خرافه و رسالت حوزه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

بحث از خرافه، سهل و ممتنع است. چه بسا قلمى از خرافه بگوید و خود خرافه گوید. اگر معناى خرافه را در شکل عام آن تصور کنیم، بى‏گمان هرگونه قلم زدن، ممکن است به خطر خرافه نزدیک باشد و در هر واژه‏اى از آن باید میزانِ برابرى سخن را با واقع لحاظ کنیم، تا هر آن‏چه گفته‏ایم، به دور از کذب باشد.
ادیان الهى براى جنگ با خرافات آمدند و با خرافات از بین رفتند! دین و خرافه همواره دو موضوعى بوده است که در کنار یکدیگر زندگى کرده‏اند و خرافه بسان انگلهاى درون بدن، در درون دین قرار مى‏گیرد و از آن تغذیه مى‏کند و به آرامى و بى سر و صدا آن را به نابودى مى‏کشاند.
شیطان، که نخستین خرافه‏پرداز است، از روز نخست مى‏دانست که انسان مادى که از یک سو سر در خاک دارد و از سوى دیگر دل در افلاک، به خاطر وجود نشئه مادى‏اش، کثرت‏گرا و طبیعت‏بین خواهد بود.
بنابراین، اساس خرافه و پذیرش آن از سوى انسان به طبع ماده و قوه خیال انسان باز مى‏گردد. انسان چون در جهت عقلى به حالت قوه باقى مانده است، قوه واهمه و مخیله‏اش، او را هدایت و مهار مى‏کند. از این‏روى، در رویارویى با خرافات، عقل وى فعّال نمى‏شود; اما خیال وى فعّال مى‏شود و چون دیگر پدیده‏هاى حق را نیز با خیال خود دریافته، نه با عقلِ خود، پذیرش خرافه را که همانندى به حق نیز در طراحى آن وجود دارد، به آسانى بر جان مى‏خرد.
این جهت پذیرشى در تمام انسانهاى غیرمعصوم و غیرکامل، درصدى وجود دارد. آنان که قوه عاقله خود را توانا مى‏سازند و همه چیز را از نگاه عقل خود مى‏سنجند، در بازشناسى خرافه از واقعیت شک نمى‏کنند. آنان هرگاه با خبرى تازه، سخنى جدید، اعتقادى نو، روشى و مکتبى جدید و... روبه‏رو مى‏شوند، به شکل علمى، منطقى و عاقلانه با آن برخورد مى‏کنند و در پذیرش یا ردّ آن، با دقت و عالمانه پیش مى‏روند.

کلیدواژه‌ها


اهمیت و جایگاه بحث

قرآن کریم یکى از رسالتهاى اصلى خویش را مبارزه با خرافات در همه ابعاد فکرى و رفتارى آن قرار داده است و اگر تمامى معارف قرآن و سنت را، که توحید است، در جمله »لاإله إلاّ اللّه» خلاصه کنیم; »لاإله» همان نفى خرافات و »إلاّ اللّه» اثبات حق است. از این روى، بى‏شک به لحاظ تحلیلى، نیمى از معارف و مسائل دینى و قرآنى به نفى خرافات و عقاید و رفتارهاى باطل مى‏پردازد; چرا که »دیو چو بیرون رود فرشته درآید». پرداختن به خرافه و شناخت زوایا و اقسام آن، بهترین و دقیق‏ترین دشمن‏شناسى و بسیار کاربردى است. چون باید دشمن‏شناسى ما در حوزه دینى و فرهنگى، به جایى ختم شود که ترفندها و نقشه‏هاى دشمنان اسلام را در آن بیابیم و طرحى روشن براى رویارویى با آن دست و پا کنیم. اگر خرافه را به معناى گسترده آن درنظر بگیریم تمامى آن‏چه را علیه دین و انسانیت در جامعه‏هاى انسانى وجود دارد، دربر مى‏گیرد. هر باطلى، درهر لباسى، در این دایره جاى مى‏گیرد.

پس اگر گفته‏اند، حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى، این پیام را همراه خود دارد که باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسى. پس باید نتیجه گرفت که خرافه‏شناسى مقدم بر دشمن‏شناسى است و اگر گفته‏اند که دشمن را بشناس تا دوست را بشناسى، دشمن‏شناسى مقدم بر دوست‏شناسى است. بر این اساس، خرافه‏شناسى و باطل‏شناسى در مقام تربیت و دین‏شناسى، از ارکان و نخستین گام شناخت و بسیار مهم است که هر مسلمان، بویژه طالب علمان، باید، از آغاز تحصیل، بحث از خرافات را در جان خود، خانواده خود، جامعه و هم‏کیشان خود بپاید و بشناسد، و از روشهاى دشمن در این زمینه آگاه باشد و روز به روز بر دانش خود و توان خود در راه مقابله با خرافات بیافزاید.

 

تعریف خرافه

نخستین گام در پى‏گیرى مباحث خرافه، بیان و روشن کردن مفهوم خرافه و مقصود ما از چیستى و گستره آن است.

علامه طباطبایى درباره تعریف خرافه چنین مى‏گوید:

»آراء و عقایدى که انسان براى خود انتخاب مى‏کند، یا تنها افکارى نظرى است که مستقیماً و بدون واسطه، هیچ ربطى به عمل ندارد، مانند ریاضیات و طبیعیات و علوم ماوراء الطبیعه و یا افکارى است عملى که سر و کارش مستقیماً با عمل است، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و این‏که چه عملى را باید کرد؟ و چه عملى را نباید کرد؟ در قسم اول، راه تشخیص افکار صحیح از افکار و عقاید ناصحیح، تنها پیروى علم و یقینى است که از راه برهان و یا حس دست مى‏دهد. و در قسم دوم، راه منحصر در تجربه است، یعنى آن عملى را صحیح بدانیم که ببینیم سعادت انسان را تأمین مى‏کند و یا حداقل در تأمین آن نافع است و آن عملى را باطل بدانیم، که ببینیم یا به شقاوت آدمى منجر مى‏شود و یا در سعادت‏اش مضر است و اما در قسم اول، اعتقاد به آن‏چه علم به حقانیتش نداریم، و در قسم دوم، اعتقاد به آن‏چه نمى‏دانیم خیر است یا شر، چنین اعتقاداتى جزء خرافات است. »1

طبق دیدگاهِ علامه طباطبائى گستره خرافه تمامى اعتقاداتِ باطل را در دو جنبه باورها و رفتارها شامل مى‏شود. به عقیده نگارنده در اصطلاح امروزینِ خرافه، هرچه که در برابر دینِ حق و معرفت صحیحِ دینى قرار دارد، در محدوده خرافات جاى مى‏گیرد. از این‏روى، تمامى ادیان و مکاتب و مذاهب اسلامى و غیراسلامى به جز مکتب تشیع هریک تا حدى وارد حوزه خرافات شده‏اند و تمام یا بخشى از مکتب و دین خود را بر پایه افکار و رفتارهاى بى‏اساس پایه‏ریزى کرده‏اند و شامل محدوده خرافه مى‏شود. در مکتب تشیع نیز تنها در محدوده خواص شیعه دوازده امامى و عقاید معتدل و صحیحِ آن، افکار خرافى نفوذ نکرده است.

با این بیان، امروزه، دامنه خرافه از مرز اعتقادات باطلى که در گذشته بوده فراتر رفته و در تمام امور زندگى بشرى، اعم از رفتارها، گفتارها، باورها، قانونهاى بشرى، دانشهاى بشرى و... جارى است.

 

رسالت حوزه درباره خرافه

در طول تاریخ بشر، تنها گروهى که رسالت خویش را مبارزه دائم با خرافه مى‏دانستند و همواره در این راه تلاش کردند، انبیاء و معصومان، علیهم السلام، هستند. امروزه این وظیفه سنگین بر دوش و عهده کسانى است که در مکتب اهل‏بیت، علیهم السلام، رشد یافته و از دانش آنان بهره برده‏اند. اینان مسؤولیت دارند که این کار خطیر پیامبران را مورد توجه قرار دهند و نظامى جامع و کامل براى رویارویى با خرافات در سطح داخلى و خارجى و در محدوده جامعه تشیع و بیرون از آن، طراحى کنند. البته از گذشته دور، همت عالمان بزرگ بر این بوده که با خرافات عصر خویش مبارزه مى‏کردند و تا حدودى این تلاشها در کتب درسى حوزه‏ها و برنامه‏هاى بزرگان نمود یافت. کتابهاى بزرگى چون آثار کلامى بزرگ شیعه که همت علما در آنها پیراستن دامن تشیع از هرگونه خرافه‏گرایى بوده و همچنین آثارى سترگ چون قبسات و الغدیر در کلام نقلى شیعه، براى زدودن خرافات تاریخى و اعتقادى از جهان اسلام، نمونه‏هایى از این تلاش بزرگان حوزه در طول تاریخ است. لکن امروزه با گونه‏گونى و گستردگى که در بحث خرافه به وجود آمده و تلاشى که دشمنان در استفاده از این ابزار خطرناک به خرج مى‏دهند، بر حوزه‏هاى علمیه فرض است که در این زمینه استراتژى کلان و بلندمدت با یک برنامه‏ریزى کارآمد داشته باشند، تا هم بتوانند جلوى خرافات کنونى را بگیرند و هم در آینده که این مسائل شدت بیش‏تر خواهد یافت، بحرانِ خرافه‏گرایى را در جامعه ایرانى و اسلامى به خوبى مدیریت کنند.

