نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
چکیده
کلیدواژهها
یکم: اسناد و مکتوبات هر دوره تاریخى بازتاب اوضاع زمانى خویشاند و مىتوانند گوشهاى از واقعیتها، یا آنچه را واقعیت پنداشته شده است، نشان دهند. در این میان نامهها و مکتوبات رهبران سیاسى و مذهبى به دلیل قرارداشتن در موضع مرجعیت عمومى طبقات گوناگون مردم، ارزش تاریخى بیشترى داشته و مىتواند بازتابهاى افزونترى از رخدادهاى اجتماعى را نشان دهند.
دوم: بیت آیتالله سیدمحمد کاظم خراسانى، به عنوان یکى از رهبران مذهبى و سیاسى مهم و موثر در جریان مشروطه و برخوردار از مرجعیت شیعى، از مراکزى بوده که محل ارجاع بسیارى از آگاهىها و اخبار ایران قرارگرفته بود. بى تردید، این اطلاعات از یک سو و اخبارى که نمایندگان آن مرجع در ایران براى ایشان ارسال مىکردند از دیگر سوى، مجموعه آگاهیهاى ایشان را از اوضاع ایران تشکیل مىداده و در اعلامیههاى ایشان بازتاب جدى داشته است.
سوم: از این روى شایسته است تا در کنار هزاران سند مربوط به رخدادهاى دوران انقلاب مشروطه، این نامهها و اعلامیهها و گاه استفساریهها نیز در قامت اسناد تاریخى به شمار آورده شود و از آنها در بازسازى گوشههایى از اوضاع ایران در آن روزگار استفاده گردد.
نگاهى گذرا به واکنشهاى آخوند خراسانى به اوضاع ایران
در فاصله سالهاى 1339-1320ق/1290-1280ش
پىگیرى اعلامیهها و اسناد دیگر به جاى مانده از آخوند خراسانى، نشان مىدهد که ایشان از نخستین سالهاى آغاز نهضت اجتماعى مشروطه، از این جریان آگاه بوده و مرجع پرسشها و شکایتها و درخواستهاى طبقات گوناگون مردم ایران بوده است.
درسال 1320 قمرى / 1282 شمسى، سه سال پیش از پیروزى اولیه انقلاب مشروطه، نامههاى زیادى از مردم شهرهاى تهران و تبریز به نجف ارسال شده وایشان از کنسولگرى ایران در نجف، خواهان رسیدگى به وثاقت این نامهها و اطلاعات مندرج در آن شده است.1
درسال 1324 ق / 1286 ش که درگیرى میان هواداران مشروطه و محمد على شاه در ایران بالا گرفته، نامههایى از ایران ارسال شده و پاسخهایى از سوى ایشان داده شده است که به موارد سیاسى - اجتماعى آن اشاره مىشود:
درخواست ارفع الدوله از آیات عظام خراسانى و مازندرانى براى تعیین شرایط برقرارى صلح میان شاه و ملت.2
پاسخ ایشان به ارفع الدوله، مبنى بر لزومِ رعایت و اجراى خواستههاى مردم در ایجاد مجلس و قانون اساسى.3
پرسشِ مشروطه خواهان از علماى نجف، مبنى بر تعیین تکلیف مخالفان مشروطه و پاسخ ایشان.4
صدور حکمِ آخوند درباره یکى از سران عشایر مخالف با مشروطیت.5
نامه ایشان درباره کنارگذاردن اختلافات و تقویت اساس مشروطیت.6
ارسال لوایح تشکر از سوى نمایندگان مجلس شوراى ملى جهت ایشان به نجف.7
حل مشکلِ مالى استرآبادىها به حکم ایشان.8
درسال 1325 ه / 1287 شمسى اعلامیه حزب اجتماعیون درباره پیروى آیات عظام ایران از آخوند خراسانى در مقابله با استبداد پنهان محمد على شاه.9
مخالفت آخوند خراسانى با حکم تبعید شیخ غلامرضا سبزوارى از سوى روسها.10
