آیین تبلیغ براى تولید علم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

* عضو بنیاد ملى نخبگان ایران.

چکیده

در این نگاره، سعى شده است تا پس از تبیین اهمیت و ضرورت تبلیغِ آموزه‏هاى دینى در عصر حاضر، که رسالت اصلى اهالى دین به حساب مى‏آید و انجام آن نیز از سوى حوزه و مبلغان به نحو شایسته‏اى انتظار مى‏رود، به کلیت آسیبها و کاستیهاى موجود در شبکه تبلیغى اشاره شود و براى برطرف سازى این کمبودها، راهبردهاى کلى و جزئى ارائه گردد.
مقصد دیگر در این مقال، تبیین این نکته است که همه افراد حقیقى و حقوقى پیوسته با موضوع، جایگاه والاى تبلیغ در اضلاع کلانِ حوزه را به درستى فهم نموده و در رویارویى با آن، در هر صورت و حالتى، فعالانه برخورد نمایند.
باید دقت شود که در وضعیت کنونى نیاز اساسى به تولید مبانى، اصول، روشها و سبکهاى حاکمیتى و حکومتى نوینِ مبتنى بر اندیشه اسلامى است که برآورده شدن این مهم، بى گمان، بستگى بر راه اندازى و فعال نمودن چرخه‏هاى تولید علم، بویژه در زمینه علوم انسانى و زیرشاخه‏هاى آن است و البته، روشن است که حوزه و دانشگاه به عنوان دو مرکز و نهاد اصلى علمى، پژوهشى و آموزشى در کشور، باید براى به حقیقت پیوستن این هدف در بسیارى از روشهاى فعلى خویش تجدید نظر نموده و براى نزدیک شدن به نقطه مطلوب، ارتباط به روز و شایسته ترى از دین و علم، روحانى و دانشجو ارائه نمایند، تا این بازتعریف‏ها، توشه‏اى براى این راه طولانى باشد.
مقام معظم رهبرى به عنوان اصلى ترین گفتمان ساز علمى و فرهنگى، سالیانى است که براى رسیدن به قله‏هاى بالاى علم و فرهنگ و هنر، نهضت تولید علم و جنبش نرم افزارى را مطرح نموده‏اند. ایشان در زمانها و مکانهاى گوناگون، به پردازش و تبیین این موضوع همت گماشته و حوزه و دانشگاه را متولیان اصلى تولید علم براى همگان معرفى نموده است. از سویى دیگر به طور قطع، اتصال و انفصال حوزه و دانشگاه بر کیفیت و کمّیت تولید علم تأثیر به سزا و غیرانکارى خواهد داشت، لذا از همین روست که چیستى و چگونگى تبلیغ در محیطهاى دانشگاهى و ارائه مدلى نوین براى این هدف، آخرین دغدغه نگارنده در این نگاره بوده است.

کلیدواژه‌ها


یکى از پُر دغدغه ترین پرسشهایى که هنوز در میان بسیارى از طلاب و روحانیون، بویژه نسل جوان مطرح است، این‏که چرا با توجه به ضرورت امر تبلیغ و بایدهاى تعمیق و گسترش عرصه‏هاى تبلیغى و ارتقاء سطح کمّى و کیفى آنان، هنوز کلّیت تبلیغ از سوى بسیارى از مدیران و متولیان امر مغفول مانده است؟

در واقع، اولین پاسخى که براى این پرسش مى‏توان ذکر نمود این است که بیش‏تر مدیران و حتى صاحب‏نظران، در بیرون و درون حوزه، نگاهى دست دومى به مقوله تبلیغ دارند و در مقام عمل آن‏قدر که شأن یک مبلّغ دین است، او را ارج نمى‏نهند و بالتّبع، تبلیغ در راستاى چنین نگاهى اُفت و نزول چشم گیرى خواهد داشت.

پیرامون تبلیغ از سوى صاحب نظران و اندیشمندان دین بحثهاى بسیارى تا به حال مطرح شده است; اما از آن‏جایى که سخنان رهبر حکیم و فرزانه، به عنوان اصلى‏ترین گفتمان براى ما مطرح است، در همین ابتدا به عنوان ورود به بحث، سخنى از ایشان در زمینه اهمیت و جایگاه تبلیغ ذکر مى‏شود، تا غایت موضوع بر همگان روشن گردد.

»من مصّرم که جامعه تبلیغى ما به تبلیغ، به صورت یک کار اصلى و حقیقى و لازمه قطعى علم دین نگاه کند. جامعه علمى دینى - یعنى روحانیت - اولین وظیفه‏اش تبلیغ است. تبلیغ یک وظیفه درجه دوم، مخصوص عده‏اى خاص از روحانیون نیست. شرایط و لوازم و نیازها و تلاشهایى احتیاج دارد. کسانى که اهل این کارند، باید دامن همّت به کمر بزنند و آستینها را بالا کنند و این حرکت را انجام دهند. امروز نظام اسلامى، پشتیبان این‏گونه حرکتهاست. علماى محترم دین، ائمه محترم جماعات و آبرومندان محترم در هر جا که هستند، از این‏گونه حرکت حمایت کنند و آن‏را تأیید نمایند.«1

اگر انتقال پیام و آموزه‏هاى دینى براى گروهى از مخاطبان در سطوح گوناگون را  تبلیغ  به نامیم، به یقین در میان علوم حوزوى، علمى پدیدار خواهد شد به نام  تبلیغ دین . یعنى در گام نخست در تولید علم، بایستى نگاهى درونى داشته و در حوزه دین به یک رشته میان رشته‏اى نوین دست یافته و آن‏را فرا بگیریم. بى گمان این امر نیازمند آموزش، مهارت زایى و یاددهى در میان طلاب و علاقه‏مندان است که سازمان و ساز و کار متناسب با خودش را مى‏طلبد. پس با این نگاه، تبلیغ به خودى خود یک علم و دانش تخصصى مى‏شود که براى انتقال معانى، مفاهیم و آموزه‏هاى دینى، اعم از عقاید، احکام و اخلاق و... کاربردى خواهد بود.

براى ورود به بحث در ابتدا لازم است تا شأن و منزلت این علم و عالم به آن تبیین گردد.

