نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
چکیده
کلیدواژهها
درآمد
فضاى ایران، در سالهاى پس از فتح تهران )مشروطه دوم( به شدت بحرانى بود. پارهاى گزارهها که این بحران را نشان مىدهند، به شرح ذیل است:
1. تغییر و تحولهاى اولیه پس از فتح تهران که در فضاى شور و هیجان انقلاب صورت مىگرفت. به عنوان مثال، یکى از این اقدامها، تشکیل کمیسیون عالى1 بیست و هشت نفره از مشروطهخواهان بود که چند تصمیم مهم گرفت:
یک. محمد على شاه را به علت پناهندگى به سفارت روس، از سلطنت، خلع و ولیعهد احمد میرزا سیزده ساله را به جایى او، و علىرضا خان عضد الملک - رئیس ایل قاجار - را به نیابت سلطنت انتخاب کرد.
دو. توزیع مناصب جدید.2
سه. تشکیل دادگاه انقلابى هشت نفره براى محاکمه محمد على شاه و همفکران وى.
2. ظهور روزنامههاى جدید همچون ایران نو (1288/5/2 با مدیریت سید محمود شبسترى آذربایجانى، ملقب به ابوالضیاء، شرق (1288/7/7) با مدیریت سید ضیاء الدین پسر سید على آقا یزدى، شفق تبریز (1289/7/15) با مدیریت میرزا صادقخان رضا زاده شفق، برق (1289/7/15) با مدیریت سید ضیاء الدین، نوبهار مشهد (1289/7/20) با مدیریت ملک الشعراى بهار و... راهاندازى شدند که فضاى جامعه را به شدت ملتهب و مشوّش مىکردند.
3. شیوع اعدام، ترور و تبعید3 از جمله اعدام شیخ فضل الله،4 اعدام آجودانباشى توپخانه،5 تبعید و سپس اعدام مؤقر السلطنه،6 اعدام صنیع حضرت،7 تیرباران مفاخر الملک،8 اعدام میر هاشم تبریزى و برادرش، ترور سید عبدالله بهبهانى،9 ترور مرتضى قلى خان صنیع الدوله )اولین رئیس مجلس شوراى ملى(،10 ترور حکمران اصفهان،11 غارت منزل مجلل السلطان و تبعید وى،12 تبعید غیر انسانى13 ملا قربان على زنجانى،14 تقاضاى تبعید براى آقا نجفى و حاجآقا نور الله،15 تبعید امیر بهادر جنگ، تبعید سعد الدوله و...
4. ظهور احزاب و فرق تندرو و مخالف در مجلس دوم مشروطه، از جمله فرقه اعتدال16 و فرقه دموکرات17 که ترور بهبهانى سرآغاز کشمکشهاى پیاپى میان آنها شد و با جاىگزینى مستوفى الممالک به جاى سپهدار و دستور خلع سلاح مجاهدین و سرپیچى هواداران اعتدالیون به رهبرى ستّار خان و باقر خان و نزاع خونین باغ طوطى که منجر به زخمى شدن ستّار خان شد، به اوج خود رسید.
5. حاکمیت مطلق ایل بختیارى، به این دلیل که آنان خود را فاتحان تهران مىدانستند. در هر کابینهاى چندین بختیارى حضور داشت: در اوایل سال 1290، صمصام السلطنه، ریاست کابینه و یکى از برادرانش ریاست محافظان کاخ را و بزرگِ خاندان حاجى ایلخانى، وزارت جنگ را و دیگر خویشاوندان، حکومت اصفهان، خوزستان، یزد، کرمان، بروجرد، بهبهان و سلطانآباد را عهدهدار بودند.
»گذشته از این، شش خان بزرگ خاندان ایلخانى توافق کرده بودند تأسیسات شرکت نفت ایران و انگلیس را در قبال مشارکت در 3% از سود شرکت حفظ کنند. تعجبى نیست که بسیارى از قبایل دیگر، کم کم، مشروطیت را پوششى براى تسلط ایل بختیارى تلقى کردند و در صدد یافتن چاره برآمدند. »18
6. ضعف دولت مشروطه، به دلیل نوجوان بودن احمدشاه و مرگ نائب السلطنه پیر،19 بروز جنگهاى عشیرهاى، بخصوص از اوایل 1290 به بعد، ورود نیروهاى انگلیسى و روسى به شهرهاى مهم جنوب و شمال از اواخر 1290، یورش نیروهاى عثمانى به مناطق غربى در 1294، در سیطره خوانین بودن کردستان، بلوچستان و خوزستان و...
در چنین شرایطى، مجلس ملى دوم در آبان 1288، گشایش یافت و از جمله کارها و اصلاحاتى که انجام داد، یازده افسر سوئدى براى ایجاد نیروى پلیس روستایى - که به ژاندارمرى مشهور شد - و شانزده متخصص مالى آمریکایى، به ریاست مورگان شوستر، براى سازماندهى مجدد نظام مالیاتى استخدام کرد.20
مورگان شوستر و هیأت همراه او در جمادى الاولى 1329 به ایران آمدند و مسؤولیت مالیه ایران را در دست گرفتند. مجلس نیز، براى اصلاح هر چه بیشتر و سریعتر امور مالى، اختیارات گستردهاى به وى اعطا کرد. شوستر، البته بیش از وظیفه خود گام برداشت و در امور داخلى ایران و نیز برخى مسائل مربوط به روسیه،21 بویژه از طریق ارتباط با برخى انجمنهاى مخفى زنانه22 و انگیزاندن آنان دخالت کرد.23
این مسائل، اعتراض روس و انگلیس را که از ابتدا با استخدام وى مخالف بودند، برانگیخت.
