شناسنامه و چکیده بحث:
موضوع بحث: بررسى چگونگى حرکت از وضعیت موجود در حوزه به وضعیت خوشایند.
هدف بحث: دستیابى به نقطههاى شروع براى تحول.
کلید واژهها: حوزه علمیه، تحول، مهارتمحورى.
چکیده بحث:
در این مقاله در هفت محور آموزش، تحقیقات، تبلیغ، مدیریت، فضاى عمومى طلاب، فضاى عمومى جامعه، فرهنگ حاکم بر زندگى طلاب، وضعیت موجود و وضعیت خوشایند، به صورت کلید واژه توصیف شدهاند و راهبرد کلان پدیدآورى تحول و حرکت از وضعیت موجود به وضعیت خوشایند ارائه شده است.
نقطه مرکزى در وضعیت موجود، کاربردى نبودن کارها و تلاشهاى طلاب و نقطه مرکزى در وضعیت خوشایند، تولید کیفیت در تلاشهاى طلاب معرفى شده است و راهبرد مرکزى براى این تحول نیز مهارت محورى در کلیه تلاشهاست.
پیش نیاز:
مطالب مقاله بر اصول وضع شده و نگرشهاى زیر استوار است:
1. حوزه علمیه، مجموعه مراکز و محافل رسمىِ آموزشى، تحقیقاتى، تبلیغى و مدیریتى که عهدهدار فهم، یا روشنگرى، یا دفاع از دین است.
2. دین، برنامه خداوند براى زندگى انسان در دنیا و شبکه هستى به هدف گذر و پیوستن به ابدیت است.
3. شبکه هستى، شبکه معادلههاى وجودى است.
4. معادله وجودى، تعیین کمیت، کیفیت، جهت، زمان، مکان و رتبه اثرگذارى و اثرپذیرى آفریدهها بر یکدیگر است، به گونهاى که به حرکت به سوى هدفى خاص بیانجامد.
5. فهم، کشف این معادلهها و روابط است.
6. ژرفا بخشى فهم، حرکت به سمت کشف روابط بیشتر است.
7. کاربرد، فعال سازى اثرِ یک موضوع براى رفع نقص است.
8. مهارت، توانایى کاربردى کردن اطلاعات است.
9. کیفیت، اثرگذارى و اثرپذیریى است که بیشترین فعال سازى براى رفع کاستى را داشته باشد.
10. تحول ایجاد تغییر در ساختارها، فرایندها و راهبردهاى حاکم بر یک سیستم به هدف تولید کیفیت برتر است.
11. در مدیریت تحول، باید معادله زیر حل شود: ایجاد تغییر در... از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، با استفاده از راهبردهاى مورد نظر = تولید کیفیت برتر.
بدنه بحث:
توصیف مبنى و وضعیت موجودِ زندگى:
اگر دین برنامه خداوند براى زندگى انسان است و اگر زندگىِ انسان داراى سطحها و لایههاى فردى و جمعى، ظاهرى و باطنى، موقت و ابدى است و اگر حرکت به سمت هدفِ دین نیازمند تنظیم کلیه این سطحهاست، آنگاه بدون مهارت براى فهم و ارائه دین به صورتى که توانایى ایجاد این تنظیم را به انسانها بدهد، نمىتوان بر اساس دین زندگى کرد.
و از آنجایى که زندگى نمىایستد و نیازها انسانها را وادار به تلاش براى رفع نیاز مىکنند و از آنجایى که تلاش انسانها در ساختار خلقت انجام مىپذیرد و ساختار خلقت به هم پیوسته، شبکهاى و قاعدهمند است، پس تلاش انسانها، ناگزیر، در قالب برنامه و قاعدهمند صورت مىپذیرد.
پس اگر دین به صورتى عرضه نشود که توانایى مدیریت زندگى را براى انسان ایجاد کند، انسان به برنامهها و مدیریتهاى رقیب کشیده خواهد شد.
و از آن جایى که تجربههاى بشرى در طول قرنهاى اخیر، برنامهها و مدیریتهاى به طور نسبى اثرگذارى را تولید کرده و آثار تمدنىِ گستردهاى را به جاى گذاشته است و معارف دینى در طولِ این قرنها، به واسطه عوامل بروندینى، انتزاعىتر و فردىتر شده، از حیطههاى برنامهریزى و مدیریتى فاصله بیشتر گرفتهاند، رقابت طرحها و برنامهها، تجربهها و فرهنگهاى بشرى با معارف دینى گستردهتر و عمیقتر شده است.
انسانهایى که مخاطب دین و معارف دینى و حوزههاى علمیه هستند نیز، در طول دهههاى اخیر، به واسطه زندگىِ رسانهاى، از موقعیتهاى رقیب، حسّ بیشتر پیدا کرده و سطح دانایى آنان نیز نسبت به پدیدهها و وقایع افزایش یافته است. پرسشگرى، تحلیلگرى، نقادى، جرأت و جسارت مخالفت نیز از شاخصهاى کسانى است که امروزه مخاطب حوزهها هستند.
این، توصیفِ وضعیتى است که حوزههاى علمیه با آن رو به رو هستند، وضعیتى که هرچه زمان رو به جلو مىرود تشدید مىشود.
وضعیت عمومى موجود در حوزههاى علمیه:
طلاب، کتابهاى زیادى را مىخوانند، مباحثه مىکنند و امتحان مىدهند، ولى کمتر اثربخشى این مطالب در از میان برداشتن دشواریها و کاستیهاى زندگى خودشان و دیگران دیده مىشود.
تحقیقاتى که در فضاى عمومى حوزه در جریان است بر اساسِ تولیدى است که صاحبنظران و متخصصان فن پیش از این انجام دادهاند، و حال دوباره بازسازى و عرضه مىشوند. این تحقیقات در قالب برنامه کاربردى نبوده، به صورت مسائلى فردى یا تئوریک ارائه مىشوند.
تلاشِ عمده در مجالس و محافل تبلیغى بر ایجاد وجد و شور معنوى در مخاطب است.
مدیریت کلان حوزه، با تمامى تلاشى که براى بالابردن سطح علمى حوزهها انجام مىدهد، خروجى عملىِ آن حفظ وضعیت موجود و نظمدهى بیشتر به امور براى نظارت جامع و صحیح بر آن است.
عموم طلاب، خود را مبلغانى که موظف به انتقال پیام دین به مردم هستند، مىبینند و در مقایسه با دیگر اقشار جامعه، دست خود را از امکانات حداقلىِ عموم نیز کوتاه مىبینند.
عموم طلاب، سبک و اسلوب زندگىاى به مانند فرهنگ حاکم بر جامعه دارند، حکومت رسانه بر خانه، ساعتهاى خواب و بیدارى، نوع خوراک و تحرکِ آنان، همانند فضاى عمومى است.
عموم مردم، طلاب را به دلیل بستگى به دین و دینى بودن حکومت، توجیه کننده رفتارها و تصمیمهاى حکومت مىدانند که از امکانات دولتى و زندگى برتر از متوسط برخوردار هستند.
این وضعیت در هفت محور در جدول زیر ترسیم شده است:
ردیف محور توصیف وضعیت موجود
توصیف وضعیت خوشایند در حوزههاى علمیه:
جدول زیر وضعیت خوشایند را در محورهاى هفتگانه یاد شده ارائه کرده است:
ردیف محور توصیف وضعیت خوشایند موجود
در حوزه مطلوب، طلاب نه فقط مىدانند، بلکه مىتوانند. مىتوانند از اطلاعاتِ خود در عمل براى حل مسائل و کاستیهاى زندگى استفاده کنند.
تحقیقات در این حوزه، تنها امورى انتزاعى نیستند، بلکه در جهت شکلدهى به جریان زندگى فردى و جمعى، بر اساس نگرش اسلام طراحى مىشوند.
در این حوزه، طلاب تلاش دارند هنگام تبلیغ، فضایى آموزشى پدید آورند، تا مخاطبان نه فقط بدانند که تفکر، گرایش و رفتار برتر چیست، بلکه برنامه قدم به قدم براى عملیاتى کردن آن را هم در دست داشته باشند.
مدیریتِ حوزه مطلوب، به طور مستمر به دنبال بهبود کیفیت و پدید آوردن اثر عمیقتر و پایدارتر است.
فضاى این حوزه به گونهاى است که عموم طلاب، سال به سال روحیه بندگى را در خود قوىتر مىیابند و موقعیت و نقش خود را در اجتماع، نقشى آموزشى، مشاورهاى و در نهایت تبلیغى مىیابند و مهارت آموزش و مشاوره را از خود بروز مىدهند. و به همین ترتیب فضاى عمومى جامعه، با احساس تلاشها و شایستگیهاى مهارتىِ طلاب، آنان را مشاورانى برتر براى بهبود کیفیت زندگى و از میان برداشتن دشواریهاى خود مىیابند. سازمانها و دستگاههاى کلان، نه فقط براى اقامه نماز یا مدیریت امور عقیدتى و مناسبتها، بلکه براى بهبود کیفیت سازمان و رفتارهاى سازمانى، خود را به مشاوره طلاب نیازمند مىبینند.
هنگامى که ناظر بیرونى به زندگى طلابِ حوزه مطلوب نگاه مىکند، زندگى مالى یا اجرایى یا بازنشستگى را در آنان نمىبیند، بلکه نشاط یک زندگى علمى را مىبیند که از صبح تا شب در تلاش براى آگاهىِ کاربردىِ بیشتر است.
راهبردهاى حرکت تحول آفرین از وضعیت موجود به وضعیت خوشایند
راهبرد کلان:
از آنجایى که دانایىمحورى، به تنهایى تحول آفرین نیست، به استناد »العلم یُرشِدُک و العمل یَبلُغُ بک الغایه«1، آنچه مىتواند وضعیت موجود را به سوى وضعیت مطلوب حرکت دهد، مهارت محورى است که عنصر اصلى تحولآفرینى قرار گرفته است.
یعنى براى حرکت به سمت وضعیت خوشایند، باید هدفهاى آموزشى، تحقیقاتى، فرهنگى، از محور نگرشى و دانشىِ صِرف، ارتقاء یافته به محور مهارتى برسند و در محور نگرشى و دانشى، اهداف از سطح فهم حافظهاى ارتقاء یافته و به سطح فهم کاربردى تعالى پیدا کنند و در محور مهارتى و رفتارى، هدفها از سطح توانایى به سطح مهارت در اجراء برسند.
