به دنبال حقیقت در جهان مجازى ارتباط حوزه با جهان اسلام

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

دوره کنونى، دوره ارتباطات است. ماهواره و اینترنت دو ابزار نوین رسانه‏اى هستند که دنیا را زیر چتر خود گرفته‏اند. به نظر مى‏رسد که آسمان و زمین در حال انفجار از داده‏هاست. از در و دیوار جهان، اطلاعات بسان ژاله در حال ریزش است.
 پرسش اساسى در این میان این است که در این رویدادها و داده‏ها، جایگاه حوزه‏هاى علمیه که در گذشته طلایه داران علم - دست کم در حوزه‏هاى خاصى از علوم انسانى - بوده‏اند، کجاست. ؟
 بى شک باید پابه‏پاى تکنولوژى به پیش رفت و بسان گذشته از ابزار روز براى تعامل و تبیین، به خوبى بهره برد.
 موج انفجار اطلاعات، بسیار فراگیرتر از آن است که بتوان از آن پیشگیرى کرد، باید در پى راهکارى بود، تا ضمن برون رفت به سلامت از این انفجار، شاید بتوان از انرژى ایجاد شده توسط این انفجار، فرصتهاى بسیار خوبى براى روشنگرى اندیشه‏هاى دینى فراهم آورد. به یقین، جهان و انسان امروز، جویاى حقیقت است. مهم این است که حقیقت گفته شود، مهم نیست که آن را چه کسى و چگونه و با چه ابزارى ارائه مى‏دهد.
 

کلیدواژه‌ها


بى گمان بین انسان امروز و انسان دیروز فاصله‏اى عمیق رخ داده است؛ فاصله‏اى که دو معنى و مفهوم، به طور کامل، ناسان از انسان عرضه مى‏کند که از آن به انسان دیروز و انسان امروز تعبیر مى‏شود.
 انسان شناسان و جامعه شناسان و فیلسوفان به بیان ویژگیهاى انسان امروز و دیروز پرداخته‏اند، به گونه‏اى که به راحتى مى‏توان انسان امروز را از انسان دیروز باز شناخت.
 هر محمولى که بخواهید بر انسان حمل کنید، بسان حیوان، ناطق، عاقل و... بى گمان یکى از محموله‏هاى اساسى بر نوع انسان، اجتماعى بودن اوست که این حمل، حمل ذاتى است. بدین معنى که قابل سلب و جدا شدن از انسان نیست. به دیگر بیان، انسانى را نمى‏توان تصور کرد که انسان باشد و در درون اجتماع نباشد. یا انسان نیست، یا اجتماعى است. اگر انسان را با فرهنگ، تمدن، دانش، اندیشه، تفکر، و... مى‏دانیم، هیچ یک از اینها در خلأ ایجاد نمى‏شود، بلکه تمامى اینها در بستر اجتماع شکل مى‏گیرد و شکوفا مى‏شود و دامن مى‏گستراند. از همین روست که دانشمندان انسان را مدنى بالطبع مى‏دانند؛ یعنى انسان ذاتاً اجتماعى است. گرچه انسان در دوره‏هاى پیش از تاریخ و در آغازین دوره‏هاى پس از تاریخ در کنار رودها و در بستر آبرفتها زندگى مى‏کرد و صورتى ایلى و خانوادگى داشته است و بعد همین شکل و صورت گسترش یافت و پهن دامن‏تر شد، ولى آن جامعه، بسیار بزرگ ولى بسیار هم کوچک شد. شاید در گام نخست دچار ناسازگارى درونى در این گزاره شویم، ولى هیچ ناسازگارى در آن دیده نمى‏شود. این واقعیت جامعه امروز است. چنانکه در صد سال پیش اگر دزدى به گله مى‏زد و آن را غارت مى‏کرد، به جز نزدیکان همان نواحى، دیگران متوجه این دزدى نمى‏شدند، ولى هم اینک، اگر کوچک‏ترین اتفاقى در کوه‏هاى »تبّت« اتفاق بیفتد آن سوترها از ریز ماجرا حتى با خبر خواهند بود. و حتى تصاویر آن را در معرض نمایش قرار خواهند داد. تکنولوژى پیشرفته به گونه‏اى است که در دور افتاده‏ترین روستا، مى‏توان با یک لب تاب معمولى، با همه مردم جهان سخن گفت؛ با ترکیب اینترنت و ماهواره و شبکه‏هاى تلویزیونى ماهواره‏اى.
 بدین جهت دوره کنونى را دوره‏ى ارتباطات نام نهاده‏اند.
 گرچه هشت میلیارد انسان روى زمین زندگى مى‏کنند و گستردگى آن به گونه‏اى است که در تمامى نقاط قابل زیست آن، پخش شده‏اند؛ اما این پراکندگى سبب دورى و بى اطلاعى از هم نیست. باید گفت این هشت میلیارد هم اکنون در کنار هم و زیر یک سقف، به نام ارتباطات رسانه‏اى و ماهواره‏اى زندگى مى‏کنند. از حال و روز یک دیگر با خبرند.
 هم اکنون، سایتهاى اینترنتى فیس بوک و گوگل، به عنوان دو سایت بزرگ اینترنتى، به رقابت با یک دیگر پرداخته‏اند و هر کدام مى‏کوشند تا گوى سبقت را از دیگرى برباید. یاهو به کمک فیس بوک آمده تا با ترکیب و تلفیق در یکدیگر بتوانند تماشاگران دیگرى را هم پوشانى دهند. فیس بوک خبر از ایمیل خاص خود را داده است که در این صورت، در میزان مراجعه کنندگان به ایمیل و جیمیل یاهو و گوگل به شدت کاهش خواهد یافت و ایمیل خود فیس بوک جایگزین آن خواهد شد. به حتم صفحات جدیدى طراحى و ایجاد خواهد شد که فیس بوک نتواند در برابر آن قد بر افرازد. و همین وضعیت به صورت سرسام‏آورتر، در حوزه ماهواره در حال اتفاق است. هر از چند روز که قصد به روز کردن رسیور خود را داشته باشید، با چندین فرستنده جدید در حوزه‏هاى مختلف روبه‏رو خواهید بود.
 ماهواره و اینترنت، دو ابزار نوین رسانه‏اى هستند که مى‏کوشند تا هر یک گوى سبقت را از دیگرى بربایند. آن یکى ماهواره‏هاى اینترنتى به راه مى‏اندازد و دیگرى اینترنت ماهواره‏اى. این همه تلاش براى آن است تا افراد بیش‏ترى را زیر پوشش خود بگیرند. در اینترنت، یکى از سایتهاى دائرة المعارفى به نام ویکى پدیا، بخش خبر فارسى خود را به راه انداخت و در ماهواره هم، یورونیوز، چند وقتى است که به فارسى برنامه پخش مى‏کند. به نظر مى‏رسد آسمان و زمین در حال انفجار از داده‏هاست. از در و دیوار جهان، اطلاعات بسان ژاله در حال ریزش است.
 پرسش اساسى در این میان این است که در این رویدادها و داده‏ها جایگاه ما به عنوان حوزه‏هاى علمیه که در گذشته طلایه داران علم دانش - دست کم در حوزه‏هاى خاصى از علوم انسانى - بوده‏ایم، کجاست. بى شک باید پا به پاى این تکنولوژى به پیش برویم و بسان گذشته از ابزار روز براى تعامل و تبیین به خوبى بهره ببریم. موج انفجار اطلاعات بسیار فراگیرتر از آن است که بتوان از آن پیشگیرى کرد، باید در پى راهکارى بود تا ضمن برون رفت به سلامت از این انفجار، شاید بتوان از انرژى ایجاد شده و رها شده توسط این انفجار، فرصتهاى بسیار خوبى براى تبیین اندیشه‏هاى دینى فراهم آورد. به یقین جهان و انسان امروز، بیش‏تر جویاى حقیقت است. مهم این است که حقیقت گفته شود، مهم نیست که آن را چه کسى و چگونه و با چه ابزارى ارائه مى‏دهد.
 
 تبیین مفاهیم و اصطلاحات 
 1. معناى ارتباط 
 الف. معناى لفظى: 
 کلمه ارتباط به معناى پیوند، پیوستگى و رابطه به کار برده مى‏شود. 
 1کلمه ارتباط، داراى معانى گوناگونى است: گزارش دادن، بیان کردن، منتقل کردن، پیوند دادن، تماس گرفتن، منتشر کردن، شرکت دادن، عمومى ساختن.2 پاره‏اى از معانى که براى ارتباط بیان مى‏شود، در حقیقت مفهوم خود ارتباط نیست، بلکه لازمه معنایى آن است. 
 ارتباط. از واژه‏هاى کلیدى و پر کاربرد دانش ارتباطات است که مفاهیمى چون انتقال و انتشار آگاهى و اندیشه، ایجاد پیوستگى اجتماعى و اشتراک فکرى و همکارى عمومى را در بر مى‏گیرد. 
 3ب. معناى علمى: 
 در تعریف ارتباط گفته شده است: 
 »ارتباط عبارت از فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهاى انسانى، از یک شخص به شخص دیگر است. به طور کلى، هر فرد براى ایجاد ارتباط با دیگران و انتقال پیامهاى خود به ایشان، از وسائل مختلف استفاده مى‏کند؛ مثلا وقتى انسان مى‏خندد، با نگاه و لبخند، نشاط خود را به دیگرى نشان مى‏دهد. همچنین، هنگامى که شخصى به شخصى دیگر صبح به خیر مى‏گوید، با بیان شفاهى، دوستى و صمیمیت خویش را به او مى‏فهماند. به همین ترتیب، موقعى که انسان به دیگرى نامه مى‏نویسد، با بیان کتبى، مقصود خود را به نظر او مى‏رساند و با وى ارتباط برقرار مى‏کند. « 
 4در این تعریف، به عنصر اساسى انتقال از یک سو به سوى دیگر توجه شده است و حال آن که افزون بر عنصر انتقال، عنصر دیگرى نیز در معنى و مفهوم ارتباط لحاظ شده که در تعریف مورد توجه قرار نگرفته است. این عنصر در تعریف کلودشاتون و وارون ویور مورد توجه قرار گرفته است: 
 »کلمه ارتباط معرف تمام جریانهایى است که به وسیله آنها، یک اندیشه مى‏تواند اندیشه دیگرى را تحت تأثیر قرار دهد. به عبارت دیگر، ارتباط سبب مى‏شود که وجدان انسان در وجدان دیگران، تصاویر، مفاهیم، تمایلات، و رفتارها و آثار روانى گوناگون پدید آورد. « 
 5عنصر دومى که در تعریف بالا بیش‏تر مورد توجه قرار گرفته - افزون بر عنصر انتقال - تأثیر گذارى و تأثیر پذیرى است. این عنصر در گوهر معناى ارتباط که مصدر باب افتعال است، وجود دارد. انتشار، به معناى پخش کردنى است که اتفاق افتاده است. اگر کسى کتابى را چاپ و در انبارى بایگانى کند، انتشار صورت نگرفته است؛ زیرا آن چه رخ داده چاپ کتاب است که مقدمه انتشار است، نه خود انتشار. انتشار، وقتى به حقیقت مى‏پیوندد که کتاب، یا مجله و یا روزنامه، در بین گروه هدف پخش شود. 
 در ارتباط، عنصر پذیرش باید وجود داشته باشد. این که گفته مى‏شود ارتباط، یک پدیده و فعل دو سویه است، به معناى این نیست که هر دو طرف فاعل و کننده باشند، بلکه یک طرف به عنوان فاعلى ارتباط و اثر گذار و دیگرى به عنوان طرف مفعولى و اثرپذیر این رابطه خواهد بود. پس در ارتباط، صرفا دادن یک طرف و ستاندن طرف دیگر نیست، بلکه داد و ستدى دو سویه است. 
 ج. معناى کاربردى: 
 در نظام سیاسى و اجتماعى معاصر، از کاربرد اصطلاح ارتباط، دو معنى و مفهوم مستقل و جدا از هم اراده مى‏شود: 
 1. ارتباط به معناى حمل و نقل کالا. مراد از ارتباط، راه‏هاى ارتباطى است که به وسیله آنها خود انسان و یا کالاهاى مادى جا به جا مى‏شود. این نوع از ارتباط، در قلمرو وزارت راه و ترابرى - شهرى و بین شهرى و بین الملل - قرار مى‏گیرد. 
 2. ارتباط به معناى جا به جایى اندیشه و تفکر. مراد از این نوع ارتباط، کانالها و ابزارهاى ارتباطى است که به وسیله آنها اندیشه، تجربه، مهارت، فرهنگ و به طور کلى امور فکرى و معنوى جا به جا مى‏شود، مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله، اینترنت و... 
 ارتباط عبارت است از جریان پویایى که در آن تبادل اطلاعات صورت مى‏گیرد. این جریان مى‏تواند چهره به چهره یا رو در رو باشد که آن را ارتباط مستقیم یا میان فرد مى‏نامند. در این نوع ارتباط، شخص پیام دهنده یا پیام گیرنده با یکدیگر تماس دارند و به همین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده مى‏توانند به نوبت نقش خود را تغییر دهند. و هر کدام به جاى دیگرى ایفاى نقش نماید. 
 6با بهره‏گیرى از اهرم ضرورتها، تواناییها و رتبه بندى اولویتها و نیز بهره‏گیرى از ابزار گوناگون همچون: کتاب، مجله، روزنامه، اینترنت، شبکه ماهواره‏اى، رادیو، تلویزیون، و حتى حضور و گفت و گوى رو در رو مى‏توان به ایجاد ارتباط پرداخت. 
 