در اولین اقدام، روسها - درست همان روزى که کابینه صمصام السلطنه رأى اعتماد گرفته بود - ابتدا در اولتیماتومى شفاهى به تاریخ 10 ذىقعده 1329 و سپس در اولتیماتومى رسمى به تاریخ 7 ذىحجه 1329، که به هیأت دولت ارسال داشتند، تقاضاهایى از قبیل: »عزل مورگان شوستر و مستر لکفر و کسانى که منصوب آنها هستند، منع استخدام کارشناس خارجى بدون اطلاع روس و انگلیس و نهایتاً پرداخت هزینه لشکرکشى روسیه به ایران» را با تعیین مدت حداکثر 48 ساعت ابراز کردند.24
تلاشها و تدبیرهاى اولیه دولت ایران براى بازداشتن روسیه بىنتیجه ماند،25 بویژه این که دولت انگلیس هم دستور داد ایران هر چه سریعتر اولتیماتوم را بپذیرد26 و نگذارد تأخیرى در این امر صورت گیرد.27 هیأت دولت )صدر اعظم صمصام السلطنه، نایب السلطنه، کابینه و یپرم خان با نیروهاى قفقازىاش به منظور جلوگیرى از تصرف پایتخت28 از سوى روسها( اولتیماتوم را پذیرفت، امّا تصویب نهایى را موکول به نظر مجلس کرد.
از میان نمایندگان مجلس، شیخ محمد خیابانى،29 حاج شیخ الرئیس، میرزا یانس )نماینده ارامنه(، حاج عزّ الممالک اردلان، شیخ رضا دهخوارى30 و... این اولتیماتوم را منافى استقلال کشور دانستند و تنها متین السلطنه معتقد بود که مىتوان قایل به تجزیه مواد اولتیماتوم شد و آن چه را که منافات با استقلال کشور ندارد )به نظر وى، مثل عزل شوستر و همکارانش( پذیرفت.31
روسها نیز، که براى اشغال بخشهاى شمالى ایران و تحکیم نفوذ نظامى خود در آن بخشها، به دنبال بهانه مىگشتند، به محض ردّ اولتیماتوم از سوى مجلس شوراى ملى، بهانه لازم را به دست آورده و با تصرف رشت در آبان 1290، علاوه بر این که قواى خود را به سوى قزوین گسیل داشتند، درگیلان و آذربایجان نیز بر تعداد قواى خود تا حدّ زیادى افزودند و در پى آن، نیروهایى نیز به مشهد اعزام داشتند.32 این بار، قواى نظامى روسها، در شهرهاى مختلف، رفتارى بسیار خشنتر و بىرحمانهتر از دو سال قبل با مردم در پیش گرفتند:33 اعدام ثقة الاسلام تبریزى34 و هفت نفر دیگر در تبریز و به توپ بستن بارگاه امام هشتم در مشهد35 و ضرب و شتم و دستگیرى و زندانى کردن شمارى از مردم، که گمان مىرفت مخالف روسها هستند، از جمله این رفتارها بود.36 نتیجه این شد که مجلس دوم، توسط یپرم خان و زیر فشارهاى خارجى بسته شد.37 از این رو، رئیس مجلس شوراى ملى تلگرافى به آخوند خراسانى و دیگر علماى عتبات مخابره کرد:
»دولت روس، اولتیماتوم استقلالشکنانه به دولت ایران داده که مفادش عزل خزانهدار و شرط تصویب سفارت انگلیس و روس در صورت جلب مستخدمین خارجه و دادن وجه خسارت قشونى که اعزام کرده است. مجلس، این تقاضا را مخالف استقلال دانسته و از قبول آن امتناع. دولت روس، قشون خود را که بدون مستمسک مشروع به رشت وارد کرده بود، بر خلاف عهود مقدسه و حقوق محفوظه، به داخله اعزام مىنماید. لازم دانست این لطمه بزرگ عالم اسلامیت را، که متضمن محو ملیت ایران و ایرانیان است معروض داشته، خاطر آن ذات مقدس را مستحضر نماید، تا هر طور صلاح مىدانند به تکلیف اسلامیت اقدام فرمایند. »38
1. واکنش علماى عتبات به اولتیماتوم روس
قبل از وصول خبر اولتیماتوم روس به نجف، آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى، در تلگرافى به سفیر ایران در روسیه نوشتند:
»تجاوزات عسکر روس و مداخله در امور داخله ایران و انکسار خاطر مسلمانان، مقام ریاست کبراى اسلامیت را داغدار نموده و گمان نمىکنم اولیاء بابصیرت دولت بهیّه روس، نتایج وخیمه جلب نفرت ایرانیان و پایمال کردن حسیات بیدار شده یک ملت را، با منافع ملت معظمه روس قابل تألیف ندانند. مستدعى است محض محافظه حسن جوار، امر و مقرر فرمایند، بدون مزاحمت و تولید اشکال، عساکر روس را معاودت داده، زیاده بر آن، عزت نفس مسلمانان را تحقیر نکنند. »39
پس از وصول خبر اولتیماتوم روس به نجف، در واکنش به تلگراف مجلس شوراى ملى به علماى نجف، علماى عتبات، اقدامات ذیل را انجام دادند:
1. آخوند خراسانى و به تبع وى سید اسماعیل صدر، درس و نماز جماعت خود را به عنوان اعتراض و نیز جهت ایجاد فرصت براى شور و عمل در این باره، تعطیل و بیانیههایى صادر کردند.40 نتیجه چینن اقدامى، ایجاد شور و حرکت در میان طلاب، توده مردم و بویژه عشایر شد.