چنین حوزهاى، مهارت محور است و تلاش استادان و شاگردان براى تولید اطلاعات لازم براى به کارگیرى در عمل است. طلاب چنین حوزهاى را تنها در حال شنیدن سخنرانى استاد در کلاس و سپس شنیدن تکرار این سخنرانى از سوى هم بحث مشاهده نخواهید کرد; بلکه طلاب را بیشتر در حال تفکر و حل تمرین و همفکرى و گفت و گوهاى علمى و نوشتن خواهید یافت. این طلاب در رو به رو شدن با مردم، از بیسواد گرفته تا متخصصان رشتههاى علمى و تجربى، مىتوانند به سوالِ »نظر اسلام در مورد... . چیست؟« پاسخ بگویند و در برابر درخواستِ منطقِ چنین نظرى، استدلال کنند و نسبت به نقد و شبهههاى وارده به این نظر، دفاع علمى نمایند.2 این طلاب وقتى جایى از قرآن، یا نهجالبلاغه باز مىشود مىتوانند محتواى متن را براى مخاطب به گونهاى بیان کنند که گویا الان مورد خطاب خداوند است و مقصود و منظور او را حسّ مىکند; اخلاقِ یک عالم دینى در این طلاب نهادینه شده است3 و به زندگى علمى4 علاقه وافر دارند.
ایجاد مهارتهاى کیفى
+
ترویج فرهنگ »زندگى علمى«
مهارت کِیفى را بر اساس نیازهاى زندگى و محورهایى که علوم و معارف اسلام عهده دارند، مىتوان با ده شاخص توصیف کرد:
مهارت ترجمه بلاغى گزارههاى دین )یعنى توانایى انتقال حسِّ موجود در عبارات به مخاطب(.
مهارت کشف مغالطات در گفتارهاى روزمره و در گفتارهاى علمى.
مهارت ارائه استدلالها به صورت قالبهاى منطقىِ پایه.
مهارت تبیینِ نگرش، قانون و فرهنگ اسلام به صورت سیستمهاى ملموس در زندگى.
مهارت تنظیم قراردادهاى مورد نیاز مردم بر اساس معیارهاى شرعى و قانونى.
مهارت مشاوره براى حل و فصل اختلافهاى رایج حقوقى.
مهارت اثبات به هم پیوستگى و خردمندانه بودن و کارآمدى سیستمهاى دینى.
مهارت اثبات برترى سیستمهاى دینى نسبت به سیستمهاى مشابه.
مهارت مشاوره فرهنگى و رفتارى براى حل مشکلات زندگى.
مهارت عبودیت.
مهارت در دو سطح گفتارى و نوشتارى و در چهار حوزه داخلى، بین المذاهب، بین الادیان و بین الملل.
راهبردهاى خاص:
در جنبهها و زاویههاى گوناگون تلاشهاى حوزه، جدول زیر، نمونههاى راهبردهاى حرکت از وضعیت موجود به وضعیت خوشایند را ارائه کرده است.
راهبردهاى محورهاى خاص:
ردیف
از آنجایى که مرکز و محور عمده در حوزه، تلاشها و کارهاى آموزشى است، بر اساس راهبرد کلانِ »مهارت محورى« براى ایجاد تحول در حوزههاى علمیه، راهبردهاى تحول در نظام آموزشى حوزه با تطبیق بر مصادیق، در قسمت بعد ارائه مىگردد.
برنامه راهبردى تحول در نظام آموزشى حوزه
بخش مقطعبندى علمى تحصیلات بر اساس شاخصها و هدفهاى مقطع عمومى
مقطعبندى تحصیلات بر اساس شاخصهاى سه گانه سطحهاى فهم و ادراک، سطحهاى احساس و گرایش، سطحهاى عمل و مهارت به شرح زیر پیشنهاد مىگردد:
، مقطع عمومى: بداند، علاقه به زندگى علمى را ابراز کند، بتواند تبیین کند و به گونهاى شرح دهد که مخاطب از عهده تصور مطلب بربیاید. برترى مطالب موردنظر را بر موارد همانند احساس کند، بتواند در برابر چراها، استدلال منطقى ارائه کند و در برابر نقدها از منطق خود به دفاع برخیزد.
، مقطع تخصصى: تحلیل کند، مدل بدهد، بتواند براى عملیاتى شدن یک نظر برنامه بدهد، در برابر نظریهپردازان و متخصصان دیگر از ادعاى خود دفاع کند و ادعاى آنان را نقد نماید.
، مقطع فوق تخصصى یا نظریهپردازى: نظریه بدهد، خلاقیت را در مسیر فعالیت خود احساس کند، بتواند دستگاه فکرى به هم بافتهاى را در کرسیهاى نقد و نظر به اثبات برساند.
از آنجایى که هویت حوزه از جهت علمى، رشته اسلامشناسى است، پیشنهاد مىگردد عنوان مقاطع به صورت زیر عنوانبندى شود:
مقطع اسلامشناسى عمومى = اسلامشناس عمومى )با عموم5 مردم رو به روست(
مقطع اسلامشناسى تخصصى = اسلامشناس تخصصى )با نخبگان و اهل تخصص6 در علوم انسانى، تصمیمگیران و برنامهریزان رو به روست(.
مقطع اسلامشناسى فوق تخصصى)نظریهپردازى( = اسلامشناس نظریهپرداز )با متخصصان اسلام شناس رو به روست(.
تعریف مقطع اسلامشناسى عمومى در حوزه علمیه:
از آنجایى که برنامهریزیها بر اساس نیازها و هدفها صورت مىگیرد در تعریف مقطع عمومى نیز ابتدا باید نیاز موجود به علوم و معارف اسلام در سطح عمومى بررسى شود.
نیاز موجود:
جامعه معاصر و آینده، نیاز به کسى دارد که نگرش، قانون و فرهنگ اسلام را بداند و بتواند به آن عمل کند و به گونهاى انتقال دهد که عموم مردم، که سطح اطلاعات گسترده دارند و پرسشگر و مقایسهگر و نقاد هستند، به آن عمل کنند.7 یعنى از عموم طلاب که در دیروز انتظار مىرفت بتوانند تنها انتقال دانش داشته باشند و بگویند تا مخاطب بشنود و بپذیرد، امروزه و فردا انتظار مىرود بتوانند با مخاطبى با خصوصیات پرسشگرى و مقایسهگرى و نقادى طورى رفتار کنند که با علاقه به اسلام عمل کند.
پس، اسلامشناس عمومى کسى است که داراى شاخصهاى زیر است:8
1. نگرش، قانون و فرهنگ اسلام را در امور گوناگون زندگى مىداند و مىتواند دانش خود را به گونهاى ارائه دهد )هم گفتارى و هم نوشتارى( که:
ا. مخاطب بتواند مفاهیم و مطالب را تصور کند.
ب. منطقىبودن آن را احساس کند.
ج. برترى آن را بر موارد همانند دریابد.
د. فراگیر بتواند چرایى مطلب را ارائه بدهد.
ه. بتواند در برابر نقدها پاسخگو باشد.
و. بتواند به سؤالِ: »بر اساس چه دلیل و مدرکى این مطلب را به اسلام نسبت مىدهید؟« با استناد به منابع دست دوم که باید مقبولیت نسبى عمومى آنها را اثبات کند، پاسخ بگوید.
2. بتواند متون دست اول اسلام را براى مخاطب عصر خود، به گونهاى ترجمه کند که احساس کند در فضاى متن قرار گرفته است و بتواند مقصود و مراد گوینده را با استناد به منابع تخصصى توضیح دهد.
3. اخلاق حرفهاى مربوط به عالم دینى را مىشناسد و رعایت مىکند.
4. پیشنیازهاى علمى و مهارتهاى لازم براى ورود به مقطع تخصصى را احراز کرده است.
براساس نیاز و شاخصهاى یاد شده، هدفهاى مقطع عمومى به شرح زیر پیشنهاد مىشود:9
هدفهاى مقطع تحصیلى اسلامشناسى عمومى در حوزههاى علمیه:
این هدفها در سه واحد آموزشى توزیع مىشوند:10
1. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ زباندانى.
2. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ روششناسى.
3. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ دینشناسى.
أ. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ دستیابى به کلیّت و منابع دین.
ب. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ دستیابى به نگرش و عقاید دین.
ج. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ دستیابى به قانون دین.
د. هدفهاى واحدهاى آموزشىِ دستیابى به فرهنگ و اخلاق دین.
هدفهاى واحدهاى آموزشىِ زباندانى )ادبیات عرب و ادبیات فارسى(
هدف مرکزى و حداقل لازم:
ایجاد مهارت انتقال پیام خداوند به مخاطب امروز
به گونهاى که مخاطب بتواند علاوه بر تصور اولیه مفاهیم، غرض متکلم را دریابد.
)مهارت ترجمه به بلاغى قرآن و حدیث(
شاخصاندازهگیرى:
، فراگیر باید بتواند نمونه ترجمهاى از قرآن بنویسد به گونهاى که خواننده پس از خواندن، ابراز کند گویا مستقیماً مخاطب خداوند بوده است و معانى آیات را به روشنى دریافته است.
هدفهاى تکمیلى در واحدِ آموزشىِ ادبیات عرب و ادبیات فارسى:
1. بتواند متون علمى عربى قدیم و جدید را با کمک گرفتن از کتابهاى لغت ترجمه کند و در صورت نقد شدن، از ترجمه خود به دفاع علمى بپردازد.
2. بتواند براى تشخیص ریشهها و وزنها و ترکیبها و سیاقهاى همانند استدلال بیاورد و تفاوت آنها را در ترجمه آشکار سازد.
3. جدول لغت معنىِ دقیق11 از تمام ریشههاى کلمات قرآن و ادعیه تهیه کند.
4. بتواند مَثَلها و تشبیهها و استعارهها و کنایههاى قرآن و نهجالبلاغه و ادعیه رایج را بر اساس معادلههاى ادبى تحلیل و تفسیر کرده، معادل فارسى براى آنها عرضه نماید.
5. بتواند تحلیلهاى ادبى در تفاسیر12 و مباحث فقهى را با مراجعه به منابع ادبى، ارزیابى کند.
