درآمدى بر مسأله حقوق زنان در جهان عرب

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

 پیشگامان نهضت عربى و احقاق حقوق زنان، به چهار دوره تقسیم مى‏شوند. اصلاحات انجام شده توسط محمدعلى پاشادر مصر، سرآغاز نوزایى عربى است. قاسم امین بک مصرى، در مرحله دوم اصلاحات و از مهم‏ترین چهره‏هاى نهضت حقوق زنان عرب و مسلمان است. تحولات فکرى قاسم امین، به فراخور اوضاع اجتماعى مصر، با فراز و فرود همراه شد. چهره نخست این مصلح، تأکید و تأیید اوضاع حاکم بر زنان و مردان مصرى است. در واقع، وى در کتاب نخست خود را کامل و دیگرى را ناقص دیده است.
چهره دوم قاسم امین، با اثرپذیرى از اصلاحات دینى و مصلحانى چون اسدآبادى و عبده، به رفورم روى آورد و خواستار تحقق تغییرات اجتماعى بر اساس بازخوانى پاره‏اى از آیات قرآن کریم - و بویژه آیات راجع به زنان - شد.
امّا دیرى نپایید که از وى چهره دیگرى رخ نمود، ترک آن چه »خود« داریم و ضرورت پیروى از مدلهاى »دیگرى« / غربیان.
با این همه نشیب و فراز و تحول دیدگاه، قاسم امین، بحق، یکى از تأثیرگذارترین چهره‏هاى نهضت احقاق حقوق زنان عرب و مسلمان بوده و هست و در هر کتاب و نوشته و مقاله و سخنرانى، اثر بارزى در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى و فرهنگى داشته است.

کلیدواژه‌ها


بیش از یکصد و پنجاه سال است که در گوشه و کنار جهان عرب، فریاد آزادى زن شنیده مى‏شود و اندیشمندان و نویسندگان و شاعران عرب، به فراخور دانش و تأثیرپذیرى از زیستگاه خود، تلاشهایى انجام داده‏اند; یکى تاریخ کهن خویش را مى‏کاود، تا این مسأله را ریشه‏یابى کند و دیگرى، تاریخ دیگر کشورها را بررسى مى‏کند تا همگان را در عدم احقاق حقوق زنان مقصر معرفى نماید.1 یکى زبان عربى را زبانى مرد سالارانه مى‏یابد و دیگرى، خودِ زنان را عامل عقب‏ماندگى و شایسته این کنار ماندگى مى‏انگارد. امّا حکایت از آن‏جا آغاز شد که مسلمانان و عربها، از خودکامگى حاکمان ستمگر رهایى یافتند و با غرب آشنا شدند. آشنایى با فرهنگ و تمدن غرب، بحرانى در دل اندیشمندان آفرید; گروهى غرب زده شده، گروهى دیگر، معیارهاى غربى را اسلامى کردند2 و...

قاسم امین (19081863) از شمار نخستین کسانى است که رهسپار اروپا شد و با فرهنگ و زبان غرب آشنایى یافت. شمارى، از جمله دکتر محمدحسین هیکل، قاسم امین را نخستین منادى فمینیسم - البته به معناى آن روزى‏اش - مى‏دانند که این فریاد را با دو کتاب: تحریر المرأة و المرأة الجدیدة، به گوش همگان رساند. ولى شمارى دیگر برآن‏اند که ترکان عثمانى از دیگر اندیشمندان پیشگام‏تر بوده‏اند. اینان بر این نظرند که احمد فارس الشّدیاق (18881804م( اندیشه توجه به حقوق زنان را در روزنامه‏اش »الجوانب«، ترویج داده است. البته، بى گمان، شدیاق، تحت تأثیر تمدن نوین جهانى، از این مسأله شناخت حاصل نموده است. نخستین شماره الجوانب، به سال 1860 میلادى، منتشر شده است; یعنى چهار سال پیش از تولد قاسم امین.3 از سوى دیگر، دکتر محمد عماره، که کارهاى قاسم امین را در یک مجموعه گردآورى و منتشر کرده، رفاعة رافع الطهطاوى (18731801) را، حتى از شدیاق، پیشگام‏تر مى‏داند. طهطاوى، در اکتبر 1830، کتاب: تلخیص الأبریز فى تلخیص باریز را نگاشت و چاپ اول آن به سال 1934 بوده است.4 این کتاب، تا سال انتشار الجوانب - 1860 - به زبان ترکى ترجمه شده، بى گمان شدیاق از آن آگاهى داشته است. اما تفاوت قاسم امین با شدیاق و طهطاوى، در این است که وى همه نیروى خود را براى رها ساختن زن از قید و بندهاى آن زمان به کار گرفت و البته سه رویکرد متفاوت را ارائه نمود. چارچوبهاى پیشنهادى قاسم امین - دست کم در دو کتاب: المصریون... الرّد على دوق دارکور و تحریرالمرأة اسلامى بوده‏اند.

قاسم امین در این دو کتاب، ناحقى در باب زنان و شکنجه روحى ایشان را، دستاورد اسلام نمى‏شمارد، بلکه تاریخ - و از جمله عثمانیان و ممالیک - را عامل این نابرابریها برشمرده است. وى، اسلام را دینى همگانى و معیارهایش را والا و انسانى دانسته است.

اگرچه نظرگاه قاسم امین را مى‏توان در سه بخش: آموزش زنان تا مقطع ابتدایى، آزادى زنان در تصمیم‏گیرى; حجاب شرعى - پوشش تمام بدن به جز صورت و کف دو دست - خلاصه نمود; اما در نظر داشتن اوضاع حاکم بر مصر و سایر کشورهاى عربى، ما را بر آن مى‏دارد که وى را از شمارِ اصلاح‏طلبانى قلمداد کنیم که پاره‏اى از کارها و ایده‏هایش تا امروز روز، زنده و پویا هستند. دکتر عبدالوهاب المسیرى، در مقاله: معالم الخاطب الإسلامى الحدیث، ویژگیهاى گفتمان اسلامى نوین را نام مى‏برد که بیش‏تر آنها را مى‏توان در نوشته‏هاى قاسم امین یافت.

به جز مسأله حقوق زنان، مسائل دیگرى، چون: اقتصاد و سامان بخشیدن به آن، از قضایاى مورد بحث و نظر قاسم امین است. وى، پرداختن به اقتصاد را، حتى بر عواملى چون تربیت، سنّتها و دین مقدم مى‏داند.5 قاسم امین، استبداد را اساس فساد اخلاقى مى‏شمارد6 و با دعوت به تشکیل مجلس قانونگذار، دموکراسى را به عنوان جایگزین استبداد، پیشنهاد مى‏کند.

 

زندگى نامه قاسم امین7

قاسم امین (زاد: اکتبر 1863م)، فرزند محمدامین بک، از ترکان عثمانى است. پدرش، کارگزار دولت عثمانى و والى کردستان بود. با قیام مردم کردستان علیه عثمانیان و اعلام استقلال از دولت استامبول، رهسپار مصر شد و امارت اقلیم »بحیره« در نزدیکى شهر دمنهور را بر عهده گرفت. مادرِ قاسم امین، زنى از منطقه »صعید« مصر و دختر احمد بک خطّاب، برادرِ ابراهیم خطّاب پاشاست. قاسم، نخستین فرزند خانواده بود.