آقا نجفى قوچانى که خود جزء علماى همراه آخوند خراسانى بوده، در خصوص شور و هیجان ایجاد شده در بین عموم طبقات مردم مىنویسد:
»رؤساى عشایر، با آخوند بیعت مىکردند و قول مىدادند که هر کدام با چند هزار تفنگچى که داشتند حرکت نمایند. »41
2. در جلسهاى که به همین منظور در منزل آقاى صدر، با حضور علما و طلاب برگذار و مقرر گردید که علما و مردم از همه شهرها به عنوان اعتراض به اردوگاه کاظمیه42 مهاجرت کنند.43 انتشار این خبر باعث اضطراب دولت ایران - که آماده جهاد با روس نبود و آن را به صلاح نمىدید - شد. از این رو، در تاریخ 19 محرم 1330، از سوى وثوق الدوله تلگرافى از تهران به علماى عتبات ارسال شد که طى آن درخواست شده بود که علما حرکت نکنند، امّا آخوند خراسانى بىدرنگ گفته بود: »از حرکت صرف نظر نمىکنیم. » البته آخوند خراسانى در سحرگاه تاریخ 1290/9/21 ش، به گونهاى مشکوک و در شرایط غیر منتظرهاى چشم از جهان فرو بست.44 و از این رو، حرکت علما به طرف کاظمین قدرى با تأخیر صورت گرفت. علماى عتبات تلاش کردند تا مسأله را از سطح »مبارزه با استبداد و مشروطهخواهى» بالاتر مطرح کنند و آن را با مسأله استقلال کشور اسلامى و حفظ کیان اسلام پیوند دهند. این امر، باعث شد تا به رغم حضور مشروطهخواهان بزرگى، چون: ملا عبدالله مازندرانى، آخوند خراسانى و نایینى، کسانى چون میرزا محمد تقى شیرازى، سید اسماعیل صدر و شیخ الشریعه اصفهانى، که چندان با مشروطه همنوایى نداشتند نیز، آماده حرکت به اردوى کاظمیه شوند.
3. به دنبال استفتایى که علماى استرآباد درباره مصرف کالاى خارجى و بویژه روسیه از علماى عتبات داشتند، آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى بیانیه ذیل را صادر کردند:
»عموم غیرتمندان اسلامى و پیروان حضرت خاتم النبین )ص (... البته این معنى را تا به حال فهمیدند و به رأى العین مىبینند که استعمال امتعه خارجى در بلاد اسلامیه، تا به حال، به چه درجه موجب ذهاب ثروت مملکت و نسخ منابع داخله و فقر و فلاکت ملت و تسلط کفار شده... . بقاء سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسیه در ایران، تدریجاً به کنیسه شدن مساجد و تبدیل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامن الائمه، صلوات الله علیهم، خداى نخواسته مؤدى خواهد بود... عموم آقایان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غیرتمندان اسلامى، تمام این مفاسد را نصب العین خود فرموده به همان فطرت پاک ایمانى و به شرافت طبع اسلامىپرستى، از این امتعه خبیثه و فصول عیش، که موجب ذهاب دین مبین و استیلاى کفر بر ممالک اسلامیه است، با عزمى راسخ و جزمى ثابت به کلى اغماض در فوز، به فیض این جهاد اقتصادى که به منزله جهاد و شهادت در رکاب امام زمان، ارواحنا فداه، است، مسارعت و بر همدیگر مسابقت خواهند فرمود. »45
4. تلگرافى را آقایان: محمد حسین حائرى مازندرانى، ملا عبدالله مازندرانى، آخوند خراسانى و سید اسماعیل صدر، با مضمون ذیل به خلیفه عثمانى فرستادند:
»به سبب هجومى که از هر طرف بر اسلام شده... ماها به صفت ریاست مذهبیه بر هشتاد میلیون نفوس جعفرى، که در ایران و هندوستان و سایر نقاط است، متفقاً وجوب هجوم جهادى و دفاعى را حکم نمودیم و بر عموم مسلمین تجزیه اراقه دماء اسلام و صیانت دین محمد (ص) فرض عین است و به خاک پاى پادشاه... اعلام مىنماییم که دریغ نفرمایند از دادن لواء الحمد نبوى (ص) به مسلمانان که از اقطار عالم براى دفاع جمع خواهند شد... استرحام مىشود که به مقتضاى شریعت و شأن خلافت فرمان بفرمایید. »46
5. تلگرافى از سوى آقایان: شیخ الشریعه، حائرى مازندرانى، ملا عبدالله مازندرانى، خراسانى و صدر با محتواى زیر، به مطبوعات استانبول ارسال شد:
»در علیّه انجمن سعادت ایرانیان، جریده شمس، ینى، اقدام، طنین، ترجمان، جمعیت، ژون ترک، علمدار، العدل، الحضاره، مدیر آژانس عثمانى... مسلک استیلاءکارانه و حریصانه که ایتالیا و روس در ویران نمودن طرابلس و ایران و استعباد و اذلال مسلمانان و ضبط اراضى مقدسه و اسلام تعقیب مىنمایند، بر همه کس آشکار شده است... اگر خداى نکرده استقلال و شرافت قومیت و ملیت ایران دچار محو و اضمحلال شود، ضربه مهلکى بر عالم اسلامیت خواهد بود. این دو دولت بدخواه در مقام تقطیع ممالک اسلامى هستند... بنابر این ما که علماى اسلامیه هستیم... محض استخلاص ایران و محافظه حقیقت دیانت و شرافت ملّیه اسلامیه به عموم مسلمانان ایران حکم وجوب دفاع اعلان، و به واسطه جراید ملّیه شما، به عموم مسلمانان کره ارض ابلاغ و بیان مىنماییم که مسلمانان بدانند که ما... به ریختن آخرین قطره خون خود در مقام حفظ اسلام و وطن اسلامى حاضر هستیم. »47
6. تلگرافى از سوى آقایان: ملا عبدالله مازندارانى، شیخ الشریعه، حائرى مازندرانى، صدر و محمد تقى حائرى شیرازى به عموم علما و بزرگان هندوستان، بدین شرح ارسال شد:
»امروز از آن همه دول مستقله اسلامیه، باقى نمانده، مگر دولت علیتین عثمانى و ایرانى... از طرفى، مسلمانان طرابلس غرب گرفتار پنجه ظلم و تعدیات ایتالیا شده و زنان و اطفال و اموال آنها در معرض قتل و غارتاند و از طرف دیگر، روس، ضعفا و عجزه تبریز را هدف گلوله توپ نموده، بزرگان و اکابر را به دار مىکشد... نظر به... مشاهده این گونه تهاجمات کفار، ما خدام شرع انور، به موجب مسؤولیت دینى و وظیفه اسلامى، با تمام علما اعلام از نجف و کربلا و سامراء، در کاظمین، مجتمع ]شده[ که شاید در این موقع پر خطر، چاره براى خلاصى مسلمین از چنگال ظلم و تعدى اجانب بنماییم. مسلمانان اقطار عالم، که در تحت حکومت و استیلاء اجانب هستند، اگر نمىتوانند معاونت جانى از برادران خود نمایند، از طرف دیگر، مىتوانند مساعدت و همراهى نمود ]ه[ و به واسطه اظهار تنفر و عدم رضایت از اعمال ظالمانه روس، خاطر دولت متبوعه خود را متوجه داشته با کمال جدیت به کلمه واحده رفع تعدیات و مداخلات استقلالشکنانه روس در ایران را بخواهند... یا للمسلمین این گفتوگوى اشتراط و استبداد نیست، این امر دین و اسلامیت است. امروز، روز اتفاق و کار است، نه روز تهاون و تقاعد. امروز کلمه جامعه اسلامیت، در مخاطره عظیمه و نوامیس شرع اطهر مقدس احمدى (ص) در معرض زوال و اضمحلال است. »48
7. آخوند خراسانى، در تلگرافى به سفیر روس، بیانیه زیر را صادر کرد:
»لازم است که از دولت متبوعه خود خروج عساکر را از خاک ایران بخواهند و آن اولتیماتومى که اسباب سلب استقلال و حاکمیت ایران است، پس بگیرند والاّ چنانچه، بر حسب تکلیف شرعى، حکم دفاع و جهاد به عموم مسلمین روى زمین، خاصه ملت متحده ایران داده شد، صفحات خاک از خون صدها میلیون نفوس رنگین خواهد شد و صبر و تحمل عموم مسلمین تمام گشته و تا یک ورق از قرآن چنین بین مسلمین موجود است، مغلوب نخواهند شد و خود ما علماى مجتهدین ملت، حاضریم که تا آخرین قطره خون خود را در راه حفظ مملکت و ملت ایران فدا سازیم و مسؤولیت ریختن این خونهاى ناحق و کشته شدن نفوس معصوم بر ذمه کسانى است که بدون حق معلوم و سبب صحیح، هجوم بر خاک میهن کرده، خواهد بود. »49
8. آخوند خراسانى در تلگرافى خطاب به نمایندگان مجلس شوراى ملى، از آنان خواست که با محو کردن اسلام، براى خود بدنامى تاریخى به ثبت نرسانند. وى همچنین در تلگرافى دیگر، خطاب به امرا و رؤساى عشایر نوشت:
»الیوم، کلمه طیبه اسلام، در معرض ذهاب ابدى و دفاع به مال و جان و ثبات تا آخرین نفس، بر تمام مسلمین واجب است. »50
علاوه بر این، وى تلگرافى نیز به رئیس مجلس شوراى ملى زد، بدین شرح:
»مقام محترم جناب مؤتمن الملک رئیس مجلس شوراى ملى! حکم جهاد و دفاع به عموم مسلمین ایران و غیره داده شد. امروز به حکم عقل و شرع، عفو عمومى و جلب قلوب لازم، البته مبادرت در اعلان آن فرموده داعیان هم در خارج، عازم حرکت هستیم، بعون الله تعالى. »51
اقدام مهمتر آخوند خراسانى، بیانیهاى بود خطاب به »دول متمدنه عالم» که در آن، ضمن اشاره به جنایتهاى روسها، از زمان به توپ بستن مجلس تا داستان اولتیماتوم، حمله شدید به سیاست انگلیسیها در ایران نموده و آنان را همچون روسها تجاوزگر و در یک ردیف نشان داده است. ارزش سیاسى این بیانیه در این است که ردّیهاى است بر ادعاى مطرح شده مبنى بر اینکه آخوند خراسانى، فتاوا و بیانههاى خود علیه روسیه را به سفارش و تحت تأثیر القاءات انگلیسى صادر کرده است!