امروزه نمى‏توان با مبارزه موردى با خرافات در برابر موج جهانى آن ایستادگى کرد. هر کار فرهنگى، اگر به شکل نهادى و جمعى و برنامه‏ریزى شده انجام بگیرد موفق‏تر خواهد بود. چنانچه مى‏بینیم، مرکزى به نام »مجمع جهانى صلوات» که شاید براى بسیارى، نامى آشنا نباشد، توانسته است با پى‏گیرى و درخواست مکر،ر صدا و سیما را وادارد که فرهنگ صلوات را در ابتداى اخبار ترویج کنند و در این کار موفق نیز شده است. گویا شمار کارمندان رسمى این مرکز از انگشتان دست فراتر نمى‏رود; اما آنان با پى‏گیریهاى بسیار و تشکیلاتى، کارى را انجام داده‏اند که اگر هزاران نفر از صدا و سیما درخواست مى‏کردند، به این شکل رسمى با این درخواست، شاید موافقت نمى‏شد.

درباره خرافه نیز، آن‏چه اکنون نیاز داریم، تشکیل مرکزى تخصصى درباره این موضوع و به کارگیرى گروهى از طلاب براى پژوهش و آموزش در این زمینه و به وجود آوردن موج خرافه‏شناختى در سراسر حوزه و سپس برون‏دادِ این سرمایه حوزوى در قالبهاى مختلف تبلیغى و رسانه‏اى است، تا موج مبارزه علمى و آگاهانه و روش‏مند با خرافات در سراسر کشور و بلکه در جهان شکل بگیرد. بنابراین، اگر امروزه ده‏ها تن مانند شهید مطهرى داشته باشیم، نمى‏توانیم با چنین تهاجم بزرگى در سطح جهان به رویارویى برخیزیم، مگر این‏که برنامه‏اى هماهنگ و راهبردى براى این موضوع از سوى شوراى عالى حوزه براى تشکیل یک مرکز مستقل و سهیم کردن مراکز تخصصى مربوط به این موضوع در کنار مرکز تخصصى خرافه‏پژوهى و خرافه‏زدایى، مانند مرکز تخصصى ادیان و مذاهب، مرکز تخصصى کلام، مرکز تخصصى تبلیغ، مراکز پاسخ به سوالات در نهادى مرتبط با حوزه و... .

 

دانش خرافه‏شناسى و مهارت خرافه‏ستیزى در حوزه

زمانى که اندیشه، یا ایده‏اى مى‏خواهد به شکل یک دانش سازمان‏یافته درآید، لازم است گامهایى برداشته شود، راه‏هایى پیموده شود. به طور معمول، هر دانشى با یک یا چند مسأله شکل مى‏گیرد. این مسائل، یا در پیوند با دانشها و یافته‏هاى دیگر بشرى پدید مى‏آیند و یا بدون پیوند با آنها تولید مى‏شوند. این مسائل محدود، به ابهام و اجمال ذهنى کاوش‏گران در آن دانش مى‏افزایند و پرسشهاى بى‏شمارى در طول زمان پدید مى‏آورند که هر عالمى با جواب دادن به بخشى از آنها، مسیر مبهم دانش را باز مى‏کند و رفته‏رفته، ساختار این دانش، حالتى منطقى و استوار به خود مى‏گیرد و داراى فصل‏بندیها، موضوعات و روشها و گرایشهاى مخصوص به خود مى‏شود.

اگر بخواهیم خرافه‏پژوهى، به عنوان یک دانش در جامعه علمى مطرح شود، باید ببینیم، پتانسیل این موضوع در حوزه چقدر است و چه درصدى از دانشهاى حوزه با آن درگیرند.

چنانکه پیش‏تر اشاره کردیم، عالمان دینى و برخاستگان از حوزه‏هاى دینى، همواره با خرافات عصرهاى خود، به رویارویى برخاسته‏اند. و آثار این رویارویى در کتابهاى آنان ظاهر شده است. این کتابها مهم‏ترین منبع ما براى راهیابى به روشهاى امروزینِ مبارزه با خرافه و زمینه و منبع اصلى براى تولید یک دانش، یا رشته مستقل درباره خرافه‏پژوهى است. تلاشهاى پیشینیان چون علم کلام و ملل و نحل، که امروزه ادیان و مذاهب نام گرفته است و تفسیر نمود بیش‏ترى یافته است، گرچه در فقه و کتابهاى فقه‏الحدیث و رجال و تاریخ و تراجم و آداب و سنن نیز مطالب بسیارى درباره خرافات مرتبط با مباحث این دانشها وجود دارد.

بر این اساس، مى‏توان ادعا کرد که با جمع‏آورى عنوانهاو سرفصلهایى که در پیوند با بحث خرافه است، پاگرفتن و شکل‏گیرى یک رشته مستقل درسى و یا دانش مستقلى درباره خرافه‏شناسى و خرافه‏پژوهى و خرافه‏زدایى دور از انتظار نخواهد بود.

خرافه‏شناسى در قالبهاى مختلف: آسیب‏شناسى، انحرافها، مکتبها و... در رشته‏هاى گوناگون حوزوى مورد بحث قرار مى‏گیرد، لکن به خاطر استطرادى بودن بحث در این دانشها، ساختار و نظمى بالفعل براى این مباحث نمى‏توان تصور کرد.

باتوجه به آن‏چه گذشت در طراحى دانش خرافه‏شناسى و رشته خرافه‏شناسى، باید مسائل بسیارى مورد نظر باشد که آن‏چه مى‏آید مهم‏ترینِ این موارد است:

هدفهاى تربیتى

براى روشن شدن ماهیت هر دانش، چنانکه اصولیانِ شیعه نیز بسیار به آن پرداخته‏اند، توجه به هدف یا هدفهاى دانش ضرورى است و این مسأله به حدى است که آخوند خراسانى، تمایز دانشها را به تمایز اغراض مى‏داند. از این‏روى، در نخستین گام از طراحى خرافه‏پژوهى، باید هدفهاى این دانش روشن شود و سرمنزلهایى را که قصد رسیدن به آنها را داریم، روشن سازیم. یکى از طبقه‏بندیهاى معروف درباره هدفهاى تربیتى طبقه‏بندى بلوم است که در آن، هدفهاى آموزشى ابتدا به سه دسته کلى: حوزه شناختى،2 حوزه عاطفى3 و حوزه روانى - حرکتى4 تقسیم شده‏اند، و هریک از این حوزه‏ها هم شامل شمارى طبقه است.5 البته از آن‏جا که هدفهاى حوزه عاطفى و انگیزشى در این موضوع برجستگى خاصى ندارند و با هدفهاى شناختى )بینشى( و روانى - حرکتى )مهارتى( درخور جمع هستند، باید دو دسته از هدفها را براى این رشته کشف و اثبات کنیم:

1. هدفهاى آموزشى و بینشى

شناسایى خرافه‏ها در حوزه درون دینى )اسلام( و برون‏دینى

ریشه‏شناسى خرافه‏ها

آشنایى با مکتبهاى مختلف و خرافه‏هاى موجود در آنها

آشنایى با فرقه‏هاى مختلف سنتى و جدید در داخل کشور و خرافه‏هاى فکرى و رفتارى آنها

2. هدفهاى رفتارى و مهارتى

توانایى بازشناسى خرافه‏ها در گفتار و رفتار

توانایى برنامه‏ریزى براى رویارویى با خرافه‏ها در منطقه‏هاى گوناگون

توانایى مناظره در حوزه خرافه‏هاى گوناگون

توانایى تبلیغ

 

موضوعها و محورها

سرفصلها و جنبه‏هاى اساسى موضوع خرافه را در موضوعهاى زیر مى‏توان خلاصه کرد. هر یک از این موضوعها، به نوبه خود داراى سرفصلها و ریز عنوانهاى گوناگونى هستند که مى‏توانند به عنوان واحدهاى درسى مستقل درآیند.