6. بتواند بررسى تطبیقى میان سبک گفتارى و محتوایى قرآن و گفتارهاى بشرىِ در موضوعات همانند، انجام دهد و مخاطب را قادر به مقایسه و قضاوت نماید.
7. بتواند مقالهاى علمى را، در موضوعات علوم دینى، که حاوى آیات و روایات و نصوص تاریخى، تفسیرى، فقهى و اسامى اشخاص و اماکن، کتب و اشعار است در یک مجمع علمى بدون غلط و با لحن متناسب با معانى جملات به عربى و فارسى قراءت کند و در صورت ایرادِ نقد به درست خوانىِ او، بتواند با استناد به قواعد ادبى، عملکرد خود را اثبات کند.
8. بتواند مقالهاى به زبان فارسى یا عربى دربردارنده موارد بالا را که در چنین مجامعى قراءت مىشود بفهمد و به پرسشهایى که درباره آن مقاله مىشود پاسخ بگوید.
9. بتواند از دیوانها، دائره المعارفها و پایگاههاى اطلاعاتى فارسى و عربى استفاده کند و به پرسشهایى که درباره آنها مىشود پاسخ بگوید.
10. بتواند یادداشتهاى درسى، محتویات وبلاگ، تبادلهاى نوشتارى را در اتاقهاى گفت و گو و نامههاى الکترونیکى، بدون غلط در دستور زبان و در املا به فارسى و عربى بنویسد.
11. بتواند در تبادلهاى گفت و گویى در اتاقهاى گفت و گو و در گفت و گوهاى غیررسمى با افراد، نگرش، قانون و فرهنگ تشیع و شیعیان ایرانى را به فارسى و عربى توصیف کند.
12. در استفاده از کلمههاى فارسى هنگام صحبت یا کتابت و معادلگذارى هنگام ترجمه، از کلمههایى استفاده کند که بیشترین انس را با مخاطب و با ادبیات دین دارد. )برآیندى از تناسب با انس مخاطب و تناسب با کلمهها و تعبیرهاى به کار رفته در منابع دینى عربى(.
13. بتواند اشعار را بخواند و بفهمد و از اشعار و ضرب المثلهاى فارسى و عربى در کلام و نوشتار خود استفاده کند.
14. بتواند مقالهاى علمى در هریک از موارد زیر بنویسد:
أ. هویّت زبان و ادبیات
ب. علم زبانشناسى
ج. سبکها و ساختارهاى زبانى
د. معجمشناسى و اعتبارسنجى آنها
ه. دستور زبان
و. دلالت
ز. نشانهشناسى
ح. معنىشناسى
ط. نقد ادبى
ى. هویّت بلاغت
ک. بلاغت و اعجاز قرآن
ل. ویژگیها و تمایزهاى زبان عربى
م. هویت ترجمه و تئوریهاى ترجمه
ن. نقد ترجمه متون دینى
س. کتابشناسى ادبى
ع. شخصیتشناسى ادبى
15. بتواند براى محافل علمى و رسمى، نامه خطى با خط تحریرى بنویسد، به گونهاى که بیننده خطِ نامه احساس کند با فردى تحصیل کرده و آراسته رو به روست.
هدفهاى واحدهاى آموزشىِ روششناسى
)روش تحصیل در حوزه، روش تحقیق در علوم انسانى، منطق و معرفتشناسى(
هدف مرکزى و حداقل لازم: )به ترتیب واحدهاى فوق(
ایجاد مهارت یادگیرى به گونهاى که بتواند از اطلاعات در عمل استفاده کند
دستیابى به مهارت کشف اطلاعات لازم براى حل مسأله و ارائه آنها
ایجاد مهارت استدلال و نقد یک دستگاه فکرى و اجزاى آن
شاخص اندازهگیرى:
، فراگیر باید بتواند براى تصمیمها و رفتارهاى تحصیلىِ خود استدلال آموزشى بیاورد.
، فراگیر باید بتواند در برابر هر مجهولى که به او داده مىشود، نقشه و برنامه و راه حل تهیه کند و اجرا نماید.
، فراگیر باید بتواند ادعاى خود را با استفاده از قالبهاى منطقى اثبات نماید و مغالطات موجود در ادعاى رقیب را نشان دهد.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ روش تحصیل در حوزه و واحد آموزشى. روش تحقیق در علوم انسانى:
1. بتواند هویت حوزه و طلبگى را )هم به صورت نوشتارى و هم به صورت گفتارى( به گونهاى روشن کند که ضرورت و کارآمدى آن در دنیاى معاصر، براى مخاطبى که پیش ذهنیتهاى غلط دارد، درخور درک شود.13
2. فراگیر باید بتواند از انتخاب خود نسبت به طلبه شدن دفاع خردمندانه بکند.
3. تحصیل در حوزه و قرار گرفتن در جایگاهِ طالب علوم و معارف اسلام و انتخاب یک زندگى علمى، براى او از یک انتخاب اولیه به یک فرهنگ برتر تبدیل شود.
4. اهمیّت حرکت آگاهانه و قدم به قدم براى تحصیل را احساس کند، به طورى که اقدام به برنامهریزى براى زندگى علمى و عملى خود نماید و در برنامهریزى تحصیلى بتواند برنامه کاربردى و درازمدت داشته باشد.
5. بتواند ضرورت حرکت آگاهانه و قدم به قدم بر اساس نقشه علمى، براى تحقیق را اثبات کند، به طورى که مخاطب بتواند نسبت به محتواى مطالعاتى که دارد اعتبارسنجى کند.14
6. بتواند بر اساس فرآیند و روش انجام یک تحقیق علمى موجّه در زمینه علوم و معارف اسلام بازتولید15 علم کند.
7. بتواند هندسه و شبکه به هم پیوسته علوم و معارف اسلام را به صورت یک دستگاه فکرى و رشته علمى تبیین کند، به گونهاى که مخاطب بتواند به پرسشهایى که راجع به موقعیت هر علم و محورهاى ارتباطى علوم با یکدیگر و با زندگى معاصر مىشود، پاسخ بگوید.
8. بتواند در مسیر تحصیل، مهارتهاى زیر را کمکم به دست آورد و به کار ببرد:
1. مهارت سوالپردازى و نیازشناسى.
2. مهارت تفکر و نفوذ به مسأله و تولید اولیه اطلاعات )بدون مراجعه به منابع و اطلاعات موجود(.
3. مهارت کشف ذرات و معادلههاى بنیادین در هر علم و مسألهاى.
4. مهارت جست و جوى پیوندها و متغیرهاى درونى و بیرونىِ موضوعات )مهارت نگرش شبکهاى(.
5. مهارت جست و جوى منابع و اطلاعاتِ موجود در مورد موضوع و مسأله.
6. مهارت مطالعه.
7. مهارت انتخاب و تصفیه اطلاعات بر اساس کارآمدى.
8. مهارت ثبت، طبقهبندى، ذخیرهسازى و بازیابى اطلاعات.
9. مهارت مطالعات تطبیقى.
10. مهارت شبیهسازى عملیاتى اطلاعات و مدلسازى.
11. مهارت آیندهنگرى و تصمیمسازى.
12. مهارت مباحثه و گفت و گوى علمى.
13. مهارت جذب و دریافت علم.
14. مهارت تدوین نگارشهاى علمى.
15. مهارت توسعه افقهاى علمى.
16. مهارت مدیریت زمان و برنامهریزى.
17. مهارت بهبود مستمر.
18. مهارت عبودیت )با شاخصهاى یاد شده در روایت عُنوان بصرى(
حداقلى قطعى:
بتواند سطح یادگیرى خود را از فهم اولیه به فهم کاربردى بالا ببرد.
و بتواند مقالهاى علمى بر اساس قاعدهها و معیارهاى یک تحقیق معیار بنویسد.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ منطق و معرفتشناسى:
1. ذهن و فکر و چگونگى تولید و تکثّر افکار را بشناسد و ضرورت تفکر خودآگاه و قدم به قدم را احساس کند.
2. بتواند مفاهیم و تصورات خود و دیگران را به گونهاى بازسازى کند که از تصور اجمالى و کلى خارج شده و منشاء تصمیم و رفتار شوند.16
3. دستگاه فکرى را بشناسد و چگونگى پدید آمدن یک دستگاه فکرى را بداند و بتواند با مهندسى معکوس به ذرات بنیادین آن برسد17 و دستگاه را دوباره بازسازى نماید.
4. بتواند وجود پل و پیوند میان ذهن و خارج از ذهن را ثابت کند و صدق دستگاه فکرى مورد نظر خود را مستدل نماید.
5. توانایى تجزیه و ترکیب گفتارهاى روزمره، بویژه آیات و روایات را به قالبهاى منطقى داشته باشد و مقدمات مخفى و غیرمذکور در آنها را آشکار سازد و بررسى نماید.
6. توانایى بازشناخت و ارائه لوازم منطقى گفتارها و ادعاها را داشته باشد.
7. بتواند رابطه منطق و ادبیات را در ضمن دستور زبان نشان دهد.
8. بتواند رابطه منطق و قضایاى اعتبارى را در ضمن امرها و نهىها و خوب و بدهاى روزانه نشان دهد و چگونگى تولید اعتباریات از حقایق را در قالب قیاسهاى منطقى ارائه کند.
9. بتواند در کوتاهترین مسیر، استدلال و استدلالهاى متفاوتى براى یک موضوع تولید کند.
10. بتواند در هنگام رو به رو شدن با یک تفکر و ادعاى غلط، نهَ فقط مخاطب را ساکت کند، بلکه نسبت به اشتباه موجود در تفکرش اقناع نماید.
11. منطق جدید را بشناسد و بتواند علت پیدایش و وجوه تمایز آن را با منطق قدیم توضیح دهد و قلمرو اعتبار منطق ارسطویى را در برابر نقدهاى منطق جدید مشخص کند.
12. بتواند از منطق احتمالات و منطق فازى در تحلیل گزارهها و قضایاى روزمره استفاده کند.
حداقلى قطعى:
بتواند گفتارها را به قالبهاى منطقى تبدیل کند و برهان یا مغالطه را استخراج نماید.