9. آیتا لله سید محمد کاظم یزدى نیز که در این حرکت، چندان همگام با اردوى کاظمیه نبوده،52 پس از ارتحال آخوند خراسانى، بیانیه جهادیه ذیل را صادر مىکند:
»بر عموم مسلمانان، اعم از عرب عجم، واجب است تا براى بیرون راندن کفر از سرزمینهاى اسلامى آماده جهاد شوند و از بذل جان و مال خود، در فراهم آوردن عواملى که مىتواند سپاهیان روس و انگلیس را از شمال و جنوب ایران... بیرون راند، دریغ نورزند. »53
البته، پیش از این نیز، آیات عظام، خراسانى، صدر، اصفهانى و مازندرانى بیانیهاى داده بودند که در آن آمده بود:
»آنان باید این نهضت و خیزش در برابر تجاوزکاران را جهادى در راه خدا و بسان نبرد بدر و حنین به حساب آورند. »
10. ادعا شده54 که علماى اردوى کاظمیه، تنها قصد فشار سیاسى به بیگانگان را داشتند و نه اعلام جهاد عملى را،55 امّا به رغم این، دولت ایران از ترس این که نکند اعلام جهاد داده شود، توسط وثوقالدوله وزیر امور خارجه به تاریخ 6 ربیعالثانى 1330 طى تلگرافى، ضمن تشریح شرایط ایران، از علماى اردوى کاظمیه خواست که به مراکز سابقه بازگردند. هیأت منتخبه علماى اردوى کاظمیه، پس از تشکیل جلسه، به رغم تقاضاهاى مکرر علماى جنوب ایران و نیز توده مردم ایران، مبنى بر اعلام جهاد و حرکت به سوى ایران، پس از سه ماه توقف در اردوگاه کاظمیه، حکم به مراجعت دادند.
در پایان، نکته حائز اهمیت این است که: در تاریخنگارى معاصر ما، از سر غفلت یا تغافل، به هنگام ترسیم فضاى اولتیماتوم روس، در مورد تلاش عالمان دینى براى حل این قضیه، کمتر سخن به میان آمده است. به عنوان مثال، مىتوان به روزنامه حبل المتین اشاره کرد. شمارههاى این روزنامه در سالهاى مقارن با 1330 ق. بیشتر به مسأله دست اندازیهاى بیگانگان به کشورهاى اسلامى، بویژه تجاوزات روس و انگلیس به ایران، اختصاص یافته است. از جمله حمله روسها به مشهد، بازتاب بسیار زیادى در این روزنامه داشته است، با این همه، در هیچ یک از شمارههاى این روزنامه، مطلبى در مورد نهضت علماى عتبات و واکنش آنان نسبت به حوادث و رویدادهاى ایران ذکر نشده است. نیز مىتوان به یادداشتهاى میرزا اسد الله ضمیرى56 ملازم خاص ثقة الاسلام تبریزى، اشاره کرد که هر چند مطالب ارزشمندى درباره دست اندازیهاى روسها در آذربایجان و نیز وحشىگریهاى صمدخان و نیز طرز اعدام ثقة الاسلام و مطالب متنوع دیگر آورده است، امّا هیچ اشارهاى به واکنش علماى عتبات، بویژه علماى مجتمع در اردوى کاظمیه نکرده است.57
2. پاسخ به پارهاى از شبهات کسروى درباره
خیزش علماى عتبات علیه اولتیماتوم روس
درباره حرکت و خیزش علماى عتبات در قضیه اولتیماتوم روس، کسروى مطالبى را مطرح مىکند که به دور از انصاف تاریخى است. برخى از ادعاهاى وى در این باره، چنین است:
ادعاى اول:
»در عراق، آخوند خراسانى و حاج شیخ مازندرانى به کوشش برخاستند و نخست فتوى به ترک کالاى روس58 داده و آن را با تلگراف به همه جا آگاهى فرستادند و سپس آخوند بر آن شد که خویشتن براى جهاد و شورانیدن مردم به جنگ روسیان به ایران آید و بىدرنگ به آمادگى پرداخت. این کار جنبش مردم را چندین برابر گردانید، در همه جا علما به کار برخاسته مردم را به ترک کالاى روس واداشتند. »59
این ادعاى کسروى، نمىتواند درست باشد; زیرا در هیچ یک از منابع تاریخى آن زمان، نمىتوان دلیل و یا مؤیدى براى آن جست.60 در دو کتاب: نقش علماى شیعه در رویارویى با استعمار و تشیع و مشروطیت در ایران، آمده است:
»آخوند خراسانى در نامهاى به علماى تبریز، آنان را به لزوم فراگیرى فنون نظامى و استفاده از اسلحه فراخواند و فتواى تحریم خرید کالاهاى روسى را صادر کرد. »61
در هیچ یک از این دو کتاب، اصل سند و فتواى آخوند نیامده و به گزارش ادعایى بسنده شده است. در کتاب اول مدرکى ذکر نشده و در کتاب دوم، کتاب: هجوم روس و اقدامات رؤساى دین براى حفظ ایران به عنوان منبع ذکر شده است که اثرى از متن فتوا وجود ندارد.