1. خرافه‏گرایى، خرافه‏سازى و خرافه.

2. خرافه‏پذیرى، عوامل روانى و اجتماعى و دینى و اعتقادى و... .

3. خرافه‏شناسى، اقسام، جلوه‏ها و ریشه‏ها.

4. خرافه‏زدایى )روشها - راهکارها( ابزارها - اقسام.

5. تاریخ‏شناسى خرافه

6. روزآمد سازى خرافه، روزآمد سازى مبارزه با خرافه

 

روش بحث و تحقیق

موضوع دیگرى که در شکل‏گیرى یک رشته علمى، اثر زیادى دارد، توجه به روشهاى پژوهش در دانش موردنظر است. آن‏چه در دانشهاى اسلامى درباره روش تحقیق گفته مى‏شود، در چهار روشِ: عقلى، نقلى، عقلایى و شهودى درخور دسته‏بندى است. طبیعى است که در خرافه‏شناسى، به دلیل ترکیبى بودن موضوع و پیوند آن با دانشهاى مختلف، روشهاى تمامى علوم اسلامى، مورد توجه قرار گیرد، گرچه به دلیل بهره‏گیرى بیش‏تر از عقل و قرآن و سنت، روش غالب این رشته، نقلى و عقلى خواهد بود. از سوى دیگر در راه جست‏وجو و تحقیق درباره مسائل مربوط به خرافه، ممکن است از سه روش زیر براى جذب اطلاعات و نظام بخشیدن به آن استفاده کنیم:

1. روش میدانى

2. روش کتابخانه‏اى

3. روش نرم‏افزارى و اینترنتى

بنابراین خرافه‏شناسى هم به لحاظ متدولوژى و هم به لحاظ روش تحقیق، جامع تمام روشهاست و در هر مسأله، سازوار با موضوع و شرایط و گستره و مخاطبِ آن، باید به از یکى از روشها براى جذب داده‏ها و پى بردن به واقعیتها در این زمینه مراجعه کرد.

 

شاخه‏ها و گرایشها

دانشها در مرحله رشد و تکامل خود، به گرایشهاى مختلف تقسیم مى‏شوند. لکن خرافه‏شناسى به لحاظ گستردگى مسائل، از ابتدا باید داراى گرایشهاى مختلف باشد. در ابتدایى‏ترین نگاه مى‏توان خرافه‏شناسى را در دو بخش درون‏دینى و برون‏دینى تقسیم کرد. مقصود از درون دینى در این‏جا اصطلاح کلامى نیست. درون‏دینى یعنى خرافات و مسائل مربوط به آن در حوزه اسلامى و برون‏دینى یعنى بیرون از جهان اسلام.

 

محورهاى مورد توجه به خرافات در حوزه درون دینى )اسلام(:

1. فرقه‏هاى غلات سنتى و نوین.

2. حرکتهاى شبه غلو در قالب عزادارى و مداحى و مراسمهاى اهل‏بیت، و زیارات معصومین علیهم السلام.

3. تحریف.

4. فرقه‏هاى منحرف )وهابیت در اهل سنت و بابیت و بهائیت(.

5. باطنیه و مذاهب کلاسیک و مدرن آن.

6. صوفیه و صوفى‏گرى در لباسهاى جدید.

7. روایات ثواب و قراءت قرآن و... ثواب‏گرا کردن جامعه از طریق بیان ثواب پاره‏اى اعمال که در هندسه شریعت جایگاه چندانى ندارد.

8. آداب و رسوم خرافى: اعیاد و وفیات و جشنها و عزاها.

9. عقاید ماورائى: اجنه و ارواح و سحر و علوم غریبه: این‏گونه مسائل، اگرچه فى الجمله مورد تأیید قرآن و روایات‏اند، اما نباید آثار و جایگاه آنها را به تمام زندگى انسان سرایت داد. همان اندازه که قرآن تأیید و از آن بحث کرده کافى است.

10. خرافه‏نمایى.

 

محورهاى موردتوجه به خرافات در حوزه برون‏دینى

در بحث خرافه‏زدایى در نگاه برون دینى )اسلام( ناگزیر هستیم درباره جامعه کنونى، بویژه در سطح جهانى شناختى دقیق داشته باشیم. این شناخت در عرصه‏هاى گوناگون )فرهنگ، سیاست، علوم، ادیان، اخلاق، هنر و ادب، ارتباطات، اقتصاد، حقوق، صنعت و تکنولوژى و... ( درخور پى‏گیرى و بحث است، اما آن‏چه به کار ما مى‏آید و به صورت مستقیم باطلاب و بحث خرافه در پیوند است سه حوزه را مى‏شود در نظر داشت:

1. فرهنگ و تمدن معاصر: فرهنگ مهاجم و رقیب فرهنگ اسلامى، یعنى فرهنگ غربى و آمریکایى.

2. ادیان و مذاهب گذشته و معاصر: ادیان رقیب، مانند مسیحیت و یهود و بودیسم و مذاهب رقیب، مانند اهل‏سنت، وهابیت، تصوف منحرف; بت‏پرستهاى نوین، فرقه‏هاى لائیک و بى‏دین در لباسهاى نو. فرقه‏هاى شیطان‏پرستى و مدرن.

3. علوم و فنون معاصر: علوم و فنون هم ردیف و در پیوند با دانشهاى اسلامى، مانند فلسفه غرب، علوم انسانى، علوم ادیان، فنون تبلیغى و ارتباطى و... .

4. مکتبهاى مختلف سیاسى و اقتصادى و اخلاقى و... .

از سوى دیگر، با نگاه کاربردى و مخاطب محور خرافه‏شناسى را باید به دو گرایش اصلى تقسیم کنیم که هریک مى‏تواند در دو شاخه فکرى و رفتارى، با مخاطبان مختلف، مورد توجه قرار گیرد:

1. خرافه‏شناسى داخلى

× فکرى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى(

× رفتارى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى(

2. خرافه‏شناسى خارجى و بین‏المللى

× فکرى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى(

× رفتارى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى(

 

سطوح آموزشى و پژوهشى

یکى از مؤلفه‏هاى مهم در طراحى یک رشته تحصیلى، توجه به سطحها و مرحله‏هایى است که دانش و دانش‏پژوه طى مى‏کند. این سطح‏بندى در خرافه‏شناسى باید سازوار با سطح‏بندى درسهاى حوزه و عمق و سنگینى و گستره مباحث نیز باید سازوار با سطح علمى و فراغت زمانى دانش‏پژوهان دروس حوزه باشد. خرافه‏شناسى را نیز همچون سایر رشته‏ها باید در سه سطح پى‏ریزى کرد:

1. سطح یک و دو: برنامه‏هاى این سطح به دو صورت درخور طرح است. نخست این‏که حوزه به صورت مستقل رشته‏اى درباره خرافه‏شناسى و خرافه‏زدایى بنیان نگذارد و تنها در بخشى از درسهاى سطح یک و دو، کتابها یا واحدهاى درسى به خرافه‏شناسى ویژه سازد که طلاب، دست کم، با بخشى از اطلاعات خرافه‏شناختى در ایّام تبلیغ حاضر شوند.

صورت دوم این است که یک برنامه درسى سبک در کنار برنامه‏هاى کنونى سطح یک و دو طراحى شود و فارغ التحصیلان این سطح در فاصله‏هاى ایّام تبلیغى در مراکز گوناگون کشور حاضر شوند و در قالب جلسه‏ها و کلاسها و در صورت وجود شرایط در منبرها به روشنگرى آموخته‏هاى خود و مبارزه فرهنگى با خرافه‏ها در هر منطقه بپردازند.

2. سطح سه: دومین سطح علمى و پژوهشى و تبلیغى براى خرافه‏شناسى مى‏تواند دربردارنده درسهاى تخصصى و نیمه تخصصى در این زمینه باشد و فارغ التحصیلان این سطح مى‏توانند در پایگاه‏ها، آموزشگاه‏ها و کانونهاى تخصصى و دانشگاه‏ها، در داخل کشور و مراکز عمومى و مساجد در خارج کشور، حاضر شوند و به دفاع از مبانى درستِ تشیع و خرافه‏زدایى از چهره اسلام بپردازند.

