جامعه‏هاى غربى و فرصتهاى مغتنم براى حضور حوزویان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


رسالت حوزه‏ها و عالمان آگاه است که پیام دین را به همگان برسانند و در جاى جاى جهان، در بین مسلمانان و غیرمسلمانان به روشنگرى بپردازند. به نظر جناب عالى از فرصتهایى که براى حضور حوزویان در جهان، بویژه جامعه‏هاى غربى پیش آمده، کدام را باید بیش‏تر مغتنم بشمرند و در آن ساحَت؛ رسالت خویش را ایفا کنند؟

 *  یکى از مغتنم‏ترین فرصتهاى حضور براى حوزویان در جوامع غرب (مسلمانان و یا غیرمسلمانان) تهیه و تدوین متونى است که اسلام شیعى را براى آنان معرفى کند. مى‏دانید اسلام‏شناسى در مراکز علمى - فرهنگى غرب، همان اسلام‏شناسى چهل - پنجاه سال پیش است. کتابهایى که توسط مستشرقان در موضوع اسلام نوشته شده است به دلیلهاى زیر، داراى کاستیها و نارساییهاى بسیار است:

 - دسترسى نداشتن به منابع اصیل و اولیه اسلامى

 - ناآشنایى با زبان مسلمانان

 - وجود انگیزه‏هاى سیاسى - استعمارى

 در عین حال، هنوز بسیارى از این کتابها در دپارتمان‏هاى اسلام‏شناسى غرب جزو متون درسى و مرجع تحقیقات اسلام شناسان است. براى نمونه کتابهایى از قبیل:

 ScripturalofMethodandsourcesstudies:Quranic

 j.interpretationby

 johnbyan§QurtheofcollectionWansbrough.The

 buLawlislamicofHistoryBurton.A

 

 C.R.byEnglishTo(trans.studiesN.J.Coulson.GoldziherignazMuslim

 .BarberS.M

 .(Sternایده اصلى این گروه از مستشرقان در مورد قرآن و حدیث این است که قرآن و احادیث، حدود یک قرن بعد توسط صحابه و سایر مسلمانان تدوین شده و در زمان پیامبر، به اندازه و گونه‏اى که امروزه در دسترس مسلمانان است، وجود نداشته است. براى این مدعاى خود تلاش کرده‏اند ادله‏اى اقامه نمایند.

 على رغم اشتباهات محتوایى سهمگین، این کتابها به خاطر امتیازهاى ساختارى، هنوز در محافل آکادمیک مورد استفاده‏اند. زیرا از روش تحقیق تعریف شده‏اى که سبب مى‏شود کتاب و یا مقاله ساختار علمى پیدا کند، پیروى کرده‏اند. در این روش، ابتدا موضوع اصلى تعیین مى‏گردد و تا آخر، بدون ارتکاب تکرار و یا مطالب زائد و غیر مربوط، حول همان محور اصلى مورد تحقیق، نویسنده مطالب خود را سامان دهى مى‏کند. علاوه بر این که براى هر مطلب، با ذکر مراجع و م‏آخذ، مطالب دیگران را از مطلب و ایده‏هاى خود به طرز روشنى تفکیک مى‏کند. یکى از ناپسندترین کارها در فعالیتهاى علمى این است که نویسنده، مطلبى را از مقاله یا کتابى بر دارد و آدرس ندهد. هر چند آن مطلب از نوشته‏هاى خود شخص در مقالات و یا کتب دیگر او باشد. رعایت این روش، مشخص مى‏کند که نویسنده چه نوآوریهایى داشته است. در محافل علمى غرب، کتاب و یا مقاله‏اى که با این روش نگارش شود، به عنوان یک اثر علمى مورد اقبال قرار مى‏گیرد. متاسفانه در ایران نویسندگان کم‏تر این روش را رعایت مى‏کنند. از همین رو، کتابهایى که یاد شد و نظائر آنها هرچند پر از خطا و اشتباه است؛ اما به دلیل پسندیده بودن روش تحقیق و اسلوب نگارش، هنوز متن درسى است.

 البته در دهه‏هاى اخیر، بر اثر شکل‏گیرى جمعیتهاى اسلامى و نیز مهاجرت اندیشمندان و اساتید و دانشجویانى که براى تحصیل به غرب مهاجرت کرده‏اند، موج جدیدى از اسلام‏شناسى پدید آمده است. در 30 سال گذشته، صدها، بلکه هزاران مقاله و کتاب توسط آنان به زبان انگلیسى نوشته شده و در کتابخانه‏هاى آن جا موجود است. ولى متاسفانه در معرفى فرهنگ شیعه بسیار کم کار شده است.