قاسم امین، دوران ابتدایى را در شهر اسکندریه، گذراند. پس از آن، به همراه خانواده، به »قاهره« رفت. در قاهره، وارد دبیرستان شد و در بخش زبان فرانسه، آموزش دید. در بیست سالگى، لیسانس حقوق را از مدرسه عالى حقوق و مدیریت دریافت کرد. او، از جمله دانشجویانى بود که به اندیشه‏هاى سیدجمال‏الدین اسدآبادى، گرایش یافت. مدتى در دفتر فهمى پاشا، به کار وکالت پرداخت و در 1881م. رهسپار فرانسه شد. قاسم امین، چهار سال در فرانسه، به فراگیرى پرداخت و با اندیشه‏هاى اندیشمندان بزرگ غرب، مانند نیچه (19001844)، داروین (18821809) و مارکس (18831818) آشنا شد.

قاسم امین، به سال 1883، مترجم شیخ محمد عبده شد; سالى که سیدجمال‏الدین و عبده، یکى از هندوستان و دیگرى از مصر، به فرانسه تبعید شدند و در آن کشور، مجله »العروة الوثقى« را - که زبان گویاى تشکیلات العروة الوثقى بود - به تحریر در آوردند. این تشکیلات، با استعمار انگلستان، بویژه در مصر، مبارزه مى‏کرد.

وى در دانشگاه، با دخترى به نام »سلافا« آشنا مى‏شود; عشقى رومانتیک - که به زعم شمارى از محققان - احساس شاعرانه آن، نخستین جرقه‏هاى اندیشیدن در باب زن و حقوق زنان را در وى، شعله ور ساخت.

در تابستان 1885، به قاهره بازگشت و به کار قضاوت مشغول شد. وى، تا سال 1894، به پستهاى بالایى در دادگسترى دست یافت. در سى و یک سالگى، با زینب امین توفیق، دختر دریادار ترک تبار - امین توفیق - ازدواج کرد. حاصل آن پیوند، دو دختر بود. قاسم امین، در 23 آوریل 1908 درگذشت.

 

آثار و نوشته‏هاى قاسم امین8

نوشته‏هاى قاسم امین را باید به چهار بخش: زندگى نامه خود نوشت، مقاله، کتاب و سخنرانى تقسیم بندى کرد. تاریخ زندگى نامه و خاطراتى که وى به دست خویش نوشته روشن نیست، امّا نخستین کتابى که قاسم امین نگاشت و در عمل با آن در جهان نگارش قدم نهاد، کتاب: المصریون... ردّ على دوق دارکور، به سال 1894 میلادى است.

قاسم امین، در خاطرات و یادداشتهاى خود، به این موضوعات اهتمام بیش‏ترى نشان داده است: آزادى، ایمان، دین و دانش، عشق، گناه، زبان، نوآورى، حقیقت جویى، اخلاق، یکپارچگى، دوست و دشمن، ترکان، ازدواج، ملى گرایى و امور خیریه. این خاطرات، پس از مرگ وى، به همّت دوستش أحمد لطفى السیّد باشا و همکارى سعد زغلول باشا، جمع آورى شد و به چاپ رسید. موضوع قاسم امین در کتاب: المصریون... رد على دوق دارکور، )مصرى‏ها... ردّ دیدگاه دوک دارکور( - چنانکه از نام کتاب پیداست - تعریف و تمجید از کشور مصر، جامعه مصریان کهن و کنونى، مردم مصر، توان مصریان در جنگ و مبارزه، بردگى، حکومت، زنان، چند همسرى، طلاق، عشق، دین، اخلاق، آموزه‏هاى اسلامى، علوم و آداب و وضع و واقعیت ناهنجار کشورهاى غربى است.

9دوک دارکور، اشراف زاده و سیّاح فرانسوى، در سفر خود به مصر، سفرنامه‏اى نگاشت و کشور مصر و مصریان را به باد انتقاد گرفت، اسلام را منشأ عقب‏ماندگى نامید. این سفرنامه، به سال 1893 میلادى منتشر شد. قاسم امین، با نگارش کتاب »المصریون... ردّ على دوق دارکور«، حقایق کشور مصر و اسلام و مسلمانان را نمایان مى‏سازد و به ردّ ادعاهاى دارکور مى‏پردازد. تصویر نادرستى که دوک فرانسوى از مصر و مردم و آیین آنان، ارائه داده بود، چنان بر قاسم امین، تلخ و ناگوار آمد که او را به بستر بیمارى کشاند:

»پس از خواندن این کتاب، به مدّت ده روز، سخت بیمار شدم و این موضوع ]تهاجم ناعادلانه دارکور به اسلام و مسلمانان مصر[ را به همه دوستانم در پاریس گفتم. کتاب دارکور، با بى‏انصافى هرچه تمام‏تر نوشته شده بود. پس از مدتى درنگ در موضوعات آن، بى طرفانه به پاسخ‏گویى برآمدم; یعنى دیگر نه از دیدگاه یک مسلمان مصرى، بلکه بسان بیگانه‏اى بودم که مصر و ساکنان مصر را به خوبى مى‏شناخت و منصفانه درباره ایشان مى‏نگاشت. «

10قاسم امین، در این کتاب، تنها هواى پاسخ‏گویى به دوک فرانسوى را در سر دارد; دفاعیه‏اى که در آن، تقابل کهن شرق - غرب; اسلام - مسیحیت، به چشم مى‏خورد.

وى، با نگارش این کتاب، بنیاد سخن در باب زنان و حقوق زن در اسلام و کشور مصر را پى ریخت.

قاسم امین، این کتاب را به زبان فرانسوى تألیف کرد:

 

raPiruocrahmessaK-

nimA seL;snoitpygEesnopeReL.M.AcuDD . leppAud

eLeriaC.eriaCseluJ

ruemirpmIreibraB4981 relliesnoalaruoC

dاین کتاب، به قلم محمد بخارى، به زبان عربى ترجمه شده است. أسباب و نتائج و أخلاق و مواعظ، مجموعه بیست مقاله از قاسم امین است که از سال 1895 تا 1898 در روزنامه المؤیّد، به چاپ رسید. وى، به فراخور فضاى حاکم بر مصر - و شاید پستهایى که در قوه قضائیه داشت - این مقاله‏ها را بدون نام، به چاپ رساند. چاپ مقاله و حتّى کتاب، بدون ذکر مؤلف، مترجم و یا با نام مستعار، در آن زمان و سامان، مرسوم بود. براى نمونه، عبدالرحمن الکواکبى، فصلهایى از کتاب طبائع الإستبداد را با نام الرّحالة: ک، در همین مجلّه به چاپ رسانید. سردبیر مجله المؤیّد، شیخ على یوسف بود. قاسم امین، أسباب و نتائج را در پانزده مقاله به تحریر درآورد; یک مقدمه و چهارده مبحث، درباره مسائل اقتصادى و اجتماعى و تربیتى، که منادیان اصلاح‏طلبى بر آنها انگشت نهاده بودند. استقلال، فعالیتهاى اقتصادى، وقف، تربیت و اصول آن، کاهلى و نقش مادران در پرورش فرزندان، از موضوعات مهم این مقاله‏ها به شمار مى‏آیند.

وى، در پنج مقاله »أخلاق و مواعظ«، به آسیب‏شناسى کارمندان و کار در سازمانها و ادارات دولتى پرداخته و از اخلاق کارمندى مصریان، انتقاد کرده است.

تحریر المرأة، پنجمین اثر قاسم امین و دومین کتاب از مجموعه سه گانه کتابهایى است که وى در باب زنان به رشته تحریر درآورده است. بیش‏تر قاسم امین را با این کتاب مى‏شناسند.