3. سطح چهار: سومین سطح خرافه‏شناسى هماهنگ با سطحهاى دیگر در رشته‏هاى تخصصى، باید دانش‏پژوه را به درجه‏اى از اجتهاد در موضوعهاى مربوط به خرافه‏شناسى و خرافه‏زدایى برساند و مهارتهاى وى را در این زمینه کامل کند. فارغ‏التحصیلان این سطح مى‏توانند در مراکز صدا و سیماى داخل و خارج از کشور و در دانشگاه‏هاى سراسر جهان و در جلسه‏هاى علمى و مناظره با گروه‏هاى منحرف و افکار باطل و التقاطى بپردازند و در برنامه‏هاى زنده رسانه‏اى به شبهه‏ها و پرسشها پاسخ گویند.

 

برنامه درسى

یکى از مهم‏ترین مؤلفه‏هاى تدوین یک رشته علمى، شالوده‏ریزى برنامه درسى آن رشته است. براى نگارش و مهیاسازى برنامه درسى این رشته لازم است، این برنامه در دو سطح یا دو بخش سامان‏دهى شود. یکى به صورت برنامه تکمیلى و پیوسته به برنامه موجودِ سطح یک و دو، و دیگرى به صورت یک رشته مستقل و موضوع تخصصى که همچون رشته‏هاى تخصصى دیگر در سطح حوزه داراى برنامه‏اى جداگانه باشد.

الف. برنامه درسى خرافه‏شناسى در برنامه فعلى حوزه

طراحى هر برنامه درسى، بر شناختى صحیح از فراگیران و دانش موردنظر و نیازهاى محیطى به دانش موردنظر استوار است. از آن‏جا که هنوز دانشى به این نام شکل واقعى به خود نگرفته است، نمى‏توان برنامه جامع و کامل براى آن ارائه داد، لکن باتوجه به این‏که بسیارى از موضوعها و گزاره‏هاى مربوط به این رشته در دانشهاى حوزوى پراکنده‏اند و کمابیش روى آنها کار شده است، مى‏توان بدون ارائه ساختار و نظام جامع، تنها به ارائه موضوعها و گزاره‏هایى پرداخت که با آن درگیرند، بویژه اگر مخاطبان این برنامه درسى به لحاظ سطح علمى و مهارتى همطراز باشند، این کار آسان‏تر خواهد بود. در برنامه کنونى حوزه که چهار سطح تحصیلى را دربر مى‏گیرد، مى‏توان در دو سطح ابتدایى، موضوعها و گزاره‏هایى درباره خرافه‏شناسى در دستور کار آموزش قرار داد. پیشنهادهاى ما براى سامان‏دهى برنامه درسى سطح یک و دو درباره خرافه‏شناسى به صورت زیر است:

سطح یک:

خرافه‏ها در جهان

خرافه‏ها در جامعه‏هاى اسلامى

سطح دو:

خرافه‏ها و عزادارى

خرافه‏هاى اعتقادى

خرافه‏ها و آداب و سنن

حداقل برنامه‏هایى که ضرورى است براى سطح یک و دو در حوزه براى موضوع خرافه مورد توجه باشد، عبارت از:

1. مکتبها و مذهبهاى خرافى در گذشته )مباحثى مانند ملل و نحل کلاسیک لکن، به صورتى که به موضوع خرافه‏ها و مسائل جمعى آنها توجه داشته باشد(

2. مکتبها و فرقه‏هاى خرافى معاصر و آشنایى با افکار و شیوه‏هاى تبلیغى آنها )مباحثى چون روان‏شناسى تبلیغ(

 

ب. برنامه درسى خرافه‏شناسى در قالب یک رشته تحصیلى

رشته‏هاى تحصیلى در حوزه، با مشکلاتى چند دست به گریبان‏اند که یکى از عمده‏ترین آنها، کمبود برنامه درسى جامع و سازوار با نیازهاى دانش‏پژوهان است. ورود بسیارى از اطلاعات و برنامه‏هاى جنبى به گستره برنامه آموزشى یک رشته تخصصى، باعث خروج از مسیر صحیحِ رشته موردنظر مى‏شود، تا جایى که در بسیارى از این رشته‏هاى تخصصى، حاشیه جاى متن را مى‏گیرد و دانشها و مهارتهاى لازم موردنیاز دانش‏پژوه براى رشته موردنظر در اختیار وى قرار نمى‏گیرد.

 

1. سطح سه:

خرافه‏ها در جهان

گزارشى مستند از چگونگى خرافه‏ها در جهان امروز، بویژه در کشورهاى غیر اسلامى.

نمایاندن، سیر و دامن‏گسترى و چگونگى خرافه‏ها در جهان امروز و آشنایى با افکار و رفتارهاى باطل در تمام دنیا به گونه‏اى که همراه با تحلیل و نقد و بررسى باشد و دانش‏پژوه را براى رویارویى با آنها آماده کند. این موضوع اگرچه مى‏تواند در قالب کتاب درسى مطرح شود، لکن بهتر است از نرم‏افزار و اینترنت در کلاس بهره برد و به جاى مطالعه کتاب، به روزتر و عینى، با بهره‏گیرى از اینترنت و با حضور استادان برجسته این موضوعات و اساتید فرق و مذاهب و غرب و شرق‏شناسان، درباره خرافه‏هاى مختلف به جست‏وجو پرداخت و آمار و حضور کنونى این خرافه‏ها را در سرزمینهاى گوناگون و جاى‏جاىِ جهان رصد کرد.

خرافه‏ها در جامعه‏هاى اسلامى

گزارش مستند و نوین از چگونگى و اوج و فرود خرافه‏ها در کشورهاى اسلامى در بین مسلمان.

امروزه کشورهاى مسلمان در تولید و ترویج خرافه‏ها، دست کمى از غیر مسلمانان ندارند. در هر کشورى، سازوار با روحیه‏ها، آداب و رسوم قومى و قبیله‏اى که از قدیم بر جاى مانده است، خرافه‏هاى بسیارى ریشه دوانده و ماندگار شده است. از سوى دیگر تهاجم گسترده فرهنگى از سوى غرب و شرق و غیرمسلمانان در میان مسلمانان، عامل دیگرى است که سبب ترویج خرافه‏ها در میان مسلمانان شده است.

 

ریشه‏شناسى خرافه‏ها

یکى از مهم‏ترین مباحث خرافه‏شناسى، توجه به ریشه‏ها و زمینه‏هاى پیدایش و رشد خرافه‏ها در جامعه‏هاى انسانى است. عوامل مختلف درونى و روانى انسان و عوامل بیرونى، مانند: حکومتها و سیاستها، ادیان، شیاطین و... تحلیل کامل زمینه‏هاى روانى گرایش به خرافه در انسانها و روشهاى مقابله با آن در این بخش مورد توجه قرار مى‏گیرد. از باب مثال، از جمله ریشه‏هاى خرافه‏ها جنبه خیال‏انگیزى و پندارگرایى انسان است که وى را از عقل‏گرایى دور مى‏سازد و پندارها و وهمها را واقعیت مى‏پندارد. در بحث ریشه‏شناسى باید به صورتى دقیق‏تر و عمیق‏تر این موضوع بررسى شود و شیوه‏هاى تربیت عقلانى انسان و درمان خیال‏پردازى و شست‏وشوى پندارها و وهمها از ذهن وى مورد بررسى قرار گیرد.

همچنین شیاطین به عنوان یکى دیگر از عوامل ترویج خرافه‏ها باید در کانون توجه قرار بگیرند و روشهاى آنها در اغواى انسانها و ترویج خرافه‏باورى به بوته بررسى قرار گیرد. شیطان که دشمن قسم خورده ما انسانهاست، وعده اغواى انسانها و زیباسازى همه خرافه‏ها و عقاید و رفتارهاى باطل را درباره انسان به خداوند داده است:

»قَالَ رَب بمَا أغوَیتَنى لأزَیِّنَنَّ لَهُم فى الأرضِ وَلأغوِیَنَهُم أجمَعینَ»6

گفت: اى پروردگار من، بدان روى که مرا گمراه کرده‏اى، در زمین بدى را به چشم‏شان بیارایم و همه را گمراه کنم.

»وَلاُضِلَّنَّهُم وَلاُمَنِّیَنَّهُم وَلاَمُرَنَّهُم فَلَیُبتِّکنَّ ءَاذَانَ الاَنعام وَلاَمُرَنهُم فَلَیُغَیرُنَّ خَلقَ اللّهِ...»7

و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم کرد، و وادارشان مى‏کنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند، و وادارشان مى‏کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند.

ریشه‏هاى مکتبى و فکرى خرافه‏ها که هر خرافه‏اى به چه آیینى مربوط است و از کدام نحله و فرقه‏اى سرچشمه مى‏گیرد نیز، در روشنگرى خرافه و بازشناسى آن بسیار مؤثر است. از این روى، تاریخچه خرافه‏ها در ادیان و مکتبهاى مختلف در جهان باید مورد توجه باشد.

