاهایى از قبیل: »عزل مورگان شوستر و مستر لکفر و کسانى که منصوب آنها هستند، منع استخدام کارشناس خارجى بدون اطلاع روس و انگلیس و نهایتاً پرداخت هزینه لشکرکشى روسیه به ایران» را با تعیین مدت حداکثر 48 ساعت ابراز کردند.24

تلاشها و تدبیرهاى اولیه دولت ایران براى بازداشتن روسیه بى‏نتیجه ماند،25 بویژه این که دولت انگلیس هم دستور داد ایران هر چه سریع‏تر اولتیماتوم را بپذیرد26 و نگذارد تأخیرى در این امر صورت گیرد.27 هیأت دولت )صدر اعظم صمصام السلطنه، نایب السلطنه، کابینه و یپرم خان با نیروهاى قفقازى‏اش به منظور جلوگیرى از تصرف پایتخت28 از سوى روسها( اولتیماتوم را پذیرفت، امّا تصویب نهایى را موکول به نظر مجلس کرد.

از میان نمایندگان مجلس، شیخ محمد خیابانى،29 حاج شیخ الرئیس، میرزا یانس )نماینده ارامنه(، حاج عزّ الممالک اردلان، شیخ رضا دهخوارى30 و... این اولتیماتوم را منافى استقلال کشور دانستند و تنها متین السلطنه معتقد بود که مى‏توان قایل به تجزیه مواد اولتیماتوم شد و آن چه را که منافات با استقلال کشور ندارد )به نظر وى، مثل عزل شوستر و همکارانش( پذیرفت.31

روسها نیز، که براى اشغال بخشهاى شمالى ایران و تحکیم نفوذ نظامى خود در آن بخشها، به دنبال بهانه مى‏گشتند، به محض ردّ اولتیماتوم از سوى مجلس شوراى ملى، بهانه لازم را به دست آورده و با تصرف رشت در آبان 1290، علاوه بر این که قواى خود را به سوى قزوین گسیل داشتند، درگیلان و آذربایجان نیز بر تعداد قواى خود تا حدّ زیادى افزودند و در پى آن، نیروهایى نیز به مشهد اعزام داشتند.32 این بار، قواى نظامى روسها، در شهرهاى مختلف، رفتارى بسیار خشن‏تر و بى‏رحمانه‏تر از دو سال قبل با مردم در پیش گرفتند:33 اعدام ثقة الاسلام تبریزى34 و هفت نفر دیگر در تبریز و به توپ بستن بارگاه امام هشتم در مشهد35 و ضرب و شتم و دستگیرى و زندانى کردن شمارى از مردم، که گمان مى‏رفت مخالف روسها هستند، از جمله این رفتارها بود.36 نتیجه این شد که مجلس دوم، توسط یپرم خان و زیر فشارهاى خارجى بسته شد.37 از این رو، رئیس مجلس شوراى ملى تلگرافى به آخوند خراسانى و دیگر علماى عتبات مخابره کرد:

»دولت روس، اولتیماتوم استقلال‏شکنانه به دولت ایران داده که مفادش عزل خزانه‏دار و شرط تصویب سفارت انگلیس و روس در صورت جلب مستخدمین خارجه و دادن وجه خسارت قشونى که اعزام کرده است. مجلس، این تقاضا را مخالف استقلال دانسته و از قبول آن امتناع. دولت روس، قشون خود را که بدون مستمسک مشروع به رشت وارد کرده بود، بر خلاف عهود مقدسه و حقوق محفوظه، به داخله اعزام مى‏نماید. لازم دانست این لطمه بزرگ عالم اسلامیت را، که متضمن محو ملیت ایران و ایرانیان است معروض داشته، خاطر آن ذات مقدس را مستحضر نماید، تا هر طور صلاح مى‏دانند به تکلیف اسلامیت اقدام فرمایند. »38

 

1. واکنش علماى عتبات به اولتیماتوم روس

قبل از وصول خبر اولتیماتوم روس به نجف، آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى، در تلگرافى به سفیر ایران در روسیه نوشتند:

»تجاوزات عسکر روس و مداخله در امور داخله ایران و انکسار خاطر مسلمانان، مقام ریاست کبراى اسلامیت را داغ‏دار نموده و گمان نمى‏کنم اولیاء بابصیرت دولت بهیّه روس، نتایج وخیمه جلب نفرت ایرانیان و پایمال کردن حسیات بیدار شده یک ملت را، با منافع ملت معظمه روس قابل تألیف ندانند. مستدعى است محض محافظه حسن جوار، امر و مقرر فرمایند، بدون مزاحمت و تولید اشکال، عساکر روس را معاودت داده، زیاده بر آن، عزت نفس مسلمانان را تحقیر نکنند. »39

پس از وصول خبر اولتیماتوم روس به نجف، در واکنش به تلگراف مجلس شوراى ملى به علماى نجف، علماى عتبات، اقدامات ذیل را انجام دادند:

1. آخوند خراسانى و به تبع وى سید اسماعیل صدر، درس و نماز جماعت خود را به عنوان اعتراض و نیز جهت ایجاد فرصت براى شور و عمل در این باره، تعطیل و بیانیه‏هایى صادر کردند.40 نتیجه چینن اقدامى، ایجاد شور و حرکت در میان طلاب، توده مردم و بویژه عشایر شد.

آقا نجفى قوچانى که خود جزء علماى همراه آخوند خراسانى بوده، در خصوص شور و هیجان ایجاد شده در بین عموم طبقات مردم مى‏نویسد:

»رؤساى عشایر، با آخوند بیعت مى‏کردند و قول مى‏دادند که هر کدام با چند هزار تفنگ‏چى که داشتند حرکت نمایند. »41

2. در جلسه‏اى که به همین منظور در منزل آقاى صدر، با حضور علما و طلاب برگذار و مقرر گردید که علما و مردم از همه شهرها به عنوان اعتراض به اردوگاه کاظمیه42 مهاجرت کنند.43 انتشار این خبر باعث اضطراب دولت ایران - که آماده جهاد با روس نبود و آن را به صلاح نمى‏دید - شد. از این رو، در تاریخ 19 محرم 1330، از سوى وثوق الدوله تلگرافى از تهران به علماى عتبات ارسال شد که طى آن درخواست شده بود که علما حرکت نکنند، امّا آخوند خراسانى بى‏درنگ گفته بود: »از حرکت صرف نظر نمى‏کنیم. » البته آخوند خراسانى در سحرگاه تاریخ 1290/9/21 ش، به گونه‏اى مشکوک و در شرایط غیر منتظره‏اى چشم از جهان فرو بست.44 و از این رو، حرکت علما به طرف کاظمین قدرى با تأخیر صورت گرفت. علماى عتبات تلاش کردند تا مسأله را از سطح »مبارزه با استبداد و مشروطه‏خواهى» بالاتر مطرح کنند و آن را با مسأله استقلال کشور اسلامى و حفظ کیان اسلام پیوند دهند. این امر، باعث شد تا به رغم حضور مشروطه‏خواهان بزرگى، چون: ملا عبدالله مازندرانى، آخوند خراسانى و نایینى، کسانى چون میرزا محمد تقى شیرازى، سید اسماعیل صدر و شیخ الشریعه اصفهانى، که چندان با مشروطه هم‏نوایى نداشتند نیز، آماده حرکت به اردوى کاظمیه شوند.

3. به دنبال استفتایى که علماى استرآباد درباره مصرف کالاى خارجى و بویژه روسیه از علماى عتبات داشتند، آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى بیانیه ذیل را صادر کردند:

»عموم غیرت‏مندان اسلامى و پیروان حضرت خاتم النبین )ص (... البته این معنى را تا به حال فهمیدند و به رأى العین مى‏بینند که استعمال امتعه خارجى در بلاد اسلامیه، تا به حال، به چه درجه موجب ذهاب ثروت مملکت و نسخ منابع داخله و فقر و فلاکت ملت و تسلط کفار شده... . بقاء سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسیه در ایران، تدریجاً به کنیسه شدن مساجد و تبدیل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامن الائمه، صلوات الله علیهم، خداى نخواسته مؤدى خواهد بود... عموم آقایان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غیرت‏مندان اسلامى، تمام این مفاسد را نصب العین خود فرموده به همان فطرت پاک ایمانى و به شرافت طبع اسلامى‏پرستى، از این امتعه خبیثه و فصول عیش، که موجب ذهاب دین مبین و استیلاى کفر بر ممالک اسلامیه است، با عزمى راسخ و جزمى ثابت به کلى اغماض در فوز، به فیض این جهاد اقتصادى که به منزله جهاد و شهادت در رکاب امام زمان، ارواحنا فداه، است، مسارعت و بر هم‏دیگر مسابقت خواهند فرمود. »45