در جهان معاصر عرب، سه کتاب از سه نویسنده، گفت‏وگوهاى فراوانى را برانگیختند که تحریر المرأة، نخستین آنها است که واکنشها و تنشهاى فراوانى در پى داشت. این پاسخها و تأییدها، از سال 1899 - سال انتشار کتاب - تا به امروز، به چشم مى‏خورد. دو کتاب دیگر، الإسلام و أصول الحکم، اثر على عبدالرازق است که در سال 1925 انتشار یافت. دیگرى کتاب فى الشعر الجاهلى، نوشته طه حسین است که به سال 1927 به بازار اندیشه عرضه شد. این آثار نه تنها کشورهاى عربى، که جامعه شرق را تکان دادند. اندیشه على عبدالرازق در این کتاب، سیاستمداران را برآشفت و دیدگاه طه حسین درباره ریشه‏هاى شعر عربى به جا مانده از دوره جاهلى و صحت و سقم انتساب اشعار موجود به شاعران پیش از اسلام، ادب دوستان و قومیت گرایان را به پاسخ گویى و انتقادهاى تند کشاند. اما با این همه، کتاب آزادى زنِ قاسم امین، با تمام جامعه در افتاد; چرا که بخشهاى اصلى کتاب، جامعه عرب، یعنى خانواده، دین، اقتصاد و سیاست را نشانه رفته بود. ده‏ها مقاله و کتاب در پاسخ به دیدگاه‏هاى قاسم امین، نوشته شد و نشر یافت و از گوشه و کنار مصر و سایر بلاد عربى، صداهایى به اعتراض بلند شد. ولى - به دلایلى که خواهد آمد - اهل اندیشه و اصحاب قلم و مقام نتوانستند، دیدگاهِ مفتى ازهر، یعنى شیخ محمد عبده را درباره کتاب تحریر المرأة بشنوند. حجاب زن، ازدواج، طلاق، چند همسرى و مسائلى از این دست، موضوعات بنیادین کتاب را تشکیل مى‏دهند.

تنها یک سال پس از چاپ تحریر المرأة و ارائه دیدگاه‏هاى اصلاح طلبانه در باب زنان، سومین کتاب قاسم امین، یعنى المرأة الجدیدة، به سال 1900 میلادى، نشر یافت. همّ و هدف اصلى نویسنده در این کتاب، پاسخ گویى به خرده‏گیریها و نقدهایى بود که علیه تحریر المرأة، در کتابها، روزنامه‏ها، مجله‏ها، گاهنامه‏ها و محافل فرهنگى انجام پذیرفته بود. در این اثر، جرأت قاسم امین، بیش‏تر شده، در پاره‏اى از مسائل و حقوق زنان با آزادى بیش‏ترى سخن گفته است. تا آن جا که به نقد ضمنى دیدگاه‏هاى خویش، هم در کتابِ المصریون... الرّد على دوق دارکور، و هم در کتاب تحریر المرأة، پرداخته است. نکته درخور درنگ در این کتاب، نبود نشانه‏هاى اصلاح طلبانه مصلحانى چون محمد عبده است. از این روى، چاپ المرأة الجدیدة )زن نو(، هیچ اعتراض و واکنشى در محافل و رسانه‏ها به همراه نداشت.

الإمام محمد عبده; أخلاقُه و فضائله و إمامته، متن سخنرانى قاسم امین در بیستم آگوست 1905 میلادى، به مناسبت چهلمین روزِ درگذشت شیخ محمد عبده است که در مجموعه آثار قاسم امین به چاپ رسیده است. اشاره به جایگاه استادش محمد عبده در ساحت اندیشه دینى و نقش شیخ ازهر و مکتب فکرى وى، بنیادهاى اساسى این سخنرانى را تشکیل مى‏دهند.

إنشاء الجامعة، واپسین و هشتمین اثر قاسم امین در مجموعه آثار کامل وى است که به همت دکتر محمد عماره، تحت عنوان قاسم امین; الأعمال الکاملة، در 560 صفحه، از سوى دارالشروق، به چاپ رسیده است. إنشاءالجامعة نیز، متن یک سخنرانى است که قاسم امین در واپسین سال زندگى خویش - 1908 - ایراد نمود و به مناسبت افتتاح دانشگاه، به اهمیت آموزش در دانشگاه و پرورش یافتن دانشمندان و متفکران و متخصصان در محیطهاى آکادمیک، اشاره نمود.

 

قاسم امین از نگاه دیگران

اگرچه نمى‏توان - به لحاظ تاریخى - قاسم امین را نخستین منادى حقوق زنان در جهان عرب نامید، امّا دستِ کم، وى، نخستین شهروند عرب و مسلمانى است که همه نیروى خود را در آثارى که عرضه داشته، صرف حقوق زنان عرب و مسلمان کرده است. البته چه بسا پیشنهادها و راهکارهاى وى براى برون رفت زن عرب از گرفتاریها و دشواریهاى آن دوره، سطحى به نظر برسند، امّا یادآورى فضاى حاکم بر بلاد اسلامى و عربى آن زمان، ما را به درنگ وا مى‏دارد. جامعه سنت گراى عربى، با انبوهى از رسوبات جاهلى و دیدگاه‏هاى منفى نسبت به زن، با ابتدایى‏ترین حقوق انسانى زنان، مبارزه مى‏کرد. در نهاد عربها، عبارتهایى چون »أفعى تزدادُ سمّاً« رسوب و رسوخ داشت. این جمله را یک حکیم عرب گفته است! وى، آن گاه که در دست یک زن، »قلم« دیده بود و به جاى تشویق به دانش و نگارش، بانگ برآورده بود که نباید به دست یک مار سمى، ابزارى داد که بر زهرش بیفزاید. زن، از منظر او و همگنانش - که بسیار بودند - اژدهایى است که با نیش قلم بر زهر خویش مى‏افزاید

.11کتاب تحریر المرأة، در بحبوحه سیاسى ویژه‏اى، روانه بازار شد و چنان هیاهویى آفرید که شمارى قاسم امین را لوترِ شرق و رهایى بخش زنان نامیدند.

عباس حلمى دوم، با استعمارگران، و بویژه لُرد کرومر، میانه‏اى خوبى نداشت، از این روى، به جریانهاى میهن پرستانه و انقلابى که مصطفى کمال )آتاتورک( رهبرى مى‏کرد، ارج مى‏نهاد و خواهان بیرون رفتن استعمارگران بود. از سوى دیگر، گروه میهن پرستانِ اعتدال گرا بودند که به مقوله پرورش، آموزش، روشنفکرى و ساختن کشورى آباد و مرزهاى آزاد اهمیت مى‏دادند، تا خروج استعمارگران رقم زده شود و استقلال مصر حاصل آید. رهبرى این گروه را محمد عبده به عهده داشت. سعد زغلول، لطفى سیّد، قاسم امین و بسیارى دیگر از روشنفکران مصر با وى همراه و همگام بودند. کتاب آزادى زن، سخن تازه‏اى براى همگان داشت. دشمنان محمد عبده، فرصت را غنیمت شمرده، بر پیروانش تاختند. کرومر نیز، پیش از این، از پاسخ قاسم امین به دوک دارکور فرانسوى و دفاع از حجاب اسلامى زنان مصرى، آزرده خاطر شده بود و گویا به محمد عبده پیشنهاد داده بود تا قاسم امین، اشتباه گذشته خود را با نگارش کتابى دیگر، جبران کند.12 برخى نیز، چون خانم نازلى فاضل نوه ابراهیم پاشا را بى تأثیر نمى‏دانند. وى، بسان »مى زیاده«، انجمنى ادبى - سیاسى به راه انداخته و اعتدالیون مصر را گرد هم آورده بود. نازلى فاضل نیز، از کتاب: المصریون... الردّ على دوق دارکور، سخت برآشفته بود و گمان مى‏کرد قاسم امین در انتقاد از زنان غرب زده مصر، وى را نشانه رفته است.

