علت رشد خرافه در زمان ما و چگونگى جلوگیرى از آن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


انقلاب اسلامى ایران، انقلاب معنوى بود، ریشه در سرابُستان وَحى داشت و از چشمه‏سارانِ وَحى، شادابى و رامِش را به جامِ »جان» خود فرو مى‏ریخت.

معمارِ چیره‏دستِ آن، این بناى سُترگ، ستوار و سر به آسمان سوده را در دامنه وَحى و رو به آفتاب بلند و همیشه تابان آن بنیان گذارد که هرآن و دَمادَم از آن گرما و پرتو بگیرد و به مردمانى که در آن کهف مقدس از »جان» خویش در برابر تیرهاى زهرآگین شیاطین پاس مى‏دارند، گرما بخشد و پرتو بیفشاند.

هرکس در گرماگرم این انقلابِ روح‏نواز و رامشگاه »جان»، و در هنگامه‏هاى گوناگون معنوى که آفرید، در شعاع آن قرار گرفت و »جان» خود را در برابر آن آفتاب عالم‏تاب قرار داد، پرتو گرفت، دگرگون شد، راه از بى‏راه بازشناخت و به چشمه خورشید رسید.

این شور و نشور معنوى و رستاخیز »جان»ها، بسیارى را برانگیزاند و بپاخیزاند که »جان» را از جهان ماده برهانند، مگر نسیمى از کوى »جانان» به زوایاى »جان»شان بوزد.

این موج شگرف، همچنان موج مى‏آفریند و دامنه معنویت را مى‏گستراند. در این هنگامه، بر علماى ربانى روشن ضمیر، آگاه و بصیر است که از این موج بلند که دَمادَم موج مى‏آفریند و به پیش مى‏رود، به درستى، دقیق و دقیقه‏شناسانه پاس بدارند، تا رهزنان، شیادانِ عارف‏نما و خرافه‏پردازان عالم‏نما، مردمان معنویت‏خواه را به سوى سرابها نکشانند و در بیغوله‏ها و تاریک‏خانه‏ها سردرگم‏شان نسازند.

این گفت‏وگویى که فراروى دارید، از جمله این نگرانى را مى‏نمایاند. استاد با آشنایى ژرفى که به گفته‏هاى گوهرین، راه‏گشا، بیدارگر و زلال معصومان دارند، سخنان‏شان گرچه کم و کوتاه، اما بى‏گمان ان‏شاءاللّه راه‏گشا خواهد بود.

حوزه

 

حوزه: بسم اللّه الرحمن الرحیم. خرافه، بر اثر عوامل گوناگونى که پاره‏اى از آنها پیدا و پاره‏اى ناپیدا، در جامعه دینى ما بروز و ظهور پیدا کرده و آن به آن بر شاخ و برگ آن افزوده مى‏شود و بسان پیچک بر ارزشها و باورها مى‏پیچد و آنها را در خود فرو مى‏برد که بسیار نگران کننده است. به نظر حضرت‏عالى، با این پدیده چگونه باید رویارو شد و کار از کجا باید آغاز شود، تا اثرگذار و نتیجه‏بخش باشد.

استاد: بسم اللّه الرحمن الرحیم نمى‏توان فقط از یک جاى خاص شروع کرد و راه‏هاى دیگر مبارزه با خرافات را رها کنیم. براى مبارزه با خرافات، خصوصاً در عصر حاضر، باید از همه امکانات آموزشى و فرهنگى و بویژه صدا و سیما بهره گرفت. اما متأسفانه برخى از رسانه‏ها، خود مروج موهومات و خرافات هستند! یکى از مهم‏ترین اقدامات، نگارش کتابهاى محکم و متقن در زمینه‏هاى گوناگون است، تا حدود و ثغور خرافه‏ها در زمینه‏هاى مختلف بیش‏تر معلوم شود. اگر صرفاً به این کار مشغول شویم و از کار قضایى دست برداریم; مثلاً فعلاً اجازه دهیم رمّالها و جاعلان امامزاده‏ها به کارشان ادامه دهند، چنین شیوه‏اى اصلاً درست نیست; زیرا تدوین کتابهاى خوب، زمان فراوان نیاز دارند و در این مدت، خرافه‏ها چنان نشر خواهند یافت که به آسانى نمى‏توان با آنها مبارزه کرد. بنابراین، باید کارهاى مختلف را با هم انجام داد. یعنى همزمان باید کتابهاى خوب نوشت; کار قضایى نیز کرد; نرم افزارهاى قابل اعتماد سامان داد; سطح دانش عمومى را بالا برد; متخصص تربیت کرد; کار فرهنگى و اطلاح رسانى از طریق صدا و سیما، مطبوعات، اینترنت و امثال آنها انجام داد و....