4. تلگرافى را آقایان: محمد حسین حائرى مازندرانى، ملا عبدالله مازندرانى، آخوند خراسانى و سید اسماعیل صدر، با مضمون ذیل به خلیفه عثمانى فرستادند:

»به سبب هجومى که از هر طرف بر اسلام شده... ماها به صفت ریاست مذهبیه بر هشتاد میلیون نفوس جعفرى، که در ایران و هندوستان و سایر نقاط است، متفقاً وجوب هجوم جهادى و دفاعى را حکم نمودیم و بر عموم مسلمین تجزیه اراقه دماء اسلام و صیانت دین محمد (ص) فرض عین است و به خاک پاى پادشاه... اعلام مى‏نماییم که دریغ نفرمایند از دادن لواء الحمد نبوى (ص) به مسلمانان که از اقطار عالم براى دفاع جمع خواهند شد... استرحام مى‏شود که به مقتضاى شریعت و شأن خلافت فرمان بفرمایید. »46

5. تلگرافى از سوى آقایان: شیخ الشریعه، حائرى مازندرانى، ملا عبدالله مازندرانى، خراسانى و صدر با محتواى زیر، به مطبوعات استانبول ارسال شد:

»در علیّه انجمن سعادت ایرانیان، جریده شمس، ینى، اقدام، طنین، ترجمان، جمعیت، ژون ترک، علمدار، العدل، الحضاره، مدیر آژانس عثمانى... مسلک استیلاءکارانه و حریصانه که ایتالیا و روس در ویران نمودن طرابلس و ایران و استعباد و اذلال مسلمانان و ضبط اراضى مقدسه و اسلام تعقیب مى‏نمایند، بر همه کس آشکار شده است... اگر خداى نکرده استقلال و شرافت قومیت و ملیت ایران دچار محو و اضمحلال شود، ضربه مهلکى بر عالم اسلامیت خواهد بود. این دو دولت بدخواه در مقام تقطیع ممالک اسلامى هستند... بنابر این ما که علماى اسلامیه هستیم... محض استخلاص ایران و محافظه حقیقت دیانت و شرافت ملّیه اسلامیه به عموم مسلمانان ایران حکم وجوب دفاع اعلان، و به واسطه جراید ملّیه شما، به عموم مسلمانان کره ارض ابلاغ و بیان مى‏نماییم که مسلمانان بدانند که ما... به ریختن آخرین قطره خون خود در مقام حفظ اسلام و وطن اسلامى حاضر هستیم. »47

6. تلگرافى از سوى آقایان: ملا عبدالله مازندارانى، شیخ الشریعه، حائرى مازندرانى، صدر و محمد تقى حائرى شیرازى به عموم علما و بزرگان هندوستان، بدین شرح ارسال شد:

»امروز از آن همه دول مستقله اسلامیه، باقى نمانده، مگر دولت علیتین عثمانى و ایرانى... از طرفى، مسلمانان طرابلس غرب گرفتار پنجه ظلم و تعدیات ایتالیا شده و زنان و اطفال و اموال آنها در معرض قتل و غارت‏اند و از طرف دیگر، روس، ضعفا و عجزه تبریز را هدف گلوله توپ نموده، بزرگان و اکابر را به دار مى‏کشد... نظر به... مشاهده این گونه تهاجمات کفار، ما خدام شرع انور، به موجب مسؤولیت دینى و وظیفه اسلامى، با تمام علما اعلام از نجف و کربلا و سامراء، در کاظمین، مجتمع ]شده[ که شاید در این موقع پر خطر، چاره براى خلاصى مسلمین از چنگال ظلم و تعدى اجانب بنماییم. مسلمانان اقطار عالم، که در تحت حکومت و استیلاء اجانب هستند، اگر نمى‏توانند معاونت جانى از برادران خود نمایند، از طرف دیگر، مى‏توانند مساعدت و همراهى نمود ]ه[ و به واسطه اظهار تنفر و عدم رضایت از اعمال ظالمانه روس، خاطر دولت متبوعه خود را متوجه داشته با کمال جدیت به کلمه واحده رفع تعدیات و مداخلات استقلال‏شکنانه روس در ایران را بخواهند... یا للمسلمین این گفت‏وگوى اشتراط و استبداد نیست، این امر دین و اسلامیت است. امروز، روز اتفاق و کار است، نه روز تهاون و تقاعد. امروز کلمه جامعه اسلامیت، در مخاطره عظیمه و نوامیس شرع اطهر مقدس احمدى (ص) در معرض زوال و اضمحلال است. »48

7. آخوند خراسانى، در تلگرافى به سفیر روس، بیانیه زیر را صادر کرد:

»لازم است که از دولت متبوعه خود خروج عساکر را از خاک ایران بخواهند و آن اولتیماتومى که اسباب سلب استقلال و حاکمیت ایران است، پس بگیرند والاّ چنانچه، بر حسب تکلیف شرعى، حکم دفاع و جهاد به عموم مسلمین روى زمین، خاصه ملت متحده ایران داده شد، صفحات خاک از خون صدها میلیون نفوس رنگین خواهد شد و صبر و تحمل عموم مسلمین تمام گشته و تا یک ورق از قرآن چنین بین مسلمین موجود است، مغلوب نخواهند شد و خود ما علماى مجتهدین ملت، حاضریم که تا آخرین قطره خون خود را در راه حفظ مملکت و ملت ایران فدا سازیم و مسؤولیت ریختن این خونهاى ناحق و کشته شدن نفوس معصوم بر ذمه کسانى است که بدون حق معلوم و سبب صحیح، هجوم بر خاک میهن کرده، خواهد بود. »49

8. آخوند خراسانى در تلگرافى خطاب به نمایندگان مجلس شوراى ملى، از آنان خواست که با محو کردن اسلام، براى خود بدنامى تاریخى به ثبت نرسانند. وى همچنین در تلگرافى دیگر، خطاب به امرا و رؤساى عشایر نوشت:

»الیوم، کلمه طیبه اسلام، در معرض ذهاب ابدى و دفاع به مال و جان و ثبات تا آخرین نفس، بر تمام مسلمین واجب است. »50

علاوه بر این، وى تلگرافى نیز به رئیس مجلس شوراى ملى زد، بدین شرح:

»مقام محترم جناب مؤتمن الملک رئیس مجلس شوراى ملى! حکم جهاد و دفاع به عموم مسلمین ایران و غیره داده شد. امروز به حکم عقل و شرع، عفو عمومى و جلب قلوب لازم، البته مبادرت در اعلان آن فرموده داعیان هم در خارج، عازم حرکت هستیم، بعون الله تعالى. »51

اقدام مهم‏تر آخوند خراسانى، بیانیه‏اى بود خطاب به »دول متمدنه عالم» که در آن، ضمن اشاره به جنایتهاى روسها، از زمان به توپ بستن مجلس تا داستان اولتیماتوم، حمله شدید به سیاست انگلیسیها در ایران نموده و آنان را همچون روسها تجاوزگر و در یک ردیف نشان داده است. ارزش سیاسى این بیانیه در این است که ردّیه‏اى است بر ادعاى مطرح شده مبنى بر این‏که آخوند خراسانى، فتاوا و بیانه‏هاى خود علیه روسیه را به سفارش و تحت تأثیر القاءات انگلیسى صادر کرده است!

9. آیت‏ا لله سید محمد کاظم یزدى نیز که در این حرکت، چندان همگام با اردوى کاظمیه نبوده،52 پس از ارتحال آخوند خراسانى، بیانیه جهادیه ذیل را صادر مى‏کند:

»بر عموم مسلمانان، اعم از عرب عجم، واجب است تا براى بیرون راندن کفر از سرزمینهاى اسلامى آماده جهاد شوند و از بذل جان و مال خود، در فراهم آوردن عواملى که مى‏تواند سپاهیان روس و انگلیس را از شمال و جنوب ایران... بیرون راند، دریغ نورزند. »53

البته، پیش از این نیز، آیات عظام، خراسانى، صدر، اصفهانى و مازندرانى بیانیه‏اى داده بودند که در آن آمده بود:

»آنان باید این نهضت و خیزش در برابر تجاوزکاران را جهادى در راه خدا و بسان نبرد بدر و حنین به حساب آورند. »

10. ادعا شده54 که علماى اردوى کاظمیه، تنها قصد فشار سیاسى به بیگانگان را داشتند و نه اعلام جهاد عملى را،55 امّا به رغم این، دولت ایران از ترس این که نکند اعلام جهاد داده شود، توسط وثوق‏الدوله وزیر امور خارجه به تاریخ 6 ربیع‏الثانى 1330 طى تلگرافى، ضمن تشریح شرایط ایران، از علماى اردوى کاظمیه خواست که به مراکز سابقه بازگردند. هیأت منتخبه علماى اردوى کاظمیه، پس از تشکیل جلسه، به رغم تقاضاهاى مکرر علماى جنوب ایران و نیز توده مردم ایران، مبنى بر اعلام جهاد و حرکت به سوى ایران، پس از سه ماه توقف در اردوگاه کاظمیه، حکم به مراجعت دادند.