 2. جهان اسلام 
 در تعریف جهان اسلام، گفته شده است: جهان اسلام، تنها 57 کشور اسلامى در منطقه خاورمیانه، آفریقا، آسیا و اروپا را در بر نمى‏گیرد، بلکه در محدوده آن تمام مسلمانانِ کشورهاى غیر مسلمان نیز قرار دارند. بدین ترتیب، جهان اسلام از منظر هویتى و تمدنى، کل مسلمانان را در بر دارد. بر این اساس، جهان اسلام محدوده جغرافیایى یکدستى نیست. بدین جهت در آن جریانهاى مختلف و گاه متعارضى وجود دارد که جمع کردن تمامى این جریانها و تحولها، تحت یک عنوان خاص ممکن نیست و این مسأله وقتى جدى‏تر مى‏شود که در پى ایجاد همگرایى میان این حوزه‏هاى گسترده جغرافیایى و سیاسى بوده باشند و توجه به رسالت نخبگان جهان اسلام در چنین قلمرو جغرافیایى معطوف شود. 
 7در دانشنامه جهان اسلام، جهان اسلام، این گونه تعریف شده است: 
 »جهان اسلام، اکنون به صورت پیوسته، نوارى از کشورها را در بر مى‏گیرد که از آفریقاى غربى تا جنوب شرقى آسیا قرار دارند. با این حال، پراکندگى کنونى مسلمانان در کشورهاى غربى و دیگر کشورهاى غیر اسلامى - که بنا به دلایل اجتماعى، اقتصادى و سیاسى بر اثر مهاجرت یا فعالیتهاى تبلیغى در حوزه‏هاى فرهنگى - تمدنى دیگر صورت گرفته - موجب شکل‏گیرى اجتماعات مجزا و خارج از حوزه‏ى جغرافیایى جهان اسلام شده است. « 
 8امروزه (تا پایان 1385 ش) قلمرو مسلمانانِ جهان - که با جمعیتى بالغ بر یک میلیارد و 362 میلیون تن (21% از جمعیت شش میلیارد و 477 میلیونى جهان) در 204 کشور پراکنده‏اند - بر چهار قسمِ به هم پیوسته یا پراکنده قابل تقسیم بندى است: 
 قسم اول. پنجاه کشور مستقل که بین 50 تا حدود 100% جمعیت آنها مسلمان‏اند. به هم پیوستگى، یا پراکندگى فضایى این کشورها بدین قرار است: 
 مجموعه 43 کشور همجوار به هم پیوسته و از نظر فضایى یکپارچه در آسیاى غربى (شامل آسیاى میانه، قفقاز و خاورمیانه) و قسمت اعظم بخش شمالى قاره آفریقا با بیش از 741 میلیون جمعیت مسلمان. 
 مجموعه سه کشور به هم پیوسته مالزى، برونئى و اندونزى در جنوب شرقى آسیا با بیش از 206 میلیون جمعیت مسلمان. 
 کشورهاى گسسته و محاط بین کشورهاى غیر مسلمان، شاملِ بنگلادش در آسیاى جنوبى و آلبانى در اروپا با بیش از 123 میلیون جمعیت مسلمان؛ و کشورهاى جزیره‏اى مالدیو و کومور در اقیانوس هند با نزدیک به 000، 903 جمعیت مسلمان. 
 چون بیرون از مرز کشورهاى اسلامى نیز دین اسلام انتشار یافته است، مرز کشورهاى اسلامى تعیین کننده حد نهایى جمعیت مسلمان نیست. 
 قسم دوم. ناحیه‏هاى بسیار بزرگ اسلامى که در آن مسلمانان به صورت نوعى گروهاى دینى در واحدهاى مشخص و جداگانه جغرافیایى کشورهاى غیر اسلامى جاى دارند، مانند مسلمانان چین، هندوستان، جمهورى فدرال روسیه، اتیوپى، بورکینافاسو، ساحل عاج و بنین. 
 قسم سوم. گروه‏ها جمعیتى درخور توجه مسلمانان در کشورهاى اروپایى، آمریکایى و آفریقایى. سکونت گزینى مسلمانان، بویژه سنّیها، در کشورهایى مانند انگلیس (بیش‏تر پاکستانیها)، فرانسه (افریقاییهاى مسلمان) و آلمان (مسلمانان ترک)، مثالهایى از این قسم است. این سکونت گزینى، بسته به کشورهایى که مهاجران، یا کارگران از کشور مبدأ مى‏آیند، معمولاً در مناطقى با بافت یکپارچه، با زندگى اجتماعى - اقتصادى در سطح نه چندان مطلوب صورت مى‏گیرد. 
 قسم چهارم. گروه‏هاى جمعیتى اندک و نه چندان درخور توجه مسلمانان که در کشورهاى پنج قاره جهان پراکنده‏اند... 
 9بنابراین، جهان اسلام که مى‏خواهیم با آن به داد و ستد بپردازیم، در حقیقت همان جهانى است که مسلمانان در آن زندگى مى‏کنند و به داد و ستد مى‏پردازند. مهم نیست که آنان در کجاى این زمین خاکى زندگى مى‏کنند؛ ایران، چکسلواکى، شاخ آفریقا و... مهم آن است که به عنوان مسلمان در هر جایى از این گیتى روزگار مى‏گذرانند. 
 ارتباط با جهان اسلام؛ یعنى رابطه با یک میلیارد و سیصدوشصت‏ودومیلیون انسان که هم کیش و هم آئین و هم دین‏اند. در نگاه نخست و سطحى، کارى بسیار دشوار و توان فرسا مى‏نماید، ولى به راستى محال و دور از دسترس نیست، گرچه شاید چندان هم ساده نباشد؛ بلکه باید گفت ضرورت گزیرناپذیر است. 
 
 ارتباط گیرنده 
 یک طرف گفت و گو جهان اسلام است و منظور طرف دیگر گفت و گو در این نوشتار، حوزه‏هاى علمیه شیعه و علماى بزرگ اسلامى با گرایش مذهبى شیعى است. 
 حوزه‏هاى علمیه شیعه، در رسالت و یا وظیفه خود چند کار مشخص دارند: 
 1. آشنایى با مذهب تشیع. 
 2. ترویج و تبلیغ مذهب تشیع. 
 3. دفاع از مذهب تشیع. 
 براى به حقیقت پیوستن این سه وظیفه و تکلیف، بایسته است حوزویان با زوایا، ژرفا و گوهر دین آشنا شوند. و یک نظام از باورها، ارزشها و رفتارهاى هماهنگ و همخوان با یکدیگر و خردپذیر بیابند که قابلیت ارائه به دیگرى نیز داشته باشد. 
 در گذشته، ترویج دین و حتى دفاع از دین چندان دشوار نبود. ولى ال‏آن عرصه بسیار گسترده و فراگیر آموزه‏هاى دینى، خود به امر دشوارى بدل شده است. سه سال، دست کم باید ادبیات خواند، تا بتوان با متون دینى ارتباط برقرار کرد. سالها باید منطق، کلام، فلسفه، فقه، اصول، و... خواند تا بتوان از منابع دینى فهم درستى داشت. بدین جهت هم در فراگیرى و هم در ترویج و هم در دفاع از دین، باید تجدید نظر اساسى شود. 
 
 ارتباط حوزویان با جهان اسلام 
 در گذشته، ارتباط با اهل سنّت، سنّت رایج حوزه‏هاى شیعى بوده است. 
 تعامل و رفتار ائمه (ع) در برابر حاکمان، گرچه از حاکمیت آنان خشنود نبودند؛ چون تضییع حق مسلم خود مى‏دانستند؛ ولى اگر اصرارى از جانب آنان براى به رسمیت شناختن و بیعت صورت نمى‏گرفت، ایشان از دَرِ مخالفت شدید در نمى‏آمدند؛ بلکه ضمن اعلام مخالفت خود10، باب مراوده همچنان گشوده بوده است: 
 على بن ابى طالب(ع) بعد از درگذشت رسول خدا(ص)، تا زمان امامت خود، به سه خلیفه - ابوبکر، عمر و عثمان در ابعاد گوناگون یارى رساند. 
 از روال مرسوم و معمول بین خلفا و ائمه (ع) مکاتبات خلفا به ایشان و پاسخ ایشان است. در این باره نامه‏هاى فراوان در مجامع روایى نقل و ثبت شده است. 
 به نظر مى‏رسد به اقتضاى تمایل خلفا به بهره‏گیرى از امامان (ع) اینان از ارائه نظر و همکارى دریغ نداشته‏اند. و این تعامل با مردم به مراتب گسترده‏تر بود: 
 ابى‏اسامه از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که على بن ابى‏طالب(ع) از حاصلِ دست رنج خود، هزار بنده را خرید و آزاد کرد.11 این بندگان ممکن است پس از آزاد شدن، به آن حضرت علاقه یافته باشند، ولى در هنگام خریدن و آزاد کردن، به نظر مى‏رسد پیرو على نبودند. و براى على مهم آن بود که برده آزاد شود، مهم نبود که چه نوع اعتقادى دارد. 
 غیاث بن ابراهیم نقل مى‏کند: امام صادق (ع) هرگاه بر جماعتى (غیر شیعه) مى‏گذشت که با یکدیگر مخاصمه مى‏کردند، از سر خیرخواهى آنان را از ادامه دعوا باز مى‏داشت و سه بار با صداى بلند مى‏فرمود: پروا کنید خدا را! پروا کنید خدا را! پروا کنید خدا را! 
 امام صادق (ع) مى‏فرمود: 
 »حضرت امام زین‏العابدین، هیچ گاه سفر نمى‏کرد، مگر با گروهى که او را نشناسند. و اگر چنانچه باید با گروهى سفر مى‏کرد که او را مى‏شناختند، همان آغاز راه، شرط مى‏کرد که او نسبت به آن چه که دیگران نیاز دارند، خدمتگزار آن باشد.« 
 12به حتم همسفران آن حضرت از شیعیان نبودند؛ زیرا اگر شیعه مى‏بودند باید آن حضرت را مى‏شناختند. 
 شمارى از صحابه ائمه از اهل سنت بوده‏اند و در علم رجال از آنان به عنوان توثیق شدگان - موثق - یاد مى‏شود، مانند حفص بن غیاث، سماعة بن مهران، ابن جریح، مندیل، سفیان ثورى و.... 
 بعضى از فقهاى بزرگ شیعه، همچون شیخ مفید و شیخ طوسى و سید مرتضى و سید رضى با فقهاى اهل سنت داد و ستد گرم و پویا و ارزش‏مندى داشته‏اند. از آنان اجازاتى دارند و به آنان اجازاتى داده‏اند. 
 شیخ مفید، از محضر افرادى همچون ابو عبداللّه بصرى، ابو یاسر، على بن عیسى رمانى و قاضى عبدالجبار بهره برده است. 
 13از برهه خاص تاریخى تحت تأثیر فضاى خاص سیاسى و مذهبى، بین دو جریان بزرگ اسلامى عمده شیعى و سنى، دیوار بى اعتمادى کشیده شده و اکنون آن ارتباط کم و یا گسسته است. 
 در قرنهاى اخیر، پس از آن برشِ تاریخى که بین شیعه و سنى ایجاد گردید و مرز کشیده شد، آن گاه که تمدن اسلامى در شرف شکل گرفتن و حکومت و خلافت اسلامى در حال گسترش بود، مسلمانان - چه شیعه و چه سنى - از یاد بردند که دچار دسیسه شده‏اند و ستیزه بین کفر و ایمان را وا نهادند و به جنگِ درون دینى شیعه و سنى رو نمودند. ارتباط جدیدى بر اساس اثبات حقانیت هر یک و ابطال طرف مقابل صورت گرفت. اهل سنت براى هدایت عالمان شیعى و عالمان شیعى براى هدایت اهل سنت اقدام کردند، به گفت و گو و مناظره پرداختند که در این باره آثار گوناگونى به چاپ رسیده است.14 یعنى در قرون اخیر داد و ستد فرهنگى و فکرى کم رنگ و بلکه رنگ باخته است. البته پس از پیروزى انقلاب اسلامى فرصت و مجالى فراهم شد تا حوزه‏هاى علمیه شیعه بتوانند با دیگر ادیان و مذاهب و اندیشمندان آنها آشنایى از نوع نزدیک پیدا کنند. 
 