مؤید ما در این که نه آخوند و نه هیچ یک از رهبران دینى »عتبات» عالیات، فتواى تحریم کالاهاى روسى را پس از قضیه اولتیماتوم روس ندادهاند، این است که: آیت الله زاده خراسانى، به نمایندگى از علماى اردوى کاظمیه، در پاسخ به تلگراف وثوق الدوله، وزیر امور خارجه در تاریخ 20 صفر 1330، که به طور ضمنى از آقایان علماى عتبات، تقاضاى رفع تحریم امتعه انگلیس را مىکند،62 مىنویسد:
»الى کنون، از طرف ما حکم به تحریم امتعه صادر نشده است. شاید خود ملت، نظر به تعدیات اجانب به این قبیل امور تشبث جسته ]تا[ هر چه زودتر عساکر اجنبى خارج شوند. »63
به نظر مىرسد کسروى، میان این قضیه و قضایاى پیش از اولتیماتوم خلط کرده باشد. قضیه از این قرار است که پیش از اولتیماتوم - که روسها به بهانه حفظ جان اتباع و نیز تأمین منافع تجارى خود، قشونشان را وارد ایران کرده و در بیرون بردن آنان اهمال مىورزیدند - آخوند خراسانى و ملا عبدالله مازندرانى، در نامهاى که به مجلس شوارى ملى فرستادند، تنها تهدید و حداکثر توصیه به ترک امتعه روس کردند، نه این که فتواى ترک کالاهاى روسى از جانب ایشان صادر شده باشد. متن نامه مذکور چنین است:
»اساس قویم مشروطیت و استقلال وطن، بلکه ارکان دیانتمان در تزلزل و روح ملیتمان در خطر و حقوق وطنیه ملّیه، بلکه بشریهمان لگدکوب و تکلیف دینى اسلامى زیاده بر این به انتظار نشستن و دست روى دست گذاردن را اقتضاء ندارد... . عجالتاً مجاهده اقتصادیه ترک امتعه روسیه بالکلیه - که اولین قدم دیندارى و وطنخواهى است - باید سریعاً اقدام شود. »
در پى انتشار این خبر، سفیر روس در بغداد، در نامهاى ضمن تشریح شرایط دو کشور ایران و روس، به تهدید ضمنى فتواى ترک کالاى روسیه نیز پرداخت. به دنبال آن، آیت الله زاده خراسانى، به دستور آخوند، جوابیهاى براى سفیر روس فرستاد.64
حتى اگر بگوییم: شاید حکم تحریم کالاهاى روسى از سوى مرحوم آخوند، از پیش از اولتیماتوم تا پس از اولتیماتوم، ادامه داشته، باز هم مشکل کسروى و ادعاى وى حل نمىشود; زیرا - همان گونه که گذشت - از عبارت مذکور، فتواى تحریم فهمیده نمىشود، بلکه حداکثر توصیه و یا تهدید به تحریم است.
ادعاى دوم:
کسروى در جاى دیگر کتاب خود، نیامدن علما به ایران و فتوا ندادن به جهاد را، براثر فریبى مىداند که علما از دولت خوردند:
»امّا ملایان، که به کاظمین رسیده بودند و بیم مىرفت آواز ایشان به ایران رسد و تکانى پدید آورد، دولت با اینان رفتارى کرد که مىسزیدند. بدینسان که تلگرافهاى پیاپى فرستاد و عبارتهاى خوشآیند ایشان - از »حضرات، آیات ادام الله ظلالهم» و »برکات انفاس و توجهات مقدسه» و »مقامات عالیه ارکان عظیم اسلامیت» و مانند اینها - به کار برد و همچون کودک فریبشان داد.»65
جریان فریب خوردن علما از دولت - همان گونه که آیت الله زاده خراسانى در پاسخ به سفیر روس در بغداد که مدعى شده بود: »بعضى از مغرضین افکار مجتهدین را گمراه مىکنند»، نوشته بود: »ساحت معظم مجتهدین از این احتمال مبرّاست که آنها به سخنان کسى گمراه گردند و بدون جهت صحیحه، ملت اسلامیه ایرانیه را بر علیه و ضدیت روس تشویق کنند»66 - به یک طنز سیاسى، البته از نوع ابلهانهاش، بیشتر شبیه است، تا به یک اعتقاد سیاسى; چه، مراجعى که بارها و بارها، همه برنامهها و نقشههاى گرگهاى پیر سیاست استبداد داخلى و استعمار خارجى را به هم ریخته بودند، آن قدر ساده نبودند که به آسانى فریب مغرضان یا اهل سیاست را بخورند که اگر چنین بودند، دیگر توان مقابله با روس و انگلیس، آن هم در سطح رهبرى نهضتها را نداشتند. ضمن این که اگر کسى، تنها مدتى کوتاه، در اسناد تاریخ معاصر ایران تحقیق کند، به روشنى در مىیابد که به کار بردن عباراتى از قبیل: حضرات آیات، ادام الله ظلالهم; برکات انفاس و توجهات مقدسه; مقامات عالیه ارکان عظیم اسلامیت و... - که کسروى ادعا مىکند با به کار بردن آنها علما خود را باخته و گول خوردهاند - براى علماى اعلام، در مکاتبات رسمى آن زمان، رایج بوده و براى آنان تازگى نداشته است،67 همان گونه که عبارات پادشاهِ اسلامپناه، بندگان اعلى حضرت، جناب مستطاب جلالتمآب و... در مقام تخاطب با رجال دربارى نیز رایج بوده و هیچ شبهه و شائبهاى را، نه براى گوینده و نه براى مخاطب، به وجود نمىآورده است.