اثرگذارى نوشته‏هاى قاسم امین، از زمان نگارش فراتر رفته، اندیشمندان عرب تا به امروز در باب و باره وى نظر مى‏دهند. محمد حسین هیکل (19561888)، تحت تأثیر کتابهاى قاسم امین، داستانهایى نوشته که بازتاب اندیشه قاسم امین در آنها به چشم مى‏خورد: دخترى دوازده ساله به نام عزیزه، خواندن و نوشتن و دوزندگى مى‏آموزد.13 در این داستان تراژیک، عشق و ازدواج با هم مى‏آمیزند و زندگى ادامه مى‏یابد; هرچند داستان با مرگ قهرمان )عزیزه( به پایان مى‏رسد.

14نوال السعداوى - یکى از زنان نامور مدافع حقوق زن در کشورهاى عربى - پس از اشاره به این داستان بر آن است قاسم امین، نداى آموزش زن سر مى‏داد تا یک زن به یک همسر و مادر درخور مرد بدل شود; بدین معنى که سعداوى، تلاش قاسم امین را کم ارزش مى‏شمارد. از منظر وى، ملک حنفى ناصف (19181886) - که به نام باحثة البادیة، قلمفرسایى مى‏کرد - نه تنها از قاسم امین که از رفاعة رافع الطهطاوى، مؤثرتر بوده است. سعداوى نوگرایى و نواندیشى باحثة الباریة را درباره زنان ارزش‏مندتر مى‏انگارد.

15منصور فهمى (19591886) در کتاب: أحوال المرأة فى الاسلام (1913) - که برخلاف نوال السعداوى، زمان و مکان و فضاى انتشار کتابهاى قاسم امین را مدّ نظر قرار مى‏دهد - بر این باور است که وى تمام همّ و غمّ زندگى خود را در راه آزادى و احقاق حقوق زنان مبذول داشته و باید در برابر وى سر تعظیم فرودآورد.

16شاعران بسیارى چون: معروف الرّصافى و صدقى الزهاوى و بعدها نزار قبانى، تحت تأثیر مستقیم و یا غیرمستقیم آراء و اندیشه‏هاى قاسم امین و سایر منادیان حقوق زن، چکامه‏هاى بسیارى در حمایت از زنان و احقاق حقوق ایشان سرودند.

17شگفت این که رضا خان پهلوى، براى مهیّا ساختن زمینه کشف حجاب، دستور مى‏دهد دو کتاب قاسم امین: تحریر المرأة و المرأة الجدیدة، ترجمه شوند. این دو کتاب با نام زن و آزادى و زنِ امروز، به سفارش وزارت فرهنگ، توسط یک روحانى مترجم به نام: احمد مهذّب )سیّد احمد مهذب الدوله شیرازى 13731301 ه. ق( به فارسى ترجمه شدند.

18همچنین، یوسف اعتصام الملک، (1291ه. ق( پدر بانوى شاعر و سرشناس، پروین اعتصامى، کتاب تحریر المرأة را با نام تربیت نسوان، به سال 1318 ه. ق ترجمه کرده است.

 

«تحریر المرأة»، یک کتاب و دو نویسنده!

بى گمان، علل و عوامل و انگیزه‏هاى نگارش کتاب تحریر المرأة، مى‏تواند بسیار متنوع و گوناگون باشند: پیشنهاد لُرد کرومر به عبده براى جبران اشتباه قاسم امین و نگارش کتابى دیگر، نگرانى خانم نازلى فاضل، ارائه دیدگاه جریان روشنفکرى و در نتیجه جذب زنان و مردان روشن اندیش آن دوره دگرگونیهاى درونى قاسم امین پس از نگارش کتاب: المصریون... به واسطه آشنایى با جهان غرب و کشور فرانسه و در کنار این همه علت و عامل، مى‏توان به نقش تأثیرگذار شیخ محمد عبده بر شخصیت قاسم امین اشاره نمود. از سوى دیگر، شیخ محمد عبده، که از سردمداران اصلاح‏طلبى به شمار مى‏رفت، نمى‏توانست به طور مستقیم منادى حقوق زنان مسلمان و عرب باشد. زمانى که قاسم امین در فرانسه مترجم شیخ بود، این دو تصمیم گرفته‏اند که کتابى درباره زن مسلمان و عرب بنگارند، تا هم از یک سو، از اتهامهاى قاسم امین در کتاب: المصریون... کاسته شود و از دیگر سو، دیدگاه محمد عبده در میان مردم و اندیشمندان، انتشار و نفوذ یابد.

دکتر محمد عماره، محمد عبده را نویسنده واقعى بخشهایى از کتابِ تحریر المرأة مى‏داند و برهانهایى بر نظر خویش دارد:

1. در آن زمان، نگارش مقاله و یا کتاب با نام مستعار، معمول و مرسوم بود و زمانى سیّد جمال‏الدین، آثار خود را با نام شاگردانش منتشر مى‏کرد. خودِ محمد عبده نیز، نامى چون »مؤرخ«، »عالم فاضل« برگزیده بود.

2. به گواهى شمارى از نویسندگان و محققان، چون خانم دریة شفیق و آقاى ابراهیم عبده، مسائلى را که شیخ از ابعاد دینى بررسى کرده، قاسم امین، آنها را از ابعاد اجتماعى مورد نقد و بحث و نظر قرار داده است.

319. پیش از نگارش تحریر المرأة، محمد عبده در الوقائع المصریة، از مباحثى سخن به میان آورده که چند سال بعد در این کتاب، مطرح شدند. مسائلى چون: روابط زن و مرد، حکم شرع در تعدد زوجات و...

420. سکوت محمد عبده پس از آن همه جنجال درباره تحریر المرأة نشان از تأیید وى دارد. عبده، در برابر همه مواضع و ایرادها و ردّیه‏ها، سکوت اختیار نمود.

رشید رضا، شاگرد شیخ، در مجله المنار، بر سکوت مفتى ازهر صحه نهاد.

رشید رضا، کتاب تحریر المرأة و رسالة التوحید امام محمد عبده و سرّ تقدّم الانجلیز السکسونیین )راز پیشرفت انگلوساکسون‏ها( ترجمه فتحى زغلول را مهم‏ترین کتابهاى آن دوره برشمرد.

21چنانچه پژوهش‏گرى در کتاب تحریر المرأة، به تحقیق و واکاوى بپردازد و آن را با دو کتاب پیش و پس از آن، به مقایسه المصریون... ردّ على دوق دارکور، و المرأة الجدیدة بپردازد، بدین نتیجه رهنمون مى‏شود که زبان و سیاق نوشته‏هاى قاسم امین در بخشهایى از کتاب در مدت شش سال، متفاوت شده است. از این تفاوتها و تغییرها مى‏توان به عبارات و اصطلاحات فقهى اشاره نمود که جز در زبان و نوشته‏هاى عالمان چنین نمودى ندارند: »و لم أرَ مسألةً واحدة میّز الشارع فیها الرجال على النساء و هى تعدّد الزوجات«، »واتفّق أئمة المذاهب على... «، »لا یوجد اختلاف فى جمیع کتب الفقه مِن أىّ مذهب کانت و لا فى کُتب التفسیر« و جمله‏هاى فراوانى از این دست که ادعاى آشنایى کامل با فقه و شریعت اسلام دارند.