 4. هدف از ارتباط با جهان اسلام 
 بایسته است در تعامل با جهان اسلام دو هدف اساسى را دنبال کنیم. 
 آشنایى مسلمانان با افکار و اندیشه شیعیان. 
 آشنایى ما با نحوه زندگى و فرهنگ دیگر مسلمانان. 
 به نظر مى‏رسد بیش‏تر تفکر حاکم بر حوزه نسبت به دیگر مسلمانان، حتى دیگر ادیان، نوشته‏هاى پیشینیان درباره آنهاست. یعنى با گذشت بیش از چهارده قرن، هر یک از مذاهب و ادیان، با مستندات قرون گذشته نقد مى‏شوند با توجه به فضاى جدید و امکانات موجود و ارتباط بسیار نزدیک با دیگر ادیان و مذاهب، مى‏بایست، روش برخورد دگرگون شود. حوزه‏ها و عالمان دین از آنها بخواهند تا درباره عقاید خود توضیح بدهند. در مکه و مدینه، در بیش‏تر گفت و گوها با دیگر مذاهب، بیش‏تر منابع آنها آثار شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسى و از این طرف هم ارجاعات به صحاح و آثار ابو حنیفه و اشعرى‏ها و حنبلى‏هاى قرون سوم و چهارم و حداکثر قرن پنجم است. در یک اثر علمى دانشگاهى که به آثار شیعه نقد زده است، بیش‏تر منابع مورد ارجاع نویسنده - که پر مراجعه هم هست - آثار پیشینیان است. بخصوص در این نقدها و ردها به مسائلى اشاره مى‏کنند و یا صریحا مى‏پردازند که یا در خود آن گرایش و مذهب ابهام دارد و یا اختلافى است. یعنى علماى آن مذهب حتى وفاق هم ندارند. دنیاى جدید ارتباطى مى‏پذیرد که ما تجدید نظر کنیم و در نقد و بررسى افکار و اندیشه‏هاى مسیحیان و یهودیان و بودائیان و مسلمانان دیگر مذاهب، به آثار و منابع جدید آنها نیز مراجعه کنیم و با نویسندگان و اندیشمندان آنها بیش‏تر آشنا شویم. 
 حتى شناخت ما نسبت به شیعیان چندان کامل و درخور اعتنا نیست. با توجه به میلیونها شیعه در سوریه، لبنان، پاکستان، هندوستان و... چه شناختى ما از این شیعیان داریم؟ چه میزان از آنان زیدى؟ و چه میزان از آنان اسماعیلى هستند؟ به یقین در بین شیعیان گرایشها و نحله‏هاى دیگرى وجود دارد که ما از آنها بى خبریم. شیعیانى که کردار و رفتار آنان به هیچ روى با فرهنگ و آیین و روش و مسلک ما ایرانیان نمى‏سازد. بسان کردهاى علوى در عراق و سوریه، فرقه‏ى احمدیه در شبه قاره هند، و... 
 با ارتباط و تعامل، این مسائل حل و فصل مى‏شود. بدین جهت در گام نخست و اولویت ارتباط باید سراغ شیعیان رفت و به تعامل با آنها پرداخت. زیرا اینها از هر جهت به چارچوب اعتقادى و دینى ما نزدیک‏ترند. با آنها آشنا بشویم و خود را به آنها بشناسانیم. 
 
 تأثیر ارتباط 
 اثر ارتباطات در جهان معاصر، چیزى نیست که بتوان از آن به سادگى چشم پوشید. همه تلاش احزاب و گروه‏هاى بزرگ سیاسى و قدرتهاى بزرگ مالى و اقتصادى بز آن هستند تا ابزارهاى ارتباطى جهانى را به دست بگیرند و از آنِ خود کنند و یا خود راه بیندازند، به جهت بازدهى و نتیجه‏اى که مى‏تواند براى آنان داشته باشد؛ زیرا مى‏دانند قدرت در دست جوامع و کسانى است که از نیرومندترین شبکه‏هاى ارتباطى و به تبع آن، از بیش‏ترین اطلاعات برخوردار باشند که از تجزیه و تحلیل این داده‏ها مى‏توانند طَرفى ببندند. و این حقیقت انکارناپذیر تمدن اکنون جهانى است. 
 مهم‏ترین اثر ارتباطات عبارت است از: 
 1. آسان سازى همگرایى در درون جوامع 
 2. آسان سازى همگرایى بین ملتها در عرصه‏هاى بین المللى و جهانى 
 3. افزایش سطح آگاهى و سواد عمومى، دادن اطلاعات به ملتها و آگاه ساختن آنها از سنتهاى ریشه دار ملى و تاریخى خود. اگر چنانچه فرهنگ و جامعه‏اى رابطه‏اش با بیرون قطع شود، دچار افول خواهد شد. با همین داد و ستد است که جامعه روى پا مى‏ماند و به زندگى‏اش ادامه مى‏دهد و رشد مى‏یابد و شکوفا مى‏شود. 
 4. از میان برداشتن فاصله‏هاى جغرافیایى بین ملتها و فرهنگها در نتیجه کمک به برقرارى تفاهم، همبستگى و همکارى بین ملتها و مذهبها و فرهنگها. 
 5. کمک به گسترش آزادى و ایجاد فضاى آزاد براى بیان عقاید و دیدگاه‏ها؛ زیرا هر کدام که بخواهد خود را بر دیگرى تحمیل کند و یا تن به تحمل دیگرى بدهد، از دور بازى حذف و یا در درون دیگرى حل خواهد شد. 
 6. احترام به حقوق انسانى. در چنین فضایى است که همگان یاد مى‏گیرند تا به یکدیگر احترام بگذارند و نمى‏توانند با رعایت نکردن حقوق دیگرى در این مجموعه باقى بمانند. 
 5. توانایى کمک به برقرارى روابط دوستانه و ایجاد فضاى بدون تنش در سطح جهانى از طریق تغییر در تصورات طرف مناقشه و ایجاد تصورات دوستانه و گسترش صلح و ثبات و امنیت. 
 6. تقویت پیوندهاى اجتماعى بین جامعه‏ها. ارتباط، تأثیر عمده‏اى که دارد پیوندهاى اجتماعى را عمق مى‏دهد و مانع از گسست جوامع مى‏شود. افزایش مناسبات و مبادله‏هاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و علمى میان ملل و اقوام گوناگون و در نتیجه ایجاد رشد و شکوفایى براى همه آنان که در درون این فضا و سپهر ارتباطى زندگى مى‏کنند. 
 7. افزایش سطح مشارکت اجتماعى 
 بى گمان سنگ بناى ارتباط میان جامعه‏هاى اسلامى، با این آثار و نتایج، ارتباطات فرهنگى است و هم اکنون سخت به آن نیاز داریم. 
 
 4. عناصر اصلى ارتباط 
 در ارتباطات فرهنگى، با سه عنصر اساسى رو به رو هستیم: 
 1. محتواى پیام. 
 2. ساختار پیام. 
 3. ابزار پیام. 
 محتواى پیام و ابزار انتقال دهنده پیام و شکل آن، براى موفقیت ارتباط تأثیر گذار است. همچنین همزبانى نقش کلیدى و اساسى دارد. دو فرد و یا دو مجموعه که با یک دیگر مى‏خواهند ارتباط برقرار کنند، باید با زبان مشترک سخن بگویند، تا بفهمند. 
 گرچه در ارتباط با جهان اسلام، ابزار ارتباطى نقش کلیدى و اساسى دارد، ولى مهم‏تر از آن توجه به محتوا - مواد پیام - و متناسب با فرهنگ مخاطب است. اگر یک حوزوى به چین و یا ژاپن اعزام شود تا رسالت دینى خود را انجام دهد، در آن کشور با مسلمانان‏اش چه تعامل و برخوردى را خواهد داشت. با این فرض که زبان چینى و ژاپنى یاد داشته باشد، چه محتوا و گزاره‏هاى دینى را ارائه و چگونه بیان خواهد کرد؟ آیا روى این بایستگى اندیشیده‏ایم؟ 
 چیزى که در آیین و فرهنگ دینى ما مورد اقبال است، شاید براى جامعه‏هاى دیگر قابل ارائه نباشد. لذا صرف دانستن زبان و برگردان واژه‏ها کافى نیست، بلکه باید فضاى فرهنگى جامعه‏هاى اسلامى نیز مورد توجه باشد. حتى اگر نگاه‏مان به دین، نگاهى ابزارى باشد که مى‏خواهد دیگران را سعادت‏مند کند، باید شرائط بازار را نیز در نظر بگیریم، چه کالایى را وارد چه بازارى مى‏کنیم. 
 این درست که جامعه جهانى کوچک شده است، ولى این به آن معنى نیست که همه با هم مى‏توانند مفاهمه برقرار کنند، بلکه فضاى کنونى این بستر را فراهم کرده است، تا بتوانیم با هم گفت و گو کنیم. ایجاد فضا غیر از خود گفت و گوست. توانایى گفت و گو و ادامه آن از طرف ما و یا طرف مقابل است. در این جاست که زبان مشترک پر و بال خواهد گشود و این فضاى ایجاد شده را کارآمد خواهد کرد. این زبان مشترک باید همراه با توجه خاص به محتوا و شکل پیام باشد. 
 