در پایان، نکته حائز اهمیت این است که: در تاریخ‏نگارى معاصر ما، از سر غفلت یا تغافل، به هنگام ترسیم فضاى اولتیماتوم روس، در مورد تلاش عالمان دینى براى حل این قضیه، کم‏تر سخن به میان آمده است. به عنوان مثال، مى‏توان به روزنامه حبل المتین اشاره کرد. شماره‏هاى این روزنامه در سالهاى مقارن با 1330 ق. بیش‏تر به مسأله دست اندازیهاى بیگانگان به کشورهاى اسلامى، بویژه تجاوزات روس و انگلیس به ایران، اختصاص یافته است. از جمله حمله روسها به مشهد، بازتاب بسیار زیادى در این روزنامه داشته است، با این همه، در هیچ یک از شماره‏هاى این روزنامه، مطلبى در مورد نهضت علماى عتبات و واکنش آنان نسبت به حوادث و رویدادهاى ایران ذکر نشده است. نیز مى‏توان به یادداشتهاى میرزا اسد الله ضمیرى56 ملازم خاص ثقة الاسلام تبریزى، اشاره کرد که هر چند مطالب ارزش‏مندى درباره دست اندازیهاى روسها در آذربایجان و نیز وحشى‏گریهاى صمدخان و نیز طرز اعدام ثقة الاسلام و مطالب متنوع دیگر آورده است، امّا هیچ اشاره‏اى به واکنش علماى عتبات، بویژه علماى مجتمع در اردوى کاظمیه نکرده است.57

 

2. پاسخ به پاره‏اى از شبهات کسروى درباره

خیزش علماى عتبات علیه اولتیماتوم روس

درباره حرکت و خیزش علماى عتبات در قضیه اولتیماتوم روس، کسروى مطالبى را مطرح مى‏کند که به دور از انصاف تاریخى است. برخى از ادعاهاى وى در این باره، چنین است:

ادعاى اول:

»در عراق، آخوند خراسانى و حاج شیخ مازندرانى به کوشش برخاستند و نخست فتوى به ترک کالاى روس58 داده و آن را با تلگراف به همه جا آگاهى فرستادند و سپس آخوند بر آن شد که خویشتن براى جهاد و شورانیدن مردم به جنگ روسیان به ایران آید و بى‏درنگ به آمادگى پرداخت. این کار جنبش مردم را چندین برابر گردانید، در همه جا علما به کار برخاسته مردم را به ترک کالاى روس واداشتند. »59

این ادعاى کسروى، نمى‏تواند درست باشد; زیرا در هیچ یک از منابع تاریخى آن زمان، نمى‏توان دلیل و یا مؤیدى براى آن جست.60 در دو کتاب: نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمار و تشیع و مشروطیت در ایران، آمده است:

»آخوند خراسانى در نامه‏اى به علماى تبریز، آنان را به لزوم فراگیرى فنون نظامى و استفاده از اسلحه فراخواند و فتواى تحریم خرید کالاهاى روسى را صادر کرد. »61

در هیچ یک از این دو کتاب، اصل سند و فتواى آخوند نیامده و به گزارش ادعایى بسنده شده است. در کتاب اول مدرکى ذکر نشده و در کتاب دوم، کتاب: هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران به عنوان منبع ذکر شده است که اثرى از متن فتوا وجود ندارد.

مؤید ما در این که نه آخوند و نه هیچ یک از رهبران دینى »عتبات» عالیات، فتواى تحریم کالاهاى روسى را پس از قضیه اولتیماتوم روس نداده‏اند، این است که: آیت الله زاده خراسانى، به نمایندگى از علماى اردوى کاظمیه، در پاسخ به تلگراف وثوق الدوله، وزیر امور خارجه در تاریخ 20 صفر 1330، که به طور ضمنى از آقایان علماى عتبات، تقاضاى رفع تحریم امتعه انگلیس را مى‏کند،62 مى‏نویسد:

»الى کنون، از طرف ما حکم به تحریم امتعه صادر نشده است. شاید خود ملت، نظر به تعدیات اجانب به این قبیل امور تشبث جسته ]تا[ هر چه زودتر عساکر اجنبى خارج شوند. »63

به نظر مى‏رسد کسروى، میان این قضیه و قضایاى پیش از اولتیماتوم خلط کرده باشد. قضیه از این قرار است که پیش از اولتیماتوم - که روسها به بهانه حفظ جان اتباع و نیز تأمین منافع تجارى خود، قشون‏شان را وارد ایران کرده و در بیرون بردن آنان اهمال مى‏ورزیدند - آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى، در نامه‏اى که به مجلس شوارى ملى فرستادند، تنها تهدید و حداکثر توصیه به ترک امتعه روس کردند، نه این که فتواى ترک کالاهاى روسى از جانب ایشان صادر شده باشد. متن نامه مذکور چنین است:

»اساس قویم مشروطیت و استقلال وطن، بلکه ارکان دیانت‏مان در تزلزل و روح ملیت‏مان در خطر و حقوق وطنیه ملّیه، بلکه بشریه‏مان لگدکوب و تکلیف دینى اسلامى زیاده بر این به انتظار نشستن و دست روى دست گذاردن را اقتضاء ندارد... . عجالتاً مجاهده اقتصادیه ترک امتعه روسیه بالکلیه - که اولین قدم دین‏دارى و وطن‏خواهى است - باید سریعاً اقدام شود. »

در پى انتشار این خبر، سفیر روس در بغداد، در نامه‏اى ضمن تشریح شرایط دو کشور ایران و روس، به تهدید ضمنى فتواى ترک کالاى روسیه نیز پرداخت. به دنبال آن، آیت الله زاده خراسانى، به دستور آخوند، جوابیه‏اى براى سفیر روس فرستاد.64

حتى اگر بگوییم: شاید حکم تحریم کالاهاى روسى از سوى مرحوم آخوند، از پیش از اولتیماتوم تا پس از اولتیماتوم، ادامه داشته، باز هم مشکل کسروى و ادعاى وى حل نمى‏شود; زیرا - همان گونه که گذشت - از عبارت مذکور، فتواى تحریم فهمیده نمى‏شود، بلکه حداکثر توصیه و یا تهدید به تحریم است.

ادعاى دوم:

کسروى در جاى دیگر کتاب خود، نیامدن علما به ایران و فتوا ندادن به جهاد را، براثر فریبى مى‏داند که علما از دولت خوردند:

»امّا ملایان، که به کاظمین رسیده بودند و بیم مى‏رفت آواز ایشان به ایران رسد و تکانى پدید آورد، دولت با اینان رفتارى کرد که مى‏سزیدند. بدین‏سان که تلگرافهاى پیاپى فرستاد و عبارتهاى خوش‏آیند ایشان - از »حضرات، آیات ادام الله ظلالهم» و »برکات انفاس و توجهات مقدسه» و »مقامات عالیه ارکان عظیم اسلامیت» و مانند اینها - به کار برد و همچون کودک فریب‏شان داد.»65

جریان فریب خوردن علما از دولت - همان گونه که آیت الله زاده خراسانى در پاسخ به سفیر روس در بغداد که مدعى شده بود: »بعضى از مغرضین افکار مجتهدین را گمراه مى‏کنند»، نوشته بود: »ساحت معظم مجتهدین از این احتمال مبرّاست که آنها به سخنان کسى گمراه گردند و بدون جهت صحیحه، ملت اسلامیه ایرانیه را بر علیه و ضدیت روس تشویق کنند»66 - به یک طنز سیاسى، البته از نوع ابلهانه‏اش، بیش‏تر شبیه است، تا به یک اعتقاد سیاسى; چه، مراجعى که بارها و بارها، همه برنامه‏ها و نقشه‏هاى گرگهاى پیر سیاست استبداد داخلى و استعمار خارجى را به هم ریخته بودند، آن قدر ساده نبودند که به آسانى فریب مغرضان یا اهل سیاست را بخورند که اگر چنین بودند، دیگر توان مقابله با روس و انگلیس، آن هم در سطح رهبرى نهضتها را نداشتند. ضمن این که اگر کسى، تنها مدتى کوتاه، در اسناد تاریخ معاصر ایران تحقیق کند، به روشنى در مى‏یابد که به کار بردن عباراتى از قبیل: حضرات آیات، ادام الله ظلالهم; برکات انفاس و توجهات مقدسه; مقامات عالیه ارکان عظیم اسلامیت و... - که کسروى ادعا مى‏کند با به کار بردن آنها علما خود را باخته و گول خورده‏اند - براى علماى اعلام، در مکاتبات رسمى آن زمان، رایج بوده و براى آنان تازگى نداشته است،67 همان گونه که عبارات پادشاهِ اسلام‏پناه، بندگان اعلى حضرت، جناب مستطاب جلالت‏مآب و... در مقام تخاطب با رجال دربارى نیز رایج بوده و هیچ شبهه و شائبه‏اى را، نه براى گوینده و نه براى مخاطب، به وجود نمى‏آورده است.