فتواى حرمت پرداخت مالیات به کارگزاران حکومت محمد على شاه.11
درسال 1326 ه / 1288 شمسى، گزارش گردهمایى طلاب مشروطه خواه درنزدیکى بیت آخوند خراسانى.12
درسال 1327 ه / 1289 شمسى تاثیر نامه آخوند در مردم استرآباد، که به رغم مخالفت مستبدان انجام شد.13
حمایت موکد از استقلال ایران.14
قصد حرکت به سوى ایران جهت بیرون راندن بیگانگان.15
رهنمودهایى درباره ایجاد نظم و قانون در کشور پس از استبداد صغیر.16
آگاهى دادن به مردم براى جلوگیرى از هرج و مرج داخلى.17
لزوم توجه به اوضاع کشور.18
اهمیّت اتحاد مسلمانان.19
مخالفت با اعزام ایرانیان براى خدمت در ارتش عثمانى.20
پىگیرى جدى موضوع ایرانیان مقیم عتبات عثمانى.21
درسال 1328 نامههاى مردم نهاوند22 و کرمانشاه23 براى پىگیرى مسائل شهر خود از سوى ایشان و توجه به شرایط بحرانى ایران.24
موضوع انتخاب نمایندگان ویژه، براى تطبیق قوانین مجلس با شرع.25
مخالفت با فرمان دولت عثمانى درباره دریافت مالیات افزوده از ایرانیان مقیم عتبات26 در سال 1329.
حکم حرمت خرید کالاهاى روسى.27
مخالفت با اقدامات نظامیان روسى در استرآباد.28
حکم به لزوم حفظ استقلال کشور و اخراج قشون خارجى.29
حکم مشروط کردن رفع حرمت از کالاهاى روسى به خروج نیروهاى نظامى آنها از ایران.30
حمایت از صیادان انزلى در برابر تهدیدات روسها.31
صدور این اعلامیهها از سوى آخوند خراسانى بیانگر آن است که:
1. آخوند خراسانى با این که در حوزه عراق بود; اما از ریز و درشت اخبار و اطلاعات سیاسى - اجتماعى جامعه ایران آگاه بوده است.
2. در سالهاى صدور این اعلامیهها، نهضت مشروطیت با عبور از مرحله اول فراگیرى به عنوان خواست عموم مردم، وارد مرحله پذیرش رسمى از سوى دولت قاجار شده است و سپس با مقاومت هیأت حاکمه، سه سال حال تعلیق را تجربه کرده و سرانجام با کوششهاى دوباره هواداران این نهضت با استفاده از نیروى نظامى به مرحله تثبیت رسیده است و آخوند خراسانى ناظر بر همین واقعیتها در هر مرحله موضع گیریهاى متناسب آنها داشته است.
3. آخوند خراسانى، به عنوان یک مرجع مذهبى، نفوذ و قدرت اجتماعى خود را در راه تجدید بناى نظام سیاسى نو در ایران به کارگرفت و در راه استقرار ارکان آن و مخالفت با موانع موجود، از همه توان خود استفاده کرد. همین حضور واقعى و عالمانه، ایشان را به یک ایران شناس تبدیل کرد که سزاوار است دیدگاههاى او درباره ایران، بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران تاریخ اسلام و تشیع و ایران قرار گیرد.
براى نمونه، از میان اعلامیههاى ایشان اعلامیه زیر به عنوان متن انتخاب شد و مىکوشیم تا بینش تاریخى آخوند از نهضت مشروطیت، بر اساس آن تحلیل شود.
دیدگاه آخوند خراسانى از ماهیت نهضت مشروطه
در جمادى الثانى سال 1327 قمرى / 1289 شمسى، پنج سال پس از امضاى رسمى سند مشروطیت از سوى مظفرالدین شاه و دو سال پس از پایان دوره استبداد صغیر و استقرار مشروطه خواهان و نیز مجلس شوراى ملى، اعلامیه آخوند خراسانى و مازندرانى از نجف به ایران رسید.