 5. ابزار ارتباط 
 1. زبان: زبان هم به لحاظ تاریخى و هم به لحاظ اجتماعى و هم به لحاظ تأثیر و نیز از جهات گوناگون، بهترین، بلکه کامل‏ترین ابزار ارتباطى انسان است. بلکه مى‏توان گفت زبان اولین ابزار ارتباطى است که هم اکنون نیز همان کاربرد نخستین خود را داشته، بلکه افزایش یافته است. زبان »عالى‏ترین وسیله تبادل اطلاعات و افکار و تفاهم دوستى بین افراد انسانى است«15. 
 زبان با محدودیتهاى خاص خود رو به روست همچون: 
 1. محدودیت زمانى که فقط در گفت و گوى رو در رو و شفاهى کارآمد است و بعد از آن ارتباط قطع مى‏شود. 
 2. محدودیت مکانى، زبان فقط در فضاى محدود که مخاطب مى‏شنود کاربرد دارد و فراتر از آن کاربردش از بین مى‏رود. 
 3. امکان تحریف، نخستین شنونده که مى‏خواهد سخنان شنیده را براى دیگرى بیان کند، نمى‏تواند دقیقا آن چه را که شنیده بازگو کند، بلکه به طور قطع و یقین تصرفاتى در کلمات و حتى چگونگى بیان آن خواهد داشت. در نتیجه امکان تحریف و برداشتهاى متعدد وجود خواهد داشت. 
 2. خط و نوشتار: بعد از زبان، به نظر مى‏رسد خط، انقلاب شگرفى در حوزه‏هاى اجتماعى است. خط، در عرصه اجتماعى توانست تحولى بنیادى ایجاد کند. پیدایش خط، آغاز تاریخ انسان است. انسان به دوره پیش از خط و بعد از خط تقسیم مى‏شود. بشر با اختراع خط توانست تمامى معانى و مفاهیم و منویات خود را به دیگرى و نسلهاى بعد انتقال دهد. زبان نخستین ابزار ارتباط مستقیم و خط نخستین ابزار ارتباطى غیر مستقیم با دیگرى است که توانست بخشى از محدودیتهاى ابزار بیانى را پوشش دهد. چنانکه در آثار نوشتارى، آن محدودیتهاى زمانى و مکانى و تصرف، وجود ندارد. با نوشتار مى‏توان پیام را به مخاطبان غیر حاضر نیز رساند. به بیان دیگر، در شعاع فرهنگ نوشتارى، دیگر مخاطب غیر حاضر وجود نخواهد داشت، بلکه همگان مخاطب حاضر خواهند بود. 
 خط ویژگى‏اش در آن نیست که نخستین ابزار بیانى غیر مستقیم است، بلکه هم اینک که قرنها از اختراع خط مى‏گذرد، باز هم تأثیر شگرف خود را بعد از زبان همچنان محفوظ داشته است. به نظر مى‏رسد اهمیت خط و کارآمدى دائمى آن بود که بشر به جاى حذف آن و یا جایگزینى آن، به اختراع چاپ و چاپخانه در سال 1436 میلادى همت کرد که از صنعت چاپ باید به عنوان انقلاب دوم یاد کرد. هم اینک در تمامى وسائل ارتباطى: کتاب، نشریات، رادیو، تلوبزیون، تئاتر، سینما، اینترنت و... ، خط نقش اساسى دارد. 
 به راستى جامعه بشرى بین دو دوره هرگز با پیش و پس آن قابل قیاس نیست. 
 1. بشر پیش از اختراع خط را با بشر پس از آن نمى‏توان مقایسه کرد. 
 2. بشر پیش از اختراع چاپخانه را با بشر بعد از اختراع چاپخانه را نمى‏توان مقایسه کرد. 
 چه در دوره خط و چه در دوره چاپ، آن چه توانست خط را به عنوان ابزار بیانى پایدار و فراگیر کند نویسندگانى بوده و هستند که از این ابزار به خوبى بهره مى‏گیرند. کسى نیست که بتواند شأن و منزلت صاحبان قلم و نویسندگان را نادیده انگارد. نویسندگان بزرگى که با آثار خود توانستند افقهاى جدیدى را بر بشریت بگشایند. 
 
 رسانه‏هاى ارتباطى 
 رسانه‏ها، به لحاظ تاریخى بعد از زبان و اختراع خط و چاپخانه قرار مى‏گیرد و از نظر اهمیت و اعتبار شاید در ردیف سوم باشد؛ ولى از نظر کاربرد و فراگیرى با هیچ یک از ابزار ارتباطى پیشین قابل مقایسه نیست.  نخستین ویژگى رسانه‏هاى ارتباطى آن است که تمامى ابزارهاى پیشین را در درون خود حفظ کرده و بر گستره فراگیرى آنها افزوده است. با توجه به این که به طور مسلم رسانه‏هاى ارتباطى از قبیل دسته دوم ابزار ارتباطى به شمار مى‏روند که از آنها بهره‏گیرى غیر مستقیم مى‏شود. نفس همین که رسانه‏ها ابزار ارتباطى غیر مستقیم‏اند، در رده بعد از ابزار ارتباطى مستقیم قرار مى‏گیرند. 
 کتابهاى الکترونیکى نیز یکى از روشهایى است که در حال جایگزینى آثار نوشتارى گذشته است. و به جهت نوپایى آن ولى نفوذ بیش از اندازه‏اش از ضرورتهاى غیر قابل گزیر است. 
 
 اینترنت ساختار جدید نوشتارى 
 اینترنت به معناى واقعى کلمه، همان کوچک شدن جهان است. به میزانى که منظومه‏هاى شمسى، یکى پس از دیگرى کشف مى‏شود و جهان محدود مادى کره زمین هم اینک به بیش از 16 منظومه شمسى بدل شده است که براى رسیدن به منتهى الیه آن میلیاردها سال نورى لازم است. هنوز بقایاى بعضى از ستاره‏هاى نابود شده در میلیاردها سال پیش از این، زمانِ بسیارى نیاز دارد تا در رؤیت ما قرار بگیرد. امّا در همین جهان بسیار گسترده طبیعت، اینترنت همان دورترین نقطه را هم در معرض دید شما و در کنار شما قرار مى‏دهد. اینترنت هم زمان و هم مکان را در هم ریخته است. هیچ حادثه‏اى نیست که در آن گوشه جهان در خانه یک روستایى اتفاق نیفتد و در این گوشه‏ى جهان از آن با خبر نشوند. 
 از چنین فضاى فراهم آمده از خیر و برکت تکنولوژى، به خوبى مى‏توان براى ارتباط و گفت و گو با جهان اسلام بهره گرفت. هم اینک بسیارى از سایتهاى اینترنتى که معلوم نیست توسط چه کسانى به راه افتاده و چه نهادهایى از آنها حمایت مى‏کنند - چه شیعه و چه سنى - به رجز خوانى و شاخ و شانه کشیدن علیه هم مى‏پردازند. سایتهایى که مى‏کوشند شیعه را کافر حربى و یا مشرک جلوه دهند و سنى را بى دینهاى بدتر از قوم یهود که نمى‏توان و نباید با آنها زندگى مسالمت آمیزى داشت. اگر بتوانند حوزه‏هاى علمیه و عالمان به این عرصه راه بیابند و اندیشه‏هاى شیعى خود را عالمانه و محققانه در معرض دید دیگران قرار دهند، باور کنیم که نگاه‏ها نسبت به شیعه دگرگون خواهد شد. بسیارى از سایتهاى اینترنتى ادعاهایى را که یک عالم شیعى بر اساس مطالعات و تحقیقات خود بدان رسیده، همان را آسمان و ریسمان کرده و دیدگاه یک نفر را به همه شیعیان نسبت مى‏دهند و آن گاه به ردیه علیه آن مى‏پردازند. از طرف بعضى از عناصر شیعه نیز این گونه است. از محتواى بعضى از این سایتها بر مى‏آید که متصدى آنها از حداقل سواد کلامى حتى محروم است. فقط به عنوان یک وظیفه دینى و شرعى، به بیان شبهات و رد آنها مى‏پردازد. از این فرصت و فضا به سود شریعت اسلامى و پیشبرد اهداف عالى دینى، به خوبى مى‏توان بهره برد. 
 شاید اینترنت، جوان‏ترین و پر نفوذترین رسانه فراگیر جهان باشد. با گذشتِ کم‏تر از نیم قرن از آغاز پیدایش آن، هم اینک نزدیک به دو میلیارد نفر از جمعیت جهان، از آن استفاده مى‏کنند. اینترنت، بهترین نماد تکنولوژى یا صنعت پیشرفته است. 
 اینترنت، به معناى واقعى کلمه، همان کوچک شدن جهان است؛ زیرا هم زمان و هم مکان را از صحنه ارتباطات حذف کرده است. از چنین فضاى فراهم آمده، به خوبى مى‏توان براى ارتباط و گفت و گو با جهان اسلام بهره گرفت. اگر حوزه‏هاى علمیه و عالمان به این عرصه بیایند و اندیشه‏هاى خود را عالمانه و محققانه در معرضِ دید دیگران قرار دهند، به حتم نگاه‏ها نسبت به اسلام و شیعه دگرگون خواهد شد. 
 در بین رسانه‏هاى موجود: روزنامه، مجلات، رادیو و تلوزیون؛ شاید بتوان گفت اینترنت یک رسانه جهانى دو سویه است. در دیگر رسانه‏ها، بیش‏تر گویندگان هستند که مخاطبان خود را تحت تأثیر خود قرار مى‏دهند؛ امّا اینترنت این ویژگى را دارد که به جاى گفت و گوى یک سویه فضاى گفت و گو را براى دو طرف فراهم آورد. گرچه هم اکنون، مقاله‏هاى بسیارى در صفحه‏هاى اینترنتى، علیه اسلام انتشار یافته است، ولى این فضا نیز براى مسلمانان فراهم است که ضمن نقد تمامى آنها، خود به ارائه تصویرى از اسلامى که خود مى‏شناسند و بدان باور دارند، بپردازند. هر مسلمانى هر ایده‏اى که داشته باشد، با اندک هزینه‏اى مى‏تواند در اختیار دیگران قرار دهد. 
 »دین به نحو چشمگیرى در شبکه جهانى و در میان انبوهى از گروه‏هاى خبرى و اتاقهاى چت حضور دارد. تمام ادیان بزرگ، صدها کلیسا، جنبشهاى دینى جدید، میلیونها صفحه وب که توسط مؤمنان تهیه شده است، معلمان دینى، شمنها و... . به گونه‏اى در این شبکه خود را عرضه مى‏کنند. افزون بر این، خود اینترنت مذاهب خاص خود را تولید مى‏کند از مگا سایتهاى معنویت مجازى گرفته تا کلیساهاى مجازى و ادیانِ کاملاً آن لاین. به این همه، انبوهى از سایتهاى تجارى را که از تمایلات معنوى بهره‏ورى مى‏کنند و در ضمن ما را از اخبار ادیان، آگاه کرده، لوازم و اشیاء مذهبى را مى‏فروشند و ما را با سایتهاى دیگر مرتبط مى‏سازند، باید افزود. مردم در اینترنت، مطالب دینى را مى‏خوانند، با دیگران در مورد دین حرف مى‏زنند، متون و اسناد دینى را ذخیره و برداشت مى‏کنند، کتابها و اشیاى دینى را مى‏خرند، با تورهاى مجازى از گالریهاى مذهبى یا بناهاى دینى دیدن مى‏کنند، با استفاده از نمایه‏هاى الکترونیکى در متون جست و جو مى‏کنند، مراکز مذهبى و دینى را شناسایى مى‏کنند، تصویر رهبران و شخصیتهاى مذهبى را مشاهده مى‏کنند و... رشد استفاده از اینترنت، آن چنان سریع و گسترده است که تعداد سایتهاى موجود از توان موتورهاى جست و جو و سایر راهنماهاى آن لاین دیگر بیش‏تر شده است. هیچ کس نمى‏تواند پا به پاى این تحولات حرکت کند. آگاهى بیش‏تر در خصوص حضور دین در اینترنت مستلزم تحلیل محتواى سایتها، گروه‏هاى خبرى، چت روم‏ها و... است. « 
 16این بایستگى دور از انتظار نیست که حوزویان نسبت به فضاى موجود درنگ روا بدارند و بازنگرى کنند و با جبران نقطه ضعفها به افزایش راندمان کارى خود در این ساحَت بپردازند. تاریخ بهترین گواه است که عالمان دین و حوزویان از خط و ابزار نوشتارى بهره شایانى در ترویج و گسترش دین برده‏اند و هم اینک کتابخانه‏هاى جهان آکنده از آثار دینى عالمان حوزوى و دینى است. پس از اختراع صنعت چاپ، باز این عالمان دین بودند که از این ابزار براى گسترش فرهنگ دینى و فراگیرى آن کوشیدند. و با راه افتادن نشریات و مجلات، باز هم حوزویان با خوش اقبالى با آنها رو به رو شدند و از این ابزار و امکانات به خوبى بهره بردند. هم اکنون شایسته است این مسؤولیت با ابزارهاى نوین و همسو با فضاى فرهنگى جدید ایفا شود. 
 ناگفته نماند که اینترنت، یک جهان جدیدى است که نمى‏توان با بن مایه‏هاى سنتى پا به این عرصه گذاشت و موفق بود، بلکه اقتضاى حضور و تأثیر گذارى در جهان مدرن، بهره‏گیرى از الگوهاى برتر خود این جهان است و این نکته‏اى است که حوزویان نمى‏توانند از آن غفلت داشته باشند. 
 در جریان رشد و بالندگى اینترنت، على رغم گستره و دامنه فراگیرى آن در سطح جهانى، متأسفانه کشورهاى اسلامى از این ابزار ارتباطى عصر تکنولوژى پیشرفته تا اندازه‏اى نسبت به دیگر کشورها، عقب افتاده‏ترند. به بیان دیگر، سیر گسترش اینترنت در کشورهاى اسلامى، با وجود تمامى امکاناتى که اینترنت در اختیار دارد، بسیار کندتر است. شاید علت عمده آن موارد زیر باشد: 
 درآمد پایین ناخالص داخلى. 
 میزان بیسوادى بالا، چیزى حدود 65 درصد بیسواد. 
 انگلیسى بودن بیش‏تر منابع و اطلاعات و ذخیره‏هاى اینترنتى. 
 ساختارهاى سیاسى کشورهاى اسلامى 
 17طبیعى است چنانکه در هر یک از علل بالا دگرگونیهایى ایجاد شود، فضاى ارتباطى در کشورهاى مورد نظر دچار دگرگونى خواهد شد. 
 