قاسم امین، در این کتاب، طلاق را چنان بررسى و موشکافى کرده که تنها از توان عالم و فقیهى بزرگ بر مى‏آید. از »اصول« و »فروع« طلاق سخن مى‏گوید: »و هو أنّ الطّلاق محظور فى نفسه مباح للضرورة«; عبارتى کاملاً فقهى و نشان‏گر اطلاع کامل نویسنده از حدود و ثغور طلاق.

همچنین، کتابها و نامهایى که قاسم امین در تحریر المرأة آورده، شاهدى دیگر است بر تفاوت نگاه و بضاعت او، در مقایسه با آثار دیگر وى: »حواشى ابن عابدین، کتاب الروض، تبیین الحقائق فى شرح کنز الدقائق نوشته عثمان بن على الزیعلى، حسن الأسوة، از سیّد محمد صدیق حسن خان بهادر، تاریخ الرسل و الملوک، اثر طبرى و ده‏ها کتاب و اندیشمند دیگر چون غزالى و ابن اسحاق و ابن خلدون و ابن رشد و ابن عاصم اندلسى و ابن القاسم و ابن عمر و ابن المقرى. ولى این نامها و کتابها در المرأة الجدیدة که تنها یک سال بعد نگاشته شده و موضوع کتاب، همان موضوع زن است، چنین تغییر کرده‏اند: هیرودت، پاول بورجیه، جان استوارت میل، بنیامین ایرل بیکنز فیلد، ویلیام ایوارت، ویکتور هوگو، پترس دوم، کاترین دوم، اسکندر اول، مارى ژال آنتوان، اسکندر دوم.

البته، قاسم امین، در کتابِ مصریان، به هنگام رد آراى دوک دارکور، از بزرگان و اسلام نام برده که در دامان این دین پرورش یافته‏اند، کسانى چون: ابوحنیفه، مالک، شافعى، امام صادق(ع)، امام باقر(ع)، فیروزآبادى، به عنوان بزرگان فقه; خیام، مأمون، ابن سینا به مثابه برجستگان جهان ریاضیات و هندسه; فارابى، ابوبرکات بغدادى، ابن رشد، فخرالدین رازى، غزالى، ابن زهر، از فلاسفه نامدار اسلامى; ابن سینا، ابن رضوان، ابوبکر بن جواهر اندلسى، سرآمدان طبّ و جهان پزشکى، ابن اثیر و ابن خلدون، به عنوان تاریخ‏نگاران سرشناس، ابن درید، ابونؤاس، بحترى، خوارزمى، معرّى، متنبّى، جریر و فرزدق، شاعران پرآوازه اسلام و جهان.

22ناگفته نماند که قاسم امین، در کتاب مصریان، تنها به نام این بزرگان بسنده کرده و هیچ رأى و نظرى از ایشان نیاورده که نشان‏گر آشنایى کامل وى با آنها باشد. وى در تحریر المرأة، این نامها را در کنار آراء و دیدگاه‏شان ذکر کرده; اما در المرأة الجدیدة، بخشهایى از دیدگاه و نوشته‏هاى غربیان را جایگزین نظرها و نوشته‏هاى فقهى نموده است.

 

قاسم امین علیه قاسم امین

دگرگونى دیدگاه‏هاى قاسم امین درباره مسائل زنان در سه کتاب پیاپى و در یک برهه کوتاه، پژوهش‏گران را شگفت زده کرده است. وى، میان دو سر یک طیف چنان در نوسان است که گویى هر لحظه با کشف و شهود تازه‏اى روبه‏روست. آن چه در پى مى‏آید، اشاره به نمونه‏اى از دگرگونیها و خلجانهاى روحى این نویسنده است، در باب و باره سه موضوع و در سه کتاب:

× از حجاب اسلامى تا کشف حجاب

گفته آمد که چاپ تحریر المرأة، با هیاهوى فراوانى همراه بود.

نویسنده در این کتاب بر سه موضوع اساسى انگشت نهاده بود:

1. حجاب ]پوشش تمام بدن حتى صورت و کف دو دست[ برازنده هیچ زنى نیست.

2. درخواست خروج اختیارات زناشویى از دست مردان و ضرورت همکارى دولت و ملت در این باره.

3. ناپسند بودن مقوله تعدد زوجات و ضرورت تصویب قوانین جدید.

اما وى پیش از این، یعنى در کتاب: مصریان... همه قوانین کشور و مردم مصر را برپایه موازین اسلام، استوار دانسته است. جامعه‏اش را تنها جامعه‏اى مى‏داند که از اختلاط زنان و مردان جلوگیرى مى‏کند و بر این کار، مباهات نموده است. در کتاب مصریان... از زنان غربى به بدى یاد کرده و حشر و نشر با زنان را از مصادیق بارز بى عفتى دانسته، برابرى حقوق زن و مرد را تنها در جامعه مصر تحقق یافته انگاشته است:

»هر آن چه را که ما مردان انجام مى‏دهیم، انجام آن بر زنان رواست و هر چه بر ما حرام باشد، بر آنان نیز حرام است. حال که براى ما مردان، ورود به اجتماع‏هاى زنانه جایز نیست، همین حرمت براى ورود زنان به محیط مردانه وجود دارد. من تکرار مى‏کنم که در این جا ]کشور مصر[ وضعیت مرد کاملاً مشابه وضعیت و جایگاه زن است.«

23و علت آن را چنین بیان مى‏کند:

»زیرا دین ما... سفارش نموده که هیچ زنى را به جامعه مردان راه ندهیم و زنان نیز هیچ مردى را به درون خود پذیرا نباشند. این کار، پاسدارى از حرمت مرد و زن است که فساد را ریشه کن مى‏کند.«

24مى‏افزاید:

»]از این روى[ هیچ مسلمانى وجود ندارد که بخواهد بر اساس سنتها و عادتهاى اروپائیان ازدواج کند... زیرا ازدواج از منظر مسلمانان یک آغاز است و از نگاه غربیان، یک پایان.«

25قاسم امین، در کتاب مصریان... ، حجاب را زیبنده زنان شرقى مى‏خواند و با دفاع از اوضاع جامعه‏اش، مشکلات اختلاط غربیان را بر مى‏شمارد که جهان را به یک شهوتکده تبدیل کرده‏اند.