 

اصطلاح‏شناسى خرافه

اصطلاحات قدیمى در ادیان و مذاهب: این اصطلاحات در منابع مختلف اصطلاح‏شناسى علوم یافت مى‏شود و باید آنها جمع‏آورى شود و به صورت یک واحد درسى یا پژوهشى مستقل درآید. منابعى چون: فرهنگ اصطلاحاتِ کلامى، فلسفى، عرفانى و ادیان و مذاهب در صدر این‏گونه منابع قرار دارند.

اصطلاحات جدید در قالبها و جلوه‏هاى زیباشناختى و تزیین شده بسیار است. این شیوه که همان روش ابلیس و یارانش در اغواى انسان است، امروزه در حوزه خرافه بسیار مدنظر است.

کتاب‏شناسى و مرجع‏شناسى خرافه

در چهار زمینه مى‏بایست کتاب‏شناسى در باب خرافه‏شناسى انجام بگیرد:

1. کتابهایى که به گونه مستقیم با بحث از خرافه‏ها یا ترویج خرافه‏ها و یا خرافه‏زدایى مربوط مى‏شود.

2. کتاب مقدس و منابع خرافه‏خیزِ یهود و مسیحیت و منابع پژوهشهاى غربیان در این زمینه به صورت کار عملى و کارگاهى

3. دایرة المعارفهایى که غربیان درباره مسائل مختلف، از جمله درباره اسلام نوشته‏اند و پر از خرافاتى است که یا خود جعل کرده و یا با استناد به منابع ضعیف اسلامى برداشت کرده‏اند. دانشجویان این رشته باید با مباحث مطرح در این دایرة المعارفها آشنایى داشته باشند.

4. جوامع حدیثى اهل‏سنت و آگاهى و کار عملى در اسرائیلیات و جعلیات و خرافه‏هاى موجود در آنها.

زبان تخصصى خرافه‏شناسى

در زمینه‏هاى ادیان، مذاهب، سیاست و فرهنگ که پاره‏اى از آنها با جهت مذهبى خرافه‏ها در ارتباطاند و پاره‏اى دیگر با ترفندهاى ارتباطى و تبلیغاتى و رسانه‏اى، باید زبان تخصصى مورد توجه باشد. متأسفانه اکنون پس از گذشت سى‏سال از انقلاب اسلامى، حوزه علمیه درباره زبان تخصصى و حتى زبان عمومى، کارى نکرده است، حال آن‏که عامل ارتباط با جهان و اقوام و ادیان مختلف زبان است و ما در صورت ندانستن آن، مهم‏ترین ابزار تبلیغى خود را از دست مى‏دهیم. اگر دانستن زبان در رشته‏هاى دیگر حوزوى براى طلاب اهمیت نداشته باشد، در چنین رشته‏اى، که هر لحظه باید به شبهات و خرافات جدید آگاه باشد و مقابله کند، امرى ضرورى است.

دانشهاى پیوسته با خرافه‏شناسى

آشنایى با رشته‏هاى حوزوى که پیوستگى بیش‏تر با مباحث مربوط به خرافه‏ها دارند و زوایایى که مورد بحث قرار مى‏دهند، به عنوان مثال کلام )قدیم و جدید( و ادیان و مذاهب در صدر دانشهاى خرافه‏شناختى قرار دارند. اما فقه نیز به نوبه خود در بحث از احکام خرافه‏ها و خرافه‏پردازى و خرافه‏پردازان دخیل است و تاریخ و تفسیر و حدیث نیز با این موضوع پیوستگى عمیقى دارند. از این‏روى، در رشته خرافه‏شناسى، باید مسائل مهمِ این دانشها، مورد توجه باشد و مهارتهاى عمده این دانشها و اطلاعاتى که در موضوع خرافه‏شناسى و خرافه‏زدایى به کار مى‏آید، برجسته شود و به عنوان واحدهاى درسى آموزش داده شود.

 

2. سطح چهار:

سطح چهارم این رشته باید، همراه با دانستن تمام مسائل موردنیاز و به کار بردن تمام مهارتهاى موردنیاز در این رشته باشد و فارغ التحصیلان این سطح در این موضوع بالفعل و در آمادگى کامل باشند. موضوعات مختلفى مى‏تواند در این سطح براى دانش‏پژوهان مطرح شود که مهم‏ترین آنها عبارت‏اند از:

خرافه‏شناسى از منظر قرآن

مبارزه قرآن با خرافات جزو اصلى‏ترین محورهاى رسالت قرآن است. در تمام داستانهاى قرآن، آن‏جا که اسلوب مناظره حاکم است و سبک آسیب‏شناسانه در متن و موضوع آیات جریان دارد و همچنین در آن‏جایى که بحث از خلقت آسمانها و زمین و انسان و فرشتگان و... در میان است، همگى به برطرف کردن خرافات و تصحیح اعتقادات و رفتارهاى انسان نظر دارد.

1. مبارزه با خرافات اعراب صدر اسلام و جاهلیت

2. مبارزه با خرافات یهودیان، داستانهاى موسى(ع)، گذشته بنى‏اسرائیل، اعتقادات باطل آنان، مانند ابراهیمى بودن دین آنان و...

3. مبارزه با خرافات مسیحیان، اعتقادات باطل مسیحیان، داستانهاى عیسى(ع) و مریم و حواریون و...

4. مبارزه با خرافات سایر ادیان، مانند مجوس و صابئین

5. مبارزه با خرافات مسلمانان صدر اسلام، مانند قضیه زید

6. مبارزه دائمى با تمام خرافات، به خاطر قاعده جرى قرآن

موضوعاتى که درباره خرافه‏شناسى از منظر قرآن مى‏توان در کلاسها در قالب پژوهش یا تدریس مطرح کرد عبارت‏اند از:

1. چیستى خرافه و الفاظ مرتبط با آن در قرآن

اساطیر:

»إذا تُتلى عَلَیهِ آیاتُنا قالَ أساطیرُ الأوَّلین»8

هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود مى‏گوید: اینها افسانه‏هاى خرافى پیشینیان است.

فند:

»وَلَمَّا فَصَلَتِ العیرُ قالَ أبُوهُم إِنى لاَجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَو لا أن تُفَندُونِ»9

هنگامى که کاروان ]از مصر[ حرکت کرد، پدرشان ]در کنعان[ گفت: حقیقت این‏که بوى یوسف را احساس مى‏کنم، اگر مرا خرافاتى نینگارید.

تحریف:

»یُحَرِفُونَ الکَلِمَ مَن بَعدِ مَواضِعِهِ»10

آنان سخنان را از مفهوم اصلى‏اش تحریف مى‏کنند.

هزل:

»اِنَّهُ لَقَول فَصل. وَ ما هُوَ بِالهَزلِ»11

این قرآن به یقین گفتارى قاطع و جداکننده ]حق از باطل[ است. و هرگز بیهوده و شوخى نیست.

بدعت:

»وَ رَهبانِی‏ةَ ابتَدَعُوها... »12

و رهبانیتى را )ترک دنیا و انقطاع از مردم براى عبادت را( هم از خود اختراع کردند.

باتوجه به موارد کاربرد این واژگان در قرآن کریم، مى‏توانیم دیدگاه قرآن را درباره خرافه و گستره آن و برخوردهایى که با این موارد داشته است بررسى کنیم.

2. ملاکهاى بازشناسى خرافه و حق در قرآن و روایات

از جمله مهم‏ترین بحثهاى درخور طرح در خرافه‏شناسى، رسیدن به معیارها و اصولى است که به کمک آنها بتوان خرافه را از غیرخرافه بازشناخت. این معیارها در جاهایى که به برداشتهاى عقلى مربوط مى‏شود، در منطق مورد بحث قرار مى‏گیرد، اما بیش از آن و بهتر از آن در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است که با به دست آوردن این ملاکها و معیارها، گام مهمى در مبارزه با خرافه‏ها برداشته مى‏شود، چون دانش‏پژوهان پس از آگاهى از این ملاکها با بیان این موارد براى مردم به صورتِ روش‏مند و منظم مى‏توانند جامعه را به سمت مبارزه جدى و علمى با خرافه‏ها هدایت کنند.

از باب مثال، آن‏چه در قرآن آمده که:

»فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ القَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ وَأُولئِکَ هُمْ أُولُوا الأَلْبابِ»13

پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند. آنان کسانى هستند که خدا هدایت‏شان کرده و آنان خردمندان‏اند.