 شبکه‏هاى ماهواره‏اى؛ ساختار جدید زبانى 
 هم اینک بعضى از گروه‏هاى دینى و پیروان آیینها، مسلکها و ادیان، افراد و سازمانها به این نتیجه رسیده‏اند که براى پیشبرد اهداف خود به سمت بهره‏گیرى از شبکه‏هاى جهانى بروند. بعضى از تلویزیونهاى ایرانى هم اکنون از شبکه‏ى ماهواره‏اى پخش مى‏شود، مانند سحر، العالم، پرس تى وى، جام جم ایران، و نیز شبکه‏هاى صرفا دینى و مذهبى که گویا با حمایت ایرانیها و عراقیها پخش مى‏شوند، مانند شبکه سلام و الزهرا و شبکه‏هاى عراقى که این شبکه‏ها به زبان فارسى و عربى است و بیش‏تر سخنرانى روحانیان را پخش مى‏کنند. و بسیارى از شبکه‏هایى که به تبلیغ و ترویج ادیان آسمانى و حتى آیینهاى دیگر مى‏پردازند. آیین بودا براى خود شبکه‏ى خاصى دارد. 
 اکنون ده‏ها شبکه ماهواره‏اى وجود دارد که از گرایشها و مسلکها و آیینهاى خاصى دفاع مى‏کنند و یا به ترویج و تبلیغ آنها مى‏پردازند. حتى نحله‏هاى خاصِ مذهبى اسلامى نیز براى خود شبکه و کانال خاص تلویزیونى ماهواره‏اى دارند. و هر یک از این کانالها مى‏توانند مخاطبان خود را در هر کجایى که باشند با حداقل امکانات - برق، تلویزیون، دیش و رسیور - پوشش دهند. 
 
 شبکه‏هاى ماهواره‏اى ایران 
 با توجه به پیشرفت ایران از آغاز دهه 50، پیشرفت ایران در بهره‏گیرى از تلویزیون و در ادامه استفاده از ماهواره در وضعیت، به نسبت، درخور قبولى قرار دارد. البته باید توجه داشت رسانه‏هاى ملى ایران - مطبوعات، رادیو، تلویزیون و ماهواره - تابعى از سیاستهاى کلان دولت جمهورى اسلامى و بخشى از قدرت نظام سیاسى است. روشن است که در عرصه‏هاى جهانى موضع گیریهاى خاص سیاسى دولتها بر اساس حفظ منافع ملى خواهد بود؛ اما حوزه‏هاى علمیه که هدف‏شان و رسالت‏شان چیزى فراتر از دولت و سیاست و نظام و منافع ملى است؛ نمى‏توان فعالیتهاى شبکه‏ها و رسانه‏هاى دولتى را در راستاى اهداف و رسالت حوزه‏هاى علمیه مورد ارزیابى قرار داد. اما بررسى وضعیت شبکه‏هاى تلویزیونى و ماهواره‏اى ایران زمینه را براى چگونگى بهره‏گیرى از این امکانات براى حوزه‏هاى علمیه فراهم مى‏آورد. 
 
 شبکه‏هاى ماهوارى 
 در این جا، به بخشى از شبکه‏هاى ماهواره‏اى با گرایش دینى و مذهبى اشاره مى‏کنیم. با این توجه که بعضى از این شبکه‏ها ساختار کاملا علمى دارند و بعضى بسیار عامیانه و سطحى‏اند. بعضى به صورت شبانه روزى و بعضى در ساعات خاصى برنامه پخش مى‏کنند. اگر مجالى فراهم شود تا تمامى شبکه‏هاى دینى و مذهبى شناسایى و تعلقات دینى و مذهبى آنها تجزیه و تحلیل شود، بیش‏تر مفید خواهد بود. چنانکه شبکه‏هایى براى تحریک احساسات اهل سنت علیه شیعه راه انداخته شده است و در پاسخ بدان، شبکه‏اى براى تحریک احساسات شیعه علیه اهل سنت به راه انداخته‏اند. گرچه شبکه‏هایى هم وجود دارد که راه انصاف و اعتدال را در پیش گرفته‏اند. 
 در این جا به گونه گذرا به چند شبکه ماهواره‏اى اشاره مى‏شود: 
 TlCProphe شبکه‏اى به زبان انگلیسى، مروج آیین یهودیان. 
 TVmohabat شبکه محبت، شبکه‏اى به زبان فارسى، مروج آیین مسیحیت. 
 TVAlmalakoot الملکوت، به زبان انگلیسى با زیرنویس عربى، مروج آیین مسیحیت. 
 TVSuryoyo به زبان عربى و مروج آیین مسیحیت. 
 Noursat عربى، مسیحى. 
 CTV عربى، مسیحى. 
 TVNEJAT به زبان فارسى و بیانگر اعتقادات مسیحى. 
 TVSofia به زبان عربى و مروج آیین اسلامى صوفى. 
 Tawassol به زبان عربى و اسلامى. 
 HaqiqaAL عربى، اسلامى، سنى، سلفى گرى. 
 TVHoda انگلیسى، اسلامى. 
 Rayah_AL شبکه عربى، سنى. 
 InternationaMTA این شبکه چند کانال ماهواره‏اى دارد که به زبانهاى مختلف برنامه پخش مى‏کند. شبکه‏ى کاملا دینى، مذهبى، عرفانى با گرایش قادیانى. 
 CHANAL18ISLAM از عربستان سعودى پخش مى‏شود. انگلیسى، اسلامى، 
 TVNour به زبان فارسى مروج آیین اسلام با گرایش اهل سنت با رویکرد وحدت با شیعه و ضد وهابیت. 
 ZAHRAA شبکه شیعى، عربى. 
 AnwarAL شبکه الانوار عربى، اسلامى شیعى که از کویت پخش مى‏شود و از پیروان آیت‏اللّه سید صادق شیرازى است. این شبکه خود داراى دو کانال است: یکى ویژه آموزشها و گفت و گوهاى مذهبى است و دیگرى ویژه پخش ادعیه و مرثیه. 
 Ahlulbayt شبکه اهل البیت به زبان عربى و از کربلا پخش مى‏شود. شبکه تصویرى شیعى. 
 AlGHADEER الغدیر شبکه عربى شیعى 
 Karbala شبکه کربلا، عربى، شیعى 
 TVTHAQALAYN الثقلین شبکه عربى شیعى 
 TVSalam شبکه اسلام، به زبان فارسى، اسلامى، شیعى، با گرایش ضد اهل سنت و ولایتى. به گفته حسن بهشتى پور شبکه فوق العاده افراطى است. 
 19ALMAAREF از بحرین پخش مى‏شود و متعلق به شیعیان این کشور است. 
 TVHADI شبکه‏اى شیعى که مسائل مذهبى را به زبان ساده براى کودکان و نوجوانان بیان مى‏کند. 
 TVHosseinImam اسلامى شیعى و ویژه امام حسین (ع) 
 TVSAMEN در شرف راه اندازى است. 
 شبکه‏هاى دیگرى با نام ائمه (ع) راه اندازى شده و یا در شرف راه اندازى است. 
 با توجه به پیشرفت ایران در بهره‏گیرى از تلویزیون و شبکه‏هاى ماهواره، شایسته است حوزه‏هاى علمیه، با برنامه ریزى کارشناسى شده، از این ابزار قدرت‏مند در راستاى ایجاد همگرایى اسلامى و گسترش اهداف دین استفاده کنند. 
 