ادعاى سوم:
کسروى، در تحلیلى دیگر، نیامدن علما به ایران و عدم صدور فتواى جهاد توسط آنان را معلول ترسیدن علما از روس و این که گرفتار عاقبتى چون عاقبت ثقة الاسلام بشوند، مىداند:
»روز نخست که اینان به کاظمین رسیدند، چون از حال ایران آگاهى نمىداشتند و خود نمىدانستند به کجا مىروند و براى چه مىروند، ناگزیر در آن جا درنگ کردند. در این میان، تلگرافهاى استانبول، آگاهى از سرگذشت ثقة الاسلام و دیگران داد و پیداست که بسیارى از این آگاهى ترسیدند و پاهاىشان سست گردید.»68
این در حالى است که کسروى خود پس از ذکر این مطلب که:
»ایرانیان در میان دو آتش گیر کرده، نمىدانستند چگونه خود را کنار کشند... نه خود چنان بیدارى و یارایى داشتند و نه پیشرو خردمند دلسوزى را در جلو مىدیدند»
پنج دلیل براى خردمندانه بودن ترک جهاد با روس، به شرح زیر ذکر مىکند:
»اول این که ایرانیها در این زمان، یکدل نبودند و اگر جهادى رخ مىداد، برخى مسؤولین خیانت کرده و در چنان روزى، توده و کشور ایران را به روسیان فروختندى و در نهان با آنان سازش کردندى.
دوم این که بسیارى از سردستگان آزادى، بویژه در تهران، مردان نادرستى بودند و اینان در روز سختى، رو پنهان کردندى و در سفارتخانهها جا گزیدندى، چنانکه در داستان بمباردمان مجلس شورا در سال 1287 همین رفتار را از خود نشان دادند.
سوم این که اگر جنگ با روسیه شروع مىشد، محمد على میرزا و شعاع السلطنه در استرآباد و سالار الدوله در لرستان... در سایه کوشش هوادارانشان، در شهرها کار را بر آزادىخواهان دشوار ساختندى.
چهارم این که: ایران در آن روز قورخانه از خود نداشته، نیازمند اروپا بود که تفنگ و فشنگ و بمب و گلوله خریدارى کند و اگر با روس جنگ کردى، با همراهى که انگلیس با روس داشت، ایران با دشوارى توانستى از اروپا افزار جنگ بخرد.
پنجم این که: روسیان که بیشتر آبادیهاى شمال را به دست گرفته بودند، اگر ایرانیان به زد و خورد برخاستندى و اندک فیروزى در کار ایشان پدیدار شدى، روسیان... به آبادیها آتش زدندى و زنان و فرزندان بىگناه را کشتار کردندى. »69
با این همه، دلایلى که کسروى خود بر غیر عقلانى بودن جنگ با روس در آن شرایط مىآورد، چگونه انتظار دارد که علماى اعلام تن به چنین کارى دهند؟
3. واکنش علماى ایران به اولتیماتوم روس
مردم ایران، پس از قضیه اولتیماتوم روس، از خرید و فروش کالاهاى روس و انگلیس، سرباز زدند. در تهران، جوانان در خیابانها مىگردیدند و مغازه و دکانها را از خرید و فروش کالاى روسى بازمىداشتند و هر گاه یکى گوش نمىداد، شیشههاى مغازهاش را مىشکستند. ضاربان ناشناس، یکى از تاجران بزرگ را که نماینده منافع روس بود، کشتند. در فارس، مردم به بانک ریختند، عوض کردن اسکناسها را خواستار شدند و کار را بر بانک سخت ساختند و نیز از فروش مواد غذایى به نیروهاى انگلیسى خوددارى کردند. در تبریز، زد و خوردى بین سربازان روس و مأموران محل، به خودکشى نایب والى و اعدام چهل و چهار تن از یاوران انقلاب مشروطه انجامید. آنان که عادت به چاى خوردن داشتند، چون قند و چاى از خاک روس به ایران مىآمد، چاى را ترک کردند.
»ترامواى تهران که از یک شرکت بلژیکى بود، مردم چون چندان جدایى میانِ روسیان با دیگر اروپاییان نمىنهادند، از آن نیز پرهیز مىجستند و چندین روز ترامواها همه تهى آمد و شد مىکرد.»70
در چنین شرایطى، علماى ایران، براى فرو نشاندن بحران، کارهایى را انجام دادند، از جمله:
1. علماى ایران، به دو گروه تقسیم شدند: گروه نخست - که بیشتر مقیم مرکز بودند - به همکارى نزدیک با دولت مرکزى قائل بوده و خواستار پیدا کردن راه حل سیاسى و مسالمتآمیز براى حل مسأله اشغال ایران بودند. از جمله کوششهاى مهمى که این گروه از عالمان در این زمینه انجام دادند، تقاضاهاى مکرر از آقا میرزاابراهیم محلاتى، مجتهد مقیم شیراز، جهت صدور فتواى ترک تحریم امتعه بیگانه بود که با پاسخ مثبت او مواجه شدند. و دیگر، ارسال تلگرافهاى متعدد به علماى مجتمع در کاظمین، جهت جلوگیرى از عزیمت آنان به ایران.