افزون بر این، در شرق، مسأله‏اى به نام عدم احقاق حقوق زنان نمى‏یابد که نیازمند تغییر و اصلاح و تحول باشد، بلکه مشکل بنیادین در خود غرب است که از نعمت همانندى با شرق، محروم گشته، پا به بیراهه‏ها نهاده است. اما پنج سال بعد و با نگارش کتاب تحریر المرأة - همچنان که از نامش پیداست - دگرگونیهاى شگرفى در افکار و دیدگاه‏ها و الگوهاى قاسم امین، نمایان مى‏شود; حجاب را عادتى نکوهیده مى‏نامد که مشرق زمین، همچون دیگر تمدنها بدان خو کرده، بر ماست که این عادت ناپسند را ترک گوییم:

»حجاب، یکى از ضروریات دوره‏هاى تاریخى کهن است که همه انسانها از آن گذر کرده، یونانیان باستان نیز چونان شرقیان امروز، حجاب را بر زنان واجب مى‏شمردند. دین مسیحیت هم در قرون وسطى، و بویژه در قرن نهم میلادى، به پوشیده بودن سر و موى زنان فرمان مى‏داده است.«

26پُر واضح است که نویسنده حجاب را که پیش از این شرعى و اسلامى نامیده بود، اکنون عادتى بیش نمى‏بیند:

»بر ماست که اوامر و نواهى الهى را بدون هیچ بحث و نقدى بیان داریم، ولى باید اعلام کنیم که هیچ نصى در شریعت بر وجوب حجاب کنونى زنان ما، فرمان نداده است و این گونه حجاب، عادتى بیش نیست که از همجوارى با برخى کشورها فراگرفته، بدان خرسندیم و بر آنها جامه دینى پوشانده‏ایم; در حالى که دین مبین اسلام، از آن مبرّاست.«

27در این کتاب، کشور مصر به دو جامعه زن و مرد تقسیم نشده و همجوارى دو گروه که در کتاب: مصریان... زیانبار نامیده شده بود، امرى پسندیده قلمداد شده است:

»زنانِ عرب و زنان روستایى مصر، که دوشادوش مردان و درست مانند غربیان کار مى‏کنند، در قیاس با همنوعان شهرنشین خود، گرایش کم‏ترى به فساد دارند، زنان شهر نشینى که حجاب، آنها را از شهوتها و غوطه خوردن در مفاسد دور نکرده است. این امر، ما را به این باور مى‏رساند که زنانى که با مردان حشر و نشر دارند، در قیاس با زنان پرده نشین از افکار پلید جنسى دورتراند.«

28قاسم امین، در این کتاب حتّى غرب را با دیده‏اى دیگر نگریسته که:

»بیش‏تر زنان پاکدامن‏اند و بویژه زنان امریکایى که از آزادى بهره بیش‏ترى دارند; تا آن جا که دختران و پسران در سر کلاسهاى درس در کنار هم مى‏نشینند و به فراگیرى دانش مى‏پردازند... اصولاً غربیان که به همه دانشها دست یافته‏اند، اگر در حجاب فایده‏اى مى‏دیدند، آیا آن را رها مى‏کردند؟«

29امّا همچنان که گفته آمد - محمد عبده، نگارنده واقعى کتاب، بخشهایى از کتاب و یا دست کم استاد راهنماى قاسم امین در این اثر بوده که این آراء و دیدگاه‏ها را مى‏توان در نوشته‏هاى محمد عبده یافت.

30ولى در کتاب دیگر قاسم امین، یعنى المرأة الجدیدة، که دیگر خبرى از یارى استاد به شاگرد دیده نمى‏شود، دیدگاه واقعى قاسم امین، نمایان‏تر و شفاف‏تر است و حتى با آراى وى در دو کتاب پیشین متفاوت. نویسنده این کتاب را مى‏توان منادى زن سالارى نامید. وى حجاب را ابزارى مى‏نامد که مردان آن را براى بهره کشى از زنان ساخته‏اند.

31قاسم امین، تاریخچه مفصلى از مردسالارى ارائه نموده که در بند کردن زنان با تشکیل خانواده همراه و همداستان بوده بر این پندار است در دوره‏هاى نخستین تاریخ، زن انسانى آزاد بوده است.32 در کتاب المرأة الجدیدة، حجاب را نه تنها شرعى که انسانى نمى‏داند و اعتقاد دارد که:

»]حجاب[ آزادى فطرى و خدادادى زن را از بین مى‏برد و از پیشرفت زنان جلوگیرى مى‏کند، پایه‏هاى بنیادین خانواده را متزلزل مى‏سازد و تنها و تنها سود آن کاستن از زنا است; اگرچه از گرایش به این مفسده نمى‏کاهد.«

33بدین سان، غرب در کتاب سوم قاسم امین، الگویى تمام عیار مى‏شود:

«از آن جا که زن و مرد کاملاً یکسان هستند و هر دو توأمان به دانش و نشاط علم نیازمند، باید از راهکارهاى اروپائیان و امریکائیان، سرمشق بگیریم و این عادت نکوهیده را نابود سازیم، زیرا همه غربیها هم عقیده‏اند که حجاب زنان، مسبّب عقب‏ماندگى ما شرقیان است و بى‏حجابى، راز پیشرفت غربیان.»

 

تعدد دیدگاه‏هاى قاسم امین درباره طلاق34

وى در کتاب: مصریان... ، طلاق را حق مطلق مرد نامیده است; یعنى مراحلى را که اصلاح طلبان آن دوره، براى تعیین و مرزبندى طلاق ارائه و پیشنهاد کرده بودند، نادیده انگاشته، حتى ضرورتى براى سپردن حکم طلاق به دست قاضى یا تعیین دو نفر از نزدیکان براى رفع تیرگى روابط زن و شوهر نمى‏بیند:

»این قاضیان چه مى‏دانند؟ که زمام امور را به دست ایشان بسپاریم و براساس چه سند و منبعى حکم مى‏کنند؟... قانون فرانسه، به مردِ سرخورده‏اى که در زن خود عیبى غیرقابل بخشش بیابد، چه خواهد گفت؟ او را اندرز مى‏دهد که تا پایان عمر شکیبایى پیشه سازد، براى چه؟ براى پایدار ماندن بنیاد خانواده.«

35اما پس از چندى و در مقاله‏اى، طلاق را از عوامل کاستن احترام خانواده دانسته است.36 قاسم امین، در تحریر المرأة، دیدگاه سومى یافته، شهادت دو نفر عادل را براى طلاق ضرورى مى‏داند و به دولت و حکومتى که خیرخواه مردم باشد مى‏گوید که باید طلاق را از دست مردان خارج کند و در این راستا، لایحه‏اى در پنج ماده به دولت پیشنهاد مى‏کند.

37ناگفته پیداست که وى در این پیشنهاد، از همان قوانینى دم زده که چندسال پیش در کتاب: مصریان... نادرست و بى ارزش شمرده بود.

 

* مقوله چندهمسرى و تغییر دیدگاه

قاسم امین، در کتاب: مصریان... نظر شخصى خود را درباره بسنده کردن مردان به یک زن بیان داشته، ازدواجهاى دوم و سوم و چهارم را بنابه ضرورت، جایز مى‏داند; اما در کتاب: تحریر المرأة، عرصه را بر مردان تنگ‏تر کرده، آیه سوم سوره نساء را چنین شرح مى‏دهد:

»تعدد همسران، تنها با ایمن بودن از ستم به زنان دیگر رواست... اما اگر این تعدد، بنیان خانواده را تهدید کند و از حدود شرعى فراتر رود، بر حاکم رواست که براى رعایت مصلحت عمومى، آن را ممنوع سازد.«

38این نظر، درست بسان نظرگاه‏هاى محمد عبده، شیخ الأزهر، درباره تعدد زوجات است که در بسیارى از نوشته‏هاى وى یافت مى‏شود.

البته، قاسم امین در کتاب: المرأة الجدیدة، دو مسأله‏اى را که در کتاب تحریر المرأة بررسى کرده )تعدد زوجات و محدود کردن حق طلاق براى مردان(، مهم‏ترین نظرهاى خویش دانسته و خرسند است که عالمى بزرگ و فقیهى حکیم مانند حضرت استاد شیخ محمد عبده، بر دیدگاه‏هاى وى صحّه گذارده است.