 6. بایستگی هاى ارتباط با جهان اسلام 
 در این که ارتباط با جهان اسلام براى حوزویان و عالمان دین ضرورتى گزیرناپذیر است، تردیدى وجود ندارد؛ اما نکته اساسى آن است که بازیگران این نقش و مجریان آن نیز باید به این ضرورت رسیده باشند. اگر این ضرورت براى مجریان و دست اندر کاران هنوز به عنوان یک امر عادى و رایج باشد و نه ضرورت، باید توجه داشت که آنان در ادامه ارتباط مشکل ایجاد خواهند کرد. در حقیقت، آنان کارى را خواهند کرد که بدان باور ندارند. پس از احراز حتمیت و ضرورت این اتفاق مهم، اینک نوبت آن است تا براى اجرایى شدن آن، اصول و قوانینى مورد توجه قرار گیرد. 
 در داستان ارتباط با جهان اسلام باید دید توانایى و امکانات و فرصتهاى سیاسى و یا نظام دیپلماسى کشورها، اجازه گفت و گو و تماس را با همه مسلمانان مى‏دهد؟ اگر تماس با تمامى اقشار ممکن و مطلوب باشد؛ آیا معقول هم هست؟ نتیجه و دستاوردى هم خواهد داشت؟ چه بسا معقول باشد و نتیجه و پیامدهاى مثبتى هم داشته باشد؛ آیا ضرورت هم دارد؟ 
 بنابراین، کشف ضرورتها و بایستگیها براى ایجاد ارتباط بسیار مهم است. 
 ضرورتها و بایستگیها براى ایجاد ارتباط با جهان اسلام عبارت است از: 
 1. بهره‏گیرى از ابزار مناسب: براى ارتباط با جهان اسلام، ابزار ارتباطى مناسب، کارا و مؤثر را باید به خدمت گرفت. و از فضاى جدید فراهم آمده در شبکه‏هاى ماهواره‏اى و اینترنت، به خوبى بهره برد. بر حوزویان است که نسبت به روند موجود درنگ روا بدارند و به بازنگرى وضعیت خود بپردازند. و با جبران نقطه ضعفها، راندمان کارى خود در این حوزه افزایش دهند. تاریخ بهترین گواه است که عالمان دین و حوزویان از خط و ابزار نوشتارى بهره شایانى در ترویج و گسترش دین برده‏اند. و هم اینک کتابخانه‏هاى جهان، آکنده از آثار دینى عالمان حوزوى و دینى است. پس از اختراع صنعت چاپ، باز این عالمان دین بودند که از این ابزار براى گسترش فرهنگ دینى و فراگیرى آن کوشیدند. و با راه افتادن نشریان و مجلات باز هم حوزویان به گونه مناسب با آن رو به رو شدند و از این ابزار و امکانات به خوبى بهره بردند. این روند با رویکردهاى جدید و همسو با فضاى جهانى باید اعمال شود. 
 بهره‏گیرى از رادیو و کانالهاى تصویرى و شبکه‏هاى ماهواره‏اى براى ارتباط با جهان اسلام به زبانهاى مختلف فارسى براى هموطنان ایرانى، افغانستان و تاجیکستان و کشورهاى حوزه خلیج فارس، و زبان ترکى براى هموطنان ترک زبان و ترکیه و زبان کُردى براى هموطنان کرد زبان و کُردهاى سوریه، عراق و ترکیه، زبان عربى براى ارتباط با مسلمانان کشورهاى عرب زبان، زبان روسى، زبان چینى، زبان اردو و دیگر زبانها ضرورت حوزه‏هاى علمیه است. متأسفانه شبکه‏هاى خبرى و سیاسى همچون الجزیره، العربیه، العالم و یا شبکه‏هاى اعتقادى همچون سلام نتوانسته‏اند کارآمد و مفید قرار بگیرند. زیرا این شبکه‏ها گویا بیش از آن که به دنبال ایجاد و حفظ ارتباط باشند، بیش‏تر به دنبال تأثیر گذارى و جریان سازى‏اند. در برابر هر یک از شبکه‏هاى ماهواره‏اى دینى شبکه و یا شبکه‏هاى دیگرى ایجاد شده‏اند که در راستاى خنثى کنندگى اطلاعات و اخبار و محتوا و داده‏هاى هر یک از آنها عمل مى‏کنند. 
 2. بهره‏گیرى از تجارب گذشته: بهره‏گیرى از الگوى ارتباط درصد موفقیت را افزایش مى‏دهد. متفکران اسلامى که در ارتباطات میان مذهبى سبک و شیوه داشته‏اند، در تاریخ معاصر مانند: سید جمال الدین اسد آبادى، سید شرف الدین، آیت‏اللّه بروجردى، علامه طباطبایى، و... بهترین تجربه و الگوهاى ارتباطى‏اند. 
 راز اصلى موفقیت پیامبر در ابلاغ رسالت خود، جداى از امدادهاى غیبى و یارى خداوند بارى تعالى، دانش وَحیانى، هوش سرشار، آشنایى با روحیات مردم، بهره‏گیرى از تجربه‏هاى گذشته بوده است. سفر تجارى او با به همراه ابوطالب در دوازده سالگى20 و سفر تجارى او به عنوان رئیس کاروان به کارفرمایى خدیجه در 25 سالگى، پیش از بعثت بوده است. سفرهاى تجارى او و داد و ستدش با دیگران، زمینه‏هاى مناسبى را براى تعامل با دیگران براى ایشان فراهم ساخت. او که توانایى ارائه و عرضه‏ى کالاى دنیوى را در پاسخ به نیازهاى مادى اهالى شام داشت، پس مى‏تواند از آن تجربه براى ارائه کالاهاى دینى در پاسخ به نیازهاى معنوى، بهره بگیرد. اگر مى‏توان اینترنت را به بازار بزرگ جهانى اقتصاد و درآمدزایى بدل کرد، پس مى‏شود از آن به عنوان پل ارتباطى براى تحکیم کانون خانواده و گسترش ارزشهاى بنیادى اخلاقى و استقرار مبانى دینى بهره برد. 
 3. دو سویه بودن ارتباط: کسانى که وارد این ارتباط مى‏شوند مى‏پذیرند که ارتباط و گفت و گو دو سویه است. اگر قرار باشد هر یک از دو طرف اهداف خاص خود را پى بگیرد و در صدد جذب طرف مقابل باشد، اصل ارتباط ناموفق و ناکام خواهد ماند؛ زیرا دیگرى نیز همین وضعیت را خواهد داشت. باید پذیرفت که دیگرانى هستند - گرچه هم دین و هم کیش ما - ولى همچون ما نمى‏اندیشند. نظام ارزشى و هنجارهاى آنان چه بسا با ما کاملا متفاوت و متغایر باشد. نه آن تفاوت و تغایرى که غربیان نسبت به دیگران دارند و دیگران را بربر مى‏پندارند.21 و ما - حوزویان - که قصد تعامل و ارتباط با آنها را داریم، باید تن به این دوگانگى بدهیم، تا گفت و گو رخ بدهد. اصلا ارتباط، یک تعامل دو سویه است. ارتباط با جهان اسلام غیر از سخنورى بر فراز منبر و از پشت تریبون نماز جمعه است. ارتباط با جهان اسلام، یک گفت و گوى دو سویه است. 
 4. بایستگى مهاجرت عالمان دینى: مهاجرت و عزیمت عالمان برجسته مذهبى به مناطق دیگر، لازمه این کار است. بسیارى از صحابه و علما از شهر و دیار خود به مراکز اسلامى مى‏رفتند و یا از مراکز اسلامى به دیگر شهرها کوچ مى‏کردند و به جایى که ضرورت داشت و یا احساس مى‏کردند که باید بروند مى‏رفتند و به تبلیغ دین و مذهب خود مى‏پرداختند، مانند سلمان فارسى و مسلمان شدن مردمان بخشهایى از ایران. تا عالمان دین و فقیهان حوزه به کشورهایى همچون هند و پاکستان و مالزى و بنگلادش و افغانستان و لبنان سفر نکنند و از نزدیک شاهد تعامل ادیان و مذاهب در کنار هم نباشند، نمى‏توانند در فضاى کنونى به تبیین و تبلیغ بپردازند. این مهاجرت، نه از نوع مهاجرت براى ارشاد است، بلکه مهاجرت براى آشنا شدن با زندگى مسلمانانى است که با مردمانى مى‏زیند که پیرو مذهبها و ادیان دیگرند. در یک اداره با 25 کارمند نزدیک به 10 تا 12 دین و مذهب وجود دارد. مسیحى کاتولیک و پروتستان، یهودى، بودائى، اشعرى، اسماعیلى، جعفرى، هندو، و... تا این هجرت صورت نگیرد، شاید نتوان فهم کرد که علامه فضل‏اللّه در لبنان چه کار سترگى انجام مى‏داده است. تا از نزدیک، کسى با بیروت و جنوب لبنان و مسیحیان و دروزیها آشنا نباشد، بى گمان نخواهد توانست میزان عظمت کار سید موسى صدر را نیک دریابد. تمامى عالمان و متفکران دینى موفق، آنانى بودند که تن به چنین مهاجرتهایى داده‏اند. و این آشنایى و بلکه مهاجرت، باید از ایران خودمان آغاز شود. مهاجرت به شهرهایى همچون جام، تایباد، باخرز، سرخس، شهرهاى استان سیستان و بلوچستان، شهرهاى بندرعباس و استانهاى غرب کشور. باید از نزدیک با مردمان و پیروان دیگر مذاهب این شهرها به گفت و گو پرداخت و با آنان آشنا شد. به یقین، مهاجرت بدین معنى آثار و پیامدهاى بسیار با شکوهى در پى خواهد داشت. متأسفانه گاه مهاجرتها بدون پشتوانه علمى به این مراکز اتفاق مى‏افتد و آثار بسیار بدى در پى دارد. همان ذره اعتماد بین مسلمانان را نیز به باد فنا مى‏دهد. 
 5. بایستگى تبیین عقلانى: باید به این واقعیت تن در داد که فضاى عقلانى جدید، پیروى بدون چون و چرا را بر نمى‏تابد؛ بلکه طرح مسائل و امور باید مبتنى بر تحلیل و تبیین عقلانى باشد. اگر قرار است که با دیگران ارتباط برقرار کنیم بایسته است با منطق و استدلال، اندیشه خود را فرا روى دیگران قرار دهیم، تا دیگران خود دریابند که چه اندیشه و تفکرى کارامد است و پشتوانه عقلى دارد. این که دیگران را به تقلید و پیروى کورکورانه فرا بخوانیم، نه منطقى است و نه راه به جایى خواهیم برد. بخش زیادى از مطالب بدون دلیل را در گفت و گوى جهانى باید به کنارى نهاد. بسیارى از احادیث و روایات جعلى خرد ستیز و خرد گریز را در گفت و گو با جهان اسلام باید وا نهاد. گذشته از روایات ضعیف، حتى روایات قوى که نیاز به بحث، درنگ بسیار و یا توجیه دارند نیز باید در گفت و گو با پیروان دیگر مذاهب و ادیان وا نهاد. در شگفتم که چرا در فضاى عقلانى، على رغم همه تلاشهاى ستودنى ناقدان و بررسى کنندگان روایات و سره از ناسره شناسان، مانند: علامه مجلسى در مراة العقول و شیخ حر آملى در وسائل الشیعه و زحمات توان فرساى آیت‏اللّه بروجردى و شاگردان بنام ایشان در تدوین جامع احادیث الشیعه و... شمارى دانسته و ندانسته به ترویج روایات ضعیف دست مى‏یازند که بى گمان، تمسک به روایات ضعیف که راویان غیر درخور اعتماد دارند و از نظر محتوا ناسازگار با قرآن و اصول مسلم‏اند، و ارجاع دادن به کتابهاى روایى پر مشکل، از آفتهاى گفت و گو، حتى با خود شیعیان است تا چه رسد به گفت و گو با دیگر مسلمانان. 
 6. مدیریت و هدایت گرى: در درازناى تاریخ آن گونه نبوده است که خود حوزویان و عالمان دین، به گونه مستقیم دست به کارى بزنند. در مَثَل در برگذارى مجالس سرور و یا عزا، گرچه گاه این مراسم در منازل ایشان برگذار مى‏گردید، ولى بیش‏تر نقش ایشان حمایت و هدایت بوده تا مدیریت و ندبیر. بیش‏تر عالمان دین مى‏کوشند تا فرهنگ احیاى سنن و آیین دین توسط مردمان پاسدارى و ترویج بشود. و این سیر، همچنان ادامه دارد. به نظر مى‏رسد این نوع از نگاه برگرفته از آیه شریفه باشد: 
 »انا ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط. « 
 ما پیامبران مان را با دلیلهاى آشکار فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان همراه کردیم تا مردم قسط را به پا بدارند. 
 انبیاى الهى از آن جهت برگزیده شدند و با خود کتاب و حکمت آوردند تا خود مردم به پا خیزند و امور را به پیش ببرند و بکوشند تا عدالت و قسط در جامعه استیلا بیابد. 
 به نظر مى‏رسد به لحاظ کارآمدى چنین رویکردى، بسیار مهم و درخور درنگ است. مدیریت و تدبیر یک مجموعه مانند مجله و یا هر رسانه‏اى غیر از هدایت و سیاست گذارى است. به نظر مى‏رسد در فضاى کنونى با توجه به شبکه‏هاى گسترده‏ى ماهواره‏اى و مجازى، عالمان دین و حوزویان که تجربه خوب و موفق سیاست و هدایت نشریات دینى کارامد و راهگشایى همچون مکتب اسلام،22 حوزه، نقد و نظر، و... توانسته براى خود جایگاه خاصى ایجاد کند. 
 7. پذیرش و تحمل دیگران: حوزه‏هاى علمیه بایسته است در بهره‏گیرى و مدیریت از این شبکه‏ها گشاده دستى داشته و آستانه تحمل خود را بالا ببرند. زندگى در دنیاى گسترده ماهواره‏اى و زیستن در کنار بیش از یک میلیارد و پانصد هزار انسان مسلمان غیر از زندگى در حجره و مدرسه و روستا و حاشیه شهرهاست که خود نیز بدان توجه داشته و دارید. باید گفت که اصلا این نوع زندگى با آن چه پیش‏تر نام و عنوان زندگى داشت، کاملا متفاوت و چیز دیگرى است. 
 بال‏آخره، توجه به پیرامون خود و دیدن دیگران، ضرورت اجتماعى زندگى در دنیاى امروز است. اگر کسى را نبینى به معناى آن نیست که او نیز تو را نخواهد دید. بهتر آن که هم ببینیم و هم دیده شویم. باید در دنیاى امروز وارد صحنه و پهنه جهانى شد. مهم نیست که جهانى شدن را بپذیریم یا نپذیریم. مهم نیست که حقوق بشر را بپذیریم یا نپذیریم، مهم این است که در این باره حرف بزنیم و حرف مستدل براى گفتن داشته باشیم. این بایستگى گزیرناپذیر دوره کنونى ماست. 
 جهانى شدن به معناى این است که همه ما - انسانها - جداى از رنگ، نژاد، جنسیت، گرایش و... در یک فضاى بسیار محدود و کوچک زندگى مى‏کنیم که نمى‏توانیم بى ارتباط با دیگرى باشیم. پیچیدگى، تکنولوژى، تقسیم کار، تخصصها، گستردگى نیازها، محدودیت توانایى انسانها و... همه اینها علل و عواملى است تا این موجود ویژه - انسان - در زیر یک سقف - دنیا - به داد و ستد با یکدیگر بپردازد. 
 بر خلاف گفته برخى که جهان در حال گسترش است، باید گفت قدر متیقن نسبت به انسان هر چه پیشرفت رخ مى‏دهد، جهان براى بشر کوچک و کوچک‏تر مى‏شود. 
 8. زبان مشترک: این درست که جامعه جهانى کوچک شده است، ولى این به آن معنى نیست که همه با هم مى‏توانند مفاهمه برقرار کنند، بلکه فضاى کنونى این بستر را فراهم کرده است، تا بتوانیم با هم گفت و گو کنیم. ایجاد فضا غیر از خود گفت و گوست. توانایى گفت و گو و ادامه آن از طرف ما و یا طرف مقابل است. در این جاست که زبان مشترک پر و بال خواهد گشود و این فضاى ایجاد شده را کارآمد خواهد کرد. این زبان مشترک باید همراه با توجه خاص به محتوا و شکل پیام باشد. در مَثَل در تبیین خطبه‏هاى حضرت امیر (ع) گفته شود: 
 »مراقب باشید زرق و برق شمشیرها شما را نگیرد. همیشه به عقبه و دنباله و آخر لشگر نگاه کنید؛ نه به جلوداران و کسانى که به تو نزدیک‏اند. و... مبادا برق شمشیر و صداى برخورد شمشیر در شما ایجاد سستى و ترس کند. به عقبه‏ى لشگر توجه داشته باشید، مبادا هم چون جنگ احد، گروهى اسب سوار و یا شمشیرزن شما را محاصره کنند و... « 
 باید کلام بزرگان، تفسیرهاى قرآنى و احادیث را به صورت کارشناسانه به زبان روز و زبان رسانه بیان کرد... مبانى و تفکر قرآن، گرچه اصلى ثابت است؛ اما باید با توجه به مسائل روز ترجمه و تفسیر شود.23 این نکته خیلى مهم است که ما پس از فهم آیات قرآن و روایات ائمه و سخنان حضرت امیر (ع) آن را به زبان امروزى بیان کنیم. زبان امروزى بدان معنى نیست که آن را به انگلیسى و یا چینى و ژاپنى برگردانیم. بلکه همان محتوا را به شکل و صورت و در قالب جدیدى ارائه کنیم. 
 به نظر مى‏رسد بعضى از نویسندگان حوزوى، با همان حال و فضاى حوزوى وارد عرصه تبلیغ و بهره‏گیرى از ابزار قلم و نوشتار مى‏شوند و در نتیجه ناموفق و شکست خورده بر مى‏گردند. 
 البته من در موقعیت و جایگاهى نیستم که داورى کنم مقصر در این میان کیست و چه کسانى باید در این باره هزینه و سرمایه گذارى کنند. مهم این است که از این فضاى ایجاد شده، باید بهره برد و درست هم باید بهره برد. و مهم مورد دوم است که بدان کم‏تر توجه مى‏شود. درستى بهره‏گیرى از ابزار هم به محتواى پیام و هم به شکل و صورت پیام، ما را توجه مى‏دهد. شاید بعضى نتوانسته‏اند آن گونه که باید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند که این ناتوانى، ناشى از شکل و صورت محتوا و از آن مهم‏تر، خود محتواست. 
 فراوان شنیده مى‏شود که بسیارى از کلیساها با نبود و کاهش شدید جمعیت و عضو رو به رو هستند. جوانان کم‏تر رغبت مى‏کنند که وارد این عرصه‏ها شوند. این تنها به جهت وضعیتِ بد جوانان نیست، بلکه این احتمال را هم باید داد که کلیسا، نمى‏تواند محتواى خود را در شکل و قالبهاى نوین ارائه کند. به دین جهت با خلأ شنونده و اهل کلیسا رو به رو مى‏شود. چنان که محمد قطب در اسلام و نابسامانیهاى روشنفکران، اشاره مى‏کند که در کلیسا براى جذب جوانان، محفلهاى شبانه و مجالس رقص و پایکوبى و... فراهم آورده‏اند، تا زمینه براى جذب آنان آماده‏تر گردد.24 طبیعى است جوانانى که جذب محفل شبانه گردند چندان روشن نیست که میزان دلبستگى آنها به دین چگونه باشد. این در حقیقت خود ترویج تباهى است، آن هم توسط کلیسا که باید مروج اخلاق و دیانت باشد. 
 سرعت و شتاب از ویژگى دنیاى معاصر است. اگر شتاب نگیرى و در این هیاهوى سرعت، همین که بایستى مانده‏اى و اگر سر بر گرانى رفته‏اى براى همیشه. فقط مى‏توانى با پشتوانه آن چه پشت سر گذاشته‏اى به پیش برانى. هر چه ساده‏تر و کم بارتر بهتر. اما بارى که با خود مى‏برى باید ارزش بر دوش کشیدن را در این هیاهو داشته باشد. 
 محترم شمردن احساس، باور و ارزشهاى طرف مقابل، براى ایجاد و ادامه ارتباط. سکوت کردن در هنگام سخن گفتن طرفهاى مقابل؛ در ارتباط با جهان اسلام باید نشان داد که مى‏خواهید گوش کنید و تنها گوینده نیستید. در هنگام تعامل با دیگران ضمن رعایت آداب معاشرت، باید آیین گفت و گو و ارتباط مورد توجه قرار گیرد. آن گاه که طرف مقابل از خود و یا ارزشها و یا ویژگى فرهنگى خود سخن بگوید، باید بدان گوش سپرد و مبادا که به سخره گرفته شود و یا مورد کم مهرى و یا بى توجهى قرار گیرد، چنانکه در بعضى از همایشها دیده مى‏شود. پیامبر به عنوان اُذُن شناخته مى‏شود و خداوند نیز آن را مى‏ستاید.29همین روند بایسته است در ارتباط جهانى اعمال شود. هم باید گوش کنید و هم به طرف مقابل ثابت کنید که در حال گوش کردن هستید. 
 9. بایستگى فرصت شناسى و فرصت سازى: توجه به این اصل از اولویتهاى ارتباط است. ارتباط با دیگرى غیر از منبر و سخنرانى است. در ارتباط با دیگران نباید بر این باور بود که این تنها فرصت است، پس باید همین اول، همه سخنانم را بگویم، بلکه باید توجه داشت که چه سخنى را در کجا و با چه کس و یا کسانى باید گفت. 
 همواره باید زمینه را براى ادامه گفت و گوهاى بعدى فراهم آورد و از کنش، یا واکنشى که دیوار جدایى را پى بریزد پرهیز کرد. در گذشته براى آموزش فن خطابه به ما مى‏آموختند که مخاطب خود را نادان بپندار تا بتوانى خوب سخن بگویى، پس در آن دور ما با مخاطبهاى نادان - از نظر خطیب - رو به رو بودیم، ولى اینک باید بدانیم که ما با مخاطبهاى ناآشنا، ولى باسواد و دانا رو به رو هستیم. باید بتوانیم فرصتى را براى گفت و گو و تعامل با آنها ایجاد کنیم. 
 از ویژگیهاى فضاى مجازى ایجاد فضاى آزاد براى بیان افکار و اندیشه است. دینمداران و متفکران دینى مجال طرح و بیان افکار و اندیشه را پیدا مى‏کنند. بهره‏گیرى از شبکه‏هاى ماهواره‏اى و اینترنت براى ارتباط با جهان اسلام، به زبانهاى مختلف، بویژه زبانهایى که در دنیاى اسلام رواج دارد، ضرورت اجتناب‏ناپذیر حوزه‏هاى علمیه است. البته در بهره‏گیرى و مدیریت سایتها و شبکه‏ها، بایسته است حوزه‏هاى علمیه آستانه تحمل خود را بالا ببرند؛ زیرا تلاش فکرى و فرهنگى در ارتباط با بیش از یک میلیارد و پانصد هزار انسان مسلمان غیر از چنین کارى در حجره و مدرسه و روستا و شهر و یک کشور است. 
 10. توجه به محتواى پیام: گرچه در ارتباط با جهان اسلام، ابزار ارتباطى نقش کلیدى و اساسى دارد، ولى بیش و پیش از آن و بلکه مهم‏تر از آن توجه به محتوا - مواد پیام - و شکل و صورت آن است. 
 بایسته است پیش‏تر حوزویان به تهیه و برآوردن مواد و محتواى پیام بیندیشند که به نظر مى‏رسد بدان کم‏تر توجه مى‏شود. روشن است آن داده‏هاى گرد آمده در اذهان طلاب، که برگرفته از فضاى شیعى شهرى پیرامون خود است براى انتقال به دیگرانى که در این فضا نبوده و با چنین فضایى نا آشنایند، امر بسیار دشوار، بلکه غیر قابل پذیرش خواهد بود. 
 در نظر بگیرید که اگر یک و یا چند نفر از ما را به چین و یا ژاپن اعزام کنند، تا رسالت دینى خود را به انجام برسانیم، در آن کشور با مسلمانانش چه برخوردى را خواهیم داشت. بر فرض این که به زبان چینى و ژاپنى آشنا بودیم، چه محتوا و گزاره‏هاى دینى را براى آنان بیان خواهیم کرد؟ روى این بایستگى اندیشیده‏ایم؟ 
 شمارى فکر مى‏کنند مشکل ارتباطى با دیگران، مسأله‏ى زبان است. اگر زبان بدانیم، بتوانیم به انگلیسى یا عربى و... سخن بگوییم مشکل حل خواهد شد. اما صرف زبان و قالب نیست که داراى اهمیت است، بلکه محتوا نیز باید مورد توجه قرار گیرد. نمى‏توان چیزى را که در آیین و فرهنگ ما بار معنایى خاص خود را دارد و داراى ارزش است، با همان شکل و قالب، اما به زبان دیگرى در لندن، پاریس، نیویورک و... عرضه داشت و به مخاطب ارائه داد. پس صرف برگردان واژه‏ها از فارسى به انگلیسى و... کافى نیست باید به فضاى فرهنگى آن کشورها نیز دقت شود. 
 اگر حتى نگاه ما به دین، نگاهى ابزارى باشد که مى‏خواهد و مى‏تواند دیگران را سعادت‏مند کند، باید شرائط بازار را نیز در نظر بگیریم، چه کالایى را وارد چه بازارى مى‏کنیم. آیا بازار مورد نظر با زبانى که ما آن را ارائه مى‏کنیم، آشنا هستند یا خیر؟ این مشکلى است که ما در ارتباطات خود با آن رو به رو هستیم. 
 11. هماهنگى گفتار و کردار: رعایت ارزشهاى اخلاقى و همسویى بین آن چه گفته مى‏شود و آن چه که بدان عمل مى‏شود، در تعامل و ارتباط همسانى و همنوایى گفتار و کردار بسیار مهم و تأثیر گذار است. دلیلى ندارد که همه چیز را گفت و یا از همه چیز دفاع کرد. نسبت به پاره‏اى امور مى‏توان سکوت کرد. دوگانگى بین گفتار و کردار آثار ناخوشایندى خواهد گذاشت و اساس ارتباط را مورد خدشه قرار خواهد داد. 
 در ارتباط حوزویان با جهان اسلام، باید توجه داشت که شخصیت انسان ترکیبى است از عناصر زیر: 
 1- گفتار، سخن گفتن 
 2- رفتار، داد و ستدى که با دیگران دارد، همچون معاشرت، سلام کردن و... 
 3- اندیشه، آن چه در ذهنش مى‏گذرد. 
 4- باور، همچون خدا وجود دارد، پیامبر وجود دارد و... 
 5- ارزش، دروغ بد است، خیانت بد است و... 
 6- کردار، اعمالى که از او سر مى‏زند هم چون صدقه دادن و انفاق کردن و... 
 بین هر یک از موارد بالا با دیگرى کاملا تفاوت جدى و ماهوى وجود دارد. مى‏توان افراد را وا داشت تا رفتار مشترک و همسویى با هم داشته باشند، یا باورهاى مشابهى داشته باشند و یا کردار همانندى. و نیز مى‏توان افراد را واداشت تا درباره یک چیز بیندیشند، ولى نمى‏توان آنان را وا داشت تا مثل هم فکر کنند و بیندیشند. افراد با هم به یک مقوله نگاه مى‏کنند، ولى هر کدام برداشت خاص خود را خواهند داشت. 
 تفاوت کاملا بنیادى بین آشنایى حوزویان با دین، با دیگر مردمان وجود دارد. آشنایى در مردم براى آن است که به تکالیف دینى خود عمل کنند؛ اما حوزویان از آن جهت به آموزه‏هاى دینى آشنا مى‏شوند که مى‏خواهند علاوه بر اقدام و عمل خود، به دیگران نیز بیاموزانند. و نیز علاوه بر این مى‏خواهند از آنها دفاع هم بکنند. بدین جهت چند پروسه را باید پیمود: 1. شنیدن، 2. فرا گرفتن. 
 3. عمل کردن. 
 4. ارائه دادن. 
 5. دفاع کردن. 
 12. هماهنگى گفتار و کردار: در تعامل و ارتباط، همسانى و همنوایى گفتار و کردار بسیار مهم و تأثیر گذار است. دوگانگى بین پنهان و آشکار آثار خوشایندى مى‏گذارد و اساس ارتباط را بر مى‏چیند. 
 13. ابراز مخالفت با شیوه مناسب: لازم نیست در گفت و گو و تعامل، لزوماً مانند طرف گفت و گو، فکر و عمل کرد؛ بلکه مهم است که آن صداقت در جایى ظهور و بروز پیدا کند. بایسته است دیدگاه‏هاى خود را روشن و آشکار بیان کرد؛ اما در بیان دیدگاه مخالف خود، رفتارى هوشمندانه از خود بروز داد. 
 