ملاکى است براى تمامى سخنها و نظریه‏ها و دیدگاه‏هاى سیاسى، مذهبى، علمى، اخلاقى و... این مباحث در روایات به شکل گسترده‏ترى مى‏تواند پى‏گیرى شود. مانند این‏که امیر کلامِ على(ع) فرمود:

»آن‏چه شنیده‏اى باور مکن و آن‏چه دیده‏اى بپذیر، چون مرز میان حق و باطل بسیار به هم نزدیک است. »14

ملاکى است براى بازشناسى خرافه‏هاى شنیدارى از واقعیتهاى شنیدارى. همچنین باتوجه به این‏که باطل و خرافه همواره لباس حق پوشانده مى‏شود، تا به جاى حق بنشیند، باید بدانیم که خرافه شبیه‏ترین چیزها به حق است و باید در بازشناسى آن دقت کافى به عمل آید.

باتوجه به آن‏چه گذشت، هرچه ظرافت کار در خرافه‏بیش‏تر باشد، بیش‏تر در ذهن جا باز مى‏کند و به جاى حق، خود را مى‏نمایاند بیش‏تر نمایان مى‏شود و باطل بودن آن کم‏تر به ذهن مى‏آید. بنابراین، روشن کردن معیارهاى خرافه‏شناسى از منظر قرآن و روایات در کنار عقل و منطق، جزو مهم‏ترین دروس این دوره و جزو اساسى‏ترین روشها در هدایت مردم به دورى از خرافه است.

3. خرافات مطرح شده در قرآن

قرآن کریم، خرافاتى را در آیات و سوره‏هاى مختلف خود گزارش مى‏دهد و به نقد و مبارزه با آنها مى‏پردازد. عمده این خرافه‏ها را در سه دسته مى‏توان تقسیم‏بندى کرد:

الف. ادیان پیشین )یهود، مسیحیت، مجوس و صابئین(

ب. جاهلیت پیش از اسلام

ج. معاصر

 

خرافه‏شناسى در حدیث

احادیث پس از قرآن کریم دومین منبع معتبر براى پى بردن به حقیقت خرافه و واقعیت به شمار مى‏آیند. با این تفاوت که دست بشرى در روایات تأثیر گذاشته و پاره‏اى از روایات، خود، خرافه هستند. براین اساس مباحث خرافه‏شناسى در احادیث بسى گسترده‏تر و از قرآن کریم خواهد بود. در زمینه احادیث در چند موضوع باید کار شود.

× حدیث اهل‏سنت که منبع بسیارى از خرافه‏هاى مطرح شده در جهان اسلام به این منابع بر مى‏گردد. احصاى کامل این موهومها که معارض با عقل و قرآن و سنت صحیح نبوى است، به صورت ناقص در آثار علماى شیعه آمده است، لکن با نگاه خرافه‏شناختى بار دیگر باید تمام صحاح سته و دیگر کتابهاى معتبر اهل‏سنت مورد بررسى قرار گیرد. به یقین اگر این کار زودتر و از سوى علماى اهل‏سنت انجام مى‏گرفت، شاهد تولید آثارى سخیف و کفرآمیز چون »آیات شیطانى» نبودیم.

× فقه الحدیث روایات مرتبط با علوم: دانش بشرى در عصر کنونى بر تجربه استوار است و در این مسیر، همواره اختراعها و اکتشافهاى جدید صورت مى‏گیرد. برخى از یافته‏هاى جدید بشرى، در ظاهر مخالف با پاره‏اى از روایات است. از این روى، هم باید در سند و متن روایات بررسى و دقت کافى انجام گیرد و هم در برابر بودن و برابر نبودن یافته‏هاى علمى انسان با روایات و هم در روش فهم این روایات، بر فرض صدور آنها از معصومین(ع)

× فقه‏الحدیث روایات مربوط به جهان هستى و موجودات و فرشتگان: کتاب سماء و عالمِ بحارالانوار، که بسیارى از احادیث را در خود جاى داده است،15 به احادیثى مى‏پردازد که درباره آفرینش عالم و موجودات و ساختار جهان و مسائلى از این دست بحث مى‏کند و روایات بسیارى در این مباحث وجود دارد که نیاز به فقه الحدیثِ جدى دارد، چون به ظاهر پاره‏اى از این روایات ناسازگاریهایى با یافته‏هاى علمى بشر دارند. معارف مطرح شده در این روایات، هم به دلیل سنگینى و هم به دلیل احتمال ناسازگارى که به گفته شمارى از صاحب‏نظران، با علوم تجربى دارند، باید بحثهاى دقیقى درباره آنها صورت بگیرد.

× فقه الحدیث روایات گذشته‏پژوهى و تاریخى: در این‏باره سه موضوع از اهمیت بیش‏ترى برخوردار است:

1. تاریخ انبیاء: از جمله مسائلى که در قرآن کریم و منابع روایى و تاریخى مورد توجه زیادى قرار گرفته، سیره و تاریخ انبیاء(ع) است. این موضوع چون به صورت مشترک موردتوجه عهدین و اهل کتاب نیز بوده است، خرافه‏ها و گزاره‏هاى جعلى بسیارى بر آن افزوده شده است.

2. تاریخ صدر اسلام: تاریخ صدر اسلام از عصر جاهلیت تا غیبت امام عصر(ع) داراى فراز و فرودهاى بسیار در گردآورى، نگارش و تحلیل و منابع و مدارک تاریخى است. گرچه طلاب به صورت عمومى دوره‏اى فشرده و کوتاه از تاریخ اسلام معصومین را در طول چند سال از سطح، مرور مى‏کنند، لکن اختلاف دیدگاه‏ها درباره بسیارى از مسائلى که در این کتابها مطرح شده است، به حدى است که لازم است، در نگاهى جداگانه تمامى این منابع از زاویه خرافه‏شناسانه مورد بازخوانى و ارزیابى قرار گیرد و این موضوع باید به عنوان یکى از رسالتهاى دایمى خرافه‏پژوهى مورد توجه باشد، تا پس از چندى، شاهد برخوردارى از تاریخى محکم و متقن از صدر اسلام باشیم.

3. تاریخ عاشورا: گرچه شهید مطهرى در حماسه حسینى و شمارى از اهل فکر پس از وى، درباره نقد و بررسى تاریخ عاشورا و پیراستن آن از خرافات کارهاى شایسته‏اى انجام داده‏اند، لکن این کارها همگى، موردى و پراکنده است و لازم است در قالب چندین واحد درسى و به صورت مستمر در حوزه‏هاى علمیه و در یک رشته تخصصى به آن پرداخته شود، تا روزى که تاریخى بسیار روشن و محکم از عاشورا در دست باشد که حجتى براى تمام مبلغان و کتابهاى درسى و برنامه‏هاى رسانه‏اى در ایران و سطح جهان تشیع باشد.

نتیجه‏هاى چنین واحد درسى مى‏تواند پس از چندین سال به صورت کتابهاى درسى، در سالهاى پیشین حوزه و هم‏چنین در رشته‏هاى تخصصى دیگر و خصوصاً رشته تخصصى تبلیغ و در دوره‏هاى آمادگى پیش از ایام تبلیغ مورد استفاده فراوان قرار گیرد و به نوعى، هماهنگى کامل در ارائه تاریخى متقن و مورد اجماع از عاشورا به وجود آید.

× فقه الحدیث روایات ظهور و آینده‏پژوهى: همچنان که درباره گذشته و تکوین عالم، خرافه‏هاى زیادى پدید آمده و علم بشرى نیز هنوز در این زمینه نظرى قطعى نداده است، درباره آینده جهان و انسان نیز در تمامى ادیان و مذاهب مطالب نادرست بسیار جعل شده است. به یقین درست‏ترین دیدگاه درباره آینده دیدگاه شیعه است که در کنار قرآن، با اتکاى به روایات صحیح از معصومین(ع) تصویرى روشن و به نسبت، کامل از آینده انسانى به دست مى‏آورد، لکن در این زمینه نیز جداسازى و بازشناسى روایات آخرالزمان و عصر ظهور و جداسازى پاره‏اى خرافه‏ها و جعلیات در این زمینه ضرورى به نظر مى‏رسد. این بخش از واحدهاى درسى با موضوعها و گزاره‏هاى مؤسسات مهدویت نیز، پیوستگى مى‏یابد.