 

1. شؤون مبلغان دین

ما در مقام مبلغ دینى شؤونى داریم که شایسته بررسى و توجه‏اند. در واقع مبلّغ دینى مى‏خواهد پا بر جاى پاى پیامبران بگذارد و تا اندازه‏اى مثل آنان مردم را به سوى حقایقى راهنمایى کند که زمینه‏ساز سعادت دنیوى و اخروى آنهاست. این مقام شؤونى را به همراه مى‏آورد که عبارت‏اند از:

- هدف‏مندى

- حرص و شور و شوق براى نجات انسانها

- توجه به همه عوامل مؤثر در جهت گیرى وجودى و سلوک دینى انسانها

در تبلیغ، چه چیز را هدف خود قرار دهیم؟ هدف پیامبران چه بوده است؟ پیدا کردن پاسخ براى این دو پرسش بسیار مهم است. ما گمان مى‏کنیم پیامبران آمده‏اند تا همه انسانها خوب و سعادت‏مند شوند; اما چنین هدفى در کار نیست. دست کم این مطلب از قرآن فهمیده نمى‏شود. پیامبران آمده‏اند، فضایى را بیافرینند و مقدمات و زمینه‏هایى را تمهید کنند که انسانها از روى آگاهى و آزادى، حقیقتى را بفهمند و در برابر آن موضع گیرى کنند. اگر این حقیقت را بپذیرند، مؤمن‏اند و اگر انکار کنند، کافر. پس فضاسازى و مقدمه چینى براى انتخاب آزادان،ه هدفى است که قرآن براى افعال و اعمال تبلیغى پیامبران تصویر مى‏کند. به عنوان نمونه در قرآن کریم آمده است:

قُلِ الحَقّ مِن رَبّکُم فَمَن شاءَ فَلیؤمِن وَ مَن شاءَ فَلیکفُر.2

اى پیامبر! بگو: این حق از جانب پروردگار شماست، حال هر کس مى‏خواهد ایمان بیاورد و هر کس مى‏خواهد، کافر شود.

پیامبر(ص) حقایق را به مردم عرضه مى‏کند. از آن پس مردم‏اند که یا سراغ هلاکت مى‏روند و یا حیات.3

اما مهم این است که آن‏چه انتخاب مى‏کنند، از سر آزادى و آگاهى است.

شباهت ما در تبلیغ به پیامبر، باید در این باشد که به نجات انسانها حرص و ولع داشته باشیم4. این حرص موجب مى‏شود که ما در پى عواملى برویم که در جهت گیرى وجودى انسانها، اثرگذارترند. ما دیگر فقط تابع معرفت نیستیم. فقط به این دل خوش نمى‏کنیم که به کلاس درس برویم و یا به روى منبر برویم و احکام و عقاید و اخلاق بگوییم. معرفت، فقط یکى از عوامل دین‏دارى و جهت‏گیرى انسان است. اما بُعد مهم دیگر، عامل عاطفى و انگیزشى است. با همراه کردن این عامل است که مى‏توان زمینه توجه به معرفت را نیز فراهم کرد.

 

2. رابطه مبلغ و مخاطب

تبلیغ از آن جهت که رابطه‏اى است دو سویه میان دو نفر یا بیش‏تر، مى‏توان آن‏را از حیث رابطه و نسبت میان مبلغ و مخاطب، گوینده و شنونده حداقل به دو دسته نوع بندى نمود:

1-2. رابطه دارا و ندار

اولین نوع از انتقال مفاهیم رابطه مبلّغ و مخاطب، تبدیل به رابطه دارا و ندار مى‏شود; یعنى یک طرف اطلاعات و آگاهى‏هایى را دارد و آن طرفِ دیگر محروم از آن اطلاعات مى‏باشد. در این حالت، میزان تأثیرگذارى بسیار کاهش مى‏یابد و در نهایت، شخص و یا اشخاصى که مقصد انتقال پیام بودند، تبدیل به یک بانک اطلاعاتى و لوح فشرده‏اى از اطلاعات مى‏شوند. وقتى گوینده بر ثروت علمى و دانشى خویش تکیه کند در نهایتِ تلاش مى‏تواند همان مقدار از دانش و آگاهى را به دیگران منتقل نماید; ولى نخواهد توانست در اندیشه، بینش و گرایشهاى مخاطبان اثربخش باشد. انبوه اطلاعات وارد شده، تنها کارى که انجام مى‏دهد این است که گرسنگى و میل به پیام و اطلاعات اشخاص را رفع مى‏نماید، ولى هیچ کدام از آن اطلاعات جذب روح و جان فرد نمى‏شود.

این حقیت در کلام مقام معظم رهبرى این چنین بیان شده است:

»تبلیغ یعنى چه؟ تبلیغ یعنى رساندن; باید برسانید. به کجا؟ به گوش؟ نه; به دل. بعضى از تبلیغ‏هاى ما حتى به گوش هم درست نمى‏رسد! گوش هم حتى آن را تحمل و منتقل نمى‏کند! گوش که گرفت، مى‏دهد به مغز. قضیه این‏جا نباید تمام بشود، بلکه باید بیاید در دل نفوذ و رسوخ کند و به هویت ما هویت مستمع، تبدیل شود. تبلیغ براى این است. ما تبلیغ نمى‏کنیم فقط براى این‏که چیزى گفته باشیم; ما تبلیغ مى‏کنیم براى این‏که آن‏چه را که موضوع تبلیغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ کند. آن چیست؟ آن، همه‏ى آن چیزهایى است که در اسلام به عنوان ارزش، مورد حمایت جان و حرم و ناموس حضرت ابى‏عبداللّه، علیه‏السّلام، قرار گرفت، که همه‏ى پیغمبران و اولیاى الهى دیگر و وجود مقدس رسول‏اللّه هم همین‏طور عمل کردند، که البته مظهرش، حسین‏بن‏على، علیه‏السّلام، است. ما مى‏خواهیم منطق دین، ارزشهاى دینى، اخلاق دینى و همه‏ى چیزهایى را که در بناى یک شخصیت انسانى بر مبناى دین تأثیر دارد، تبلیغ کنیم; براى این‏که مخاطب ما به همین شخصیت دینى تبدیل شود.«5

همان‏گونه که در بالا آمده است ما در تبلیغ به دنبال رسیدن به دو هدف هستیم: اول آن‏که معارف و آموزه‏ها را به دل و جان مخاطبان خویش برسانیم و دوم اشخاص و افراد را به مقاصد تبلیغى برسانیم. گاهى هر دو شکل قضیه یعنى هم انتقال به جان و دل مخاطب و هم تغییر رفتار و کردار و یا رسیدن به مقاصد تبلیغى صورت مى‏پذیرد و گاهى هم فقط بخش نخست آن محقق مى‏شود که این امر بستگى به عوامل متعدد و گوناگونى دارد که از آن جمله مى‏توان به میزان اخلاص مبلغ نیز اشاره نمود.

 

2-2. رابطه مرید و مراد

در شکل دیگرى از تبلیغ که در همه عرصه‏هاى دینى و حتى علمى مى‏تواند صورت پذیرد این است که: عموماً منابع سخنان مبلغ، برداشتهاى شخصى و سلیقه‏هاى اوست. این روش ما را بدان‏جا خواهد رساند که باب مرید و مراد بازى در بسیارى از مواقع گشوده خواهد شد و در نتیجه، مبلغ، مخاطب خود را به خودش پیوست و سنجاق مى‏کند و خودش حجابى مى‏شود براى فهم و درک حقایق، در حالى که ما موظفیم قدرت تشخیص و بصیرت را به افراد منتقل کنیم و راهنما به سوى حقیقت باشیم.