هدفهاى واحدهاى آموزشىِ دینشناسى
)کلیّت و منابع دین18، نگرش و عقائد دین، قانون دین، فرهنگ و اخلاق دین(
هدف مرکزى و حداقل لازم:)به ترتیب واحدهاى فوق(
1. بتواند دین به معنى عام و دین اسلام به معنى خاص و تشیع به معنى اخص را با ارائه شواهد و مستندات19 به گونهاى معرفى کند که مخاطب در فضاى رقابت اندیشهها و برنامهها، علاقه به دیندار شدن20، مسلمان شدن21، شیعه شدن22 را ابراز کند و برنامه قدم به قدم براى عملیاتى کردن این علاقه را در دست داشته باشد.
2. بتواند دستگاه فکرى دین و نگرش دین نسبت به هستى و اجزاء آن را با استدلال عقلى23 و با اثبات عقلانیتِ مستندات نقلى24 طورى معرفى کند که مخاطب بتواند کل هستى و موقعیت خود در آن و اهمیت این موقعیت سنجى را احساس کند.25
3. بتواند براى هر موضوعى در زندگى، در درون دستگاه26 قانونى و فرهنگى دین، قانون دین27 و فرهنگ دین28 را با استفاده از گزارههاى دین تبیین کند29 و با استفاده از فتاوا مستند سازد و شیوه اجراى آن را به صورت قدم به قدم ارائه نماید.
شاخص اندازهگیرى:
فراگیر باید بتواند از عقیده خود در برابر عقاید دیگر در یک جمع عمومى دفاع کند و حداقلِ نصف به علاوه یک از هیأت منصفه، حقانیت او را اذعان کنند.
فراگیر باید کتابى با عنوانِ »اسلام چه مىگوید؟30 دفتر اول: نگرشها« براى مخاطبِ عام بنویسد که هیأت داوران راى به صحت استناد مطالب به اسلام و راى به قابلیت ایجاد »احساس عقلانیت و انسجام، احساس اجرایى بودن و احساس برترى اسلام بر موارد رقیب« بدهند.
فراگیر باید شاخص فوق را به صورت »دفتر دوم: قوانین« و »دفتر سوم: فرهنگ« نیز عملیاتى سازد.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ »دینشناسى و کلام جدید«:
1. بتواند هویّت دین، هدفهاى دین، قلمرو دین، کارکرد دین را به گونهاى توصیف کند )هم گفتارى و هم نوشتارى( که مخاطب با تصورِ آن، تصدیق به ضرورت دیندارى و مراجعه به دین در زوایاى مختلف زندگى بنماید.
2. بتواند علت بسیارىِ ادیان را روشن کند و شاخصهاى یک دین صحیح و حق را به گونهاى عرضه بدارد که مخاطب بتواند براى بازشناختِ درستى و نادرستى نمونه موردنظرش، به کار ببرد.
3. بتواند با ذکر شاهدها و مثالها، سبکگفتارى و ویژگیهاى زبانى دین را در یک بررسى تطبیقى با سبکهاى گفتارىِ دیگر مقایسه کند و دستورالعمل اجرایى براى فهم اولیه گزارههاى دین و شرائط لازم براى فهم تحلیلى آنها را ارائه دهد.
4. بتواند جدولى تطبیقى از نگرش، قانون، فرهنگ و کارکرد ادیان و مذاهبِ جریانساز در تاریخ بشر تهیه کند و در یک سمینار دانشجویى، نقاط ضعف و قوت هر کدام را ارائه دهد و با استناد به نظر کارشناسان، نگرشها، قانونها و فرهنگهاى رقیب اسلام و تشیع را در زمان حال و آینده عرضه نماید.
5. بتواند پاسخ شبهههاى داراى فراوانى در سطح دانشجویى، اتاقهاى گفت و گو و وبلاگها را به گونهاى بیان کند که مخاطب نَه فقط ساکت، بلکه قانع شود و تصحیح نگرشى براى او صورت پذیرد.
6. بتواند راجع به مطالبى که در مباحث دینشناسى عرضه مىکند، منابع اطلاعاتى )اعم از چاپى، شفاهى31، الکترونیکى32 و شخصیتهاى علمى33) معرفى کند و اعتبارسنجى نماید.
حداقلى قطعى:
بتواند دین را به گونهاى معرفى کند که مخاطب علاقهمند به بررسى آن شود.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ علوم قرآنى و تفسیر: )از واحدهاى منبع شناختى(
1. بتواند در یک چکیده توصیفى )گفتارى و نوشتارى(، کل قرآن و تک تک سورهها را معرفى کند، به گونهاى که دستکم پاسخ به پرسشهاى زیر باشد:
ا. این سوره پاسخ به چه پرسشهایى است؟
ب. هدف اصلى این سوره چیست؟
ج. براى رسیدن به هدفِ بالا از چه نقطهاى آغاز شده و چه مراحلى پیموده شده است؟
د. موقعیت این سوره در کل قرآن چگونه است؟
ه. تمایز این سوره با سورههاى همانند چیست؟
و. چگونه از این سوره براى رشد در زندگى استفاده کنیم؟
2. بتواند قرآن و ویژگیهاى آن را با کتابهاى ادیان دیگر، مقایسه کند به گونهاى که مخاطب تصویرى را که پیروان هریک از این کتابها در ذهن دارند، حسّ کند و بتواند برترى قرآن را خود نتیجه بگیرد.
3. بتواند اثبات کند قرآنى که در دست دارد، تحریف ندارد و همان وحى الهى به پیامبر اسلام است.
4. بتواند ویژگیهاى گفتارى و زبانى قرآن را به گونهاى تشریح کند که مخاطب از سویى علاقهمند به مراجعه مستقیم و تدبر در آیات بشود34 و از سوى دیگر خود را نیازمند مراجعه به تفسیر و متخصص ببیند.35
5. بتواند به سؤالِ انتقادىِ »مطالب چندین قرن گذشته چگونه مىتواند زندگى پیچیده امروز و فردا را مدیریت کند؟« با ذکر شواهد و مستندات پاسخ بگوید.
6. بتواند با استفاده از منابع تفسیرى با سبکهاى مختلفِ روشمند و معتبر، معنى آیات را از زوایاى مختلف به دست آورد و به صورت یک جمعبندىِ به هم پیوسته ارائه کند.
7. بتواند براى سطوح و گرایشهاى مختلفِ مردم منابع تفسیرى مناسب براى مطالعه معرفى کند و شیوه بهرهبردارى بهنیه از آن تفسیر را توضیح دهد.
8. بتواند تفاوت میان آیات همانند در یک موضوع را توضیح دهد به گونهاى که مخاطب دو تصویر متفاوت در ذهن خود ترسیم کند.
9. بتواند پاسخ شبهههاى داراى فراوانى در سطح دانشجویى، اتاقهاى گفت و گو و وبلاگها را به گونهاى بیان کند که مخاطب نَه فقط ساکت، بلکه قانع شود و تصحیح نگرشى براى او صورت پذیرد.36
10. منشور راهبردى ایجاد تمدن اسلام را بر اساس آیات قرآن تدوین کند.
11. بتواند براى فهرستى از موضوعاتِ موردنیاز در زندگى، دست کم یک آیه را از حفظ بخواند.
12. بتواند به سرعت مجموعههاى موضوعى از آیات را از قرآن بازیابى کند.
13. بتواند از نرمافزارهاى قرآنى براى مطالعات تطبیقى میان آیات و میان تفاسیر استفاده نماید.
14. در قراءت روزانه قرآن، صحیح و حزین بخواند و کم کم خود را مخاطب کلام الهى احساس نماید و واسط زبانى را حسّ نکند و در هر سال نسبت به سال قبل، برداشت و دریافت معنایى بیشتر نسبت به آیات در خود بیابد.
15. با حسّى که از آیات پیدا کرده است، براى قراءت سور مختلف در نمازهاى یومیه اشتیاق داشته باشد.
حداقلى قطعى:
بتواند وقتى موضوعى مطرح مىشود، آیات راجع به آن موضوع را به سرعت بازیابى کند و پیام خداوند را در آن آیات به گونهاى توضیح دهد که مخاطب بتواند در زندگى به کار ببرد.
هدفهاى تکمیلى37 در واحد آموزشىِ »علوم حدیث«38: )از واحدهاى منبع شناختى(
1. بتواند در یک چکیده توصیفى )گفتارى و نوشتارى( فهرستى از کتابهاى حدیثى شیعه و عامّه را معرفى کند، به طورى که دست کم پاسخ به پرسشهاى زیر باشد:
أ. کتاب به چه انگیزهاى به احادیث پرداخته است؟
ب. ساختار طبقهبندى و دستهبندى احادیث در کتاب چگونه است؟
ج. نقل و مستندسازى احادیث در کتاب چگونه است؟ )ضریب اعتبار کتاب(
د. ویژگى برجسته کتاب از کتابهاى همانند چیست؟
ه. چگونه مىتوان از کتاب بیشترین بهرهبردارى را انجام داد؟
2. بتواند سند یک روایت را پیدا کند و بر اساس نظر متخصصین اعتبارسنجى نماید39 یعنى بتواند به سؤالِ »سندِ این حدیث کجاست؟ و از کجا معلوم اعتبار داشته باشد؟« پاسخ روشمند و مصداقى بدهد بهگونهاى که سؤال کننده اعتبار حدیث را دریابد.
3. بتواند هنگام استفاده از یک حدیث معتبر، براى انتقال حسّ اعتبار حدیث به مخاطب، نکتههاى شخصیتشناسانه از ویژگیهاى شمارى از راویانِ داراى فراوانى در سند احادیث ذکر کند.
4. بتواند هنگام عرضه حدیث غیرمعتبر، نادرستىِ حدیث را حدس بزند و پرسشهاى دربردارنده نشانههاى لازم بر بىاعتبارى را بر گوینده حدیث عرضه کند.
5. فهرستى از احادیثى را که به اجماع کارشناسان و متخصصان، از اسرائیلیات یا جعلیات عامه هستند، بشناسد و بتواند بىاعتبارى آنها را با ذکر منبع به مخاطب منتقل کند.
6. بتواند براى فهرستى از موضوعاتِ موردنیاز در زندگى، دست کم یک حدیث را از حفظ بخواند.
7. منشور راهبردى ایجاد تمدن اسلام را بر اساس روایات تدوین کند.
8. بتواند به سرعت مجموعههاى موضوعى از احادیث را از منابع بازیابى کند.
9. بتواند وجه جمع فهرستى40 از احادیث به ظاهر متخالف را ارائه دهد، به گونهاى که مخاطب اذعان به انسجام کند.