 نتیجه 
 ارتباط و جهان اسلام، ارتباط گیرنده، ویژگى ارتباط، ابزار ارتباط از جمله گزاره‏هاى مورد بحث بود. 
 معناى لفظى، علمى و کاربردى ارتباط در کانون توجه قرار گرفت، تا بحث در جهت خوشایندى سیر کند. 
 در معناى علمى ارتباط، آن چه مهم مى‏نماد، افزون بر عنصر انتقال، تأثیر گذارى و تأثیر پذیرى است، عنصرى که در گوهر معناى ارتباط وجود دارد. 
 در معناى کاربردى که همانا جا به جایى اندیشه و تفکر است، از ابزار ارتباطى سخن به میان است، ابزارهایى که تجربه، مهارت، فرهنگ و به طور کلى، امور فکرى و معنوى را جا به جا مى‏کنند مانند: رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجلّه، ماهواره، اینترنت و... 
 در ارتباطات، محور، تبادل اطلاعات است که مى‏توان از همه اهرمها و ابزارهاى گوناگون بهره برد و یا چهره به چهره به تبادل اطلاعات پرداخت و اثر گذارد و یا اثرپذیرفت. 
 در این مقال نیز، حوزه جهان اسلام روشن شد. جهان اسلام از منظر هویتى و تمدنى، همه مسلمانان را در تمام قاره‏ها در بر مى‏گیرد. 
 براى ارتباط با این جهان از حیث فکرى، فرهنگى و سنتها و آداب ناهمگون و از حیث نژادى تشکیل یافته از نژادهاى گوناگون، ارتباط گیرنده، باید برخوردار از ویژگیهایى باشد که زوایاى آن به روشنى بیان گردید و هدف از ارتباط، که همانا آشنا سازى مسلمانان با افکار و اندیشه‏هاى ناب تشیع و آشنا سازى شیعیان با فرهنگ و افکار دیگر مسلمانان است، نموده شد. 
 و از آثار غیر درخور انکار این ارتباط، که در آسان سازى همگرایى در درون جامعه‏ها و بین ملتها و افزایش سطح آگاهى‏ها، سواد عمومى و آگاه ساختن ملتها از سنتهاى ریشه دار و ارزشهاى ناب، از میان برداشتن فاصله‏ها، به وجود آوردن فضاهاى بدون تنش، توانا سازى پیوندهاى اجتماعى و... جلوه‏گر مى‏شود، سخن گفته شد. 
 یادآور شدیم که عناصر اصلى پیام، عبارت است از: محتواى پیام، ساختار پیام و ابزار پیام که در همه این حوزه‏ها، حوزه‏هاى علمیه باید تلاش ورزند و بویژه عنصر محتواى پیام را جدّى بگیرند، اندیشه‏هاى ناب شیعى را به نمایش بگذارند و به محتوا غنى بخشند تا در عرصه جهانى بتوانند میدان دارى کنند و سخنان و پیامهاى دگرگون کننده و اثر گذار از خود به جاى بگذارند. 
 و از تمام ابزار پیام رسانى و ظرفیتهاى موجود بهره ببرند و هر شبهه‏اى را از طریق ابزارى که آن شبهه دامن گسترانده، خنثى سازند و به پاسخ آن اقدام کنند. 
 حوزه‏هاى علمیه، عالمان ناب اندیش، با بهره‏گیرى از ابزار مناسب براى ارتباط، تجارب پیشینیان موفق در عرصه ارتباطات، دو سویه سازى ارتباطات، هجرتهاى ثمربخش، روشنگرى عقلانى و طرح معارف دین، به گونه عقلانى، پذیرش و تحمل دیگران، توجه به زبان مشترک، فرصت شناسى و فرصت سازى و هماهنگى گفتار و رفتار، مى‏توانند انقلابى ژرف در ارتباط با جهان اسلام بیافرینند. 