×  اسرائیلیات: دسته‏اى دیگر از روایات که در منابع تفسیرى به اسرائیلیات معروف شده‏اند، در پاره‏اى از منابع اهل‏سنت وجود دارند که خرافه‏ها و افکار باطل یهودیان و اهل کتاب را وارد فرهنگ اسلامى کرده‏اند. بازشناسى این روایات و آشنایى با آنها و ریشه‏شناسى آنها در عهدین و دیگر آثار اهل کتاب مى‏تواند به روشنگرى روشهاى نفوذ یهود و مسیحیت در دیگر فرهنگ‏ها و بویژه در فرهنگ اسلامى، کمک شایانى نماید.

× روایات تحریف قرآن: از جمله گزاره‏هاى مهم دیگر که باید در سطح تخصصى و اجتهادى به آن پرداخته شود، روایات تحریف قرآن است که در پاره‏اى از تفاسیر شیعه و سنى به آن اشاره شده است و برخلاف اجماع شیعه و سنى به تحریف نشدن قرآن، این روایات را شمارى از علماى فریقین در نوشته‏هاى خود آورده‏اند و بدین سبب، توهم تحریف قرآن را به وجود آمده است.

× روایات غلو: دسته دیگرى از روایات که یا غلوآمیزند و یا غلوآمیز به نظر مى‏آیند، باید موردتوجه دانش‏پژوهان در این سطح قرار گیرند. این روایات که دست‏آویز پاره‏اى از فرقه‏ها که در توجیه عقاید و رفتارهاى باطل خود هستند، قرار گرفته، به صورت کامل گردآورى نشده و در کنار هم و با نگاه جامع مورد نقد و بررسى قرار نگرفته‏اند.

باتوجه به آن‏چه درباره روایات گذشت، در دو زمینه باید روى روایات کار کرد:

× بازشناسى و جداسازى روایات خرافى در موضوعات مختلف

× بازشناسى، جداسازى و روشنگرى روایات خرافه‏نما که در واقع خرافه نیستند و چنین به نظر مى‏رسند و نیاز به شرح و روشنگرى دارند. این امور حالت خرافه‏نمایى دارند، اما خرافه نیستند و مى‏توان با آیات و روایات معتبر مرز این مسائل را از هم جدا کرد.

 

خرافه‏شناسى در ادیان و مذاهب

از دیگر موضوعات تخصصى درباره خرافه، نگاهى عمیق‏تر و دقیق‏تر به مذاهب و ادیان و مکتبهاى نوین در غرب و شرق است که مبناى بسیارى از آنها بر خرافه‏ها و پندارهاى واهى است و این مکتبها، با روشهاى نوین و در قالبهاى جدید، همان فکرهاى قدیمى و نسخ شده را به بازار آورده‏اند و در بسته‏بندیهاى جدید، به جهانیان عرضه مى‏کنند. شناسایى این مکتبها و روشهاى مقابله با آنها به صورت تخصصى، باید یکى از واحدهاى اصلى سطح چهار این رشته باشد. دیگر برنامه‏هاى سطح چهار، بیش‏تر باید ناظر به پرورش مهارتها و فنون تبلیغى و مناظره‏اى و رسانه‏اى در زمینه خرافه‏زدایى شود که در ادامه خواهد آمد.

 

کتابهاى درسى

کتاب درسى نمود عینى یک برنامه درسى و نقطه اتکاى برنامه‏هاى آموزشى است. از این‏روى، در نخستین گام براى شکل‏گیرى یک رشته مستقل در باب خرافه‏پژوهى، باید جزوه‏هاى آموزشى به سبک کتابهاى درسى تهیه و تدوین گردد و پس از گذراندن یک یا چند دوره آموزشى بازخوردهاى کتابهاى درسى گرفته شود و پس از کامل شدن، به صورت کتاب درسى رسمى مورد توجه قرار گیرد. شمار و چگونگىِ کتابهاى درسى را برنامه درسى روشن مى‏کند که در ادامه خواهد آمد.

کتابهاى محض: کتابهاى درسى موردنیاز یک رشته محض، مانند فلسفه، یا منطق، یا کلام و یا ادیان و مذاهب.

کتابهاى میان رشته‏اى: کتابهاى درسى یک دانش میان رشته‏اى مانند خرافه‏پژوهى یا فقه‏پژوهى قرآن.

در کتابهاى درسى میان رشته‏اى، که خرافه نیز بیش‏تر چنین حالتى دارد، به طور معمول، دو یا بیش از دو تخصص در کنار هم حضور دارند و مسأله به گونه‏اى است که چند دانش در کنار هم و البته هر یک از زاویه‏اى جداگانه، همان مسأله را مورد بررسى قرار مى‏دهند.

 

کارگاه‏هاى خرافه‏پژوهى

کارگاهى کردن درسهاى حوزوى، بویژه رشته‏هایى که شایستگى عملى و فنى بیش‏ترى دارند، مانند فقه و تفسیر و کلام بسیار ضرورى و درخور اهمیت است. دانشى که باید با تمرین و کار به نتیجه برسد، نمى‏تواند با صرف داده‏هاى خشک و اطلاعاتِ صرف، ثمربخش باشد. یکى از علتهایى که طلاب نمى‏توانند دانشهایى چون: اصول فقه، منطق، تفسیر و حتى خود اجتهاد را به خوبى با سرعت بیش‏تر به دست آورند و در آنها ورزیده شوند، این است که از ابتدا تا انتهاى دوره‏هاى حوزوى، تنها باید در کلاس گوش دهند و کار عملى هیچ جایگاهى در این برنامه‏ها ندارد. خرافه‏پژوهى و خرافه‏زدایى، بیش‏تر یک مهارت است، تا صرف دانش و داده‏هاى علمى، از این‏روى، باید دروس این رشته بیش‏تر به شکل کارگاهى و کارورزى به انجام برسد. حداقل سه کارگاه مهم براى خرافه‏پژوهى متصور است:

1. کارگاه اینترنتى: براى آشنایى با سایتها و منابع خبرى و تبلیغى مکتبهاى گوناگون و مذاهب منحرف و مراکز و رسانه‏هاى ترویج خرافه‏ها.

2. کارگاه آشنایى با منابع: منبع‏شناسى تخصصى خرافه‏ها در تمامى ادیان و مذاهب و نقد و بررسى آنها که باید به صورت عملى و بر روى خود منابع انجام شود.

3. کارگاه مهارتهاى خرافه‏زدایى و خرافه‏شناسى: کارگاه‏هاى خرافه‏پژوهى، به ایجاد و تقویت مهارتهایى مى‏پردازند که توان ذهنى و رفتارى دانش‏پژوهان این رشته را براى رویارویى با خرافات و خرافه‏پردازان فعال سازند. این مهارتها، بیش‏تر جنبه عملیاتى و اجرایى دارند. از این‏روى، دانش‏پژوهان باید هریک از مهارتها را در ضمن یک یا چند واحد درسى در کارگاه ویژه خرافه‏شناسى بگذرانند و در طول دوره با فنون مختلف مربوط به مهارت آشنا شوند. مهم‏ترین این مهارتها عبارتند از:

× مهارت مناظره.

× مهارت ریشه‏یابى سخن.

× مهارت مغالطه‏یابى.

× مهارت ارتباط با فرقه‏هاى خرافى.

× مهارتهاى جنگ روانى با خرافه‏گرایان.

× مهارتهاى رسانه‏اى در خرافه‏ستیزى.

× مهارتهاى مدیریت خرافه‏زدایى.

 

تکنولوژى آموزشى16 در خرافه‏شناسى

تکنولوژى آموزشى عبارت است از: مجموعه روشها و دستورالعملهایى که با استفاده از یافته‏هاى علمى براى حلّ مسائل آموزشى، اعّم از طرح، اجرا و ارزشیابى در برنامه‏هاى آموزشى به کار گرفته مى‏شود.17 تکنولوژى آموزشى را مى‏توان به »مهندسى آموزشى» مانند کرد که از طریق آن یک »تکنولوژیست آموزشى» مى‏تواند با استفاده از تکنیکهایى که مى‏داند براى آموزش طرحى ارائه دهد که ضمن تسهیل آن، یادگیرى سریع‏تر، مؤثرتر و پایدارترى را به همراه داشته باشد.18 تکنولوژى از لحاظ کمى و کیفى بر روند آموزش اثر مى‏گذارد. از باب مثال استفاده از تخته سفید و سیاه، نوار کاست، اسلاید، فیلم، رایانه و یا استفاده از طرحها، نقشه‏ها و وسائل آزمایشگاهى، بخشهایى از تکنولوژى آموزشى را تشکیل مى‏دهد که آموزش علم را با سرعت بیش‏تر و کیفیتى بالاتر پیش مى‏برند.