 

3. ویژگیهاى مبلّغ

اثر گذارى تبلیغ، چه درقالب منبر و خطابه، چه کلاسدارى و کارگاه برگذار نمودن، چه تبلیغ چهره به چهره و فردى و چه دیگر عرصه‏ها، مرهون ویژگیهایى است که مبلغ از آنها برخوردار است از جمله:

 

1-3. تلاش تخصصى براى درک جامع، کامل و متناسب دین

هر فرد مبلغ، باید در ابتدا تلاشى تخصصى براى فهم و درک همه جانبه نظام معارف دین و شناخت کامل مسائل داشته باشد. تأکیدات بزرگان حوزه و اساتید محترم در زمینه نیک درس خواندن و فرا گرفتن کامل همه جهات علمى و به دست آوردن ساز و برگ لازم، همگى، در این شاخه قرار مى‏گیرند. شیوه صحیح استفاده از آیات، روایات و ادعیه، مهارتى نیست که یک شبه به دست آید. روشهاى استنتاج و برداشت از قرآن و روایات و حتى تاریخ اسلام را باید به درستى فرا گرفت و جست‏وجو کرد که تلاشى سالیانه و همیشگى را مى‏خواهد. این امر از آن دسته انوارى است که اهل‏بیت(ع) باید بر جان و قلب و فکر فرد بتابانند، تا تاریکیها و حجابهاى درونى شخص از بین برود.

مبلّغ باید در این مرحله به دنبال آن باشد که نخست نگاهى همه جانبه و کامل به نظام معارف دین پیدا نماید و دیگر این‏که جزئى نگرى و کاربردى کردن و عینى بودن معارف را نیز دنبال کند. در این باره سخنان مقام معظم رهبرى بسیار کاربردى و عینى است و نحوه و چگونگى این تلاشها را تبیین مى‏نمایند.

 

2-3. تلاش و تحقیق تخصصى براى درک صحیح مخاطب و محیط

مبلّغ باید نیازها، ظرفیتها، میلها و آسیبها را در حوزه مخاطب بشناسد; زیرا قرار است که در یک مرحله مهندس افکار و اندیشه‏ها باشد و در مرحله و شأنى دیگر، طبیبى دوّار و مهربان. اگر چنین فردى نداند که مخاطبان‏اش چه نیازهایى دارند و با چه مؤلفه‏ها و شاخصه‏هایى زیست مى‏کنند، هرگز نخواهد توانست با آنان گفت‏وگو کند. گفت‏وگو میان دو انسان آن‏هم در شرایط پُر هیاهوى امروزى، کار به نسبت دشوارى است. به طور قطع، همه ما اذعان داریم که سخن گفتن یک طرفه دردى را از کسى دوا نمى‏کند. شناخت از مخاطب هم که از آن یاد مى‏شود، باید در قدم نخست شناختى کلى از زمانه و روحیات انسان باشد و در گام بعد، آگاهى‏هاى جزئى‏تر و ریزتر; به عنوان مثال، مردم جنوب ایران، با شمال ایران از جهت فرهنگ و سنت بسیار با یکدیگر متفاوت‏اند. اگر بدون شناخت چنین مسائلى پا به عرصه تبلیغ نهادیم و فقط به کلیاتى بسنده کردیم، بى گمان، مبلغ موفقى نخواهیم بود. فرهنگ شناسى، جغرافیا شناسى، تاریخ شناسى و ابزارشناسى از آن جمله امورى هستند که امروزه مى‏توانند در این قسمت، نیاز نسبى مبلّغ را برطرف نمایند.

 

4. نکته‏هاى کاربردى ارتقاء سطح تبلیغ

1-4. جمع آورى تخصصى محتوا و مطالب

مطالعه موضوعى و فیش بردارى موضوعى، نیاز همیشگى براى مبلّغ است. مبلّغ باید بتواند بسته‏هاى محتوایى گوناگون و متعددى را براى مخاطبان در سطوح مختلف جمع بندى و تهیه نماید; به عنوان نمونه، مطالعه موضوعى در باب امامت داشته باشد. زمانى را اختصاص دهد و همه آیات و تفاسیر این مبحث را از نظر بگذراند. پس از آن به سراغ روایات برود و بسیارى از روایات را هم ببیند. از همه آنها فیش بردارى کند. این روش یک بحث فوق العاده مهم و حیاتى است که بحثى جداگانه را مى‏طلبد که در روشهاى پژوهش، روش تحقیق، شیوه استنتاج و چگونگى محوربندى و دسته بندى مطالب باید آموزش ببیند و نگاه‏ها وعوامل حاکم بر روشها را، که در باب علم شناسى به آنها  پارادایم 6 مى‏گویند، آنها را بشناسد و مسائل را نسنجیده و حل نشده رد نکند. فرض بر این است که یک مبلغ، اکثر این نکته‏ها را مى‏داند! پس از این‏که مطالعه را تمام و مطالب را محوربندى کرد، نوبت به انتخاب موضوع مناسب مى‏رسد که چه ریز موضوعى از موضوعات امامت را، یا چه بخش از بخشهاى امامت را براى مخاطبان خود طرح نماید؟ دقت شود که شرایط و احوالات مخاطب که در بالا بدان اشاره شد و شناخت و آگاهى از سطح فهم و درک افراد در انتخاب ریز موضوع، بسیار مهم است. پس از انتخاب موضوع، باید به سراغ ریز کردن مطالب رفت که خودِ این مسأله، روشهاى گوناگونى دارد. مسأله یابى، پرداختن به ریشه‏هاى موضوع، عوامل و اقسام، آثار و آسیبها و... یک روش مرسومى است که بسیارى از مبلغان از آن براى ریز کردن موضوعات خود استفاده مى‏کنند و عموماً هم خوب از کار در مى‏آید. در این بخش لازم است که اشاره‏اى شود که انتخاب آیات، روایات، شعر و حکمتِ متناسب با موضوع منتخب هم از نکته‏هایى است که در این جمع آورى کمک شایانى به مبلّغان مى‏کند.

 

2-4. انگیزه سازى مناسب

تفاوت اساسى و نقطه ضعف و قوت یک منبر یا کلاس امروزى در این بخش است. همین ویژگى باعث تفاوتهاى بسیار در ارائه مطلب مى‏شود. انگیزه سازى که خود امرى ذو مراتب است، مى‏تواند عامل موفقیت و یا شکست یک منبر و یا تبلیغ شود. مراتب انگیزه سازى به شرحى است که در ذیل مى‏آید:

 

1-2-4. انگیزه سازى ابتدایى

نخستین مرحله انگیزه سازى، مرحله آغازین منبر است; یعنى همان شروع سخن.