پی نوشت ها:
1. فرهنگ معین. 
 2. وسائل ارتباط جمعى، دکتر کاظم معتمد نژاد، ج 1 / 34، دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى، گیلان. 
 3. همان / 35 
 4. همان / 36 
 5. همان / 36 
 6. اینترنت؛ شبکه ملى مدارس ایران 
 7. رسالت نخبگان جهان اسلام در ایجاد وحدت و انسجام اسلامى، دکتر محمد رحیم عیوضى، مرکز تحقیقات صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران. (:http//rcirib.ir) 
 8. دانشنامه جهان اسلام، عنوان: جهان اسلام، مصطفى مؤمنى 
 9. دانشنامه جهان اسلام 
 10. حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، رسول جعفریان، ج 2 / 427-424 سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، 1369. 
 11. وسائل الشیعه، حر عاملى، ج 17 / 38 
 12. منتهى ال‏آمال. ج 2 / 35 
 13. مجالس المؤمنین، نوراللّه شوشترى، ج 1 / 363، اسلامیه، تهران، 1375؛ روضات الجنات، محمدباقر خوانسارى/ 538، چاپ سنگى، 1367 ق؛ 
 14. مؤتمر علماء بغداد، مقاتل بن عطیه؛ شبهاى پیشاور، سلطان الواعظین شیرازى؛ المراجعات سید شرف الدین و... البته در مقابل نیز ضمن ردیه‏هایى بر آنها، آثار تازه‏اى نیز منتشر شد. 
 15. وسائل ارتباط جمعى / 72 
 16. لورن دوسن، WWW.cesnur.org، روزنامه همشهرى، 2006-06-22. 
 17. اسلام و اینترنت، شاى لى اشپیگلمن، دبیرخانه شوراى عالى انقلاب فرهنگى، خبرگزارى فارس، 2006-10-04. 
 18. نسبت به ارتداداین فرقه سنى و شیعه اجماع دارند. ولى از نظر رسانه‏اى موقعیت بسیار مطلوبى برخوردارند. این نحله تا اندازه‏اى گرایشهاى باطنى دارند. 
 19. پایگاه رسمى انتشارات سوره مهر. 
 20. سیره ابن هشام، ج 1 / 191؛ اکمال الدین / 187 
 21. عصر اطلاعات اقتصاد، جامعه و فرهنگ، مانوئل کاستلر، احد علیقلیان و افشین خاکباز / 389 طرح نو، تهران، چاپ دوم، 1380. 
 22. نشریه دینى و مذهبى که نیم قرن سابقه انتشار دارد. بسیارى از متفکران و اندیشمندان حوزوى در طى این نیم قرن آثارى از خود در این مجموعه به ارمغان گذاشته‏اند. به نظر نگارنده سیر شکل‏گیرى و شکوفایى و رشد و بالندگى این نشریه مسأله‏ى قابل مطالعه و پژوهش است. طى نیم قرن گذشته به راحتى مى‏توان تحولات فکرى و دینى را در نظام حوزوى از این نشریه بررسى کرد. 
 23. حسن بهشتى پور، مدیر سابق شبکه العالم، عضو شوراى طرح و برنامه شبکه پرس تى. وى ایران. پایگاه رسمى انتشارات سوره مهر. 
 24. اسلام و نابسامانیهاى روشنفکران، محمد قطب، ج 2 / 258، مرکز نشر. 
 25. »وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبی وَ یقُولُونَ هُوَ اُذُن قُلْ اُذنُ خَیْرٍ لَّکُمْ« توبه، 61 
 و از ایشان کسانى اند که پیامبر را مى‏آزارند و مى‏گویند او گوش است. بگو گوش خوبى است براى شما. یعنى پیامبر، بیش‏تر گوش است. آن چه را شما نقطه ضعف پیامبر مى‏انگارید، همان نقطه قوت اوست.