10. بتواند تحلیل و تفسیر غریبالحدیث41 را به گونهاى که مخاطب انسجام و منطقى بودن آن را احساس کند، ارائه دهد.42
11. بتواند هنگام استناد به یک حدیث براى ایجاد تغییر در رفتار مخاطب، به سؤال انتقادىِ »از کجا معلوم مطلب این حدیث مربوط به زمان ما هم باشد و اختصاص به زمان صدور آن نداشته باشد؟« پاسخ روشمند و به همراه شواهد بدهد، به گونهاى که مخاطب اذعان به کلیّت و عمومى بودن حدیث بنماید و در به کار بردن سؤال انتقادىِ مذکور براى موارد بعدى تردید کند.
12. بتواند از نسخههاى خطى استفاده کند و به آنها استناد نماید.
13. سبک گفتارى و نوع کلمات و ترکیبهاى به کار رفته در روایات را در موضوعات مختلف بشناسد بهگونهاى که بتواند فهرستى از کلیدواژههاى صحیح را براى جست و جو به درخواستکننده تحقیق و مطالعه، عرضه نماید.
14. بتواند روایات را به زبان زندگى معاصر ترجمه کند.43
15. بتواند از نرمافزارهاى حدیثى و رجالى خاصه و عامه استفاده کند، به گونهاى که در کوتاهترین زمان، بیشترین اطلاعات مرتبط و کمترین اطلاعات ناخواسته بازیابى شوند.44
حداقلى قطعى:
بتواند احادیث معتبر براى انتقال نظر دین به مخاطب ارائه کند.
به گونهاى که مخاطب را براى ایجاد تغییر در زندگى فعال کند.
هدفهاى تکمیلى در واحدِ آموزشىِ »تاریخ و سیره«: )از واحدهاى منبعشناختى(
1. بتواند راجع به موضوعات زیر مقاله علمى بنویسد که این مفاهیم را توضیح داده و اثرگذارى آنها را بر نگرش به تاریخ ارائه کرده باشد:
أ. انسانشناسى شهرى.
ب. جامعهشناسى و معادلههاى کلى آن.
ج. فرهنگ و تمدن.
د. سیاست و معادلههاى حکومتدارى.
ه. استعمار و شیوههاى عملکرد آن.
و. روشهاى تاریخ نگارى.
ز. فلسفه جغرافیا.
ح. شیوههاى تحلیل و تفسیر اسناد، اشیاء و عکسهاى تاریخى.
2. بتواند تجزیه و ترکیب45 درونمایههاى تاریخى را انجام دهد و ابزار تحلیل محتوا را در مواد تاریخى به کار ببرد تا توانایى آن را بیابد که تفاوت تحلیلهاى تاریخى انجام شده از سوى کارشناسان و متخصصان را بازشناسد و اثرگذارى این تفاوت را در نتیجهگیرى نهایى نشان دهد.46
3. بتواند در برابر سؤالِ انتقادىِ »با توجه به تحولات بسیار گسترده زندگى امروزه، مطالعات تاریخى کاربرد چندانى ندارد و بیشتر باید به آینده پرداخت!« با ذکر شواهد، اثرگذارى عمیق دستیابى به اسباب و علل و روند حوادثِ گذشته را، در برنامههاى امروز و آینده نشان دهد.47
4. بتواند در تفسیر آیات و روایاتى که مربوط به پیامبران، اقوام و ملل و تمدنهاى گذشته هستند، گزارشها و مستندات تاریخى ارائه کند و یک جدول تطبیقى از ویژگیها و تمایزهاى آنها عرضه نماید، به گونهاى که تصویرى دقیق و شفاف از آیات و روایات مربوط، به دست آید.48
5. بتواند شخصیت و فرهنگ49 هریک از انبیاء یاد شده در قرآن و هریک از معصومان50 را در یک مقاله علمى، بشناساند و دست کم، ده دقیقه در مورد هریک از آنان سخن بگوید و کارنامه آنان را ارائه کند، به گونهاى که مخاطب پس از شنیدن، نگرشى جدید و معادلههایى تازه براى تصمیمگیرى در خود احساس نماید.
6. بتواند فیلمهایى مانند فیلم: محمد رسول اللّه، موسى)ع(، امام على)ع( را با ارائه شواهد و مستندات نقد کند.
7. بتواند افکار و نگرشها و گرایشهاى جریانساز در طول تاریخ اسلام را در جدولى تطبیقى ارائه دهد و چگونگى اثرگذارى آنها را بر ایجاد حوادث تشریح کند.
8. بتواند هنگام نقل یک واقعه و حادثه معتبر، با توصیف شاخصهاى اعتبارسنجى شده در آن، حسّ معتبر بودنِ صحنه را به مخاطب منتقل کند. )بویژه در واقعه کربلا و شهادت هریک از معصومان(.
9. بتواند هنگام نقل یک واقعه تاریخىِ غیرمعتبر، نادرستىِ نقل را حدس بزند و پرسشهاى دربردارنده نشانههاى لازم را بر واقعى نبودن مطلب، بر گوینده عرضه کند.
10. بتواند نقلهاى غیرمعتبر قطعى در مراثى معصومان)ع( را با مستندات عرضه کند، به گونهاى که مخاطب از نقل آنها بپرهیزد.
11. بتواند علت اختلاف نقلهاى تاریخى را به گونهاى براى مخاطب شرح دهد که منطقى بودن آن را احساس کند و راه حل دستیابى به حداقلهاى قطعى از تاریخ را نیز به دست بیاورد.
12. بتواند، دست کم، پنج نمونه از تحریفهاى تاریخ را که از سوى کفار، اهل کتاب، عامه، در گذشته و حال، در کتابهاى تاریخى و دائره المعارفها، انجام گرفته، با مستندات ارائه کند.51
13. بتواند براى فهرستى از موضوعاتِ مورد نیاز در زندگى، دست کم یک صحنه تاریخى از زندگى انبیاء و ائمه را از حفظ نقل کند.
14. بتواند به سرعت قضایا و حوادث تاریخى را از منابع بازیابى کند.
15. بتواند تقویم موالید و وفیات و شهادت معصومان)ع( و شمارى از شخصیتهاى مطرح تاریخ ادیان و اسلام52 را تنظیم نماید تا بزرگداشت و توجه سالیانه به آنها انجام شود.
16. بتواند تقویم تطبیقى درون جهان اسلام با بیرون جهان اسلام را تنظیم نماید، تا موقعیت مسلمانان و چگونگى عملکرد رسول خدا و معصومان با مقایسه با موقعیت کلان جهانى شفافتر و دقیقتر قابل تصور و ترسیم باشد.53
حداقلى قطعى:
بتواند حقایق تاریخى را به گونهاى کشف کند که براى ایجاد تغییر در آینده بهرهبردارى شود.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ »نگرش و عقائد دین«54: )از واحدهاى دین شناختى(
ابتدا هدفهاى واحد آموزشى فلسفه، سپس کلام و عرفان
1. بتواند ثابت کند واقعیتهایى هستند. )خارج از خیال و توهم ما(
2. بتواند ثابت کند این واقعیتها، یک شبکه و دستگاه منسجم و یکپارچه وجودى را تشکیل دادهاند و تصادفى و از هم گسسته نیستند.
3. بتوانند پیوند55 بین موجودات و ساختار کلان هستى را ترسیم کند و براى مدعیات خود دلیل بیاورد.
4. بتواند به پرسشهاى هفت گانه: چه هستیم؟ از کجا آمدهایم؟ چگونه آمدهایم؟ به کجا مىرویم؟ در کجا هستیم؟ با چه موجوداتى هستیم؟ چگونه حرکت مىکنیم؟ پاسخ عقلانى بدهد.56
5. بتواند وجود خدا و ویژگیهاى وجودى او را با برهان عقلى اثبات کند.57
6. بتواند چگونگى ربط موجودات با خداوند را توضیح دهد و براى مدعاى خود استدلال بیاورد.
7. بتواند چگونگى خلقت جهان را توصیف کند و استدلال بیاورد و با فرضیات فیزیک جدید مقایسه کند.
8. بتواند تصویر فلسفى با استدلال از جهان مادى، ماده، فضا، زمان، نور، انرژى ارائه دهد و با فرضیات فیزیک جدید مقایسه کند.
9. بتواند توصیفى از جهانهاى ماوراء ماده ارائه دهد و بر آن استدلال بیاورد و با توصیفهاى عرفانى )صادق و کاذب( مقایسه کند و اعتبارسنجى نماید.
10. بتواند حقیقت نفس و روح و ذهن و رابطه آنها با یکدیگر و با بدن را با استدلال توصیف کند و با فرضیات روانشناسى و توصیفهاى عرفانى مقایسه کند.
11. بتواند نگرشهاى مطرح در فلسفه اسلامى را در یک جدول تطبیقى عرضه کند و اثرگذارى انواع نگرشها را در زندگى، به هستى و شبکه موجودات، به تصویر بکشد، به گونهاى که مخاطب اهمیت دستیابى به نگرشى صحیح و جامع از هستى )داشتن اطلاعات فلسفىِ درست( را دریابد.
12. بتواند اثرگذارى مبانى فلسفى را در تعلیم و تربیت، برنامه ریزى و مدیریت، دینشناسى، تصمیمگیرى و معنى زندگى، با شواهد و مستندات نشان دهد.
13. مدعاى فلسفههاى الحادى و فلسفههاى شرقى و غربى را بشناسد و بتواند حداقل یک نقد نسبت به آنها ارائه کند.
14. فهرستى از برهانهاى عقلى و استدلالهاى فلسفى به کار رفته در قرآن و روایات را در دست داشته باشد و بتواند تبیینهاى فلسفىِ متخصصین از این آیات و روایات را تحلیل و تشریح کند.58 )مثلاً بیانهاى موجود در کتاب المیزان و کتاب بحارالانوار(59
15. بتواند سخنرانیها و مقالههاى تخصصى فلسفى را درک کند و به پرسشهایى که در مورد محتواى آنها طرح مىشود، پاسخ بدهد.
حداقلى قطعى:
بتواند نگرش دین نسبت به هستى و برترى این نگرش بر موارد رقیب را با استدلال عقلى ارائه کند.