فرد مى‏تواند با ابهام، سؤال، حکایت، خاطره، طنز، تعریفِ شفاف و یا یک دسته بندى مخاطب نسبت به موضوع مورد نظر، بحث را آغاز کند. اگر فرد توانست همان لحظه اول مخاطب را پاى سخن خویش بنشاند کار مهمى را انجام داده و گردنه دشوارى را گذرانده است. اگر بخواهیم قیاسى داشته باشیم با فیلم، همان سکانس اولیه و شاید هم همان یک سوم شروع فیلم است که بسیار اساسى و حساس است که اگر کارگردان موفق نشود، تماشاچى از پاى فیلم‏اش بلند مى‏شود. روشهاى گوناگون و رنگارنگى وجود دارد که مى‏تواند براى شروع یک سخنرانى انتخاب شود که خود این امر ذوق و سلیقه مبلّغ را مى‏طلبد.

 

2-2-4. انگیزه سازى فرآیندى

دسته بندى، پیوستگى و انسجام، تازگى و نوآورى، نزدیکى و گره خوردن و کاربردى بودن امور، از جمله ویژگیهایى است که در کشش‏زایى در حین صحبت حائز اهمیت است. شاید یک مبلّغ شروع خوبى در ارائه مطالب‏اش داشته باشد، ولى نتواند خوب ادامه دهد و یا نتواند خوب منبرش را به پایان ببرد. یک ارائه جدید از یک مطلب کلیشه‏اى خودش هنرى است که مى‏بینیم سخنورانِ موفق، دارند. در این قسمت مى‏توان، در مَثَل براى دسته بندى بحث از روش  هندسه گویى  استفاده کرد. براى نمونه وقتى مى‏خواهیم رابطه مأموم با امام را بازگو کنیم، سه ضلع براى بحث مى‏چینیم: 1. محبت 2. معرفت 3. اطاعت. چون ذهن مخاطبانِ ما با چینش‏هاى سه گانه بسیار آشناست و دلیل این امر هم این است که اکثر ما در دوران تحصیل با این روش، بارها و بارها رو به رو شده‏ایم و هندسه گویى، دسترسى مخاطب به مطالبِ شنیده شده را راحت‏تر مى‏کند.

 

3-2-4. انگیزه سازى تداومى

گردآمدن مردم بعد از صحبت منبرى، پرسشها و پى گیرى مطالب و پى گیرى منابع از او، شاخصه‏هایى هستند که فرد مى‏تواند بفهمد که بحث‏اش به خوبى منتقل شده است یا خیر؟! حلقه زدن بر گر منبرى، بعد از منبر، بسترهاى مناسبى هستند که مى‏توان به عنوان حلقه‏هاى پیوسته به منابر از آنها بهره برد. وقتى فرد گوینده به خوبى، بحث‏اش را شروع کرده باشد و به همان خوبى نیز ادامه داده باشد، بدین معنى‏ست که مخاطب را به سر منزل مقصود علمى و معنوى رسانیده است و از این‏جا به بعد، مخاطبان، مبلّغ را رها نخواهند کرد. اگر مبلّغ بتواند به این مرحله برسد، توفیقى است که خداى متعال بهره او کرده است.

 

3-4. تحریک احساسات

اسلوبهایى براى تحریک احساسات وجود دارد که باید از این اسلوبها استفاده نمود:

- داستان واره

- داستانى

- توصیفى و ترسیمى

- تخیلى و شاعرانه

- مناجاتى

- موعظه‏اى

- مبالغه وا ر و تأکیدى

بى گمان تحریک احساس، شناخت احساس را مى‏طلبد. اگر مبلّغ احساسات مخاطب را نشناسد هرگز نمى‏تواند توجه او را به چیزى جلب کند. به عنوان نمونه براى تحریک حس کنجکاوى مى‏توان از طرح سؤال و داستان گویى استفاده کرد و براى ارضاء حس زیباگرایى و زیباشناسى مى‏توان از شعر استفاده نمود و آهنگین سخن گفت. براى اقناع اندیشه مخاطب، مى‏توان از تجزیه و تحلیل، تعلیل و توجیه، توضیح و تقسیم، گزارش و بیان نتایج تحقیقات، مقایسه و ترجیح، نقد و بررسى استفاده نمود.

 

5. لوازم کار تبلیغ

1-5. لحاظ عقلانیت و تعبّدگریزى به نحو اکثرى

عقلانیت، معانى متعددى دارد و مراد ما در این‏جا، آن معنى نیست که معادل Rationality است; بلکه مقصود معنایى است که با Reasonableness برابر است; یعنى استدلال پذیرى.

انسان جدید با ملاک قراردادن علوم جدید، هر سخنى که به او عرضه شود مى‏گوید: چرا؟ به کدام دلیل؟ انسان سنّتى در برابر سنّت تسلیم است و امور بسیارى را از روى تعبد مى‏پذیرد; اما انسان متجدد اگر تعبد ستیز نباشد، دست کم، تعبد گریز است. این وضعیت طلب مى‏کند که مبلّغان در مقام دعوت دیگران به دین، در ابتدا به صورت حداکثرى بر امور عقلانى، یا دست کم آن‏چه قابلیت عقلانى شدن دارد تکیه کنند و به تعبد و امور تعبدى به صورت حداقلى بپردازند و در گزینش شیوه و محتواى تبلیغ نیزبه روحیه تعبد گریزى حداکثرى عنایت شود. هر چند در دین تعبدگریزى به صورت مطلق قابل اعمال نیست، ولى با این نحوه ورود، زمینه را براى پذیرش کلیت دین با تمامى ابعادش فراهم خواهد ساخت.

 

2-5. انسجام و نظام بندى محتواى تبلیغ

در تبلیغ باید به سیستماتیک بودن دین و همخوانى درونى اجزاى معرفت دینى توجه کنیم. آن‏چه ما در مقام تبلیغ بیان مى‏کنیم، باید با عقاید، احکام، اخلاق و زمینه‏هاى اجتماعى، تا حد ممکن، همخوانى درونى داشته باشد. این همخوانى درونى زمینه پذیرش و قبول مخاطبان را فراهم مى‏کند و ذهن آنها به صورت ناخودآگاه، همخوانى را قرینه صدق و صحت محتواى تبلیغى ما فرض مى‏کند. البته این امر نگاهى جامع و کلان به دین را مى‏طلبد و عمق بخشیدن به برخى مطالعات و مباحث را اقتضاء دارد.

مبلّغ با مخاطبانى روبه‏روست که سطوح مختلفى دارند. توانایى ذهنى و فهم آنان متفاوت است. او باید متناسب با هر ذهنیت و سطح، مجموعه‏اى از مطالب را گزینش کند و حتى از یک آموزه و اندیشه، چندگونه بیان در چنته داشته باشد. فرض کنید که مى‏خواهید بحثى را از نگاه آیات و روایات بیان کنید; گاه متناسب با ذهنیت مخاطبان، باید به بیان خود بیش‏تر جنبه عقلى بدهد. ممکن است ضرورت ایجاب کند که بر جنبه‏هاى عاطفى تکیه کند و رنگ عرفانى به بیان خود بزند.