ادعاى سوم:

کسروى، در تحلیلى دیگر، نیامدن علما به ایران و عدم صدور فتواى جهاد توسط آنان را معلول ترسیدن علما از روس و این که گرفتار عاقبتى چون عاقبت ثقة الاسلام بشوند، مى‏داند:

»روز نخست که اینان به کاظمین رسیدند، چون از حال ایران آگاهى نمى‏داشتند و خود نمى‏دانستند به کجا مى‏روند و براى چه مى‏روند، ناگزیر در آن جا درنگ کردند. در این میان، تلگرافهاى استانبول، آگاهى از سرگذشت ثقة الاسلام و دیگران داد و پیداست که بسیارى از این آگاهى ترسیدند و پاهاى‏شان سست گردید.»68

این در حالى است که کسروى خود پس از ذکر این مطلب که:

»ایرانیان در میان دو آتش گیر کرده، نمى‏دانستند چگونه خود را کنار کشند... نه خود چنان بیدارى و یارایى داشتند و نه پیش‏رو خردمند دل‏سوزى را در جلو مى‏دیدند»

پنج دلیل براى خردمندانه بودن ترک جهاد با روس، به شرح زیر ذکر مى‏کند:

»اول این که ایرانیها در این زمان، یکدل نبودند و اگر جهادى رخ مى‏داد، برخى مسؤولین خیانت کرده و در چنان روزى، توده و کشور ایران را به روسیان فروختندى و در نهان با آنان سازش کردندى.

دوم این که بسیارى از سردستگان آزادى، بویژه در تهران، مردان نادرستى بودند و اینان در روز سختى، رو پنهان کردندى و در سفارت‏خانه‏ها جا گزیدندى، چنانکه در داستان بمباردمان مجلس شورا در سال 1287 همین رفتار را از خود نشان دادند.

سوم این که اگر جنگ با روسیه شروع مى‏شد، محمد على میرزا و شعاع السلطنه در استرآباد و سالار الدوله در لرستان... در سایه کوشش هواداران‏شان، در شهرها کار را بر آزادى‏خواهان دشوار ساختندى.

چهارم این که: ایران در آن روز قورخانه از خود نداشته، نیازمند اروپا بود که تفنگ و فشنگ و بمب و گلوله خریدارى کند و اگر با روس جنگ کردى، با همراهى که انگلیس با روس داشت، ایران با دشوارى توانستى از اروپا افزار جنگ بخرد.

پنجم این که: روسیان که بیش‏تر آبادیهاى شمال را به دست گرفته بودند، اگر ایرانیان به زد و خورد برخاستندى و اندک فیروزى در کار ایشان پدیدار شدى، روسیان... به آبادیها آتش زدندى و زنان و فرزندان بى‏گناه را کشتار کردندى. »69

با این همه، دلایلى که کسروى خود بر غیر عقلانى بودن جنگ با روس در آن شرایط مى‏آورد، چگونه انتظار دارد که علماى اعلام تن به چنین کارى دهند؟

 

3. واکنش علماى ایران به اولتیماتوم روس

مردم ایران، پس از قضیه اولتیماتوم روس، از خرید و فروش کالاهاى روس و انگلیس، سرباز زدند. در تهران، جوانان در خیابانها مى‏گردیدند و مغازه و دکانها را از خرید و فروش کالاى روسى بازمى‏داشتند و هر گاه یکى گوش نمى‏داد، شیشه‏هاى مغازه‏اش را مى‏شکستند. ضاربان ناشناس، یکى از تاجران بزرگ را که نماینده منافع روس بود، کشتند. در فارس، مردم به بانک ریختند، عوض کردن اسکناسها را خواستار شدند و کار را بر بانک سخت ساختند و نیز از فروش مواد غذایى به نیروهاى انگلیسى خوددارى کردند. در تبریز، زد و خوردى بین سربازان روس و مأموران محل، به خودکشى نایب والى و اعدام چهل و چهار تن از یاوران انقلاب مشروطه انجامید. آنان که عادت به چاى خوردن داشتند، چون قند و چاى از خاک روس به ایران مى‏آمد، چاى را ترک کردند.

»ترامواى تهران که از یک شرکت بلژیکى بود، مردم چون چندان جدایى میانِ روسیان با دیگر اروپاییان نمى‏نهادند، از آن نیز پرهیز مى‏جستند و چندین روز ترامواها همه تهى آمد و شد مى‏کرد.»70

در چنین شرایطى، علماى ایران، براى فرو نشاندن بحران، کارهایى را انجام دادند، از جمله:

1. علماى ایران، به دو گروه تقسیم شدند: گروه نخست - که بیش‏تر مقیم مرکز بودند - به همکارى نزدیک با دولت مرکزى قائل بوده و خواستار پیدا کردن راه حل سیاسى و مسالمت‏آمیز براى حل مسأله اشغال ایران بودند. از جمله کوششهاى مهمى که این گروه از عالمان در این زمینه انجام دادند، تقاضاهاى مکرر از آقا میرزاابراهیم محلاتى، مجتهد مقیم شیراز، جهت صدور فتواى ترک تحریم امتعه بیگانه بود که با پاسخ مثبت او مواجه شدند. و دیگر، ارسال تلگرافهاى متعدد به علماى مجتمع در کاظمین، جهت جلوگیرى از عزیمت آنان به ایران.

گروه دوم - که بیش‏تر، علماى جنوب ایران بودند - تنها راه حل× پایان دادن به اشغال ایران را در جهاد و جنگ مى‏دانستند. از همین رو، خواستار عزیمت علماى عتبات به ایران براى رهبرى جهاد بودند. در یکى از تلگرافهاى آنان خطاب به علماى اجتماع کننده در کاظمین چنین آمده بود:

»تکلیف امروزه اَعلام ]این‏که[ دولتیان را از این مملکت حالیه -که مخالفت با ملت و سازش با اجانب، به اسم پلتیک و مقتضیات است - منصرف و به سوء عاقبت و اضمحلال مملکت متنبه فرموده... عشایر بوشهر الى شیراز مستعد دفاع، و مترصد اوامر مطاعه هستند. »71

2. در تاریخ 19 ذى‏حجه 1329، یعنى 12 روز پس از اولتیماتوم دوم روس به ایران و دو روز قبل از ارتحال آخوند خراسانى، آقا میرزا ابراهیم محلاتى )مقیم شیراز( فتواى تحریم امتعه روس و انگلیس را صادر کرد.72 البته، نظر به پیشنهادهاى علماى مرکز و احراز موافقت علماى عتبات، و نیز نظر به رفع محذورات اولیه، وى در تاریخ 12 ربیع‏الاول 1330، حکمى رفع تحریم امتعه انگلیس و روس را صادر کرد.

3. اساس اطمینانى که علماى اردوى کاظمیه به وقایع ایران پیدا مى‏کردند، بیش از آن که معلول گزارشهاى رجال سیاسى )مجلسیان و درباریان( به آنان باشد، ناشى از اطلاع‏رسانى و مکاتباتى است که علماى ایران، با آنان داشتند. به عنوان مثال، مى‏توان به نامه‏اى که علماى اردوى کاظمیه، با میرزا ابراهیم محلاتى )مقیم شیراز( و آقا نجفى اصفهانى نوشته و از آنان تقاضاى »گزارش وضعیت مداخلات روس در ایران و کیفیت موضع‏گیرى دولت در قبال آنان» کرده‏اند.73 و یا به نامه‏اى که برخى علماى تهران به اردوى کاظمیه نوشته و اشغال مشهد توسط روسها و وضعیت ضعیف دولت در برابر آنها را گزارش مى‏دهد،74 اشاره کرد.