 

طرح چه بحثها و مقوله‏هایى در جامعه‏هاى غربى، مورد نیاز و از اولویت برخوردارند؟

 × موضوعاتى که در اولویت قرار دارند عبارت‏اند از:

 اخلاق، مباحث عرفانى و معنوى (طرح مشکلات، انحرافات، راه حلها) حقوق فردى و اجتماعى زنان، مباحث حقوقى خانواده و مسائل اقتصادى و بانکدارى اسلامى، مباحث فقهى مستحدثه در جهان امروز و جوامع غربى. البته ناظر بر زندگى مسلمانانى باشد که در غیر جوامع اسلامى هستند. بسیارى از این موضوعات باید با مباشرت مسلمانانى که در جوامع غیر اسلامى زندگى مى‏کنند، طرح و سپس پاسخ داده شود.

 

 حوزه‏هاى علمیه ایران، در چه سطح و اندازه به مسؤولیتهاى دینى - فراملى عمل مى‏کنند؟ تبیین توصیفى - تحلیلى از آن چیست و آیا پیشرفتهاى قابل ملاحظه‏اى در این زمینه دیده مى‏شود؟

 × متاسفانه حوزه‏هاى علمیه ایران و دیگر حوزه‏هاى شیعى، در این زمینه هرگز خوب عمل نکرده‏اند و با توجه به وضعیت موجود، امید چندانى نیز وجود ندارد. بومى سازى معارف شیعى باید از سوى علماء هر بلد و قومى انجام بگیرد. حتى الامکان از میان مردم هر بلد و قوم، کسانى در همان محل، دانش دین بیاموزند و تربیت بشوند. و لازمه این امر تربیت عالمان زبان دان و بسیار فاضل و با تقوى براى تربیت طلاب در خارج کشور است. در همین راستا تهیه مطالب مناسب براى آموزش علماء در منطقه متناسب با فرهنگ و فهم همان قوم از ضروریات است که تاکنون کارى اساسى در این رابطه صورت نگرفته است.

 در لندن من از نزدیک شاهد اقبال جوانان به تشیع هستم. در دفتر کارم حداقل هفته‏اى یک نفر از جوانانى که یا مسلمان شده‏اند و یا از خانواده مسلمان هستند مراجعه مى‏کنند و خواهان شناخت اسلام و معارف شیعى‏اند، مى‏خواهند به ایران بیایند و در قم طلبه بشوند. همانند موجى که در ابتداى انقلاب براى جوانان در ایران پدید آمده بود که به مدارس دینى، براى فراگیرى دانشهاى حوزوى و تحصیل، رو آوردند. ال‏آن در اروپا با تاخیرى سى و دو ساله شاهد همان موج هستیم. در کالج اسلامى، مجله‏اى با عنوان »شیعه اسلام« سه سال است که منتشر مى‏شود. دو سال پیش به سختى موفق به تهیه مقاله قابل قبول براى چاپ مى‏شدیم. اما الان مقالاتى که براى چاپ به مجله ارسال مى‏کنند، که نوعا درباره مطالعات شیعى است، آن قدر زیاد است که تا سال 2012 براى چاپ در نوبت گذاشته‏ام. معناى این مطلب این است که بیش‏ترین توجه اساتید و اهل فکر و کسانى که مى‏خواهند درباره اسلام بدانند و بنویسند، تمایل دارند درباره شیعه بنویسند.

 على رغم این همه اشتیاق، باید بگویم که هنوز منابع اسلامى، به خصوص شیعى به زبان انگلیسى بسیار فقیر است و کارهاى انجام نشده بسیارى پیش رو داریم. بسیارى از کتابها و متون روایى، تفسیرى، تاریخى و... اهل سنت ترجمه و چاپ شده و در دسترس است و حتى خیلى از کشورهاى عربى تعدادى از دپارتمانهاى اسلامى را خریده‏اند. زیرا در آن جا رسم است که با دادن مبلغى در سال، اجازه مى‏گیرند دپارتمان اسلام‏شناسى و یا زبان عربى تأسیس کنند و اساتید را از کشور خودشان مى‏آورند؛ زیرا استاد اروپایى را براى تدریس اسلام‏شناسى شایسته نمى‏دانند. این کار از سوى کشورهاى عربى زیاد اتفاق افتاده است. اما درباره شیعه این اتفاق نیفتاده است. با آن که گفتم اقبال به تشیع خیلى بیش‏تر از تسنن است. به خاطر عقلانیت و ایده‏هاى زنده و پویایى که در تشیع هست.

 با این حال، هنوز هیچ کتاب روایى، تفسیرى و فلسفى از شیعه، که به صورت کامل ترجمه و چاپ شده باشد، نداریم. ما بسیارى از کارهایى که در کالج اسلامى انجام مى‏دهیم براى اولین بار است. جلد هشتم و نهم اسفار، که دو سال پیش چاپ شد، یا مجموعه احادیث شیعه، در کتاب منتخب میزان الحکمه و یا کتاب نهایه شیخ طوسى در فقه، از اولین اثار کاملى است که درباره فلسفه اسلامى، فقه و حدیث شیعه به زبان انگلیسى چاپ شده است. اطلاع دارم بحمدالله کتابهاى زیادى، اعم از کتب کلاسیک و غیره، هم اکنون توسط مؤسسات مختلف در حال ترجمه است. کالج نیز ده‏ها طرح از این قبیل را در دست اجرا دارد که در سالهاى آینده چاپ خواهد شد. اما با این همه، با توجه به غناى معارف شیعى، آن چه چاپ شده و در دسترس علاقه‏مندان قرار گرفته، بسیار ناچیز است و این کارها در حجم وسیع با بسیجى عمومى از سوى محافل حوزوى و دانشگاهى باید صورت بگیرد، تا در چند دهه آینده حداقل درصد قابل قبولى از آثار شیعى، به غرب منتقل شود.