پس نظام بندى به این معنى است که هم اجزاء ارائه شده با هم سازگار باشند و با یکدیگر همخوانى و همراهى کنند و هم سطوحى که براى مخاطبان در نظر مى‏گیریم عارى از ناهمخوانى باشند.

 

3-5. لحاظ گرایش انسان مدارانه مخاطبان در نحوه طرح مباحث

مى‏دانیم که مباحث درکلام سنتى، خدا محور است. اگر به کتابهایى مثل »شرح تجرید الاعتقاد«7 نگاهى بیندازیم با این حقیقت رو به رو خواهیم شد. اما کلام جدید باید به خاطر اقتضاءات انسان مدرن، حتى الامکان در طرح مباحث - نه محتواى مباحث - انسان محور باشد و از خصیصه تبیینى بهره ببرد.

در کلام سنتى از خدا آغاز مى‏کنیم. در مَثَلْ اولین کوشش ما نیز به عنوان فعل خدا مطرح است و همچنین است معاد. پس همه چیز بر مبناى خداوند است. معاد و نبوت و غیره، همه، به عنوان کارى مطرح‏اند که خدا - این وجود علیم ازلى - براى انسان انجام مى‏دهد. او پیامبرانى مى‏فرستد، امامانى تعیین مى‏کند، به انسان ثواب و عقاب مى‏دهد و... این چشم انداز کلى کلام سنتى است.

از آن‏جا که انسان جدید خودمحور است، باید دین را به گونه‏اى مطرح کنیم که با نیازهاى او تناظر داشته باشد. باید در او احساس نیاز به دین ایجاد شود و حل مشکلات خود را به دست دین ببیند و خود را محتاج وحى بداند. مراد این نیست که باید ویژگى اومانیستى انسان جدید را سمعاً و طاعتاً بپذیریم، ولى به هر حال، باید این ویژگى را در طرح دین براى انسان خود محور لحاظ کنیم. یعنى چینش و نحوه وارد شدن و خارج شدن و چگونگى القاء مباحث با کلام سنتى متفاوت باشد.

ویژگى دیگرى که باید در نظر باشد نحوه عرضه، شکل، سیاق و چگونگى طرح مباحث است. در کلام جدید انسان محورى و خصلت تفسیرى - تبیینى را به وضوح ملاحظه مى‏کنیم. انسان جدید چندان تابع برهان نیست. البته نه آن‏که به کلى از برهان گریزان است، بلکه تابع برهانى که ما به این نحو در کلام یا فلسفه دنبال مى‏کنیم، نیست. او گاه وجه‏هاى استحسانى را نیز مى‏پذیرد و در پى آن راه مى‏افتد و ملتزم مى‏شود. رازش این است که مبادى عقل در بسیارى از فلسفه‏هاى جدید نقادى مى‏شود.

امروز دعوت به دین باید این چنین باشد که به انسانها نشان دهیم مشکلاتى دارند که جز با دین حل نمى‏شود. انسان باید این حقیقت را بچشد تا اقبال نشان دهد و از راه‏هایى که پیش رو دارد، دین را انتخاب کند. حتى اگر دنیا را ساحَتِ اجتماعى و زندگى انسان مطرح مى‏کنیم، باید در ظل توجه و اقبال او به دین باشد.

بنابراین، در نگاه انسان جدید دین مى‏تواند بسیارى از نیازهاى انسان را برآورد; نیازها و مشکلاتى که انسان به تنهایى از پس آنها بر نمى‏آید، مانند مشکلات وجودى و نبود آرامش. تا ما این مساله را جا نیندازیم، تکیه بر دین به عنوان منشأ نظام اجتماعى مقبول نمى‏افتد، بخصوص در روزگارى که ما زندگى مى‏کنیم و با مشکلات سیاسى - اجتماعى فراوانى روبه روییم.

 

4-5. توجه به بحرانهاى انسان امروز

جا دارد مبلّغ به بحرانهاى گریبان گیر انسان امروز توجه داشته باشد. بحرانهایى، مانند: بحران خدامردگى که روحیه اقتصادى و مادى گرایى انسانها، تحت الشعاع همین بحران است; بحران پوچى و بى معنایى زندگى; بحران تنهایى که در ازدحام و فشردگى فیزیکى انسانها بیش‏تر شده است; ولى در واقع، نزدیکى روحى و روانى از میان رفته است; بحران از خود بیگانگى; بحران ابزار شدن انسان در صنعت و تکنیک جدید یا الیناسیون; بحران شکاکیت معرفت; بحران اخلاقى و... .

توجه به این بحرانها بسیار مهم است و باید سازوار با آنها، مطالب را عرضه کنیم. نباید گمان کنیم که این بحرانها در جامعه ما وجود ندارند. ارتباطات گسترده و عمیق امروز دامنه بحرانها را وسعت بخشیده است. این بحرانها در رده‏هاى سنى بالاى دیپلم، در همه جا کم و بیش محسوس‏اند. جوان تحصیل کرده ما هر چند در ایران است، ولى از طریق اینترنت حال و هواى آمریکا و اروپا را دارد. اکنون کم و بیش به بحرانهاى آنها دچار شده‏ایم. با وضعیتى که جهان حاضر دارد، در اساس، همه انسانها رو به همسانى پیش مى‏روند. یکى از معانى جهانى شدن نیز سیر انسانها به سوى حالتهاى انسان غربى است; یعنى غربى سازى انسانها. باید مبلغ خودش را براى تبلیغ در چنین فضایى آماده و مجهز کند.

 

5-5. زبان و شیوه بیان

براى این‏که بتوانیم ملاحظات یاد شده را در تبلیغ خود دخیل کنیم، نیازمندیهایى داریم:

1-5-5. شناخت وحى: در حوزه‏ها در حق قرآن، روایات و بخصوص ادعیه بسیار جفا مى‏شود. در حوزه‏هاى علمیه متن درسى که موضوع اصلى آن قرآن یا روایات باشد، کم‏تر یافت مى‏شود، هر چند تازگیها گامهاى خوبى در این میسر برداشته شده است.

در حوزه‏هاى اهل سنت طلبه‏اى که شش سال درس مى‏خواند، باید زیر نظر استادى، کتاب »صحیح بخارى« را بخواند. البته آنها به دلیل محدودیت زمانى دوره، ممکن است سر و ته درس را بزنند; اما به هر حال استاد مى‏نشیند و »صحیح بخارى« را باز مى‏کند و روایت مى‏خواند و درباره سند آن توضیح مى‏دهد و مطالبى از فقه اللغه مى‏گوید و خلاصه، طلبه اهل سنت به هر حال، روایتى به گوشش مى‏خورد; ولى ما، ده یا دوازده سال و حتى بیش‏تر درس مى‏خوانیم در حالى که »کافى« را یک بار هم مرور نکرده‏ایم!