39محمد عماره، درباره دگرگونى دیدگاه‏هاى قاسم امین، عبارت جالبى دارد:

»مخالفان قاسم امین اگر درست مى‏اندیشیدند و یا دست کم یکى از ایشان به فکر فرو مى‏رفت، ضرورتى براى پاسخ گویى به وى نمى‏یافت، بلکه کافى بود کتاب: »المصریون... ردّ على دوق دارکور« را به عربى ترجمه مى‏کرد تا در این صورت، قاسم امین به خود پاسخ مى‏داد و آن چه در کتاب تحریر المرأة گفته بود، نقض مى‏کرد.«

 

نتیجه:41

اصلاحات در جهان عرب، با گرته بردارى از رنسانس اروپا، دو سده پیش آغاز شد; در سال 1805 میلادى و همزمان با خلافت محمدعلى پاشا در مصر. وى، نخستین کسى بود که اصلاحات را در عرصه‏هاى سیاسى و اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى پدید آورد. البته توجه جدى روشنفکران و شاعران و نویسندگان عرب به مسائل و حقوق زنان، از نیمه دوم قرن نوزدهم -آن هم به عنوان پیوستى از اصلاحات و مسأله‏اى درجه دوم - آغاز شد.41

قاسم امین، یکى از پیشگامان اصلاحات در صف دوم رنسانس عربى قرار مى‏گیرد، نخستین مرحله با بطرس البستانى، أحمد فارس الشدیاق، رفاعة رافع الطهطاوى، سیدجمال‏الدین اسدآبادى، محمد عبده، عبدالرحمن الکواکبى شروع مى‏شود.

قاسم امین، شاگرد اسدآبادى و عبده، در سه کتاب، سه رویکرد متفاوت را تجربه کرد: دفاع بى حد و مرز از وضعیت زن مسلمان مصرى و نادرست نامیدن اوضاع زنان غربى در کتاب »المصریون....«، روى آورى به اصلاح اوضاع زنان با تأکید بر دیدگاه‏هاى اسلام سنّى در کتاب »تحریر المرأة«، و در آخر، فراخوان دادن به پیروى از راهکارها و الگوهاى غربى براى اعتبار دادن به زنان در کتاب »المرأة الجدیدة«.

با این همه، وى در آن زمان، یگانه نویسنده‏اى بود که همه توان خویش را براى بهبود اوضاع زنان عرب و مسلمان، به کار بست و دیدگاه‏هایش تا اکنون الهام بخش شاعران و فعالان عرصه زنان عرب و مسلمان است.