در این هنگام، آخوند دیدگاه خود را براى برون رفت از بحران پیدا شده پس از استقرار نظام تازه مشروطیت در ایران، ارائه کرده است و در ضمن، به تحلیلهایى درخور توجه از جامعه ایران پیش و پس از مشروطه پرداخته است.
آخوند پیشنهادهاى خود را با ارائه دیدگاهى از ماهیت نهضت مشروطه ارائه مىکند که به شرح زیر است:
مردمى بودن نهضت
آخوند خراسانى در این اعلامیه، با نام بردن از طبقات گوناگون مردم32 مشارکت عمومى ایرانیان را در این نهضت نشان داده و نیز همبستگى آنان را در راه این آرمان به تصویر کشیده است
هدف دار بودن نهضت
آخوند نهضت مشروطه را نهضت کور و یک شورش بى هدف نمىداند، او با بیان هدفهاى نهضت، کوشیده تا شعور و آگاهى ملى ایرانیان را نیز نشان دهد.
ابعاد هدفهاى نهضت
آخوند با هوشیارى ویژه خود از ابعاد هدفها در نهضت مشروطه یاد مىکند، تا نشان دهد که این نهضت با توجه به گوناگونى اهداف خود درصدد خلق یک تحول اجتماعى بزرگ در ایران بوده است و این مهم تنها از راه تحول در پدیدههاى زیر ممکن مىشود:
1. تحول در نگهبانى از دین و حاکمیت قوانین آن در جامعه.33
2. تحول در روند آبادانى ایران و توسعه رفاه ملى.34
3. تحول در ساختارهاى نظام اقتصادى.35
4. تحول در چگونگى اِعمال اراده ملى بر نظام سیاسى ایران.36
آخوند، با بیان این هدفها، از جامعه ایران پیش از مشروطه تصویرى این چنین در برابر چشمان ما مىگذارد:
ایران پیش از نهضت مشروطیت در معرض از دست دادن بخش مهمى از هویت خود، به دلیل اقدامات دولت قاجاریه، قرارگرفته بود. این نکته از آن جهت جالب است که آخوند در تحلیل خود از سطح پدیدهها و ظاهر رفتارها گذشته، و به عمق این جامعه نگریسته است.
گویا آخوند مىخواهد بگوید در جامعهاى که هیأت حاکم آن در اِعمال حاکمیت خویش، خودکامگى را پیشه کرده و خویش را از افکار و اندیشه و خرد جمعى محروم ساخته است، دین که مهمترین بخش هویت ساز جامعه ایران بوده به خطر افتاد و روح قوانین آن در محاق قرار گرفت و با به خطر افتادن این بخش از هویت در ایران، کشور به روز مرگى دچار شد و راه رشد مردمان آن نیز مسدود گردید و ستمگرى و حیف و میل اموال عمومى مرسوم شد و دیگر از حرکت در مسیر آبادانى ملى خبرى نبود.
اینکه آخوند، نخستین هدف در نهضت مشروطه را حفظ دین اعلام کرده است، بسیار درخور تامل است; چرا که تاکنون به فراوانى از فسادهاى گوناگون و ابعاد انحطاط جامعه ایران و هیأت حاکمه آن، پیش از نهضت مشروطه، سخن گفته شده است; اما کمتر به ارتباط میان این اوضاع و انحطاط دین و نگرش دینى و تضعیف موقعیت و جایگاه تفکر دینى در تعاملات اجتماعى - سیاسى توجه شده است.