پس اگر هدفِ ما، شناخت وحى است، لازم است ابزار این شناخت را فراهم کنیم، ولى نه تا حدى که در شناخت و تهیه ابزارها متوقف شویم و هدف اصلى، یعنى شناخت وحى را فراموش کنیم. به نظر مى‏رسد ما بیش‏تر در پى تهیه ابزار هستیم; ادبیات، منطق، اصول و... ما در ابزارها فرو رفته‏ایم. لذا یکى از وظایف دوستان مبلغ این است که ابزارها را از هدفها، جداسازند. البته کسب ابزار بسیار ضرورى است و بدون آنها فهم دین میسر نمى‏شود، ولى نباید اصل هدف و متن دین فراموش بشود. بسیارى از معارف دینى، با بهترین استدلال در ادعیه ما بیان شده‏اند. ما بسیارى از معارف را بر اثر کم توجهى به ادعیه از دست داده‏ایم. آن نظام مندى که پیش تر درباره‏اش سخن گفتیم، وقتى حاصل مى‏آید که چنین کم توجهى‏ها و غفلتهایى از میان برود. اگر ادعیه را نیز به مجموعه معارف خود راه دهیم، نگاه ما به دین از اساس متفاوت خواهد شد.

2-5-5. شناخت هر چه بیش‏تر انسان و بحرانهاى جدید: درباره آن سخن گفتیم.

3-5-5. به کارگیرى هنر: چه بسا ضرورت آشنایى با هنر و فنون هنرى اقتضا کند که ما دوره‏هایى را در این باره طى کنیم، یا دست کم، مطالعاتى داشته باشیم. این اقتضاى تأثیرگذارى ما است و تأثیر ما را سهل‏تر مى‏کند، سهولت و سرعت مى‏آورد. اگر از این ابزار استفاده کنیم، دیگر لازم نیست بسیارى از پیامها را مستقیم بگوییم.

اساساً تأثیر عمیق هنر در این است که به جاى مستقیم گویى، به نحو ناخودآگاه و غیر مستقیم، مطالب را القاء مى‏کند و به همین دلیل، تأثیرش ماندگارتر است. البته ما محدودیتهایى در هنرهاى جدید داریم; چون جامعه هنرى پیش از انقلاب فاسد بوده است. موسیقى محدودیتهایى داشته، مجسمه سازى به کلى ممنوع بوده و... حوزه‏هاى علمیه به موسیقى، نقاشى، مسجمه سازى و حتى فیلم سازى اقبال نشان نمى‏داده‏اند و هنوز هم محدودیتها تا اندازه‏اى وجود دارند.

امروزه، ضرورتهاى اجتماعى ما را به این سو کشانده است که در مَثَلْ، صدا و سیما در رشته فیلم سازى، کارگردانى و مانند آن، طلاب را به خدمت بگیرد و دوره‏هایى براى آنان بگذارد. به هر حال، ما نمى‏توانیم به علایق مخاطبان، کم توجه باشیم. وقتى با یک جوان برخورد داریم، نمى‏توانیم به دل مشغولیهاى او بى اعتنایى کنیم. پس در تبلیغ دین، به نوعى جامعیت نوین نیازمندیم.

 

6. تبلیغ در محیط هاى دانشگاهى

1-6. تحصیل در دانشگاه

تحصیل فرد روحانى در محیط دانشگاه، به خودى خود، خبر از یک پیوند نزدیک مى‏دهد. هنگامى‏که روحانى‏اى براى تحصیل علم پا به محیط دانشگاه مى‏گذارد، علاوه بر فراگیرى علم، این عمل بار تبلیغى و فرهنگى نیز به همراه دارد. دوشادوش بودن روحانى در کنار دانشجویان، آن هم نه به عنوان استاد و یا سخنران، بلکه در لباس هم کلاسى و دوست، بسیار فرصت ذى قیمیتى است که مى‏تواند به عنوان یک بستر تبلیغى براى ترویج آموزه‏هاى دینى به کار آید.

 

2-6. تدریس در دانشگاه

یکى دیگر از شیوه‏هاى تبلیغى در دانشگاه و محیطهاى آکادمیک، کسوت مقدس استادى است. اگر روحانى در لباس استادى وارد فضاى دانشگاه شود، به یقین خواهد توانست به عنوان یک الگو براى دانشجویان مطرح گردد. بدون شک، همه استادان به علت سطح بالاى اطلاعات و به خاطر جایگاهى که در آن قرار گرفته‏اند، به عنوان الگو براى دانشجویان مطرح مى‏شوند، اما استاد روحانى، چند برابر مى‏تواند تأثیرگذارى داشته باشد. البته همان گونه که کسوت استادى بسیار نافذ و تأثیرگذار است و مى‏تواند راه را براى ترویج معارف الهى و معنویات بگشاید، از سوى دیگر، اگر خداى ناخواسته استاد روحانى به حساسیت جایگاه خویش واقف نباشد، لطمه‏هاى جبران ناپذیرى بر پیکره اعتقادى و رفتارى دانشجو خواهد زد. هر قدم و نگاهِ استاد روحانى، از سوى دانشجویان معنایى دارد و اگر قدمى، نه فقط در جهت منفى، بلکه قدمى خنثى و بدون علت دینى برداشته شود، سخنى بدون استدلال گفته شود، در ذهن و فکر شاگردان علامت سؤالهاى بسیار زیادى شکل خواهد گرفت که به سادگى قابل حل نیست.

 

3-6. امام جماعت

بیش‏ترین شکلى که در دانشگاه‏هاى سطح کشور براى حضور یک فرد روحانى مى‏توان متصور شد، امامت جماعت مساجد و نمازخانه‏هاى دانشگاه‏ها و خوابگاه‏هاست. برپایى نماز جماعت و حضور باشکوه دانشجویان در صفوف نماز، خود حکایتى است وصف ناشدنى از این شیوه مطلوب. بسیارى از طلاب و روحانیان، تنها به عنوان امام جماعت در محیط دانشگاه حاضر شده و به وظیفه خویش عمل مى‏کنند. از رایج ترین و شاید قدیمى‏ترین شیوه‏هاى تبلیغى در دانشگاه همین شکل است که بسیارى از بزرگان حوزه نیز، از گذشته، به عنوان ائمه جماعت در دانشگاه حاضر شده و افاضه فیض مى‏نموده‏اند. لحظه‏هاى نورانى را که بعد از خواندن نماز جماعت شکل مى‏گیرد، باید از ناب ترین لحظه‏هاى معنوى به شمار آورد. جان و روح همه دانشجویان، با چشمه بى‏پایان و زلال نماز شستشو داده شده و تمام سلولهاى وجودى او آماده دریافت معارف‏اند که مبلّغ توان‏مند مى‏تواند با هوش‏مندى و توکّل بر خدا، از سرچشمه‏هاى معارف الهى آنها را سیراب کند. بسیارى از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاهى، خاطرات ناب و شنیدنى‏اى از این لحظه‏ها دارند.