منابع:
الأعمال الکاملة، تحقیق: دکتر محمد عمارة، دارالشروق. القاهره. الطبعة الثانیة. 1989. که شامل کتاب‏ها و مقالات زیر است:
* کلمات و خواطر سطرها، قاسم أمین فى مفکرته.
* اسباب و نتائج; مقالات نُشرت فى المؤید.
* أخلاق و مواعظ; مقالات نُشرت فى المؤید.
* الإمام محمد عبده; أخلاقه و فضائله و إمامته.
* المصریون... ردّ على دوق دارکور. ترجمة: محمد بخارى.
* تحریر المرأة.
* المرأة الجدیدة.
* إنشاء الجامعة.
المرأة فى رأى الإمام محمد عبده، محمد عمارة. دارالرشاد. 1997.
أحوال المرأة فى الإسلام. منصور فهمى. دارالجمل. 1997.
المرأة والدین و الأخلاق. نوال السعداوى و هبة رؤوف عزّت. دارالفکر سوریه و دارالفکر المعاصر - بیروت. 2000.
دراسات عن المرأة و الرجل فى المجتمع; الوجه العادى للمرأة العربیه، نوال السعداوى، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر. 1990.
هل أنتم محصّنون ضدّ الحریم. فاطمة المرنیسى. ترجمة: نهلة بیصون. نشر الفنک و المرکز الثقافى العربى. 2000.
حقوق المرأة فى الکتابة العربیة منذ عصر النهضة. بوعلى یاسین. سوریا - دمشق. 1998.
المرأة و اللغة، عبدالله محمد الغذامى. المرکز الثقافى العربى و الدار البیضاء - بیروت. 1997.
قضیة المرأة. محمد کامل الخطیب. وزارة الثقافة - دمشق. 19991989.
اوضاع المرأة فى القرن التاسع عشر. مُنى أحمد ابوزید. 2010.
مسأله حجاب و تأثیر اندیشه‏هاى قاسم امین مصرى در ایران. رسول جعفریان. آیینه پژوهش. سال دوازدهم. 1380.
جنبش فکرى دفاع از حقوق زن در جهان عرب. دکتر ستاره عودى. فصلنامه ریحانه، شماره 6. بهار 1383.
اصلاحات ضد تبعیض علیه زنان در جهان عرب. حسین عباسى. فصلنامه ریحانه. شماره 8. پاییز 1383.
پى‏نوشتها:
1. براى نمونه مى‏توان به کتاب »هل أنتم محصّنون ضدّ الحریم؟« نوشته فاطمه المرنسیى اشاره کرد. وى در این کتاب بر آن است نه تنها عربها و مسلمانان و خلفا و حاکمان این مناطق حرمسرا داشته‏اند، که اروپائیان نیز در قرون گذشته حکومت رُم و یونان، حرمسراها بنا نهاده بودند و غلمان و جوارى داشته‏اند. وى، به جاى مبارزه با پدیده‏هایى از این دست، آراء و دیدگاه‏هاى شاذ و عام کاهنان آلمانى و نویسندگان بریتانیایى را مثال مى‏آورد که در مَثَل از تعدد زوجات و اخته کردن پسران و فریب دختران و دور کردن زنان از قلم و نگارش نشان دارد; گو این که گسترش جرم در میان غربیان، از قبح کار شرقیان مى‏کاهد. بنگرید به: هل أنتم محصّنون ضدّ الحریم، فاطمه المرنیسى. ترجمة: بیضون، نهلة. نشر الفنک و المرکز الثقافى العربى.
2. تراجم مصریة و غربیة، محمدحسین هیکل ]د. ت. [ /152. طبعة القاهرة. مطبعة مصر.
3. »احمد فارس بن یوسف بن منصور شدیاق، ادیب و زبان شناس بزرگ عرب، در یک خانواده مسیحى متولد شد. پس از فراگیرى علوم مختلف در مصر، به جزیره مالت رفت و مدتى آن جا اقامت گزید و سپس عازم اروپا گردید و از آن جا به تونس رفت و در این شهر مسلمان شد و خود را »أحمد فارس« نامید... شدیاق جزء پیشگامان و نخستین مردانى است که خواستار اعطاى حقوق کامل و آزادى زنان بود. « بنگرید به: جنبش فکرى دفاع از حقوق زن در جهان عرب، دکتر ستار عودى (1383) فصلنامه فرهنگى و پژوهشى مرکز امور مشارکت زنان. شماره 127/6.
4. الأعمال الکاملة، المرأة الجدیده /464، دار الشروق. القاهرة. الطبعة الثانیة. تحقیق: محمد عمارة.
5. همان، اسبابُ و نتائج /171.
6. همان /197.
7. همان، المصریون... ردّ على دوق دارکور /306.
8. افزون بر مقدمه دکتر محمد عماره، بنگرید به جنبش فکرى دفاع از حقوق زن در جهان عرب، دکتر ستار عودى (131130)
9. تفصیل این کتاب در مقدمه محمد عمارة آمده است و نیز، بنگرید به: حقوق المرأة فى الکتابة العربیة منذ عصر النهضة بوعلى یاسین 4443، دارالطلیعة الجدیدة، سوریا - دمشق.
10. المصریون... الرد على دوق دارکور، قاسم امین، ترجمة محمد بخارى /245.
11. نویسدگان و فمنیستهاى عرب، به بیرون آوردن این نگاه مردسالارانه از کتابهاى کهن، کمر همت بسته‏اند و مقالات و کتابهاى فراوانى در این باره به تحریر در آمده است. یکى از مهم‏ترین کتابهاى دهه‏هاى اخیر، »المرأة و اللغة« نوشته دکتر عبدالله محمد الغذامى است که نگاه مرد محورانه نویسندگان عرب را ارائه و تحلیل نموده و مقولات گذشتگان را پژوهیده است: (1997). المرأة و اللغة، دکتر محمد عبدالله الغذامى، الطبعة الثانیة، المرکز الثقافى العربى. الدار البیضاء - بیروت.
این کتاب، با نام »زن و زبان« توسط خان هدى عوده تبار، به فارسى ترجمه شده است. زن و زبان، عبدالله غذامى، ترجمه هدى عوده تبار، گام نو.
12. درباره نگارش کتاب »المصریون... ردّ على دوق دارکور« نظرگاه دیگرى وجود دارد: »وى، این کتاب را در ردّ لُرد کروم نگاشت، که در اثر خود تحت عنوان »مصر الحدیث« )مصر نو( انتقادهاى زیادى از مردم مصر و بویژه دیندارى آنان - و از جمله مسأله حجاب - مطرح کرده بود. «
ر. ک: اندیشه‏هاى قاسم امین مصرى در ایران، رسول جفریان، آینه پژوهش، سال دوازدهم. شماره چهارم. مهر - آبان.
13. جالب است بدانیم که هیکل داستان »زینب« را با نام مستعار »کشاورز مصرى« به سال 1914 منتشر ساخت و بى گمان بیم آن داشته که بر کارهاى دیگرش اثرى نامطلوب گذارد. وى، در آن زمان، یک وکیل سرشناس و از شمار سیاستمداران بود.
14. دراسات عن المرأة و الرجل فى المجتمع العربى; الوجه العارى للمرأة العربیة، نوال السعداوى /796795، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، بیروت. الطبعة الثانیة.
در این کتاب قطور، پنج کتاب معروف نوال السعداوى به چاپ رسیده است.
15. المرأة والدین والأخلاق نوال السعداوى، هبه رؤف عزت / 118، دارالفکر المعاصر - بیروت. الطبعة الأولى. سلسلة حوارات لقرن جدید.
16. أحوال المرأة فى الإسلام، منصور فهمى، ترجمة: رفیده مقدادى، مراجعة: هاشم صالح /141، منشورات الجمل، المانیا.
17. نکوهش زن در چکامه‏هاى عربى، دیرینه‏اى کهن دارد، به قدمت سروده‏هاى عربى. اما در نیمه دوم قرن نوزدهم، شاعران که تحت تأثیر نهضت زن قرار گرفته بودند، در بهروزى حال زنان و اتهام مردان در مسأله فرودستى زن، اثرگذار بودند. احمد فارس الشدیاق، ادیب اسحاق، اساعیل صبرى، احمد شوقى، خلیل مطران، احمد الکاشف و امین الدین تقى از این شمار مى‏باشند. براى آگاهى بیش‏تر بنگرید به: حقوق المرأة فى الکتابة العربیه منذ عصر النهضة، بوعلى یاسین/ 135126 7974.
18. سفر رضاخان به ترکیه در 1313 انجام پذیرفت. وى دستور کشف حجاب را در 1314 صادر کرد. بى گمان، مهذب الدوله پس از 1314 هجرى شمسى، »تحریر المرأة« را ترجمه کرده است.
19. تطوّر النهضة النسائیة فى مصر، ابراهیم عبده، دریة شفیق/ 275274 252، طبقة القاهره.
20. حاجة الإنسان إلى الزواج، محمد عبده، الوقائع المصریة. العدد 7 .1055 مارس.
21. المنار. (1899). عدد أول یولیو و عدد 15 یولیو و عدد 26 أغسطس.
22. المصریون... ردّ على دوق دارکور، قاسم امین/285281.
23. همان /247.
24. همان /260.
25. همان /261.
26. همان; تحریر المرأة /351.
27. همان /352.
28. همان / 364 و 365.
29. همان /372.
30. محمد عبده، در بیش‏تر آثار خود، پیرامون زن و اوضاع و حقوق زنان نظر داده است. وى، هم در مجموعه آثارى که به همت دکتر محمد عماره به چاپ رسیده و هم در مجلات و تفسیر المنار، قضایا و مسائل زنان را از منظر اسلام بررسى کرده است. براى نمونه، بر اساس آیه »و إن خفتم ألّا تعدلوا فواحده« و آیه »ولن تستطیعوا أن تعدلوا بین النساء و لو حرصتم« ضابطه و قاعده‏اى به دست مى‏دهد و مى‏نویسد: »فَمَن تأمل الآیتین عَلِم أنّ إباحة تعدد الزوجات فى الإسلام أمرُ ضیّقُ فیه أشدّ التضییق، کأنّه ضرورة من الضروریات التى تباح لمحتاجها بشرط الثقة و العدل« و بدین سان، رعایت عدالت در جمع بین زوجات را از پیش شرطهاى ازدواج دوم و سوم و چهارم مى‏شمارد. بنگرید به: مقدمه محمد عمارة در الأعمال الکاملة، محد عبده، ج81 / 2، به نقل از: أبوزید، مُنى أحمد. (2010). اوضاع المرأة فى القرن التاسع عشر.
ten.homasatla.wwwنیز، محمد کامل الخطیب، که مقالات معاصر نویسندگان عرب را درباره زنان گردآورى کرده، مى‏نویسد: »تعدد الزوجات قاسم امین، از موضوعاتى است که بر اساس پژوهش ما، از آنِ استاد امام محمد عبده است. « قضیة المرأة، ج123/3، دمشق: وزارة الثقافة.
31. الأعمال الکاملة، المرأة الجدیدة /442.
32. همان 432.
33. همان /450و451.
34. همان /508.
35. الأعمال الکاملة، المصریون... ردّ على دوق دارکور /258256.
36. همان، اسباب و نتائج. مقاله عیوبُ تربیتنا /202.
37. همان، تحریر المرأة /406. جالب این که همین نگاه و دیدگاه را شیخ محمد عبده در تفسیر المنار ارائه نموده است.
38. همان /396. این دیدگاه را مى‏توان با نظرگاه محمد عبده در باب تعدد زوجات هماهنگ و همسان یافت. بنگرید به الإسلام و المرأة فى رأى الإمام محمد عبده، محمد عمارة (114113 /(1997، الطبعة الخامسة. القاهرة. دارالرشاد.
39. الأعمال الکاملة، المرأة الجدیدة/516.
40. همان، مقدمه دکتر محمد عماره/55.
41. اصلاحات ضد تبعیض علیه زنان در جهان عرب، حسین عباسى، ریحانه; فصلنامه فرهنگى و پژوهشى مرکزامور مشارکت زنان. شماره هشت /134.