رشته خرافه‏پژوهى و مسائل مربوط به آن، به گونه‏اى است که پژوهش‏گران باید به صورت روزانه با مراکز مختلفِ اطلاعات درباره وضعیت خرافات و مکتبهاى انحرافى در سطح کشور و جهان آگاهى یابند و سازوار با وضعیت روز تصمیم بگیرند و برنامه هدف‏مند بریزند. از این‏روى، براى انجام پذیرفتن این هدف باید هم اطلاعات به روز باشند و هم مهارتها کارآمد باشند. یکى از راهکارهاى انجام پذیرفتن این هدف، تجهیز مراکز حوزوى یا مرکزى که به مباحث خرافه‏شناسى مى‏پردازند، به تکنولوژى پیشرفته آموزشى و مهارتى است. عمده این ابزار و تکنیک‏ها را مى‏توان در دو بخش ملاحظه کرد:

 

تکنولوژى کلاسى

از آن‏جا که خرافه‏پژوهى موضوعى زنده و در حال دگرگونى و تکامل روزانه است، اطلاعات در این رشته نیز هر روز نیاز به بازبینى و بررسى دارد و پیوستن دقیق و صحیح به منابع اطلاعاتى موردنیاز از جمله ضروریات این موضوع و دانش‏پژوهان آن است. بنابراین، کلاسهاى این رشته باید مجهز به اقسام رسانه‏هاى خبرى و بانکهاى اطلاع‏رسانى باشند، تا هم استادان و هم دانش‏پژوهان بتوانند، دانسته‏هاى خود را همگام با دگرگونیهاى جهانى و ملى پیش ببرند. بر این اساس، افزون بر تکنولوژیهاى مرسوم کلاسى، مانند تخته و نور و پروژکتور و نمودارهاى موردنیاز و نقشه‏ها و... باید براى تمامى دانش‏پژوهان کامپیوتر و امکان پیوستن به شبکه جهانى اینترنت و بانک نرم‏افزارى در داخل کلاس و کتابخانه کلاس حاوى منابع موردنیاز فراهم باشد.

 

تکنولوژى کارگاهى

چنانچه در بخش کارگاه گذشت، موضوعاتى در کارگاه درخور اهمیت‏اند که بیش از همه مهارتهاى کارگاهى است و براى ایجاد و تقویت این مهارتها در دانش‏پژوهان باید ابزارها و تکنولوژى موردنیاز این مهارتها در دسترس دانش‏پژوهان در داخل کارگاه باشد. به عنوان نمونه براى تمرین مهارت مناظره باید محیط طبیعى یک مناظره که حاوى میز و صندلیها و میکروفون و سکوى مناظره است، مهیا باشد و از سوى دیگر فیلم‏ها و نوارها و متون مناظره به صورت آرشیو در کارگاه موجود باشد که از آنها به عنوان منبع و مدلهاى مناظره در کارگاه استفاده شود.

 

مؤسسه خرافه‏شناسى و خرافه‏زدایى

چنان که در دانش برنامه‏ریزى آموزشى و درسى و مدیریت آموزشى روشن شده است، طراحى و تدوین مراحل کامل یک برنامه درسى و تبدیل آن به یک برنامه آموزشى که داراى مقاطع و مراحل مختلف آموزشى است، داراى پیچیدگیها و ظرافتهاى بسیارى است که در جاى خود نیاز به تحقیق کامل دارد، لکن آن‏چه در این مختصر نمى‏گنجد، ارائه یک طرح کلى و پیشنهادى است تا مسیر براى اظهار نظرها در این زمینه هموار شود و موضوعى باشد که محور بحث و گفت‏وگو قرار بگیرد. بر این اساس مى‏توان طرح کلى یک مؤسسه را، که هدف اصلى آن آموزش تخصصهاى مربوط به خرافه‏شناسى و مبارزه با خرافات است به دانش‏پژوهان ارائه داد.

به امید این‏که روزى حوزه علمیه به این ضرورت برسد و طرح کامل چنین مؤسسه‏اى و چنین رشته‏اى ریخته شود. مؤسسه‏اى که رشته خرافه‏شناسى را مورد توجه قرار مى‏دهد، برخلاف تخصصهاى دیگر که در دو معاونت آموزش و پژوهش خلاصه مى‏شوند، باید به چهار معاونت اصلى تقسیم شود که هریک داراى اهمیت خاص خود است:

 

بخش آموزشى مؤسسه

بخش آموزشى مؤسسه باید داراى دو بخش باشد. یکى بخش علمى و دیگرى بخش مهارتى. به نظر ما بخش مهارتى از اهمیت بیش‏ترى برخوردار است.

بخش علمى و معرفتى

1. خرافه‏شناسى

2. ریشه‏شناسى خرافه‏ها

بخش مهارتى کار

1. مهارتهاى مناظره

2. مهارتهاى تبلیغى خرافه‏ستیزى

3. مهارتهاى تشخیص خرافه

بخش پژوهشى مؤسسه

بخش پژوهشى مؤسسه که باید تمامى کتابها و مقاله‏هاى مهم و اثرگذار در حوزه خرافات را رصد کند و با تولید نشریات و کتابهاى ویژه خرافه‏زدایى براى درون و بیرون از حوزه، به تحلیل و تبیین مباحث تخصصى و عمومى درباره خرافات بپردازد. موضوعات اساسى که همواره باید در پژوهش مورد توجه باشد، براساس چهار محور انجام مى‏گیرد:

1. خرافه‏شناسى

2. خرافه‏زدایى

3. خرافه‏گرایى

4. خرافه‏زایى )ریشه‏شناسى خرافه(

بخش هنرى مؤسسه

عرضه خرافات و تحلیل هنرى آنها از زوایاى آسیب‏شناسانه و آثار فردى و اجتماعى آنها و بزرگ‏نمایى هنرى آنها براى دریافتِ عمومى و دریافت پیامهاى این موضوع در قالب فیلم و سریال و تصویر و نقاشى و خط و تئاتر و موسیقى. چون باطل از همان جهتى دفع مى‏شود که بروز کرده است. اگر خرافه در قالب هنرى ارائه مى‏شود، باید براى مبارزه با آن از همین راه استفاده کرد.

بخش تبلیغى و رسانه‏اى مؤسسه

چون چنین مؤسسه‏اى با موضوعات نوین درگیر است، هم باید در دریافت داده‏ها خود را به حد روزآمد برساند و هم در ارائه اطلاعات روزآمد و سازوار با شرایط فرهنگى و دینى مخاطبان باشد. در این زمینه باید به دو جهت توجه بیش‏ترى نمود:

1. عرضه عقاید و افکار سالم و غیرخرافى

2. تحلیل و تبیین، آسان‏سازى فهم و روشنگرىِ خرافه‏ها و پشت پرده آنها و ریشه‏هاى خرافه‏ها در مساجد و منابر و رسانه‏هاى جمعى و بویژه صدا و سیما. این بخش به ارتباط مؤسسه با مراکز فرهنگى و رسانه‏ها و بویژه با صدا و سیما مى‏پردازد و فراورده‏هاى فکرى و پژوهشى و بویژه فرآورده‏هاى انسانى مؤسسه را، که دانش‏پژوهانى فرهیخته هستند، به وادى رسانه و اطلاع‏رسانى از این طریق مى‏کشاند. این بخش مؤسسه همچنین مى‏تواند مشاور دائمى برنامه‏هاى مذهبى صدا و سیما و بویژه در سریالها و فیلم‏هاى مذهبى باشد.

 پى‏نوشتها:
1. المیزان، علامه محمدحسین طباطبایى، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 638 - 637/1.
.2evitingoC
.niamod3evitceffA
.niamod4rotomohcysP
niamod5. روان‏شناسى پرورشى، دکتر على‏اکبر سیف/149 - 136.
6. سوره حجر، آیه 39.
7. سوره نسأ، آیه 119.
8. سوره قلم، آیه 15.
9. سوره یوسف، آیه 94.
10. سوره مائده، آیه 41.
11. سوره طارق، آیه 13 و 14.
12. سوره حدید، آیه 27.
13. سوره زمر، آیه 17 و 18.
14. أمَا إنَهُ لَیسَ بینَ الحَقِّ والبَاطِلِ إِلاّ أربعُ أصَابِعُ.
همانا میان حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است. )اشاره به فاصله میان چشم و گوش(. نهج‏البلاغه/197.
15. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 64 - 54.
.61lanoitacudE
ygolonhcet17. مبانى نظرى تکنولوژى آموزشى، هاشم فردانش/ 15 و 16، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه‏ها )سمت(، چاپ چهارم، 1380.
18. مقدمات تکنولوژى آموزشى، محمد احدیان/2، بشرى، تهران.