 

4-6. تبلیغ چهره به چهره

از شیوه‏هاى جدیدتر تبلیغى، که امروزه نیز در میان مبلّغان روایج یافته است، گفت‏وگوهاى چهره به چهره و میان فردى است که در قالب حلقه‏هاى معرفت، یا اردو و... برگذار مى‏شود و مبلّغ را در ارائه محتواى دینى بسیار پویا نموده است. نزدیک شدن به شیوه  مورد به مورد  که در شیوه‏هاى انتقال پیام و مشاوره بسیار رایج و مؤثر است، یکى از برجستگیهاى این شیوه تلقى مى‏شود که در بسیارى از اوقات، دانشجو، خود این شیوه را براى گفت‏وگو با مبلّغ بر مى‏گزیند. جمع‏گشتهاى علمى و شکل‏گیرى حلقه‏هاى گفت‏وگو، لحظه‏هاى غیر در خور وصفى را شکل مى‏دهد که از آماده‏ترین لحظه‏هاى تبلیغى محسوب مى‏شود. گفت‏وگوهاى چهره به چهره و موردى و پرسش و پاسخ و گفت و شنودهاى پى در پى و سهیم بودن دانشجو در بحث، بر غناى مباحث مى‏افزاید و ارتباطى دو سویه را در تبلیغ شکل مى‏دهد. از جدیدترین شیوه‏هاى آموزش در حال حاضر، در تمام دنیا، گفت‏وگوهاى دوطرفه است که بر قدرت یادگیرى افراد مى‏افزاید. سخنوریهاى یک طرفه (حتى خطابه) در بسیارى از اوقات و در بسیارى از محیطها منسوخ شده است و در حقیقت، از تأثیر کم‏ترى نسبت به گذشته برخوردارند; زیرا در قدیم، خطابه و سخنورى رقیب جدى‏اى در فضاى تبلیغ نداشته است; اما امروزه رقباى حرفه‏اى دیگرى مثل رسانه‏هاى شنیدارى، تصویرى و... پا به میدان گذاشته و هر کدام‏شان کالایى را به فروش مى‏گذارند! همه مبلغان ادیان، به مثابه فروشنده‏اى مى‏مانند که کالایى را براى فروش به بازار آورده‏اند. طبیعى است هر کالایى که مرغوب تر و با کیفیت تر و زیباتر به نظر آید، همان کالا زودتر و بیش‏تر به فروش مى‏رسد. در جریان تبلیغى نظام شیعى، امروزه باید به این مهم توجه ویژه نمود که وجود رقباى رسانه‏اى و اینترنتى درصد بسیار زیادى از ذهن و فکر مخاطبان، بویژه قشر دانشجو را به خود اختصاص داده است و مبلغِ دین، باید این زاویه از هندسه مباحث در دستش باشد. بى تردید در حال حاضر یکى از مرسوم ترین شیوه‏هاى تبلیغى در دانشگاه‏ها تبلیغ چهره به چهره، یا همان گفت‏وگوهاى میان فردى است.

5-6. گروه‏هاى علمى - فرهنگى

از نایاب ترین شیوه‏هاى تبلیغى در عصر حاضر را مى‏توان همین روش دانست; یعنى تشکیل کارگروه‏ها و گروه‏هاى علمى و فرهنگى‏اى که به صورت تخصصى در حوزه‏ها و رشته‏هاى متعدد علمى و فرهنگى تشکیل یافته و مشغول به فعالیت مى‏شوند.

اگر تبلیغ را براى تولید و جوششهاى علوم اسلامى و بومى بدانیم، پس این امر مى‏طلبد که فعالیتهاى علمى و فرهنگى، با محوریت طلاب و دانشجویان به راه بیفتد. وحدت حوزه و دانشگاه، بدون شک، در یکى شدن دو نهاد حوزه و دانشگاه نیست، این معنى نه مد نظر امام بزرگوار بوده است و نه مد نظر مقام معظم رهبرى، بلکه منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت در هدفها و اتحاد در غایات اعمال است. این‏گونه اتحاد، یعنى این دو نهاد براى یک هدف مشخص و شفافى تلاش نمایند.

حال با توجه به احتیاج بسیار ملت ایران به علوم بومى و صد البته دینى، حرکت حوزه و دانشگاه در جهت تولید علم، همان هدف ارزش‏مندى است که نقطه اشتراک این دو به شمار مى‏رود. نه فقط حوزه و نه تنها دانشگاه، که هر دو نهاد باید با اتحاد و هماهنگ سازى در روشها و سلوک علمى و آموزشى و پژوهشى به این مهمِ حیاتى دست یابند.

تشکیل و راه اندازى کارگروه‏هاى علمى و فرهنگى، متشکل از روحانیون و دانشجویان البته در رشته‏هاى تخصصى با روى‏کردهاى میان رشته‏اى، چه در زمینه علوم انسانى و چه در زمینه علوم طبیعى و حتى در رشته‏هاى هنرى، مى‏تواند عامل بسیار پیش برنده‏اى در زمینه تولید دانشهاى بومى به حساب آید. زد و خوردهاى علمى و بحثهاى تخصصى در داخل رشته‏ها، بحث و جدال بر سر مبانى و اصول حاکم بر علوم، روشها و متدهاى رایج در هر رشته، نحوه‏ها و شکلهاى به کارگیرى و عملیاتى نمودن رشته‏هاى تولیدى و کاربردى، نقاط قوت و ضعف رشته‏ها و پیوندهاى میان رشته‏اى، همان جواهرات نایابى است که در این کارگروه‏ها یافت و کشف خواهند شد.

در داخل کشور، این شیوه کم‏تر مورد توجه قرار گرفته و شاید هم بتوان گفت تا به حال به این شیوه، به عنوان یک روش موفق در تبلیغ و تعمیق آموزه‏هاى دینى نگاه نشده است. اگر هدف از تبلیغ، همه آن آموزه‏هاى اعتقادى، اخلاقى و معارفى که اسلام از آنها سخن مى‏گوید و هدف از همه آنها شکل‏گیرى شخصیتهاى دینى و روحیه دینى در یک جامعه باشد و در نهایت نیز، هدف همه آنها زمینه‏سازى فضاى خوب و مثبت براى انتخاب آزادانه و آگاهانه همگان باشد، این هدفها به یقین، در بسیارى از جهات توسط علوم، فرهنگ‏ها و تکنولوژیها - که براى برآوردن نیازهاى رنگارنگ بشر متولد مى‏شوند - به دست مى‏آیند. این افق در تشکیل کارگروه‏هاى علمى و فرهنگى مورد نظر پیش روست. یعنى نگاهى کاملاً تولیدى در تشکیل کارگروه‏ها نهفته است که بایدها و نبایدهایى نیز دارد که اگر مغفول واقع شوند، هیچ کدام یا دست کم، اغلب آرمانهاى متوقع از آن، محقق نخواهند شد.