گفتنى است که یکى از امورى که سبب ترویج برخى خرافه‏ها مى‏شود، مشکلات سخت از جمله مشکلات اقتصادى است. ببینید بیش‏تر مشتریان و معتقدان به رمالها، طبقه مستضعف هستند. مشکلات سخت زندگى انسان را به هر راهى مى‏کشاند. افراد فرهیخته‏اى را سراغ داریم که با این‏که اعتقاد به بعضى راهگشاییها ندارند; اما فشار مشکلات، آنها را دست به دامان همین راه‏ها کرده. یکى از کارهاى اساسى باید رفع مشکلات مردم باشد.

 

حوزه: به نظر مى‏رسد تا معناى دقیق و زوایا و حد و مرز خرافه با حقیقت، روشن نشود، نمى‏توان به رویارویى با آن برخاست و کارى ثمربخش انجام داد. چون وقتى معناى آن روشن نباشد و اهل فکر و دغدغه‏مندان مبارزه با آن، یکسان نیندیشند، هر کارى و هر تلاشى براى برچیدن بساط خرافه از جامعه، ابتر خواهد ماند. حضرت‏عالى چه تعریفى و تبیینى از خرافه دارید.

استاد: خرافه به امورى گفته مى‏شود که ریشه در شرع یا عقل ندارد. البته امورى که تنها منشأ آن شرع است، معقول هم هستند; اما ممکن است در حال حاضر نتوانیم حکمت آن را درک کنیم و در آینده هم نتوانیم. به عبارت دیگر، بسیارى از احکام شرعى فراعقلى هستند، بدین معنى که فراتر از عقل ما هستند. بنابراین، با پیدا نکردن دلیل عقلى برخى از احکام شرعى، نمى‏توان آنها را بى‏اساس دانست.

 

حوزه: به نظر حضرت‏عالى چه راه‏هایى باید پیموده شود و چه تمهیداتى اندیشیده شود که آن‏جا که به روشنى خرافه بودن خرافه روشن نیست )مانند خرافه‏هایى که در لابه‏لاى متون دینى و روایى چهره پنهان کرده و ریشه دوانده و شمارى را به دنبال خود کشیده( به همفکرى و وفاقى رسید؟

استاد: در درجه اول باید متون اصلى و کهن شیعه مانند کتب اربعه و پس از آن، کتابهاى پرمراجعه دیگر مانند بحارالانوار، تصحیح دقیق شوند. موسوعه نگارى در موضوعات خاص، گام دیگر است. البته منظور ما از موسوعه این نیست که کتابهاى چاق یا چندجلدى نوشته شود، بلکه منظور این است که همه جوانب در موضوعى خاص مورد کنکاش قرار گیرد و براى تدوین، همه منابع دم دست و قابل اعتماد، با دقت کاویده شود به گونه‏اى که خواننده با مطالعه موسوعه، اطمینان کند که به آسانى نمى‏تواند به مطلبى دست یابد که در این موسوعه نیامده باشد، یا مورد توجه نویسنده نبوده است. باید به کارهاى جامع و مرجع نگارى رو بیاوریم به شرطى که همراه دقت باشد.

مى‏توان در این زمینه یک مجله تخصصى راه اندازى کرد و علاوه بر نشان دادن خرافه‏هاى واضح، یک یک مواردى که در مورد آنها شک و تردید وجود دارد، مثل فال حافظ، ارتباط شکسته شدن اشیاء با دفع قضا و قدر به بحث گذاشت و با بحث علمى، حدود و ثغورها معلوم شود. حتى در این مجله مى‏توان ذکر کرد که بعضى چیزها را به غلط خرافه مى‏دانند. مثلاً اصل دعانویسى خرافه نیست; زیرا دعاهاى فراوان سراغ داریم که ائمه(ع) دستور آنها را داده‏اند; بلکه کار خیلى از دعانویسها درست نیست.