گروه دوم - که بیشتر، علماى جنوب ایران بودند - تنها راه حل× پایان دادن به اشغال ایران را در جهاد و جنگ مىدانستند. از همین رو، خواستار عزیمت علماى عتبات به ایران براى رهبرى جهاد بودند. در یکى از تلگرافهاى آنان خطاب به علماى اجتماع کننده در کاظمین چنین آمده بود:
»تکلیف امروزه اَعلام ]اینکه[ دولتیان را از این مملکت حالیه -که مخالفت با ملت و سازش با اجانب، به اسم پلتیک و مقتضیات است - منصرف و به سوء عاقبت و اضمحلال مملکت متنبه فرموده... عشایر بوشهر الى شیراز مستعد دفاع، و مترصد اوامر مطاعه هستند. »71
2. در تاریخ 19 ذىحجه 1329، یعنى 12 روز پس از اولتیماتوم دوم روس به ایران و دو روز قبل از ارتحال آخوند خراسانى، آقا میرزا ابراهیم محلاتى )مقیم شیراز( فتواى تحریم امتعه روس و انگلیس را صادر کرد.72 البته، نظر به پیشنهادهاى علماى مرکز و احراز موافقت علماى عتبات، و نیز نظر به رفع محذورات اولیه، وى در تاریخ 12 ربیعالاول 1330، حکمى رفع تحریم امتعه انگلیس و روس را صادر کرد.
3. اساس اطمینانى که علماى اردوى کاظمیه به وقایع ایران پیدا مىکردند، بیش از آن که معلول گزارشهاى رجال سیاسى )مجلسیان و درباریان( به آنان باشد، ناشى از اطلاعرسانى و مکاتباتى است که علماى ایران، با آنان داشتند. به عنوان مثال، مىتوان به نامهاى که علماى اردوى کاظمیه، با میرزا ابراهیم محلاتى )مقیم شیراز( و آقا نجفى اصفهانى نوشته و از آنان تقاضاى »گزارش وضعیت مداخلات روس در ایران و کیفیت موضعگیرى دولت در قبال آنان» کردهاند.73 و یا به نامهاى که برخى علماى تهران به اردوى کاظمیه نوشته و اشغال مشهد توسط روسها و وضعیت ضعیف دولت در برابر آنها را گزارش مىدهد،74 اشاره کرد.
بر اساس همین گزارش است که علماى اردوى کاظمیه، به همه علما، مردم و عشایر ایرانى، توصیه به همراهى با دولت و ترک اختلاف و نفاق مىکنند. در این نامه آمده است:
»اولیاى امور، مشغول اصلاحات به تمامیت هستند، وضع حالیه بد نیست. استقلال مملکت، موقوف به اتفاق اهالى و اطاعت مراکز و تقویت دولت است. اگر به اقتدار دولت افزوده نشود و مثل سابق، هر شخصى به خیال خود حرکت کند، تحقیقاً استقلال مملکت رفته است. لازم است تلگرافات به سرحدّ از طرف حضرات آیات الله، به تمام ولایات ایران بشود که نتیجه اختلافات مشهود شد که جز اضمحلال مملکت و سلب امنیت از عموم نتیجه نداشت. لازم است... در هر امرى رجوع به مرکز شود و به رأى خود کارى نکنند. »
در هر حال، اگر موقعیتشناسى صحیح علماى ایران نبود، بى گمان، حرکت علماى اردوى کاظمیه نیز که بر اساس گزارشهاى علماى ایران صورت مىگرفت، به درستى مدیریت نمىشد.
نتیجه
علما، با اتفاق کلمه، علیه اولتیماتوم روس، قد افراشتند و مواضع سرسختانهاى گرفتند. در این حرکت و خیزش بزرگ، علماى مشروطه و چه آنان که از مشروطه جدا شده بودند، شرکت داشتند; زیرا که دست اندازیهاى روس را در راستاى نابودى کشور و هدم اسلام مىدیدند و ارزیابى مىکردند.
در این مقال، چگونگى شکلگیرى اردوى کاظمیه و هدف علماى عتبات از شرکت در آن اردو، و واکنش علماى ایران به اولتیماتوم روس و چگونگى رویارویى با روسها، شرح شده است و بازگو شده که در این باره، نظر علماى مرکز و علماى جنوب، متفاوت بوده است. علماى مرکز در نامههاى خود به علماى اردوى کاظمیه بر راه حل سیاسى و همکارى با دولت مرکزى تأکید داشته و علماى جنوب بر روریارویى مسلحانه با روسها اصرار داشتهاند.
به هر حال، علماى اردوى کاظمیه و عتبات، با دقت و درنگ روى اوضاع و احوال و شرایط ایران و دولت و نیروهاى نظامى، و دلایل هر دو گروه از علماى ایران - مرکز و جنوب - به راه حلّ خردمندانهاى دست مىیابند که زوایاى آن را در این مقال، بازتاب یافته است.