بر اساس همین گزارش است که علماى اردوى کاظمیه، به همه علما، مردم و عشایر ایرانى، توصیه به همراهى با دولت و ترک اختلاف و نفاق مى‏کنند. در این نامه آمده است:

»اولیاى امور، مشغول اصلاحات به تمامیت هستند، وضع حالیه بد نیست. استقلال مملکت، موقوف به اتفاق اهالى و اطاعت مراکز و تقویت دولت است. اگر به اقتدار دولت افزوده نشود و مثل سابق، هر شخصى به خیال خود حرکت کند، تحقیقاً استقلال مملکت رفته است. لازم است تلگرافات به سرحدّ از طرف حضرات آیات الله، به تمام ولایات ایران بشود که نتیجه اختلافات مشهود شد که جز اضمحلال مملکت و سلب امنیت از عموم نتیجه نداشت. لازم است... در هر امرى رجوع به مرکز شود و به رأى خود کارى نکنند. »

در هر حال، اگر موقعیت‏شناسى صحیح علماى ایران نبود، بى گمان، حرکت علماى اردوى کاظمیه نیز که بر اساس گزارشهاى علماى ایران صورت مى‏گرفت، به درستى مدیریت نمى‏شد.

 

نتیجه

علما، با اتفاق کلمه، علیه اولتیماتوم روس، قد افراشتند و مواضع سرسختانه‏اى گرفتند. در این حرکت و خیزش بزرگ، علماى مشروطه و چه آنان که از مشروطه جدا شده بودند، شرکت داشتند; زیرا که دست اندازیهاى روس را در راستاى نابودى کشور و هدم اسلام مى‏دیدند و ارزیابى مى‏کردند.

در این مقال، چگونگى شکل‏گیرى اردوى کاظمیه و هدف علماى عتبات از شرکت در آن اردو، و واکنش علماى ایران به اولتیماتوم روس و چگونگى رویارویى با روسها، شرح شده است و بازگو شده که در این باره، نظر علماى مرکز و علماى جنوب، متفاوت بوده است. علماى مرکز در نامه‏هاى خود به علماى اردوى کاظمیه بر راه حل سیاسى و همکارى با دولت مرکزى تأکید داشته و علماى جنوب بر روریارویى مسلحانه با روسها اصرار داشته‏اند.

به هر حال، علماى اردوى کاظمیه و عتبات، با دقت و درنگ روى اوضاع و احوال و شرایط ایران و دولت و نیروهاى نظامى، و دلایل هر دو گروه از علماى ایران - مرکز و جنوب - به راه حلّ خردمندانه‏اى دست مى‏یابند که زوایاى آن را در این مقال، بازتاب یافته است.

 منابع
- اختناق در ایران، مورگان شوستر، ترجمه ابوالحسن موسوى شوشترى، صفى على شاه، تهران، 1351
- اسناد حضور دولتهاى بیگانه در شرق ایران، الهه محبوب فریمانى، آستان قدس رضوى، چاپ اول، مشهد 1382.
- اسنادى درباره هجوم انگلیس و روس به ایران، محمد ترکمان، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى تهران، 1370.
- اندیشه تحریم در تاریخ سیاسى ایران، موسى نجفى، آستان قدس رضوى، چاپ اول، مشهد 1371.
- انقلاب مشروطیت ایران، ادوارد براون، ترجمه مهرى قزوینى، کویر، تهران، 1376.
- ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه کاظم فیروزمند و همکاران، مرکز، چاپ سوم، تهران 1379.
- بحران مشروطیت در ایران، حسین آبادیان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، تهران 1383.
- برگى از تاریخ معاصر، محمدحسن نجفى قوچانى، هفت، چاپ اول، تهران 1378.
- تاریخ بیدارى ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانى، امیرکبیر، چاپ هفتم، تهران 1384.
- تاریخ هیجده ساله آذربایجان، احمد کسروى، بخش اول، امیرکبیر، چاپ دهم، تهران 1371.
- تشیع و مشروطیت و نقش ایرانیان مقیم عراق، عبدالهادى حائرى، امیرکبیر، چاپ سوم، تهران 1381.
- خاطرات و اسناد مستشارالدوله، صادق مستشارالدوله، فردوسى، تهران 1361.
- خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ابوالفضل شکورى، ارشاد اسلامى زنجان، چاپ اول 1384.
- روز شمار تاریخ ایران، از مشروطه تا انقلاب اسلامى، باقر عاقلى، ج1، نامک، چاپ اول، تهران 1384.
- سیاحت شرق، آقانجفى قوچانى، تصحیح ر. ع. شاکرى، امیرکبیر، تهران، 1362.
- فصلنامه متین، شماره 13، مقاله: علما و اولتیماتوم روس، به قلم محسن بهشتى سرست.
- مرگى در نور، عبدالحسین مجید کفایى، زوّار، چاپ اول، تهران 1359.
- نامه‏هایى از تبریز، ادوارد براون، ترجمه حسن جوادى، خوارزمى، تهران 1361.
- نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمال، سلیم حسنى، ترجمه محمد باهر و صفاءالدین تبرائیان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، تهران 1378.
- هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران، سیدحسن نظام زاده، به کوشش نصرالله صالحى، شیرازه، چاپ اول، تهران 1377.
 