به راستى کدام بخش از دین و قوانین آن در جامعه ایران، پیش از مشروطه درمحاق رفته و به خطر افتاده که براى رونق و رواج آن نیاز به یک حرکت جمعى گسترده، همچون نهضت مشروطه بوده است؟ مراد آخوند، قطعا شعائر دینى نبوده که هزاران نشانه درباره انجام با شکوه و رواج و رونق آنها وجود داشته است. این پرسش کلیدى است که مىتواند زمینه تحلیلهاى تازه را از شرایط اجتماعى و سیاسى ایران آن روزگار در پیش روى پژوهشگران قراردهد. آخوند، زیرکانه با بیان اهداف توانسته دریچهاى رو به وضعیت حاکمیت ایران پیش از نهضت مشروطه بگشاید.
ارزیابى تحقق اهداف نهضت
آخوند خراسانى در ادامه تحلیلهاى خود، به نقل وضعیت موجود (چند سال پس از پیروزى مشروطه خواهان در ایران) پرداخته است و ایران را در دوران جدید مشروطه این گونه نشان مىدهد که سنتها و قالبهاى حاکم بر جامعه پیش از مشروطیت در ابعاد سیاسى37، ادارى38، اقتصادى39 و دینى40 بدون تغییر و دگرگونى باقى مانده است.
او، بانقل یازده مورد از مرسومات آشکار در رفتار نظام سیاسى جدید، نشان مىدهد که به رغم همه کوششها، هیچ یک از اهداف مهم مشروطیت، که تحقق آنها عامل ایجاد حرکت ملى در میان ایرانیان شد و حمایت علما را نیز به همراه داشت، تحقق نیافت.
آخوند زیرکى وهوش خود را در این بخش از ارزیابى و تحلیل دگر باره به نمایش مىگذارد، همان سان که در بخش پیشین تحلیل خود از اوضاع سیاسى- اجتماعى ایران، هرگز در سطح و ظواهر رخدادها و رفتارها باقى نماند و تفکر خویش را به ژرفاى لایههاى زیرین جامعه ایران رساند تا بتواند به ریشهها دست یابد، در این مرحله نیز، از تحلیل ظواهر دوران سیاسى تازه آغاز شده و ارکان نظام جدید، فراتر رفت و ژرفاى آن را کاوید و هرگز مظاهر پر سروصداى مشروطیت، همچون مجلس شوراى ملى و تدوین قانون اساسى، او را نَفَریفت و با بیان مسائل یازدهگانه نشان داد که چگونه تحولات واقعى در راه رسیدن به اهداف مشروطیت، هنوز در جامعه ایران رخ نداده است.
نشانههایى که آخوند در این بخش از اعلامیه خود بر جاى مىنهد، به روشنى تداوم سنتهاى حاکم بر جامعه ایران پیش از انقلاب مشروطه را در چند سال پس از برپایى مشروطه نیز نشان مىدهد.
پیامدهاى منفى تحقق نیافتن اهداف مشروطه
آخوند به عنوان یک مرجع آگاه از وضعیت جامعه ایران، آشکارا سه پیامد منفى بزرگ را حاصل تحقق نیافتن اهداف مشروطه در میان مردم، به عنوان حامیان اصلى این نهضت، مىداند:
1. گسست پیوندهاى اجتماعى:41
نهضت مشروطیت با توجه به ابعاد بزرگ اجتماعى آن، نخستین رونمایى از قدرت ملى ایرانیان در سدههاى اخیر بود که توانست مفهوم ملت و اقتدار آن را آشکار ساخته و در ساخت قدرت سیاسى جایگاه مهمى را براى آن بهوجود آورد. این اقتدار، تنها در صورت حرکت به سوى تحقق اهداف مشروطه مىتوانست به حیات خود ادامه دهد. آخوند خراسانى به عنوان نخستین پیامد، از دلسردى و سردرگمى مردم یادکرده که به تفرقه آنان مىانجامد و همبستگى اجتماعى را از میان مىبرد.