 

رسالت حوزه‏هاى علمیه و فرصتهاى فراروى ایجاب مى‏کند که نقش آفرینى آنها در عرصه جهانى، هر روز افزون‏تر شود، به نظر جناب عالى، موانع حضور فعال‏تر در ساحَتها و حوزه‏هاى فکرى و فرهنگى چیست؟

 *  با توجه به پاسخ سؤال نخست، یکى از موانع اصلى، نبود نیروى انسانى براى انتقال فرهنگ شیعى به محافل علمى - فرهنگى غرب است. متاسفانه در حوزه، نیروى تربیت شده و توان‏مند به اندازه نیاز براى این کار نداریم؛ کسانى که بتوانند فراتر از ترجمه، میراث شیعى را بازخوانى و بازآفرینى کنند و براى مخاطبان غربى مناسب نمایند. بسیارى از کتابهاى ما با این شکل موجود براى آن جا و مخاطب غربى، قابل ترجمه نیست. به عنوان مثال در غرب - مسلمان یا غیر مسلمان - آن چه از یک نویسنده اسلامى انتظار دارند، این است که با نگاه بیرونى به دین، معارف اسلامى را عرضه کند؛ یعنى در ارائه مطالب دینى بر ایمان شخصى به مدعیات دینى، تکیه نشود. و خواننده تصور نکند که نویسنده مى‏خواهد با پیش فرض، مطلبى را تحمیل کند.

 اما ضرورت این کار، توسط علماء و مؤسسه‏هایى که داراى منابع مالى و انسانى‏اند، به خوبى درک نشده است. و نیز عامل دیگرى که سبب مى‏شود در این گونه جوامع، حوزه از حضور موفق‏تر باز بماند، تکیه بر شیعه ایرانى به جاى تشیع ناب است.

 براى رفع موانع، نیاز به برنامه‏ریزى دراز مدت (حداقل برنامه 20 ساله) و صرف سرمایه است. ال‏آن ما سخت نیازمند نیروهایى هستیم که بتوانند فرهنگ شیعى را به زبان هر قوم؛ یعنى بالاتر از زبان ترجمه، بلکه به مقتضاى فرهنگ خودشان منتقل کنند. و این کارى است که برنامه‏ریزى چندین ساله لازم دارد. با توجه به موج دین خواهى جدید، حوزه‏ها از ال‏آن باید به این مهم بیندیشند و برنامه‏ریزى کنند. این برنامه‏ریزى محدود به غرب نیست. هر کارى که براى انگلیسى زبانهاى عالم مى‏شود، باید براى دیگر زبانها نیز بشود، زبانهایى همچون اسپانیولى، فرانسوى، مالى و غیره. بیش‏تر مردم کشورهاى آفریقا، که بسیار مشتاق اسلام‏اند، فرانسوى زبان‏اند. صدها میلیون مردم آمریکاى جنوبى، به زبان اسپانیایى سخن مى‏گویند و من مطمئن هستم اگر پیام اسلام به آنان برسد استقبال مى‏کنند. این کارى که در قم، برخى مؤسسات آموزشى - پژوهشى انجام مى‏دهند، فضلاى حوزه را براى مدت شش ماه، یا یک سال به دانشگاه‏هاى خارج مى‏فرستند، مؤثر و مفید است. زیرا با فضاى فرهنگى و پژوهشى آن جا آشنا مى‏شوند و مى‏فهمند که چگونه باید مطالب اسلامى را براى خارج کشور ارائه کنند. به هر روى، باید نیازهاى بیرون کشورى را به درستى درک کنیم و براى آن برنامه‏ریزى کنیم.

 الان ما به اندازه‏ى کافى، نیرو براى انتقال افکار شیعى متناسب با فرهنگها نداریم. در غرب نیروهایى که اکنون در اختیار مراکز اسلام‏شناسى هستند، مترجمینى‏اند که دو زبان فارسى و انگلیسى را خوب مى‏دانند و مى‏توانند مفاهیم دینى را با زبان انگلیسیها، یعنى با زبان خودشان، نه با زبان ترجمه شده، منتقل کنند. ولى نیرویى که بتواند افزون بر آن، در متن مرجع، ویراستاریهاى محتوایى را انجام دهد، نداریم.

 ما اکنون در کالج اسلامى لندن، طرح تربیت ویراستاران محتوایى را دنبال مى‏کنیم؛ کسانى که به هر دو زبان مسلط باشند و نیز معارف اسلامى را به خوبى بشناسند، تا از عهده ویراستارى، به شیوه‏اى که گفته شد، برآیند.