هدفهاى تکمیلى در کلام اسلامى:
1. بتواند براى تمامى هدفهاى یاد شده در فلسفه، به جاى برهان عقلى، استدلال نقلى بیاورد. )در مَثَل بگوید: به استناد آیه... نگرش دین نسبت به چگونگى خلقت این گونه است که... . (
2. جدولهاى تطبیقى بین گزارههاى دین و فرضیههاى دیگر نگرشها تهیه کند.
3. بتواند در صورت ایراد، سوال و یا نقد نسبت به خردمندانه نبودنِ درونمایه گزاره دین، عقلانى بودن درونمایه را ثابت کند.
4. بتواند دستگاه فکرى دین را به صورت مجموعهاى از گزارهها )آیات و روایات( به صورت یک شبکه درهم تنیده در یک مقاله، یا سخنرانى علمى با شاهدها و استنادها، ارائه کند. )نگرش اسلام به هستى، انسان و زندگى چیست؟(
5. بتواند فلسفه دین، انسانشناسى، فلسفه جامعهشناسى، فلسفه تاریخ، فلسفه زندگى، بر اساس نگرش اسلام را با ذکر مستندها، ارائه دهد.
6. بتواند ضرورت اختیارِ انسان و عدل الهى، ثواب و عقاب، نبوت، امامت و معاد را بر اساس برهان عقلى اثبات کند و گزارههاى دینىِ نگرشساز نسبت به این موضوعات را تبیین کند به گونهاى که به تغییر تصمیم و تغییر رفتار در مخاطب بینجامد.
7. نگرشها و دستگاههاى فکرى رقیب،60 در زمان حال و آینده را در موضوعات فوق بشناسد و بتواند آنها را دست کم در یک مورد نقد کند.
8. فهرستى از شبهههاى دینىِ مرتبط با نگرشها را که داراى فراوانى در جامعه و جهان هستند، تهیه کند و بتواند در یک مناظره دانشجویى پاسخ اقناعى بدهد.
9. بتواند با استفاده از منابع تخصصى، عقلانیت موجود در تمام گزارههاى دین )آیات، روایات صحیح، سیره قطعیه معصوم( را استخراج کرده و به گونهاى به مخاطب ارائه دهد که منطقى بودن آنها نمایانده شود.
10. بتواند شاخصهاى درخور تمایز براى اعتبارسنجى درستى ادعاى یک پیامبر و امام را به گونهاى به مخاطب بشناساند که او بتواند در صورت برخورد با یک مدعى، اعتبارسنجى عملى اولیه را انجام دهد.
حداقلى قطعى:
بتواند دستگاه فکرى دین را ترسیم کند و عقلانیت آن را اثبات نماید.
هدفهاى تکمیلى در عرفان اسلامى:
1. بتواند ثابت کند61 قلب مانند ذهن از منابع شناخت است و دستگاه ادراکى منسجمى دارد.62
2. بتواند بسنده نبودن ذهنیات و نیاز انسان به شهود قلبى را تصویر و ثابت کند.
3. بتواند چگونگى پیوند آفریدههاى محدود با خالق نامحدود، کیفیت حضور و عملکرد خداوند در هستى63 را تبیین و اثبات نماید.64
4. بتواند کیفیت ربط نفس انسان با خداوند را تبیین و اثبات نماید.
5. مراحل و عوالم فیمابین نفس انسان و خداوند65 را توصیف کند و براى مدعاى خود استدلال بیاورد.
6. بتواند ویژگیهاى شهود، واردات و خواطر صادق را در هر مرحله توصیف، مستدل و تطبیق کند.66
7. بتواند چگونگى عبور از هر مرحله و ارتقاء به عالم برتر را توصیف، مستدل و تطبیق نماید.
8. بتواند شهودهاى دروغین و خلاف را حدس بزند و با ارائه شواهد و معیارها، بىاعتبارى آن را اثبات نماید.
9. براى هریک از موردهاى یاد شده، مدعاى نگرشهاى رایج و رقیب را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى با نگرش عرفان اسلام، به قضاوت مخاطب بگذارد.
10. تحلیلهاى عرفانى در تفسیر آیات و روایات پیوسته با گزارههاى عرفانى67 را بفهمد و اعتبارسنجى کند.
11. بتواند از اشعار با مضمونهاى عرفانى در ادبیات فارسى و عربى براى انذار و تبلیغ، وعظ و خطابه استفاده کند و محتواى این اشعار را براى مخاطب توضیح دهد.
12. بتواند »انسان کامل« و »ولى اللّه« را بر اساس نگرش اسلام، بشناساند به گونهاى که مخاطب به روشنى دریابد با بشرى زمینى که محتویات قلبى ملکوتى دارد، رو به روست و تصورى »درخور برقرارى پیوند« از او به دست دهد و بتواند بنمایاند وجود انسان کامل براى هستى ضرورى است و شرح دهد که انسان کامل چگونه در مدیریت هستى نقش دارد؟
13. بتواند راهبردهاى حرکت به سوى این کمال را توصیف، مستدل و تطبیق کند.68
14. عرفانهاى دروغین و ناقصِ داراى طرفداران قابل توجه69 را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى به قضاوت مخاطب بگذارد و توانایى آن را داشته باشد که نقدى بر آنها وارد سازد.
حداقلى قطعى:
بتواند امکان رسیدن به شهود خداوند، کیفیت این شهود و مراحل آن را تبیین کند.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ »قانون دین«: )فقه، قواعد فقه و اصول فقه(
1. فلسفه فقه و فلسفه حقوق را به گونهاى بشناسد که بتواند فقه اسلام را در یک دستگاه و نظام حقوقى70 بر اساس معادلههاى عقلانى بیان و در یک جدول تطبیقى با دستگاههاى حقوقى دیگر مقایسه کند.
2. بتواند فهرستى از قواعد پایه و مبنایىِ دستگاه حقوقى اسلام تهیه کند و موقعیت هریک را در دستگاه حقوقى اسلام شرح دهد، به گونهاى که کاربرد قاعده در تصمیمها و رفتارهاى حقوقى براى مخاطب، درخور درک شود.
3. بتواند طبقهبندى و دستهبندیهاى متفاوت در ساختار فقه را در یک جدول تطبیقى ارائه دهد و تفاوت کارکرد و اثرگذارى هریک را با شاهدها و مستندها، عرضه کند.
4. بتواند شبکه کلان زندگى، تمدن، حکومت و زیر سیستمهاى آن را به تصویر بکشد و نیازمندیهاى هر قسمت به قانونها و آیینها را شرح دهد، بهگونهاى که مخاطب فهرستى طبقهبندى شده از نیازهاى بشرى را به دست آورد.
5. بتواند عنوانها و گزارههاى فقهى را با مسائل و نیازها و دشواریهاى امروز زندگى پیوند دهد و ترجمه مناسب از هریک از عنوانهاى فقهى ارائه نماید.71
6. بتواند عملکرد یک مجموعه به هم پیوسته هدفدار )یک سیستم( را تحلیل کند و اجزاى روابط، هدف، نقطه شروع و دست کم، نقاط بحران، نقطه تعادل، خروجى، کیفیت برقرارى روابط و تغییر روابط را توصیف کند و بتواند این تحلیل را بر موضوعات فقهى برابر سازد.
7. بتواند موضوعات فقهى را از جهت موضوعشناسى با مراجعه به منابع توصیف کند،72 به گونهاى که متخصصان هر موضوع، این توصیف را معتبر بدانند.
8. بتواند ثابت کند گزارههاى دین معنىدار است و بر اساس قواعد تفاهم عرفى، داراى ظهور و قابل برداشتِ مقصود است.
9. بتواند ثابت کند ظهور هر گزاره دینى در شبکه گزارههاى دین73 معنىدار مىشود و به تنهایى درخور استناد نیست.
10. بتواند قواعد و روش کشف مقصود قانونگذار )تفسیر متن( را در متون قانونى به کار ببرد.74 و در یک بررسى تطبیقى با عملکرد متخصص، تحلیل خود را بازسازى کند.
11. از دیدگاههاى مطرح در قواعد و روشهاى تفسیر متن که رقیب به شمار مىآیند75 آگاه باشد و بتواند دست کم، در یک مورد آن را نقد کند.
12. روند و چگونگى تولید یک قانون و قواعد قانونگذارى76 را بشناسد به گونهاى که در موارد عدم قابلیت استفاده از نص، بتواند مراحل پدید آمدن قانون جدید را براى مخاطب تشریح کند، تا معقولیت و انسجام دستگاه قانونى اسلام، به درستى شناخته شود.
13. بتواند فهرستى از »احساس تعارض«ها میان برخى گزارههاى دین در موضوعات مختلف تهیه کند و قواعد و روش حل این »احساس تعارض«ها را به کار ببرد، به گونهاى که مخاطب، تفاوت موقعیتها و تفاوت رتبهها را در قانونگذارى، ابلاغ و اجراى قانون دریابد.
14. بتواند آیاتالاحکام راجع به هر موضوع را از قرآن بیرون بکشد و با مراجعه به منابع تفسیرى و فقهى، شرحى بر هریک از این آیات بنویسد و نمونههاى آن را در زمان حاضر، با استناد به منابع توصیف نماید.
15. مجموعهاى از احادیث مبنایى را، که حامل قواعد هر باب هستند، تهیه کند و شرحى براى هر کدام ارائه بدهد.
16. مجموعهاى از حداقلهاى77 قطعى قانونى در هر باب را تهیه کند و برنامه دستیابى فردى و اجتماعى و جهانى به این حداقلها را به صورت قدم به قدم عرضه نماید.
17. مجموعهاى از راه حلها را براى مشکلاتى78 که در مسیر به حقیقت پیوستن حداقلهاى قانونى پدید مىآید تهیه و چگونگى استفاده از آنها را براى تصحیح مسیر، یا بازسازى موضوع، به صورت قدم به قدم ارائه کند.
18. بتواند حالتهاى مختلفى را که ممکن است براى افراد در ارتباط با یک موضوع مشخص پدید مىآید، فهرست نماید. )حدس زدن فروعات( و حکم هر حالت را با مراجعه به نظر متخصص به گونهاى توضیح دهد که مخاطب بتواند قدم به قدم اجرا کند.79
19. باید بتواند متن رسالهها را به زبان مخاطب )از بیسواد تا متخصص( ترجمه کند، به گونهاى که او بداند قدم به قدم چه باید بکند و نسبت به برخى ابهامها و استغرابها از جهت عقلانى توجیه شود.80
20. بتواند در توضیح مسائل شرعىِ محورى و کلان در هر باب، به آیات و روایات استناد بجوید و ایجاد حسّ مخاطب قرار گرفتنِ مستقیم براى افراد و حسّ مستحکم بودن فتاوا، انگیزه آنان را در انجام دستورهاى شرعى، تقویت نماید.