 

حوزه: در شیعه، چند پدیده، حادثه و باور مهم است که خرافه‏پردازان در پیرامون آنها به جولان پرداخته‏اند و جاعلان و تحریف‏گران، با تمام توان دست به کار شده و مى‏شوند تا از اینها دستمایه‏اى و دم و دستگاهى بسازند و عوام الناس را به بیغوله مخوف و هراس‏انگیز بى‏اعتقادى و باتلاقهاى فکرى خود بکشانند، از جمله حماسه بزرگ کربلا، باور به امام زمان)عج( و... به نظر حضرت‏عالى، حوزه‏هاى علمیه، علما و طلاب، با چه سازوکارها و تدبیرهایى باید این حوزه و عرصه‏هاى حیات‏بخش و عزت آفرین را از هجوم خرافه پردازان در امان بدارند.

استاد: در هر زمان از یک طرف بعضى خرافه‏ها منسوخ مى‏شوند و از سوى دیگر خرافه‏هاى جدید پدید مى‏آیند. مثلاً تا چند دهه پیش مقید بودند نعل اسبى به دَرِ خانه‏هاى‏شان نصب کنند، تا براى‏شان خوش یمن باشد. امروزه این خرافه برچیده شده; اما انبوهى از خرافه‏هاى جدید به وجود آمده است. بنابراین، وقتى به مردم فهماندیم که فلان رفتارها خرافه‏اند و برچیده شدند، نباید تصور کنیم که خرافه در جامعه ریشه‏کن شد. تا وقتى که جهل در جامعه هست و تا وقتى که افراد غیر مهذب و سوء استفاده کننده‏ها و نیز ساده‏دلان در جامعه هستند، نباید انتظار ریشه‏کن کردن خرافه را داشت.

در درجه اول کتابهاى متقن و محکم در امورى که زمینه راهیابى خرافه را دارند، باید نوشت. نمى‏توان از واعظ یا مداحى که کتاب خوب در اختیار ندارد، توقع روضه صحیح داشت. همچنین لازم است کتابهاى خوب به زبان عربى، به فارسى ترجمه شوند. عموم مداحان فارسى زبان و بسیارى از واعظان ایرانى، به درستى نمى‏توانند از کتابهاى عربى استفاده کنند. در این رابطه دانشنامه امام حسین(ع) که با همکارى پژوهشکده دارالحدیث تهیه شده و در آینده نزدیک منتشر مى‏شود، بسیار کارساز خواهد بود. ان‏شاءاللّه.

اقدام دیگر تقویت مراکز پاسخ به سؤالات دینى است. با در دسترس قرار گرفتن اینترنت، سیل سؤالهاى دینى به سوى این مراکز، روز به روز در حال افزایش است. علاوه بر تجهیز مادى، باید این مراکز از جهت نیروى متخصص تأمین شوند. شنیده شده که پاره‏اى پاسخهاى این مراکز، از پختگى لازم برخوردار نیست. اگر پاسخ‏گویان این مراکز از تخصص لازم برخوردار باشند، یکى از بهترین گامها براى مبارزه با خرافات خواهند بود. در غیر این صورت، ممکن است ابزارى براى ترویج خرافه‏ها شوند.

نکته مهم دیگر یافتن راه صحیح براى مبارزه با خرافه‏هاست والا ممکن است نتیجه عکس بددهد، یا پیامدهاى ناشایست براى مبارزه کننده داشته باشد. برخورد با قمه‏زنى و سینه‏خیز رفتن به حرم اهل‏بیت(ع) نمونه خوبى است. اگر غیر از مقام معظم رهبرى شخص دیگر در این قضیه وارد مى‏شد، ممکن بود نه تنها اثر مثبت نگذارد و خود شخص را دشمن اهل‏بیت(ع) بخوانند، بلکه چه بسا تأثیر عکس مى‏گذاشت و افرادى احساس مسؤولیت مى‏کردند و بیش‏تر اقدام به ترویج این رفتارها مى‏کردند. بنابراین، براى مبارزه با این معضل فرهنگى باید شرایط خاص را در نظر گرفت.

بعضى عملکردها، براى مقابله با اعتقادهاى نادرست، نادرست به نظر مى‏رسد. مثلاً در خبرها هست که بعضى درختهاى تنومند و کهن با قدمت چهارصد - پانصد ساله را به دلیل اعتقادهاى بیجا و آویزان کردن اشیاء به آنها، قطع کرده‏اند. در حالى که این درختها براى تحقیقات علمى و حتى براى جلب توریست کارایى دارند. به جاى قطع آنها مى‏توان کار فرهنگى کرد و از نیروى انتظامى کمک گرفت.