در تشکیل و راه اندازى کارگروه‏ها و شبکه‏هاى علمى و فرهنگى، نکته‏هایى که باید مورد لحاظ قرار گیرند بدین شرح‏اند:

1. افراد کار گروه، همگى تخصصهاى لازم را در رشته یا رشته‏هاى علمى مورد نیاز دارا باشند.

2. مدیریت این گروه، ترجیحاً با روحانى عالم، فرهیخته و آگاه به مسائل باشد که خود نیز در رشته یا رشته‏هاى مورد نظر صاحب نظر باشد.

3. تخصصهاى میان رشته‏اى به شدت مورد نیاز است.

4. هر کارگروه، بیش از 5 نفر عضو ثابت داشته باشد.

5. پروژه محورى (پروژه علمى یا تولیدى) شرط اصلى در کارگروه‏هاست.

6. تعیین سطح پروژه‏ها، از منظر عمق و میزان محض بودن و یا کاربردى بودن، ناظر بر واقعیتهاى جامعه باشد.

7. جمع بین آینده نگرى و واقع بینى در اعضاى کارگروه‏ها یک شرط ضرورى است.

8. ایمان و باور قلبى، به ضرورت  تولید علوم اسلامى ایرانى  یک اساس جاودانه است.

9. همت و تلاش جمعى براى برنامه ریزى و رسیدن به نقشه علمى لازم، جهت پیمودن صحیح مسیر.

10. صبر و حوصله لازم در حین انجام کار و پرهیز از شتاب در انجام فعالیتها

11. حُسن انجام وظایف محوله به تک تک افراد.

بدیهى است که تولید علم، چرخه طولانى و دامنه دارى دارد; اما دست یافتن به همان رشته‏هاى آغازین و سر نخهاى علمى اولین، بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت دل کندن از سنتهاى علمى، که سالیان سال مایه تفکر، تحصیل و تدریس بوده‏اند، کار بسیار دشوارى است که این خرق عادت همت و تلاشِ دانشجویان حوزوى و دانشگاهى را مى‏طلبد. آن فلسفه شدنى که امام راحل در شکل دهى و راه اندازى حکومت اسلامى، براى به حقیقت پیوستن جامعه اسلامى ترویج کرد و به درستى پاسخ داد، همان فلسفه شدنى است که مقام معظم رهبرى در مسأله تولید علوم بدان اشاره مى‏نماید. اگر دانش آموختگان علم، چه در حوزه و چه در دانشگاه، به درستى در این راه حرکت کنند، بى شک دستاوردهاى بزرگى حاصل خواهد شد.

علم و هنر، دو بالى است که انسان را به آسمان معنویت و ایمان مى‏رساند. از دوشادوشى علم و هنر، فواید بسیار زیادى نصیب جامعه ما خواهد شد. هنر به معناى متعالى خویش، به خاطر لطیف بودن و ناخودآگاه بودنش، بسیارى از مسیرهاى طولانى را کوتاه خواهد کرد. توجه به هنر اسلامى - ایرانى در این هنرکده جهانى، نقطه برترى ما در انتقال پیامها و تبلیغات است. دو عنصر اصلى که در گسترش تمدن غرب نقش چشم گیرى داشته‏اند، یکى هنر است و دیگرى رسانه. اگر ما در جهان ارتباطات امروز، از این دو عنصر تأثیرگذار غفلت کنیم، نمى‏توانیم همه آن علومى را هم که به دست آورده‏ایم، منتشر نماییم. رسانه‏هاى گفتارى، شنیدارى، تصویرى، مجازى و... هر کدام‏شان نقشى را در این دهکده جهانى بازى مى‏کنند. به زبان هنر سخن گفتن، آن هم در رسانه‏هاى به این غول پیکرى، در حقیقت، میزان اثرگذارى و اثرپذیرى را صد چندان مى‏کند. مرجعیت علمى، فرهنگى و حتى مذهبى رسانه‏ها، اعم از تلویزیون، سینما و اینترنت، خود گواهى بر این مدعاست. این رسانه‏ها ابزار کارآمدى براى ابلاغ پیامهاى دین است.

اگر هر زمانه‏اى براى خود زبان گفت‏وگویى دارد، امروزه با اقبال مخاطبان از هنرهاى تصویرى (سینما، فیلم و... )، باید گفت زبان رایج گفت‏وگو میان افراد و ملتها، فیلم و سینماست. اگر حوزه‏هاى دینى نتوانند بارى را که از این منظر بر دوش دارند، به درستى به سرمنزل مقصود برسانند، خانه دل و فکر همه افراد از پیامهاى غیر دینى و غیر الهى و تاریک پُر خواهد شد. بدیهى است که هر تمدنى، پایى براى راه رفتن مى‏خواهد و امروز رسانه‏ها پاهاى راه رفتن‏اند. تولیدِ علم و علمِ تولید، امروز ادامه راه سعادت‏مندى ملت ایران است که جز با توفیق الهى دست نیافتنى است.

 

نتیجه

با توجه به آن‏چه گفته شد، بجاست که کارگروه‏هایى متشکل از طلاب و دانشجویان متخصص در کنار یکدیگر به فعالیتهاى عمیق علمى، فرهنگى و هنرى بپردازند و از شیوه‏هاى نوین براى رسیدن به هدفهاى تبلیغى استفاده کنند و با نیت و هدف دستیابى به اصول فرهنگ دینى و هنر دینى، کار گروه‏هاى فرهنگى - تبلیغى مبلغان هنرمند در عرصه هنر دینى مشغول به فعالیت شود و در ارتباط هنرمندان حوزوى و دانشگاهى، نه فقط نگاهى نظرى و علمى، بلکه با روى‏کردى نوین به عرصه ارتباط حوزه و دانشگاه نظر افکند.

 پى نوشتها:
1. بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار
2. سوره کهف، آیه 29.
3. سوره انفال، آیه 42.
4. سوره توبه، آیه 128.
5. بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه ماه محرم، 1384/11/5.
6. ساختار انقلابهاى علمى، KuhenThoms، تامس کوهن، س. ترجمه عباس طاهرى، نشر قصه، 1383.
7. کشف المراد فى شرح تجدید الاعتقاد، علامه حلى (726-648ه. ق)، شرحى است بر تجرید الاعتقاد اثر متکلم و حکیم بزرگ شیعه خواجه نصیرالدین طوسى (672-598 ه. ق)