21. بتواند قدر مشترک و متیقن از رسالههاى مطرح در جامعه را استخراج کند و پاسخ قطعى به پرسش کنندگان مختلف با مراجع مختلف، عرضه نماید و علت اختلاف فتاوى را براى مخاطب شرح دهد.
22. بتواند متون، مقالهها و گفت و گوهاى تخصصى فقهى را که حاوى استدلال است بفهمد و در صورت مواجه شدن با درخواست مستند یک فتوا، مستندها و استدلالِ فتواى موردنظر را با مراجعه به منابع استخراج کند و براى مخاطب توضیح دهد.
23. بتواند روش قدم به قدمِ یک استنباط و اجتهاد را براى مخاطب شبیهسازى کند، تا تصویرى صحیح از اجتهاد در ذهن مخاطبِ با پیش فرضهاى غلط، ایجاد شود،81 و منشاء تفاوت استنباط ها و اجتهادها را مشاهده کند.
24. بتواند از متون حقوقى استفاده کند و در یک جدول تطبیقى با احکام شرعى مقایسه نماید.
25. بتواند در امور حقوقى )خانوادگى و مالى( مشاوره بدهد، قرارداد تنظیم کند، حل اختلاف نماید، محاسبه خمس و زکات، ارث و دیه را انجام دهد، معاملات رایج در بازار خرد عمومى و بازارهاى خرد خاص )مانند بورس( و بازارهاى کلان82 را اعتبارسنجى کند.
26. بتواند قانونهاى ادیان و ملتهاى دیگر و قانونهاى مذهبهاى دیگرِ اسلامى را به دست آورد و در یک جدول تطبیقى با قانون اسلامِ شیعى مقایسه کند.
27. بتواند به پرسشها و نقدهایى مانند موارد زیر با ارائه مستندها و شاهدها پاسخ بدهد:
ا. چرا حقوق بشر نمىتواند ملاک نظامهاى حقوقى قرار بگیرد.
ب. چگونه قوانین مربوط به دهها قرن قبل قدرت تنظیم امور پیچیده امروز را دارند؟
ج. احکام باید با شرایط زمان و مکان برابر شوند.
د. آیا تنها مدیریت علمى مىتواند جامعه را اداره کند و مدیریت فقهى مربوط به امور شخصى است.
ه. احکامى مانند ارتداد، قصاص، قیمومیت مرد، حجاب، ارث و دیه زن، با حقوق بشر برابر نیست.
و. آیا اسلام مدلى براى توسعه دارد؟
ز. آیا با دستگاه قانونى و فرهنگى اسلامى مىتوان تمدنى رقیب تمدن غرب ساخت؟
حداقلى قطعى:
بتواند دستگاه قانونى اسلام را تبیین کند و قوانین خاص در هر موضوعى را از منابع فتوایى استخراج نماید و برترى و کارآمدى این قوانین را بر قوانین رقیب، عقلاً اثبات کند.
هدفهاى تکمیلى در واحد آموزشىِ »فرهنگِ دین«: )فرهنگ و اخلاقى اسلامى(
1. فلسفه اخلاق را به گونهاى بشناسد که بتواند فرهنگ و اخلاق اسلام را در یک دستگاه و نظام رفتارى بر اساس معادلههاى عقلانى تبیین کند و در یک جدول تطبیقى با نظامهاى فرهنگى و اخلاقىِ دیگر بسنجد.
2. بتواند فهرستى از قواعد پایه و مبنایىِ دستگاه اخلاقى اسلام را تهیه ببیند و جایگاه هریک را در این دستگاه توضیح دهد، به گونهاى که کاربرد قاعده در تصمیمها و رفتارها براى مخاطب درخور درک شود.
3. بتواند شبکه کلان زندگى، تمدن، حکومت و زیر سیستمهاى آن را به تصویر بکشد و نیازمندیهاى هر قسمت به فرهنگ و اخلاق خاصِ خود را شرح دهد، به گونهاى که مخاطب فهرستى طبقهبندى شده از نیازهاى فرهنگى و اخلاقى بشرى را به دست آورد.
4. بتواند عنوانها و موضوعهاى فرهنگى و اخلاقى را با مسائل و مشکلات امروز زندگى پیوند دهد. ترجمه مناسب از هریک از عنوانهاى اخلاقى ارائه بدهد.83
5. بتواند گزارههاى فرهنگى و اخلاقى را از جهت موضوعشناسى با مراجعه به منابع مربوطه توصیف کند،84 به گونهاى که متخصصان هر موضوع این توصیف را معتبر بدانند.
6. چگونگى تولید و پیدایش »بایدها و نبایدها«، »خوب و بد« را بشناسد و بتواند آن را به گونهاى به مخاطب نشان دهد که پشت صحنههاى تصمیمات و رفتارهاى او برایش آشکار شده، به دنبال تغییر در نگرش85 و رفتار برآید.
7. بتواند دیدگاههاى مختلف در مورد »سعادت«، »کمال«، »عدالت« و »ایمان« را در یک جدول تطبیقى ارائه کند، به گونهاى که این مفاهیم، از مفهومى اجمالى براى مخاطب به مفاهیمى داراى شاخص درخورِ اندازهگیرى تبدیل شود.
8. مدعیات روانشناسى رشد و روانشناسى تربیتى86 را بشناسد87 و بتواند در یک جدول تطبیقى با نظرات اسلام بسنجد.88
9. مدعیات جامعهشناسى89 را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى با نظرات اسلام بسنجد.
10. بتواند مکتبهاى مختلف اخلاقى را در یک جدول تطبیقى با مکتب اخلاقى اسلام مقایسه کند و مخاطب را براى حکم به برترى آن به قضاوت بکشاند.
11. بتواند راجع به فرهنگ و مهندسى فرهنگى و ابزارهاى فعال90 مثبت و منفى در این مورد مقالهاى علمى ارائه کند.
12. بتواند رابطه نگرشها، قانونها و فرهنگها را به صورت معادلههاى راهبردى ارائه نماید و نقش ذهن، خواطر، گرایشها و دریافتهاى قلبى را در تغییر رفتارها تبیین کند و برنامه عملیاتى براى بهینه سازى آنها عرضه نماید.
13. بتواند نگرش خود را به اخلاق از »دستوراتى براى تغییر رفتارهاى فردى« به »معادلههاى مهندسى فرهنگى جامعه« ارتقاء بخشد، به گونهاى که در جلسههاى مشاوره فرهنگى براى مجموعهها و سازمانها، احکام اخلاقى اسلام را با زبان مهندسى فرهنگى و برنامه راهبردى براى تحقق آن ارائه نماید.
14. بتواند فهرستى از نقاط تعارض و تزاحم مسائل اخلاقى تهیه کند و راه حل آنها را ارائه نماید، به گونهاى که مخاطب هنگام رو به رو شدن با این موارد، بتواند تصمیم صحیح بگیرد و رفتار درست را بروز دهد.
15. بتواند رفتارها و تصمیمهاى شخصیتهاى مرجع و الگو )اعم از معصومان، علماء و بزرگان( و وقایع و داستانهاى اخلاقى را براى دستیابى به ملاک تصمیم و رفتار، تحلیل کند و با شاهدها و مستندها، طورى به مخاطب ارائه بدهد که موجب فعال سازى او براى ایجاد تغییر در رفتار شود.
16. بتواند صفات اخلاقى مثبت و منفى را به گونهاى باز کند که مخاطب در عمل بتواند بازشناسد و اندازهگیرى کند و برنامه قدم به قدم براى تقویت یا اصلاح آن در دست داشته باشد.
17. مدعیات دورهها و کلاسهاى موفقیت، ان. ال. پى، آرامش و تمرکز ذهن، یوگا، و... را بشناسد و بتواند در یک جدول تطبیقى با دیدگاههاى اسلام، برترى مدل اسلام را به قضاوت مخاطب بگذارد و برنامه عملیاتى براى اجراى مدل اسلام به مخاطب عرضه کند.
18. مهارتهاى زندگى91 را بشناسد و بتواند بر اساس اخلاق و فرهنگ اسلام، دستورالعملهاى قدم به قدم براى به حقیقت پیوستن این مهارتها ارائه نماید.
19. بتواند براى هر موضوع اخلاقى و فرهنگى، دست کم یک آیه یا روایت ارائه کند.
20. بتواند شیوههاى تربیتى اخلاقى مختلف را در یک جدول تطبیقى ارائه دهد و تفاوت شیوه تربیتى عرفان با شیوه تربیتى اخلاق را با شاهدها و مستندها نشان دهد.
21. چگونگى عملیاتى کردن دستورهاى اخلاقى را در کارگاه عملى تمرینى92 و کارگاه مدیریت فرهنگى، تمرین کرده باشد.
22. دست کم شاخصهاى رفتارى سه گانه »تواضع، تمیزى و نظم« را در خود تبدیل به عادت کرده باشد.
حداقلى قطعى:
بتواند فرهنگ اسلام را در موضوعات و جوانب مختلف زندگى با فرهنگهاى رقیب مقایسه کند.
چشمانداز فراگیرانى که در پایان مقطع اسلامشناسى عمومى این مهارتها را یافتهاند اینگونه است:
)ناظر بیرونى به وضعیت عمومى طلاب، آنان را اینگونه توصیف خواهد کرد(:
ما با افرادى رو به رو شدیم که هرکدام داراى کتابخانهاى کوچک، ولى علمى بودند، منابع دست اول، منابع مرجع، اعم از کتاب، مقاله، لوح فشرده، نوار صوتى در یک طبقهبندى منظم که به سرعت براى بیننده درخور بازشناخت بود قرار داشتند. در هر زمینه علمى پیوسته با رشته اسلامشناسى، منبعى درخور توجه وجود داشت.
هرکدام از این افراد رایانهاى داشتند که به جاى موسیقى، عکس و فیلم، دربردارنده یادداشتها و اطلاعات الکترونیکى دیگر بود که دقیق اسمگذارى شده و دقیق آدرسدهى شده بودند. هر کلید واژه مرتبط با علوم و معارف اسلام و علوم انسانى را که در قسمت جست و جو وارد مىکردید، نتیجهاى بازیابى مىشد. اطلاعات، تنها به خاطر جالب بودن گردآورى نشده بودند، بلکه براى هر یک کاربردى ملاحظه شده بود.