 

حوزه: بى‏گمان در این حرکت بزرگ، یعنى روشن کردن مرز خرافه از حقیقت، مبارزه با خرافات، وقت گذاشتن و بررسى دقیق نقطه‏هاى خرافه‏خیز، در امان نگهداشتن آنها از هجوم و شبیخون خرافه پردازان و جلوگیرى از آلوده شدن جامعه و مردم به خرافه، مراجع تقلید، حوزه‏هاى علمیه، علما و فضلا، باید نقش مؤثر و مداومى ایفا کنند. آیا به نظر حضرت‏عالى، این آقایان، توانسته‏اند در برابر این پدیده خطرناک، وظیفه و رسالت خود را به درستى انجام دهند.

استاد: یک اصل کلى داریم که هر امر دینى که مورد توجه عموم مردم است، مانند قضیه عاشورا، امام زمان(ع)، امامزاده‏ها و حتى راه‏هاى معنوى براى رفع مشکلات، اگر علما و فضلاى حوزه در آن امور دخالت نکنند، به سرعت خرافه در آن بخش ریشه مى‏دواند. به عبارت دیگر در امورى که علما و فضلاى برجسته دست مى‏گذارند، راه بر ورود خرافه‏ها تقریباً بسته مى‏شود. به عنوان نمونه خرافات در فقه راه ندارند; اما در قضیه عاشورا فراوان است.

باید توجه داشت که براى مقابله با خرافه‏هایى که رنگ و بوى دینى به خود گرفته‏اند، اساساً باید روحانیون متخصص وارد میدان شوند. زمینه پذیرش از غیر روحانیها، هرچند متخصص باشند و تشخیص‏شان درست باشد، کم‏تر است و حتى ممکن است بعضى روحانیهاى کم سواد موضع‏گیرى کنند. در مورد برخورد نکردن بعضى روحانیون با خرافه‏ها علتهاى گوناگون مى‏توان برشمرد: مبهم بودن بعضى خرافه‏ها، افراط در احتیاط، به دنبال دردسر نبودن، ترس از عوام، عدم توان تحلیل عکس‏العملها، مصلحت نبودن، خرافاتى شدن بعضى روحانیون کم سواد و... .

یکى از ایرادات ما در نقل مطالب صحیح این است که گاهى شیوه بیان را نمى‏دانیم و زمینه را براى ترویج پاره‏اى از خرافه‏ها فراهم مى‏کنیم. ببینید وقتى در مجلس عمومى از مسائل زناشوئى صحبت مى‏کنیم، اگر جانب زنها را گرفتیم، براى این‏که تأثیر منفى نگذاریم، پشت سر آن، سخنى به نفع مردها هم مى‏گوییم; اما در مورد خرافه‏ها کم‏تر رعایت مى‏کنیم; مثلاً وقتى رؤیایى صادق را نقل مى‏کنیم، تذکر نمى‏دهیم که اصولاً خواب امثال ما، حجت شرعى نیست و نباید به آنها اعتنا کرد. یا اگر از کرامتى واقعى سخن مى‏گوییم، یادآورى نمى‏کنیم که صاحب کرامت شدن بسیار مشکل است و احتیاج به تهذیب نفس بسیار سخت دارد که اکثر قریب به اتفاق مردم توان چنین تهذیب نفسى را ندارند و وقتى کسى به آن درجه از کمال رسید، به فکر باز کردن دکان نمى‏افتد، تا چه رسد به این‏که سر و صدا راه بیندازد. همچنین اگر کسى صاحب کرامت شد، معصوم نیست، تا همه اقوال و افعال او حجت باشد. بارى، از کرامات آنقدر راحت صحبت مى‏کنیم و سطح صاحبان کرامت واقعى را چنان پایین مى‏آوریم که هرکس اینها را مى‏شنود، خیال مى‏کند یک تکان به خودش بدهد صاحب کرامت مى‏شود. لذا مى‏بینیم بعضى بدون درنظر گرفتن شرایط، از زندگى طبیعى و عادى دست مى‏کشند و سالها این در و آن در مى‏زنند و چیزى نصیب‏شان نمى‏شود و گاه به انسانهاى خرافاتى تبدیل مى‏شوند.