پى نوشتها:
1. این کمیسیون، سالیانه یک‏صد هزار تومان براى محمدعلى شاه و خانواده وى، به عنوان حقوق و مستمرى مادام‏العمر تعیین کرد و در عوض، جواهرات سلطنتى و املاک او را به دولت واگذارد.
2. در این توزیع مناصب، یپرم ارمنى، رییس نظمیه; صمصام السلطنه بختیارى، حکمران اصفهان; مهدى‏قلى خان مخبر السلطنه، والى آذربایجان; مستوفى الممالک، با حفظ سمت وزیر جنگ، سرپرست دربار; سید محمد امام زاده، امام جمعه; نظام السلطنه، حکمران کرمانشاه، شدند.
3. انقلاب مشروطیت ایران، ادوارد براون، ترجمه مهرى قزوینى/313311، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامى، باقر عاقلى، ج 7863/1.
4. این اقدام در تاریخ 1288/5/8 )شانزده روز پس از فتح تهران( و از سوى یک دادگاه انقلابى که از هشت نفر، به نامهاى زیر تشکیل شده بود، انجام گرفت: شیخ ابراهیم زنجانى، جعفرقلى خان سردار بهادر بختیارى )فرزند على‏قلى خان سردار اسعد بختیارى(، اعتلاء الملک نصر الله خلعتبرى )پسر عموى سپهدار تنکابنى(، سید محمد نجات، نماینده خراسان، سید محمد امام زاده امام جمعه تهران )فرزند سید زین‏العابدین(، میرزا محمدعلى تبریزى )محمدعلى تربیت(، وحیدالملک شیبانى و یمین نظام سردار مقتدر.
5. این اقدام در تاریخ 1288/5/10 )دو روز پس از شهادت شیخ( و به جرم انتساب فامیلى با شیخ فضل الله صورت گرفت.
6. این اقدام در تاریخ 1288/12/9 صورت گرفت.
7. رییس قورخانه که نقش برجسته‏اى در کودتاى عقیم دسامبر 1907 ایفا کرده بود.
8. وى، چندى وزیر تجارت و چندى نایب‏الحکومه تهران بوده است. براى اطلاع از چگونگى اعدام وى، ر. ک: تاریخ بیدارى ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانى، بخش دوم/530524.
9. این ا قدام در تاریخ 9) 1289/4/24 رجب 1328) از سوى چهار نفر مجاهد که وارد خانه وى شدند و او را گلوله‏باران کردند، صورت گرفت.
10. این اقدام در تاریخ 1289/11/14، از سوى دو نفر کارگر روسى، سر چهارراه مخبر الدوله صورت گرفت.
11. این اقدام در تاریخ 1289/12/12، از سوى رئیس نظمیه اصفهان، که تبعه روس بود، صورت گرفت و طى آن، برادر زاده حکمران به قتل رسید.
12. این اقدام به دستور نظمیه و به دلیل مستبد بودن مجلل‏السلطان صورت گرفت.
13. شیخ محمد حرز الدین در کتاب معارف الرجال، ج159/2، خود مى‏نویسد:
»ملا قربان‏على را به همراه چند مأمور به عراق اعزام کردند و در شهر خانقین از دستانش دست‏بند را باز مى‏کنند.»
14. خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ابوالفضل شکورى/194175.
15. مستشار الدوله در خاطرات (/169) خود مى‏نویسد:
»در جلسه روز پنج‏شنبه مجلس (23 شعبان 1327) تلگرافى از اصفهان، از صمصام السلطنه خوانده شد و لزوم تبعید آقانجفى و آقا شیخ نور الله قرار شد. صمصام السلطنه، آقانجفى را به عتبات روانه نماید و از طرف هیأت مدیره، آقا شیخ نور الله به تهران احضار گردد.»
16. این فرقه که بیش‏تر جانب‏دار اشراف زمین‏دار و طبقه متوسط سنتى بود، توسط سید عبد الله بهبهانى، سید محمد طباطبایى، سپه‏دار سرکرده خطه شمال و شازده عبد الحسین میرزا، بزرگ خاندان اشرافى فرمانفرما و داماد مظفر الدین شاه رهبرى مى‏شد و بنا به گفته کاردار انگلیس، ملک زاده، در بین روحانیون، تجار و پیشه‏وران قدرت داشت.
ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه کاظم فیروزمند و همکاران/ 9695.
17. رهبران دموکراتها - تقى زاده و محمد تربیت از گنجینه فنون در تبریز، سلیمان اسکندرى و محمد رضا مساوات، از کمیته انقلابى در تهران، و حسین‏قلى‏خان نواب از یاران سابق ملکم خان در لندن و احتمالاً عضو مخفى جامع آدمیت در تهران - بازماندگان انجمنهاى رادیکال پیش از 1285 و بیش‏تر از نواحى شمال بودند. در خارج از پارلمان، حزب دموکرات را در اصل حیدرخان و محمدامین رسول زاده رهبرى مى‏کردند. حیدرخان که بعدها دبیر اول حزب کمونیست ایران شد، چون نمى‏توانست فارسى را سلیس صحبت کند، نتوانست وکیل مجلس شود. رسول زاده، که پس از انقلاب روسیه، یکى از رهبران منشویک در باکو شد، از قفقاز براى شرکت در جنگ داخلى آمده بود. او روزنامه‏اى با عنوان: ایران نو، به راه انداخت که ارگان حزب بود و خیلى زود بیش‏ترین تیراژ را در بین مطبوعات تهران به دست آورد.                                                             همان/9593.
18. همان/97.
19. على‏رضا خان عضدالملک نائب السلطنه در تاریخ 1289/6/15 به علت کهولت سن درگذشت و در ایوان مقبره ناصر الدین شاه مدفون شد. اعتماد السلطنه درباره وى مى‏نویسد:
»عضدالملک على‏رضاخان از منسوبان پادشاه است; خوشبخت و مال‏دار و در خِسّ‏ت و امساک به اعلى درجه اشتهار، امّا متدین و ظاهرالصلاح و پاک‏فطرت و پاکیزه سیرت. در راه خدمت پادشاه از بذل جان و مال عزیز، مضایقه ندارد. صرف در راه خدا و خداوندپرستى مى‏سپارد و به تمام معنى شخص نازنینى است، امّا عامى و بحت و بسیط است. در بى‏سوادى و بى‏خبرى به درجه افراط و تفریط. و متشرعى است که نه اصول مى‏داند نه فهم مسائل فروع مى‏تواند. حتى قرآن و دعا را غلط مى‏خواند. از پولتیک و علم روابط خارجى بى‏بهره است و بى‏اطلاع. فقط دلش به این خوش است که مردم به او زیاد احترام نمایند و وى را به بزرگى و شأن بستایند.»
روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامى/76.
20. ایران بین دو انقلاب/9392.
21. یرواند آبراهامیان موارد دخالت شوستر در امور روسیه را چنین برمى‏شمارد:
»شوستر، مأموران بلژیکى گمرکات را که از حمایت روسیه برخوردار بودند، بازجویى کرد، نیروى ویژه‏اى براى جمع‏آورى مالیات در سراسر کشور، حتى در ایالات شمالى ترتیب داد، و اموال شاهزاده‏اى را که حکومت مرکزى خائن‏اش مى‏دانست; امّا خود وى مدعى تابعیت روسیه بود مصادره کرد. این عمل، به گفته کاردار انگلیس، »کاسه خشم» تزار را لبریز کرد.»
ایران بین دو انقلاب/98.
22. این زنان، از اقلیتهاى مذهبى بودند.
23. بحران مشروطیت در ایران، حسین آبادیان/418417.
24. تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/236237.
25. البته خروج نیروهاى قزاق از پارک شعاع السلطنه - که در این زمان با محمدعلى شاه در حمله به ایران همکارى مى‏کردند - به دستور شوستر، بهانه مناسبى براى تشدید عملیات علیه ایران به دست مى‏داد.                                   همان/230235.
26. این سیاست رسمى انگلیس بود. این در حالى است که یک سیاست غیر رسمى -که نوعاً وابسته به شرکتهاى فراملى بود - تلاش مى‏کرد تا ملت و دولت ایران را به جنگ با روس ترغیب کند. نمایندگان این جریان در ایران از جمله اسمارت، چرچیل، نورمن، استوکس و... بودند که با اقلیت دموکرات مجلس ارتباط برقرار کرده و آنان را به سیاست خود متمایل مى‏کردند.
همان/471424.
27. کسروى در این خصوص مى‏نویسد:
»امید مى‏رفت انگلیسیان، آن همه فزونى‏جویى روسیان را بر خودهموار نخواهند نمود، لیکن دولت انگلیس رنجانیدن روس را نمى‏خواست و از میانجى‏گرى باز ایستاد و به جاى آن به دولت ایران سفارش کرد که خواهش دولت روس را بپذیرد و با زبان وزیر مختار خود پیام داد که هر گاه ایران خواهش روس را انجام دهد، لشکرى که فرستاده مى‏شود بازگردد. نیز ادوارد گرى به نماینده خودشان دستور داد که مستر شوستر را دیدار کند و او را پندى دهد و به نرمى و خوش‏رفتارى با روسیان وادارد.»
تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/ 235.
28. همو مى‏نویسد:
»ناصرالملک و کابینه حاج نجفقلى خان از نخست بر این بودند که با روس از در نرمى باشند و خواهش‏هاى او را بپذیرند و شاید کسانى از ایشان از راه نیک‏خواهى این اندیشه را دنبال مى‏نمودند; زیرا ایران را تواناى جنگ با روس نمى‏دانستند.»                       همان/245241.
29.