2. مقابله مردم با اساس مشروطه:42
آخوند، انتظارات مردم را از انقلاب مشروطه، با توجه به هدفهاى آن به حق دانسته و برخوردارى نظام جدید را در گرو حرکت آن در مسیر تحقق این اهداف مىداند و پیش بینى مىکند که باتوجه به تداوم شرایط پیش از انقلاب، مردم ناراضى خواهند شد و باتوجه به آگاهى که از قدرت ملى خود به دست آوردهاند، به ضدیت با اساس مشروطیت خواهند پرداخت.
3. امکان حرکت شورش گرانه مردم:43
آخوند، آخرین پیامد به حقیقت نپیوستن هدفهاى مشروطه را آمادگى مردم براى انجام شورشهاى کور و هرج و مرج طلب اعلام مىکند. به نظر او، آن گاه که مردم اهداف بلندى را که صحیح مىدانستند، غیر قابل تحقق ببینند، دچار تحیر شده و آمادگى مىیابند تا به نواى هر شورشگرى پاسخ داده و نظام اجتماعى را به سوى انهدام ببرند که هزینه چنین حرکتهایى براى جامعه و مردم بسیار زیان بار خواهد بود.
دراین بخش از تحلیل، آخوند همچون یک جامعه شناس آگاه از شرایط اجتماعى ایران به پیش بینى از روند حوادث دست یازیده و احتمالهاى گوناگونى را ارائه مىکند. نقطه عطف تحلیلهاى او در این بخش، مردم ایراناند و ارزیابى از کنشهاى جمعى آنان در هنگام به حقیقت نپیوستن اهداف. گذشت زمان نشان داد که چگونه بعضى از پیش بینیهاى آخوند درست بود و واقع شد; همبستگى اجتماعى جاى خود رابه تفرقه ملى در هیاهوى منازعات تازه به قدرت رسیدگان داد. هرچند مردم به رویارویى با اساس نظام مشروطه روى نیاوردند و شورشهاى کور به راه نینداختند; اما آرام آرام ناامید شده و خود را از صحنه حمایت از مشروطه کنار کشیده و فرصتهاى تازهاى به اندیشههاى استبدادى دادند، تا آنجا که کودتایى همانند کودتاى سوم اسفند از مشروطیت جز نامى باقى نگذاشت. و سرانجام همان شد که آخوند پیش بینى مىکرد.
پیشنهادها و راه کارهاى حرکت دوباره به سوى به حقیقت پیوستن هدفهاى نهضت
آخوند خراسانى، در بخش پایانى این اعلامیه نشان مىدهد که تنها منتقد وضع موجود نیست، بلکه طراح و ایده پرداز حرکت در شرایط دشوار به سوى به حقیقت پیوستن مشروطه نیز هست. او با ارائه راهکارهاى برون رفت از بحران به وجود آمده، پیشنهادهاى اصولى ویژهاى را به جامعه ایرانى ارائه داده است.
دلایل اصولى بودن پیشنهادهاى آخوند
1. بیان مبناى پیشنهادها:44
آخوند، به دلیل جامعیت علمى و مشرب فلسفى خود، نگاه به ریشهها را هرگز نادیده نینگاشته است. از نقطه اصلى هویت طبقات اجتماعى شرکت کننده در جریان نهضت مشروطه یاد کرده است و آن را اسلام معرفى مىکند وراه انهدام بقایاى استبداد را نیز باز همان اسلام بیان مىکند و دوام مشروطه را هم به بقاى اسلام مىداند.
2. روش اجراى پیشنهادها:
آخوند، اجراى پیشنهادها را بستگى به روش پذیرفته شده در نظام سیاسى جدید; یعنى مجلس شوراى ملى مىداند، از این روى مخاطبان درجه اول خود را نمایندگان مجلس اعلام کرده است، تا نشان دهد که به نظام جدید همچنان امیدواراست و نیز خواسته است مایه آرامش خاطر مردم را فراهم آورد و به ترمیم اعتماد آنان به مهمترین رکن نظام جدید کمک کند و همچنین مایه دلگرمى نمایندگان شود.