هریک از طلاب، هنگام رو به رو شدن با سؤال و مسالهاى، بىدرنگ به سراغ منابع و کتابها نمىرود، بلکه کاغذى به دست گرفته و شروع به تفکرى مرحله به مرحله براى حل مساله مىنماید و سعى مىکند تا پاسخ اولیه را براى مطلب تولید کند. سپس براى بررسى و ارزیابى پاسخ تولید شده، به سراغ منابع مىرود، ولى نه به صورت کور و بدون برنامه، بلکه با تعریف کلیدواژهاى ترکیبى براى جست و جو، در کمترین زمان، بیشترین دستاوردهاى به هم پیوسته را هم از لابه لاى کتابها، هم مقالهها و هم منابع الکترونیکى، منابع دیدارى و شنیدارى، منابع خطى، از شخصیتهاى علمى، مراکز علمى و در لابه لاى کتابها و یادداشتها و فایلهاى شخصىِ خودش بازیابى مىکند، اعتبارسنجى کرده، دستهبندى مىکند و در یک ساختار منطقىِ علمى و تألیفى به صورت یک نوشته یا سخنرانى ارائه مىنماید.
ما طلابى را دیدیم که حوصله و اشتیاق مطالعه داشتند و با خواندن چند صفحه از یک کتاب، خسته و بىحوصله نمىشدند و گاه ساعتها مطالعه مىکردند، فکر مىکردند، یادداشت برمىداشتند، کتابها را با هم مقایسه مىکردند و سرانجام مىتوانستند نتیجه مطالعات خود را به دقت توضیح دهند.
هنگامى که طلاب در یک درس یا سخنرانى علمى شرکت مىکردند، به طور دقیق مىدانستند که این درس یا سخنرانى، چه اثر و کاربردى دارد و چگونه باید از آن در زندگى استفاده کرد. طلاب در درسها فقط شنونده نبودند، بلکه فعالیت اصلى درس را که یافتن پاسخ مسأله و حل مشکلى بود با هدایت استاد به عهده داشتند.
تمام طلاب، داراى برنامهریزى دراز مدت بودند و افقهاى 30 20 و 50 ساله براى خود داشتند و مرحله به مرحله نشاط و انگیزه ادامه راه در آنان بیشتر دیده مىشد.
گفت و گوى علمى با این طلاب، در واقع مهیج بود. سخن تو را به دقت گوش مىدادند، سپس به زبان قالبهاى منطقى درمىآوردند اشکال و حفره موجود در تفکرت را با قاعده و مثالهاى درخور درک نشان مىدادند. و هنگامى که خود استدلال مىکردند، برهان و دلیل را قدم به قدم به گونهاى شفاف مىنمایاندند که جاى هیچ گفت و گوى دیگرى باقى نمىماند.
در هر موضوعى که درخواست تحقیق مىشد، طرحنامه تحقیقىِ منسجم و کاربردىاى را تنظیم مىکردند و بر اساس برنامه همان طرح، دستاوردها را ارائه مىنمودند.
جالب بود که در هر گفت و گو، وقتى نظر اسلام را راجع به موضوعى قدیمى یا جدید مىپرسیدیم، بىدرنگ آیهاى از قرآن را مىخواندند و آن را از روى قرآنى که در جیب داشتند نشان مىدادند و مقصود آیه و تطبیق آن بر موضوع را با استناد به تفاسیر توضیح مىدادند. همین کار را با احادیث نیز انجام مىدادند و چنان آیات و احادیث را ترجمه مىکردند که گویا آیات و روایات همین امروز نازل شده است و ما به طور مستقیم مخاطب خداوند و پیامبر هستیم...
جالبتر اینکه ابتدا جایگاه موضوع را در شبکه موضوعات و مسائل توصیف مىکردند، به گونهاى که خودِ ما تصویرمان از موضوع دچار تغییر و ارتقاء مىشد، سپس نظر اسلام راجع به موضوع را ارائه مىکردند. فضاى زندگى شهرى، کشورى و جهانى و دیدگاههاى دیگرى را، که در فضاى علمى و اجتماعى رواج داشتند و رقیب نظر اسلام به شمار مىآمدند خوب مىشناختند و جدولهاى تطبیقى از آنها را رسم مىکردند و بدون این که خودشان ادعا کنند که نظر اسلام برتر و بهتر است، با دیدن جدولهاى تطبیقى، ناگزیر به برترى نظر اسلام اعتراف مىکردى.
هرکدام از آنان کتابى سه جلدى با عنوانِ »اسلام چه مىگوید؟« دارند که نگاشته خودشان است. در دفتر اول، نگرشها و عقائد اسلام ارائه شده، در دفتر دوم، قانونهاى اسلام و در دفتر سوم فرهنگ و اخلاق اسلام.
در تمام این دفترها، نظر اسلام با ارائه آیات و روایات، مستند شده و سپس عقلانیت موجود در آنها با برهان ارائه شده و در نهایت با دیدگاههاى رقیب مقایسه شده است و در هر قسمت راهکارهاى اجرایى براى تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب عرضه شده است. این افراد در واقع، آیندهساز و از زمان جلوتر هستند و توانایى این افراد براى کاربردى کردن معارف دین در زندگى بسیار است.
مراجعهکنندگان مختلفى را مىدیدیم که هریک با خواستهاى مىآمدند و با دستورالعملى قدم به قدم براى حل مشکل باز مىگشتند. یک نفر مشاوره تحصیلى داشت، نفر دیگر تنظیم قرارداد اجارهاى را طلب مىکرد، دیگرى حل بحران رفتارى موجود در خانوادهاش را متقاضى بود، فردى برنامه فرهنگى براى سازمان خود مطالبه مىکرد، طالب حقیقتى به دنبال حرکت در مسیر شهود الهى بود و راهنماییهاى اولیه را درخواست مىکرد و...
وقتى به وضعیت زندگى و رفتارى خودشان نیز توجه مىکردیم، مهارت خوبى در اجراى گفتههاىشان دیده مىشد و در یک جمله مىتوان گفت:
این طلاب، افرادى منطقى و موجه بودند که هرگاه با هرکدام از آنان گفت و گو مىکردى، قوت و استوارى علمى، روحى و رفتارى و جست و جوگرى حقیقت و علم را در آنان درمىیافتى. با دیدنشان به یاد خدا مىافتادى.
چکیده اهداف آموزشى حوزههاى علمیه در مقطع عمومى
)حداقلهاى قطعى(
چشم انداز کلى:
5. نگرش، قانون و فرهنگ اسلام را در امور مختلف زندگى مىداند و مىتواند دانش خود را به گونهاى ارائه دهد )هم گفتارى و هم نوشتارى( که:
أ. مخاطب بتواند مفاهیم و مطالب را تصور کند.
ب. منطقى بودن آن را احساس کند.
ج. برترى آن بر موارد مشابه را به روشنى دریابد.
د. )فراگیر( بتواند چرایى مطلب را ارائه کند.
ه. بتواند در برابر نقدها پاسخگو باشد.
و. بتواند به سوالِ »بر اساس چه دلیل و مدرکى این مطلب را به اسلام نسبت مىدهید؟« با استناد به منابع دست دوم، که باید مقبولیت نسبى عمومى آنها را اثبات کند، پاسخ بگوید.
6. بتواند متون دست اول اسلام را براى مخاطب عصر خود، به گونهاى ترجمه کند که مخاطب احساس کند در فضاى متن قرار گرفته است و بتواند مقصود و مراد گوینده را با استناد به منابع تخصصى توضیح دهد.
7. اخلاق حرفهاى مربوط به عالم دینى را مىشناسد و رعایت مىکند.
8. پیش نیازهاى علمى و مهارتى لازم را براى ورود به مقطع تخصص احراز کند.
حداقل لازم در روش تحصیل:
بتواند یادگیرى خود را از سطح فهم حافظهاى و فهم اولیه به فهم کاربردى ارتقاء دهد.
حداقل لازم در منطق:
بتواند گفتارها را به قالبهاى منطقى تبدیل کند و برهان یا مغالطه را استخراج نماید.
حداقل لازم در روش تحقیق:
بتواند مقالهاى علمى بر اساس ضوابط یک تحقیق معیار بنویسید.
حداقل لازم در ادبیات:
بتواند کلام خداوند را ترجمه کند، به گونهاى که مخاطب علاوه بر تصور معانى، حسّ موجود در عبارات را دریابد.
حداقل لازم در دینشناسى:
بتواند دین را به گونهاى بشناساند که مخاطب علاقهمند به زندگى بر اساس نظرات دین شود.
حداقل لازم در تفسیر:
بتواند وقتى موضوعى مطرح مىشود، آیات راجع به آن موضوع را به سرعت بازیابى کند و پیام خداوند را در آن آیات به گونهاى شرح دهد که مخاطب بتواند در زندگى به کار ببرد.
حداقل لازم در حدیث:
بتواند احادیث معتبر براى انتقال نظر دین به مخاطب ارائه کند به گونهاى که مخاطب بتواند در زندگى به کار ببرد.
حداقل لازم در تاریخ:
بتواند حقایق تاریخى را به گونهاى کشف کند که براى ایجاد تغییر در آینده بهرهبردارى شود.
حداقل لازم در فقه:
بتواند قوانین خاص در هر موضوعى را از منابع فتوایى بیرون بکشد و برترى و کارآمدى این قانونها را بر قانونهاى رقیب، عقلاً اثبات کند.
حداقل لازم در فلسفه:
بتواند شبکه هستى و نگرش دین به هستى را با استناد به برهان
ترسیم کند.
حداقل لازم در کلام:
بتواند نگرش دین نسبت به هستى را با استناد به گزارههاى دین ترسیم کند و برترى این نگرش بر موارد رقیب را با استدلال عقلى ارائه نماید.
حداقل لازم در عرفان:
بتواند امکان رسیده به شهود خداوند، کیفیت این شهود و مراحل آن را روشن کند.
حداقل لازم در اخلاق:
بتواند فرهنگ اسلام را در موضوعات و جنبههاى گوناگون زندگى با فرهنگهاى رقیب بسنجد.