 

حوزه: تفکر منطقى، خردورزى، واقع‏بینى، جامعه دینى را از خرافه‏گرایى مصون نگه مى‏دارد، چه باید کرد که تفکر منطقى، خردورزى و واقع بینى گسترش یابد. از آن‏جا که حوزه‏هاى علمیه باید طلایه‏دار و پیشاهنگ این جریان والاى فکرى باشند و آن را نهادینه کنند و بگسترانند، باید در حوزه‏ها، چه تحولاتى رخ بدهد، تا طلاب در این جایگاه قرار بگیرند و ایفاى نقش کنند؟

استاد: الف. یکى از کارهایى که باید انجام داد بالا بردن سطح سواد و دانش عمومى در جامعه است. چند ماه پیش، یکى از مسؤولان در پاسخ به سوالات در مصاحبه‏اى گفته بود که: حجم مراجعه به این مرکز - اعم از طرح سؤال و مراجعه به سایت ویژه و... - در طول یک سال پنجاه برابر شده است. این گزارش شگفت‏آور، نشانه رشد علمى جامعه است.

ب. حدس مى‏زنم یک علت رشد خرافه در این زمان، روآورى بیش‏تر به معنویات است. اما این روآورى با اطلاعات مذهبى مردم هماهنگ نیست. بسیارى از مردم به دنبال معنویت مى‏گردند; اما نمى‏دانند معنویت در کجاست؟ چگونه مى‏توان در این مسیر گام برداشت؟ لذا گاهى افراد خوش‏طینت در دام منحرفان مى‏افتند. کسى که خانه‏اش را مى‏فروشد و پول آن را به مدعى ارتباط با امام زمان(ع) مى‏دهد تا به دست امام برساند و در نتیجه گناهانش آمرزیده شود، چنین شخصى توجه شدید به معنویت دارد; اما چگونگى پیمودن این راه را نمى‏داند. افراد متعدد را سراغ داریم که ادعاى پیغمبرى و اخیراً حتى ادعاى خدایى کردند! و مرید جمع کردند.

ج. شاید یکى از امورى که تا حدى سبب شده راه بر ورود برخى خرافه‏ها باز شود، طرح موضوع تسامح در ادله سنن باشد. این باور باعث شده که از حساسیتها به پاره‏اى رفتارها کاسته شود. حال آن‏که این تسامحها حد و مرزى دارند. این‏طور نیست که هرکس چیزى را به عنوان مستحب در دین وارد کرد، بتوانیم تسامح کنیم. در این زمینه مطالبى اساسى وجود دارد که در جاى خود باید مورد بحث قرار گیرد.

د. یکى از اقدامات لازم در حوزه‏ها گذاشتن دروس تخصصى حدیث است. اگر طلبه‏اى صرفاً مشغول دروس رسمى حوزه باشد، پس از ده - پانزده سال، به درستى با منابع حدیثى آشنا نخواهد شد. چنین شخصى چگونه مى‏تواند رفتارهاى مردم را با سنت پیامبر(ص) و اهل‏بیت(ع) تطبیق دهد؟

ه. حوزه در امورى که مورد توجه مردم است، مثل تاریخ عاشورا و امام مهدى(ع) متخصص تربیت کند. در مورد امام مهدى(ع) اجمالاً کارهایى شده; اما در مورد عاشورا خیر. در حالى که توجه و نیاز به قضیه کربلا بیش‏تر است; زیرا هر طلبه‏اى که تبلیغ مى‏رود ناگزیر است که از حادثه کربلا بگوید، هرچند در قالب روضه. همان‏طور که اشاره کردم دانشنامه امام حسین(ع) تا حدود زیادى مى‏تواند این خلأ را پر کند.

و. چند کار دیگر نیز مناسب است. البته بعضى از آنها انجام شده، اما باید توجه بیش‏تر به آنها شود: ترویج و تقویت کتابخانه‏هاى تخصصى، بانک اطلاعات تخصصى، نظارت بیش‏تر بر چاپ کتابها، نظارت بر سایتها، تهیه نرم‏افزارهاى کامل‏تر، احیاى نسخه‏هاى خطى، حمایت از تولید کنندگان آثار قوى.

 

حوزه: از این‏که وقت گذاشتید و به پرسشهاى مجله حوزه درباره خرافه و رسالت علما و حوزه‏ها در رویارویى با آن و پرهیز دادن مردم از این باتلاق پاسخ گفتید، کمال تشکر را داریم و از حضرت بارى براى جناب‏عالى موفقیت و بهروزى بیش از پیش را خواستاریم.

استاد: موفق باشید.