3. واقع نگرى در پیشنهادها:
آخوند، با توجه به وضعیت نظام سیاسى تازه ایران، به ارائه پیشنهادهاى واقعى روى آورده است. این پیشنهادها را مىتوان در دو دسته تقسیم کرد:
پیشنهادهاى نظرى
آخوند، از آنجا که قدرت سیاسى جدید را در مجلس شوراى ملى و نمایندگان آن مىداند، گویا تردید و سردرگمى و بى برنامگى را درمیان ایشان درک کرده است. از این روى، مىکوشد تا با تقویت روحى آنان، انگیزه حرکت تازه را در ایشان پدید آورد. لذا پیشنهاد مىکند که نمایندگان مجلس سه باور را در خود احیا کنند:
- باور به خود45
- باور به همکاران خود46
- باور به مردم و قدرت آنان47
آخوند، غیرمستقیم، تصویرى عمومى ازنمایندگان این دوره مجلس پیش چشم مىگذارد و نشان مىدهد که شرایط اجتماعى حاکم، پیش از نهضت مشروطه، چگونه تا درون مجلس شوراى ملى نیز پیش رفته است، یعنى نمایندگانى به مجلس راه یافتهاند که بى اعتماد به خود و مسؤولیت خویشاند و نیز توان و قدرت مردمان خویش را فراموش کردهاند.
پیشنهادهاى عملى
درپایان، آخوند پیشنهادها و راه کارهاى عملى خود را یک به یک ارائه مىکند. ترتیب پیشنهادها نیز نشان دهنده اولویتهاى جامعه ایران آن روزگار است:
اصلاح نظام ادارى
آخوند، بعضى از نمونههاى اصلاحات ادارى را ذکر کرده است.48 با توجه به ارتباط مستقیم مردم با ادارات و در نتیجه، کارکرد و نقش مهم و تاثیر فراوان در ایجاد رضایت و نارضایتى مردم، این پیشنهاد در اولویت قرار گرفته است.
اصلاح نظام مالیاتى49
همواره نظام مالیاتى، به دلیل ارتباط مستقیم با درآمد مردم، اگر از یک فرایند واقعى و قابل انعطاف برخوردار نباشد، مىتواند به عامل نارضایتى عمومى بدل شود. آخوند با پیشنهاد اصلاح این نظام از نامطلوب بودن وضعیت موجود آن نیز پرده برداشته است و همین نکته ارتباط ایشان را با مردم ایران نشان مىدهد.
اصلاح قوانین کشورى50
اصلاح قوانین کشورى از دیگر نکات مورد توجه آخوند است. او به نیکى مىدانست که تفاوت اساسى جامعه ایران پیش از مشروطه و پس از آن، باید حاکمیت قانون باشد و حاکمیت قانون منوط به وضع قوانین واقع گرایانه و قابل اجرا از سوى نمایندگان مجلس مىباشد، تا در درازمدت به اصلاح کلى روابط اجتماعى منجر شود.
نتیجه
در بررسى اسناد تاریخى یک دوره، نباید به منابع مکتوب، که در قالب کتاب یا مقاله نگاشته شدهاند، بسنده کرد، بلکه اعلامیهها و نامهها نیز مىتوانند در بررسى تاریخ یک دوره مؤثر باشند. بویژه اگر آنها از سوى شخصیتهاى برجسته و با نفوذ صادر شده باشند. بر این اساس، از نامهها و اعلامیههاى رهبران مذهبى که در تحولات تاریخى - اجتماعى ایران دخیل و اثرگذار بودهاند، مىتوان در تحلیل تاریخ ایران سود برد و با این نگاه، به ابعاد تازهترى دست یافت.
همان گونه که در این نوشتار، با بررسى اعلامیه و نامه صادر شده از سوى آخوند خراسانى در سال 1327ق، افزون بر نمایان شدن تفکر تاریخنگارى و تاریخنگرى ایشان، راه تازهاى فرا روى تحلیلهاى پژوهشگران نهاده مىشود.