»صمصام السلطنه، رئیس الوزراء در شرایطى که وقت اولتیماتوم روس رو به اتمام بود، از نمایندگان خواست تا به کابینه، اختیارات تامه براى حل این مسأله داده شود. در حالى که اکثر نمایندگان بهت‏زده شده بودند و سکوتى مرگ‏بار مجلس را فرا گرفته بود، شیخ محمد خیابانى بلند شد و سومین نطق خود در این خصوص را این‏گونه انجام داد: شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته باشد که آزادى و استقلال ما به زور سلب شود، ولى سزاوار نیست که ما خودمان به امضاى خود آن را از دست داده و ترک کنیم. این جمله وى تأثیرى بسزا در روحیه نمایندگان گذاشت، تا جایى که به اولتیماتوم رأى منفى دادند. در مقابل، افرادى، چون وثوق الدوله با انتقاد از وضعیت موجود کشور و بحرانهاى سیاسى - اجتماعى کشور به دنبال راضى کردن مجلس براى تن دادن به اولتیماتوم روس بودند!»
مشروح مذاکرات مجلس دوم، جلسه 329.
30. دهخوارقانى، طى نطقى با پیشنهاد کمیسیون منتخب از سوى مجلس براى حلّ مسأله اولتیماتوم مخالفت کرد و چنین استدلال آورد که مجلس از آن ملت است نه دولت. ملت مجلس را تأسیس کرده که دیگر اجنبى، همانند سابق در کشور نفوذ نداشته باشد. حال چگونه ممکن است که نمایندگان تسلیم خواسته دولت روس گردند. وى، بعدها رساله‏اى مستقل درباره واقعه اولتیماتوم نگاشت و مباحث جزئى و حائز اهمیتى را مطرح کرد.
31. بحران مشروطیت ایران/420418.
32. در خارج از مجلس نیز، بسیارى از شخصیتهاى سیاسى، فرهنگى و عادى هم با اولتیماتوم روس و هم با برخى از سیاستهایى که براى حل این مسأله در پیش گرفته مى‏شد، مخالف بودند. کسروى مى‏نویسد:
»مى‏بایستى پیش‏آمد را از راه سیاست و با دست وزارت خارجه یک‏رویه کنند، نه این‏که شوستر صد تن ژاندارم فرستاده و با زور قزاق‏ها را لخت کرده، بیرون رانند. راست است ایران کشورى آزاد است و قنسول روس را نمى‏رسید که به کارهاى درونى دست یازد، ولى مى‏بایست فراموش نکنند که روسیان آزادى ایران را به هیچ گرفته و به همه شهرهاى شمالى سپاه آورده بودند.»
تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/230229.
»احساسات ملى اقشار مختلف مردم را فراگرفته بود، به گونه‏اى که حدود سیصد تن از زنان تهران در حالى که در چادرهاى سیاه و نقابهاى مشبک ظاهر شده بودند و بعضاً سلاح حمل مى‏کردند، وارد مجلس شده و از رئیس مجلس خواستار مقاومت در برابر اولتیماتوم روس بودند.»
اختناق ایران، مورگان شوستر، ترجمه ابوالحسن موسوى شوسترى/235.
33. دو سال قبل از این واقعه )یعنى در 19 جمادى الثانى 1327) روسها دو سه هزار نفر از سربازان خود را )با توافق انگلیس( وارد بندر انزلى کردند و از اواسط جمادى الثانى 1328 به عملیات تجاوزکارانه در تبریز دست زدند. به دنبال روسها، بعد از چندى، قواى انگلیس نیز وارد بوشهر شد و بندرهاى عباس، لنگه و پاره‏اى از دیگر بنادر خلیج فارس را تصرف کرد.
34. از اوایل محرم 1330 ق. جنگهاى خونینى بین مجاهدین تبریز و روسها، آغاز شده بود که سرانجام، با دستگیرى ثقة الاسلام و شهادت شمارى از یارانش خاتمه یافت.
ثقة الاسلام، قبل از دستگیرى، در پاسخ به خیرخواهى برخى از دوستانش که از او خواسته بودند تا به سفارت عثمانى پناهنده شود، اظهار داشته بود:
»از زمانى که آقا میر فتاح پس از شکست عباس میرزا جلو افتاد و شهر تبریز را به دست روسها سپرد، صد سال مى‏گذرد و همیشه نام میرفتاح به بدى یاد مى‏شود. شما چگونه خرسندى مى‏دهید که من در این آخر زندگى از ترس مرگ، خود را به پناهگاهى کشم و دیگران را در دست دشمن گذارم؟»
تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/305.
انجمن سعادت )جمعیت ایرانیان مقیم استانبول( در تاریخ 12 محرم 1330 )سوم ژانویه 1912) دستگیرى و اعدام ثقة الاسلام را چنین گزارش کرده است:
»هشتم محرم، کوماندان روس وارد تبریز و نهم ماه جمعى از مشروطه‏طلبان را دستگیر و روز عاشورا، هشت نفر را که از جمله ثقةالاسلام مجتهد بزرگ که محل اعتماد علماى اکناف و مرجع اهالى بوده، با صادق الملک و شیخ سلیم و چند نفر از محترمین به دار زدند. هیأت دولت، نظر به نصایح دولت عثمانى، اولتیماتوم روس را محض این‏که جلو بهانه‏جویى و خون‏ریزى را بگیرد، قبول کرد. متأسفانه علاوه بر کشتار زیادى که در آن چند روز اول از مردم بى‏گناه کرده‏اند، در قلوب مسلمین یک عداوت ابدى از این بى‏رحمى تاریخى متمکن نمودند.»
نامه‏هایى از تبریز، ادوارد براون، ترجمه حسن جوادى/8382.
35. براى اطلاع بیش‏تر از اسناد این هجوم، ر. ک: اسناد حضور دولتهاى بیگانه در شرق ایران، محبوبه فریمانى/10198.
شیخ حسین اولیاى بافقى - از علماى اخبارى آن روزگار در رساله‏اى خطى به نام »آشوب آخرالزمان» به بعضى از حوادث آن ایّام، از جمله حمله روسها به حرم امام رضا )ع ( اشاره کرده است:
»تا سه روز روسها، به کسى اجازه ورود به داخل حرم را نمى‏دادند. روسها، سگان و اسبان خود را در حرم و اماکن آن مى‏چرخانیدند و مردم شهر هم نفس نمى‏توانستند بکشند از ترس، به جهت این که غلبه کفر بود. از همه بدتر زنهاى فرنگى و ارمنى با سگان خود داخل صحن شریف مى‏شدند و جایى که سالهاى سال، آرزو داشتند ولو محض سیاحت داخل شوند و احدى جرأت نداشت که دم بزند، یا مانع شود.»
آشوب آخرالزمان، شیخ حسن اولیاء بافقى، مندرج در
مجله وحید(1330 ق(، به نقل از: فصل نامه متین، شماره 13،
مقاله: علما و اولتیماتوم روس، به قلم محسن بهشتى سرشت.
36. هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران، سید حسن نظام الدین‏زاده، به کوشش نصر الله صالحى، مقدمه/43.
37.
»وثوق الدوله پیشنهاد داد: مجلس منحل شود; زیرا مانع پیشرفت دولت در سیاست خارجى و داخلى شده است. کسى با او مخالفت نکرد، پس نائب السلطنه بلافاصله طى حکمى مجلس را منحل اعلام کرد. یپرم خان رییس کل نظمیه مجلس را تصرف کرد و نمایندگان را از آن‏جا اخراج نمود.»                   بحران مشروطیت در ایران، 432.
38. مرگى در نور، عبد الحسین مجید کفایى/248247.
39. همان/ 252; برگى از تاریخ معاصر، محمد حسن نجفى قوچانى/69.
40. به دنبال تجاوز روسها به شمال کشور، انگلیسیها نیز فرصت را غنیمت شمرده و به بهانه ناامنى راه‏هاى جنوب، طى یادداشتى به دولت ایران، مهلت سه ماهه‏اى براى تأمین راه‏ها ابلاغ نمود و تهدید کرد: در غیر این صورت، دولت انگلیس با تشکیل نیرویى در جنوب به رقابت با نیروهاى قزاق روس خواهد پرداخت.
تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/230.
رییس مجلس )مؤتمن الملک ( در تلگرافى به نجف اشرف، خطاب به آخوند خراسانى، موضوع تجاوز روسها و تهدید انگلیسیها را به اطلاع ایشان رسانید و از وى کسب تکلیف کرد. آخوند خراسانى قبل از هرگونه اقدامى علیه روس، با صدور اعلامیه‏اى خطاب به دولت انگلیس، عمل انگلیسیها را محکوم و تقبیح کرد. در بخشى از اعلامیه وى آمده است:
»هرگز گمان نبود از دولت حق‏پرست و آزادى‏خواه که در اقطار عالم خود را معرفى به طرفدارى حقوق نوع بشر فرموده‏اند، مسلک قدیم و قویم خود را از دست داده، در محو آزادى و استقلال ایران، با دولت روس، همدست شوند و نظیر معاملات روس در شمال، نسبت به جنوب ایران درصدد برآیند. ملت تازه بیدار ایران، که به جهت مدافعه از حقوق وطنیه، گسیختن زنجیر اسارت و خلع طوق رقیت خاندان سلطنت خود، این همه خونها ریخته و قربانیها نموده و خانمانها بر باد داده، تا جان در بدن دارد به رقیت اجانب تمکین نخواهد کرد و در بذل بقیه نفوس و اموال در طریق حفظ استقلال مملکت، که اولین وظیفه دینیه مسلمین است، حاضر و مهیّا خواهد بود. مقام ریاست روحانیه اسلامیه هم در دفاع از حوزه مسلمین از هر نحو اقدامى کوتاهى نخواهد کرد.»
قبل از آن‏که خبر اولتیماتوم دوم روس مبنى بر چهل و هشت ساعت مهلت به نجف برسد، آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى در یادداشتى به سفیر ایران در پترزبورگ نیز از دولت روس خواستند که ارتش خود را از شمال ایران بیرون ببرد:
»مستدعى است محض محافظه حسن جوار، امر و مقرر فرمایند بدون مزاحمت و تولید اشکال، عساکر روس را معاودت داده، زیاده بر آن عزت نفس مسلمانان را تحقیر نکنند.» 
مرگى در نور، /252251.
41. سیاحت شرق، آقانجفى قوچانى، تصحیح ر. ع. شاکرى/479.
42. علماى بزرگى که به این اردوگاه آمدند، عبارت‏اند از: آیات عظام، ملا عبد الله مازندرانى، شیخ الشریعه اصفهانى، سید مصطفى کاشانى، سید اسماعیل صدر، محمد تقى شیرازى، میرزا مهدى خراسانى )آیت الله زاده(، آقا ضیاء عراقى، سید ابوالحسن اصفهانى، مهدى خالصى، میرزا حسین نایینى و...
43. ماهیت این مهاجرت را تنها علما و نه مردم مى‏دانستند که یک حرکت سیاسى و نه جهاد است.
44. آقا نجفى قوچانى در سبب مرگ آخوند مى‏نویسد:
»غالب اطبّا و حدس غالب ناس بر این بود که آن بزرگوار را مسموم نموده‏اند و از بعضى قرائن حدس زده مى‏شد که در کربلا در عرفه که مشرف شده بود، مسموم‏اش نمودند; چون بعد از مراجعت از کربلا، فى‏الجمله ضعفى بر آن بزرگوار مستولى مى‏شد و خودش هم گاهى مى‏فرمود که من خودم را مزاجاً غیر سابق احساس مى‏کنم... در سبب فوت آن جناب، بنده ]مانند کسروى: تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/247] حدس قوى دارم که تراکم غصه و حزن بود، از اهتمام و جدیت کفر در اضمحلال ممالک اسلامى که مقدمه ذهاب اسلام است... از این رو، نقل شده چند شبى حضرت آیت الله، سحرها قرآن به سر مى‏گرفت و مرگ خود را از خدا مى‏خواست.»                                برگى از تاریخ معاصر/131130.
سید على محمد دولت آبادى )برادر یحیى دولت آبادى( نیز معتقد است که اگر آخوند مقتول شده باشد، به احتمال قوى با مباشرت میرزا ابوالقاسم شیروانى، کارمند محلى روسها در نجف - که علناً علیه آخوند فعالیت مى‏کرد و از همین راه به مقام آگنتى رسیده بود - بوده است.
بحران مشروطیت در ایران/428.
سلیم الحسنى نیز مى‏نویسد:
»مرگ نابهنگام آخوند خراسانى، اتهامهایى را متوجه روس و انگلیس کرد; چرا که در واقع، رحلت او هدف مشترکى براى روسیه، انگلیس و حتى حکومت ایران دربر داشت. آن چه ما را وادار مى‏کند تا ایران را نیز در شمار متهمان قرار دهیم، این است که آخوند خراسانى به دنبال ورود به ایران و بیرون راندن روسها، هدف دیگرى را مطمح نظر داشت که همانا بازگرداندن مشروطیت به مسیر صحیح آن، پس از این که در کژراهه قرار گرفته بود. بر مبناى این دیدگاه، چنین مى‏نماید که طرح آخوند خراسانى، تهدیدى یکسان علیه روسیه، بریتانیا و ایران به شمار مى‏آمد، هر چند که انگیزه‏هاى سه گروه با یکدیگر، متفاوت است... . هیچ سند تاریخى آشکارى درباره مرگ ناگهانى آخوند خراسانى وجود ندارد که حاکى از آن باشد ارتحال وى طبیعى بوده و یا این که او را به قتل رسانده‏اند.»
نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمار، سلیم حسنى،
ترجمه محمد باهر و صفاءالدین تبرائیان/7372.
45. اندیشه تحریم در تاریخ سیاسى ایران، موسى نجفى/5958.
46. هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران/49.
47. همان/50.
48. همان/126125.
49. اسنادى درباره هجوم انگلیس و روس به ایران/257.
50. همان/259258.
51. مرگى در نور/268267.
52. یک بار هم که سید تصمیم به پیوستن به اردوى کاظمیه را مى‏گیرد، توسط ابوالقاسم شیروانى - ویس قنسول روس در بغداد - از این کار منصرف مى‏شود.
هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران/8784.
53. نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمار/7069. نویسنده ادعا مى‏کند که سید یزدى، این بیانیه را در فاصله زمانى میان اولتیماتوم اول (24 ذى‏قعده 1329) و اولتیماتوم دوم (7ذى‏حجه 1329) یعنى تاریخ 5 ذى‏حجه 1329، صادر کرده است که درست نیست.
54. هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران/47; تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/501.
55. به نظر مى‏رسد این استدلال و ادعاى آقاى نظام الدین زاده )از شاگردان آخوند و از شرکت‏کنندگان در اردوى کاظمیه( و آقاى کسروى که مى‏نویسد:
»چنین گفتند که آمدن ما به کاظمین به آهنگ ایران، نه از بهر آن بوده که ایرانیان را به جنگ روس برانگیزیم، بلکه براى این بوده که آنان را به همدستى با یکدیگر و فرمانبردارى با دولت برانگیزیم»
یک استدلال پسینى است. بدین معنى که چون پس از اتمام قضیه اردوى کاظمیه، کتاب خود را نگاشته است، بیش‏تر، عدم مهاجرت علما به ایران و عدم اعلان جهاد را توجیه کرده تا تبیین تاریخى - علمى. بویژه این که تمام استناد وى، به آن چه در این خصوص ادعا مى‏کند، گفت‏وگویى مبهم میان دو شخص مجهول در منزل سید اسماعیل صدر است. مى‏توان گفت که قصد اولى علماى اعلام از این حرکت، حقیقتاً مهاجرت بوده است، امّا نظر به تلگرافهایى که هم از جانب مجلس شوراى ملى و دربار سلطنتى و هم از جانب علماى مقیم پایتخت ایران به آنان مى‏رسید و فضاى اجتماعى - سیاسى ایران را براى آنان تبیین مى‏کرد، تصمیم به عدم مهاجرت و عدم اعلان جهاد گرفتند.
56. یادداشتهاى میرزا اسد الله ضمیرى، به کوشش سیروس شکوهى.
57. هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران، مقدمه، به قلم نصرالله صالحى/13.
58. کسروى ادعا مى‏کند که این فتوا تحت تأثیر و فشار انجمن تبریز صورت گرفته است.
تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/251.
59. همان/241.
60. نویسنده کتاب: نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمار/17، بدون این که متن اعلامیه و فتوا را بیاورد، مى‏نویسد:
»آخوند خراسانى در نامه‏اى به علماى تبریز، آنان را به لزوم فراگیرى فنون نظامى و استفاده از اسلحه فراخواند و فتواى تحریم خرید کالاهاى روسى را صادر کرد.»
نویسنده کتاب: تشیع و مشروطیت/159، نیز که چنین ادعایى دارد، مستندش، کتاب نظام الدین زاده است که در آن سند و متن بیانیه آخوند ارائه نشده و تنها اصل مطلب ادعا شده است.
61. نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمار/71; تشیع و مشروطیت در ایران/159.
62. بخشى از این تلگراف، چنین است:
»امرى که عائق حصول مقاصد مطلوبه مى‏توان شد، امر به تحریم امتعه انگلیس در صفحات جنوب است که هر قدر به وسائل دوستانه آن دولت تشبث مى‏شود، بقاى تحریم را علامت خصومت پنداشته، خوددارى نمى‏کنند. اگر چه بر ذوات مقدسه، مخفى نیست که مخاصمه اقتصادى یک مملکت ضعیفِ فقیر، با یک دولت قوى، با پیش‏آمدهاى سیاسى امروزه، چقدر محذورات را حاصل مى‏نماید، ولى از بابت تذکره و تذّکر عرض و تمنا مى‏شود که توجه سریعى در رفع حکم تحریم فرموده، اولیاى دولت را در پیشرفت مصالح مسلمین معاونت فرمایند که ان شاء الله تعالى رفع نواقص که مقتضاى امر اصلاح و پیشرفت کار است، بشود.»
هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران/121.
63. همان/122. این جواب هر چند ناظر به نفى صدور تحریم امتعه انگلیس و نه روس مى‏باشد، اما نظر به این که در شرایطى تقاضا مطرح شده که معضل اساسى کشور، روس و سپس انگلیس بوده، اگر فتوایى در تحریم کالاهاى روس صادر شده بود، حتماً بدان اشاره مى‏شد.
64. مرگى در نور/245239.
65. تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش دوم/500.
66. مرگى در نور/256.
67. به عنوان مثال; مى‏توان به نامه‏هایى که در کتاب »تاریخ دخانیه» شیخ حسن کربلایى، میان دربار ناصرى و علماى تهران و سامرا ردّ و بدل شده است، مراجعه کرد.
68. تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش دوم/500.
69. همان/245244.
70. ایران بین دو انقلاب/ 99; تاریخ هیجده ساله آذربایجان، بخش اول/ 242241.
71. اسنادى درباره هجوم انگلیس و روس به ایران (12911287 ش(/328.
72. فرازى از متن تحریمیه وى چنین است:
»خرید از تجارت‏خانه‏هاى این دو دولت، چه در داخل ایران و چه در خارجه، اگرچه سفارشى شده باشد و حمل نمودن آن‏چه خریده شده از خارجه به داخله ایران و حمل نمودن اجناس موجوده در بنادر ایران به ممالک ایران، آن‏چه متعلق به خارجه است... بعد از بیست و پنج روز از تاریخ این تحریر، اعظم محرمات شریعه و باد دادن اسلام و خیانت بزرگ به صاحب شریعت مقدسه... و اعانت به کفر و مخاصمه با امام زمان )عج( مى‏باشد و کسى که مخالفت با این احکام یا تقلبى در آنها نماید از تاجر و دلال و مکارى باشد و اشنع و انحاى تعزیر شرعى خواهد شد.»
اندیشه تحریم در تاریخ سیاسى ایران/67.
73. هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران/9594.
74. همان/100.